نام پژوهشگر: سمیه طاهری
سمیه طاهری سمانه مشهدی
امضاهای وکالت?? به کار م ???? ترونی ?? از امضاهای عددی هستند که برای امضای مدارک ال ?? نوع ?? اولین بار توسط مامبو ?? دارند. امضای وکالت ?? شبیه امضاهای دست ?? روند. این امضاها خواص صاحب امضا قابلیت امضای خود را به یک نماینده وکالت ?? مطرح گردید. در یک امضای وکالت سالهای اخیر طرح های ?? نماید. ط ?? دهد و نماینده وی از جانب او اقدام به امضای متنها م ?? م امضای ?? مطرح شده استکه ما در این پایان نامه کاملترین نوع آن، یعن ?? از امضاهای وکالت ?? متنوع کرده ایم. ?? انکارناپذیر با تصدیق کننده های معین را بررس ?? آستانه ای چندوکالت
سمیه طاهری علی اکبر عطرفی
چکیده مهم ترین عناصر داستان عبارتند از: طرح ، شخصیت، درونمایه ، زاویه دید، سبک، لحن، فضا و زبان . بررسی این عناصر در هر متن داستانی نقش ِمهمی در فهم ، دریافت و درست تحلیل کردن آن دارد. این پژوهش عهده دار جستجو و کند وکاو پیرامون ویژگی های شاخص در خصوص کاربرد عناصر داستانی در آثار ناتاشا امیری و ارائه ی آن به صورت مجموعه ای واحد و قابل ارزیابی از سبک داستان نویسی امیری به عنوان نویسنده ای آشنا به تکنیک ها ی مدرن داستان نویسی امروز است. او داستان هایی در قالب های تخیلی ، رویا و خواب ، آمیختن خیال و واقعیت ، جریان سیال ذهن ، فلش بک و فوروارد ، بهره گیری از زبان حیوانات، تغییر زاویه دید ، زمان های احتمالی و... در مجموعه هولا هولا ساخته است و به قالب هایی چون داستانِ هیجانی ، زاویه دید جدید (ارواح) ، مدد از تاریخ، فلسفه ، اسطوره در مجموعه عشق روی چاکرای دوم دست یازیده است .در رمانش موفقیت کمتری کسب کرده است. غالب داستان هایش با ذهنیتی زنانه و درونمایه ای فمنیستی، بدبین به مردان ، فضاسازی های زنده و جان دار، لحن های متمایز و زبانی پخته خود را به نمایش گذارده اند. کلید واژه ها: : رمان، داستان کوتاه، عناصر داستان ، رویا، جریان سیال ذهن، ناتاشا امیری .
سمیه طاهری نادر شهامت
هدف از این پژوهش تبیین رابطه آموزشهای ضمن خدمت با فرسودگی شغلی و ارتقاء بهره وری در شرکت ملی حفاری ایران با روش توصیفی همبستگی می باشد،جامعه آماری این پژوهش کارکنان شرکت ملی حفاری ایران در سال 1391بوده است نمونه آماری در برگیرنده 200 نفر از کارکنان شرکت بوده است که به شیوه نمونه گیری به شکل تصادفی از جامعه آماری انتخاب شده اند.ابزار پژوهش در برگیرنده دو پرسشنامه های فرسودگی شغلی ماسلاچ(1986) و بهره وری اچیو(1994)بوده است برای اندازه گیری و تجزیه وتحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون ،رگرسیون به روش همزمان استفاده شده است که نتایح تحقیق حاکی ازاین است که بین آموزشهای ضمن خدمت با فرسودگی شغلی رابطه معکوس و معنادار و بین آموزشهای ضمن خدمت با ارتقاء بهره وری رابطه مستقیم و معنی دار وجود داشته است. آموزشهای ضمن خدمت بطور معنی دار قادر به پیش بینی فرسودگی شغلی می باشد وآموزش های ضمن خدمت بطور معنی دار قادر به پیش بینی ارتقاءبهره وری می باشد.
سمیه طاهری ویدا شقاقی
چکیده الف: موضوع و طرح مسئله (اهمیت موضوع و هدف): پژوهش حاضر تحلیل گفتمانی است انتقادی در باب جنسیت و روابط نابرابر جنسیتی. این پژوهش به این امید انجام می شود که دست اندر کاران برنامه های تلویزیونی، به ویژه سازندگان برنامه های کودک، با مد نظر قرار دادن چنین تحقیقاتی، از بازنمایی نابرابریهای جنسیتی و باز تولید گفتمانی آنها در برنامه های آتی خود اجتناب کنند؛ زیرا گفتمانها به هویت، دانش و عقاید ما شکل می دهند. از این رو، تلویزیون به عنوان یک رسانه قدرتمند و دارای مخاطبان بسیار، می تواند نقش مهمی در شکل دادن به درک و دانش کودکان در مورد جنسیتشان داشته باشد. بنابراین، هدف از انجام این پژوهش کشف روابط پنهان گفتمان و ساختار جنسیت و همچنین مطالعه و بررسی نحوه مدیریت و هدایت گفتمانها در برنامه کودک فیتیله است. ب: مبانی نظری شامل مرور مختصری از منابع، چارچوب نظری و پرسشها و فرضیه ها: مبانی نظری این پژوهش را نظریه و روش تحلیل گفتمان انتقادی نورمن فرکلاف (1995) و تئون ون دایک (1998) در باب مفاهیم گفتمان، قدرت،ایدئولوژی، ساختارهای اجتماعی و نحوه تأثیر کنش های گفتمانی بر ذهن افراد، تشکیل می دهد. در این نظریه ها، گفتمان به کاربردهای زبانی(نوشتاری و گفتاری) اشاره دارد. قدرت ناظر به تفاوتها و روابط این تفاوتها و تأثیرات آنها بر شکل گیری ساختارها و روابط طبقات و گروه ها و همچنین توانایی هدایت ذهن و کنش اعضای دیگر گروه ها است. تحلیل گفتمان انتقادی بر این عقیده استوار است که ساختارها، روابط و هویت اجتماعی و گروهی افراد تا حدودی ماهیت و طبیعت گفتمانی و زبانی دارد و هدف تحلیل گفتمان انتقادی، آشکار کردن روابط پنهان گفتمان، قدرت و ساختارهای اجتماعی است. همچنین گفتمان و کاربردهای زبانی، شکلی از کنش اجتماعی هستند. کنش اجتماعی، رفتاری است که از کنشگر سرمی زند. این رفتار طبق عرف و اصولی انجام می گیرد و هدایت می شود که نهادها از طریق زبان ایجاد می کنند. نهادهای اجتماعی مانند لولا، ارتباط میان عالی ترین سطوح اجتماعی(سطح تشکل اجتماعی) و پایین ترین سطوح اجتماعی(سطحی که در آن یک رویداد گفتمانی مانند یک مصاحبه یا گفتگو انجام می گیرد) را امکان پذیر می سازند. در چنین تفکری که پای زبان را به قلمرو اجتماعی می کشاند، مسائلی نظیر قدرت و روابط میان نابرابریها نیز مطرح می شوند. ازاین رو، گفتمان کارکرد ایدیولوژیک دارد و می تواند هم سازنده ساختارها و روابط نابرابر اجتماعی باشد و هم ساخته شده و محصول آنها. همچنین برخی ویژگیهای گفتمان را می توان در جهت ایجاد تأثیرات ویژه بر ذهن مخاطبان و هدایت ذهن و کنش آنها، هدایت و مدیریت کرد. با هدایت و مدیریت جنبه های بافتی گفتمان مانند موقعیت (زمان، مکان، نقش نهادی افراد) می توان بر مدل های ذهنی که مخاطبان به منظور درک رویداد گفتمانی و پیش بینی محتوی پیام ها در جریان پردازش نزولی می سازند، تأثیر گذاشت و آنها را به سمت پیش بینی پیام های ایدئولوژیک و شکل دادن به طرحواره های جنسیتی در مورد فعالیتها و نقش های افراد هدایت کرد. پرسشهای پژوهش 1- ارتباط گفتمانهای جنسیتی برنامه کودک فیتیله و ساختار جنسیت چگونه است؟ 2- برنامه کودک فیتیله در ارتباط با نابرابریهای جنسیتی چگونه عمل می کند؟ 3- کدامیک از سطوح گفتمانی فراگیر و محلی، در برنامه کودک فیتیله، هدایت و مدیریت می شوند؟ فرضیه های پژوهش 1-گفتمانهای جنسیتی برنامه کودک فیتیله، ساختار جنسیت را بازتولید و تأیید می کنند. 2-برنامه کودک فیتیله همسو با نابرابریهای جنسیتی عمل می کند. 3-در برنامه کودک فیتیله، سطح محلی و معنایی گفتمان بیشتر هدایت و مدیریت می شود. پ: روش تحقیق شامل تعریف مفاهیم، روش تحقیق، جامعه مورد تحقیق، نمونه گیری و روشهای نمونه گیری، ابزار اندازه گیری، نحوه اجرای آن، شیوه گردآوری و تجزیه و تحلیل داده ها: پژوهش حاضر، پژوهشی است کیفی به این معنی که از شیوه ها و راهبردهای معمول در پژوهش های کمی مانند آمارگیری و ارائه و تفسیر داده ها به صورت جدولهای آماری استفاده نمی کند، بلکه تلاش می کند به درکی عمیق از جنسیت و نحوه شکل گرفتن هویت جنسیتی مردانه و زنانه به عنوان واقعیت اجتماعی مورد مطالعه، دست یابد. در این پژوهش از روش نمونه گیری هدفمند استفاده شده است. به این معنا که اهداف نظری پژوهش، فرایند نمونه گیری را تعیین کرده اند. بر اساس نظریه و روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف (1995) متنها از همنشینی و ارتباط گفتمانهای ناهمگن در سطح بینامتنیت و کنش گفتمانی تولید می شوند از این رو، در تولید یک متن زبانی متعلق به برنامه کودک فیتیله، ممکن است گفتمانهای متفاوتی مانند گفتمان پیری، جوانی، اخلاق دینی، جنسیتی، همسایگی، تربیتی و... فعال باشند. بنابراین، درپژوهش حاضر که هدفش بررسی ارتباط گفتمانهای جنسیتی است، تعداد دوازده برنامه از مجموعه برنامه های فیتیله (1386و1388) به عنوان نمونه این پژوهش انتخاب شده اند. علت انتخاب این برنامه ها حضور برجسته مردان، زنان، پدرها، مادرها، پدربزرگها و مادربزرگها در متون زبانی و دیداری آنها بود. در شش برنامه اول این نمونه، زنان به لحاظ گفتمانی حضوری برجسته دارند و در شش برنامه دوم، نقش و حضور مردان مشهودتر می باشد. همچنین تعداد40 تصویر متعلق به این برنامه ها، به عنوان بخش دیگری از داده های اصلی این پژوهش نیز از طریق نمونه گیری هدفمند انتخاب شده اند تا نحوه بازنمایی زنان و مردان در متون تصاویر دیداری نیز آشکار شود. بنابراین درصد رخداد نتایج پژوهش 50 ./. می باشد. در سطح متن، عناصری که حاوی و حامل پیام های ایدیولوژیک تشخیص داده شده اند شامل عناصر بافتی مانند موقعیت (زمان، مکان و نقش نهادی افراد)، استنتاج ها، ارجاعات، واژه ها و دلالت های ضمنی است. همچنین به منظور سهولت دسترسی به کلیه متون و عکس های تحلیل شده، آنها را به ترتیب در پیوست های شماره1، 2و3 ارائه کرده ایم. ت: یافته های پژوهش: یافته های این پژوهش در سه سطح منطبق با سطوح سه گانه گفتمان در تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف (1995) ارائه می شوند. در سطح تحلیل متن عناصر واژگانی، ارجاعات، استنتاج ها، دلالتهای ضمنی و عناصر بافتی نظیر زمان و مکان نقش نهادی افراد بیشتر از هر عنصر دیگری حاوی و حامل عناصر ایدیولوژیک تشخیص داده شدند. در سطح کنش گفتمانی، دو گفتمان مهم جنسیتی شناسایی شدند. یک گفتمان جنسیتی خانه داری که زن را در چارچوب نقش و وظایفش در نهاد خانواده تعریف می کند و او را به محیط خانه محدود می سازد و دیگری یک گفتمان جنسیتی شغلی و حرفه ای است که مرد را در محیط بیرون از خانه و در فضای شغلی و حرفه ای تعریف می کند و انجام مسئولیتهای شغلی را به او واگذار می نماید. این دو گفتمان که مکمل یکدیگر هستند هم در متون زبانی برنامه های مورد بحث و هم در تصاویر دیداری این برنامه ها تقویت می شوند و همه گفتمانهای غیر جنسیتی تفکیک نقش را طرد می کنند. در سطح تحلیل کنش اجتماعی، گفتمانهای فوق ساختار جنسیت را بازتولید و تأیید می کنند و از این رو، دوازده برنامه و تصاویر مورد بحث، همسو با نابرابریهای جنسیتی عمل می کنند. طبق دیدگاه شناختی ون دایک، گفتمانهای جنسیتی متعلق به دوازده برنامه مورد تحلیل، هم در سطح فراگیر و بافتی و هم در سطح معنایی و خرد، هدایت و مدیریت شده، در جریان پردازش نزولی، مخاطبان را به سمت پیش بینی پیامهای حامل ایدیولوژی جنسیتی، شکل دادن مدلهای ذهنی خاص جنسیتی و طرحواره های خانه داری و شغلی هدایت می کند. ث: نتیجه گیری و پیشنهادات: نتایج به دست آمده در پژوهش حاضر حاکی از آن است که با توجه به برنامه های مورد تحلیل، به نظر می رسد برنامه کودک فیتیله مردان و زنان را به صورت کلیشه ای بازنمایی می کند. زنان را به محیط خانه و انجام کارهای خانه داری محدود می کند و از این رو، آنها را از دسترسی به سرمایه ها، منابع و امکانات آموزشی، شغلی، اقتصادی، سیاسی و اجتماعی باز می دارد و در مقابل با اعطای قلمرو و حوزه وسیع فعالیتها و مشاغل خارج از خانه به مردان، روابط نابرابر قدرت و جنسیت را تقویت می نماید. همچنین هدایت و مدیریت گفتمان در سطح فراگیر و محلی مانند هدایت موضوع و موقعیت و انتخاب واژه ها، ساختارهای نحوی و ارجاعات و ابعاد معنی به هدایت مدل های ذهنی مخاطبان و شکل گیری طرحواره های خانه داری و شغلی می انجامد که به ترتیب با زنان و مردان تداعی می شوند. این پژوهش همچنین تحقیق انتقادی در مورد گفتمانهای پیری و جوانی، کارکرد استعاره و نحوه بازنمایی گفتمانی خانواده ایرانی در برنامه کودک فیتیله را پیشنهاد می کند.
سمیه طاهری ثریا قطبی
چکیده تبعیّت، پیروی کردن از چیزی یا دنباله روی از دیگری در راه و تفکر، با شرط اختیاری و از روی میل باطنی است که در رفتار و گفتار آدمی ظهور دارد. دنباله روی شخص و یا اشخاص از متبوعان خویش بر اساس نوع تبعیّت و ویژگی پیروی کنندگان و پیروی شوندگان با سعادت و شقاوت ابدی انسان پیوند می خورد و در جهت یابی و تعیین سرنوشت وی نقش آفرین است. از این روست که در آیات و روایات به آن توجه خاصی شده است. در آیات قرآن و روایات اهل بیت (:)، تبعیّت از خداوند، انبیای الهی (:)، امامان معصوم (:) و کتب آسمانی، در ردیف تبعیّت مطلقِ ممدوح و تبعیّت از صالحین، پدر و مادر، زوج و فرمانده، در شمار تبعیّت ممدوح است؛ البته در جایی که با کلام خداوند و آموزه های انبیا و امامان (:)، تغایر نداشته باشد. به همین ترتیب تبعیّت از هوای نفس، ظنّ، شیطان و آباء، در شمار تبعیّت مذموم جای می گیرد. شناخت، دوستی، تسلیم پذیری، صبر، اعتماد، زدودن هر گونه قید و شرط و برخورداری از ظرفیّت بالا، از لوازم تبعیّت به شمار می رود. سربلندی در آزمایشات الهی، رشد فکری، آمرزش و تعالی معنوی، از پی آمدهای تبعیّت پسندیده و کوردلی، ارتکاب معاصی، سقوط از مرتب? انسانیّت، ناتوانی در کنترل نفس، غفلت از یاد خدا، ناکامی در وصول به درجات معنوی، سقوط از مرتب? جوانمردی، پند ناپذیری و دچار شدن به محنت، ضلالت، هلاکت و غضب الهی، از پی آمدهای تبعیّت ناپسند است. کلید واژه ها: تبعیّت، ممدوح، مذموم، پیروی شونده، پیروی کننده
سمیه طاهری فرج الله فیاضی
چکیده ندارد.