نام پژوهشگر: مجید عسکری حصنی
فاطمه لواجو احسان کامرانی
بررسی پویایی شناسی خرچنگ ویولن زن uca sindensisدر منطقه بین جزر و مدی بندر پل(استان هرمزگان) چکیده پویایی شناسی جمعیت خرچنگ ویولن زن uca sindensis در جنگلهای مانگرو بندر پل در استان هرمزگان، مورد مطالعه قرار گرفت. 10 کوادرات 5/0x 5/0متر به طور تصادفی در طی دوره جزر کامل و ماهانه از مهر 1388 تا شهریور 1389 انتخاب شد. کوادرات ها تا عمق30 سانتی متر حفر شدند. نمونه برداری از 3 بستر ماسه ای ، سیلتی و رسی انجام شد. بازسازی ذخیره، پارامتر رشد بر حسب الفانi ، ضریب مرگ و میر، پراکنش و تولیدمثل ، فراوانی، دما، دانه بندی رسوب ، میزان مواد آلی کل طی این دوره مطالعاتی مورد ارزیابی قرار گرفت. آنالیز فراوانی طولی با استفاده از نرم افزار fisat ii انجام شد. از کل 710 نمونه خرچنگ صید شده 343 (3/48%) نر و 367 (3/52%) ماده بودند. نسبت جنسی 1:1 بود)05/0<.( ? 2, p نسبت چپ به راست بودن جهت چنگال بزرگ در جنس نر 1:1بود (05/0<p). عرض کاراپاس گستره ای بین 3 تا 17 میلی متر در نرها و 4 تا 16 میلی متر را در ماده ها داشت. نتایج حاصل از فراوانی طولی نشان داد که، طول بی نهایت 3/17 برای نرها و 28/16 برای ماده ها بدست آمد. همچنین میزان k یا ضریب رشد در طی یک سال 33/0 برای نرها و 36/0 برای ماده ها بدست آمد. تولیدمثل فصلی بود. دمای خاک در دی ماه کمترین و در مرداد ماه بیشترین دما را به خود اختصاص داد. رابطه بین تعداد خرچنگ و میزان موادآلی عکس است به طوری که با افزایش تعداد خرچنگ ها، میزان موادآلی کاهش می یابد در نتیجه رشد هم زیاد می شود(05/0>p). ? مونرو هم گستره ای از 98/1 برای نرها و 94/1 برای ماده ها داشت. الگوی بازسازی ذخیره، الگوی فصلی را نشان داد. به طور کلی جنس نر خرچنگ های ویولن زن uca sindensis جثه بزرگتر، رشد بیشتر و مرگ و میر کمتری را نسبت به جنس ماده نشان داد و فاکتورهای محیطی عامل اصلی این تغییرات بودند.
مجید عسکری حصنی علی دادالهی سهراب
چکیده در تحقیق حاضر برای مطالعات میدانی شش ایستگاه در شرق بندرعباس در ناحیه تیاب و کلاهی در سال 1388انتخاب گردید. در تمام ایستگاه ها دما، شوری، ph و الکترولیت های آب اندازه گیری شد و همزمان نمونه های رسوب، آب و همچنین خون و بافت آبشش خامه ماهی تهیه گردید. میزان فلزات سنگین و مواد نفتی کل در رسوب، آب و بافت آبشش پس از مراحل آماده سازی، توسط دستگاه جذب اتمی و دستگاه uvf اندازه گیری شدند. برای مطالعات آزمایشگاهی خامه ماهی از تالاب تیاب و زهکش های مزارع پرورش میگو صید و به استخر های بتنی منتقل گردیدند. پس از 45 روز سازگاری، میزان حد کشندگی در مدت 96 ساعت (96h-lc50 ) تعیین شد. برای آزمایش تحت کشنده خامه ماهیان در معرض 5، 10 و 20 درصد غلظت lc50 برای هر آلاینده به مدت 21 روز قرار گرفتند که در زمان های 5/0، 1، 4، 7، 14 و 21 روز از خامه ماهیان خونگیری به عمل آمد و به غیر از زمان 5/0 روز در سایر زمان ها از نمونه ها بافت آبشش تهیه شد. بر اساس نتایج بدست آمده میزان دما بین 9/23 تا 26 درجه سانتیگراد، ph بین 9/7 تا 2/8 و شوری بین 93/36 تا 13/38 بود. متغییرهای سرب، کادمیم و مواد نفتی کل در رسوب و آب در ایستگاه های مختلف با هم اختلاف معنی دار نشان دادند(p<0.05). میزان کادمیم بافت آبشش در شش ایستگاه اختلاف معنی دار نداشتند(p>0.05) . در میزان سلول های خونی قرمز، هموگلوبین، لنفوسیت، نوتروفیل، بازوفیل، گلوکز، کورتیزول، هورمون های تیروئیدی، کلسیم و پتاسیم هیچ اختلاف معنی داری بین ایستگاه ها دیده نشد (p>0.05). اما در میزان سدیم، کلر، سلول های خونی سفید، مونوسیت، ائوزینوفیل و هماتوکریت، اختلاف معنی دار بین ایستگاه ها مشاهده گردید (p<0.05). مقدار غلظت کشندگی حاد برای نیترات سرب، کلرید کادمیم و گازوئیل به ترتیب 49/426 میلی گرم بر لیتر، 79/62 میلی گرم بر لیتر، 12/5 میلی لیتر بر لیتر و برای تیمار ترکیبی 69/142بدست آمد. بر اساس نتایج آزمایش تحت کشندگی، میزان گلوکز، کورتیزول، t4 و پتاسیم در تمام آلاینده ها بالاتر (p<0.05) اما میزان سدیم، کلر و کلسیم t3 در تمام آلاینده ها پایین تر از گروه شاهد بود(p<0.05) . تمام فاکتورهای خونی در تیمارهای فلزی و مواد نفتی نسبت به گروه کنترل اختلاف معنی دار نشان دادند (p<0.05). بر اساس مطالعات بافت شناسی آبشش تغییراتی از جمله هیپرپلازی و هیپرتروفی سلول های آبششی، ادم ، واکوئله شدن، جدا شدگی، چماقی شدن، سینوس خونی، پیچش، چسبندگی و نکروز رشته های آبششی مشاهده شد. در آبشش نمونه های محیطی تغییرات پاتولوژیک نمونه های نزدیک به ساحل بالاتر از نمونه های دور از ساحل بود و همچنین در شرایط آزمایشگاهی در تیمارهای شماره 3 آلاینده ها و در روز 21 این تغییرات بافتی شدیدتر از سایر تیمارها مشاهده گردید. بطور کلی تغییرات خونی و بافتی در تمام آلاینده ها از لحاظ شدت در تیمار های شماره 3 بالاتر و به ترتیب به صورت ترکیبی> ماده نفتی> کادمیوم> سرب مشاهده گردید و با گذشت زمان تغییرات مشهودتر بود. بر اساس پژوهش حاضر می توان نتیجه گرفت که آلاینده های فلزی و نفتی تاثیر شاخصی بر فاکتورهای خونی و بیوشیمیایی و همچنین تنظیم اسمزی و ساختار بافت آبشش خامه ماهی دارند.
مهناز رنجبر مسعود مجدزاده
خانواده braconidae یکی از بزرگترین گروه های راسته hymenoptera محسوب می شود که نقش مهمی در کنترل بیولوژیک آفات دارند، در نتیجه از نظر اقتصادی و زیست محیطی دارای اهمیت می باشند. با توجه به اینکه مطالعات سیستماتیک کمی در مورد فون این خانواده و زیرخانواده های متعلق به آن در شهرستان بردسیر (استان کرمان) انجام شده است، لذا در این پژوهش نمونه هایی از اعضای این خانواده از منطقه مذکور جمع آوری و شناسایی شدند. نمونه برداری طی سال های 1391 و 1392 در شهرستان بردسیر انجام گرفت. در تمام مراحل نمونه برداری فاکتور های محیطی اندازه گیری شد. شاخص های اکولوژیک در تمام ایستگاه ها به وسیله نرم افزار past محاسبه شد. بر اساس اندازه گیری فاکتورهای محیطی و شاخص ها، کمترین و بیشترین دما در ایستگاه های گوغر و نگار و کمترین و بیشترین شاخص های تنوع گونه ای، غالبیت و ترازی زیستی در ایستگاه های گوغر، قلعه عسگر و نگار بودند. نتایج شناسایی نمونه ها حاکی از وجود هفت جنس و پانزده گونه منعلق به دو زیرخانواده euphorinae و opiinae می باشد. از گونه های شناسایی شده چهار گونه برای اولین بار از ایران گزارش شده اند که با علامت ستاره مشخص شده اند. opiinae: biophthorab bajula (haliday, 1837) biosteres carbonaris (nees, 1834) opius circinus papp, 1979 opius longicornis thomson, 1895 opius pallipes wesmael, 1835 opius paranivens fischer, 1990 opius pygmaeus fischer, 1962 opius teresus (foerster, 1862) phaedrotoma biroi (fischer, 1960) phaedrotoma divisa (szepligeti, 1898) phaedrotoma exigua (wesmael, 1835) euphorinae: dinocampus coccinellae (schrank, 1802) microctonus eathiopoides (loan, 1975) microctonus secalis haliday, 1833 peristenus relictus (ruthe, 1856)
طاهره صرافی مسعود مجدزاده
در این پژوهش نمونه برداری¬ از اواخر سال 1391 تا اواخر تابستان 1392 درهفت ایستگاه در شهرستان نی¬ریز (استان فارس) انجام شد.در تمام مراحل نمونه برداری فاکتورهای محیطی اندازه گیری شد. 14 گونه زنبور متعلق به شش زیرخانوادهbanchinae،campopleginae،cryptinae، diplazontinae، ichneumoninae،orthocentrinaeاز خانوادهichneumonidaeجمع آوریو شناسایی گردید، و شاخص های اکولوژیکی تمام ایستگاه ها بر اساس تراکم و تنوع گونه ای در هر ایستگاه به وسیله نرم افزار past محاسبه شد. از بین گونه¬هایشناسایی شده سه گونه برای اولین بار از ایران و ده گونه برای اولین بار از استان فارس گزارش داده می¬شود. گونه های جدید برای ایران با علامت ستاره مشخص شده اند. banchinae exetastesadpressorius(thunberg, 1824)* campopleginae diadegmasemiclausum(hellén, 1949) cryptinae dichrogastersaharator(aubert, 1964) cryptus inculcator (linnaeus, 1758) diplazontinae diplazonlaetatorius (fabricius, 1781) enizemumornatum(gravenhorst, 1829) homotropusnigritarsus(gravenhorst, 1829) homotropussignatus(gravenhorst, 1829)* ichneumoninae diadromuscollaris(gravenhorst, 1829) ichneumon sarcitoriuslinnaeus, 1758 colpognothuscelerator (gravenhorst, 1807) virgichneumoncallicerus (gravenhorst, 1820) orthocentrinae orthocentrusasper(gravenhorst, 1829) picrostigessetiger (brischke, 1871)*
شیما قطبی مسعود مجدزاده
زنبورهای پارازیتوئید یکی از مهمترین دشمنان آفات گیاهی بوده و از نظر زیست محیطی و اقتصادی از اهمیت بالایی برخوردارند. یکی از مهم ترین خانوداه های زنبورهای پارازیتوئید، خانواده braconidae (براکونیده) می باشد. در تحقیق حاضر دو زیرخانواده ( alysiinaeو aphidiinae) از این خانواده در شهرستان بردسیر (استان کرمان)از دیدگاه فونستیک و اکولوژیک مورد بررسی قرار گرفت. در تمام مراحل جمع آوری نمونه ها فاکتورهای محیطی از جمله دما، رطوبت و ارتفاع از سطح دریا اندازه گیری شد و ارتباط بین فاکتورهای محیطی و شاخص های اکولوژیک با استفاده از نرم افزار spss مورد بحث قرار گرفت. نتایج شناسایی نمونه ها حاکی از وجود 21 گونه از 10 جنس متعلق به این دو زیرخانواده در منطقه می باشد. از این تعداد چهار گونه و جنس نر گونه chorebus longiarticulis برای اولین بار از ایران گزارش شده است که با علامت (*) مشخص شده اند. گونه های شناسایی شده به شرح زیر می باشند: alysiinae: 1- chorebus bathyzonus (marshall, 1895) 2- chorebus lar (morley, 1924) 3- chorebus longiarticulis fischer, lashkari-bod, rakhshani & talebi, 2011* 4- chorebus misellus (marshall, 1895) 5- chorebus parvungula (thomson, 1895)* 6- dacnusa abdita, haliday, 1839 * 7- dinotrema contracticorne (fischer, 1974) * 8- orthostigma beyarslani fischer, 1995 9- synaldis distracta (nees, 1834) 10- synaldis ultima fischer, 1970* aphidiinae: 11- aphidius colemani viereck, 1912 12- aphidius ervi haliday, 1834 13- aphidius matricariae haliday, 1834 14- aphidius smithi sharma & subba roa, 1959 15- aphidius uzbekistanicus luzhetski, 1960 16- diaeretiella rapa m’ intosh, 1855 17- lysiphlebus fabarum (marshall, 1896) 18- praon volucre haliday, 1833 19- praon exoletum nees, 1811 20- praon unitum mescheloff and rosen, 1988 21- trioxys camplanatus quilis, 1931 بر اساس نتایج به دست آمده ارتباط معنی داری بین فاکتورهای محیطی و شاخص های اکولوژیک مشاهده شد. به طوری که با افزایش دما و رطوبت در بازه مشخص، تنوع و تراکم گونه ای افزایش یافت. بهترین بازه برای زیرخانواده alysiinae میانگین دماییc?20- 18 و رطوبت 34- 31 درصد و برای زیرخانواده aphidiinae میانگین دماییc? 19- 22 و رطوبت 31- 33 درصد می باشد.
ایمان فخرزادگان مهدی حسن شاهیان
جنگل های مانگرو اکوسیستم های ساحلی هستند که در مناطق گرمسیری و نیمه گرمسیری سراسر دنیا یافت می شوند. این اکوسیستم از نظر اکولوژی و اقتصادی دارای اهمیت بالایی است و خدمات متنوعی را به موجودات دریایی و انسان ارایه می دهد. یکی از مهم ترین عوامل مخرب این اکوسیستم نفت خام است. نفت خام سالانه باعث مرگ و میر و از بین رفتن بسیاری از مانگروها و موجودات دریایی می شود. با توجه به اهمیت این اکوسیستم، بهترین و مقرون به صرفه ترین روش جهت پاکسازی این اکوسیستم، روش تجزیه زیستی است. در این تحقیق جهت جداسازی باکتری های تجزیه کننده نفت خام، از جنگل های مانگرو استان بوشهر نمونه برداری غنی سازی شدند و بر اساس onr صورت گرفت. باکتری های تجزیه کننده نفت خام در محیط رشد و حذف نفت بالاتر مورد غربالگری قرار گرفتند. باکتری های برتر جداسازی شده با روش های بیوشیمیایی و مولکولی شناسایی شدند. حذف نفت خام توسط باکتری ها با روش های، بررسی شد. از نمونه های جمع آوری شده تعداد 61 سویه gc و ftir ، اسپکتروفوتومتری باکتری تجزیه کننده نفت خام جداسازی شد که بر اساس نتایج حاصله از تست های غربالگری مشخص گردید که تعداد 16 سویه بیشترین میزان تجزیه نفت خام را داشتند و مورد شناسایی بیوشیمیایی قرار گرفتند. و در نهایت 9 سویه مورد شناسایی مولکولی قرار گرفتند که به جنس تعلق vibrio, halomonas, pseudomonas, kangiella, idiomarina, marinobacter ، های داشتند.