نام پژوهشگر: بتول رضایی

بررسی وضعیت اشتراک دانش و عوامل موثر بر آن در سازمان برق منطقه ای اهواز به منظور ارائه راهکارهایی برای پیاده سازی عملی اشتراک دانش در این سازمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید چمران اهواز - دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی 1392
  بتول رضایی   عبدالحسین فرج پهلو

هدف از پژوهش حاضر بررسی وضعیت اشتراک دانش و عوامل موثر بر آن به منظور پیاده سازی ساز و کارهای اشتراک دانش در شرکت برق منطقه ای اهواز است. پژوهش حاضر از نظر نوع، توصیفی-تحلیلی و از لحاظ هدف و اجرا، کاربردی و پیمایشی است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل 1330 نفر از کارکنان دارای مدرک کاردانی به بالا بودند که در سمت کارمند و مدیر در شرکت برق منطقه ای اهواز مشغول به کار هستند. بر اساس جدول کرجسی- مورگان تعداد 302 نفر به عنوان نمونه ی پژوهش انتخاب شدند که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبی پرسشنامه ها بین آن ها توزیع گردید. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه ی حسین قلی زاده و میرکمالی (1389) استفاده شد. روایی پرسشنامه به منظور انجام این تحقیق توسط 4 نفر از اساتید گروه علم اطلاعات و دانش شناسی و پایایی آن به روش آلفای کرونباخ سنجیده شد. برای تحلیل نتایج از آمار توصیفی و برای سنجش رابطه و میزان تأثیر مولفه ها بر اشتراک دانش از همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه ی گام به گام و سلسله مراتبی استفاده شده است. یافته های پژوهش در مجموع نشانگر این است که اشتراک دانش در شرکت برق منطقه ای دارای وضعیت متوسطی است. همچنین نتایج حاصل از رگرسیون چندگانه نشان داد که عوامل ساختار، راهبرد (استراتژی)، اعتماد، دانش ضمنی، خودکفایی، ارتباطات، پاداش، تعهد و کار تیمی نقش موثری در به اشتراک گذاری دانش دارند که در این بین عامل ساختار بیش-ترین همبستگی را با اشتراک دانش داشت. بنا بر یافته های حاصل از این پژوهش توجه همه جانبه به عوامل فردی، فرهنگی، سازمانی، فناوری و دانش برای ترغیب اعضای شرکت به اشتراک دانش و تجاربشان در زمره ی مهم ترین وظایف مدیران تلقی می-شود.

حقوق و تکالیف غیرمالی زوجین در نظام حقوقی ایران، افغانستان و کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان
thesis دانشگاه بین المللی امام خمینی (ره) - قزوین - دانشکده علوم اجتماعی 1392
  بتول رضایی   مهرزاد ابدالی

عقد نکاح با کلیه شرایط معتبر شرعی و قانونی منجر به ایجاد حقوق وتکالیفی بین زن وشوهر می شود که رعایت آن درثبات و استحکام خانواده تاثیر بسزایی دارد. بخشی از حقوق و تکالیف مزبور که از آن به عنوان «آثار نکاح» یاد می شود، مربوط به امور مالی و بخش دیگر مربوط به امورغیر مالی وحمایت های امنیتی وحیثیتی است. حقوق و تکالیف غیرمالی زوجین شامل روابط و تعاملات عاطفی، جسمی و روانی زن و شوهر و معاشرت هایی است که زندگی مشترک آنان ایجاب می نماید. از مصادیق اینگونه روابط، سکونت مشترک مستقل، حسن معاشرت، وفاداری، تمکین در روابط جنسی، ممانعت از اشتغال و اداره امور خانواده بر پایه ریاست مرد و معاضدت و همکاری زوجین در تربیت و حضانت از فرزندان است. تبیین روابط غیرمالی زوجین در قوانین ایران و افغانستان نیز مشاهده می شود. علاوه بر قوانین این دو کشور، «کنوانسیون محو کلیه اشکال تبعیض علیه زنان» نیز به تشریح حقوق زنان در زندگی زناشویی می پردازد. این کنوانسیون بدنبال اقدامات مجمع عمومی سازمان ملل متحد جهت تضمین رعایت حقوق زنان پدید آمده و روح حاکم بر آن برابری ومساوات مطلق زن درقوانین ومقررات جامعه جهانی می باشد. با توجه به اهمیت حقوق خانواده و حقوق و تکالیف غیرمالی زوجین و اثرات مستقیم آن بر اجتماع و بحث بر سر الحاق به کنوانسیون که سالهاست مطرح گردیده و تبعاتی که این الحاق به جهت الزام آور بودن کنوانسیون در زمینه قوانین و مقررات داخلی خواهد داشت، این تحقیق به بررسی حقوق وتکالیف غیرمالی زوجین درکنوانسیون مزبور و موضع حقوق ایران وافغانستان می پردازد. با بررسی حقوق ایران و افغانستان مشخص می گردد که زوجین در زمینه حقوق وتکالیف غیرمالی دارای تفاوت های فاحش می باشند وجز در بعضی از موارد محدود، تساوی مورد نظر کنوانسیون به چشم نمی خورد. با توجه به مبنای فقهی و اسلامی، قوانین و مقررات موضوعه در عرف و عادات مسلم جامعه، تساوی به معنای مورد نظر کنوانسیون یعنی تشابه و یکسان بودن در جمیع حقوق و تکالیف و آثاری که نکاح برای زوجین بوجود می آورد در حقوق ایران قابل پذیرش نیست و لذا ایران به این کنوانسیون ملحق نشده است. در مقابل، با وجود این که افغانستان به کنوانسیون مزبور ملحق شده است ولی در عمل تساوی مورد نظر کنوانسیون رارعایت نمی کند؛ زیرا مهمترین منبع حقوق خانواده در افغانستان، احکام دین مقدس اسلام است و مفاد کنوانسیون مزبور با این احکام مغایرت دارند.