نام پژوهشگر: محمد عطاران
شهره علوی عیسی ابراهیم زاده
تدوین محتوای الکترونیکی سریع، رویکردی جدید برای تدوین محتوای الکترونیکی است که با تغییر در فرایند و ابزارهای مورد استفاده، زمان و هزینه ی ساخت محتوای الکترونیکی را کاهش می دهد. از آنجایی که این رویکرد به تازگی در حیطه آموزش الکترونیکی مطرح شده است، مطالعات معدودی به مقایسه این رویکرد تولید محتوا و رویکرد سنتی آن پرداخته اند. مطالعه آزمایشی حاضر در سال 1387 روی 100 نفر از کارکنان اداری دانشگاه علوم پزشکی تهران، میزان یادگیری، رضایت از دوره، قابلیت کاربری دوره، نگرش نسبت به رایانه، زمان صرف شده و تعداد افراد بکارگرفته شده در تدوین محتوا بر اساس این دو رویکرد، را مقایسه نموده است. کارکنان مورد مطالعه با روش تصادفی بلوکی به دو گروه 50 نفری آزمایشی و گواه تقسیم شدند. تدوین محتوای یادگیری الکترونیکی سنتی بر اساس مدل طراحی آموزشی آبشاری addie و با استفاده از نرم افزار macromedia flash و تدوین محتوا با رویکرد تولید محتوای الکترونیکی سریع، شامل پردازش موازی سه مرحله تحلیل، طراحی و تدوین و استفاده از نرم افزار adobe presenter بود که نظیر دیگر ابزارهای تدوین محتوای الکترونیکی سریع، بسیاری از فرآیندها را به طور خودکار انجام می دهد. ابزارهای جمع آوری داده ها شامل پرسشنامه های پیش آزمون، پس آزمون، آزمون نهایی و پرسشنامه خودارزیابیِ میزان یادگیری، پرسشنامه میزان رضایت کارکنان از دوره آموزشی، پرسشنامه قابلیت کاربری دوره و پرسشنامه نگرش نسبت به رایانه بود. پاسخ های پیش بینی شده، بر پایه مقیاس لیکرت درجه بندی شده بود. در مورد کلیه پرسشنامه ها، روایی محتوا با کمک 10 نفر از صاحب نظران و پایایی بر اساس ضریب آلفای کرونباخ تعیین شد. یافته ها حاکی از افزایش معنادار نمره پس آزمون نسبت به پیش آزمون در هر دو گروه، بود (0/001<p). مقایسه نمره پیش آزمون، پس آزمون، آزمون پایانی و خودارزیابی کارکنان از میزان یادگیریشان در دو گروه تفاوت معناداری نداشت. رضایت از محتوای آموزشی، رضایت از شیوه آموزش، رضایت از برنامه آموزش الکترونیکی و رضایت از کل برنامه در دو گروه تفاوت معناداری نداشت. درک کارکنان درباره قابلیت کاربری دوره های آموزش الکترونیکی تدوین شده با دو رویکرد یاد-شده، بر اساس سه مقوله ی قابلیت یادگیری، رضایت از دوره و کارایی دوره، نیز در دو گروه تفاوت معناداری نداشت. نگرش کلی نسبت به رایانه در کارکنان تحت آموزش با دوره آموزشی مبتنی بر رویکرد سنتی (0/3 ± 4/10) و رویکرد سریع (0/6 ± 4/08)، مثبت بود و این نگرش بعد از طی دوره، نسبت به قبل، تفاوت معناداری پیدا نکرد. زمان تدوین محتوا در رویکرد یادگیری الکترونیکی سنتی، 141 روز و در رویکرد سریع 24 روز کاری بود (نسبت 1 به 5/8). نظر به عدم تفاوت دو رویکرد مذکور در میزان یادگیری یادگیرندگان، رضایتمندی آنها از دوره، درک آنها از قابلیت کاربری دوره، نگرش آنها نسبت به رایانه در قبل و بعد از طی دوره و کاهش قابل توجه زمان تدوین دوره و هزینه های مترتب بر آن، در رویکرد تدوین محتوای الکترونیکی سریع، استفاده از این رویکرد برای آموزش الکترونیکی کارکنان دانشگاه ها، پیشنهاد می شود.
محمد ترمس سید مهدی سجادی
درعصر حاضر با ظهور اینترنت تحولات عظیمی در عرصه های زندگی بشر پدید آمده است. یکی از این عرصه های مهم تعلیم و تربیت است. پژوهش حاضر در صدد تبیین نظریه ابرمتن و نقش آن در عرصه تعلیم و تربیت دینی است. طرفداران این نظریه –به خصوص جورج لاندو- مدعی اند که ابرمتن با نظریه پست مدرنیسم و پساساختارگرایی همگرایی دارد و اینکه ابرمتن معرفت شناسی این نظریه را محقق و عملی می کند. بدین ترتیب، طرفداران این نظریه ابرمتن را به عنوان نماد عصر پسامدرنیسم در مقابل متن چاپی به عنوان نماد عصر مدرنیسم قرار دادند. نظریه های پست مدرنیسم و پساساختارگرایی با نقد مدرنیسم، هر نوع فراروایت و وجود حقیقت مطلق را رد کرده و در مقابل فضایی از نسبی گرایی و کثرت گرایی مبتنی بر اصالت زبان را به وجود آورده اند. حتماً این چنین فضایی فهم دینی و تربیت دینی را با چالش های اساسی مواجه می کند. در این پژوهش اولاً همگرایی جبرگرایانه بین ابرمتن و نظریه پست مدرنیسم و پساساختارگرایی مورد نقد قرار گرفته، و به نظریه های رسانه –ابزار گرایی و تقدیرگرایی- اشاره شده است. سپس رویکردهای هرمنوتیک عینی گرایی و تاریخ گرایی نسبت به فهم دینی، صرف نظر از قالب متنی – چه متن چاپی چه ابرمتن، و امکان ایجاد رویکرد تلفیقی مورد بررسی واقع شده اند. بدین ترتیب، به دلالتهای رویکرد هرمنوتیکی تلفیقی(بین رویکرد هرمنوتیکی عینی گرایی و تاریخ گرایی) برای تعلیم و تربیت دینی پرداخته شده است. اما با اینکه رابطه ماهیت گرایانه ابرمتن و نظریه پساساختارگرایی رد شده، نباید از اقتضائات آن به عنوان فناوری و پیامدهای آن برای تعلیم وتربیت دینی غافل شد. در این رساله همچنین به چالشهایی که ابرمتن می تواند برای تربیت دینی به وجود آورد، اشاره می شود. کلید واژه ها: متن، ابرمتن،پست مدرنیسم، پساساختارگرایی،تربیت دینی، هرمنوتیک عینی گرا، هرمنوتیک تاریخ گرا، رویکرد تلفیقی فهم دینی، چالش ها.
شاهرخ محمدی محمد عطاران
چکیده هدف پژوهش حاضر بررسی دیدگاه دبیران دوره آموزش متوسطه استان کرمانشاه در موردآمادگی برای اجرای آموزش های الکترونیکی می باشد.و ازنوع توصیفی- پیمایشی است. جامعه مورد بررسی، دبیران زن و مرد مدارس متوسطه،هنرستان ها ومراکز پیش دانشگاهی آموزش وپرورش استان کرمانشاه که مشتمل بر 5200 نفر است می باشند، که با روش نمونه گیری تصادفی 358 نفرنمونه تحقیق را تشکیل داده اند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محقق ساخته می باشد،البته از مطالعات کتابخانه ای نیز استفاده شده است.در پرسشنامه از طیف5درجه ای لیکرت استفاده شده است. محقق طی6 پرسش عوامل: آمادگی نیروی انسانی،فنی وتجهیزاتی،مالی،نگرشی،قوانین ومقررات مورد نیاز و چگونگی اجرای آموزش های الکترونیکی را از دیدگاه دبیران این استان مورد بررسی قرار می هد. محقق با استفاده از آمار توصیفی واستنباطی و بوسیله نرم افزار spssبه تجزیه وتحلیل داده ها پرداخته است. نتایج بدست آمده به این قرار است که قابلیت اجرای سیستم آموزش های الکترونیکی از نظر آمادگی نیروی انسانی در حد مطلوبی نیست چنانکه 8/73درصد پاسخ دهندگان معتقدند دبیران دوره های قبل از خدمت را در این خصوص نگذرانده اند و7/47درصد هم ابراز نمودند که کارگاههای رایانه از یک متخصص جهت هدایت ونظارت بر سیستم ها برخوردار نیستند. و83درصد معتقدند که دبیران با کاربری ابزار اجرای آموزش های الکترونیکی آشنایی ندارند.در خصوص امکانات سخت افزاری ونرم افزاری نیز وضعیت این استان در برخی از عامل ها نامطلوب می باشد، از جمله 4/62درصد ابراز نمودند که امکانات سخت افزاری مدارس در حد مطلوبی نیست و4/86درصد هم امکانات نرم افزاری مدارس را نامطلوب دیده اند.در خصوص فاکتور مالی نیز 9/84درصد سرمایه گذاری برای تجهیز مدارس را نامطلوب دانسته اند و5/85درصد هم حمایت بخش خصوصی را در این زمینه نامطلوب دانسته اند. در مورد عامل انگیزه ی معلمان، نیز 1/86درصد معتقدند در صورت برگزاری دوره های آموزشی مرتبط، دبیران حاضر به اجرای این شیوه آموزشی در مدارس هستند و4/76درصد هم تقاضای دانش آموزان را عامل علاقه خود به این شیوه آموزشی دانسته اند. در مورد عامل قوانین ومقررات، 3/86درصد ابراز نمودند که قوانین ومقررات روشنی در این زمینه وجود ندارد و در پاسخ به سوال ششم 8/85درصد پاسخ دهندگان معتقدند این شیوه آموزشی به صورت جزء مکمل آموزش های سنتی در آید بهتر است.
مرضیه کهندل پوراندخت فاضلیان
پژوهش حاضر با هدف طراحی مدلی مناسب جهت به کارگیری قابلیت های یادگیری سیار به کمک تلفن همراه برای آموزش از راه دور مدارس روستایی کشور انجام گرفته است. به منظور دستیابی به الگوی طراحی آموزشی مناسب با ویژگی ها، امکانات و محدودیت های سیستم آموزش از راه دور کشور و متناسب با وضعیت و شرایط مدارس روستایی، پژوهشگر اقدام به جمع آوری و مطالعه اطلاعات مرتبط با موضوع مورد نظر در جنبه های مختلف آن از جمله نوع برنامه درسی، محتوای آموزشی، نحوه ارائه مطالب، سبک آموزش و یادگیری، آئین نامه های برگزاری دوره و رسانه های مورد استفاده نمود. وی با مطالعه تطبیقی مدل های منتخب یادگیری سیار و الگوهای مشهور طراحی آموزشی، یک الگوی تلفیقی تدوین نمود که از دو بخش الگوریتم فرایند طراحی آموزش و مدل اصلی یادگیری سیار تشکیل می شود . مدل یادگیری سیار طراحی شده با عنوان " مدل زود بازخورد انعطافی" ، مبتنی بر آموزش تکمیلی به روش پرسش و پاسخ از طریق رسانه پیام کوتاه می باشد که به وسیله خطوط اینترنتی یا مخابراتی بر روی دستگاه های تلفن همراه در هر زمان و مکانی قابل اجراست. پژوهشگر جهت تعیین قابلیت های اجرایی مدل طراحی شده برای یادگیری سیار در سیستم آموزش از راه دور کشور، به صورت آزمایشی آن را بر روی تعداد محدودی دانش آموز که درس زیست شناسی و آزمایشگاه سال سوم دبیرستان را در ترم تابستان دوره آموزش از راه دور اخذ کرده بودند، با استفاده از یک پنل اینترنتی ارسال و دریافت پیامک که توسط شرکتی ایرانی طراحی شده بود اجرا نمود و علاوه بر مشاهده بازخورد حاصل از تجربه آزمایشی مدل، از نتایج مصاحبه نیمه ساختار یافته با دانش آموزان شرکت کننده در طرح برای اعتبار یابی داخلی الگو استفاده نمود. برای تشخیص اعتبار خارجی مدل تدوین شده نیز از اظهار نظر متخصصین بهره گرفته شد.
مریم لرکیان محمد عطاران
رویکرد فرهنگی به برنامه درسی در پی مطالعه عقاید اساسی درباره فرایند یاددهی-یادگیری است به گونه ای که در محیط یادگیری الکترونیکی، شامل معانی ذهنی مشترک افراد درباره فرایند یاددهی-یادگیری الکترونیکی می باشد. این پژوهش درصدد فهم فرهنگ برنامه درسی یادگیری الکترونیکی در دانشگاه های ایران است. در این راستا، دو پرسش اصلی مورد بررسی قرار گرفت: فرهنگ برنامه درسی یادگیری الکترونیکی در دانشگاه های ایران چه ویژگی هایی دارد؟ فرهنگ شناسایی شده، چه دلالت هایی برای حوزه برنامه درسی دارد؟ این پژوهش به روش کیفی نظریه مبنایی انجام شد و ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته و مصاحبه غیررسمی با شرکت کنندگان بود. مجموع 32 دانشجو و استاد از سه دانشگاه مجازی علوم حدیث، علم و صنعت و خواجه نصیر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. داده ها از طریق روش کُدگذاری در دو مرحله آزاد و محوری تحلیل شد. اعتبار یافته ها نیز از طریق سه معیار قابل قبول بودن، قابلیت اطمینان و تایید پذیری حاصل گردید. یافته ها در مرحله کدگذاری آزاد نشان داد درک کاربران از فرایند یاددهی-یادگیری الکترونیکی دربردارنده 9 مقوله اصلی است؛ ضعف آمادگی و پشتیبانی، عناصر آموزشی، نقش دانشجو، نقش استاد، تعامل و ارتباط، عناصر روانشناختی، مدیریت و برنامه ریزی، عناصر اجتماعی و چالش هویت آکادمیک. در مرحله کدگذاری محوری نیز، یافته ها بر اساس الگوی پارادایمی، مورد واکاوی بیشتر قرار گرفت و پنج عنصر اصلی الگو در قالب پدیده محوری، شرایط علّی، زمینه ها، راهبردها و پیامدها تبیین گردید. برآیند تعاملی یافته ها حاکی از محوری بودن پدیده چالش هویت آکادمیک در دانشجویان و استادان است. از یک سو، هویت رشته ای، هویت فردی و هویت جمعی دانشجویان و از سوی دیگر، هویت نقش و تعهد آموزشی استاد دستخوش چالش های قابل توجهی بوده است. در ادامه، دلالت های فرهنگ شناسایی شده برای حوزه برنامه درسی تشریح شد. مجموع یافته ها، حکایت از آن دارد که دانشگاه های مجازی با وجود تلاش برای گسترش دوره های یادگیری الکترونیکی، همچنان در شکل دهی هویت آکادمیک دانشجو و استاد مجازی، به مثابه بازنمای فرهنگ برنامه درسی، راهی طولانی را در پیش دارند.
معصومه ترکاشوند محمد عطاران
چکیده: هدف این پژوهش، شناخت فرهنگ یادگیری که در مرکز الکترونیکی دانشگاه علم و صنعت شکل گرفته است می باشد. روش انجام پژوهش پدیدارشناختی است که رویکردی کیفی دارد. ابزار اندازه گیری، مصاحبه عمیق و بدون ساختار بود، که بر روی 16 نفر از دانشجویان کارشناسی اجرا شد. هر یک از مصاحبه ها حدود 60 دقیقه بطول انجامید. مصاحبه ها به صورت کامل پیاده، و با روش کدگذاری باز کد بندی شد. در نهایت کد های به دست آمد در 5 مقوله اصلی طبقه بندی شدند. سپس فرهنگ یادگیری را با محوریت یاد گیرنده، یاد دهنده و محیط یادگیری است- و نحوه ارتباط و تعامل بین آنها تحلیل و تفسیر کردیم. از مهم ترین ویژگی های فرهنگ یادگیری دانشگاه مجازی علم و صنعت می توان به موارد زیر اشاره کرد: تجربه کم اساتید در تدریس در محیط الکترونیکی / مشکلات فنی و زیرساخت های مورد نیاز / عدم برقراری رابطه عاطفی و اجتماعی و عدم شناخت بین استاد و دانشجو /فقدان ارتباطات چهره به چهره بین استاد و دانشجو و تاثیر آن بر میزان یادگیری /نبود تدریس مشارکتی / جمعیت زیاد کلاس ها و مشکلات ناشی از آن / نوع نگرش اساتید و مسئولین آموزشی به دوره های مجازی و بازخورد آن بر فرآیند یادگیری/ نداشتن تعلق خاطر به دانشگاه / استقلال دانشجو و پذیرش مسئولیت یادگیری / برقراری روابط عاطفی اجتماعی و تشکیل گروه-های یادگیری کلید واژه: پدیدارشناسی، فرهنگ یادگیری، آموزش مجازی.
ساناز زین العابدینی محمد عطاران
این تحقیق با هدف بررسی فرهنگ یادگیری دانشآموزان مدارس هوشمند در دبیرستان هوشمند آبسال انجام گرفته است. برای این منظور ویژگیهای یادگیری دانشآموزان و سطوح تعامل میان اعضای کلاس بررسی شده است. تحقیق حاضر به شیوهی مردمنگاری و در یک دورهی زمانی سه ماهه از طریق مشاهدات کلاسهای درس و مصاحبه با هفت اطلاعرسان انجام گرفته است. بر طبق یافتهها ویژگیهای یادگیری دانشآموزان آبسال شامل یادگیری به شیوهی تلفیقی، یادگیری خلاق، ارزیابانه و یکپارچه، یادگیری به شیوهی کارگروهی، یادگیری تجربی و پژوهش محور، یادگیری مباحث جدید ترکیبی از شیوههای معلم – محور و فعالانه، یادگیری از طریق تولید محتوای الکترونیکی، استمرار فرآیند یادگیری در خارج از مدرسه، تسهیل یادگیری با استفاده از درسافزارها، یادگیری با استفاده از اشکال، انیمیشنها، صوت و گرافیک و افزایش جذابیت یادگیری با استفاده از ابزارهای فاوا است. ابعاد ارتباطی معلمان و دانشآموزان آبسال در فضای مجازی و خارج از مدرسه گسترده شده است. این ارتباطات در دو بعد علمی و عاطفی در جریان است. همچنین تعامل دانشآموزان آبسال در کلاسهای درس و در ارتباط با مفاهیم جدید آموزشی بسیار کم است و فرصتی برای گفتگو و تبادل نظر ندارند. اما یادگیریهای گروهی و انجام کارهای تحقیقاتی در قالب گروه سبب مشارکت آنها در یادگیری و افزایش تعاملات یادگیری میان آنها شده است.
مرتضی شاه مرادی مجید علی عسگری
افزایش روزافزون تعداد مدارس هوشمند در کشور و نو بودن این پدیده، نیاز به انجام پژوهش در این زمینه را بیش از پیش ضروری می سازد. توجه به بعد سخت افزاری در ایجاد و توسعه مدارس هوشمند و نداشتن دید کلی و عدم توجه به سایر ارکان این مدارس از مهم ترین چالش های این مدارس می باشند. هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان انطباق فعالیت های مدارس هوشمند در ارکان و مولفه های اساسی مدارس هوشمند یعنی: محیط یاددهی و یادگیری مبتنی بر محتوای چند رسانه ای، زیرساخت توسعه یافته فناوری اطلاعات، مدیریت مدرسه توسط سیستم های یکپارچه رایانه ای، برخورداری از معلمان آموزش دیده در حوزه فناوری اطلاعات و بالاخره ارتباط یکپارچه رایانه ای با مدارس دیگر، با نقشه راه مدارس هوشمند می باشد که با توجه به نتایج به دست آمده وضعیت این مدارس را در سه سطح مقدماتی، میانی و پیشرفته می توان متصور نمود. در این پژوهش که از نوع پژوهش های زمینه یابی یا توصیفی می باشد، با استفاده از روش های تحقیق کمی و کیفی و با ابزارهایی مانند پرسشنامه و مصاحبه به بررسی میزان انطباق فعالیت های مدارس هوشمند شهرستان شهریار پرداخته و 10 مدرسه را به عنوان نمونه تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب و از بین این مدارس 200 دانش آموز و 20 معلم و 10مدیر را با روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک انتخاب کرده و اقدامات این مدارس را با نقشه راه مدارس هوشمند که در سال 1388 توسط آموزش و پرورش شهر تهران تهیه و تدوین شده است مورد مقایسه قرار دادیم. با توجه اطلاعات به دست آمده مدارس هوشمند شهرستان شهریار هنوز در ابتدای راه هوشمند شدن قرار دارند و در ارکان اساسی مدارس هوشمند در سطح مقدماتی قرار دارند. در زمینه انجام فعالیت های یاددهی یادگیری و برخورداری از معلمان آموزش دیده و همچنین مدیریت مدرسه و ارتباط با مدارس دیگر مدارس شهرستان شهریار وضعیت بسیار ضعیفی داشته و تنها در برخی از مدارس امکانات سخت افزاری و تجهیزات تقریباً مناسبی وجود داشته که این امر به تنهایی برای تحقق اهداف مدرسه هوشمند کافی نیست. توجه به همه عناصر مدارس هوشمند، آموزش نیروهای انسانی درگیر در این فرایند از جمله، معلمان کادر مدیریتی مدرسه و دانش آموزان، ایجاد و توسعه زیرساخت های ارتباطی و الکترونیکی، تربیت معلمان متخصص و علاقه مند و استفاده از یافته های تحقیقات انجام شده در ایجاد و توسعه مدارس هوشمند می تواند این مدارس را کارآمدتر و موثرتر نماید. واژه های کلیدی: مدارس هوشمند، نقشه راه مدارس هوشمند ، انطباق، فعالیت ها ی یاددهی-یادگیری
معصومه محمد عطاران
این پژوهش به منظور ارزشیابی دوره آموزش ضمن خدمت (تولید محتوای الکترونیکی و ابزارهای آن) در شهر قم با تاکید بر مدل کرک پاتریک صورت گرفته است. با توجه به سطوح چهارگانه مدل کرک پاتریک، این پژوهش در سطح اول یعنی واکنش صورت گرفته است. در این سطح به بررسی واکنش و عکس العمل شرکت کنندگان (معلمان) درو دوره آموزشی نسبت به 8 مولفه تاثیر گذار در دوره که به قرار زیر می باشد پرداخته شده است: اهداف دوره، محتوای دوره، روش تدریس ، مدرسان دوره، امکانات آموزشی، شاخص های ارزشیابی، زمان دوره و هماهنگی امور پژوهش حاضر از نوع توصیفی است. و حجم جامعه در این پژوهش کلیه معلمان مرد و زن مقطع متوسطه شهر قم که در این آموزش ها شرکت کرده بودند، که 3101 نفر بودند نمونه تحقیق 200 نفر بوده اند که از روش تصادفی طبقه ای استفاده شده که در آن معلمان به دو گروه مرد و زن تقسیم و به تناسب شرکت کننده در هر چهار ناحیه استان انتخاب شده است. داده ها با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته گردآوری شده است برای تجزیه و تحلی داده ها از نرم افزار .. در دو سطح توصیفی (امار توصیفی) تحلیلی (آمار استنباطی) استفاده شده است . از شاخص های آمار توصیفی مانند جداول فراوانی، شاخص های مرکزی (نما) و نمودارهای ستونی استفاده شده است. و در قسمت استنباطی از آزمون نسبت آزمون ..تک نمونه ای آزمون ..برای دو گروه مستقل آزمون تحلیل واریانس یک سویه ..استفاده گردید یافته های پژوهش نشان می دهد که شرکت کنندگان در دوره آموزشی نسبت به اهداف دوره محتوای دوره روش تدریس، مدرسان دوره رضایت بسیار داشته اند. در زمینه امکانات آموزشی دوره، در مورد میزان تناسب امکانات با تعداد افراد رضایت کافی نداشتند. درباره ارزشیابی دوره رضایت داشتند. دوباره زمان بندی دوره از نظر تناسب آن با زمان ارایه محتوا رضایت نداشتند. و در مورد هماهنگی امور رضایت داشتند.
سعید صفایی موحد محمد عطاران
برنامه درسی پنهان در آموزش عالی شامل قواعد تصریح ناشده ای است که برای تکمیل موفقیت آمیز آموزش رسمی، ضروری به نظر می رسند. یکی از مهمترین ابعاد آموزش عالی و تحصیلات تکمیلی که با پویایی های خاصی همراه بوده و نقشی اساسی در شکل گیری برنامه درسی پنهان دارد، مرحله انجام پایان نامه است. به عقیده برخی صاحبنظران، انتخاب استاد راهنما که یکی از ابعاد فرایند نظارت پژوهشی است، تحت تاثیر عامل عمده ای به نام فرهنگ دانشگاهی است. در این مطالعه با توجه به پویایی های خاصّ روابط استاد راهنما- دانشجو در انجام پروژه پایان نامه سعی شده است تا هنجارهای تصریح ناشده ای که دانشجویان کارشناسی ارشد رشته های علوم ریاضی و علوم تربیتی دانشگاه تربیت معلم تهران در انتخاب استاد راهنما مد نظر قرار می دهند مورد بررسی قرار گیرد. این پژوهش بر مبنای پارادایم کیفی و با استفاده از روش تحقیق نظریه مبنایی صورت گرفته و ابزار جمع آوری داده ها عمدتا مصاحبه های باز، عمیق و نیمه ساختاریافته و در کنار آن مصاحبه های غیر رسمی و زیستِ تعاملی با شرکت کنندگان بوده است. به منظور دستیابی به داده های مورد نظر، تعداد 16 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد علوم تربیتی و 9 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد رشته علوم ریاضی این دانشگاه با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و داده های حاصل با روش کدگذاری داده های رِوایی(ابداع شده توسط گلیزر و اشتراوس) تحلیل شدند. نتایج حاصل نشان می دهند که معیارهای مورد نظر دانشجویان علوم تربیتی در انتخاب استاد راهنما عبارتند از: ویژگی های رفتاری استادان، موقعیت استادان، معیارهای آکادمیک، معیارهای غیرآکادمیک، میزان حمایت احتمالی، و محدودیت ها. دانشجویان رشته ریاضی معیارهای نسبتا متفاوتی را در انتخاب استاد راهنما مد نظر قرار می دهند, مانند: سبک نظارت پژوهشی، ویژگی های علمی استادان، ویژگی های شخصیتی استادان، معیارهای غیر آکادمیک، محدودیت ها. بررسی تطبیقی نتایج حاصله بر مبنای قانون شکل و زمینه گشتالت نشان می دهد که دانشجویان رشته ریاضی بیشتر تحت تاثیر شکل(جنبه های علمیِ پروژه پایان نامه) و دانشجویان علوم تربیتی تحت تاثیر زمینه(مصلحت اندیشی و روابط) استادان خود را برمی گزینند.
لیلا رحمانیان محمد عطاران
چکیده ندارد.
زهرا جهان بخشی محمد عطاران
چکیده ندارد.
رضا حسینی کاظم اکرمی
چکیده ندارد.
رسول رفیعی محمد عطاران
چکیده ندارد.
نسرین مهدوی محمد عطاران
چکیده ندارد.
علی یوسفی محمدرضا بهرنگی
چکیده ندارد.
مژگان کرد محمد عطاران
چکیده ندارد.
سردار مرادی محمد عطاران
چکیده ندارد.
سهیلا فردافشاری عزیزالله تاجیک اسمعیلی
چکیده ندارد.
نرگس سجادیان جاغرق یحیی قایدی
چکیده ندارد.
مژگان کرد محمد عطاران
چکیده ندارد.
مژگان استوار یدالله جوادی
چکیده ندارد.
اعظم نیک بخش محمد عطاران
چکیده ندارد.
اعظم نیک بخش محمد عطاران
چکیده ندارد.
حیدر کریمیان عزت الله نادری
چکیده ندارد.
مادح دستمرد محمد عطاران
پدیده جهانی شدن مقوله ای است که در حال حاضر توجه بسیاری از اندیشمندان و علاقمندان در حوزه های مختلف معرفت بشری مانند، اقتصاد، سیاست ، جامعه شناسی و فرهنگ را به خود جلب کرده است. از این پدیده به علت چندوجهی بودن آن تعاریف متفق القولی ارائه نشده است. ولی بحث از آن در بعضی حوزه ها مانند اقتصاد نسبت به سایر حوزه ها بیشتر است. در مقابل این پدیده موضع گیریهای متفاوتی وجود دارد. عده ای آنرا ستایش و عده ای دیگر ستایندگان آن را تکفیر کرده و بعضی دیگر رویه ای محافظه کارانه نسبت به آن دارند. خاستگاه بحث جهانی شدن هر حوزه ای باشد نکته مهم این است که این روند در حال اتفاق افتادن است و بستر زمینه ساز آن هم فناوری اطلاعات و ارتباطات ict است.
محمد عطاران علی شریعتمداری
پژوهش حاضر به نقد تطبیقی دیدگاه های غزالی و کانت درباره رابطه اخلاق و دین و اشارات آن در تربیت اخلاقی پرداخته است. در این باره بر اساس پیشینه نظری موضوع، ابتدا نظریه های راجع به نقش عقل و دین در بنیاد اخلاق مورد بحث قرار گرفته است. سپس مهمترین ایده ادیان یعنی مفهوم خداوند و صورت آن در آرای غزالی و کانت بررسی شده است. آنگاه بر اساس این بررسی چگونگی تاثیر گذاری این ایده در بنیاد نظام اخلاقی این دو متفکر بزرگ شرح داده شده است. در این شرح بویژه به مفاهیم اساسی چون علیت، عینیت، کلیت احکام اخلاقی (رای کانت و غزالی در این باره) و پیوند این ایده ها با برداشت آنان از مذهب، خدا و تاثیر آن در اخلاق اشاره شده است. مبتنی بر مبانی پیش گفته، به مفهوم تربیت اخلاقی از منظر کانت و غزالی پرداخته شده و روش هایی که با این مفهوم تناسب دارند و آدمی را به قصد تربیت اخلاقی نائل می کنند، بیان گردیده است. مقایسه عناصر مورد نظر کانت و غزالی در تربیت اخلاقی در این قسمت مورد توجه بوده است. در پایان به روش های اصلی و مورد تاکید این اندیشمندان پرداخته شده و با عطف نظر به تاثیر گذاری این شیوه ها در روشهای تربیت اخلاقی در جهان معاصر، امکان همگرایی این روشها مورد بررسی قرار گرفته و نقدهای بیان شده در این باره ذکر شده است. در پایان راه میانه ای در دو حد تاکید تام بر عقلانیت در تربیت اخلاقی و تاکید محض بر عادت مطرح شده است.