نام پژوهشگر: صدیقه اسمعیل زاده بهابادی

بررسی اثر الیسیتورهای قارچی بر میزان پودوفیلوتوکسین و بیان ژن و فعالیت آنزیمهای فنیل آلانین آمونیا لیاز و سینامیل الکل دهیدروژناز در linum album
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1390
  صدیقه اسمعیل زاده بهابادی   مظفر شریفی

کتان سفید (linum album kotschy ex boiss.) که یکی از گونه های گیاهی بومی ایران می باشد، دارای پودوفیلوتوکسین و دیگر ترکیبات لیگنانی است. پودوفیلوتوکسین، لیگنانی است که در گونه های گیاهی معدودی حضور دارد و به دلیل خواص ضد سرطانی اهمیت دارویی زیادی پیدا کرده است. دست ورزی محیط های کشت سلولی با الیسیتورها یکی از راهکارهای مهم جهت القای متابولیسم ثانوی و تولید متابولیت های ارزشمند می باشد. در این پژوهش، ابتدا اثر غلظت های مختلف عصاره قارچهای fusarium graminearum، rhizoctonia solani،rhizopus stolonifer ، trichoderma virideو sclerontinia sclerotiarum و همچنین کیتین و کیتوزان بر رشد سلول و میزان پودوفیلوتوکسین و لاریسی رزینول در کشت سلول کتان سفید بررسی شد. نتایج نشان داد الیسیتور های قارچی مختلف اثرات منحصر به فردی در تولید لیگنان ها داشتند، به طوری که در بین الیسیتورهای قارچی مورد بررسی، بیشترین مقدار تولید پودوفیلوتوکسین در یاخته های تیمار شده با f. graminearum به میزان شش برابر نمونه های شاهد (141 میکروگرم بر گرم وزن خشک) مشاهده شد، در حالی که r. stolonifer باعث القای بیشترین میزان لاریسی رزینول به میزان هفت برابر نمونه های شاهد (365 میکرو گرم بر گرم وزن خشک) شد. سلول های تیمار شده با غلظت 100 میلی گرم در لیتر افزایش تولید پودوفیلوتوکسین به میزان دو برابر نمونه های شاهد، 7/36 میکروگرم بر گرم وزن خشک، را نشان داد. نتایج بررسی لیگنان ها در زمان های مختلف بعد از اعمال تیمار نشان داد که بیشترین مقدار پودوفیلوتوکسین و لاریسی رزینول در سلول های تیمار شده با الیسیتورهای قارچی به استثنای s. sclerotiorum و کیتوزان در روز پنجم بعد از تیمار مشاهده شد در حالیکه عصاره قارچ s. sclerotiorum در روز سوم بعد از اعمال تیمار باعث القای بیشترین مقدار لیگنان ها شد. فعالیت آنزیم های فنیل آلانین آمونیالیاز(pal) و سینامیل الکل دهیدروژناز (cad) که در مراحل ابتدایی مسیر بیوسنتزی پودوفیلوتوکسین قرار دارند، بعد از افزودن عصاره های قارچی و کیتوزان به محیط کشت افزایش یافت که اوج فعالیت آن بعد از گذشت سه تا پنج روز مشاهده گردید. مطالعه بیان ژن ها با تکنیک real-time rt-pcr نشان داد که بیان ژن هایpal ، cad و پینورزینول لاریسی رزینول ردوکتاز (plr) به طور معنی داری تحت تاثیر الیسیتورها افزایش یافت. در بین الیسیتورهای مورد بررسی، عصاره قارچ های f. graminearum و r. stolinofer بیشترین تاثیر را بر بیان ژنهای pal، cad،plr و نیز سیناموئیل coa ردوکتاز (ccr) داشتند که این تغییر در بیان ژن ها با افزایش میزان لیگنان ها مطابقت داشت. افزایش تولید لیگنان ها توسط الیسیتورها احتمالاً در اثر القای پارامترهای مختلف پاسخ های دفاعی نظیر افزایش فعالیت و بیان ژنهای pal و cad و همچنین بیان ژن کلیدی در مسیر بیوسنتز لیگنان ها می باشد. نتایج این پژوهش نشان داد plr نقش مهمی در افزایش تولید لیگنان ها تحت تاثیر الیسیتورهای قارچی دارد. بر اساس این نتایج پیشنهاد می شود با افزایش بیان آنزیم plr ، می توان تولید بیشتر لیگنان ها در کشت سلول کتان سفید را القا کرد.

اثرات تنش خشکی و محلول پاشی کیتوزان و اسید سالسیلیک بر ویژگی های کمی و کیفی گلرنگ
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1393
  ایوب امیری   علیرضا سیروس مهر

به منظور بررسی تاثیر محلول¬پاشی اسید سالسیلیک و کیتوزان در شرایط کم¬آبیاری بر ویژگی¬های کمی و کیفی گلرنگ رقم گلدشت، آزمایشی در سال زراعی 92-91 به صورت کرت¬های خرد شده در قالب طرح بلوک¬¬های کامل تصادفی با 3 تکرار در مزرعه تحقیقاتی پژوهشکده کشاورزی دانشگاه زابل واقع در چاه¬نیمه انجام شد. تنش خشکی شامل: (a1) آبیاری در 75 درصد از ظرفیت مزرعه (شاهد)، ((a2 آبیاری در 50 درصد ظرفیت مزرعه (تنش متوسط)، (a3) آبیاری 25 درصد ظرفیت مزرعه (تنش شدید) به عنوان عامل اصلی و سطوح محلول¬پاشی اسید سالسیلیک (424/0 گرم در لیتر) و کیتوزان (5گرم در لیتر) به عنوان عامل فرعی بودند. ویژگی¬های مورد ارزیابی عبارتند از: ارتفاع بوته، تعداد شاخه فرعی، تعداد شاخه فرعی فرعی، تعداد طبق در بوته، تعداد دانه در طبق، وزن هزار دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت، درصد روغن و پروتئین دانه، هیدرات کربن محلول در دانه، شاخص سطح برگ، پرولین برگ و محتوی کلروفیل برگ در مرحله گرده¬افشانی بودند. تنش خشکی موجب کاهش تمامی پارامترها به غیر از هیدارت کربن، شاخص سطح برگ، کلروفیل، پرولین و درصد روغن گردید، که میزان کاهش کم آبیاری بر عملکرد بیولوژیک 58/51 درصد و بر صفت عملکرد دانه 23/71 درصد بوده است، همچنین کم آبیاری موجب افزایش 18/12 درصدی میزان پرولین و افزایش 42/9 درصدی میزان پروتئین شد. محلول¬پاشی اسید سالیسیلیک و کیتوزان موجب افزایش تمامی پارامترهای اندازه گیری شده به جز کلروفیل و شاخص سطح برگ شد، که میزان افزایش آن بر صفات عملکرد بیولوژیک، عملکرد دانه و پرولین بترتیب 06/44 و 08/40 و 65/44 درصد بود و میزان کاهش آن بر صفت کلروفیل 11/5 درصد بوده است. نتایج نشان داد اثرات متقابل تنش خشکی و محلولپاشی اسید سالیسیلیک و کیتوزان تنها بر پارامترهای شاخص سطح برگ و عملکرد بیولوژیک معنی دار بوده است.

اثر اسید سالیسیلیک بر بیان ژن کاویکول o- متیل ترانسفراز (cvomt) و میزان متیل کاویکول در ریحان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1393
  حماداله زارعی   صدیقه اسمعیل زاده بهابادی

ریحان (ocimum basilicum) یک گیاه دارویی از خانواده نعناعیان می باشد که دارای ترکیبات حلقوی و اسانس بوده و خواص ضد باکتری و آنتی اکسیدانی داشته و از گذشته های دور در درمان بیماریهای سردرد، سرفه، اسهال، تب، التهاب گلو و درد معده در ایران استفاده می شود. اسانس ریحان به طور عمده شامل ترکیبات فنیل پروپانوئیدی است که مسیر بیوسنتز این ترکیبات از مسیر شیکمات گذشته و از مهمترین ترکیبات آن می توان به کاویکول، متیل کاویکول، اوژنول، متیل اوژنول و سینامات اشاره کرد. یکی از مهمترین ترکیبات اسانس ریحان، متیل کاویکول یا استراگل است که یک مشتق آلیل فنل غیر ترپنوئیدی است. بوی معطری دارد. در مسیر بیوسنتز متیل کاویکول فنیل آلانین پیش ساز اولیه است. سپس دو مسیر از آن نتیجه می شود، که از مسیر اول کاویکول و متیل کاویکول و از مسیر دوم اوژنول و متیل اوژنول نتیجه می شود. ابتدا با دآمینه شدن فنیل آلانین به وسیله آنزیم فنیل آلانین آمونیالیاز، سینامیک اسید تشکیل می شود. سپس با اضافه شدن هیدروکسیل، پارا-کوماریک تشکیل می شود. شکل های آلدئیدی و الکلی پارا-کوماریک تشکیل شده و در نهایت کاویکول نتیجه می شود. مرحله انتهایی هم متیله شدن oh-4 کاویکول، به وسیله آنزیم کاویکول o-متیل ترانسفراز (cvomt) و تشکیل متیل کاویکول می باشد. نقش اسید سالیسیلیک به عنوان یک محرک زیستی کار آمد برای بهبود بخشیدن بیوسنتز متابولیت های ثانویه در گیاهان زیادی شناخته شده است. در این تحقیق اثر اسید سالیسیلیک بر بیان ژن cvomt و میزان متیل کاویکول مورد بررسی و مطالعه قرار گرفته شده است. این آزمایش در سال 1392 در مرکز زیست فناوری دانشگاه زابل اجرا گردید و گیاهان با محلول اسید سالیسیلیک تیمار و به ترتیب 1، 2، 3 و 5 روز پس از تیمار برداشت شدند. استخراج rna با استفاده از محلول rnx-plus و کیفیت آن با استفاده از الکتروفورز ژل آگارز 2 درصد بررسی شد. جهت ساخت cdna از کیت 2-steps rt-pcr استفاده شد. بیان ژن به روش real-time pcr و میزان متیل کاویکول پس از استخراج اسانس با دستگاه کلونجر با استفاده از تکنیک gc-ms انداره گیری شد. نتایج این بررسی ها نشان داد که بیان ژن و میزان متیل کاویکول پس از تیمار دهی افزایش یافته، روز سوم پس از تیمار دهی به بیشترین میزان رسید و در روز پجم کاهش یافت. به طور کلی روند تغییرات بیان ژن cvomt و متیل کاویکول در مراحل مختلف برداشت با هم مطابقت دارد. بنابراین اسید سالیسیلیک به عنوان محرک موجب افزایش بیان ژن cvomt و میزان متیل کاویکول گردید.

اثر کیتوزان بر میزان ترکیبات ویتانولوئیدی گیاه پنیرباد (withania coagulans)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1393
  اسماعیل قاسمی   شهلا نجفی

به منظور بررسی اثر کیتوزان بر میزان ترکیبات ویتانولوئیدی گیاه پنیرباد (withania coagulans)، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 تکرار در مرکز زیست فناوری دانشگاه زابل (بیوسنتر) به صورت گلدانی اجرا گردید. تیمارهای آزمایش شامل سه زمان برداشت 1، 3 و 7 روز بعداز محلول¬پاشی به عنوان عامل اصلی و سطوح مختلف کیتوزان 0، 5/0، 1 و 2 گرم در لیتر به عنوان عامل فرعی لحاظ گردید. نتایج نشان داد سطوح مختلف کیتوزان تاثیر معنی¬داری بر ارتفاع بوته، شاخص سطح برگ، شاخص اسپد، کلروفیل b، پرولین دارا بود. در این بین میزان فعالیت آنزیم های آنتی اکسیدان کاتالاز، گایاکول پراکسیداز وآسکوربات پراکسیداز محلول در برگ گیاه پنیرباد همراه با افزایش سطح مصرف کیتوزان، افزایش یافت. تیمار کیتوزان همچنین بر میزان کلروفیل a و کلروفیل کل تاثیر معنی داری نداشت. تاخیر در زمان برداشت و سطوح مختلف کیتوزان بر ترکیبات ویتانولوئیدی گیاه پنیرباد از قبیل withaferin a، withanolide a، withastramonolide ، withanone، glucowithanolid، withanoside vi، coagluin، withanoside x و withanoside viii تاثیر معنی¬داری داشت. در مجموع از نتایج این آزمایش می¬توان بیان کرد الیسیتورهای زیستی راهکاری جهت افزایش عملکرد گیاه پنیرباد می¬باشد.

اثر عصاره هیدروالکلی ریشه گیاه جغجغه (prosopis farcta) بر بیان ژن پیروات کیناز در موش دیابتی نوع 1
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده علوم 1393
  امیر بزی شاد   صدیقه اسمعیل زاده بهابادی

دیابت شیرین یک اختلال درون ریز است که به دلیل نقص در ترشح انسولین از سلولهای بتای جزایر پانکراس و یا ایجاد مقاومت به انسولین در بافت ها رخ می دهد. گیاهان نشان دهنده ، منبع عظیمی از مکمل¬های غذایی بالقوه مفید برای بهبود کنترل قند خون و جلوگیری از عوارض دراز مدت دیابت هستند. استفاده از گیاهان دارویی در درمان دیابت اثرات قابل ملاحظه ای در کاهش قند خون بیماران دیابتی نشان داده است. جغجغه از گیاهان دارویی جنوب ایران است که اثرات ضد دیابتی، ضد التهابی و التیام بخشی این گیاه در برخی تحقیقات گزارش شده است. در این تحقیق 45 سر موش صحرایی نر به طور تصادفی در سه گروه شاهد سالم، شاهد دیابتی و دیابتی تحت تیمار تجویز عصاره جغجغه تقسیم شدند. با تزریق استرپتوزوتوسین (mg/kg 60) در موش¬های صحرایی نر (300- 150 گرم) دیابت نوع 1 ایجاد شد. گروه دیابتی تحت تیمار به صورت روزانه (mg/kg 300) عصاره ریشه جغجغه را به صورت گاواژ به مدت 30 روز دریافت نمودند همچنین گروه شاهد سالم و شاهد دیابتی نیز در این مدت آب مقطر دریافت کردند. سپس در روز قبل از تجویز عصاره و روزهای 15 و 30 بعد از تجویز عصاره میزان گلوکز خون اندازه-گیری شد و بیان ژن pk بافت کبدی توسط روش real-time pcr بررسی گردید. نتایج نشان داد در گروه دیابتی تحت تیمار در روز 15 میزان گلوکز خون نسبت به گروه شاهد دیابتی تغییری معنی داری نکرده که در روز 30 تفاوت معنی داری بین گروه شاهد دیابتی و دیابتی تحت تیمار مشاهده شد. بررسی بیان ژن pk نیز نشان داد میزان بیان ژن در گروه دیابتی تحت تیمار در روز 15 نسبت به شاهد دیابتی افزایش و در پایان روز 30 بیان آن نسبت به شاهد دیابتی کاهش یافت. نتایج تحقیق حاضر نشان می¬دهد تجویز عصاره هیدروالکلی ریشه گیاه جغجغه توانسته در مدت 30 روز احتمالاً از طریق افزایش بیان ژن pk باعث کاهش گلوکز خون شود.

تاثیر عصاره هیدروالکلی برگ گیاه جغجغه بربیان ژن پیروات کیناز در موش های صحرایی دیابتی (نوع1)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده علوم 1393
  شهناز کمالی جوان   حمیدرضا میری

هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر عصاره هیدرو الکلی برگ گیاه جغجغه بر میزان گلوکز خون و بیان ژن پیرووات کیناز در موش های صحرایی نر دیابتی می باشد . بدین منظور تعداد 45 موش صحرایی نر به طور تصادفی در سه گروه 15 تایی شاهد سالم و شاهد دیابتی و دیابتی تحت تیمارتجویز عصاره برگ گیاه جغجغه تقسیم شدند. القا دیابت نوع 1 در موش های صحرایی نربه وزن (300-150 گرم )با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین به میزان( mg/kg 60) صورت پذیرفت. به موش های دیابتی تحت تیماربه صورت روزانه (mg/kg 300) به مدت 30 روزعصاره هیدروالکلی برگ گیاه جغجغه از طریق گاواژ خورانده شد. گروه شاهد سالم وشاهد دیابتی در این مدت آب مقطر دریافت کردند. سپس در روز قبل از تجویز عصاره و روز های 15 و 30 بعد از تجویز عصاره میزان گلوکز خون اندازه گیری شد و بیان ژن پیروات کیناز بافت کبدی با استفاده از روش real- time pcr اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که در گروه دیابتی تحت تیمار در روز 15 مقدار گلوگز خون نسبت به گروه شاهد دیابتی کاهش یافت. بررسی بیان ژن پیروات کیناز نیز نشان داد میزان بیان ژن در گروه دیابتی تحت تیمار در روز 15 به طور معنی¬داری نسبت به شاهد دیابتی افزایش یافت، سپس در پایان روز 30 بیان آن مقداری کاهش یافت ولی همچنان از گروه شاهد دیابتی بیشتر بود. نتایج تحقیق حاضر نشان می¬دهد تجویز عصاره هیدروالکلی برگ گیاه جغجغه توانست در مدت 15 روز احتمالاً از طریق افزایش بیان ژن پیروات کیناز باعث کاهش گلوکز خون شود.

اثر کودهای بیولوژیک و آلی بر اجزاء عملکرد گندم (رقم شیرودی) حساس به بیماری اسکب
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1393
  عاطفه پورعبداله   کاظم صباغ

بیماری فوزاریومی سنبله یا اسکب (fusarium head blight or scab) یکی از مهم ترین بیماری های گندم و سایر غلات دانه ریز است که باعث کاهش کمیت و کیفیت محصول می شود و سموم ناشی از فعالیت آن برای انسان و دام بسیار خطرناک است. در نتیجه یافتن راهی برای جلوگیری از این بیماری و ارتقاء سطح کمی و کیفی و همچنین عملکرد محصول حائز اهمیت است. این تحقیق با هدف مطالعه اثرات کودهای آلی و بیولوژیک بر فوزاریوم سنبله و ارزیابی قابلیت این کودها، به عنوان روشی دفاعی و برای مبارزه با بیماری ارزیابی بود. این مطالعه در آبان ماه سال 91 در گلخانه دانشگاه زابل به صورت طرح کاملا تصادفی و مستقل روی دو رقم گندم (تجن و شیرودی) که به ترتیب مقاوم و نیمه حساس به فوزاریوم سنبله است در سه و چهار تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش اول مربوط به (رقم شیرودی) شامل کودهای میکوریزا (my)، کمپوست زباله شهری (co)، نیتروکسین (n)، گوگرد گرانوله آلی (s)، مایکوریزا + نیتروکسین (my+n)، مایکوریزا + کمپوست زباله (my+co)، کمپوست زباله + نیتروکسین (co+n)، نیتروکسین + گوگرد گرانوله آلی (n+s)، مایکوریزا + نیتروکسین + گوگرد گرانوله آلی (my+n+s) و تیمار شاهد (c) بودند. تیمارهای آزمایش دوم مربوط به (رقم تجن) شامل کودهای: میکوریزا (my)، نیتروکسین (n)، ورمی کمپوست (v)، نیتروکسین + ورمی کمپوست (n+v)، مایکوریزا + ورمی کمپوست (my+v)، مایکوریزا + نیتروکسین (my+n) و تیمار شاهد (c) بودند. پس از به سنبله رفتن دو رقم گندم، بیماری فوزاریوز به صورت مصنوعی به خوشه دو رقم گندم تلقیح شد و پس از 24 ساعت نگهداری نمونه ها زیر پلاستیک جهت حفظ رطوبت برداشت کلی پس از کامل شدن دوره رشد گندم انجام شد. نتایج آزمایش اول نشان داد که بیشترین عملکرد دانه و کلروفیل a و b به ترتیب به میزان 14/0 (گرم در گلدان) و 5/23 و 74/8 (میلی گرم بر گرم) مربوط به تیمار شاهد (عدم کاربرد کود) به دست آمد. به نظر می رسد در رقم شیرودی کودهای آلی و بیولوژیک در مقابله با بیماری بی تأثیر بوده اند. همچنین بیشترین درصد نیتروژن جذب شده توسط گیاه در شرایط آلودگی مصنوعی بیماری فوزاریوز مربوط به تیمار کودی ترکیبی (my+n+s) به میزان 48/1 درصد بود. نتایج آزمایش دوم نشان داد که بر عکس رقم شیرودی بیشترین عملکرد دانه و کلروفیل a و b مربوط به تیمار کودی ترکیبی (my+v) بوده است که نسبت به تیمار شاهد به ترتیب 62/74 درصد و 95/86 درصد افزایش نشان داد. به نظر می رسد مصرف ورمی کمپوست از طریق تأثیر مثبتی که بر درصد هم زیستی میکوریزایی و گسترش هیف های خارجی اعمال کرده و متعاقب آن تأثیری که قارچ میکوریزا بر گسترش و رونق رشد ریشه گیاه میزبان داشت موجب بهبود رشد و نمو و سرانجام افزایش عملکرد دانه در گیاه شده است. به طور کلی می توان گفت کودهای آلی و بیولوژیک روی رقم تجن نسبت به رقم شیرودی واکنش بهتری در برابر بیماری فوزاریوم از نظر کمیت و کیفیت عملکرد و محصول داشته است.

اثر اسید سالیسیلیک و متیل جاسمونات بر القای مقاومت در گندم به بیماری بلایت خوشه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  مرجان پیکانی   کاظم صباغ

بیماری بلایت خوشه گندم یک بیماری ویرانگر در بسیاری از مناطق جهان و ایران به شمار می رود. این بیماری سبب خسارت کمی، کیفی و آلودگی محصول به زهرابه های قارچی می گردد. عمده ترین عامل قارچی بیماری بلایت خوشه گونه fusarium graminearum schwabe با فرم جنسی gibberella zeae می باشد. تحقیقات وسیعی برای مدیریت این بیماری از طریق بکارگیری ارقام مقاوم و متحمل، استفاده از قارچ کش ها و ارائه سیستم های پیش آگاهی انجام شده است، در حالی که این مبارزات چندان موفق آمیز نبوده است. در سال های اخیر استفاده از مواد شیمیایی القاکننده که سبب فعال سازی مکانیزم های دفاعی گیاه قبل از رویارویی با بیمارگر شده و همچنین خطرات زیست محیطی کمی نیز دارند مورد توجه قرار گرفته است. در این مطالعه اثر اسیدسالیسیلیک و متیل جاسمونات در القاء مقاومت گندم آلوده به بیمای فوزاریوز، در دو آزمایش مجزا به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با سه تکرار در شرایط گلخانه مورد برسی قرار گرفت. در این پژوهش از رقم گندم تجن استفاده شد. در آزمایش نخست تیمارهای آزمایشی شامل غلظت های 200، 400 و 600 پی پی ام اسیدسالیسیلیک به همراه شاهد (گیاه بیمار) در نظر گرفته شد. میزان تغییرات آنزیم های پراکسیداز، پلی فنل اکسیداز، گایاکول پراکسیداز و فنل کل در تیمارهای اسید سالیسیلیک و مقایسه آنها با گیاهان شاهد نشان داد که بیشترین میزان فعالیت آنزیمی مربوط به کاربرد 400 پی پی ام اسید سالیسیلیک می باشد. میزان تغییرات ژن های دخیل در مقاومت در کاربرد غلظت های مختلف اسید سالیسیلیک و در بازه های زمانی با استفاده از تکنیک real time –pcr مورد بررسی قرار گرفت. نتایج آنالیز بیان ژن نشان داد که بیشترین افزایش بیان ژن های β- 1,3- glucanase و oxalate oxidase نسبت به شاهد بیمار در تیمار اسید سالیسیلیک با غلظت 400 پی پی ام می باشد. آزمایش دوم نیز شامل غلظت های 200، 400 و 600 پی پی ام متیل جاسمونات به همراه شاهد بیمار به کار برده شد. نتایج این آزمون نشان داد که بیشترین میزان افزایش آنزیم های مورد ارزیابی مربوط به غلظت 600 پی پی ام متیل جاسمونات بوده و بیشترین افزایش بیان ژن β- 1,3- glucanase و oxalate oxidase نیز مربوط به همین غلظت تعیین گردید. با توجه به نتایج به دست آمده در این تحقیق چنین می توان نتیجه گرفت که ترکیبات استفاده شده در این آزمون می توانند به عنوان القاء کنندگان مقاومت در گیاهان علیه بیماری های گیاهی در راستای رسیدن به کشاورزی پایدار و کاهش مصرف سموم شیمیایی مورد استفاده قرار گیرند. واژگان کلیدی: اسید سالیسیلیک، متیل جاسمونات، بیان ژن های مقاومت، بلایت خوشه گندم، القای مقاومت، fusarium graminerum

بررسی تاثیر عصاره هیدروالکلی میوه گیاه کهورک (prosopis farcta) برروی بیان ژن گلوکوکیناز در موش صحرایی مبتلا به دیابت نوع (1)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده علوم پایه 1393
  حبیب نورا   محمدرضا حاجی نژاد

بیماری دیابت یکی از بیماریهای متابولیکی است که با کمبود نسبی یا مطلق انسولین، افزایش گلوکز خون و اختلال در متابولیسم کربو هیدرات، چربی و پروتئین همراه می باشد. بسیاری از گیاهان با خاصیت دارویی خود می¬توانند برای درمان و کنترل دیابت و پیشگیری از عوارض بعدی موثر بوده که از جمله این گیاهان می¬توان به کهورک اشاره نمود. گلوکوکیناز آنزیمی است که باعث تسهیل فسفوریلاسیون گلوکز و تبدیل آن به گلوکز-6- فسفات می¬گردد و از این طریق در مصرف گلوکز نقش کلیدی بر عهده دارد. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر عصاره هیدروالکلی میوه گیاه کهورک بر میزان بیان ژن گلوکوکیناز در موش¬های صحرایی نر دیابتی هست. به همین منظور تعداد 45 سر موش با وزن gr 300-150 انتخاب و به صورت تصادفی به سه گروه 15 تایی : شاهد سالم، شاهد دیابتی و دیابتی تحت تیمار تقسیم بندی شدند. القای دیابت در موش¬ها با تزریق درون صفاقی استرپتوزوتوسین به میزان mg/kg 60 وزن موش تزریق شد. گروه دیابتی تحت تیمار به صورت روزانه (mg/kg 300) عصاره میوه کهورک را به صورت گاواژ به مدت 30 روز دریافت نمودند. گروه شاهد سالم و شاهد دیابتی آب مقطر دریافت کردند. سپس در روز قبل از تجویز عصاره و روزهای 15 و 30 بعد از تجویز عصاره میزان گلوکز خون اندازه¬گیری شد. نتایج نشان داد در گروه دیابتی تحت تیمار در روز 15 میزان گلوکز خون به طور معنی¬داری نسبت به گروه شاهد دیابتی کاهش یافت و در روز 30 تفاوت معنی¬داری بین گروه شاهد دیابتی و دیابتی تحت تیمار مشاهده نشد. در بررسی بافت کبد با استفاده از روش real- time pcr میزان بیان ژن مورد نظر در کبد موش¬های نر با استفاده از آنالیز آماری مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت. بنابراین نتیجه نشان داد آزمون f معنی¬دار نشده است. پس در بین هیچکدام از میانگین¬های نه گانه تفاوت معنی¬داری وجود ندارد.

اثرات پیش تیمار بذر با اسید سالیسیلیک در شرایط تنش شوری بر جوانه زنی و ویژگیهای رشد گیاهچه زنیان (carum capticum)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1393
  زهره افشاری   صدیقه اسمعیل زاده بهابادی

گیاه زنیان (carum cop ticum l. c. b. clarke). متعلق به تیره چتریان و دارای اسانس روغنی است که حاوی تیمول، پاراسیمن،گاما- ترپینن، آلفا-پینن و کارواکرول است (دوازده امامی و مجنون حسینی، 1378). که برای آن ها مصارف دارویی، بهداشت و صنعتی ذکر شده است (chevaller,1997). از اسانس زنیان در دفع برخی آفات هم استفاده می شود (صحاف و همکاران، 1383). در طب مدرن به عنوان ضدعفونی کننده قوی، تقویت جهاز هاضمه و در مصرف خارجی به منظور درمان رماتیسم به کار می رود (مومنی و شاهرخی،1370). همچنین میوه این گیاه در درمان آنژین، دفع سنگ کلیه، آسم، رماتیسم و انفولانزا کاربرد دارد (مقدم نیا و همکاران، 1383). اثرات مفید گیاه زنیان به اسانس آن که جزئی از متابولیت های ثانویه محسوب می شود، نسبت داده شده است(خواجه پور، 1378). بنابراین هر عاملی که بر کمیت و کیفیت اسانس اثر گذار باشد مورد توجه قرار می گیردبا توجه به اهمیت این ترکیب ‍ ها برای بشر و کاربرد فراوانی که متابولیت های ثانویه در زندگی بشر پیدا کرده اند و از طرفی شرایط تنشی که در غالب نقاط کشور وجود دارد، بررسی وجود ارتباط بین تنش های محیطی با تولید و تجمع متابولیت های ثانویه در گیاهان میتوانند بسیار مفید باشد. حضور و اثر تنش شوری در مناطق خشک ونیمه خشک چشمگیر است. جایی که باران محدود و تبخیربالاست. از این رو کمبود آب و عدم اعمال مدیریت مناسب خاک، مشکلات شوری را تا چند برابر افزایش می دهد (banarus khan et al., 2000). تنش شوری یکی از مهم ترین تنش های محدود کننده تولید محصولات زراعی در سطح جهان است. از آنجا که تحمل به شوری در گیاهان یک فرایند پیچیده است که در آن تغییرات مورفولوژیکی، فرایندهای فیزیولوژیکی و بیو شیمیایی درگیر هستند، رشد در محیط نیز نتیجه فرایندهای سازگاری مانند انتقال یون و جایگزینی آن ها، سنتز محلول های اسمزی و تجمع آن ها در جهت تنظیم اسمزی و تغییر وتبدیل پروتئین ها برای حفظ وبازسازی سلول ها است (munns and tester, 2008 ؛ fougere et al.,1991). جایگزینی آن ها، سنتز محلول های اسمزی و تجمع آن ها در جهت تنظیم اسمزی و تغییر وتبدیل پروتئین ها برای حفظ وبازسازی سلول ها است (munns and tester, 2008 . fougere et al.,1991). خاک شور بر اثر تجمع املاح محلول همانند یون های کلر، سولفات، بیکربنات، و گاهی نیترات به ویژه از نوع سدیم، کلیسم، منیزیم و به ندرت پتاسیم در خاک غیر شور حاصل شود. این یون ها در بروز شوری سهیم هستند. در این میان کلرایدها، مانند سدیم کلراید و سولفات ها نظیر سولفات سدیم به علت حلالیت زیاد نقش مهمی را در ایجاد خسارت در گیاه ایفا می کند (میر محمدی میبدی و قره یاضی، 1381). اکثر مشکلات شوری در گیاهان عالی در اثر ازدیاد کلرید سدیم ایجاد می شود که در خاکهای نواحی خشک و ساحلی و منابع آب آن ها گسترش یافته است. تنش شوری اثرهای قابل توجهی بر روی گیاهان دارد که از آن ها می توان به سمیت یونی، تنش اسمزی،عدم تعادل عناصر غذایی و تغییرات وسیع در سنتز ترکیبات بیو شیمیایی اشاره کرد (munns, 2000). جمع شدن نمک های محلول در خاک باعث کم شدن پتانسیل آب در خاک می شود و در نتیجه باعث جذب کمتر آب توسط گیاه شده و عملکرد محصول را کاهش می دهد (عابدی و همکاران، 1381 ). یکی از مراحل حساس گیاهان به تنش شوری، مرحله جوانه زنی است (ungar, 1995). اسیدسالیسیلیک متعلق به گروهی از ترکیبات فنلی است که به طور وسیع در گیاهان وجود دارد امروزه به عنوان ماده شبه هورمونی محسوب می گردد. اسیدسالیسیلیک بوسیله سلول های ریشه تولید می شود و نقش محوری در تنظیم فرایندهای فیزیولوژیکی مثل رشد، نمو گیاه، جذب یون، فتوسنتز و جوانه زنی را ایفا می کند (popova et al., 1997). هدف از این مطالعه بررسی تاثیر پیش تیمار بذر گیاه زنیان با اسیدسالیسیلیک در مقاومت به تنش شوری انجام شد. 2-3- روش تحقیق برای انجام این تحقیق، آزمایشی در آزمایشگاه دانشکده کشاورزی دانشگاه زابل به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملا تصادفی با 3 بار تکرار انجام شد. تیمارهای آزمایش شامل اسید-سالیسیلیک در 4 سطح (0 ، 5/0 ، 1 ، 2 میلی مولار ) و شوری در 4 سطح (0، 50 ، 100 ، 150 ) درصد بود. قبل از شروع آزمایش بذرهای زنیان با هیپوکلریت 3% (وایتکس) به مدت 2 دقیقه ضدعفونی و سپس 3 مرتبه با آب مقطر آبشویی شدند. همچنین پتری دیش ها هم توسط وایتکس کاملا ضدعفونی شد. برای پیش تیمار بذر بااسیدسالیسیلیک، بذرها به مدت 6 ساعت در تاریکی و در دمای 20 درجه سانتی گراد درون محلول قرار گرفتند. پس از آن بذرها تا قبل از ازمون جوانه زنی به مدت 36 ساعت در دمای اتاق خشک شدند. برای سطح صفر میلی مولار اسیدسالیسیلیک از بذرهای تیمار نشده استفاده شد. به منظور آزمون جوانه زنی بذرهای تیمار شده، بذرها درون پتری دیش هایی (30 بذر برای هر پتری دیش) حاوی کاغذ صافی واتمن بود قرار گرفتند و به هر پتری دیش 10 میلی لیتر از محلولnacl شامل سطوح مختلف شوری اضافه شد. سپس پتری دیش ها به داخل ژرمیناتور با دمای 20 درجه و رطوبت نسبی 45 درصد منتقل شدند. بذرها به طور روزانه بازبینی و تعداد بذرهای جوانه زده شمارش شدند. سپس طول ریشه چه و ساقه چه به وسیله خط کش اندازه گیری شد و به منظور تعیین وزن خشک ریشه چه، ساقه چه و گیاهچه، نمونه ها به مدت 3 روز در دمای 50 درجه آون خشک شدند و وزن آن ها با ترازوی 0.001 گرم اندازه گیری شد. سرعت و درصد جوانه زنی با استفاده از معادله های زیر محاسبه شدند. نتیجه گیری در این مطالعه اثرات مثبت پیش تیمار بذور زنیان با اسید سالیسیلیک بر روی جوانه زنی و وزن تر و خشک ریشه چه و اندام هوایی آن کاملاً محرز بود. همچنین ارتقای مقاومت گیاهچه های زنیان تحت تیمار با اسید سالیسیلیک در شرایط تنش شوری به اثبات رسید و گیاهچه های بذوری که با اسید سالیسیلیک تیمار شده بودند کمتر تحت تأثیر اثرات مضر تنش شوری قرار گرفتند؛ لکن حتی در همین تیمارها هم تنش شوری، اثرات منفی خود را در کاهش خصوصیات رشدی زنیان نشان داد. با این وجود به نظر می رسد که پیش تیمار بذور زنیان با اسید سالیسیلیک چه در شرایط تنش شوری و چه در شرایط عدم تنش شوری می تواند در بهبود خصوصیات رشدی آن موثر باشد.

تأثیر کیتوزان بر بیان ژن فنیل آلانین آمونیالیاز(pal) و اسانس گیاه ریحان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1392
  صالحه نادری   صدیقه اسمعیل زاده بهابادی

چکیده ریحان (ocimum basilicum)، گیاهی است علفی و یکساله از تیره نعناع که به عنوان یک گیاه دارویی در درمان بیماری هایی چون سردرد، اسهال، سرفه، زگیل و نارسایی های کلیوی در ایران مورد استفاده است. اسانس ریحان به-طور عمده شامل ترکیبات فنیل پروپانوئیدی است که مسیر بیوسنتز این ترکیبات از مسیر شیکمات می گذرد و مهمترین ترکیبات آنها شامل چاویکول، متیل چاویکول، اوژنول، متیل اوژنول، سینامات می باشد. این ترکیبات توسط یک گروه آنزیمی هدایت و تنظیم می شوند که یکی از آنزیم های کلیدی در مسیر بیوسنتز فنیل پروپانوئیدها فنیل آلانین آمونیا لیاز (pal) است که اولین آنزیم در مسیر تولید این ترکیبات است و با انجام عمل دآمیناسیون اسید آمینه ال-فنیل آلانین را به ترانس سینامیک اسید تبدیل می کند. عوامل موثر دربیان آنزیم pal و در نتیجه تولید ترکیبات فنولی در گیاه شامل سن گیاه ، غلظت تنظیم کننده های رشد، استرسها مانند علف کش ها ، زخمی شدن بافت ها ، مدت زمان تابش نور، پرتوهای uv ، دما و سطح نیتروژن و فسفات و... می باشند. کیتوزان به عنوان الیسیتور زیستی کار آمد، برای بهبود بخشیدن بیوسنتز متابولیت های ثانویه در گیاهان دارویی زیادی تأیید شده است. در این تحقیق اثر کیتوزان بر بیان ژن pal و اسانس گیاه ریحان مورد بررسی قرار گرفت و ارتباط بین بیان ژن و فعالیت pal با مقدارترکیبات فنیل پروپانوئید و ترکیبات فنل کل در گیاه ریحان مطالعه شد. این آزمایش در پاییز 1391 در مرکز زیست پژوهشی دانشگاه زابل (بیوسنتر) اجرا گردید و گیاهان در مرحله پیش گلدهی با کیتوزان تیمار شدند و در زمان های مختلف 1، 2، 3، 5 روز پس از اعمال کیتوزان برداشت شدند. بیان ژن pal به روش real time pcr و میزان اسانس با تکنیک gc-ms سنجیده شد. نتایج این بررسی نشان داد که بیشترین مقدار بیان ژن و فعالیت آنزیم pal در یک روز پس از اعمال کیتوزان بود و در روز پنجم پس از اعمال کیتوزان کاهش یافت. همچنین کیتوزان باعث افزایش ترکیبات فنیل پروپانوئیدی و فنل کل گردید. به طور کلی تغییرات میزان بیان ژن و فعالیت آنزیم pal با روند تغییرات ترکیبات فنل پروپانوئیدی و ترکیبات فنل کل در مراحل مختلف برداشت مطابقت دارد. بنا بر این کیتوزان به عنوان الیسیتور زیستی از طریق افزایش بیان ژن و فعالیت آنزیم pal باعث افزایش ترکیبات فنیل پروپانوئید و فنل کل گردید. کلمات کلیدی: ریحان، اسانس، بیان ژن، فنیل آلانین آمونیالیاز

بررسی نقش پروتئین piwil2 در بیان مارکرهای سلولهای بنیادی اسپرماتوگونیال انسانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده علوم 1394
  سامره سلیمان پور لیچائی   حمیدرضا سلیمانپور لیچائی

ژن های خانواده piwi ، ژن هایی کاملاً محافظت شده در طی تکامل می باشند که نقش مهمی را در فرایند-هایی نظیر خودبازسازی سلول های بنیادی، گامتوژنز و تداخل rna در ارگانیسم های مختلف از arabidopsis تا انسان ایفا می نمایند. piwil2 که hili نیز نامیده می شود یکی از چهار همولوگ شناخته شده پروتئین های piwi در انسان محسوب می گردد. بیان ژن piwil2 در سلول های جنسی موجود در بافت بیضه مبین نقش کلیدی این ژن در شکل گیری و خودبازسازی سلول های بنیادی اسپرماتوگونیال می باشد. از اینرو در این پروژه با هدف کاربرد در درمان ناباروری در مردان، با ایجاد رده سلولی nff-piwil2 نقش سببی ژن piwil2 در تمایز سلول های فیبروبلاست انسانی به سمت سلول های رده جنسی در سطح rna و با روش semi-quantitative rt-pcr مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که در سلول های فیبروبلاست انسانی دارای بیان اکتوپیک ژن piwil2 میزان بیان مارکرهای جنسی pre-meiotic شامل fragilis، stella، c-kit،stra8 ، cd49f و hsp90 افزایش می یابد اما بیان مربوط به مارکر های meiotic و post-meiotic شامل pgk2 و scp3 در شرایط بکار گرفته در این مطالعه (dmem+10%fbs) نمی باشد. همچنین نتایج حاصل از این مطالعه به روشنی اثبات کرد که ژن piwil2، بعنوان تنظیم کننده مثبت بالادست ژن های پرتوانی شامل c-myc، klf4، oct4، nanog و همچنین stat3 محسوب شده و افزایش بیان آن افزایش میزان بیان ژن های نامبرده را سبب می گردد. نتایج حاصل از این مطالعه از قابلیت ژن piwil2 در بازبرنامه ریزی سلول های فیبروبلاست انسانی به سلول های جنسی pre-meiotic حکایت دارد. کلمات کلیدی: piwil2، پرتوانی، سلول های بنیادی اسپرماتوگونیال، ناباروری.