نام پژوهشگر: مژده ربانی
راحله محمدی شهناز نایب زاده
در دنیای رقابتی امروز،جلب رضایت مشتریان و حفظ مشتری از اهمیت بسیاری برای شرکتها و سازمانها برخوردار است به همین دلیل مدلهای مختلفی در دنیا جهت سنجش رضایت مشتریان طراحی شده است. اما به دلیل اینکه هر صنعت نیازهای خاص خود را دارد و مدلهای سنجش رضایتمشتریان با توجه به نیاز هر کشور و هر صنعت نیاز به بومیسازی دارد، این مقاله بر آن است تا اثر ویژگیهای سیستم سازمانی را بر رضایتمشتری و نوآوری شناسایی نماید. اطلاعات براساس مقیاس لیکرت و با استفاده از روش پرسشنامه گردآوری شد.جامعه آماری مورد بررسی در این تحقیق کلیه کارمندان رسمی دارای مدرک کارشناسی و کارشناسی ارشد به بالای شرکت پالایش گازفجر جم در استان بوشهر در سال 1392 بود که از آن بین از 314 نفر به عنوان نمونه، نظرسنجی به عمل آمد(241پرسشنامه برگردانده شد) و جهت تحلیل دادهها از تحلیل عاملی تائیدی،آزمون t، و تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزارlisrel استفاده گردیده است. نتایج اصلی حاکی از آن است ضریب تعیین برای متغیر رضایت مشتری مقدار 72% برآورد شده و نشان می دهد که ویژگیهای سیستم سازمانی و نوآوری روی هم رفته توانسته اند 72% از تغییرات رضایت مشتری را توضیح می دهد. از طرفی با توجه به مقدار آماره t می توان گفت تاثیر ویژگیهای سیستم سازمانی بر رضایت مشتری معنادار نبوده است. همچنین ضرایب تعیین برای متغیر نوآوری نشان می دهد که متغیر ویژگیهای سیستم سازمانی به تنهایی توانسته است 86% از تغییرات متغیر نوآوری را توضیح دهد.
میثم بهزادپور شهناز نایب زاده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش فناوری اطلاعات در استراتژی های تجاری سازمان می باشد که با استفاده از متغیر "درک متقابل مدیران ارشد و فناوری اطلاعات در مورد نقش سیستم اطلاعاتی" به عنوان متغیر مستقل و متغیر های 1. تهاجمی 2. تحلیلی 3. تدافعی داخلی 4. تدافعی خارجی 5. آینده نگری 6. ریسک پذیری 7. پیشگیرانه 8. نوآوری به عنوان متغیر وابسته، مدل تحقیق شکل گرفته است. روش تحقیق حاضر، از نظر هدف، کاربردی بوده و بر حسب روش تحقیقی توصیفی است که با بکارگیری ابزار پرسشنامه و روش پیمایشی داده های مورد نیاز جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش، در کارخانجات صنعتی استان البرز و تهران می باشد و از روش نمونه گیری به روش تصادفی ساده استفاده شده و تعداد 203 نمونه قابل قبول جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی تاییدی و تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار lisrel 8.72 انجام شده و نتایج پژوهش نشان می دهد که متغیرهای وابسته ی مذکور بر کمک به سیستم های اطلاعاتی تأثیر معناداری دارد، همچنین استراتژی های تجاری سازمان تأثیرگذار است.
اسیه ازادی شهناز نائب زاده
پژوهش حاضر با هدف« بررسی تاثیر فرهنگ بر وفاداری مشتری و تبلیغات شفاهی ( مطالعه موردی: بیمه کارآفرین شهرستان یزد) » است. مدل این تحقیق با استفاده از متغیرهای رضایتمندی، عادات، موانع اقتصادی تغییر برند، روابط اجتماعی، انگیزه های درونی و بیرونی، وفاداری مشتری و تبلیغات شفاهی شکل گرفته است. روش تحقیق این پژوهش؛ از نظر هدف، کاربردی بوده و برحسب روش تحقیقی همبستگی است که با بکارگیری ابزار پرسشنامه و روش پیمایشی، داده های مورد نیاز به روش تصادفی ساده در بین 196 نفر از بیمه گذاران شرکت بیمه کارآفرین استان یزد توزیع و جمع آوری شده است. جهت بررسی تأیید روابط بین متغیرها و عوامل، از از آمار توصیفی، جداول فراوانی و نمودارهای دایره ای ، میله ای انجام شده، همچنین از رگرسیون سلسله مراتبی چند گانه برای بررسی فرض نقش تعدیلگری متغیر ها مورد استفاده قرار می گیرد و داده ها با استفاده از نرم افزارspss18 تجزیه و تحلیل شده و بررسی تایید روابط بین متغیر ها و عوامل از طریق تحلیل عاملی تاییدی و تکنیک معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار lisrel 8.72 که یکی از مشهورترین نرم افزارها جهت اجرای اینگونه مدلها است، به منظور آزمون فرضیهها با هدف سنجش روابط همزمان، مستقیم یا غیر مستقیم میان متغیرها استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که رابطه معناداری میان عادات با روابط اجتماعی و موانع اقتصادی تغییر برند، رضایتمندی با تبلیغات شفاهی و وفاداری و روابط اجتماعی با تبلیغات شفاهی وجود دارد. معناداری روابط میان روابط اجتماعی با وفاداری، موانع اقتصادی تغییر برند با وفاداری و تبلیغات شفاهی و همچنین انگیزه های درونی و بیرونی با تبلیغات شفاهی در این پژوهش تایید نگردید. اثر تعدیل گری روابط اجتماعی و موانع اقتصادی تغییر برند بر روی رابطه میان رضایتمندی و وفاداری تایید گردید اما اثر این دو تعدیل گر بر روی رابطه میان رضایتمندی و تبلیغات شفاهی تایید نشد .
حسینعلی حسنی شهناز نایب زاده
هدف این مطالعه بررسی یک الگوی پژوهشی در خصوص بررسی تأثیر سیستم مدیریت برند (bms) بر عملکرد بانک سپه است که با استفاده از متغیرهای مدیریت استراتژیک برند، برندینگ داخلی، برندگرایی، بازارگرایی و نوآوری به عنوان متغیرهای مستقل و سیستم مدیریت برند و عملکرد (عملکرد مشتری و عملکرد بازار) به عنوان متغیرهای وابسته، مدل تحقیق شکل گرفته است. روش تحقیق حاضر، از نظر هدف کاربردی بوده و بر حسب روش، تحقیقی از نوع همبستگی است که با به¬کارگیری ابزار پرسشنامه و روش پیمایشی، داده های مورد نیاز جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش، مسئولین و معاونین شعب بانک سپه شهر اصفهان می¬باشند و از روش نمونه¬گیری به صورت تصادفی ساده استفاده گردیده و تعداد 100 نمونه قابل قبول جمع¬ آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده¬ ها با استفاده از نرم¬افزار spss و lisrel انجام شده و نتایج پژوهش نشان می¬دهد که بازارگرایی بر سیستم مدیریت برند و همچنین بر عملکرد تأثیر دارد ولی تأثیر نوآوری بر سیستم مدیریت برند، سیستم مدیریت برند بر عملکرد و نوآوری بر عملکرد تأیید نشد.
سحر یک تن شهناز نایب زاده
هدف این مطالعه بررسی یک الگوی پژوهشی در خصوص بررسی اثرات آمیخته ی بازاریابی بر ارزش ویژه برند می¬باشد که با استفاده از متغیرهای قیمت، محصول، ترفیع و توزیع به عنوان متغیرهای مستقل و کیفیت درک شده، آگاهی از برند، تداعی برند و وفاداری به برند به عنوان متغیرهای وابسته، مدل تحقیق شکل گرفته است. روش تحقیق حاضر، از نظر هدف کاربردی بوده و بر حسب روش تحقیقی از نوع همبستگی است که با بکارگیری ابزار پرسشنامه و روش پیمایشی، داده های مورد نیاز جمع آوری شده است. جامعه آماری این پژوهش مصرف کنندگان محصولات لوازم خانگی برند سامسونگ می باشند و از روش نمونه گیری به صورت تصادفی ساده استفاده گردیده و تعداد 229 نمونه قابل قبول جمع آوری گردید. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم-افزار spss و lisler انجام شده و نتایج پژوهش نشان می¬دهد که ترفیع و آگاهی از برند بر کیفیت درک شده تأثیر مستقیم دارد ولی قیمت و محصول بر کیفیت درک شده تأثیرگذار نمی باشد؛ همچنین محصول بر آگاهی از برند تأثیر مستقیم دارد ولی قیمت و توزیع بر آن تأثیرگذار نمی باشد؛ به علاوه، آگاهی از برند بر تداعی برند تأثیرگذار است ولی محصول و ترفیع بر این متغیر تأثیرگذار نمی باشد. کیفیت درک شده و تداعی برند نیز بر وفاداری به برند تأثیر مستقیم می گذارد. باتوجه به افزایش تعدد کالاهای رقابتی ارائه شده از هر طبقه محصول در بازار و فراهم شدن فرصت انتخاب نامحدود برای مشتری، تقریباً در تمامی صنایع، برند و مدیریت برند برای بنگاهها اهمیت فزاینده ای یافته است. ارزش نام و نشان تجاری یک شاخص کلیدی تعیین وضعیت سلامت نام و نشان تجاری شناخته شده است و بازبینی مداوم آن امری مهم در مدیریت موثر نام و نشان تجاری است.برند بنگاه های بزرگ تجاری به دلیل ارتباطی که با مشتریان برقرار می کند در برابر حملات رقبا و تحولات بازار دوام آورده و مقاومت می کنند. لذا هدف این پژوهش معرفی مدل تاثیر امیخته بازاریابی بر ارزش ویژه برند بر وفاداری مشتریان می باشد. مدل ارائه شده در این مقاله از بررسی ادبیات موجود در این زمینه و به ویژه پژوهش هایی که توسط بویل و همکاران (2013) هونگ وساریگولا (2012) طراحی شد.پژوهشگران در پژوهش های آتی خود می توانند از این مدل استفاده کنند.