نام پژوهشگر: توکل آقایاری هیر
جمیل مفاخری باشماق حسین بنی فاطمه
چکیده: الگوهای هنجاری که همان منابع معناساز هستند، از موضوعات اصلی مورد توجه رشته های مختلف علوم اجتماعی علل الخصوص جامعه شناسی می باشد. در ایران این مبحث به خاطر ظهور گفتمان دولت- ملت مدرن، زیست چند قومی، تفاوت مذهبی و مواجه با فرایند جهانی شدن اهمیت فزاینده ای یافته است. پژوهش حاضر در همین راستا به دنبال شناخت و بررسی الگوی هنجاری ذهنی و عملی موثر بر رفتار دانش آموزان سال سوم دبیرستان های شهر سنندج می باشد. در بخش نظری بر اساس مباحث و نتایج به دست آمده از بررسی دیدگاه ها و مرور منابع تجربی موجود یک چارچوب مفهومی تنظیم گردیده و بر اساس آن فرضیات اصلی استخراج شده اند. پژوهش حاضر به روش پیمایش و با استفاده از پرسشنامه های بسته در مورد 288 نفر از دانش آموزان سال سوم دبیرستان های شهر سنندج صورت گرفته است. جامه آماری پژوهش کلیه دانش آموزان سال سوم دبیرستان های شهر سنندج در سال تحصیلی 1390- 1389 بوده اند. نتایج پژوهش نشان دهنده گرایش بیشتر این دانش آموزان به الگوی هنجاری قومی می باشد و الگوهای هنجاری جهانی، ملی و سلفیت به ترتیب رده های دوم، سوم و چهارم را در سلسله مراتب الگو گزینی دانش آموزان به خود اختصاص داده اند. یافته های تحقیق نشان می دهند که بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد با الگوهای هنجاری قومی، جهانی و سلفیت رابطه وجود دارد به نوعی که پایگاه بالا اثر کاهنده ای بر الگوی هنجاری سلفیت و قومی داشته است. اما این متغیر بر الگوی هنجاری جهانی تأثیر معنی دار مثبت و افزایشی دارد. رسانه های داخلی هم بر گرایش به الگوی هنجاری ملی و سلفی تأثیر افزایشی دارند ولی بر متغیر الگوی هنجاری جهانی تأثیر منفی و کاهنده دارند. رسانه های خارجی بر گرایش به الگوی هنجاری جهانی تأثیر افزایشی و بر روی الگوی سلفیت تأثیر کاهنده ای دارند. گروه همالان بر روی الگوی هنجاری سلفیت تأثیر کاهنده ای دارد و با سه الگوی دیگر رابطه معنی داری ندارد.
رقیه رحیمی آشناآباد غلام رضا لطیفی
پژوهش حاضر به بررسی و مقایسه ی تاثیر توسعه ی اقتصادی و اجتماعی بر سطح و الگوی باروری در میان زنان شهری و روستایی شهرستان های کشور می پردازد. روش مورد استفاده در این تحقیق، تحلیل آمارهای موجود می باشد که متفاوت از مطالعه ی اسنادی است. منابع اطلاعاتی مورد استفاده در این تحقیق، داده های دو درصد سرشماری جمعیت در سال 1385 می باشد. از این روی، برای سنجش توسعه ی اقتصادی از شاخص های کیفیت واحد مسکونی و تسهیلات خانوار، و برای سنجش توسعه ی اجتماعی از شاخص های طبقه ی اجتماعی زنان و بهداشت محیط بهره گرفته شده است. هم چنین برای اندازه گیری سطح باروری از شاخص میزان باروری کل (tfr) و برای اندازه گیری الگوی باروری از شاخص میانگین سنی فرزندآوری (mac) استفاده شده است. از طرف دیگر با توجه به این که رابطه ی بین متغیرها به تفکیک مناطق شهری و روستایی شهرستان های کشور مورد بررسی قرار گرفته است، در کل 16 فرضیه مطرح شده است که به بررسی رابطه ی هر کدام از شاخص های مربوط به توسعه ی اقتصادی و اجتماعی با tfr و mac در مناطق شهری و روستایی شهرستان های کشور پرداخته است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که به جز فرضیه های شماره ی 10 و 14 (که مربوط به وجود رابطه بین طبقه ی اجتماعی و mac در مناطق شهری و رابطه بین بهداشت محیط و mac در مناطق شهری می شود)، سایر فرضیه های مورد تایید قرار گرفتند؛ به گونه ای که تمامی فرضیه های تاییدشده همبستگی معکوس و معناداری با متغیرهای وابسته داشتند. نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که در رابطه ی متغیرهای مستقل و tfr در مناطق شهری (r2=0.292)، در رابطه ی متغیرهای مستقل و tfr در مناطق روستایی (r2=0.266)، در رابطه ی متغیرهای مستقل و mac در مناطق شهری (r2=0.048)، در رابطه ی متغیرهای مستقل و mac در مناطق روستایی (r2=0.063) می باشد.
عباس حمیدی زنگیر حسین بنی فاطمه
مشارکت سیاسی و حضور مردم در انتخابات یکی ازعوامل مهم مشروعیت بخش برای نظام های سیاسی متفاوت است،به طوری که اکثر کشورها (توسعه یافته و در حال توسعه) سعی می کنند زمینه های حضور مردم در انتخابات را فراهم کنند. حضور بیشتر مردم در امور سیاسی و مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود، نشان از فراهم بودن بسترهای لازم در این جوامع است. عوامل متعددی می تواند در مشارکت انتخاباتی موثر باشند و بر کم و کیف آن تاثیر بگذارند. یکی از این عوامل سرمایه اجتماعی است که به شبکه روابط اجتماعی افراد تعریف شده است. در این تحقیق سرمایه اجتماعی براساس ابعادش مشخص شده است که عبارتند از: انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، مسئولیت اجتماعی واعتماد اجتماعی (اعتماد بین فردی، اعتماد تعمیم یافته، اعتماد نهادی). همچنین منظور از مشارکت انتخاباتی شرکت دانشجویان در سه انتخابات (شوراها، مجلس و ریاست جمهوری) می باشد. هدف اساسی در این پژوهش بررسی رابطه بین «میزان سرمایه اجتماعی و میزان مشارکت انتخاباتی در بین دانشجویان دانشگاه پیام نور شهرستان گرمی» است. حجم نمونه در این تحقیق 350 نفر می باشد و شیوه ی نمونه گیری، طبقه ای متناسب با حجم می باشد. جهت آزمون روابط بین متغیرها با توجه به سطح سنجش شان، از ضریب همبستگیv کرامر و ضریب گاما استفاده شده است. یافته ها حاکی از آن است که، بین متغیرهای مستقل (انسجام اجتماعی، مسئولیت اجتماعی و اعتماد نهادی) با متغیر وابسته (میزان انتخابات شوراها) در سطح خطای کوچکتر از 05/. رابطه معناداری وجود دارد. اما بین متغیرهای مستقل (انسجام اجتماعی، مشارکت اجتماعی، مسئولیت اجتماعی،اعتماد بین فردی، اعتماد تعمیم یافته و اعتماد نهادی) با متغیرهای وابسته (میزان شرکت در انتخابات مجلس و ریاست جمهوری) رابطه معناداری مشاهد نشده است. یافته های این تحقیق نشان داده است که، در حالت کلی بین سرمایه اجتماعی و میزان مشارکت انتخاباتی در جامعه مورد مطالعه، رابطه معناداری وجود ندارد.
اسماعیل نجف زاده -
جوامع بشری در طول زمان و به خصوص در قرن حاضر از انواع آسیب های اجتماعی در رنج بوده و همیشه اندیشمندان در جستجوی علل و عوارض آن و راه حل هایی برای رهایی جامعه از این مسائل بوده اند. رفتارهای انحرافی جوانان نیز، از مهمترین پدیدههای حیات انسانی تلقی میشوند که سلامت جامعه را به خطر می اندازد. دوران نوجوانی از دوره های حساس زندگی است که شخصیت فرد در این دوران شکل می گیرد. بدیهی است اگر تکوین شخصیت به شکلی همراه با رفتارهای انحرافی آنها باشد، دیری نخواهد گذشت که آنها به صورت جنایتکاران حرفه ای بار آمده و بلائی برای خود و جامعه خواهند شد. در واقع رفتارهای انحرافی امروزی آنها، زمینه ساز جرایمی بزرگ در آینده است و این امری است که برای حفظ آتیه جامعه و نیروهای آن مستلزم اقدام جدی است. لذا در این راستا هدف از نگارش تحقیق حاضر، بررسی تطبیقی عوامل اجتماعی مرتبط با رفتار انحرافی دانش آموزان پسر مقطع متوسطه شهر تبریز در مناطق حاشیه نشین و غیر حاشیه نشین بوده است. روش تحقیق در این پژوهش، پیمایشی و ابزار جمع آوری اطلاعات پرسشنامه می باشد. جامعه آماری مورد مطالعه، دانش آموزان مقطع متوسطه شهر تبریز بوده که از میان آنها 360 نفر براساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری سهمیه ای انتخاب و به پرسشنامه های محقق ساخته پاسخ گفته اند. نتایج تحقیق حاکی از این بود که میانگین رفتار انحرافی در بین دانش آموزان ساکن در مناطق حاشیه نشین (25/62)، بیشتر از میانگین مناطق غیر حاشیه نشین(92/56) بوده است. و از بین متغیرهای مستقل متغیر رفتار انحرافی همسالان، دلبستگی به خانواده، دلبستگی به مدرسه، تعهد تحصیلی، عملکرد تحصیلی و سطح تحصیلات والدین هم در گروه حاشیه نشین و هم در گروه غیر حاشیه نشین با متغیر وابسته تحقیق یعنی رفتارهای انحرافی دانش آموزان، رابطه معنی داری وجود دارد. علاوه بر متغیرهای مستقل مذکور، متغیر نظارت و کنترل خانواده نیز فقط در گروه غیر حاشیه نشینی با متغیر وابسته رابطه معناداری داشته است. همچنین بر اساس نتایج بدست آمده از مقدار ضریب تعیین می توان گفت که در گروه حاشیه نشین، متغیرهای مستقل معنی دار موجود درمدل توانسته اند 68 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند، این در حالی است که در گروه غیرحاشیه نشین، متغیرهای مستقل معنی دار موجود درمدل توانسته اند 49 درصد تغییرات متغیر وابسته را تبیین کنند. در بین متغیرهای مستقل، تاثیر رفتار انحرافی همسالان بر رفتار انحرافی هم در گروه حاشیه نشین (با ضریب بتای 76/.) و هم در گروه غیر حاشیه نشین(با ضریب بتای54/.) بیشتر از تاثیر بقیه متغیرهای مستقل بوده است.
مهدی عظیم مزرجی حسین بنی فاطمه
این پژوهش به بررسی و مطالعه وضعیت عرفی شدن دانشجویان و عوامل موثر بر آن می پردازد. هدف این پژوهش نشان دادن وضعیت پدیده عرفی شدن در میان دانشجویان و چگونگی تأثیرگذاری برخی عوامل بر جهات و مولفه های مختلف آن است. ضرورت این پژوهش ناظر بر اهمیت و جایگاه والای دین در حیات اجتماعی است و بدیهی است که هر نوع عامل تأثیرگذار در این باره باید مدنظر برنامه ریزان و سیاست گذاران کشور قرارگیرد، لذا از نتایج این تحقیق می توان در جهت بهبود نحوه اجرای برنامه های فرهنگی کشور استفاده کرد. روش تحقیق در این پژوهش از نوع پیمایش و تکنیک جمع آوری داده ها پرسشنامه است. جامعه آماری این مطالعه، دانشجویان دانشگاه تبریز هستند که با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب، 347 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد ه اند. نتایج مربوط به میانگین ابعاد عرفی شدن بیانگر آن است که میزان عرفی شدنِ بینشی دانشجویان در حد پایین ارزیابی می شود. میزان عرفی شدن رفتاری و مدارای دینی متوسط به بالا است و عرفی شدن در ابعاد گزینش گری و اهمیت نهادهای دینی در حد متوسط است. نتایج پژوهش نشان می دهند که میان عرفی شدن و مولفه های آن با برخی متغیرها همچون قومیت، جنسیت و دانشکده محل تحصیل رابطه معناداری وجود دارد، اما میان عرفی شدن با خاستگاه اجتماعی و مذهب رابطه معناداری یافت نشد. علاوه بر این، نتایج پژوهش همچنین نشان داد که میزان عرفی شدن پسران بیش از دختران و همچنین در دانشکده های علوم طبیعی و فنی مهندسی بیشتر از سایر دانشکده هاست.
گودرز اعظمی حسین بنی فاطمه
چکیده: هویت از نیازهای روانی انسان و پیش نیاز هرگونه زندگی اجتماعی است، اگر محور و مبنای زندگی اجتماعی را برقراری ارتباط پایدار و معنادار با دیگران بدانیم، هویت اجتماعی چنین امکانی را فراهم می کند. به بیان دیگر بدون چارچوبی برای تعیین هویت اجتماعی، افراد مانند یکدیگر خواهند بود وهیچکدام از آنها نمی توانند به صورتی معنادار و پایدار با دیگران پیوند یابند، بنابراین بدون هویت اجتماعی، در واقع اجتماعی وجود نخواهد داشت. بر مبنای نظریات مختلف در حوزه جامعه شناسی ، سرمایه اجتماعی و ابعاد آن یکی از عوامل اساسی موثر بر شکل گیری هویت اجتماعی افراد و اساس شناسایی و هویت افراد می باشد که موضوع بحث و توجه صاحب نظران کلاسیک و متأخر مانند دورکیم، مید، جنکینز، بوردیو، پاتنام، کلمن و فوکویاما و دیگران بوده است، در این پژوهش به بررسی تطبیقی رابطه ابعاد سرمایه اجتماعی با ابعاد هویت اجتماعی (هویت ملی، هویت قومی، هویت دینی و هویت فردی) دو قوم لک و لر در شهر کوهدشت پرداخته شده است. روش به کار رفته برای اجرای پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه ای می باشد. جامعه آماری پژوهش را کلیه افراد (60-20) ساله شهر کوهدشت تشکیل می دهد که در سال 1391 در این شهر حضور داشته اند که از این تعداد، 383 نفر، از طریق جدول مورگان و به شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای به عنوان نمونه مورد بررسی، انتخاب شده اند. برای پردازش و تجزیه و تحلیل آماری داده ها از نرم افزار کامپیوتری spss 16 استفاده گردیده است. یافته های آماری و تجزیه و تحلیل آنها حاکی از این بود که بین برخی از متغیر های مستقل زمینه ای و ابعاد سرمایه اجتماعی با متغیر وابسته تحقیق یعنی ابعاد هویت اجتماعی، هر دو قوم لک و لر رابطه معنی داری وجود دارد. بررسی تأثیر متغیرهای مستقل اصلی و زمینه ای بر روی ابعاد مختلف هویت اجتماعی دو قوم لک و لر نتایج زیر را به دست داده است: مهمترین متغیر تأثیر گذار بر روی هویت ملی دو قوم لر و لک متغیر مشارکت اجتماعی (با ضرایب بتای به ترتیب 24/0 و 22/0) بوده است. مهمترین متغیرهای تأثیرگذار برهویت قومی در بین دو قوم لر و لک به ترتیب متغیرهای شبکه اجتماعی (با ضریب بتای 0/25) و متغیر مشارکت اجتماعی (با ضریب بتای 0/3) بوده است. هویت دینی دو قوم لر و لک بیشتر از همه تحت تأثیر متغیر اعتماد اجتماعی (با ضریب بتای به ترتیب 0/196و 0/195) بوده است و نهایتاً متغیر مشارکت اجتماعی در بین هر دو قوم لر و لک (به ترتیب با ضرایب بتای 0/249و 0/247) بیشترین تأثیر را بر هویت فردی هر دو قوم داشته است.
خدیجه حاتمی خلجان ایوب امیرکواسمی
مدگرایی، از جمله مطرح ترین مسائل نوپدید اجتماعی در عصر حاضر به شمار می رود، یعنی نوعی از مصرف که نه برای رفع نیازهای زیستی، بلکه برای هدفهای اجتماعی صورت می گیرد. تحقیق حاضر به بررسی برخی عوامل مرتبط با مدگرایی به عنوان یکی از پدید های اجتماعی پرداخته است. در کنار ارائه تعاریف اصلی مفاهیم مورد استفاده در تحقیق از نظریه خشونت نمادین بوردیو به عنوان مبنای اصلی نظری استفاده شده است. با استفاده از روش پیمایش، 382 نفر از جمعیت 11416 نفری دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای متناسب انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه هایی که توسط افراد نمونه پر شدند، جمع آوری و توسط نرم افزار spss مورد تجریه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج تحلیل های دو متغیره نشان داد که میزان مدگرایی دربین دانشجویان کارشناسی دانشگاه تبریز کمتر از حد متوسط (39 در مقیاس100-0) می باشد. همچنین یافته ها حاکی از آن است که رابطه معنی داری بین متغیر مدگرایی و متغیرهای تشخص طلبی، همرنگی، آگاهی از خشونت نمادین بودن مد، عزت نفس، دینداری و دسترسی به ماهواره وجود دارد اما بین مدگرایی با متغیرهای پایگاه اجتماعی اقتصادی، میزان(ساعت و سال) دسترسی به ماهواره و برنامه های مورد استفاده از ماهواره و همچنین جنس رابطه معنی داری مشاهده نشد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد پنج متغیر تشخص طلبی، همرنگی، آگاهی از خشونت نمادین بودن مد، عزت نفس و ساعات استفاده از برنامه های ماهواره ای توانسته اند حدود نیمی (50 درصد) از واریانس متغیر مدگرایی را تبیین نمایند. با استفاده از مدل های مسیر سعی شده تا دقیق تر به روابط ساختاری موجود بین متغیرهای مستقل تحقیق و متغیر وابسته پرداخته شود.
سعید شعبانی توکل آقایاری هیر
مطالعه حاضر به بررسی میزان طلاق عاطفی و عوامل جامعه شناختی مرتبط با آن در بین افراد متاهل شهر همدان پرداخته است. طلاق عاطفی نماد وجود مشکل در ارتباط سالم و صحیح بین زن و شوهر است. این مشکل ارتباطی حتی این قابلیت را دارد که به روابط فراتر از روابط زوجین نیز شیوع و گسترش یابد و ارتباط انسانی را مختل نماید. موضوع طلاق عاطفی طبق دیدگاه های کارکردگرایی پارسونز، نظریه مرتن، نظریه نظام، نظریه مبادله، نظریه شبکه، مدل لوینگر، نظریه مارکز و نظریه استرنبرگ بررسی شده است. در تحقیق حاضر، برای اندازه گیری متغیرها و جمع آوری داده های لازم از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده است. روش تهیه سوالات و گویه های پرسشنامه بر اساس چارچوب نظری تحقیق و تعاریف عملیاتی مربوط به متغیرهای مطرح شده است. برای تعیین نمونه از شیوه ی نمونه گیری طبقه ای استفاده شده است. جامعه ی آماری مورد مطالعه کلیه ی افراد متاهل شهر همدان می باشد که حداقل یک سال از تاریخ ازدواج آنها گذشته باشد و هنوز به مرحله طلاق قانونی نرسیده باشند. تعداد زنان و مردان متاهل در سال 1392 در شهر همدان 201876 نفر می باشد که از این تعداد، 383 نفر به عنوان نمونه مطالعه انتخاب شده است. نتایج تحقیق حاکی ست: میزان طلاق عاطفی در بین پاسخگویان نشان از این دارد که نزدیک به 50 درصد پاسخگویان در کمترین حد و 4 درصد پاسخگویان در بیشترین حد طلاق عاطفی قرار دارند. بین پایگاه اقتصادی- اجتماعی و طلاق عاطفی در بین افراد متاهل رابطه وجود ندارد. بین میزان دینداری و طلاق عاطفی در بین افراد متاهل رابطه (معکوس) وجود دارد. بین میزان تقدیرگرایی و طلاق عاطفی در بین افراد متاهل رابطه (مستقیم) وجود دارد. بین میزان دخالت دیگران و طلاق عاطفی در بین افراد متاهل رابطه (مستقیم) وجود دارد. بین میزان خشونت و طلاق عاطفی در بین افراد متاهل رابطه (مستقیم) وجود دارد. بین نگرش پاسخگو به اعتیاد همسر و طلاق عاطفی در بین افراد متاهل رابطه (مستقیم) وجود دارد. بین میزان ارزش خانواده و طلاق عاطفی در بین افراد متاهل رابطه (مستقیم) وجود دارد. بین سلامت اخلاقی و طلاق عاطفی در بین افراد متاهل رابطه (معکوس) وجود دارد. بین سن پاسخگو، سن همسر، مدت زمان زندگی مشترک، مرتبه ازدواج، قومیت و طلاق عاطفی در بین افراد متاهل رابطه وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون حاکی ست: چهار متغیر خشونت، مدت زندگی مشترک، دخالت دیگران و تقدیرگرایی مجموعا 62% از واریانس طلاق عاطفی را تبیین می کنند. همچنین نتایج تحلیل مسیر نشان می دهد که خشونت، تقدیرگرایی، جنس، پایگاه اقتصادی- اجتماعی، مدت زندگی مشترک، سلامت اخلاقی و میزان دخالت دیگران هفت متغیر هستند که پیش بینی کننده طلاق عاطفی می باشند.
فریبا اکبری حسین بنی فاطمه
این پژوهش به بررسی میزان طلاق عاطفی و رابطه آن با پیامدهای اجتماعی و روانی آن می پردازد. و با روش پیمایشی انجام گرفته و داده ها با پرسشنامه گردآوری شده است. جامعه آماری پژوهش حاضر تمامی زوجین شهر سنندج که بر اساس آمار سال 1390 مرکز آمار ایران در کل 228496 نفر بودند، که حجم نمونه برابر با 383 نفر برآورد شده است. در این پژوهش چون احتمال دسترسی به کلیه واحدهای مورد مطاالعه وجود نداشت از نمونه گیری خوشه ای استفاده شد. بر این اساس شهر به 35 محله اصلی تقسیم شد و از میان این 35 محله 8 محله به صورت تصادفی انتخاب شدند. در تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده است. در این پژوهش از ترکیبی از نظریات برای تبیین پیامدهای اجتماعی و روانی طلاق عاطفی استفاده شد. به این منظور رابطه بین طلاق عاطفی و پیامدهای اجتماعی و روانی آن از منظر دیدگاه ویسمن و نظریات نظم خرد چلبی، نظریه نظام ها، نظریه مبادله، نظریه سیستمی کیفیت زناشویی مارکز، نظریه نقش، کنش متقابل نمادین و شبکه استفاده شده است. یافته های این پژوهش نشان می دهدکه بین طلاق عاطفی و متغیرهای مشکلات روحی و روانی، تصمیم به طلاق رسمی و نگاه منفی به جنس مخالف رابطه مستقیم و معنی داری وجود دارد، و طلاق عاطفی با متغیرهای ارتباطات اعضای خانواده با همدیگر، ارتباطات خانواده با اطرافیان، موفقیت های شغلی و توجه به فرزند رابطه معکوس و معنی دار وجود دارد، و با متغیرهای روابط خارج از چهارچوب زناشویی و موفقیت های تحصیلی هیچگونه ارتباطی ندارد
رسول صحرائی فاروق امین مظفری
چکیده جوامع امروزی برای توسعه پایدار، نیازمند فرهنگ مردم سالاری هستند در حالی که اقتدارطلبی به عنوان یکی از عوامل تاثیر گذار، نهادینه شدن مردم سالاری را به چالش می کشد. اقتدارطلبی با ویژگی هایی چون اطاعت پذیری افراطی، خشک اندیشی، فرافکنی، تصورات قالبی، پرخاشگری و بدبینی شناخته می شود. روانشناسان اجتماعی مکتب فرانکفورت راهی جدید برای مطالعه روانی-اجتماعی اقتدارطلبی فراهم کردند. آدورنو و همکاران (1950) «شخصیت اقتدارطلب» را معرفی و بر حسب مقیاس اف آن را اندازه گیری کردند. آنها یادآور شدند مقیاس اف با میزان دینداری در رابطه است. بعدها روان شناسانی همچون آلپورت، آلتمیر رابطه مولفه های اقتدارطلبی را با نوع دینداری (به جای میزان دینداری) بررسی کرده اند. پیتر برگر به عنوان جامعه شناس دین اذعان کرده که فرآیند مدرنیزایسون منجر به شکل گیری انواع دینداری شده است. . تحقیق حاضر دلالت های نظری رابطه دینداری و اقتدارطلبی را در آثار جامعه شناسانی چون دورکیم، وبر، فروم، هانتر و وثنو بررسی می کند و چارچوب پژوهشی آلتمیر در روان شناسی اجتماعی را با رویکرد جامعه شناسانه شپرد تلفیق و به مدل سازی جدیدی دست می آید. شپرد با رویکرد جامعه شناسانه مسلمانان را بر حسب مواجهه با تجدد و تمامیت گرایی به پنج دسته اصلی تقسیم می کند: عرف گرا، تجددگرا، رادیکال، سنت گرای جدید و سنت گرا. به عبارت دقیق تر تحقیق حاضر رابطه نوع دینداری (گونه شناسی شپرد) و شخصیت اقتدارطلب)مقیاس شخصیت اقتدارطلب آلتمیرمعروف بهrwa) بررسی می کند. پژوهش حاضر از نوع پیمایشی و با استفاده از تکنیک پرسشنامه ای می باشد بررسی و تحلیل داده های جمع آوری شده از نمونه 350 نفری از دانشجویان کارشناسی ارشد دانشگاه تبریز نشان می دهد میانگین میزان و ابعاد سه گانه شخصیت اقتدارطلب (سلطه پذیری اقتدارطلبانه، پرخاشگری اقتدارطلبانه و عرف پرستی) بر حسب نوع دینداری متفاوت است. این یافته ها مطابق با پیش بینی نظری است.
فرشته امین پور فاطمه گلابی
سبک زندگی مصرفی در دنیای مدرن امروز، بخشی اساسی و جدایی ناپذیر در ساخت جامعه و معیاری برای نشان دادن هویت ها، پایگاه اجتماعی، اعمال و افکار افراد گردیده است. در این تحقیق سبک زندگی مصرفی در سه بعد سبک زندگی مصرفی ارتباطی، انفعالی و ابداعی بررسی گشته است. در حیطه سبک زندگی مصرفی مجموعه وسیعی از مسائل دخیل می باشند که یکی از مهم ترین آن ها ارزش هایی است که فرد آن ها را به عنوان خط مشی زندگی خویش قرار می دهد. از این رو زمانی که به مسئله سبک زندگی مصرفی می نگریم در واقع به معنای ضمنی آن که معادل فردیت، بیان خویشتن و خودآگاهی است اشاره کرده و آن را منعکس کننده نگرش ها و ارزش های یک فرد یا گروه می دانیم. در این تحقیق در بررسی ارزش، از ارزش های شوارتز استفاده گشته است. این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی بود. روش تحقیق پیمایشی و ابزار اندازه گیری مورد استفاده نیز پرسشنامه و جامعه آماری شامل تمامی افراد بالای 15 سال شهر تبریز بود که از این تعداد 437 نفر بر اساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب گشته¬اند. روش آماری مورد استفاده شامل آزمون t، تحلیل واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره بود. برای تحلیل داده¬ها از نرم¬افزار spss استفاده شده است. در مجموع، نتایج به دست آمده نشان می¬دهد در بین ابعاد سبک زندگی مصرفی، نمره میانگین سبک زندگی مصرفی ارتباطی در بیشترین حد و نمره میانگین سبک زندگی مصرفی ابداعی در کمترین حد است. بر اساس رگرسیون چند متغیره انجام شده، می توان گفت در سبک زندگی مصرفی ارتباطی به ترتیب تاثیرات متغیرهای قدرت گرایی، همنوایی، سن و لذت گرایی معنی دار می باشند و در مجموع متغیرهای مذکور 16 درصد از تغییرات مربوط به سبک زندگی مصرفی ارتباطی را تبیین می¬کنند. همچنین بر اساس رگرسیون چند متغیره انجام شده در سبک زندگی مصرفی انفعالی می توان گفت به ترتیب تاثیرات متغیرهای قدرت گرایی، سن، همنوایی و پایگاه اقتصادی-اجتماعی معنی دار می باشند و در مجموع متغیرهای مذکور 14 درصد از تغییرات مربوط به سبک زندگی مصرفی انفعالی را تبیین می¬کنند. در نهایت بر اساس رگرسیون چند متغیره انجام شده در سبک زندگی مصرفی ابداعی می توان گفت به ترتیب تاثیرات متغیرهای موفقیت و خوداتکایی معنی دار می باشد و متغیرهای مذکور 07/0 درصد از تغییرات مربوط به سبک زندگی مصرفی ابداعی را تبیین می¬کنند.
مرضیه ساعی فاطمه گلابی
اثر مستقیم تغذیه بر تندرستی انسان از دیرباز، شناخته شده است. افراد انسانی از قرن¬ها قبل طی تجربه¬های مختلف پی به روش صحیح تغذیه برده و درطی هزاران سال تغذیه نموده و رشد کرده¬اند. رفتارهای تغذیه¬ای، مجموعه ای است از آداب و رسوم، عقاید و افکار و عرف ملت¬ها در زمینه¬های متعدد از قبیل طبخ و نگهداری مواد غذایی، انتخاب نوع غذاها، نحوه توزیع آنها در گروه های سنی و تمایلات از نظر علاقه¬مندی یا عدم علاقه¬مندی به انواع خوراکی¬ها .رفتارهای¬تغذیه¬ای یا الگوهای غذایی در فرهنگ¬ها، نژادها، جنس¬ها و مناطق جغرافیایی مختلف با هم متفاوتند. مطابق با تحقیقات انجام گرفته در حوزه عوامل اجتماعی موثر بر الگوهای غذایی، عوامل متعدد اجتماعی بر الگوهای غذایی موثر می¬باشند. پژوهش حاضر به منظور بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با رفتارهای تغذیه¬ای (سرمایه اقتصادی، سرمایه اجتماعی، سرمایه فرهنگی، مدیریت بدن، دینداری، مصرف گرایی، میزان تماشای تبلیغات رسانه) بین نسلی به انجام رسیده است. این پژوهش از نوع توصیفی- مقطعی بود. روش تحقیق پیمایشی و ابزار اندازه گیری مورد استفاده نیز پرسشنامه و جامعه آماری شامل تمامی افراد بالای 15 سال شهر تبریز بود که از این تعداد 483 نفر بر اساس فرمول کوکران و به شیوه نمونه گیری خوشه¬ای چند مرحله¬ای انتخاب گشته¬اند. قابل ذکر است که با توجه به بین نسلی بودن مطالعه، مطالعه حاضر در بین سه نسل جوان، میانسال و بزرگسال به انجام رسیده است. روش آماری مورد استفاده شامل آزمون t، تحلیل واریانس یک طرفه، ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چند متغیره بود. برای تحلیل داده¬ها از نرم¬افزارهای spss استفاده شده است. در مجموع نتایج به دست آمده نشان می¬دهد رفتار تغذیه¬ای سه نسل جوان، میانسال و بزرگسال متفاوت می¬باشد. رفتار تغذیه¬ای نسل جوان ناسالم¬ترین و رفتار تغذیه¬ای نسل بزرگسال سالم¬ترین رفتار تغذیه¬ای می¬باشد. براساس نتایج رگرسیون چند متغیره انجام شده در نسل جوان به ترتیب تاثیرات متغیرهای مصرف¬گرایی، دینداری، سرمایه اقتصادی و سرمایه فرهنگی معنی¬دار می¬باشند و در مجموع متغیرهای مذکور 18 درصد از تغییرات متغیر وابسته (رفتار تغذیه¬ای) را تبیین می¬کنند. براساس نتایج رگرسیونی چند متغیره انجام شده در نسل میانسال نیز به ترتیب تاثیرات متغیرهای میزان تماشای تبلیغات رسانه، سرمایه اجتماعی و مصرف¬گرایی معنی دار می¬باشند و متغیرهای مذکور 43 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می¬کنند. در نهایت براساس نتایج تحلیل رگرسیونی چند متغیره انجام شده در نسل بزرگسال به ترتیب تاثیرات متغیرهای میزان تماشای تبلیغات رسانه و دینداری معنی¬دار می¬باشند و در مجموع متغیرهای مذکور 46 درصد از تغییرات متغیر وابسته را تبیین می¬کنند. نتایج تحلیل مسیر به انجام رسیده نشان می¬دهد، در نسل جوان متغیر مصرف ¬گرایی (غذا) دارای بیشترین اثر کل بر روی رفتار تغذیه¬ای و متغیر سرمایه¬اجتماعی دارای کمترین اثر بر روی رفتار تغذیه¬ای می باشد. در نسل میانسال به ترتیب متغیرهای میزان تماشای تبلیغات رسانه و دینداری دارای بیشترین و کمترین اثر بر روی رفتار تغذیه¬ای می باشند. در نهایت در نسل بزرگسال نیز متغیر میزان تماشای تبلیغات رسانه دارای بیشترین تاثیر و متغیر سرمایه اقتصادی دارای کمترین تاثبر بر روی رفتار تغذیه¬ای می¬باشند.
مهدی شفیعی زازلی توکل آقایاری هیر
تحولات جمعیتی تأثیرات عمده ای در همه ابعاد زندگی جمعی انسان ها می گذارند و شاید در سطح تحلیل کلان، هیچ تجربه بشری را نتوان مستقل از تحولات جمعیتی فرض کرد، هر چند این تأثیرات در برخی از حوزه ها، مانند اقتصاد، راحت تر از بقیه قابل تشخیص باشد. در سطح تحلیل کلان، یکی از مسائل عمده اجتماعی که می تواند تحت تأثیر تحولات جمعیتی قرار گیرد مسائل جنسیتی و از جمله آن ها برابری جنسیتی است. با توجه به نقش و جایگاه برابری جنسیتی، هم به عنوان حقی انسانی و هم به عنوان بعد مهمی از توسعه، تحقیق حاضر به بررسی رابطه تحولات صورت گرفته تحولات جمعیت و برابری جنسیتی در ایران در دوره زمانی 1390– 1335 پرداخته است. رویکرد این تحقیق توصیفی - تحلیلی است که با استفاده از روش تحلیل ثانویه و مدل های سری زمانی در سطح ملی(کل کشور) انجام شده است. همه داده های مورد نیاز این تحقیق از داده های سری زمانی و سرشماری های عمومی نفوس و مسکن مرکز آمار ایران گرفته شده است.
پریسا عبدی سرند محمدباقر علیزاده اقدم
نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر نشان می دهد که افراد دارای نگرش بینابینی به تبعیض جنسیتی هستند، بدین معنی که نه کاملا موافق با تبعیض جنسیتی و نه کاملا مخالف با آن هستند و از میان متغیرهای مستقل اصلی، متغیرهای استفاده از رسانه های جمعی، تقسیم کار جنسیتی و وجود ایدئولوژی مردسالاری رابطه معنی داری با نگرش نسبت به تبعیض جنسیتی دارند و تفاوت معنی داری بین انواع هویت جنسیتی در میانگین نگرش به تبعیض جنسیتی فقط در بین زنان وجود دارد. همچنین از میان متغیرهای زمینه ای به کار رفته در تحقیق، متغیرهای سن، میزان درآمد، سن ازدواج زنان و سن ازدواج مردان رابطه معنی داری با نگرش به تبعیض جنسیتی نشان دادند و تفاوت معنی داری بین طبقات وضعیت اشتغال، سطح تحصیلات و جنس در میانگین نگرش به تبعیض جنسیتی وجود دارد. در مقابل، متغیر فاصله سنی زوجین رابطه معناداری با نگرش به تبعیض جنسیتی نشان نداد و تفاوت معنی داری بین مناطق مسکونی در میانگین نگرش به تبعیض جنسیتی وجود ندارد. همچنین نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندمتغیره تحقیق نشان می دهد که 30/0 درصد از تغییرات متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل مطالعه کتاب غیردرسی، تقسیم کار جنسیتی، استفاده از رسانه های خارجی و رسانه های داخلی تبیین می شود.
زهرا امیرآبادی توکل آقایاری هیر
هدف از تحقیق حاضر بررسی روابط ساختاری بین سطح توسعه اقتصادی- اجتماعی و مهاجرت در سطح شهرستانی است. روش تحقیق مورد استفاده تحلیل ثانویه داده های سرشماری سال 1390 بوده و جامعه آماری تحقیق شامل 397 شهرستان کشور می باشد و از پرسشنامه مرکز آمار ایران برای بدست آوردن اطلاعات و شاخص سازی استفاده شده است. نتایج بدست آمده حاکی از آن است که رابطه معناداری بین متغیرهای مستقل(توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی، توسعه جمعیتی،شاخص بهداشت محیط مسکونی و شاخص تسهیلات مسکن) با متغیر وابسته(درون کوچی، برون کوچی و نرخ خالص مهاجرت) وجود دارد. مدل های ساختار کواریانس نیز رابطه علی همزمان این روابط را تایید می کند. شاخص های توسعه با برون کوچی و همچنین درون کوچی بیشترین ارتباط را دارند بدلیل اینکه شاخصهای توسعه در بیشتر موارد روی هر دو نوع مهاجرت درون کوچی و برون کوچی تاثیر مثبتی داشته اند. و همچنین شاخص های توسعه در مقایسه با درون کوچی و برون کوچی کمترین رابطه را با نرخ خالص مهاجرت نشان می دهد می توان از خنثی شدن اثر درون و برون کوچی توسط همدیگر در این زمینه صحبت کرد.
عبدالحمید کریم پور ایوب امیر کواسمی
خشونت علیه زنان متاهل، عوامل فردی، عوامل اجتماعی/ فرهنگی، عوامل ساختاری، عوامل خانوادگی
نشمین خضری سید حسین سراج زاده
هدف این پژوهش این است که از منظر شهروندان و پرسنل نهادهای دولتی و موسسات غیردولتی شهر تبریز، دیدگاه و کنش برخواسته از این دیدگاه را در خصوص پدیده تکدی گری شناسایی نموده و شرایط، تعاملات و پیامدهای ناشی از شرایط و تعاملات را در مورد پدیده مورد بررسی براساس نظر مصاحبه شوندگان نشان دهد. در واقع این پژوهش در صدد پاسخگویی به این پرسش است که چرا تبریز یک شهر بدون گدا است. روش تحقیق این پژوهش روش کیفی بوده و به طور خاص از روش نظریه زمینه ای برای تحلیل داده ها استفاده شده است. مصاحبه شوندگان براساس نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. یافته های به دست آمده در قالب سه مدل زمینه ای به تفکیک شهروندان تبریزی، نهادهای دولتی و موسسات غیردولتی مورد تحلیل و تفسیر قرار گرفته و در نهایت این سه مدل در قالب یک مدل نهایی زمینه ای در 10 مقوله به شرح ذیل ادغام شدند: نقش بازیگردانی عناصر فرهنگی- اجتماعی- اقتصادی، وظیفه شناسی مردم و مسئولین، عدم توفیق نهادهای رسمی/ حکومتی متولی، بی اعتباری متکدی، تعاملات بین بخشی، اقدامات مواجهه ای، بی منزلتی اجتماعی، فرهنگ مقابله ای، نهادینه شدن مبارزه با گدایی، سرمایه اجتماعی. این 10 مقوله حول " سازمان یافتگی و سرمایه فرهنگی- اجتماعی " به عنوان مقوله هسته تنیده شده اند. درپایان مقوله های استخراج شده مطابق روش نظریه زمینه ای تحت یک مدل پارادایمی با سه بخش شرایط و تعاملات و پیامدها ارائه شده اند. کلیدواژه: تبریز، تکدی گری، نظریه زمینه ای، سازمان یافتگی و سرمایه فرهنگی- اجتماعی