نام پژوهشگر: یعقوب پاژنگ
طاهره کرمی مهدی محمد زاده
پرتو درمانی یکی از راه های درمان سرطان است که یا به تنهایی یا به همراه دیگر شیوه های درمان تجویز می شود. پرتو درمانی ممکن است به سلول های سالم هم آسیب برساند، بنابراین دز تابشی به شکلی باید کنترل شود که با کمترین آسیب به بافت های سالم، بتواند بیشترین تخریب را بر سلول های سرطانی داشته باشد. هدف این مطالعه بررسی بیوفیزیکی ناهنجاری های سیتوژنتیکی القا شده توسط پرتوهای گاما در سلول های k562در شرایط آزمایشگاهی بود. سلول های k562 در محیط آزمایشگاه کشت داده شدند و توسط پرتو گاما ناشی از سزیم-137 روزانه یک ساعت برای 1 ، 2 و3 روز پشت سرهم تابش داده شدند. سپس زنده مانی سلول ها توسط سنجش mtt تخمین زده شد. همچنین الکتروفورز dna برای بررسی اثر تابش بر روی dna سلول های k562 انجام شد. تغییرات مورفولوژی پس از تابش بر روی سلول های k562 در زمان های متفاوت مشاهده شد. نتایج سنجش mtt در ارتباط با اثر سلول کشی تابش گاما بر روی سلول های k562 نشان می دهد که زنده مانی به مدت 1 ،2 و 3 ساعت تابش به ترتیب 91%، 88% و 83% می باشد. الکتروفورز dna: تابش گاما ساطع شده از سزیم-137 می تواند بر روی سلول های k562 آسیب برساند، و باعث ایجاد باند در تصاویر الکتروفورز شود که در روش الکتروفورز dna مشاهده شد. یافته های بدست آمده از این مطالعه نشان داد که فعالیت سلول کشی در سلول های k562 کاملاً وابسته به میزان تابش می باشد. با افزایش تابش، درصد مرگ سلول های سرطانی در مقایسه با گروه شاهد یا کنترل افزایش می یابد. همچنین نتایج حاصل نشان داد که فعالیت سلول کشی سلول هایk562 وابسته به زمان است و با گذر زمان افزایش می یابد.
زینب علیزاده قلقاچی مهدی محمدزاده
در سال های اخیر تابش های یونیزان نقش عمده ای را در زمینه پزشکی دارند و از آن ها به طور گسترده در درمان سرطان استفاده می شود. دانستن پاسخ سلول های سرطانی به تابش می تواند نقش عمده ای در پروسه درمان داشته باشد. به همین منظور در مطالعات حاضر پاسخ سلول های k562 به تابش بتای ساطع شده از چشمه استرانسیوم 90 مورد بررسی قرار گرفت. برای انجام این تحقیق ابتدا سلول های k562 تهیه شده و با محیط کشت rpmi و 10% fbs در انکیباتور با دمای 37 درجه سانتیگراد و 5% کربن دی اکسید کشت داده شدند و سپس طی 3 روز متوالی (به صورت روزانه 30 دقیقه، 1 ساعت و 2 ساعت) تحت تابش بتا قرار گرفتند. نتایج حاصل از این تابش دهی به وسیله آزمون mtt و الکتروفورز dna بررسی گردید. نتایج آزمون mtt برای هر سه نمونه نشان دهنده ی مرگ سلولی بر اثر تابش می باشد، به ویژه برای نمونه ی با بیشترین دز دریافتی (روزانه 2 ساعت) 40% سلول کشی مشاهده می شود. همین طور نتایج الکتروفورز dna برای هرسه نمونه شکستگی dna را نشان می دهد.
افسانه باپیری یعقوب پاژنگ
سیکلواکسیژناز یک آنزیم کلیدی برای تولید پروستاگلاندین ها می باشد، که دارای سه ایزوفرم مختلف cox-1 cox-2, و cox-3 می باشد. گزارش شده است که میزان cox-2 در سرطان های مختلف افزایش پیدا می کند. مهارگرهای cox-2 موجب القای آپوپتوز و مهار رشد سلول های سرطانی می شوند. بنابراین cox-2 ممکن است یک هدف مولکولی برای درمان سرطان باشد. برای این منظور ابتدا سلول های k562 کشت داده شد؛ سپس غلظت های مختلف از داروهای مذکور تهیه و خواص ضد توموری آن ها در 24، 48 و 72 ساعت بعد از تیمار به روش mtt سنجیده شد. درمرحله ی بعد باتوجه به ic50 داروها، ترکیبی از دو دارو در غلظت های مختلفی تهیه شد و اثر ضد سرطانی آنها نیز توسط روش mtt مورد سنجش قرار گرفت و غلظت سینرژیسمی آن با نرم افزار compusyn بررسی گردید. همچنین برای بررسی آپوپتوز از الکتروفورز dna و رنگ آمیزی dapi استفاده شد. نتایج بدست آمده نشان داد که ic50 بدست آمده برای ایبوپروفن و ایندومتاسین به ترتیب برابر با 315 و 1327 میکرو مول بر لیتر گردید. داروهای ترکیبی نیز به طور معنی داری موجب کاهش بقا و افزایش آپوپتوز می-گردند و تنها در غلظت 800 دارای اثر سینرژیسمی هستند. نتایج حاصل از الکتروفورز و رنگ آمیزی سلول ها نیز نشان داد که این داروها دارای اثر آپوپتوزی بودند. از نتایج بدست آمده می توان چنین استنباط کرد که اثر مهاری ایبوپروفن، ایندومتاسین و همچنین داروی ترکیبی بر روی سلول های k562 وابسته به زمان و دوز می باشد، که بیشترین اثر مهاری در 72 ساعت بعد از تیمار و بالاترین غلظت مشاهده شد. با توجه به میزان ic50، ایبوپروفن نسبت به ایندومتاسین در غلظت بیشتری موجب کاهش بقای 50 درصد از سلول های k562 می شود. داروهای ترکیبی نیز نقش موثرتری در کاهش رشد سلولی دارند. بر اساس نتایج، داروهای یاد شده ممکن است برای پیشگیری و درمان لوسمی میلوئیدی مزمن موثر واقع شوند.
سپیده باستانی یعقوب پاژنگ
یکی از پروتئین های درگیر با سرطان و استرس، گیرنده های بتا آدرنرژیک اند. پروتئین cox-2 نیز فرمی از آنزیم سیکلواکسیژناز (cyclooxygenase) است که توسط فاکتورهای متعددی از جمله التهاب القا شده و با تومورزایی همراه است. فعالیت درمانی بلوکه کننده های بتا مانند پروپرانولول و مهارکننده ی انتخابی cox-2 مانند سلکوکسیب (celecoxib) به ترتیب به بلوکه کردن گیرنده های بتا آدرنرژیک و مهار آنزیم cox-2 نسبت داده می شود. در این پژوهش اثر پروپرانولول و سلکوسیب بر روی رشد سلول های k562 مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از روش mtt خاصیت ضد توموری داروهای پروپرانولول و سلکوکسیب در غلظت های مختلف بر روی رده سرطانی k562 بررسی شد و پس از تهیه داروی ترکیبی از این دو دارو در غلظت های مختلف و استفاده از روش mtt و نرم افزار compusyn، اثرات سینرژیسم و آنتاگونیسم داروها به دست آمد. برای بررسی آپوپتوز نیز از روش ژل الکتروفورز dna و روش رنگ آمیزی dapi استفاده شد. دو داروی پروپرانولول و سلکوکسیب باعث کاهش قدرت بقاء سلول های k562 شدند . داروی ترکیبی حاصل از دو داروی مدکور باعث کاهش رشد بیشتر در سلول های k562 شد. نتایج نشان داد در غلظت مشخصی از داروی ترکیبی پروپرانولول و سلکوکسیب سینرژیسم وجود دارد و در این غلظت رشد سلول های k562 کاهش معنادار نشان می دهند. اثر مهاری داروهای پروپرانولول و سلکوکسیب وابسته به زمان و غلظت می باشد و بنابراین در غلظت های بالاتر داروها و 72 ساعت پس از تیمار بیشترین اثر مهاری مشاهده شد. با توجه به نتایج به دست آمده می توان از داروهای پروپرانولول و سلکوکسیب و نیز داروی ترکیبی تهیه شده از آن، برای مهار رشد سلول سرطانی k562 استفاده کرد.
شهین اعلائی دیمان یعقوب پاژنگ
چکیده لوسمی، سرطان بافت های خون ساز بدن می باشد که از سلول های پیش ساز گلبول های قرمز و سفیدخون مشتق می شود. گلبول های قرمز و سفید خونی معمولاًٌ در صورت نیاز بدن، به طریقی منظم و کنترل شده رشد می کنند و تقسیم می شوند. اما دربیماری لوسمی در این روند اختلال ایجاد شده و رشد سلول های خونی از کنترل خارج می شود. نیتروگلیسیرین از طریق تبدیل به نیتریک اکسید( no ) و بالابردن استرس اکسیداتیو موجب القاء آپوپتوز در سلول های سرطانی می شود. والپروئیک اسید از طریق مهارکردن هیستون داستیلاز و همچنین القاء تمایز و آپوپتوز در سلول های بدخیم میتواند در درمان سرطان بکار گرفته شود. برای این منظور ابتدا سلول های لوسمی رده k562کشت داده شد؛ سپس غلظت های مختلف داروی نیتروگلیسیرین و اسید والپروئیک تهیه و خاصیت سیتوتوکسیته آن در 24، 48 و 72 ساعت بعد از تیمار به روشmtt سنجیده شد، سپس ic50 داروها برآورد شد و غلظت سینرژیسمی داروی ترکیبی با نرم افزار compusyn بررسی گردید. در مرحله بعد برای بررسی آپوپتوز از الکتروفورز و رنگ-آمیزی hoechst استفاده شد. نتایج نشان داد ic50محاسبه شده برای نیتروگلیسیرین و اسیدوالپروئیک به ترتیب برابر با 79 و 80میکرومولار می باشد همچنین با روش mtt معلوم شد در 72 ساعت و در دوزهای بالاتر بیشترین اثر را این داروها دارند. داروهای ترکیبی نیز به طور معنی داری موجب کاهش بقاء و افزایش آپوپتوز می گردند و تنها در غلظت 100 میکرومولار دارای اثر سینرژیسمی هستند. همچنین نتایج حاصل از الکتروفورز و رنگ آمیزی سلول ها نشان داد این داروها دارای اثر آپوپتوزی هستند. از نتایج حاصله می توان چنین استنباط کرد که اثر مهاری نیتروگلیسیرین و ا سیدوالپروئیک و همچنین داروی ترکیبی بر روی سلول های k562 وابسته به زمان و دوز می باشد که بیشترین اثر مهاری در 72 ساعت بعد از تیمار و بالاترین غلظت مشاهده شد. داروهای ترکیبی نیز نقش موثرتری در کاهش رشد سلولی دارند بنابراین، این داروها می توانند در پیشگیری و درمان لوسمی میلوئیدی مزمن موثر واقع شوند. کلمات کلیدی: اسیدوالپروئیک، نیتروگلیسیرین، آپوپتوز، ic50، اثر سینرژیسمی، رده سلولی k562