نام پژوهشگر: ساره بهزادی پور
ساره بهزادی پور فرناز کشاورزی ارشدی
چکیده: این پژوهش با هدف مقایسه اثر بخشی مداخله شناختی - رفتاری مدیریت استرس، و درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و راهبردهای مقابله ای در زنان مبتلا به سرطان پستان اجرا شد. چهل و پنج زن (20 تا 50 ساله) مبتلا به سرطان پستان به دو گروه آزمایش و یک گروه گواه تقسیم شدند. هر سه گروه به پرسشنامه های کیفیت زندگی (آرنسون و دیگران، 1993) و راهبردهای مقابله ای (لازاروس و فولکمن، 1984) قبل و بعد از اجرای درمانگری که در قالب 10 جلسه 120 دقیقه ای به صورت هفتگی اجرا شد، پاسخ دادند. داده های به دست آمده از طریق آزمون کوواریانس یک طرفه بین گروهی تحلیل شدند. نتایج به دست آمده نشان داد که هر دو مداخله استفاده از سبک مقابله مسئله محور را افزایش و سبک مقابله هیجان محور را کاهش دادند. با توجه به اندازه اثر ها تاثیر مداخله شناختی – رفتاری مدیریت استرس در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری بر استفاده از سبک مسئله محور بیشتر از مداخله شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی است. ولی تاثیر دو مداخله بر کاهش استفاده از سبک هیجان مدار در هر دو مرحله پس آزمون و پیگیری یکسان بود. علاوه بر این، هر دو گروه مداخله شناختی – رفتاری مدیریت استرس و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در پس آزمون و پیگیری در راهبردهای مقابله ای جستجوی حمایت اجتماعی، مسئولیت پذیری، مسئله گشایی برنامه ریزی شده و ارزیابی مجدد نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری و در راهبردهای مقابله ای رویارویی، دوری گزین، فرار- اجتناب و خویشتنداری در پس آزمون و پیگیری نسبت به پیش آزمون کاهش معناداری ایجاد کرده اند. با توجه به اندازه اثرها تاثیر درمان شناختی – رفتاری مدیریت استرس بر افزایش و کاهش استفاده از راهبردهای مقابله ای مد نظر بیشتر از مداخله ذهن آگاهی بود. تنها اثر دو مداخله بر افزایش استفاده از راهبرد مقابله رویارویی در مرحله پیگیری یکسان بود. همچنین هر دو مداخله شناختی- رفتاری مدیریت استرس و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی در پس آزمون و پیگیری حیطه کلی سلامت/ کیفیت زندگی و مقیاس عملکردی نسبت به پیش آزمون افزایش معناداری و در پس آزمون و پیگیری مقیاس علائم به پیش آزمون کاهش افزایش معناداری ایجاد کردند. تاثیر مداخله ذهن آگاهی بر افزایش مقیاس عملکردی هم در پس آزمون و هم در پیگیری بیشتر از مداخله مدیریت استرس بود. در دو مقیاس دیگر تاثیر دو مداخله هم در پس آزمون و هم در پیگیری یکسان بود. بحث و نتیجه گیری: در مجموع می توان هر دو روش مداخله شناختی رفتاری مدیریت استرس و شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی را برای بهبود سبک ها و راهبردهای مقابله ای و همچنین کیفیت زندگی زنان مبتلا به سرطان پستان مفید و موثر دانست، اما با توجه به نتایج به دست آمده از پژهش حاضر می توان گفت که مداخله شناختی? رفتاری مدیریت استرس تاثیر بیشتری داشته و مفید تر به نظر می رسد واژه های کلیدی: درمان شناختی- رفتاری مدیریت استرس، درمان شناختی مبتنی بر ذهن آگاهی، کیفیت زندگی، راهبردهای مقابله ای، سرطان پستان.