نام پژوهشگر: لیلا حیدری نسب

اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدتِ فشرده بر سبک های دفاعی و ابرازگری هیجانی در مبتلایان به افسردگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه فردوسی مشهد - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  مهدی خوریانیان   حمیدرضا آقامحمدیان شعرباف

پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی روان درمانی پویشی کوتاه مدتِ فشرده بر سبک های دفاعی و ابرازگری هیجانی در مبتلایان به افسردگی انجام شد. پژوهش حاضر، کاربردی و از نوع شبه آزمایشی می باشد که در آن از پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل استفاده شده است. جامعه ی آماری این پژوهش کلیه دانشجویانِ سال90-91 مبتلا به افسردگی، در دانشگاه فردوسی مشهد بودند که 16 نفر از آنها به شیوه نمونه گیری داوطلبانه مبتنی بر هدف انتخاب شدند و بر مبنای گمارش تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. داده ها به کمک پرسشنامه های جمعیت-شناختی، افسردگی بک، سبک های دفاعی و ابرازگری هیجانی از هر دو گروهِ آزمایش و کنترل جمع آوری شد. گروه آزمایش بنا به هدف طرح، بسته ی روان درمانی پویشی کوتاه مدتِ فشرده را 20 جلسه دریافت کردند، در حالیکه برای گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. بعد از پایان دوره ی روان درمانی، مجدداً پرسشنامه های مذکور در مرحله ی پس آزمون اجرا شدند. داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون ancova مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته های پژوهش نشان داد که روان درمانی پویشی کوتاه مدتِ فشرده باعث کاهش نشانه های افسردگی (001/0p<)، سبک های دفاعی رشدنایافته (017/0p<) و روان رنجور (001/0p<) و همین طور منجر به افزایش سبک دفاعی رشدیافته (001/0p<) و ابرازگری هیجانی (001/0p<) در گروه آزمایش شده است. تأیید فرضیه های تحقیق مبین این است که روان-درمانی پویشی کوتاه مدتِ فشرده منجر به بهبود خلق و افزایش افشای هیجانی و بکارگیری سبک دفاعی کارآمد رشدیافته و نیز کاهش استفاده از سبک های دفاعی غیر انطباقیِ رشدنایافته و روان رنجور گردیده است.

وارسی مقدماتی اثر بخشی گروه درمانی شناختی-رفتاری مدرسه محور بر کاهش اضطراب کودکان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم انسانی و مدیریت 1393
  زهرا توانا   رسول روشن

هدف مطالعه ی حاضر وارسی مقدماتی اثر بخشی گروه درمانی شناختی – رفتاری مدرسه محور بر کاهش اضطراب کودکان بوده است. بدین خاطر در مرحله ی نخست پس از ارزیابی آزمودنی ها به وسیله ی پرسشنامه ی اضطراب اسپنس(scas)-فرم کودک (اسپنس،1998) و پرسشنامه ی اضطراب اسپنس(scas)-فرم والدین (اسپنس،1998) و مصاحبه ی تشخیصی نیمه ساختار یافته ی کودکان (k-sads-pl)(کافمن و همکاران،1996)، 30 کودک با نشانه های اضطرابی بالا انتخاب، و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش(15 نفر) و کنترل(15 نفر) جایگزین شدند. آن گاه برنامه ی گروه درمانی شناختی-رفتاری مدرسه محور کول کیدز، در مورد گروه آزمایش اجرا شد و آزمودنی های گروه کنترل در انتظار باقی ماندند. تمامی شرکت کنندگان و والدین آنها پرسشنامه ی اضطراب اسپنس-فرم کودک و پرسشنامه ی اضطراب اسپنس- فرم والدین را پیش و پس از درمان تکمیل کردند. داده ها از طریق نرم افزار spss و با استفاده از روش آماری t مستقل، در مورد تفاضل نمرات پیش-پس آزمون، مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج بدست آمده نشان داد که به کارگیری گروه درمانی شناختی-رفتاری مدرسه محور باعث کاهش معنادار نشانه های اضطرابی(p<0/0001) در آزمودنی های گروه آزمایش در مقایسه با گروه کنترل شد. در مجموع می توان گفت که گروه درمانی شناختی-رفتاری مدرسه محور توانسته است نشانه های اضطرابی نمونه ای از کودکان دختر را کاهش دهد. بنابراین زمینه ای را برای به کارگیری این روش، به شکل مقدماتی در مدارس، در مورد کودکان دارای نشانه های اضطرابی فراهم ساخته است.

اثربخشی آموزش مهارت های رفتار درمانی دیالکتیک در کاهش دشواری در تنظیم هیجان دانشجویان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شاهد - دانشکده علوم انسانی 1394
  زینب زینب   محمد ابراهیم مداحی

دشواری های موجود در نظم دهی هیجانی با اکثریت اختلالات روانی همبود می باشد. بیش از 50 % از اختلالات محور یک و 100% اختلالات محور دو با نقص در تنظیم هیجانی همراه هستند (گراس و لوینسون ،1997 به نقل از آمستادر 2008). یکی از درمان های موثر در کنترل هیجانی ، درمانی برگرفته از رفتاردرمانی دیالکتیک می باشد. (لینهان، 1993 الف). پژوهش کنونی با توجه خلا تحقیقاتی در ایران انجام پذیرفت. نتایج بدست آمده در تجقیق حاضر نشان داد که آموزش مهارت های رفتاردمانی دیالکتیک منجر به کاهش معنادار دشواری در تنظیم هیجان می شود و علاوه بر آن این کاهش در زیر مقیاس های ، عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی و دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی و شفافیت هیجانی نیز دیده شد.گرچه نتایج نشان داد که کاهش دشواری در رفتار متناسب با هدف در گروه آزمایش معنادار نبوده است.