نام پژوهشگر: غلامعلی مقدم
سپهر یوسف دوست غلامعلی مقدم
کیست های تخمدانی، ساختارهای فولیکول مانندی هستند که حداقل 2 الی 5/2 سانتی متر قطر داشته و به مدت حداقل 10 روز در غیاب جسم زرد روی یک یا هر دو تخمدان باقی می مانند. کیست های تخمدانی یکی از مهمترین نقص های تخمدانی بوده که منجر به کاهش راندمان تولیدثلی و در نتیجه خسارت های اقتصادی بر صنعت گاو شیری می شود. هدف این تحقیق بررسی تغییرات غلظت های سرمی استرادیول 17-بتا، پروژسترون، igf-i و انسولین خون و نیز متابولیتهای سرمی خون از قبیل گلوکز و نیتروژن اوره ای خون در گاوهای مبتلا به کیست تخمدانی و مقایسه آنها با گاوهای با چرخه تخمدانی نرمال بود. نمونه های سرم خونی از ورید دمی 15 گاو کیستیک و 15 گاو سالم اخذ شدند. غلظتهای سرمی استرادیول 17-بتا و نیتروژن اوره ای خون در گاوهای کیستیک بیشتر از گاوهای سالم بودند (0/05>p). گاوهای کیستیک مقدار گلوکز سرمی کمتری نسبت به گاوهای سالم داشتند (0/01>p). بین مقادیر پروژسترون، انسولین و igf-i میان دو گروه تفاوتی وجود نداشت (0/05<p). غلظتهای سرمی استرادیول 17-بتا در گاوهای کیستیک چند شکم زایش نسبت به گاوهای سالم شکم اول و گاوهای سالم چند شکم زایش بیشتر بود (0/05>p). علاوه بر وضعیت دام، مقدار شیر تولیدی نیز تأثیر معنی داری بر ازت اوره ای خون داشت (0/05>p). همبستگی معنی داری میان igf-i و انسولین (0/01>p)، igf-i و ازت اوره خون (0/05>p)، استرادیول و گلوکز (0/01>p)، ازت اوره خون و تولید شیر (0/05>p) و گلوکز و ازت اوره خون (0/05>p) مشاهده شد. این اطلاعات نشان داد که افزایش در غلظتهای سرمی استرادیول 17-بتا و نیز نیتروژن اوره ای خون به همراه کاهش در غلظت سرمی گلوکز ممکن است بعنوان نشانه های کیستهای فولیکولی در نظر گرفته شوند.
زهرا مرآتی غلامعلی مقدم
این مطالعه به منظور ارزیابی اثر برخی از متابولیتها و عناصر خون برتشکیل فولیکولهای مقاوم تخمدان انجام گرفت. برای انجام این تحقیق از 117 راس گاو سالم و دارای فولیکول مقاوم نمونه خون تهیه شد.و غلظت گلوکز?اوره? پروتئین تام? بتاهیدروکسی بوتیرات و فسفرسرم آن با استفاده از روش اسپکتروفتومتری و غلظت هورمون استروژن سرم با استفاده ازروش الایزا اندازه گیری شد. همچنین اثر برخی عوامل موثر بر فولیکول مقاوم از جمله فصل گوساله ائی? دفعات زایش و تولید شیر در 50-60روز پس از زایش بر روی گاوها موردمطالعه قرار گرفت.گاوهای دارای فولیکول مقاوم که تا 60- 50 روز پس از زایش فحل نشده بودند با گاوهای سالم که در طی این فاصله بعد از زایمان فحل شده بودند مورد مقایسه قرار گرفتند. برای بررسی اثرات بین متابولیتهای اندازه گیری شده با ایجاد فولیکول مقاوم از دو مدل استفده شد: 1- بااستفاده از رویه glm نرم افزارsas اثر فصل گوساله زائی، شکم زایش، میزان تولیدشیردر 60-50 روز پس از زایش، وضعیت دام و اثر متقبال فصل گوساله زائی و میزان تولیدشیر را برروی متابولیتهای اندازه گیری شده برآورد نموده که در این میان اثر وضعیت دام بر همه متابولیتهای اندازه گیری شده به غیراز گلوکز سرم خون باسطح احتمالp>0/01 کاملا معنی دارشدند. فصل گوساله زائی بر غلظت ازت اوره ای سرم خون، گلوکز سرم خون و غلظت استرادیول سرم خون اثری معنی دارp>0/05 داشت. اثر متقابل فصل گوساله زائی و میزان تولیدشیر در 60-50 روز پس از زایش تنها بر روی غلظت پروتئین تام سرم خون و غلظت بتاهیدروکسی بوتیرات اثر معنی داری داشت. شکم زایش و میزان تولد شیر در 60-50 روز پس اززایش روی هیچ کدام از متابولیتها اثر معنی داری نداشتند. 2- در مدل دوم با استفاده از رگرسیون لجستیک اثرات متغیرهای مربوط به حیوان و متبولیتهای اندازه گیری شده برروی ایجاد فولیکول مقاوم آنالیز گردید که از بین عوامل موثر بر فولیکول مقاوم تنها غلظت ازت اوره ای سرم خون (p<0/004) و غلظت فسفرسرم خون (p<0/03) معنی دار بودند بدین معنی که با افزایش یک واحد ازت اوره ای خون نسبت تبدیل دامهای سالم به بیمار 548/0 واحد افزایش و با افزایش یک واحد فسفر نسبت تبدبل دامهای سالم به بیمار 1/06 واحدکاهش می یابد. با توجه به نتایج بدست آمده در این تحقیق می توان گفت که یکی از علل ایجاد فولیکول مقاوم در گاوهای شیری کمبود یا افزایش برخی از متابولیتها و عناصرخونی می باشد
احسان پرند غلامعلی مقدم
به دلیل افزایش روز افزون جمعیت از یک سو و نبود منابع کافی از سوی دیگر همراه با افزایش تقاضا برای تولید غذا، نیاز به اتخاذ تدابیر جدید در مورد تولیدات حیوانی وجود دارد. از آنجا که خوراک بخش مهمی از هر سیستم تولید را تشکیل می دهد، درک تاثیرات کیفیت خوراک با توجه به تاثیر آن در تولید حیوان و محیط لازم مینماید. گرچه اساس کیفیت خوراک در ابتدا به ترکیبات و قابلیت هضم خوراک بر می گردد، لیکن لزوم داشتن اطلاعات کافی در مورد فیزیولوژی دستگاه گوارش و تاثیر عواملی مانند فرآوری های مختلف خوراک ها را نبایستی از نظر دور داشت. ?ارزش واقع? خوراکها در عمل وابستگ? ز?ادی به ماه?ت ، شکل و نحوه تغذ?ه آنها دارد و بدون توجه به ا?ن نکته تخم?ن واقع? از ارزش خورکها ممکن ن?ست و امکان تول?د ب?شتر و مقرون به صرفه وهمچن?ن تنظ?م ج?ره های مناسب و تع??ن مقاد?ر کاف? و به اندازه از خوراکها در ج?ره ن?ز ناممکن م?نما?د. ? ?دانه جو به لحاظ محتوی مناسب انرژی و پروتئ?ن در تغذیه دام مورد توجه است و فرآوری دانه جو برای حد اکثر کردن قابل?ت استفاده از آن برای دام های ش?رده و همچن?ن پرواری مد نظر است . دانه کامل به علت داشتن پر?کارپ نسبت به هضم شکمبه ای مقاوم است و ع?وه بر آن بوس?له ?ک پوشش ف?بری با قابل?ت هضم پا??ن احاطه شده است و بر خ?ف دانه ذرت بر اثر جو?ده شدن آس?ب عمده ای نم? ب?ند وم?زان ز?ادی از آن دفع خواهد شد ، ول? در صورت شکسته شدن بعلت ا?نکه ماتر?کس پروتئ?ن? جو محلول تر از ذرت است قابل?ت نفوذ بهتری را برای باکتر?ها فراهم م?کند. همچنین اعمال این فراوریها با توجه به تغییر در محل و کینتیک هضم، خصوصاً در مورد دامهای شیرده تاثیرات قابل توجهی بر تولید و همچنین ترکیبات خون، شیر و مایع شکمبه به جا میگذارد. برای شکستن پر?کارپ دانه و افزا?ش قابل?ت هضم آن روشهای فراوری مختلف? در مورد دانه جو اعمال م?گردند که هرکدام ن?ازمند شرا?ط خاص و دارای اثرات متفاوت? هستند. ?تع??ن کارا?? روشهای فراوری در شرا?ط بوم? م?تواند در انتخاب روش? مناسب باشرا?ط موجود و مزا?ای احتمال? راهگشا بوده ومنجر به افزا?ش بهره وری خوراک و در نت?جه کاهش هز?نه های تول?د و در نها?ت کاهش خروج ارز برای واردات م?زان مورد بیش از تولید داخلی گردد. به کمک تجزیه ترکیبات شیمیایی خوراک می توان ارزش بالقوه یک خوراک را از نظر تأمین مواد مغذی که در اختیار حیوان قرار می دهد سنجید و از اطلاعات بدست آمده از تجزیه شیمیایی خوراکها جهت تنظیم جیره غذایی دامها استفاده کرد. ارزش حقیقی یک غذا تنها پس از کسر مقادیری که خواه، ناخواه در حین اعمال هضم، جذب و متابولیسم به هدر می رود بدست می آید. بررسی تاثیر تغذیه یک خوراک بر تولید محصول نهایی در دام را می توان دقیق ترین برآورد از تاثیرات تغذیه در شرایط عملی و واقعی در دام زنده بر روند تولید محصول نهایی قلمداد کرد که از لحاظ عملی، نظری و اقتصادی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. همچنین برآورد قابلیت هضم یک خوراک به روش های معمول ابزاری مناسب جهت شناخت تبعات تغذیه یک خوراک به دام به شمار می آید. اندازه گیری قابلیت هضم شامل روش آزمایش برروی حیوان زنده ( in vivo) و روش آزمایشگاهی (in vitro) می باشد. اندازه گیری قابلیت هضم با استفاده از حیوان زنده با اینکه اطلاعات دقیقی ارائه می دهد ولی وقت گیر بوده و به مقدار زیادی مواد خوراکی نیاز دارد و همچنین دارای هزینه بالایی نیز می باشد. لذا ترجیح داده می شود که قابلیت هضم را به روش آزمایشگاهی اندازه گیری و گزارش شود.
ویدا آزادی کهنه شهری غلامعلی مقدم
این مطالعه به منظور ارزیابی اثرات برخی از عناصر ،هورمون هاو متابولیتهای خونی برروی بروز تکرر فحلی در گاوهای شیری انجام گرفت. برای انجام این تحقیق از 62 راس گاو سالم ومبتلا به تکررفحلی نمونه خون تهیه شد و غلظت گلوکز، اوره، پروتئین تام، کلسیم ، فسفر، کلسترول وتری گلیسرید سرم آنها با استفاده از روش اسپکتروفتومتری و غلظت هورمونهای انسولین و پروژسترون سرم با استفاده ازروش الایزا اندازه گیری شد. همچنین اثر برخی عوامل موثر بر تکررفحلی از جمله فصل تلقیح? شکم زایش و رکورد شیر ماه نمونه برداری(به عنوان عامل کوواریت) بر روی گاوها مورد مطالعه قرار گرفت. برای بررسی اثرات بین متابولیتهای اندازه گیری شده با ایجاد تکررفحلی از دو مدل استفاده شد: 1- بااستفاده از رویه glm نرم افزارsas اثر فصل تلقیح، شکم زایش، رکورد شیر ماه نمونه برداری و وضعیت دام برروی متابولیتهای اندازه گیری شده برآورد شد که در این میان اثر وضعیت تولید مثلی دام فقط بر روی فسفر و هورمون انسولین کاملاً معنی دار شد ( 01/0p< ). فصل تلقیح بر غلظت فسفر، کلسیم، کلسترول و پروژسترون سرم خون اثری معنی دار( 05/0p< ) داشت. شکم زایش بر روی غلظت اوره سرم اثر معنی دار داشت و رکورد شیر ماه نمونه برداری بر هیچ کدام اثر معنی دار نداشت. 2- در مدل دوم با استفاده از رگرسیون لجستیک اثرات متغیرهای مربوط به حیوان و متابولیتهای اندازه گیری شده برروی ایجاد تکرر فحلی آنالیز گردید که از بین عوامل موثر برتکرر فحلی تنها غلظت انسولین سرم خون معنی دار بود( 01/0p< ) بدین معنی که اگر انسولین یک واحد زیاد شود نسبت دامهای مبتلا به تکرر فحلی به دامهای سالم به اندازه 1021/4 واحد کاهش خواهد یافت. در این مطالعه غلظت کلسیم سرمی گاوهای مبتلا به تکرر فحلی نسبت به گاوهای سالم کمتر بود و غلظت اوره سرمی، کلسترول و تری گلیسرید سرمی گاوهای مبتلا به تکرر فحلی نسبت به گاوهای سالم بالاتر بود اگرچه اختلاف ها از نظر آماری معنی دار نبود. با توجه به نتایج بدست آمده در این تحقیق می توان گفت که یکی از علل ایجاد تکررفحلی در گاوهای شیری کمبود یا افزایش برخی از هورمون ها، متابولیتها و عناصرخونی می باشد.
ساناز حسین پور غلامعلی مقدم
چکیده: فاکتورهای رشد انسولین مانند igf-i,ii برای رشد و نمو و فعالیت های متابولیکی پستانداران ضروری می باشند و میانجی بسیاری از اثرات هورمون رشد هستند. در بدن فعالیت های بیولوژیکی آنها توسط پروتئین های پیوندی igfbp-s تعدیل می شود. این پروتئین های پیوندی اثرات ضد نموی بر رشد سلول ها دارند. اشکال مختلف igfbp-s در وزن ملکولی، موقعیت امینواسیدها، توزیع در مایع بیولژیکی و از لحاظ تأثیر بر عملکرد igfها متفاوت اند. هدف از این تحقیق، تعیین چند شکلی ژن igfbp-3 در گاوهای هلشتاین و بررسی ارتباط بین این چند شکلی ها با برخی از صفات تولیدی می باشد. برای این منظور نمونه های خون از 100 رأس گاو هلشتاین کشت و صنعت آذر نگین تبریز که حاوی اطلاعات شجره ای و رکوردهای کافی می باشند جمع آوری شدند. پس از استخراج dna، با استفاده از تکنیک pcr- rflp، ناحیه مورد نظر توسط پرایمر اختصاصی تکثیر شده و محصولات تکثیر یافته توسط آنزیم های هضمی bfai و haeiii برش داده شدند و سپس بر روی ژل آگارز 2% الکتروفورز شدند. هضم قطعات 316 bp با هر دو آنزیم، 4 قطعه با سایزهای 195، 69، 44 و 8 bpتولید کرد که در تمام دام های مورد مطالعه به همین شکل بود. تنها یک نوع ژنوتیپ که در دام های شیری نسبت به گوشتی فراوانی بالایی داشت، ایجاد شد. بنابراین این قطعه از ژن در گاوهای هلشتاین مورد بررسی فاقد چندشکلی می باشد.
محمد نوری غلامعلی مقدم
هدف از این تحقیق، بررسی مدیریت تغذیه ای پروتئین جیره گاوهای دو فارم شیرده با استفاده از شاخص نیتروژن اوره ای شیر بود. برای این منظور نمونه های شیر و جیره غذایی و سایر اطلاعات مدیریتی از دو واحد گاوداری در سطح شهرستان تبریز جمع آوری شد. در این تحقیق دام ها بر اساس شکم زایش (1، 2 و 3) و روزهای شیردهی دسته بندی شدند. در این تحقیق روزهای شیردهی را به 6 گروه تقسیم شد (گروه اول شامل کمتر از 70 روز، گروه دوم بین 120-70 روزگی، گروه سوم از 170-120، گروه چهارم از 220-170، گروه پنجم از 270-220 روزگی و گروه آخر از 270 روز به بالا) و اثر آن بر روی درصد چربی شیر نمونه های انفرادی بررسی شد. غلظت اوره شیر با استفاده از روش اسپکتروفتومتری و اجزای ترکیبات شیر با دستگاه میلکواسکن (fossomatic 4000 milkoscan analyzer denmark) اندازه گیری شد. میانگین غلظت اجزای ترکیبات شیر (چربی، پروتئین، مواد جامد غیر چربی و لاکتوز) بترتیب 648/3، 142/3، 740/8 و 292/4 درصد بدست آمد. میانگین غلظت نیتروژن اوره ای شیر(mun) 128/11 میلی گرم بر دسی لیتر و دامنه mun در این تحقیق 1/17-2/6 بدست آمد و کمترین مقدار در دوره شیردهی سوم و به بالا پدیدار شد. بالاترین غلظت mun در 120-90 روزهای شیردهی نائل شد. و بعد از 120 روز شروع به کاهش کرد.. برای بررسی ارتباط بین فاکتورهای غیر تغذیه ای و تغذیه ای اندازه گیری شده با میزان نیتروژن اوره ای شیر و نمونه های انفرادی و تانک شیر از دو مدل استفاده شد. ابتدا اثر گله، شکم زایش، ماه نمونه گیری و روزهای شیردهی بر روی ترکیبات شیر اندازه گیری شده مورد بررسی قرار گرفت که در این میان اثر شکم زایش، گله و روزهای شیردهی بر روی درصد چربی شیر در بین دام ها معنی دار نبود. ولی اثر ماه نمونه گیری بر روی درصد چربی شیر در بین گاوها کاملاً معنی دار بود (01/0> p). اثر ماه نمونهگیری، گله و روزهای شیردهی بر روی درصد پروتئین، لاکتوز و مواد جامد غیر چربی شیر کاملاً معنی دار (01/0>p)، ولی اثر شکم زایش غیر معنی دار بود. با توجه به آنالیز داده ها اثر ماه نمونه گیری بر روی میزان نیتروژن اوره ای شیر کاملاً معنی دار بود (01/0>p). ولی اثر گله، شکم زایش و روزهای شیردهی بر روی نیتروژن اوره ای شیر غیر معنی دار بود. در مدل دوم اثر گله، شکم زایش، ماه نمونه گیری و روزهای شیردهی بر روی میزان غلظت نیتروژن اوره شیر بررسی شده و به این نتیجه رسید که اثر ماه نمونه گیری بر روی mun کاملاً معنی دار می باشد (01/0>p). نتایج تجزیه و تحلیل داده های حاصل از تانک شیر نشان داد که اثر گله و ماه نمونه گیری بر روی درصد چربی شیر غیر معنی دار اما تأثیر گله بر روی درصد لاکتوز، snf و پروتئین شیر معنی دار بود (05/0>p). از سوی دیگر اثر گله بر روی mun تانک شیر غیر معنی دار بود. اثر ماه نمونه گیری بر روی ترکیبات تانک شیر غیر معنی دار بود ولی بر روی میزان غلظت mun فقط ماه اول با ماه سوم معنی دار بود و اما از سوی دیگر اثر گروه روزهای شیردهی بر روی درصد پروتئین، snf و لاکتوز شیر فقط گروههای 1، 2 و 3 با 4، 5 و 6 ارتباط معنی داری داشتند. اثر گروه روزهای شیردهی بر روی mun غیر معنی دار بود. نتایج حاصل از رگرسیون ساده داده ها نشان داد که غلظت mun فقط با پروتئین جیره ارتباط معنی داری دارد. نتایج حاصل از مقایسه اقتصادی فارمها نشان داد که در فارم اول سرانه مصرف خوراک نسبت به تولید هر دام افزایش یافته و از سوی دیگر میزان پروتئین جیره نسبت به میزان تولید دامها در سطح بالای قرار دارد و در نهایت باعث افزایش هزینه های اضافی و کاهش سوددهی در فارم می شود. در فارم دوم سرانه مصرف خوراک نسبت به میزان تولید کاهش یافته اما میزان پروتئین جیره نسبت به میزان تولید در حد مطلوبی قرار گرفته و باعث شده که فارم به سطح بهینه ای از تولید برسد و سوددهی در فارم نسبت به هزینه ها مطلوب باشد. میزان میانگین بهره وری خوراک مصرفی در فارم اول 89 درصد بود. این نشان می دهد که به ازای هر کیلوگرم خوراک مصرفی، میزان تولید شیر کمتر از یک کیلوگرم می باشد. این حاکی از آن است که در این فارم از نهاده ها به صورت بهینه و مطلوب استفاده نشده است. میزان میانگین بهره وری خوراک مصرفی در فارم دوم 107 درصد بود. این نشان می دهد میزان ستاده بدست آمده نسبت به نهاده مصرف شده افزایش یافته است و باعث شده که بهره وری در فارم دوم به سطح بهینه و مطلوب برسد.
وفا محمدی چپدره غلامعلی مقدم
این پژوهش در ایستگاه دامپروری سنندج با استفاده از 48 راس بز ماده 5/3 ساله، تک قلوزا با سابقه 2 شکم زایش، وزن 23/1±44 کیلوگرم با وضعیت نمره بدنی تقریبا 3 انجام شد. بزها در 6 گروه 8 راسی مشتمل بر دو گروه تیمارهای هورمونی و فلاشینگ مورد بررسی قرار گرفتند. تیمارهای هورمونی شامل: گروه a (تزریق gnrh (سینارلین) 5 میلی لیتر) + جیره پایه) و گروه b (تزریق ecg به میزان iu600 + جیره پایه) و تیمارهای فلاشینگ شامل 3 گروه: گروه c (روزانه 400 گرم دانه جو + جیره پایه)، گروه d منبع چربی غیر اشباع (روغن سویا + جیره پایه)، گروه e منبع چربی اشباع یا هیدروژنه (روغن جامد آفتابگردان + جیره پایه) و گروه f بعنوان گروه کنترل فقط جیره پایه دریافت نمودند. طول دوره فلاشینگ 6 هفته بود و امتیاز وضعیت بدنی (bcs) بزها در شروع دوره در حدود 5/2 و در پایان دوره 3 بود. بزها بمدت 18 روز سیدرگذاری شدند و با استفاده از cidr از نظر فحلی همزمان شده و 48 ساعت پس از سیدربرداری با اسپرم تازه بزهای همان نژاد با سابقه تک قلوزایی بیشتر، تلقیح گردیدند. خون گیری از بزها در فواصل 2، 48 و 92 ساعت پس از سیدر برداری و 20 روز بعد از تلقیح مصنوعی انجام شد. متابولیت های بیوشیمیایی و هورمونی سرم خون به ترتیب با دستگاه های اسپکتروفتومتر مدل geneus 20 و الایزا مدل awareness اندازه گیری شدند. تیمارهای آزمایشی منجر به بهبود بازده تولیدمثل بویژه درصد باروری و بزغاله زایی گردید. تیمار b با 16 راس بزغاله بیشترین، و تیمار f با 7 راس کمترین تعداد نتاج را داشتند. بیش از 80 درصد بزها با اولین تلقیح بارور شدند. مصرف منابع چربی در دوره فلاشینگ باعث افزایش وزن تولد نتاج شد. تغذیه جیره های فلاشینگ در طول آزمایش بطور متوسط باعث افزایش وزن بدن بمیزان 5 کیلوگرم در بزهای ماده شد. در بین تیمارهای فلاشینگ گروه c بیشترین تعداد نتاج را با 15 راس بزغاله به همراه داشت. همبستگی غلظت استروژن، پروتئین، گلوکز با تعداد نتاج، مثبت و معنی دار بود. تغییر در غلظت استروژن نسبت به سایر متابولیت ها بیشترین تاثیر را بر تعداد نتاج داشت. مصرف منابع چربی باعث افزایش غلظت پروژسترون در مرحله تخمک ریزی و بعد از آن شد.
ابوالفضل عبداله زاده غلامعلی مقدم
این تحقیق به منظور بررسی تاثیر مصرف پروپیلن گلیکول و ویتامین ad3e در دوره انتقال گاوهای شیری روی بهبود عملکرد تولید مثلی و کاهش بیماری های اطراف زایمانی صورت گرفت. 40 راس گاو شیری در سه هفته آخر آبستنی براساس تاریخ زایمان مورد انتظار ، به چهار گروه تقسیم شدند. گروه اول به عنوان شاهد (contl ( و گاوهای گروه دوم(pg ( از سه هفته قبل از زایش تا سه هفته بعد از زایش، مقدار 240 گرم پروپیلن گلیکول به ازای هر راس در روز دریافت نمودند گاوهای گروه سوم (v) مقدار 20 سی سی ویتامین ad3e به ازای هر راس به صورت تزریق عضلانی و گاوهای گروه چهارم (pg+v ( پروپیلن گلیکول بعلاوه ویتامین ad3e دریافت نمودند. غلظت متابولیت های خون شامل اوره، پروتئین، گلوکز، بتا هیدروکسی بوتیرات، کلسیم و فسفر قبل و بعد از زایمان و همچنین هورمون های استروژن و پروژسترون بعد از زایمان در خون اندازه گیری شدند. افزودن مکمل پروپیلن گلیکول و ویتامین ad3eتفاوت معنی داری روی وقوع بیماری های اطراف زایمانی ( ورم پستان، جفت ماندگی، سخت زایی، تب شیر، التهاب رحمی، کیست تخمدانی) نداشت. وزن تولد گوساله ها و روز های باز نیز در بین گروه ها تفاوت معنی داری نداشت. مکمل پروپیلن گلیکول اثر معنی داری (p<0.05). روی غلظت های اوره، گلوکز، پروتئین و بتا هیدروکسی داشت و مصرف ویتامین نیز تاثیر معنی داری روی غلظت های سرمی کلسیم و فسفر داشت(p<0.05). در غلظت هورمون های استروژن و پروژسترون نیز تفاوت معنی داری در بین گروه ها مشاهده نشد. نتایج این پژوهش نشان داد مصرف پروپیلن گلیکول و ویتامین ad3eاز طریق بهبود متابولیت های خونی موثردرگاو های شیری در دوره انتقال که دوره چالش زا و پر مخاطره ای برای دام ها می باشد، روی بهبود عملکرد تولید مثلی و کاهش برخی اختلالات متابولیکی اطراف زایمانی موثر است.
بهرام رهبر حسین دقیق کیا
این پژوهش در ایستگاه تحقیقاتی و اصلاح نژادی گوسفند قزل در شهرستان میاندوآب با استفاده از 48 راس گوسفند ماده حدودا 5/3 ساله، تک قلوزا با سابقه 2 شکم زایش، وزن 45-55 کیلوگرم انجام شد. میش ها در 4 گروه 12 راسی مشتمل بر منابع مختلف کربوهیدرات و چربی بعنوان منبع غذایی مکمل یا فلاشینگ بوده و شامل گروه a (روغن بذرک)؛ گروه b (روغن آفتابگردان)؛ گروه c (روغن پالم) و گروه d (دانه جو)بودند. طول دوره فلاشینگ 5 هفته بود. امتیاز وضعیت بدنی (bcs) میش ها در شروع دوره حدود 5/2 بوده و در پایان دوره به 3 رسید. میش ها 16 روز قبل از تلقیح با استفاده از سیدر از نظر فحلی همزمان سازی شده و 48 ساعت پس از سیدربرداری با اسپرم تازه تلقیح گردیدند. متابولیت های بیوشیمیایی و هورمونی سرم خون به ترتیب با دستگاه های اسپکتروفتومتر و الایزا اندازه گیری شدند. گروه های آزمایشی با مکمل چربی منجر به بهبود بازده تولیدمثل بویژه درصد باروری و بره زایی گردید. گروه b و a به ترتیب با 16 و 15 راس بره بیشترین، و گروه a با 10راس کمترین تعداد نتاج را داشتند. بیش از 60 درصد میش ها با اولین تلقیح بارور شدند. مصرف منابع چربی در دوره فلاشینگ باعث افزایش وزن تولد نتاج شد. تغذیه جیره های فلاشینگ حاوی مکمل های چربی غنی از اسیدهای چرب غیراشباع باعث افزایش هورمون ها و متابولیت های خونی مرتبط با تولیدمثل در گوسفندها در طی فصل تولیدمثلی شد. در بین تیمارهای فلاشینگ با منابع مختلف چربی، تیمار b و a بیشترین غلظت استروژن، انسولین (05/0>p)، گلوکز و کلسترول (01/0>p)را داشتند که این امر با تعداد نتاج همبستگی بالا و مثبتی داشت. تغییر در غلظت هورمون ها استروژن و انسولین و متابولیت ها گلوکز و کلسترول نسبت به سایر هورمون ها و متابولیت ها بیشترین تاثیر را در باروری و تعداد نتاج تولیدی به همراه داشت.
رسول بابازاده اقدم غلامعلی مقدم
جهت ارزیابی عملکرد هورمون gnrh بر باروری میش ماکوئی در فصل تولید مثل، تعداد 226 رأس گوسفند ماکوئی با استفاده از سیدر( یک دوره 14 روزه) و تزریق هورمون pmsg همزمان سازی فحلی شدند. 48 ساعت بعد از تزریق pmsg همه میش ها با اسپرم تازه تلقیح مصنوعی شدند. 60 رأس از میش ها به سه دسته 20 رأسی تقسیم و به عنوان گروه شاهد در نظر گرفته شدند. زیر گروه های شاهد با حروف a و b و c مشخص شدند و هورمون gnrh دریافت نکردند. گروه دوم به سه زیر گروه d و e و f تقسیم شدند که میش های این زیر گروه ها به ترتیب در روزهای 10 و 11 و 12 بعد از تلقیح مقدار 5/2 میلی لیتر gnrh به روش عضلانی دریافت کردند و گروه سوم( g) نیز در روز 12 بعد از تلقیح مقدار 5 میلی لیتر gnrh به روش عضلانی دریافت کردند. از تمامی میش های گروه شاهد و تیمارها دو روز بعد از تزریق gnrh، 5 میلی لیتر خون بوسیله لوله ونوجکت (بدون ماده ضد انعقاد) گرفته شد و سپس با استفاده از سانتریفیوژ سرم خون جدا شده و تا زمان آزمایش در دمای 20- درجه فریز و نگهداری شد. متابولیت های گلوکز، فسفر، اوره، توتال پروتئین و پروژسترون خون اندازه گیری گردید. داده های مربوط به زایش ثبت شد و نرخ باروری، دوقلوزایی و تزاید گله محاسبه شدند. داده ها با استفاده از رویه glm نرم افزار sas برای تجزیه متغیرهای وابسته نظیر متابولیت های خون و هورمون پروژسترون استفاده شد و برای آنالیز متغیرهای گسسته نظیر باروری از رویه freq نرم افزار sas و آزمون chi- square استفاده شد. استفاده از gnrh اثر کاملا معنی داری( p<0/01) بر میزان پروژسترون نشان داد. میزان باروری در گروه شاهد 66/36 درصد، زیر گروه اول گروه دوم( d) 27 درصد، زیر گروه دوم گروه دوم( e) 45 درصد، زیر گروه سوم گروه دوم(f) 2/46 درصد و در گروه سوم 35/74 درصد بود که تفاوت معنی داری(p<0/01) در میزان باروری بین گروه سوم با گروه شاهد و گروه دوم نشان داد. اختلاف بسیار معنی داری( p<0/001) در بازگشت به فحلی بین گروه شاهد و گروه سوم مشاهده شد ولی بین گروه شاهد و زیر گروه های گروه دوم اخلاف معنی داری در بازگشت به فحلی مشاهده نشد(p>0/05). اختلاف معنی داری(p<0/01) در تعداد زایش بین گروه سوم با بقیه گروه ها مشاهده شد. بیشترین درصد باروری، نرخ بره زایی و تزاید گله به گروه سوم تعلق داشت.
نسترن آهنگران رجبی غلامعلی مقدم
در این تحقیق اطلاعات سلامتی و تولیدی گله 1600 رأسی آذرنگین در طول سالهای 1384 تا 1388 و همچنین اطلاعات شجره ای این حیوانات مورد بررسی و آنالیز قرار گرفت. آنالیز های آماری توسط نرم افزار sas و آنالیزهای ژنتیکی با نرم افزار asreml صورت گرفت. اختلالات سلامتی اتساع و پیچ خوردگی سکوم، ورم پستان، اسهال، اتساع و جابجائی شیردان به راست، اتساع و جابجائی شیردان به چپ، اختلالات اندام های حرکتی و متریت در این مطالعه بررسی شده اند. تخمین های وراثت پذیری صفات بیماری با استفاده از مدل حیوانی تک متغیره صورت گرفته است. در مورد صفات تولیدی این تخمین ها یکبار با استفاده از مدل حیوانی و بار دیگر با یک مدل تکرارپذیری حیوانی انجام گرفته است. صفات تولیدی مورد بررسی در این تحقیق شامل تولید شیر 305 روزه، مقدار چربی، درصد چربی، مقدار پروتئین و درصد پروتئین شیر می باشند. نتایج آمار توصیفی نشان داد بیماری اتساع و پیچ خوردگی سکوم با نرخ وقوع 8/35 درصدی بالاترین نرخ وقوع را در میان سایر بیماری ها دارد. بیماری اسهال با 13/25درصد نرخ وقوع دومی است و بیماری متریت با 15/3 درصد دارای پایین ترین نرخ وقوع است. به منظور بررسی تأثیر تولید شیر به عنوان یک متغیر پیوسته و فاکتورهای دیگر بر روی فراوانی وقوع یک بیماری به عنوان یک متغیر پاسخ دو جمله ای از آنالیز رگرسیون لجستیک استفاده شده است. اثرات ثابت دیگر شامل نوبت زایش، سال گوساله زائی و فصل گوساله زائی است. نتایج آنالیز رگرسیون لجستیک نشان می دهد که تولید شیر 305 روزه با بیماری اسهال رابطه مثبت (20/0) وبا بیماری اتساع و جابجائی شیردان به چپ رابطه منفی دارد(20/0- ) اثر نوبت زایش فقط در مورد بیماری اتساع و پیچ خوردگی سکوم معنی دار و منفی شده است (32/0-). سال گوساله زائی با بیماری های اتساع و پیچ خوردگی سکوم (39/0)، اتساع وجابجائی شیردان به راست(62/0-) و اختلالات اندام های حرکتی (57/0-) رابطه معنی دار دارد. اثر فصل گوساله زائی فقط در بیماری اتساع و پیچ خوردگی سکوم معنی دار است(28/0). بررسی نتایج آنالیزهای تک صفته صفات بیماری و تولیدی نشان می دهند که بیماری اتساع و جابجائی شیردان به راست بالاترین وراثت پذیری(33/0) و بیماری متریت پایین ترین وراثت پذیری را در میان بیماری های بررسی شده دارد. نتایج مدل تکرارپذیری حیوانی بالاترین وراثت پذیری را برای مقدار پروتئین (25/0) و پائین ترین وراثت پذیری را برای درصد چربی (17/0) نشان می دهد. همچنین بالاترین تکرارپذیری مربوط به تولید شیر 305 روزه (40/0) و پائین ترین تکرارپذیری مربوط به درصد چربی (17/0) می باشد. بررسی نتایج هبستگی اسپیرمن میان ارزش اصلاحی دام های نر برای صفات بیماری و ارزش اصلاحی آنها برای صفات تولیدی نشان می دهد دام های نری که ارزش اصلاحی بالایی برای صفت تولید شیر دارند دارای ارزش اصلاحی نامطلوبی برای بیماری های اتساع و پیچ خوردگی سکوم و اتساع و جابجائی شیردان به چپ هستند. این همبستگی ها به ترتیب 245/0- و 169/0- تخمین زده شده اند. همچنین همبستگی مثبت میان ارزش اصلاحی دام های نر برای صفت تولید شیر و ارزش اصلاحی آنها برای بیماری های اسهال و اختلالات اندام های حرکتی نشان می دهد، گزینش دام های نر برای صفت تولید شیر بالا باعث مطلوب شدن ارزش اصلاحی آنها برای این بیماری ها نیز می شود. اهداف این تحقیق، بررسی عوامل محیطی و ژنتیکی موثر بر بیماری ها، تخمین وراثت پذیری صفات بیماری و تولیدی و محاسبه همبستگی میان ارزش اصلاحی دام های نر برای صفات بیماری و ارزش اصلاحی آنها برای صفات تولیدی می باشد.
ژاله حاجی علیزاده سرخابی غلامعلی مقدم
این مطالعه به منظور ارزیابی اثر برخی متابولیت های خونی و هورمونی بر تشکیل کیست تخمدانی و فولیکول مقاوم انجام گرفت. برای انجام این تحقیق از 140 رأس گاو شیرده، در 4 گروه 35 تایی از گاوهای سالم، گاوهای مبتلا به کیست تخمدانی، فولیکول مقاوم و کیست تخمدانی متعاقب تزریق پروستاگلاندین نمونه های خونی تهیه شد. غلظت گلوکز، اوره، فسفر و روی سرم خون با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتر و غلظت هورمون های استروژن و تیروئید توسط روش الایزا اندازه گیری شد. همچنین اثر برخی عوامل موثر بر روی متابولیت ها و هورمون های خونی از جمله وضعیت دام، فصل گوساله زایی، شکم زایش، وضعیت زایش و رکورد شیر ماه قبل از نمونه برداری بر روی گاوها مورد مطالعه قرار گرفت. گاوهایی که مبتلا به کیست تخمدانی و فولیکول مقاوم بودند با گاوهای سالم مورد مقایسه قرار گرفتند. برای بررسی اثرات بین متابولیت ها و هورمون های اندازه گیری شده با نارسایی تخمدانی از دو مدل استفاده شد. 1- در مدل اول با استفاده از رویه glm نرم افزارsas9.1 اثر وضعیت دام، فصل گوساله زایی، شکم زایش، وضعیت زایش و رکورد شیر ماه قبل از نمونه برداری و اثر متقابل وضعیت دام× فصل گوساله زایی بر روی متابولیت های خونی و هورمونی برآورد شد که در این میان اثر وضعیت دام بر روی غلظت های سرم خونی گلوکز، فسفر، روی و هورمون استروژن (01/0p<) و هورمون تیروئید (05/0p<) معنی دار شد ولی هیچ اختلاف معنی داری بین اثر وضعیت دام و غلظت اوره سرم خون مشاهده نشد. اثر فصل گوساله زایی بر روی غلظت های سرم خونی گلوکز، اوره، فسفر و روی اختلاف معنی دار(01/0p<) داشت و نیز اختلاف معنی داری بین شکم زایش با غلظت اوره (01/0p<) مشاهده شد. اثر وضعیت زایش بر روی غلظت های سرم خونی گلوکز و فسفر(01/0p<) معنی دار شد و همچنین اختلاف معنی داری(05/0p<) بین رکورد شیر ماه قبل از نمونه برداری با غلظت سرمی هورمون تیروئید و اثر متقابل وضعیت دام× فصل گوساله زایی با غلظت سرمی فسفر وجود داشت. 2- در مدل دوم با استفاده از رویه logestic نرم افزار sas9.1 اثر متغییرهای مربوط به حیوان و متابولیت ها و هورمون های اندازه گیری شده بر روی وضعیت دام مورد آنالیز قرار گرفت و نتیجتاً از بین اثر متغییرهای حیوانی تنها اثر شکم زایش(05/0p<) و از بین متابولیت ها و هورمون های خونی تنها اثر غلظت های سرمی گلوکز، فسفر و هورمون استروژن بر وضعیت دام(01/0p<) معنی دار شدند. همچنین نتیجه شد که با افزایش 1 واحد غلظت گلوکز، فسفر و استرادیول سرم خونی دام های بیمار به ترتیب نسبت تبدیل دام های بیمار به سالم 04/0، 69/0 و 05/0 واحد افزایش یافت . با توجه به نتایج بدست آمده از این تحقیق می توان گفت که یکی از علل ایجاد نارسایی تخمدانی در گاوهای شیری کمبود یا افزایش برخی متابولیت ها و عناصر خونی و هورمونی می باشد و بایستی با مدیریت صحیح در گاوها از پیشرفت و عوارض ناشی از نارسایی های تخمدانی جلوگیری کرد .
محمد مصطفی پورسیف غلامعلی مقدم
جهت بررسی میزان تغییرات در خصوصیات کمی و کیفی اسپرم قوچ های دورگ در فصل غیر تولید مثلی در مقایسه با فصل تولید مثلی، از 15 رأس قوچ متعلق به 4 ترکیب ژنتیکی بلوچی-مغانی، قزل-بلوچی، آرخارمرینو-قزل و آرخارمرینو-مغانی استفاده شد. به تصادف به سه دسته ی 5 تایی تقسیم شدند و در فواصل 3 روزه و هر روز از 5 قوچ اسپرم گیری صورت گرفت. در ابتدا نیز تمام قوچ ها طی 3 هفته به اسپرم گیری با واژن مصنوعی و سواری گرفتن از میش در حضور اپراتور عادت دهی شدند. اسپرم گیری از ابتدای پاییز (نیمه ی دوم فصل تولید مثلی در این منطقه) شروع و تا پایان بهار ادامه پیدا کرد. نمونه ها بلافاصله بعد از اسپرم گیری به آزمایشگاه منتقل شده و از نظر صفات کمی و کیفی ارزیابی شدند. حجم منی به وسیله ی لوله اسپرم گیری مدرج با دقت 1/0 ml ثبت شد. غلظت اسپرم توسط لام توما تعیین شد و برای رقیق کردن نمونه ی تازه از سیترات سدیم دی هیدراته 9/2% (1 به 200) استفاده شد. تحرک موجی اسپرم تحت بزرگنمایی ×10 از 1 تا 5 نمره دهی شد. درصد تحرک پیشرونده اسپرم بعد از رقیق کردن نمونه ی تازه (1 به 200) با سیترات سدیم دی هیدراته 9/2% و به وسیله ی لام قطره ی معلق (c?37) و با عدسی × 40 چند زمینه از لام بررسی شد(این روش برای اولین بار اجرا شده و سبب وضوح بیشتر اسپرماتوزوا ها زیر میکروسکوپ می شود). برای ارزیابی درصداسپرماتوزوای زنده و مرده و درصد اسپرماتوزوای ناهنجار از رنگ آمیزی ائوزین استفاده شد و با عدسی × 40 تعداد 300 اسپرماتوزوا برای درصد زنده و 200 اسپرماتوزوا برای درصد ناهنجاری شکل شمارش شد. نرخ احیاء متیلن بلو (mbr-t) بر حسب مدت زمان (ثانیه) تغییر رنگ نمونه ی تازه بعد از ترکیب 1 به 1 منی تازه و رنگ محاسبه گردید. ph نمونه ها به وسیله ی استریپ های ph متر کاغذی و نیز برای افزایش دقت با استفاده از ph متر های دیجیتالی قلمی تعیین شد. داده ها نیز به وسیله ی رویه مختلط (mixed procedure) نرم افزار sas مورد تجزیه تحلیل قرار گرفتند. اثر ترکیب ژنتیکی و ماه و اثر متقابل ماه×ترکیب ژنتیکی به عنوان اثرات ثابت و حیوان به عنوان اثر تصادفی وارد مدل شدند. ویژگی های منی قوچ های دورگ مورد مطالعه در این تحقیق از یک تنوع فصلی در صفات و کیفی برخوردار بودند. ماه اسپرم گیری اثر معنی داری بر روی تمام صفات کمی و کیفی اسپرم داشت (01/0> p) اما اثر ترکیب ژنتیکی بر روی هیچ یک از صفات به جز حجم انزال (05/0> p) معنی دار نشد. تفاوت های معنی دار (01/0> p) در میان قوچ ها در داخل هر نژاد در مورد اکثر ویژگی های اسپرم مشاهده شد. ضریب همبستگی بین اکثر صفات معنی دار شد به جز در مورد حجم انزال با ph منی که این ضریب در هیچ سطحی معنی دار نشد. بهترین اسپرم ها در طول پاییز (اواسط فصل تولید مثلی) و ضعیف ترین آن ها در فصل بهار (فصل غیر تولید مثلی) بدست آمد. با این حال این تغییرات و نوسانات آن قدری نبود که از قابل استفاده بودن قوچ ها در سراسر سال جلوگیری کند.
غلامرضا اصلانی کردکندی حسین دقیق کیا
تحقیق فوق در ایستگاه تحقیقاتی و اصلاح نژاد گوسفند مغانی در استان اردبیل، شهرستان جعفر آباد با استفاده 36 راس گوسفند ماده مغانی 5/3 ساله، تک قلوزا، با سابقه 2 شکم زایش، وزن 60-50 کیلوگرم در 3 گروه 12راسی جهت بررسی تاثیربرخی دانه های روغنی بر متابولیتهای خونی، هورمونها و عملکرد تولید مثلی به مدت 35روز در خارج از فصل تولید مثلی (اواخر اردیبهشت ماه) مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمارها شامل گروهf (دانه بذرک به میزان 5%کل ماده خشک جیره)؛ گروه s (دانه سویا به میزان 5%کل ماده خشک جیره) و گروه c (شاهد بدون دانه روغنی) بودند. جیره ها از نظرانرژی قابل متابولیسم و پروتیین خام دروضعیت یکسانی داشتند . امتیاز وضعیت بدنی (bcs) میش ها در شروع دوره حدود 5/2 بوده و در زمان آمیزش به حدود 3 رسید. میش ها 14 روز قبل از جفتگیری با استفاده از سیدر بصورت همزمان فحل شده و 24 ساعت پس از سیدربرداری با قوچ های ایستگاه بصورت تصادفی جفتگیری نمودند. میزان گلوکز سرم خون تیمارهای حاوی دانه روغنی بیشتر از گروه کنترل بود (01/0>p). میزان کلسترول سرم خون درتیمار حاوی دانه بذرک نسبت به سایر گروه ها بیشتر بود (01/0p<). میزان هورمونهای انسولین و استروژن در تیمار دانه های روغنی نسبت به گروه کنترل افزایش یافت (01/0p<). تیمارهای آزمایشی با دانه های روغنی منجر به بهبود بازده تولیدمثل بویژه درصد باروری و بره زایی گردید. گروه f وs (دانه های روغنی) هر دو با 12 راس بره بیشترین، و گروه c (شاهد)با 10 راس بره کمترین تعداد نتاج را داشتند (05/0>p). وزن تولد بره های گروه دانه های روغنی در مقایسه با گروه کنترل شاهد تفاوت معنی داری داشت (01/0>p). مصرف دانه های روغنی در دوره فلاشینگ باعث افزایش وزن تولد نتاج شد.
سحر نقشینه کانی شجاع جلیل
جهت بررسی تأثیر هم خونی و اثرات ثابت غیرژنتیکی روی صفات تولیدی و بیماری ورم پستان تحت بالینی در گاوهای هلشتاین، از 3059 داد? بیماری ورم پستان 743 رأس گاو شیری شامل اطلاعات بیماری ورم پستان بالینی و تحت بالینی و 3403 داد? تولیدی 1572 رأس گاو شیری شامل اطلاعات 305 روز شیردهی تولید شیر، چربی، درصد چربی، پروتئین و درصد پروتئین یک گاوداری استان آذربایجان شرقی که طی سال های 1388-1385 جمع آوری شده بود، استفاده گردید. آنالیزهای مربوطه توسط نرم افزار آماری sas نسخ? 901، رویه مختلط و با روش mivqueo صورت گرفت. در این تحقیق ضریب هم خونی به دو حالت متغیر گسسته و متغیر پیوسته در داخل مدل قرار گرفت. به منظور تشخیص دادن حیوانات مبتلا به ورم پستان تحت بالینی از تست cmt استفاده شد. نتایج نشان داد 54/41% (1114) داده ها مربوط به ورم پستان تحت بالینی بود. شیوع ورم پستان تحت بالینی در کارتیه های عقبی (87/13%) بیش از کارتیه های جلویی (44/11%) بود (01/0 >p). وقوع ورم پستان شمار? 3 از نظر شدت بیماری بیشتر بود. 71/23% تست های ورم پستان کالیفرنیایی نشان می دهد در اکثر حیوانات فقط یک کارتیه، درگیر با ورم پستان تحت بالینی می باشد و 81/17% تست ها نشان می دهد بیش از یک کارتیه درگیر با بیماری بود. ضریب هم خونی در طول 4 سال بین صفر تا 14/0 با مقدار متوسط 012/0 می باشد. در بین گاوهای هم خون مقدار متوسط ضریب هم خونی 013/0 است. میانگین ضریب هم خونی در بین گاوهای شیری و گاوهای هم خون در هر 4 سال دارای مقادیر یکسان می باشد. هم خونی وقتی به حالت متغیر گسسته در داخل مدل مربوطه قرار می گیرد تأثیر معنی دار روی بیماری ورم پستان تحت بالینی، تولید شیر، چربی و پروتئین دارد (01/0 >p). هم خونی حتی در سطوح پائین تر نیز اثر منفی روی بیماری ورم پستان تحت بالینی و صفات تولیدی دارد. تأثیر منفی هم خونی روی بیماری در گاوهایی که بیش از 2 شکم زایش دارند، بیش تر و تأثیر منفی هم خونی روی چربی در گاوهای یک شکم زایش بیش تر می باشد. تأثیر منفی هم خونی روی پروتئین و شیر در گاوهایی که در شکم زایش ?5 قرار گرفتند بیشتر می باشد. بروز بیماری ورم پستان تحت بالینی و عملکرد صفات تولیدی تحت تأثیر شکم زایش، سال- فصل زایش قرار می گیرد (01/0 >p). گاوهایی که در فصل پائیز و زمستان زایش می کنند تولید شیر در آن ها بیش تر است.
علی الفتی چقاگلانی غلامعلی مقدم
120 میش دورگ در طی فصل تولیدمثلی در قالب طرحی کاملا تصادفی برای مقایسه اثر تیمارهای مختلف هورمونی بکار برده شدند. میش ها به طور کاملا تصادفی در سه گروه آزمایشی گنجانیده شدند. پس از تشخیص فحلی و 2 ساعت قبل از جفتگیری، 5/2 میلی لیتر آب مقطر و 5/2 میلی لیتر gnrh به صورت تزریق عضلانی به ترتیب به ماده های گروه اول (کنترل) و گروه دوم تزریق شد. در گروه سوم، میش ها به مدت 14 روز برای همزمان سازی تحت تیمار سیدر قرار گرفته و به محض برداشتن سیدر 400 واحد بین المللی pmsg دریافت کردند. میش ها 12 ساعت پس از تزریق pmsg، به روش داخل واژنی با 5/0 میلی لیتر منی تازه رقیق شده در شیر تلقیح مصنوعی شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که تیمار gnrh تاثیر معنی داری بر نرخ بره زایی (5/92 در گروه gnrh در برابر 75 درصد در گروه کنترل) و باروری (1/117 در گروه gnrh در برابر 7/106 درصد در گروه کنترل، p<0.05) میش ها دارد، اما تفاوت معنی داری در نرخ آبستنی مشاهده نشد (5/97 در برابر 5/82 درصد). نرخ دوقلوزایی در گروه تحت تیمار gnrh نسبت به دو گروه همزمان سازی شده و کنترل بالاتر بود (به ترتیب 18/18، 4 و 5/6 درصد، p<0.05). نتایج بدست آمده در این مصالعه نمایان کرد که، در طی 28 تا 48 ساعت پس از سیدر برداری، 100 درصد میش ها علائم فحلی را نشان دادند. در گروه سوم، نرخ آبستنی، بره زایی و باروری به ترتیب برابر 5/77، 65 و 104 درصد بود. هیچ تفاوت معنی داری در مورد صفات طول دوره آبستنی و وزن تولد بره ها مشاهده نشد. در کل، نتایج نشان داد که؛ مصرف gnrh در زمان فحلی و پیش از جفتگیری، نرخ باروری و دوقلوزایی را افزایش داد.
خبات خیرآبادی سید عباس رأفت
پارامترهای ژنتیکی شیر، چربی و پروتئین تولیدی سه دوره شیردهی نخست گاوهای هلشتاین ایران برآورد شدند. فایل داده ها شامل 108147، 81938 و 40271 رکورد روز آزمون صفات تولیدی ثبت شده برای 12214، 9270 و 4731 حیوان در دوره های شیردهی اول، دوم و سوم بوده است، به ترتیب. مولفه های (کو)واریانس با استفاده از روش حداکثر درست نمایی محدود شده(reml) و مدل رگرسیون تصادفی 1- صفت 3-شکم برآورد شدند. مدل شامل گله- تاریخ رکورد برداری، سن- فصل در موقع زایش بعنوان اثرات ثابت و ضرایب رگرسیون تصادفی برای اثرات ژنتیک افزایشی و محیط دائمی بعنوان اثرات تصادفی بوده است. محدوده وراثت پذیری های 305 روز برآورد شده برای صفات تولیدی بین 15 تا 43% متغییر می باشد. محدوده هم بستگی های ژنتیکی 305 روز بین صفات از 54 تا 87% متغییر می باشد. بیشترین مقدار هم بستگی ژنتیکی در مورد شیر تولیدی بین دوره های شیردهی دوم و سوم، اما در مورد صفات چربی و پروتئین تولیدی بین دوره های شیردهی اول و دوم مشاهده شد.
میثم لطیفی صادق علیجانی
هدف از این تحقیق مقایسه ی دو روش آماری reml و بیزی در برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات رشد بدن در سنین مختلف، شامل 6645 رکورد وزن تولد، 3685 رکورد وزن سه ماهگی، 2406 رکورد وزن شش ماهگی، 1684 رکورد وزن نه ماهگی و 5069 رکورد چندزایی بود که از سال 1373 تا 1389 توسط جهاد کشاورزی استان همدان گردآوری شده بود. اطلاعات استفاده شده برای شجره ازسال 1366 تا 1389را شامل می شد. اثرات ثابت مدل برای صفات وزن شامل گله-سال زایش، فصل زایش، جنسیت، تیپ زایش و سن مادر در هنگام زایش بود. به دلیل متفاوت بودن روز وزن کشی حیوانات، روز وزن کشی به عنوان متغیر کمکی در نظر گرفته شد. برای صفت چندزایی نیز اثرات ثابت شامل گله، سال و شکم زایش بود. برای برآورد مولفه های واریانس با تجزیه و تحلیل تک متغیره از شش مدل حیوانی مختلف استفاده شد. در روش درست نمایی محدود شده (reml) از نرم افزار remlf90 و airemlf90، و در روش بیزی از نرم افزارgibbs3f90 وthrgibbs1f90 و برای آنالیز چند متغیره از نرم افزار gibbsf90 استفاده شد. مقدار وراثت پذیری مستقیم برای وزن تولد، سه ماهگی، شش ماهگی، نه ماهگی و چندزایی با آنالیز تک متغیره و کاملترین مدل با روش reml به ترتیب 25/0، 44/0، 26/0، 24/0 و 03/0 و در روش بیزی نیز با کاملترین مدل به ترتیب 21/0، 43/0، 43/0، 23/0 و 03/0 برآورد گردید. وراثت پذیری مستقیم صفات وزن تولد، سه ماهگی، شش ماهگی و نه ماهگی با آنالیز چهار صفته با روش reml به ترتیب 27/0، 61/0، 47/0 و 41/0 و با روش بیزی نیز 27/0، 61/0، 48/0 و 42/0 برآورد گردید. همبستگی ژنتیکی بین صفات رشد نیز مثبت و با روش reml بین 1/0 و 57/0 و در روش بیزی بین 08/0 و 57/0 برآورد گردید. نتایج نشان داد که دو روش reml و بیزی مشابه هم می باشند ولی روش بیزی در بعضی مدل ها اعداد بزرگتری برآورد می-کند.
مونا حبشی زاده اصل احمد نعمت الهی بنابی
هدف از اجرای این طرح، انجام مطالعات مقدماتی برای شناسایی مناطق آلوده و مقاومت برخی نژاد های گوسفندان در استان آذربایجان شرقی نسبت به انگل های داخلی بود. در قسمت اول طرح، داده های مربوط به 5934 رأس گوسفند از 19 شهرستان آذربایجان شرقی به منظور شناسایی آلوده ترین منطقه مورد بررسی قرار گرفتند و صفات تعداد تخم انگل نماتودیروس، مارشالاگیا، تریشوریس، تخم انگل نماتودهای ناشناخته و کل تخم نماتودها در این شهرستان ها بررسی شدند. داده های مربوط به این قسمت از اداره ی دامپزشکی استان آذربایجان شرقی تهیه گردید. این داده ها توسط نرم افزار sas آنالیز شدند و نتایج نشان داد که شهرستان کلیبر بیشترین آلودگی و شهرستان ملکان کمترین آلودگی را به نماتودهای دستگاه گوارشی دارند. همبستگی بین رطوبت (01/0p<) و بارندگی (05/0p<) با میزان تخم انگل مدفوع مثبت و معنی دار بود و رگرسیون نیز حاکی از افزایش میزان تخم انگل مدفوع در اثر افزایش رطوبت بود (01/0p<). در قسمت دوم پژوهش اطلاعات تحقیق از 24 رأس قوچ یکساله حاصل از دو ترکیب ژنتیکی بدست آمد. گروه های ژنتیکی شامل 12 رأس گوسفند نژاد قزل و 12 رأس گوسفند آمیخته ی قزل-بلوچی بودند. نمونه گیری در دو نوبت و در تاریخ های 30/11/1390 و 14/12/1390 در ایستگاه تحقیقاتی خلعت پوشان انجام گرفت. تمامی گوسفندان متولد زمستان 1389 بودند و قبل از نمونه گیری داروی ضد انگل دریافت نکرده بودند و تمامی آنها در شرایط محیطی یکسان قرار داشتند. صفات مورد بررسی شامل وزن بدن، وزن تولد، تعداد تخم انگل نماتودها در هر گرم مدفوع و هماتوکریت و تست فماچا بودند. داده های مربوط به تمامی صفات بجز وزن تولد و هماتوکریت توسط رویه ی mixed نرم افزار sasآنالیز گردید و وزن تولد و هماتوکریت توسط رویه ی glm نرم افزارsas آنالیز شدند. نتایج بدست آمده نشان داد که اثر گروه ژنتیکی در مورد کل تخم نماتودهای موجود در هر گرم مدفوع، تست فماچا و هماتوکریت (01/0p<) و تخم نماتودهای نماتودیروس و مارشالاگیا (05/0p<) معنی دار بودند.
رستگار الفتی کرجی حسین دقیق کیا
فرآیند انجماد منی با افزایش سطح انواع اکسیژن فعال نقش تعیین کنندهای بر روی اندامکهای (غشاء سلولی، میتوکندریها و dna) سلولی اسپرم دارد. غشاء اسپرم پستانداران سرشار از اسیدهای چرب غیر اشباع است که نسبت به آسیب به وجود آمده توسط انواع اکسیِن فعال (ros) در نتیجه پراکسیداسیون چربی ها بسیار حساس می باشد. استفاده از آنتی اکسیدان مناسب در رقیق کننده های منی می تواند سطح ros را کاهش دهد. هدف از این تحقیق تعیین تاثیر غلظ های مختلف گلوتاتیون احیا شده (gsh) و سوپراکسید دیسموتاز (sod) به عنوان تیمارهای تنها و یا سطوح ترکیبی آنها (gsh×sod) در رقیق کننده انجماد بر روی کیفیت اسپرم یخ گشائی شده گاو نر بود. در این مطالعه 4 راس گاو نر سالم 5- 4 ساله به کار گرفته شد. مجموع 20 انزال (5 انزال برای هر گاو نر) جمع آوری و در هر تکرار مخلوط شد. نمونه های منی در رقیق کننده پایه تریس زرده تخم مرغ رقیق شدند. تیمارهای این مطالعه در سه آزمایش اعمال شدند : 1) gsh (mm 5 و 5/7)، 2) sod (iu/ml 100 و 150) و 3) gsh×sod (×iu/ml mm) 100 × 5 ، 100 × 5/7 ، 150 × 5 و 150 × 5/7) و یک رقیق کنده بدون افزودنی (شاهد) برای تمام آزمایشات. سپس نمونه های منی درطی 2 ساعت تا°c 5 سرد شده و در پایوت هایml 5/0 فرانسوی منجمد شدند. تحرک کل و تحرک پیشرونده توسط آنالیزگر کامپیوتری منی (casa)، درصد زنده مانی توسط رنگ آمیزی ائوزین- نیگروزین و نرخ پاسخ مثبت به تست تورم در محیط هیپواسموزی (host) در ساعت صفر و 2 انکوباسیون پس از یخ گشائی نمونه ها مورد ارزیابی قرار گرفتند. تست های بیوشیمیایی تعیین سطح مالونال دی آلدئید (mda)، فعالیت آندژنوسی آنزیم های sod و گلوتاتیون پراکسیداز، در زمان اولیه پس از یخ گشائی نمونه ها مورد سنجش قرار گرفتند. نتایج تمام آزمایشات ما در مطالعه حاضر نشان داد که افزودن آنتی اکسیدان های gsh، sod و gsh×sod بویژه gsh (mm 5) و gsh×sod (×iu/ml mm 100×5 و 100×5/7) به رقیق کننده تریس زرده تخم مرغ، کیفیت منی گاو را پس از یخ گشائی بهبود می بخشد.
حسن فاضلی سرکندیزجی علی حسین خانی
پژوهش حاضر به منظور تعیین اسکور حرکتی و درجه بندی آن جهت ارتباط اسکور حرکتی با عملکرد دام در طول دوره تولید و عوامل موثر در تعیین اسکور حرکتی انجام گرفت. در این مطالعه از4000 داده رکورد برداری و ثبت شده مربوط به 400 راس گاو هلشتاین در واحد دامپروری کشت و صنعت مغان استفاده شد. در این مطالعه تاثیر فاکتورهایی نظیر شکم زایش، اسکور بدنی و میزان تولید بر رفتارهای حرکتی و سلامت گاو مورد بررسی قرار گرفت. آنالیز لجستیک نشان داد از فاکتور های مورد بررسی بر روی اسکور حرکتی، سه فاکتور میزان تولید (گروه بندی بر اساس تولید)، مقدار تولید و شکم زایش تاثیر معنی داری بر اسکور حرکتی داشتند (05/0> p). همچنین برخی رفتارهای تغذیه ای نظیر مصرف انتخابی اجزای خوراک و سرعت مصرف خوراک تعیین شد. بر اساس نتایج بدست آمده در تمامی زمانهای پس از تغذیه، حیوانات تمایل به انتخاب اجزای ریز خوراک داشته و قطعات خوراک موجود در سینی و الک 18/1 میلیمتری موجود در الکهای پنسیلوانیا مورد مصرف انتخابی قرار گرفتند. بررسی اقتصادی و برآورد زیان اقتصادی حاصل از کاهش تولید محاسبه و بر اساس نتایج بدست آمده در سه گروه پر تولید، متوسط، کم تولید، گاوهای پرتولید به دلیل اسکورهای حرکتی بالا زیان اقتصادی وارده بیشتری نسبت به گروه متوسط و کم تولید داشتند.
پرویز رستم زاده کلوجه اکبر تقی زاده
چکیده: هدف از انجام این مطالعه بررسی اثرات مخمر ساکارومایسس سرویسیا بر قابلیت هضم مواد مغذی جیره های پرواری و متابولیت های خونی و شکمبه ای گوسفند بود. برای انجام این تحقیق از 15 رأس بره نر با میانگین وزنی 4±40 کیلوگرم در قالب طرح کاملاٌ تصادفی با 3 تیمار و 5 تکرار به مدت 30 روز استفاده شد. تیمارها شامل تیمار1) تیمار کنترل (جیره بدون مخمر)، تیمار 2) جیره پایه + 3 گرم مخمر به ازای هر رأس در هر روز، تیمار 3) جیره پایه +6 گرم مخمر به ازای هررأس در هر روز بود. مدفوع در 7 روز آخر آزمایش برای تعیین قابلیت هضم جمع آوری گردید و نمونه های خون در روز آخر آزمایش ، در 2 ساعت بعد از خوراکدهی بوسیله لوله های ونوجکت و مایع شکمبه نیز در2 ساعت بعد از خوراکدهی بوسیله سـوند مری از گوسفندان جمـع آوری شد. همچنین آزمایـش تولید گاز نیز دردو گوسفند فیستوله گذاری شده انجام گرفت. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که مخمرساکارومایسس سرویسیا قابلیت هضم ماده خشک ، ماده آلی ، پروتئین خام ، ndf،adf جیره مورد آزمایش را بهبود داده است و همچنین کل vfa، ph مایع شکمبه ، افزایش ، نیتروژن آمونیاکی، کلسترول ، تری گلیسرید و اوره خون کاهش یافت (05/0p <). شمارش پروتوزوآی مژکدارشکمبه نشان داد که مخمر بر تنوع زیستی آن موثر بوده و جمعیت آن را در شکمبه افزایش داد. نتایج آزمایشات تولید گاز نشان داد که مخمر بر پتانسیل و نرخ تولید گاز تأثیر معنی داری دارد (05/0p<) .
معصومه فرخی راد صادق علیجانی
اهداف این مطالعه عبارت بود از: 1) برازش منحنی شیردهی گاوهای هلشتاین با از دو تابع وود و ویلمینک و برآورد پارامترهای منحنی شیردهی. 2) برآورد تداوم شیردهی گاوهای هلشتاین با استفاده از پارامترهای حاصل از دو تابع وود و ویلمینک و همچنین با استفاده از یک روش نسبتی یعنی نسبت بین حداکثر رکورد روز آزمون و میانگین تولیدات روز آزمون 3) برآورد ارتباط ژنتیکی بین معیارهای مختلف تداو م شیردهی با تولید 305روز و صفات تولیدمثلی. به این منظور از رکوردهای روز آزمون و اطلاعات تولید مثلی گاوهای هلشتاین مرکز اصلاح نژاد دام کشور که درسه دوره شیردهی اول بین سالهای 1362 تا 1385 زایش کرده بودند استفاده گردید. پارامترهای ژنتیکی اعم از وراثت پذیری، تکرارپذیری وهمبستگی های ژنتیکی وفنوتیپی با استفاده از نرم افزارdfreml برآورد گردید.مدل های آماری با استفاده از نرم افزار sas 9و روی glm برازش گردید. میانگین فنوتیپی برای تولیدشیر305روز در سه دوره شیردهی اول به ترتیب 8/1447± 8/6884، 7/1549± 4/6933 و 5/1614±6/6912، برای فاصله زایش در سه دوره شیردهی اول به ترتیب 2/32± 9/72، 4/37± 7/77 و 67/41± 1/82، برای روزهای باز در سه دوره شیردهی اول به ترتیب 2/32± 9/352، 4/37± 7/357 و 67/41± 1/362، برای معیار تداوم شیردهی s به ترتیب 87/0± 89/6، 80/0± 63/6 و 87/0± 61/6، برای معیار تداوم شیردهی b-wil به ترتیب 028/0± 040/0- ، 41/0± 0795/0- و 506/0± 094/0- و برای معیار تداوم شیردهی mame 131/0± 25/1، 16/0± 35/1 و 18/0± 39/1 بدست آمد. وراثت پذیری برآوردشده در سه دوره شیردهی اول با استفاده از مدل حیوانی تک صفتی بترتیب 23/0، 20/0 و 15/0 و برای صفت فاصله زایش در سه دوره شیردهی اول به ترتیب 02/0، 028/0 و 058/0، برای روزهای باز در سه دوره شیردهی اول به ترتیب 02/0، 028/0 و 058/0، برای معیار تداوم شیردهی s به ترتیب 019/0، 024/0 و 026/0، برای معیار تداوم شیردهی b-wil به ترتیب 072/0 ، 102/0 و 09/0 و برای معیار تداوم شیردهی mame 063/0، 107/0 و 09/0 می باشد. وراثت پذیری برآوردشده با استفاده از مدل حیوانی چند صفتی برای معیار تداوم شیردهی mame کمتر از مقادیر وراثت پذیری برآوردشده با استفاده از مدل حیوانی تک صفتی بود. این برآورد در مورد معیار تداوم شیردهیb ویلمینک با استفاده از دو مدل تک صفتی و چندصفتی یکسان است. در مورد وراثت پذیری صفات دیگر، مقادیر وراثت پذیری برآورد شده با استفاده از مدل چندصفتی کمی بیشتر است،ولی در واقع برآوردها با هم تطبیق داشتند. همبستگی ژنتیکی بین معیار تداوم شیردهی sو mame با تولیدشیر305روز بالا برآورد گردید. این همبستگی بالا نشان دهنده این است که با افزایش تداوم شیردهی مقدار تولید 305روز هم افزایش می یابد. اما همبستگی ژنتیکی بین معیار تداوم شیردهی b-wilو تولید305روز در دوره سوم شیردهی بالا ولی منفی بدست آمد در حالیکه مقدار آن در دو دوره شیردهی اول کم ولی مثبت است. همبستگی ژنتیکی بین معیار تداوم شیردهی mame و تولیدشیر305روز منفی ولی مقدار مطلق آنها بالاو متوسط می باشد. همبستگی ژنتیکی بین معیار تداوم شیردهیs و صفات تولیدمثلی نشان دهنده این موضوع است که در نتیجه افزایش تداوم تولیدشیر، طولانی تر شدن فاصله بین زایش تا آبستنی و افزایش روزهای باز در هر دوره شیردهی بایستی مورد انتظار باشد.
محمود صحرایی اکبر تقی زاده
این آزمایش با هدف ارزیابی شیمیایی و بیولوژیکی منابع مختلف عنصر روی و بررسی اثرات نوعی سین بیوتیک بر میزان جذب آنها در جوجه های گوشتی در قالب پنج آزمایش مختلف انجام شد. منابع عنصر روی مورد مطالعه در این آزمایش شامل بیوپلکس روی، سولفات روی، اکسید روی aوb بود. در آزمایش اول ارزیابی خصوصیات شیمیایی و حلالیت منابع مختلف عنصر روی نشان داد که میزان عنصر روی در منابع آلی و معدنی تفاوت قابل توجه ای با همدیگر دارند بطوریکه میزان عنصر روی از 15 درصد در بیوپلکس روی تا 75 درصد در اکسید روی نوع a متغیر بود. آزمون حلالیت نشان داد که سولفات روی در آب مقطردوبار تقطیر، اسید کلریدریک 4/0 درصد و اسید سیتریک 2 درصد کاملا قابل حل می باشد. اکسید روی نوع a وb به میزان ناچیزی در آب مقطر دوبار تقطیر حل می شود ولی در اسید کلریدریک 4/0 درصد و اسید سیتریک 2 درصد، بترتیب 96، 9/93 درصد، 36/94، 1/91 درصد قابل حل هستند. لیکن کمترین حلالیت بیوپلکس روی در آب مقطردوبار تقطیر بمیزان 47 درصد و بیشترین آن در اسید کلریدریک 4/0 درصد به میزان 87 درصد حاصل شد. در آزمایش دوم برای مطالعه میزان زیست فراهمی منابع مختلف روی، ازسطوح150-50 میلی گرم در کیلوگرم جیره نیمه خالص در تغذیه260قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی، در سیستم قفس از 4 تکرار 5 قطعه ای از سن 21-8 روزگی استفاده گردید. برای تخمین ارزش زیست فراهمی سولفات روی به عنوان منبع استاندارد از روش رگرسیون نسبت شیب استفاده گردید. بیشترین ارزش زیست فراهمی محاسبه شده براساس میزان افزایش وزن در اکسید روی a وb به هنگام مکمل سازی با 100میلی گرم در کیلوگرم جیره، بترتیب برابر با 9/126 و 71/110 ، ولی در بیوپلکس روی بالاترین ارزش زیست فراهمی نسبی در جیره پایه مکمل شده با 50 میلی گرم در کیلوگرم حاصل گردید. بالاترین ارزش زیست فراهمی نسبی براساس غلظت روی استخوان درشت نی به هنگام مکمل سازی جیره با سطح 50 میلی گرم در کیلوگرم اکسید روی aمشاهده شد. آزمایش سوم با 312 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه راس، در قالب 13 جیره آزمایشی شامل جیره پایه بدون مکمل روی و جیرهای مکمل شده با با سطوح 200-100میلی گرم منابع روی در کیلوگرم جیره در سیستم قفس با 4 تکرار 6 قطعه ای به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در دوره رشد (28-8 روزگی) انجام گردید. ارزش زیست فراهمی نسبی محاسبه شده با استفاده ازمعیار افزایش وزن بترتیب 59،99 و45 برای سه سطح اکسید روی a، 64، 78 و31. برای سه سطح اکسید رویb و151، 200 و 147 برای سه سطح بیوپلکس روی تخمین زده شد، که بالاترین زیست فراهمی به هنگام افزودن 150 میلی گرم در کیلوگرم از هر سه نوع مکمل به جیره پایه ملاحظه شد. علاوه براین بیوپلکس روی بیشترین زیست فراهمی را در مقایسه با اشکال معدنی نشان داد در حالی که در مورد ذخائر روی درشت نی بیشترین ارزش زیست فراهمی در سطح100 میلی گرم در کیلوگرم جیره حاصل گردید و بیوپلکس روی بالاتر از سایر منابع بود. در آزمایش چهارم از 780 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه کاب در قالب 13 جیره آزمایشی مختلف با 4 تکرار 15 قطعه ای شامل جیره پایه بدون مکمل و جیره پایه مکمل شده با سطوح5/1-1 گرم سین بیوتیک بایومین ایمبو در کیلوگرم جیره و 150-50 میلی گرم اکسید و بیوپلکس روی در کیلوگرم جیره در بستر استفاده بعمل آمد. افزایش وزن کل دوره تحت تاثیر اثرات متقابل افزودن سین بیوتیک و منابع عنصر روی قرار نگرفت. لیکن جیره پایه بدون مکمل کمتر از بقیه بوده(05/0> p). خوراک مصرفی در کل دوره آزمایش فقط در جیره پایه بدون مکمل بیشتر از بقیه بود(05/0>p). لیکن در کل دوره آزمایش ضریب تبدیل غذایی تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک و سطح مکمل روی افزوده شده به جیره قرار داشته و جیره پایه بدون مکمل، ضریب تبدیل غذایی بیشتری نسبت به سایرین نشان داد(05/0>p). بیشترین شاخص کارایی تولید در جیره مکمل شده با 1 گرم سین بیوتیک به اضافه 100 میلی گرم اکسید روی در کیلوگرم جیره حاصل گردید. درصد لاشه متاثر از اثرات متقابل سین بیوتیک و ادامه چکیده: سطح روی بوده بطوریکه جیره پایه بدون مکمل 6-5 درصد کاهش نسبت به برخی جیره های آزمایشی نشان داد(05/0>p). درصد چربی حفره بطنی در جیره های آزمایشی دارای سطح 5/1 گرم سین بیوتیک به اضافه 100 میلی گرم اکسید و بیوپلکس روی بیشترین کاهش را نشان داد(05/0>p). در این آزمایش فقط در جیره های آزمایشی حاوی سطح 5/1 گرم سین بیوتیک به اضافه سطح 150 میلی گرم اکسید و بیوپلکس روی تیترآنتی بادی بیشتری تولید کردند(05/0>p). طول ویلی به عمق کرییت در دوازدهه و ژژنوم تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک و منبع روی قرار داشته و از لحاظ آماری بیشترین مقدار آن در جیره های آزمایشی دارای 5/1 گرم سین بیوتیک به اضافه 150-100 میلی گرم اکسید روی و 150-50 میلی گرم بیوپلکس روی مشاهده شد(05/0>p). ضریب قابلیت هضم ظاهری روی در مرحله آغازین تحت اثرات متقابل سین بیوتیک و عنصر روی قرار نگرفت. در دوره رشد ضریب قابلیت هضم ظاهری روی تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک، منبع روی و سطح روی قرار داشت. کمترین ضریب قابلیت هضم ظاهری عنصر روی در جیره مکمل شده با 1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم اکسید روی مشاهده گردید در مرحله پایانی مکمل سازی جیره با سین بیوتیک و روی اثرات متقابلی بر ضریب قابلیت هضم ظاهری نداشت لیکن بیشترین ضریب قابلیت هضم ظاهری روی در جیره مکمل شده با 1 گرم سین بیوتیک به اضافه 150میلی گرم اکسید روی حاصل گردید (05/0> p). در آزمایش پنجم برای مطالعه جذب روی در قسمت های مختلف روده کوچک از روش قطعات وارونه شده روده استفاده گردید. درصد جذب روی در بخش دوازده از لحاظ آماری تحت تاثیر گروه های آزمایشی مختلف قرار نگرفت. در ژژنوم اختلاف آماری معنی داری بین گروه های مختلف وجود داشت بطوریکه در گروه دارای 1 گرم سین بیوتیک به اضافه بیوپلکس روی و 5/1 گرم سین بیوتیک بعلاوه بیوپلکس روی بترتیب بیشترین جذب و کمترین جذب ملاحظه گردید(05/0> p). در بخش ایلئوم گروه آزمایشی دارای 1 گرم سین بیوتیک به اضافه بیوپلکس روی با درصد جذب 16/3 و گروه آزمایشی دارای 5/1 گرم سین بیوتیک بعلاوه سولفات روی با درصد جذب 89/2 تحت تاثیر اثرات متقابل قرار داشته و در مقایسه با گروه های آزمایشی دیگر از نظر آماری معنی دار بودند و از لحاظ درصد جذب کل روی بیشترین درصد جذب روی در ایلئوم مشاهده شد.
محمود صحرایی اکبر تقی زاده
این آزمایش با هدف ارزیابی شیمیایی و بیولوژیکی منابع مختلف عنصر روی و بررسی اثرات سین بیوتیک نوع بایومین ایمبو بر میزان جذب آنها در جوجه های گوشتی در قالب پنج آزمایش مختلف انجام شد. منابع عنصر روی مورد مطالعه در این تحقیق، شامل سولفات روی، اکسید روی a، اکسید روی b و بیوپلکس روی بود. در آزمایش اول، ارزیابی خصوصیات شیمیایی و حلالیت منابع مختلف عنصر روی نشان داد که میزان عنصر روی در منابع آلی و معدنی تفاوت قابل توجه ای با همدیگر دارند. بطوریکه میزان عنصر روی از 15 درصد در بیوپلکس روی تا 75 درصد در اکسید روی نوع a متغیر بود. آزمون حلالیت نشان داد که بیشترین حلالیت سولفات روی بمیزان 100 درصد در آب مقطردوبار تقطیرشده، اسید هیدروکلریدریک 4/0 درصد و اسید سیتریک 2 درصد حاصل شد. کمترین حلالیت اکسید روی a وb درآب مقطر دوبار تقطیر شده و بیشترین حلالیت آنها در اسید کلریدریک 4/0 درصد و اسید سیتریک 2 درصد، بترتیب 96، 9/93 و 36/94، 1/91 درصد قابل بدست آمد. لیکن کمترین حلالیت بیوپلکس روی در آب مقطردوبار تقطیر بمیزان 47 درصد و بیشترین آن در اسید کلریدریک 4/0 درصد به میزان 87 درصد حاصل شد. در آزمایش دوم برای مطالعه زیست فراهمی سولفات روی، اکسید روی a، اکسید روی b و بیوپلکس روی، از یک جیره نیمه خالص مکمل شده با سطوح150-50 میلی گرم منابع مذکور در کیلوگرم جیره، در تغذیه260 قطعه جوجه گوشتی نر سویه راس به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی، در سیستم قفس با 4 تکرار 5 قطعه ای از سن 21-8 روزگی استفاده گردید. برای تخمین مقدار زیست فراهمی، با در نظر گرفتن سولفات روی به عنوان منبع استاندارد، از روش رگرسیون نسبت شیب استفاده گردید. بیشترین مقدار زیست فراهمی براساس معیار افزایش وزن در اکسید روی a وb به هنگام مکمل سازی با 100میلی گرم در کیلوگرم جیره، بترتیب برابر با 9/126 و 71/110 ولی در بیوپلکس روی بیشترین مقدار زیست فراهمی در جیره پایه مکمل شده با 50 میلی گرم در کیلوگرم حاصل شد. بالاترین مقدار زیست فراهمی براساس غلظت روی استخوان درشت نی به هنگام مکمل سازی جیره با سطح 50 میلی گرم در کیلوگرم اکسید روی aمشاهده شد. آزمایش سوم با 312 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه راس، در قالب 13 جیره آزمایشی شامل جیره پایه بدون مکمل روی و جیرهای مکمل شده با سطوح 200-100میلی گرم سولفات روی ،اکسید روی a، اکسید روی b و بیوپلکس روی در کیلوگرم جیره در سیستم قفس با 4 تکرار 6 قطعه ای به روش فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی در دوره رشد (28-8 روزگی) انجام شد. مقدار زیست فراهمی با استفاده ازمعیار افزایش وزن بترتیب 59،99 و45 برای سه سطح اکسید روی a، 64، 78 و31. برای سه سطح اکسید رویb و151، 200 و 147 برای سه سطح بیوپلکس روی حاصل شد. بالاترین مقدار زیست فراهمی به هنگام افزودن 150 میلی گرم در کیلوگرم از هر سه نوع مکمل به جیره پایه بدست آمد. همچنین بیوپلکس روی بیشترین مقدار زیست فراهمی را در مقایسه با اشکال معدنی نشان داد در حالی که در مورد ذخائر روی درشت نی بیشترین مقدار زیست فراهمی در سطح100 میلی گرم در کیلوگرم جیره حاصل گردید و بیوپلکس روی بالاتر از سایر منابع روی بود. در آزمایش چهارم از 780 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه کاب در قالب 13 جیره آزمایشی مختلف با 4 تکرار 15 قطعه ای شامل جیره پایه بدون مکمل روی و سین بیوتیک و جیره پایه مکمل شده با سطوح5/1-1 گرم سین بیوتیک نوع بایومین ایمبو در کیلوگرم جیره و 150-50 میلی گرم اکسید و بیوپلکس روی در کیلوگرم جیره در بستر استفاده شد. افزایش وزن جوجه ها در کل دوره تحت تاثیر اثرات متقابل افزودن سین بیوتیک و منبع عنصر روی قرار نگرفت. لیکن در جیره پایه فاقد مکمل روی و سین بیوتیک کمترین افزایش وزن مشاهده شد(05/0> p). خوراک مصرفی در کل دوره آزمایش فقط در جیره پایه فاقد مکمل روی و ادامه چکیده: سین بیوتیک بیشتر از سایر جیره های آزمایشی بود(05/0>p ). لیکن در کل دوره آزمایش ضریب تبدیل غذایی تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک و سطح مکمل روی قرار نگرفت و جیره پایه بدون مکمل روی و سین بیوتیک ضریب تبدیل غذایی بیشتری نسبت به سایر جیره های آزمایشی نشان داد(05/0> p). بیشترین شاخص کارایی تولید در جیره های با 1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم اکسید روی در کیلوگرم جیره حاصل شد. درصد لاشه متاثر از اثرات متقابل سین بیوتیک و سطح روی بوده بطوریکه جیره پایه بدون مکمل روی و سین بیوتیک بازده لاشه 6-5 درصد کمتر بود(05/0> p). درصد چربی حفره بطنی در جیره های آزمایشی حاوی 5/1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم اکسید روی و100 میلی گرم بیوپلکس روی بیشترین کاهش را نشان داد(05/0> p). در این آزمایش، فقط در جیره های آزمایشی حاوی سطوح 5/1 گرم سین بیوتیک و سطح 150 میلی گرم اکسید روی و 150 میلی گرم بیوپلکس روی بیشترین تیترآنتی بادی تولید شد(05/0>p ). نسبت طول ویلی به عمق کرییت در دوازدهه و ژژنوم تحت تاثیر اثرات متقابل سین بیوتیک و منبع روی قرار گرفت و از لحاظ آماری بیشترین مقدار آن در جیره های آزمایشی حاوی 5/1 گرم سین بیوتیک و 150-100 میلی گرم اکسید روی و 150-50 میلی گرم بیوپلکس روی مشاهده شد(05/0> p). در آزمایش پنجم برای مطالعه جذب روی در قسمت های مختلف روده کوچک به روش قطعات وارونه شده روده، از جیره پایه مکمل شده با دو سطح 5/1 و 1 گرم سین بیوتیک در کیلوگرم جیره و دو نوع منبع روی شامل سولفات روی و بیوپلکس روی در سطح 100 میلی گرم در کیلوگرم جیره غذایی استفاده شد. بدین منظور از 80 قطعه جوجه گوشتی جنس نر سویه کاب در قالب طرح کاملا تصادفی به روش فاکتوریل در قالب 4 جیره آزمایشی مختلف با 5 تکرار 4 قطعه ای استفاده گردید. درصد جذب روی در بخش دوازده از لحاظ آماری تحت تاثیر جیره های آزمایشی مختلف قرار نگرفت لیکن اثرات متقابل سین بیوتیک و منبع روی در ناحیه ایلئوم بر قابلیت جذب روی معنی دار بود(05/0> p). بطوریکه درصد جذب روی، در جیره های آزمایشی حاوی 1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم بیوپلکس روی برابر با 16/3 و در جیره آزمایشی دارای 5/1 گرم سین بیوتیک و 100 میلی گرم سولفات روی برابر با 89/2 درصد بود و از لحاظ درصد جذب کل روی، بیشترین میزان جذب روی در ایلئوم مشاهده شد(05/0> p).
مقصود بشارتی غلامعلی مقدم
برای بررسی اثر افزودن پنبه دانه، موننسین و ویتامین e در جیره غذایی غذایی گاوهای شیرده از 8 رأس گاو شیری هلشتاین که در اوایل دوره شیردهی بودند در غالب طرح مربع لاتین 4×4 تکرار شده استفاده شد. جیرها شامل: 1) صفر درصد پنبه دانه کامل، بدون افزودنی موننسین و ویتامین e، 2) 20 درصد پنبه دانه کامل، بدون افزودنی موننسین و ویتامین e، 3) 20 درصدپنبه دانه کامل و 12000 واحد بین المللی ویتامین e در روز، 4) 20 درصد پنبه دانه کامل و ppm 24 موننسین در کیلوگرم ماده خشک در روز بود. آزمایش در 4 دوره 28 روزه انجام گرفت. نتایج حاصل از آزمایش با رویه mixed نرم افزار sas مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. مصرف ماده خشک روزانه بین تیمارها اختلاف معنی داری نداشت (05/0<p). میانگین تولید شیر گاوهای تغذیه شده با جیرههای غذایی 1 تا 4 به ترتیب 6/42، 5/43، 9/43 و 0/42 کیلوگرم در روز بود و میانگین تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4 درصد چربی به ترتیب 6/40، 8/35، 4/38 و 1/35 کیلوگرم در روز بود. نتایج به دست آمده از تجزیه واریانس مربوط به میزان تولید شیر نشان داد که جیرههای آزمایشی تأثیر معنی داری روی میانگین تولید شیر نداشت ولی تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4 درصد چربی بین تیمارها معنی دار بود (05/0>p) و تیمار کنترل و تیمار حاوی ویتامین e بیشترین مقدار را بین تیمارها دارند. افزودن پنبه دانه کامل به جیره در این آزمایش درصد چربی شیر را کاهش داد (05/0p<). در این مطالعه افزودن ویتامین e به جیره حاوی پنبه دانه کامل (تیمار 3) درصد چربی شیر را در مقایسه با جیره حاوی پنبه دانه کامل با و بدون موننسین (تیمار 2 و 4) افزایش داد اما معنی دار نبود (05/0p>). داده های به دست آمده نشان داد که افزودن ویتامین e (تیمار 3) باعث کاهش غلظت نیتروژن اوره ای خون شده است (05/0>p) ولی افزودن پنبه دانه کامل (تیمار 2) و موننسین (تیمار 4) تاثیری نداشت (05/0p>). گاوهای دریافت کننده موننسین وضعیت انرژی بهتری داشتند که با bhba پایین تر و کلسترول بالاتر مشخص گردید (05/0p<). از لحاظ hdl اگرچه اختلاف معنی داری بین تیمارها مشاهده نمی شود ولی افزودن پنبه دانه کامل از لحاظ عددی باعث کاهش hdl در تیمارهای آزمایشی شد و بیشترین مقدار مربوط به تیمار کنترل می باشد. میانگین درصد اسید چرب 18 کربنی در گاوهایی که با جیرههای 1 تا 4 تغذیه شده بودند، به ترتیب 37/5، 60/6، 99/2 و 67/6 درصد بود. تجزیه واریانس مربوط به این صفت نشان داد که جیرههای آزمایشی تأثیر معنیداری بر روی میانگین درصد اسید چرب 18 کربنی دارد (05/0p<) و کمترین مقدار مربوط به تیمار حاوی افزودنی ویتامینe بود. میانگین درصد ایزومر سیس 9، ترانس 11-cla در گاوهایی که با جیرههای 1 تا 4 تغذیه شده بودند، به ترتیب 08/0، 95/0، 62/0 و 32/1 درصد بود. تجزیه واریانس مربوط به این صفت نشان داد که جیرههای آزمایشی تأثیر معنیداری روی میانگین درصد ایزومر سیس 9، ترانس 11-cla دارد (05/0p<) و تیمار 2 و 4 بیشترین مقدار بین تیمارها داشتند. تیمارهای آزمایشی تاثیر معنی داری روی جمعیت پروتوزوآیی شکمبه داشتند (05/0p<) و افزودن ویتامین e باعث افزایش جمعیت پروتوزوآیی شکمبه شد. موننسین باعث کاهش جمعیت پروتوزوآ شد اگرچه از لحاظ آماری معنی دار نبود. هدف از انجام آزمایش کیسه های نایلونی بررسی اثر افزودن موننسین و ویتامین e در جیره با دانه روغنی بالا بر خصوصیات تجزیه پذیری مواد مغذی پنبه دانه کامل به روش کیسه های نایلونی بود. جهت تعیین تجزیه پذیری شکمبه ای از 2راس گوسفند فیستوله گذاری شده استفاده شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: الف) تیمار حاوی 20 درصد پنبه دانه بدون افزودنی ویتامین e و موننسین، ب) تیمار حاوی 20 درصد پنبه دانه به همراه 500 واحد بین المللی ویتامین e در روز و ج) تیمار حاوی 20 درصد پنبه دانه به همراه 24 میلی گرم موننسین به ازاء هر کیلوگرم ماده خشک. زمان های انکوباسیون شامل 0، 2، 4، 6، 8، 12، 16، 24، 36 و 48 ساعت بود. داده های بدست آمده از این آزمایش توسط نرم افزار sas با رویه anova، در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. پس از 2 ساعت انکوباسیون شکمبه ای کیسه ها بیشترین میزان ناپدید ماده خشک از کیسه ها مربوط به تیمار حاوی موننسین بود (05/0p<). تیمار حاوی موننسین بعد از 48 ساعت انکوباسیون بیشترین میزان ناپدید شدن ماده خشک (?17/71) و تیمار فاقد افزودنی کمترین میزان ناپدید شدن ماده خشک (?51/50) را به خود اختصاص دادند (05/0p<). افزودن موننسین ویتامین e به جیره حاوی دانه روغنی بالا باعث افزایش تجزیه پذیری داخل شکمبه ای ماده خشک، ماده آلی و پروتئین خام پنبه دانه کامل شد (05/0p<). نتایج این آزمایش نشان می دهد که افزودن موننسین و ویتامین e به جیره های با دانه روغنی بالا می تواند عملکرد شکمبه را بهبود بخشد و باعث افزایش تجزیه پذیری مواد مغذی پنبه دانه در شکمبه شود. از لحاظ تولید گاز اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود داشت و با گذشت زمان تیمار حاوی موننسین کمترین و تیمار حاوی ویتامین e بیشترین میزان تولید گاز را به خود اختصاص دادند (05/0p<). پس از 96 ساعت انکوباسیون میانگین گاز تولید تیمارهای 1 تا 4 به ترتیب 91/307، 58/304، 67/317 و 67/262 میلی لیتر به ازای گرم ماده خشک بود که تیمار حاوی موننسین کمترین میزان تولید گاز را به خود اختصاص داد (05/0p<). از لحاظ اسیدهای چرب زنجیر کوتاه، انرژی قابل متابولیسم و درصد قابلیت هضم ماده آلی بدست آمده از داده های تولید گاز، اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود داشت (05/0p<) و بیشترین scfa، me و omd برآوردی در تیمارهای 1 و تیمار حاوی ویتامین e مشاهده شد. پارامتر قابلیت تجزیه در شکمبه (ed) بین تیمارها از لحاظ آماری معنی دار بود (05/0p<) و تیمار 1 و تیمار حاوی افزودنی موننسین به ترتیب بیشترین مقدار را بین تیمارها داشتند. نتایج حاصل از آزمایش پیل سوخت میکروبی نشان داد که تیمار حاوی ویتامین e بیشترین میزان ولتاژ، جریان و توان تولیدی را بین تیمارها داشت و نشان می دهد افزودن ویتامین e باعث بهبود عملکرد باکتریها شده است که با نتایج بدست آمده از سایر آزمایشات مطالعه حاضر مطابقت دارد.
آصف احمدفاضل حسین دقیق کیا
این تحقیق در ایستگاه تحقیقاتی و اصلاح نژاد گوسفند قزل در استان آذربایجان غربی، شهرستان میاندوآب با استفاده از 48 راس گوسفند ماده قزل 5/3 ساله، تک قلوزا، با سابقه 2 شکم زایش، وزن 55-50 کیلوگرم در 4 گروه 12راسی جهت بررسی تاثیر جایگزینی برخی مکمل های پروتئینی با دانه جو بر متابولیتهای خونی، هورمونها و عملکرد تولید مثلی به مدت 35 روز، در شروع فصل تولید مثلی (وایل شهریور ماه)ا مورد آزمایش قرار گرفتند. تیمارها شامل گروه های دریافت کننده: گروه a: اوره، گروه b: کنجاله سویا، گروه c: کنجاله گلوتن ذرت(هر کدام به اندازه معادل پروتئین 400 گرم دانه جو) و گروهd: دانه جو ( به اندازه 400 گرم بعنوان شاهد) می باشند. جیره ها از نظر انرژی قابل متابولیسم و پروتیین خام وضعیت یکسانی داشتند . امتیاز وضعیت بدنی (bcs) میش ها در شروع دوره حدود 5/2 بوده و در زمان آمیزش به حدود 3 رسید. میش ها 14 روز قبل از جفتگیری با استفاده از سیدر بصورت همزمان فحل شده و 24 ساعت پس از سیدربرداری با قوچ های ایستگاه بصورت تصادفی جفتگیری نمودند. متابولیت ها و هورمون های سرم خون به ترتیب با دستگاه های اسپکتروفتومتری و الایزا اندازه گیری شدند. میزان گلوکز سرم خون تیمارهای حاوی مکمل پروتئینی بیشتر از گروه کنترل بود (01/0>p). میزان هورمون انسولین در تیمارb و c نسبت به گروه کنترل تفاوت معنی داری داشت (05/0p<). تیمارهای آزمایشی با مکمل های پروتئینی منجر به بهبود بازده تولیدمثل بویژه درصد باروری و بره زایی گردید. گروه c (دریافت کننده کنجاله گلوتن ذرت) با 16راس بره بیشترین، و گروه a (دریافت کننده اوره) با 11 راس بره کمترین تعداد نتاج را داشتند (05/0>p). وزن تولد بره ها در گروه های b و c در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی داری داشت (001/0>p). مصرف مکمل های پروتئینی با تجزیه پذیری پایین در شکمبه مانند کنجاله گلوتن ذرت در دوره فلاشینگ باعث افزایش وزن تولد بره ها شد.
محدثه فهیمی محمد طلوعی
. پاراتوبرکلوزیس یابیماری یون یک بیماری عفونی با عامل مایکوباکتریوم اویوم تحت گونه پاراتوبرکلوزیس می باشد که در گاو با اسهال پیشرونده و مزمن، کاهش وزن و در نهایت مرگ مشخص می شود. برای شناسائی گاوهای مبتلا به یون روشهای تشخیص آزمایشگاهی مختلفی وجود دارد ولی روش مناسبی که در سطح فارم و با سرعت بالا دامهای یونی را تشخیص بدهد، وجود ندارد. روش اولتراسونوگرافی ترانس آبدومینال یک روش کلینیکی است که می تواند بسیار مفید و راحت در ارزیابی بیماران واجد التهاب مزمن روده بکاررود.?هدف از این مطالعه بررسی یافته های بالینی و اولتراسونوگرافیکی ترانس آبدومینال در گاوهای مبتلا به بیماری یون بود. این مطالعه روی 20 راس گاو هلشتاین ماده مبتلا به اسهال مزمن و/ یا لاغری، انجام گرفت. تمام دامها به صورت کور مورد آزمایش خون برای ارزیابی آنتی بادی ضد مایکوباکتریوم پاراتوبرکلوزیس (باکتری یون) با آزمون الایزا و سنجش ضخامت دیواره روده ها و سایر پارامترها با سونوگرافی روده ها از روی پوست ناحیه شکم قرار گرفتند. نتایج حاصله از لحاظ آماری مورد آنالیز قرار گرفت.
شیما طریقی بابک قاسمی پناهی
در مطالعه حاضر، سلول های بیضه با استفاده از دو مرحله هضم آنزیمی از بیضه 4 راس بره حدود 2 ماهه نژاد قزل استخراج شد. نمونه گیری از بیضه به روش tese صورت گرفت. پس از تائید شدن ماهیت سلول های بنیادی اسپرماتوگونی و سلول های سرتولی موجود در سوسپانسیون سلولی حاصل با انجام آزمایش ایمونوسیتوشیمی گیرنده های oct-4 و plzf و ویمنتین، این سلول ها به مدت 12 روز در شرایط آزمایشگاه کشت داده شده و در قالب سه گروه انجمادی برای مدت 1 ماه در محیط انجمادی حاوی ماده محافظ کننده در برابر سرمای dmso و fbs به روش انجماد آهسته در دمای -۱۹۶ درجه سانتی گراد و در نیتروژن مایع منجمد گردید. گروه های انجمادی 1 و 2 و 3 به ترتیب دارای ۵۰، 70 و 90 درصد fbs بودند. میزان dmso موجود در تمامی گروه ها 10 درصد در نظر گرفته شده بود. سلول ها پس از گذشت 1 ماه با روش ذوب سریع و در حمام آب حدود 37 درجه سانتی گراد از انجماد خارج شد. پس از ذوب سلول ها درصد زنده مانی سلول ها به وسیله رنگ آمیزی تریبان بلو مورد ارزیابی قرار گرفته و سپس سلول ها تثبیت شده و از نظر میزان آسیب وارده بر سلول ها در اثر انجماد، توسط میکروسکوپ الکترونی انتقالی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج حاصله نشان دهنده کاهش میزان زنده مانی سلول ها پس از انجماد بود. همچنین در این مطالعه مشاهده شد که افزایش میزان زنده مانی سلول ها پس از انجماد دارای ارتباط مستقیمی با افزایش میزان fbs موجود در محیط انجمادی می باشد (به ترتیب 12/64 %، 03/67 % و 41/72 % برای قبل از انجماد وگروه های 1، 2 و 3). این در حالی است که در مطالعه مقاطع نیمه نازک رنگ آمیزی شده با تولوئیدن بلو و گرید های الکترونی تهیه شده با افزودن fbs به میزان ۷۰٪ در محیط انجمادی٬ کاهش قابل ملاحظه ای از تغییرات آسیب شناختی مشاهده گردید. لازم به یادآوری است که با افزودن fbs به میزان ۹۰٪ تغییرات آسیب شناختی شدیدتر از گروه دوم(۷۰٪ fbs) ولی کمتر از گروه اول (۵۰٪ fbs) قابل مشاهده بود.
پریسا دولتی دورباش غلامعلی مقدم
نتایج حاضر نشان دادند سطح 75 میلی¬مولار ترهالوز و رافینوز بیشترین درصد اسپرم زنده را نسبت به گروه شاهد داشتند، این در حالی است که تفاوت سطح 75 میلی مولار ترهالوز و رافینوز با هم معنی¬دار نبود. بین سطح 50 میلی¬مولار دو قند نیز تفاوت معنی¬داری مشاهده نشد، از سوی دیگر سطح 100 میلی¬مولار دو قند باهم تفاوت معنی¬داری داشتند (0/05p<). سطوح 100 میلی¬مولار ترهالوز بیشترین درصد تحرک و حرکت پیشرونده را نشان دادند، و گروه شاهد نیز کمترین درصد تحرک و حرکت پیشرونده را داشت (0/05pp<). برای درصد اسپرم¬های غیرطبیعی سطوح 100 و 75 میلی¬مولار رافینوز کمترین درصد و گروه شاهد نیز بیشترین درصد اسپرم¬های غیر طبیعی را دارا بودند (0/05p<). نتایج این پژوهش نشان دادند می¬توان از دو قند ترهالوز و رافینوز برای نگهداری 15 روزه¬ی اسپرم قوچ استفاده کرد.
کیارش اعتماد کرکان عباس رأفت
هدف از اجرای این طرح،انجام مطالعات برای بررسی مقاومت بره های گروه های ژنتیکی قزل،قزل-بلوچی-مرینوس و بلوچی-مغانی-مرینوس در ایستگاه خلعت پوشان نسبت به انگل های داخلی بود.در این طرح داده های مربوطه به 60 رأس گوسفند از 3 گروه ژنتیکی مورد بررسی قرار گرفتند و صفات وزن بدن، تعداد تخم انگل نماتودها در هر گرم مدفوع،هماتوکریت و تست فماچا بررسی شدند.گروه های ژنتیکی شامل 20 رأس گوسفند نژاد قزل،20 رأس گوسفند آمیخته ی قزل-بلوچی-مرینوس و 20 رأس گوسفند آمیخته ی بلوچی-مغانی-مرینوس بودند.نمونه گیری در 4 نوبت و در تاریخ های 1/8/1391، 29/8/1391، 6/9/1391 و 13/9/1391 در ایستگاه تحقیقاتی خلعت پوشان انجام گرفت.تمامی گوسفندان متولد زمستان 1390 بودند و قبل از نمونه گیری داروی ضد انگل دریافت نکرده بودند و تمامی آنها در شرایط محیطی یکسان قرار داشتند.داده های مربوط به تمامی صفات با 3 مدل ماتریس کوواریانس بدون ساختار،ساختار اتورگرسیو درجه اول با واریانس های ناهمگن و ساختار اتورگرسیو درجه اول با واریانس های یکنواخت نرم افزار sas آنالیز شدند.نتایج به دست آمده نشان داد که همبستگی مثبت و معنی دار مابین تعداد کل تخم انگل نماتودها در هر گرم مدفوع با صفات وزن بدن،فماچا،هماتوکریت و جنس وجود دارد(01/0p<)در حالی که بین تخم انگل ها و جنس همبستگی منفی و معنی دار بود(05/0p<).همچنین بین تخم انگل ها و هماتوکریت،تخم انگل ها و فماچا همبستگی غیر معنی دار،اما مقدار همبستگی بین هماتوکریت با فماچا 17/0-(01/0p<)بود.علاوه بر آن نتایج رگرسیون نیز نشان داد که بین تخم انگل ها و هماتوکریت،تخم انگل ها و فماچا،هماتوکریت و فماچا رابطه ی غیرمعنی دار و هماتوکریت با جنس و وزن بدن رابطه ی معنی داری وجود دارد(0001/0p<).
سامان ساعدی حسین دقیق کیا
در این پژوهش 44 رأس میش قزل 4-1 ساله با وزن متوسط 55-50 کیلوگرم با وضعیت نمره بدنی تقریبا 3 در چهار گروه آزمایشی مورد بررسی قرار گرفتند. همه میش¬ها تحت معاینه و بررسی کامل و دقیق قرار گرفتند تا از نظر سلامت و صحت عملکرد تولید¬مثلی آنها اطمینان حاصل شود. میش¬ها بصورت تصادفی و در 4 گروه آزمایشی بترتیب زیر قرار گرفتند: گروه a¬ :شاهد (دریافت کننده جیره پایه)، گروه b¬ (فلاشینگ)، گروه ¬c (فلاشینگ + مکمل ویتامینe + سلنیوم آلی)، گروه ¬-d (فلاشینگ + مکمل ویتامینe + سلنیوم معدنی). گوسفندان به مدت 5 هفته (2 هفته قبل و 3 هفته بعد از جفت¬گیری) جیره¬های آزمایشی را دریافت کردند. 15 روز قبل از جفت¬گیری (همزمان با شروع جیره آزمایشی) میش¬ها با سیدر همزمان سازی فحلی شده و 36 ساعت پس از سیدر برداری 400 واحد بین المللی هورمون pmsg تزریق شد و عملیات جفت¬گیری با استفاده از قوچ¬های خالص نژاد قزل در هر یک از تیمار¬ها انجام شد. خونگیری از گوسفندها در فواصل شروع دوره، 24 ساعت قبل از سیدربرداری، 24 ساعت پس از سیدربرداری (استروس) و 21 روز پس از قوچ اندازی(در زمان لانه گزینی جنین) انجام شد. هورمون¬های سرم خون (استروژن، پروژسترون و انسولین) با دستگاه الایزا اندازه¬گیری شدند. نتایج پژوهش حاضر حاکی از بهبود بازده تولیدمثل به ویژه درصد بره زایی، درصد باروری و درصد تکثیر در گله در گوسفند نژاد قزل بود. استفاده از مکمل سلنیوم آلی همراه با ویتامین e و سلنیوم معدنی ویتامین e در جیره فلاشینگ قبل از جفت گیری با افزایش یک سری از هورمون¬های (استروژن، پروژسترون و انسولین) مرتبط با تولیدمثل باعث بهبود بازده تولیدمثل در گوسفند نژاد قزل شده اند. تیمار c با تعداد 15 رأس نتاج بیشترین و تیمار a با تعداد 12 رأس نتاج کمترین تعداد بره را داشتند. درصد تکثیر در گله در تیمار a به 109 و در تیمار d به 140 درصد رسید. بنابراین استفاده از مکمل سلنیوم آلی همراه با ویتامین e و سلنیوم معدنی همراه با ویتامین e در جیره فلاشینگ موجب افزایش تعداد نتاج دوقلو و تعداد نتاج به ازای هر تیمار ¬شد. همچنین تیمار d بیشترین درصد موفقیت در اولین جفت¬گیری (8/81) و تیمار a کمترین درصد موفقیت در اولین جفت¬گیری (5/54) را در بین تیمارها داشتند (01/0>p). وزن تولد بره¬های نر نسبت به جنس بره¬های ماده تفاوت معنی¬داری نداشت. همچنین بیشترین میزان وزن تولد بره¬ها مربوط به تیمار c با میانگین 52/4 کیلوگرم بود که با تیمار a و b تفاوت معنی¬داری داشت (01/0>p).
حسین احمدیان غلامعلی مقدم
انجماد منی پستانداران، تحولی اساسی در نگهداری منی و حفظ انجمادی سلول اسپرم، راهی برای حفظ ژرمپلاسم (پروتوپلاسم سلول جنسی) بوده که می تواند با حفظ dna گونه ها، در دامپروری، آبزیپروری و حفظ تنوع زیستی کاربرد داشته و بانک های ذخیره اسپرم، می توانند همراه با دیگر تکنولوژی های تولید مثلی، در بهبود نژادها و حفاظت گونه های وحشی و بومی در حال انقراض، نقش داشته باشند همچنین با انجماد اسپرم، امکان قرنطینه کردن آن، انتقال آن به فاصله های خیلی دور،کنترل بیماری ها و حفظ بانک های ژنتیکی وجود دارد . فرآیند انجماد و ذوب اسپرم شامل در معرض قرار گرفتن ابتدایی اسپرم با مواد محافظ انجمادی، کاهش دما به زیر صفر درجه سانتی گراد، ذخیره، ذوب و بازگشت به حالت طبیعی است. این تغییرات باعث آسیب های ساختاری و بیوشیمیایی اسپرم می شود که می تواند زنده مانی و باروری اسپرم را تحت تاثیر قرار دهد. روش های گوناگونی برای بهبود کیفیت اسپرم های منجمد به کار رفته که از میان آنها افزودن مواد محافظت کننده به رقیق کننده نتایج بهتری داشته است. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر افزودن غلظت های مختلف اسیدآمینه ال-گلوتامین (2/5، 5 و 7/5 میلی مولار) و ال-سیستئین (1، 2 و 4 میلی مولار) به رقیق کننده بر پایه تریس- زرده تخم مرغ- فروکتوز همراه با 7 درصد گلیسرول بر نگهداری طولانی مدت اسپرم منجمد قوچ بود. برای انجام این تحقیق، 7 راس قوچ بالغ انتخاب شده و اسپرم گیری با واژن مصنوعی انجام گرفت. پس از ارزیابی اولیه منی و رقیق کردن با تیمارهای مورد مطالعه، بلافاصله در پایوت های 0/5میلیلیتری کشیده شد. از هر تیمار 15 پایوت پر شد، پس از ثبت اطلاعات تیمارهای مربوطه بهصورت بسته بندی 1/5ساعت در یخچال نگهداری شد. در مرحله بعد، پایوتهای بسته بندی شده حاوی منی به فاصله 4 سانتیمتری بالای سطح ازت قرار گرفت. پس از گذشت 10 دقیقه بلافاصله در داخل ازت مایع غوطه ور شد. ارزیابی نمونه ها به صورت روزانه از روز ذخیره سازی تا روز 15 بعد از انجماد انجام گرفت. پس از یخ گشایی، تعیین ویژگی های حرکتی اسپرم، درصد اسپرم های زنده و درصد اسپرم های غیرطبیعی با کمک میکروسکوپ نوری انجام شد. داده های بدست آمده توسط مدل خطی مختلط با استفاده از proc mixed نرم افزار sas 9.1 آنالیز شدند و برای مقایسه میانگین ها از روش حداقل مربعات (ls means) استفاده شد. نتایج حاصل از این آزمایش نشان داد که رقیق کننده با غلظت 2 میلی مولار سیستئین در مقایسه با سایر گروهها موجب بهبود معنی داری در درصد تحرک و حرکت پیش رونده اسپرم قوچ شد، همچنین سطوح مختلف سیستئین اثر معنی داری در حفظ مورفولوژی اسپرم داشتند (0/01> p). غلظت 5/2 و 5 میلی مولار گلوتامین به ترتیب با میانگین70/11 و 69/70 درصد در مقایسه با سایر گروهها بیشترین درصد زنده مانی را دارا بودند(0/01> p). مطابق با نتایج این پژوهش به نظر می رسد که افزودن سطح 2 میلی مولار سیستئین و 5/2 میلی مولار گلوتامین به رقیق کننده انجماد اسپرم قوچ باعث بهبود پارامترهای کیفیتی اسپرم از جمله تحرک، زنده مانی و مورفولوژی طبیعی اسپرم پس از یخ گشایی می شود.
رحمان حاجی علیزاده ولیلو عباس رافت
ژن ovar-drb1 بعضی پروتئین¬های غشایی را کد می¬کند که در شناسایی پپتیدهای بیگانه به لنفوسیت¬هایt و ایجاد پاسخ ایمنی نقش دارند. هدف از اجرای این طرح، انجام مطالعات مقدماتی برای بهبود و اصلاح نژاد گوسفند نژاد قزل غالب در منطقه شمال¬غرب کشور در جهت مقاومت به انگل نماتودی همونکوس کنتورتوس و نماتود¬های دستگاه گوارشی بوده، و بنابراین تنوع داخل نژادی از نظر مقاومت ژنتیکی نسبت به انگل نماتودی همونکوس کنتورتوس و نماتدهای دستگاه گوارشی در بره¬های نژاد قزل تحت شرایط طبیعی بررسی شد. در این مطالعه چند¬شکلی اگزون شماره-ی 2ژن ovar-drb1 و ارتباط آن با ایجاد مقاومت ژنتیکی نسبت به انگل همونکوس کنتورتوس بررسی شد. در این طرح داده¬های مربوطه به 100 رأس بره¬ی 4-6 ماهه که متعلق به 5 گله¬ی مردمی مختلف در سطح استان بودند، مورد بررسی قرار گرفتند که بطور طبیعی در مرتع آلوده به انگل شده بودند. از این100 راس بره در گروه¬های مختلف 20 راسی در 2 نوبت و با فاصله¬ی یک هفته¬ای وزن بدن و تست famacha اندازه¬گیری شده و نمونه گیری از خون و مدفوع بعمل آمده و از آنها در اندازه¬گیری حجم فشرده شده¬ی سلول¬های خونی و شمارش تعداد تخم انگل نماتودهای مختلف در هر گرم مدفوع (epg)، استفاده شد، که در کل همه¬ی آنها بعنوان صفات فنوتیپی جمع آوری شدند. از نمونه¬های خونی dna استخراج شده و سپس با انجام واکنش زنجیره¬ای پلیمراز(pcr)، اگزون شماره¬ی2 ژن ovar-drb1 تکثیر داده شده و سپس با استفاده از نشانگر pcr-rflp (تفاوت طول قطعات برش خورده توسط آنزیم-های برشی) و آنزیم¬های taqi و psti چند¬شکلی¬ها بررسی شده و ژنوتیپ¬ها تعیین شد
فرشید نظری زنوز جواد اشرفی هلان
در این پژوهش، بیضه 36 بره نژاد قزل در 9 گروه سنی یک ماهه، دو ماهه، سه ماهه، چهار ماهه، پنج ماهه، شش ماهه، هفت ماهه، هشت ماهه و نه ماهه با چهار تکرار برای هر گروه به صورت جراحی باز برداشته شدند و جهت ثبوت بافتی در فرمالین 10 درصد قرار داده شد. برش های میکروسکوپیک به ضخامت 6-5 میکرومتر به روش تهیه مقاطع بافتی معمول تهیه و پس از رنگ آمیزی هماتوکسیلین-ائوزین مورد مطالعات میکروسکوپیک قرار گرفتند. 6 بره یک ماهه نژاد قزل انتخاب شد و به صورت ماهانه تا سن نه ماهگی توزین شدند و محیط اسکروتوم اندازگیری شد. به منظور اندازگیری غلظت تستوسترون خون، از بره ها به صورت ماهانه خونگیری به عمل آمد پس از جدا سازی سرم، توسط کیت تستوسترون و دستگاه الایزا غلظت تستوسترون خون اندازگیری شد. نتایج مشاهدات میکروسکوپیک نشان داد که لوله های اسپرم ساز در سن 4 ماهگی ساختمانی لوله ای شکل و دارای لومن کاملا مشخصی هستند و لومن در سن 8 و 9 ماهگی با سیکل کامل اسپرماتوژنز مشاهده شد. قطر لوله های سمینی فر و ضخامت اپیتلیوم لوله های سمینی فر با افزایش سن افزایش یافت و در نه ماهگی به بیشترین اندازه خود رسید. در اکثر لوله های سمینی فر، اسپرماتوژنز در 4 ماهگی با پیدایش اسپرماتوسیت شروع شد و در سن 8 و 9 ماهگی چرخه اسپرماتوژنز با حضور تعداد زیاد اسپرماتید و اسپرماتوزا کامل شد. تعداد سلول های سرتولی از سن پنج ماهگی تثبیت شد. سلول های لایدیگ برای اولین بار در سن 4 ماهگی با شکل گیری لومن دیده شد. تعداد اسپرماتوگونی ها در ماه های اول و دوم تفاوت معنی داری نداشتند ولی بین ماه های بعدی معنی دار بود و به تدریج افزایش یافت. غلظت تستوسترون در 4 ماهگی شروع به افزایش کرد و در 8 ماهگی به 2 نانوگرم در میلی لیتر رسید. وزن بدن و دور بیضه دارای همبستگی مثبت 0/98 بودند.
شهرام حسین زاده عباس رافت
انگل و کرم¬های گوارشی یکی از منابع اصلی کاهش تولید اقتصادی گوسفند در سراسر جهان هست (halliday et al., 2012 وriggio et al., 2014 ) و انگل همونکوس کنتورتوس (نماتد دستگاه گوارشی ) دارای اثرات منفی بر کارایی بیولوژیکی و اقتصادی گله گوسفند( شامل سوءتغذیه، ضریب تبدیل کم ، کم خونی، از دست دادن اشتها، شاخص های باروری پایین، و در بعضی از موارد مرگ حیوانات جوان) هست (notter et al., 2003) و از طرف دیگر مقاومت به مواد ضد انگل در نماتودهای دستگاه گوارش گوسفند گزارش شده است ( geurden et al., 2014). شیوع بالای نماتود مقاوم در برابر مواد ضد انگل در سراسر جهان نیاز به استراتژی¬های جایگزین کنترل کرم ها ایجاد کرده است. یکی از جایگزین¬¬های ممکن برای کاهش مشکلات مقاومت دارویی، پرورش نشخوارکنندگان کوچک دارای مقاومت ژنتیکی نسبت به نماتد هست. در حال حاضر، تنوع موجود در پتانسیل ژنتیکی برای مقاومت در برابر یا تحمل عفونت در داخل و بین نژادها دارای اعتبار بوده است(saddiqi et al., 2012 (. درنتیجه ، این صنعت در حال بررسی استراتژی های جایگزین مانند انتخاب ژنتیکی برای کنترل ضرر و زیان ناشی از عفونت کرم روده است (karrow et al., 2014). و نشانگرهای dna در ارتباط با جایگاه صفت کمی ( qtl ) موثر بر مقاومت میزبان به عفونت انگلی دستگاه گوارش (gi ) اهداف ایدئال برای انتخاب به کمک نشانگر است ( kim et al., 2014). هدف از این مطالعه بررسی چندشکلی ژن drb2 در گوسفند نژاد قزل و ارتباط این ژن در ایجاد مقاومت ژنتیکی نسبت به انگل همونکوس کونتوتوس و انتخاب افراد مقاوم به این انگل به عنوان والدین نسل بعد می باشد. فرضیات تحقیق هم این بود که بین چندشکلی ژنdrb2 و صفات موردمطالعه (fec و تست famacha و pcv و وزن بدن ) در گوسفند نژاد قزل ارتباط وجود دارد. از اهمیت نشانگرهای مولکولی می توان به کاربرد آن برای صفاتی با وراثت پذیری کم ،پاسخ به انتخاب بسیار بالاتر نسبت به نشانگر فنوتیپ ، باعث افزایش صحت گزینش و کاهش فاصله¬ی بین نسلی می¬گردد مارکرهای dna نیاز به بیان ژن ندارند و از طرفی دیگر چون تعیین ژنوتیپ بر اساس خود dna صورت می¬پذیرد، بنابراین بسیار سریع و دقیق است. قابل اجرا در هر مرحله از زندگی حیوان است و هزینه¬های اجرایی را به شدت کاهش می¬دهد و استفاده از نشانگرها در اصلاح نژاد دام موجبات پیشرفت ژنتیکی بیشتری را فراهم می¬آورد(نقوی ، 1388) . از مزایای میکروستلایت¬ها می توان به چندشکلی بالا و آسانی نسبی در اسکوربندی و تجزیه داده های حاصل، از ویژگی های مهم نشانگرهای ریز ماهواره است که موجب توسعه مطالعات آن شده است. (zane et al., 2002) گذشته از این ریز ماهواره ها درجه بالایی از انتقال پذیری میان گونه ها را نشان داده اند. هم بارز بودن و پراکنش ریز ماهواره ها در تمام ژنوم از دیگر مزایای مهم این نشانگرها هست. ازآنجاکه برای یک جایگاه که آغازگر ریز ماهواره بر اساس آن طراحی می شود، آلل های متعددی یافت می شود، این نشانگر برای بررسی تنوع ژنتیکی قابلیت بالایی دارد (jewell et al., 2006).
فرید لطفی صدیق صادق علیجانی
در این تحقیق اطلاعات تولیدی ، تعداد سلول¬های پیکری و طول عمر تولیدی در گله 1800 رأسی آذرنگین در طول سالهای 1372 تا 1392 و همچنین اطلاعات شجره ای این حیوانات مورد بررسی و آنالیز قرار گرفت. محاسبه¬ی ارزش¬های اقتصادی توسط نرم افزار ecoweight و آنالیزهای ژنتیکی با نرم افزار airemlf90 صورت گرفت. ارزش اصلاحی حیوانات شجره با استفاده از معادلات مختلط هندرسون برآورد شد و پیش بینی قابلیت انتقال صفات تولید شیر 305روزه، درصد چربی ، درصد پروتئین، طول عمر تولیدی و امتیاز سلول¬های پیکری (scs) بدست آمد. ارزش¬های اقتصادی این صفات با استفاده از روش قیمت گذاری شیر بر پایه¬ی چربی و scs و با استفاده از اطلاعات مدیریتی ، تولید مثلی ، تغذیه¬ای و اقتصادی محاسبه گردید. مقادیر ارزش¬های اقتصادی برای تولید شیر 305 روز ، طول عمر تولیدی و درصد چربی مثبت و برای دو صفت دیگر منفی بدست آمد ، که مقادیر منفی برای پروتئین بیانگر بیشتر بودن هزینه¬ی تولید آن نسبت به قیمت فروش این محصول بود. با توجه به بی اهمیت بودن درصد پروتئین در قیمت گذاری شیر ، شاخص فلوید مریت به عنوان مناسبترین شاخص ، به منظور محاسبه¬ی سود حاصل از فرزندان هر گاو نر نسبت به میانگین فرزندان تمامی گاو¬های مورد بررسی ، مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از این نتایج ، رتبه¬بندی 301گاو نر انجام و برترین گاو¬های نر شناسایی شدند.
کریم الطافی اکبر تقی زاده
برای بررسی اثر افزودن منبع سلنیوم به جیره¬های حاوی سطوح بالای پنبه دانه 12 رأس گاو شیرده هلشتاین در اوایل دوره شیردهی وبا میانگین تولید 4 ± 25کیلوگرم در غالب طرح کامل تصادفی با 2تیمار و6 تکرار به ازای هر تیمار مورد استفاده قرار گرفتند. تیمارها شامل: 1) گروه شاهد، جیره پایه حاوی +10درصد پنبه دانه و 2) جیره شاهد + 3/0 پی¬پی¬ام سلنیوم آلی بودند. نتایج به دست آمده از تجزیه واریانس مربوط به میزان تولید شیر نشان داد که جیرههای آزمایشی دارای تأثیر معنی¬دار بر میانگین تولید شیر و تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4 درصد چربی در تیمارهای مختلف بودند (05/0>p). در این مطالعه افزودن منبع سلنیوم به جیره آزمایشی تغییری درمحتوا و درصد چربی و پروتئین شیر،لاکتوز و موادجامدبدون چربی نداشته و در مقابل تعداد سلول بدنی شیر را ازنظر عددی کاهش داد. اختلاف معنی¬داری در بین تیمار¬ها از لحاظ غلظت گلوکز،ازت اوره¬ای، کراتنین، تری گلیسرید، کلسترول، لیپوپروتئین باچگالی زیاد ولیپوپروتئین با چگالی کم مشاهده نشد. اما در مقابل افزودن منبع سلنیوم آلی باعث افزایش فعالیت آنزیم گلوتاتیون پراکسیداز خون شد (05/0>p
سکینه حسینی غلامعلی مقدم
این مطالعه به منظور بررسی سطوح برخی از عناصر ,متابولیت ها و کورتیزول خون در میشهای ابستن قزل انجام خواهد گرفت برای انجام این تحقیق از 50راس گوسفند قزل ابستن استفاده خواهد شد ونمونه های خونی گرفته شده در همان روز به ازمایشگاه منتقل خواهد شد , پس از ثبت دقیق اطلاعات مربوط به گوسفند ,غلظت گلوکز ,اوره ,توتال پروتئین ,فسفر و کلسیم سرم خون با استفاده از دستگاه اسپکتو فتومتری و غلظت هورمون کورتیزول سرم خون نیز توسط روش الایزا اندازه گیری شد .داده ها پس از جمع اوری و مرتب کردن در نرم افزار excell2007توسط رویه glmنرم افزار sasانالیز و برای مقایسه میانگین از ازمون توکی استفاده خواهد شد.
مریم کرمی غلامعلی مقدم
تولید شیر حاکی از تحقیقات ژنتیکی گسترده مربوط به مکانیسم تولید شیر و پستان سالم در گذشته است. در سال های اخیر آزمایشات زیادی روی نواحی مختلف ژنی که در گاوها صفاتی مثل مقاومت به ورم پستان را متأثر می کنند صورت گرفته است. به منظور کمک به توسعه مارکرهای ژنتیکی نوین برای ایجاد مقاومت به ورم پستان، در تحقیق حاضر از روش های بیوانفورماتیکی مقایسه ای برای شناسایی آلل های ایجادکننده مقاومت به ورم پستان از بین تعداد زیادی از چندشکلی های ژنتیکی درون ناحیه ای شامل 219 جفت باز اگزون شماره 9 ژن brca1 گاوی به عنوان یک ژن کاندید استفاده شد. بدین منظور تعداد 60 رأس گاو هلشتاین گاوداری صنعتی دشت آذرنگین آذربایجان شرقی بر اساس سوابق بیماری این واحد گزینش شده و نمونه شیر و نمونه خون آن ها جمع آوری شد. میزان scc نمونه های شیر اندازه گیری شد و با استخراج dna ژنومی از نمونه های خون در نهایت ناحیه ژنی موجود در اگزون 9 ژن brca1تعیین ژنوتیپ گردید. الکتروفورز محصولات pcr بر اساس روش pcr-rflp و توان عملیاتی بالای تکنولوژی توالی یابی منجر به شناسایی الگوهای باندهای متفاوت در جمعیت گاوهای مورد مطالعه گردید. با شناسایی جهش های تک نوکلئوتیدی(snps) در این ناحیه ژنی فراوانی های آللی برای آلل های k وl این جایگاه ژنی به ترتیب برابر با 48/0، 52/0 و فراوانی های ژنوتیپی kk، kl وll به ترتیب برابر 27/0، 44/0 و 29/0 با نرم افزار popgene32 برآورد شدند. آنالیز خطی ارتباط ژنوتیپ های حاصل از snps و شکم زایش با شمار سلول های سوماتیک به روش رگرسیون لجستیک نرم افزار sas تفاوت معنی داری را بین ژنوتیپ kk با کاهش شمار سلول های سوماتیک شیر نشان داد. مقایسه میانگین اثر ژنوتیپ نشان داد که افرادی که دارای ژنوتیپ kl و ll هستند شمار سلول های سوماتیک شیر بیشتری داشتند. مقایسه میانگین شکم زایش با شمار سلول های سوماتیک شیر نیز حاکی از آن بود که افراد شکم زایش چهارم و پنجم و ششم و هفتم شمار سلول های سوماتیک بیشتری در مقایسه با افراد شکم زایش اول داشتند(05/0 p<)و(01/0 p<). مقدار هتروزیگوتی مشاهده شده و مورد انتظار برای این جایگاه به ترتیب 43/0 و 50/0 به دست آمده است. آزمون مربع کای نشان داد که بین فراوانی های ژنوتیپی دوگروه سالم و بیمار اختلاف معنی دار وجود دارد که نشان دهنده رد فرض وجود تعادل در این جامعه است. نتایج ارتباط بین شکم زایش و شمار سلول های سوماتیک نشان داد که شکم زایش پنجم و ششم و هفتم با شمار سلول های سوماتیک مرتبط بود(01/0>p). با انجام آنالیزهای بیوانفورماتیک نیز آشکار شد که جهش تک نوکلئوتیدی تبدیل آلل k به l بالقوه باعث فقدان ایجاد فاکتورهای رونویسی و در نتیجه اختلال در نقش تنظیم چرخه سلولی و بازسازی صدمات وارده به dna می شود.
هانیه رنگرز توکلی غلامعلی مقدم
هدف از انجام این تحقیق بررسی اثر تزریق هورمون hcg روی مدت زمان ذخیره منی منجمد قوچ بود. نمونه گیری اسپرم هفت روز بعد از تزریق hcg از اوایل مرداد ماه شروع و به صورت هر هفت روز یک بار و به مدت 9 هفته در فصل تولید مثلی تکرار شد. پس از انتقال نمونه های اسپرم به آزمایشگاه یک ارزیابی انجام گرفت. برای انجماد اسپرم در 1 و 9 هفته بعد از تزریق hcg 500 واحد بین المللی اسپرم جمع آوری گردید و بعد از ارزیابی اولیه و انتخاب اسپرم هایی که بالای 70 درصد تحرک داشتند عمل رقیق سازی و انجماد صورت گرفت. نمونه ها به مدت 150 روز برای پارامترهایی مورد ارزیابی قرار گرفتند. مقدار تستوسترون سرم خون و سمینال پلاسما بعد از تزریق عضلانی hcg 500 واحد بین المللی انجام شد. نتایج حاضر نشان دادند ترزیق hcg سبب افزایش سطح تستوسترون سمینال پلاسما و سرم خون گردید و سپس افزایش سطح تستوسترون خون سبب افزایش معنی دار صفات اسپرم تازه قوچ گردید.و توانست اثر معنی داری بر روی قدرت باروری (تحرک و درصد اسپرم های زنده) و سلامت غشای اسپرم ها بر روی اسپرم های منجمد -ذوب شده در طول 5 ماه نگهداری اسپرم بگذارد.
مقصود بشارتی غلامعلی مقدم
چکیده ندارد.
فرهاد ثابت عمل غلامعلی مقدم
چکیده ندارد.
سیامک غلام نژاد عبدالمنصور طهماسبی
در این مطالعه اثر منابع مختلف چربی و مخلوط آنها بر عملکرد جوجه های گوشتی دو سویه و راس و آرین مورد مطالعه قرار گرفت.نتایج: میانگین وزن در شروع آزمایش برای سویه آرین بالاتر از راس بود و در وزن پایانی نیز اثر سویه معنی دار بود بطوریکه سویه آرین میانگین وزن بالاتری از سویه راس نشان داد . برخی از صفات عملکردی منجمله میانگین وزن در طول هفته های آزمایش و افزایش وزن روزانه در طول دوره آزمایش و ضریب تبدیل غذایی در طی هفته های آزمایش و کل دوره و راندمان لاشه و چربی حفره شکمی، تحت تاثیر نوع چربی جیره قرار نگرفتند و تفاوتهای معنی دار نشان ندادند. و لیکن منابع مختلف چربی اثر معنی داری روی وزن لاشه (قسمت های خوراکی) و مصرف جیره در کل دوره آزمایش داشتند.وزن پایانی و ضریب تبدیل غذایی و وزن لاشه و چربی حفره شکمی برای سویه اثر معنی دار نشان دادند ولی برای راندمان لاشه(درصد) این اثر بی معنی بود.چربی طیور در مقایسه با سایر چربیهای استفاده شده در این آزمایش ، نتیجه مطلوبتری از لحاظ کاهش چربی حفره شکمی و راندمان لاشه بالاتر داشته است و مخلوط چربیهای استفاده شده در این آزمایش تاثیر معنی داری بر روی میانگین صفات مختلف اندازه گیری شده نداشته است.
حسن فتحی کامبیز ناظر عدل
آزمایشی به منظور ارزیابی عملکرد پنج نوع مکمل ویتامینی سنتز شده، شامل: 1- مکمل ویتامینی طبق احتیاجات پیشنهادی (1994) nrc و 2- مکمل ویتامینی نصف احتیاجات پیشنهادی (1994) nrc و 3- مکمل ویتامینی یک و نیم برابر احتیاجات پیشنهادی (1994) nrcو 4- مکمل ویتامینی دو برابر احتیاجات پیشنهادی (1994) nrc و 5- مکمل ویتامینی طبق سطح پیشنهادی شرکت پشتیبانی امور دام و همچنین سه نوع عمده مکمل ویتامینی موجود در کشور، در تغذیه نیمچه های گوشتی سویه آریین با استفاده از طرح کاملا تصادفی (crd) ، با 480 قطعه جوجه گوشتی نر و ماده در سه تکرار و در 24 واحد آزمایشی انجام گرفت. در طول آزمایش (56 -8 روزگی) جوجه ها بطور آزاد به آب و غذا دسترسی داشتند. در پایان آزمایش از هر واحد آزمایشی دو قطعه جوجه گوشتی (یک قطعه نر و یک قطعه ماده) انتخاب و جهت تعیین صفات لاشه شامل بازده لاشه، درصد ران، درصد سینه، و درصد چربی حفره بطنی کشتار گردیدند. مکمل های ویتامینی مختلف در روی صفات مصرف خوراک و افزایش وزن در دوره های مختلف آزمایشی و کل دوره آزمایش اثر معنی داری نداشتند. ضریب تبدیل غذایی در دوره آغازین تحت تاثیر مکمل های ویتامینی مختلف قارر گرفت (p<0/05) ، بطوریکه مکمل ویتامینی نصف سطح پیشنهادی (1994) nrc ، نسبت به سایر مکملهای ویتامینی بیشترین ضریب تبدیل غذایی را داشت ولی در بین سایر مکملهای ویتامینی مورد آزمایش تفاوت معنی داری مشاهده نشد. مکمل های ویتامینی مورد آزمایش بر روی صفات لاشه و درصد تلفات اثر معنی داری نداشتند. نتایج این آزمایش نشان داد که سطح پیشنهادی (1994) nrc ، نسبت به سایر مکمل های ویتامینی مورد آزمایش دارای بهترین عملکرد و کمترین هزینه خوراک به ازای یک کیلوگرم افزایش وزن می باشد.
رحمن ابن عباسی جلیل شجاع
به منظور بررسی تاثیرتراکم انرژی قابل متابولیسم و پروتئین خام بر عملکرد و صفات لاشه بره های نر قزل آزمایشی با جیره های غذایی حاوی دو سطح پروتئین خام 5/12 و 5/13 درصد و دو سطح 5/2 و 7/2 مگاکالری انرژی قابل متابولیسم در هر کیلوگرم ماده خشک به روش فاکتوریل 2*2 در قالب طرح کاملا تصادفی بمدت 12 هفته انجام شد. مواد کنسانتره ای و علوفه با یکدیگر مخلوط و در دو نوبت در شبانه روز به تغذیه بره ها رسید. آب و نمک نیز بصورت آزاد در اختیار بره ها قرار گرفت. هر 21 روز یکبار، افزایش وزن بدن، ماده خشک مصرفی و ضریب تبدیل غذایی تعیین گردید. در پایان آزمایش سه راس بره از هر واحد آزمایشی که به میانگین وزن آن گروه نزدیک بود، پس از 24 ساعت گرسنگی جهت تعیین صفات لاشه کشتار گردیدند. داده های جمع آوری شده توسط برنامه sas موردتجزیه آماری قرار گرفت. اثر انرژی جیره بر اضافه وزن روزانه و ماده خشک مصرفی معنی دار بود. ولی اثر آن بر ضریب تبدیل غذایی معنی دار نبود . با افزایش انرژی قابل متابولیسم از 5/2 به 7/2 مگاکالری اضافه وزن روزانه ماده خشک مصرفی به ترتیب از 170/0 و 12/1 به 199/0 و 29/1 کیلوگرم افزایش یافت . سطح پروتئین جیره اثر معنی داری بر اضافه وزن روزانه، ماده خشک مصرفی نشان داد . بطوریکه در جیره های حاوی 5/13 درصد اضافه وزن روزانه و ماده خشک مصرفی در کل دوره آزمایش به ترتیب از 168/0 . 15/1 به 202/0 و 36/1 کیلوگرم افزایش یافت . اثر متقابل انرژی و پروتئین بر اضافه وزن روزانه و ماده خشک مصرفی معنی دار بوده ، ولی اثر آن بر ضریب تبدیل غذایی معنی دار نبود . میزان اضافه وزن روزانه و ماده خشک مصرفی در کل دوره ازمایش در جیره های حاوی 7/2 مگاکالری و 5/12 درصد پروتئین بود (207/0 و 41/1 در مقابل 147/0 و 06/1 کیلوگرم)، اثر افزایش سطح انرژی جیره سبب شد تا وزن لاشه گرم، بازده لاشه گرم، وزن دنبه وزن گوشت لخم، وزن گردن و وزن ران بطور معنی داری افزایش یابد. با افزایش سطح انرژی از 5/2 به 7/2 مگاکالری میزان صفات نامبرده به ترتیب از 36/21 کیلوگرم، 5/46 درصد، 89/9، 28/1 و 2/5 کیلوگرم به 46/23 کیلوگرم، 93/50 درصد، 8/4، 05/11، 57/1 و 2/6 کیلوگرم افزایش یافت. سایر صفات لاشه تحت تاثیر سطح انرژی واقع نشد. اثر پروتئین بر کلیه صفات لاشه به استثنای وزن لاشه گرم، وزن چربی حفره شکمی و وزن استخوان معنی دار نبود.
شهروز بصیری جلیل شجاع
هدف از این تحقیق، بررسی تاثیر سطوح مختلف کاه غنی شده با آهک بر عملکرد بره های نر بود. بدین منظور از 16 راس بره نر نژاد قزل با وزن اولیه ای در حدود 45/2+-36/33 کیلوگرم در کی طرح بلوکهای کامل تصادفی استفاده شد. برای تهیه کاه غنی شده، به ازای هر کیلوگرم ماده خشک کاه، 30/1 لیتر محلول حاوی 96 گرم آهک به آن اضافه شده و بخوبی با آن مخلوط شد، بطوریکه رطوبت نهایی محصول به 55% افزایش یافت. کاه غنی شده پس از سه هفته نگهداری در دمای معمولی، در چهار سطح: صفر، 7، 14 و 21 درصد (براساس ماده خشک) برای تغذیه بره ها مورد استفاده قرار گرفت. جیره ها دو بار در روز و به شکل جیره های کاملا مخلوط ب هتغدیه بره ها رسید. پس از طی 12 هفته دوره پروار، دو بره از هر تیمار برای بررسی صفات پروار، ذبح شدند. میانگین اضافه وزن روزانه در بره هایی که با 14 درصد کاه غنی شده تغذیه شده بودند (45/218 گرم) نسبت به سایر سطوح کاه غنی شده بطور منی داری بیشتر بود (به ترتیب نسبت به 0، 7 و 21% کاه غنی شده: 13/171، 61/172 و 01/148 گر). وزن نهایی این بره ها نیز 35/52 کیلوگرم بوده که بطور معنی داری (p<0/05) بیشتر از وزن نهایی بره های تغذیه شده با 0، 7 و 21% (5/48، 5/48 و 48 کیلوگرم) کاه غنی شده بود.مصرف ماده خشک، ضریب تبدیل غذائی و میزان گشوت لخم بطور معنی دار تحت تثایر جیره های غذائی قرار نگرفت با این وجود مقادیر انها در بره های تغذیه شده با 14 درصد کاه غنی شده (به ترتیب 5/97 گرم بر وزن متبولیکی، 51/7 و 32/14 کیلوگرم)، در مقایسه با 0 درصد (73/91 گرم بر وزن متابولیکی، 72/8 و 08/14 کیلوگرم) اندکی بهبود یافت. استفاده از جیره های حاوی 21 درصد کاه غنی شده عملکرد و صفات لاشه را در این بره ها بطور معنی داری کاهش داد (p<0/05).
خلیل صفایی عبدالمنصور طهماسبی
پژوهشی به منظور بررسی سطوح مختلف مونتزین در پروار گوسفندان نژاد قزل به روش تغذیه ای step-up در تابستان 1381 در ایستگاه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه تبریز واقع در خلعت پوشان به اجرا در آمد.