نام پژوهشگر: امان اله فتح نیا
مژگان شهریاری حسن ذوالفقاری
افزایش جمعیت و نیاز روزافزون بشر به مواد غذایی، لزوم توسعه کشاورزی را ایجاب می کند. نخود دیم به عنوان یک گیاه پاییزه، اغلب به صورت دیم کشت می شود. از نظر سطح زیر کشت و عملکرد محصول، استان کرمانشاه رتبه اول را در کشور دارا می باشد. هدف از پژوهش حاضر، شناسایی نواحی مستعد و غیرمستعد از نظر اقلیمی و محیطی برای کشت نخود دیم است. داده های استفاده شده در این پژوهش عناصر اقلیمی شامل میانگین مجموع بارش سالانه، میانگین مجموع ماهانه بارش فصل رشد، دمای کمینه ی فصل رشد، میانگین ماهانه دمای جوانه زنی، دمای گل دهی و رسیدگی، میانگین، بیشینه و کمینه ماهانه رطوبت نسبی فصل رشد، میانگین ماهانه ساعات آفتابی فصل رشد طی دوره آماری 20 ساله (2010-1991) از 17 ایستگاه هواشناسی سینوپتیک و پارامترهای محیطی شامل ارتفاع، شیب (درصد) و خاک بررسی شدند. ابتدا بر اساس پرسشنامه به روش مقایسه زوجی نرخ اثرگذاری هر متغیّر به دست آمد. سپس متغیّرها بر اساس نوع اثر مثبت یا منفی به لایه های استاندارد با سلولهای 100متری تبدیل و در اوزان استخراج شده ضرب شد. در نهایت متغیرها در مدل تاپسیس وارد گردید و مناطق مختلف استان از نظر توان کشت نخود دیم مشخص شد. برای تعیین دقیق محدوده ها از لایه کاربری اراضی دیم استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که متغیّر بارش سالانه با وزن 793/0 بیشترین و باد با وزن 028/0 کمترین اثر در تعیین توان کشت محصول نخود دارد. در مجموع 69/3836 کیلومترمربع (43 درصد) از اراضی دیم استان در سه سطح بسیار خوب 82/2 کیلومترمربع، سطح خوب 34/1014 کیلومترمربع و سطح متوسط 53/2819 کیلومترمربع می تواند به کشت نخود دیم اختصاص یابد و از نظر درصد فراوانی به ترتیب 073/0 ، 43/26 و 48/73 را شامل می شوند. ارتفاع بسیار زیاد در شمال شرق، شیب بالای 30 درصد در نواحی شمالی و شرق و دمای بیش از حد آستانه در منطقه غرب استان کرمانشاه در دوره های گل دهی و رسیدگی شرایط کشت نخود دیم را نامساعد کرده است. اراضی با استعداد بسیار خوب در شهرستانهای روانسر و بخشی از جوانرود و نوسود قرار دارد. مناطق با استعداد متوسط در شهرستانهای صحنه، هرسین، کنگاور و بخشهایی از جنوب استان کرمانشاه و مناطق با استعداد خوب در قسمت های وسیعی از شهرستان اسلام آبادغرب، کرمانشاه و شرق سرپل ذهاب قرار دارند.
محمد رامیار یوسف نژاد فیروز مجرد
استان کردستان یکی از استان های سردسیر کشور است که وقوع یخبندان در آن فعالیت های مختلف انسانی و نیز فرایندهای زیستی را تحت تأثیر قرار می دهد. با مطالعه دقیق این پدیده می توان به کاهش خسارات آن در بخش های مختلف کمک کرد. تصاویر ماهواره ای به دلیل پیوستگی و تکرارپذیری داده های آن می تواند روش مناسبی برای مطالعه یخبندان باشد. در تحقیق حاضر با استفاده از تصاویر سنجنده avhrr به بررسی یخبندان های شبانه در دو فصل بهار و پائیز بین سال های 2001 تا 2009 پرداخته شد. داده های دمای 7 ایستگاه سینوپتیک در یک دوره 21 ساله (2010 -1990) به منظور شناسایی شاخص های یخبندان مورد مطالعه قرار گرفت. بعد از تعیین روزهای یخبندان، تعداد 24 تصویرِ گذرِ شبانه برای مطالعه دما و 100 تصویرِ گذرِ روز برای محاسبه ndvi و قرارگیری در معادله دمایی به عنوان قابلیت انتشار استفاده شد. برای محاسبه دمای سطح زمین، باندهای حرارتی 4 و5 تصاویرِ گذرِ شبانه در سه الگوریتم پرایس (1984)، یولیوری و همکاران (1994) و کول و همکاران (1994) به کار گرفته شدند. نتایج تحقیق نشان داد که الگوریتم کول و همکاران در محاسبه دمای سطح زمین عملکرد بهتری دارد. مقدار خطای rmse، خطای بایاس میانگین (mbe) و خطای مطلق میانگین (mae) این مدل به ترتیب برای ایستگاه سنندج 5/2، 75/0، 0/2، برای ایستگاه سقز 6/2، 1/0- ، 1/2، ایستگاه مریوان 7/2، 8/1، 1/2، ایستگاه زرینه 8/4، 3/4، 4/4، ایستگاه بیجار 8/5، 2/5، 2/5، و ایستگاه قروه 3/6، 5/5، 5/5 درجه سانتی گراد برآورد گردید. همچنین مقادیر همبستگی بین دماهای برآورد شده با استفاده از ماهواره از یک سو و دماهای هوا در ساعات 0 و 3 گرینویچ ایستگاه ها از سوی دیگر در سطوح 01/0 و 05/0 معنی دار بود که این نیز نشان از مناسب بودن الگوریتم بهکار گرفته شده در برآورد و پهنه بندی دمایی منطقه داشت. بنابراین مدل یاد شده (کول و همکاران) در تهیه نقشه های نهایی یخبندان مورد استفاده قرار گرفت. بالاترین دقت دمای برآورد شده با این مدل مربوط به ایستگاه های سنندج، سقز و مریوان بود. در ایستگاه های زرینه اوباتو، بیجار و قروه دقت نسبت به سه ایستگاه یادشده، پایین تر بود. به نظر می رسد با افزایش ارتفاع ایستگاه ها از دقت برآورد دما کاسته می شود. در نهایت خروجی هر تصویر به صورت نقشه پهنه بندی دمایی استان استخراج شد که پهنه های وقوع یخبندان در آن به خوبی قابل تفکیک است. بر اساس نقشه ها و در تطابق با آمار ایستگاه های زمینی، شدت و گسترش یخبندان در مناطق شمالی و شرقی استان نسبت به دیگر مناطق بیشتر بوده است.
کتایون مظلوم حسن ذوالفقاری
سرزمین ایران دارای توان¬های اقلیمی کم¬نظیری برای گردشگری است که گردشگری ساحلی یکی از عمده¬ترین آن¬ها می¬باشد. هدف تحقیق حاضر، مطالعه اثر اقلیمی سواحل جنوبی دریای خزر بر برخی فعالیت¬های حساس به هوا، در رابطه با توسعه گردشگری ساحلی است. در این راستا داده¬های هواشناسی 25 ساله (1986 تا 2010)، هشت ایستگاه سینوپتیک ساحلی (آستارا، بندرانزلی، رشت، رامسر، نوشهر، بابلسر، قائم¬شهر و گرگان) استفاده شد. «شاخص اقلیم ساحلی» beach climat index (bci) به منظور ارزیابی پتانسیل استراحت ساحلی و مدل «کی و ومپلو»، جهت ارزیابی توریسم ورزشی در چهار رشته ورزش¬های هوایی (پاراگلایدر)، چتربازی (پاراشوت)، فوتبال و دو¬جاده¬ای به¬کار گرفته شدند. صحت¬سنجی و مقایسه وضعیت آسایش حرارتی برای فعالیت¬های نامبرده و تحلیل شرایط اقلیمی برای توسعه ساحلی، با شاخص سوزباد انجام شد. تحلیل¬ها بر اساس خروجی¬های مدل «طرح اطلاعاتی اقلیم توریسم»(ctis) climate tourism information scheme و پهنه¬¬بندی منطقه برای فعالیت¬های مذکور، با روشinverse distance weighted (idw) یا وزن¬دهی عکس فاصله انجام شد. نتایج به¬دست آمده از شاخص bci نشان داد که مطلوبیت سواحل شرقی (از استان گلستان تا بابلسر در مازندران)، برای فعالیت استراحت ساحلی نسبت به سواحل غربی (از استان گیلان تا نوشهر در مازندران) بیشتر است. همچنین بر مبنای شاخص¬های bciو سوزباد معلوم گردید که ماه¬های جون، جولای و آگوست (خرداد، تیر و مرداد) نسبت به دیگر ماه¬ها، شرایط مناسب¬تری برای استراحت ساحلی دارند. در مقابل، سواحل غربی برای ورزش¬های بادی از توان¬های اقلیمی بیشتری برخوردارند. همچنین، وسعت محدوده قابل استفاده برای پاراگلایدر در بخش شرقی منطقه، 94/43 درصد از کل مساحت مجاز برای این فعالیت می¬باشد در حالی¬که همین محدوده در قسمت غربی، 06/56 درصد است. ماه¬های مناسب برای ورزش پاراگلایدر حدود 8 ماه از آوریل تا نوامبر (فروردین تا آبان) می¬باشد که در 6 ماه آن، از می تا اکتبر (اردیبهشت تا مهر)، مطلوبیت سواحل غربی بالاتر است. نتایج محاسبات نشان داد، اگرچه سواحل شرقی از نظر وسعت محدوده مجاز برای ورزش¬ پاراشوت (5/71 درصد مساحت)، نسبت به سواحل غربی توان بیشتری دارد، ولی شرایط اقلیمی سواحل غربی علی¬رغم وسعت کم منطقه مناسب¬تر است و از مطلوبیت بالاتری (70 تا 100 درصد) برخوردار می¬باشد. سواحل غربی با وجود وسعت کمتر (5/28 درصد از مساحت کل)، برای ایجاد مجتمع¬های ساحلی نیز شرایط اقلیمی مطلو¬ب¬تری نسبت به سواحل شرقی دارد. به¬ دلیل نامناسب بودن دمای هوا، سرعت باد و افزایش مه¬آلودگی، ماه¬های دسامبر، ژانویه و فوریه (آذر، دی و بهمن) نامطلوب¬ترین ماه¬ها، برای فعالیت¬های مذکور به¬شمار می¬آیند.
فاطمه رشیدی امان اله فتح نیا
شبنم یک منبع مهم آب طبیعی و قابل دسترس برای گیاهان و جانوران بومی بوده و مقدار آن می تواند از مقدار بارش هم بیشتر باشد، یا حتی تنها منبع آب در مناطق خشک و نیمه خشک در نظر گرفته شود. در پژوهش حاضر با استفاده از داده های ساعتی (به وقت گرینویچ) شامل دمای هوای خشک، دمای نقطه شبنم، رطوبت نسبی و سرعت باد، طی دوره آماری 23 ساله (2009- 1987)، شرایط اقلیمی تشکیل شبنم در 63 ایستگاه سینوپتیک نواحی جنوبی و مرکزی ایران بررسی و این شرایط به صورت مقایسه ای طی یک سال خشک(2001) و سال تر(1997)، نیز مورد مطالعه قرار گرفته شد. همچنین میزان پیشروی رطوبت منابع آبی جنوب ایران، با مقادیر رطوبت نسبی بالای 60% در طول سال خشک و تر بررسی شد. در نهایت، مقادیر محاسباتی متغیرهای اقلیمی موثر بر تشکیل شبنم در محیط نرم افزاری arcgis با روش کوکریجینگ درون یابی و به صورت نقشه، نمودار ارائه شد. نتایج نشان داد که بیشترین تعداد روزها با وجود شرایط اقلیمی تشکیل شبنم در نواحی شمال شرق، جنوب، جنوب غرب و کمترین شرایط در نواحی شرق، شمال غرب و نواحی مرکزی فراهم بوده است. در بیشتر ایستگاه ها ساعت 6 بامداد و برخی ایستگاه های واقع در مناطق مرکزی ایران ساعت 3 بامداد بیشترین مقدار شرایط تشکیل شبنم وجود داشته است. در شرایطی که مقدار رطوبت نسبی باید بالای60 % باشد تا شبنم تشکیل شود، در حالت میانگین سالانه در سال 1997 حدود 6 درصد و سال 2001 حدود 32/2 درصد از منطقه مورد مطالعه این شرط فراهم بوده است. بیشترین مساحت در حالت میانگین ماهانه در سال 1997 طی ماه دسامبر حدود 3/29 درصد و کمترین مساحت طی ماه می حدود 7/1 درصد می باشد. بیشترین مساحت در حالت میانگین ماهانه در سال 2001 طی ماه دسامبر حدود 8/20 درصد و کمترین مساحت رطوبت نسبی طی ماه می حدود 2/1 درصد شرایط تشکیل شبنم را در منطقه فراهم کرده است.