نام پژوهشگر: علی مستوری
یوسف ایگدری علی مستوری
چکیده تحقیق حاضر با هدف تعیین کاربری اراضی و تغییر سطوح کاربری جنگل در منطقه علی آباد کتول از سال 1385-1373 با استفاده از تصاویر lissiii ماهواره irs انجام گرفته است. پس از انجام عملیات پیش پردازش، طبقه بندی تصاویر به روش نظارت شده و با استفاده از الگوریتم های حداکثر احتمال، متوازی السطوح، حداقل فاصله و شبکه عصبی مصنوعی انجام شد. به منظور ارزیابی صحت نتایج طبقه-بندی، نقشه واقعیت زمینی نمونه ای با پیاده نمودن 360 قطعه نمونه 1 هکتاری تهیه شد. نتایج نشان داد که تفکیک و طبقه بندی اراضی با 5 کلاسه به ترتیب از صحت کلی و ضریب کاپای (57% و 32/0) متوسط برخوردار است. برای رسیدن به مناطق جنگلی و غیر جنگلی و تغییر سطوح آن ها طبقه بندی با دو کلاسه جنگل و غیر جنگل صورت گرفت. نتایج جدول خطا نشان داد که تفکیک اراضی به صورت جنگل و غیر جنگل از صحت کلی و ضریب کاپا (92% و 87/0) بالایی برخوردار است. در نهایت نقشه طبقه بندی شده با صحت بالا با نقشه اول دوره مقایسه و مشخص شد که در یک دوره 12 ساله به میزان 08/341 هکتار معادل 24/2% از مساحت جنگل کاسته شده است.
لادن اصغرنژاد موسی اکبرلو
چمنزارها یکی از اکوسیستم های مهم مرتعی هستند و از لحاظ تولید علوفه برای دام های اهلی و وحشی یکی از پر محصول ترین نوع مراتع محسوب می شوند. به دلیل اهمیت تعیین میزان تولید مراتع و به منظور تعیین ظرفیت آن لازم است میزان علوفه تولیدی این چمنزارها مورد مطالعه و ارزیابی قرار گیرد و همچنین به منظور تهیه برنامه هایی برای جلوگیری از چرای بیرویه میزان بهره برداری از مراتع نیز تعیین شود. با توجه به اینکه چمنزارها دارای پوشش یکنواخت و همگنی هستند و از تنوع کمی برخوردارند با استقرار پلات های 60×25 سانتی متر به صورت تصادفی در هر واحد، تولید گونه از طریق قطع و توزین برآورد گردید و با استقرار قفس توری در هر واحد در ابتدای فصل رویش، علوفه واقع در داخل قفس و خارج آن در خاتمه فصل چرا با استفاده از پلات 60×25 سانتی متر با سه تکرار قطع و سپس توزین و در نهایت میزان وزن خشک گیاهان داخل و خارج قفسها محاسبه گردید و با تعیین وزن متوسط علوفه پلاتهای چرا نشده و چرا شده، میزان بهره برداری به درصد تعیین شد. در این تحقیق گونه های poa pratensis و agropyron trichophorum که به خانواده گرامینه تعلق دارند بیشترین تولید را در منطقه داشتند. به طور متوسط میزان تولید علوفه چمنزارهای منطقه مورد مطالعه 5259 کیلوگرم در هکتار در سال برآورد گردید و میزان بهره برداری از کل چمنزارهای منطقه 58/76 درصد است. میزان بهره برداری به تفکیک واحدها به ترتیب 86 درصد در واحد یک، 25/70 درصد در واحد دو، 89/70 درصد در واحد سه و 18/79 درصد در واحد چهار است. همچنین بهره برداری از گونه های غالب agropyron trichophorum و poa pratensis به ترتیب 95 درصد و 93 درصد رشد سالانه صورت گرفته است.
لیلا دباغ حسین وارسته مرادی
چکیده آتش سوزی سطحی یکی از مهمترین آشفتگی های محیط زیستی است. در این تحقیق، تغییرات جامعه پرندگان جنگلی و متغیرهای محیط زیستی در دو عرصه جنگلی سوخته و نسوخته در جنگل فاضل آباد گرگان مورد بررسی قرار گرفت. پرندگان و متغیرهای محیط زیستی با روش نمونه برداری مسافتی مورد بررسی قرار گرفتند. در هر یک از 80 نقطه نمونه برداری (40 نقطه نمونه برداری در عرصه جنگلی سوخته و 40 نقطه نمونه برداری در عرصه جنگلی نسوخته) پرندگان در فاصله شعاعی 25 متری و متغیرهای زیستگاهی در فاصله شعاعی 5 متری از هریک از نقاط نمونه برداری شدند. در فصل تولیدمثلی که مقارن با اولین بهار پس از وقوع آتش سوزی بود، تنوع و تراکم کل پرندگان در عرصه جنگلی سوخته بیشتر از عرصه جنگلی نسوخته بود. به علاوه، در فصل غیر تولیدمثلی، تنوع و تراکم کل پرندگان در عرصه جنگلی نسوخته بیشتر از عرصه جنگلی سوخته بود. در فصل تولیدمثلی، گونه های چرخ ریسک بزرگ، چرخ ریسک پس سر سفید، سهره جنگلی و توکای سیاه که در گروه پرندگان دانه خوار درخت زی قرار دارند، دارای تراکم بیشتر در عرصه جنگلی سوخته بودند در حالی که گونه های کمرکلی جنگلی، دارکوب خال دار بزرگ و مگس گیر سینه-سرخ که متعلق به گروه پرندگان آشیان حفره ای هستند، دارای تراکم بیشتر در عرصه جنگلی نسوخته بودند. در فصل غیر تولیدمثلی، گونه های چرخ ریسک بزرگ، چرخ ریسک پس سر سفید، سهره جنگلی، توکای سیاه، کمرکلی جنگلی و دارکوب سوری همگی داری تراکم بیشتر در عرصه جنگلی نسوخته بودند. نوع رفتار تغذیه ای و آشیانه سازی پرندگان بر واکنش آن ها در برابر آتش سوزی موثر است. برای مثال، پرندگان آشیان-حفره ای در برابر آشفتگی و تغییر زیستگاه آسیب پذیرتر بودند. همچنین نتایج نشان دهنده اهمیت زمان سپری شده از وقوع آتش سوزی بود.
حسن احمدی مجید اونق
تحقیق حاضر با هدف ارزیابی انطباق کاربری های فعلی و توسعه مدل های آمایش سرزمین در شرایط استان گلستان انجام گردید. در این تحقیق جهت نیل به اهداف فوق سه محدوده از گرادیان-های اکولوژیک کلی از مناطق غربی، مرکزی و شرقی استان گلستان انتخاب شد. پس از شناسائی منابع اکولوژیک پایدار و ناپایدار مناطق سه گانه، با ترکیب نقشه های موضوعی و تولید واحدهای محیط زیستی، توان اکولوژیک برای کاربری های مرسوم ارزیابی و اولویت بندی کاربری ها در هر واحد ارزیابی به روش قیاسی کمی بر اساس سناریو های پیشنهادی انجام و با توجه به شرایط مجاز اکولوژیک، سامان دهی کاربری ها اجرا شد. نتایج ارزیابی انطباق مکانی کاربری های فعلی و آتی با شاخص کاپا نشان داد که در گرادیان های غربی، مرکزی و شرقی، شاخص انطباق به ترتیب 22/0، 36/0 و 32/0 است که به ترتیب میزان انطباق کلاس سه، چهار و سه را نشان می دهند. این نتایج از یک سوی نشان دهنده عدم استفاده مناسب از زمین مطابق با قابلیت ها و محدودیت های محیطی است و از سوی دیگر گویای این است که مدل های مورد استفاده برای شرایط اکولوژیک استان گلستان کالیبره نیست؛ لذا توسعه مدل منطقه ای آمایش سرزمین، در شرایط استان گلستان نیازمند شناخت پارامترهای موثر و ارزیابی مکانی از الگوی پراکنش کاربری ها نسبت به شرایط محیطی است. در این راستا پس از جمع آوری و اصلاح داده ها، در قالب تحلیل سلسله مراتبی و نظر کارشناسان خبره محلی، وزن معیار ها برآورد گردید. سپس بر اساس روش mce نقشه توان هر یک از کاربری ها با استفاده از محدودیت ها و پارامترها تهیه گردید و جهت تخصیص کاربری های بهینه از تابع mola استفاده گردید. نتایج نشان داد که میزان انطباق مکانی نقشه آمایش حاصل از روش وزنی و نقشه کاربری فعلی با استفاده از شاخص کاپا در گرادیان غربی، 55/0 در گرادیان مرکزی 73/0 و در گرادیان شرقی 63/0، که به ترتیب میزان انطباق کلاس چهار، پنج و چهار نشان دهند. نتایج مقایسه مدل های وزن دهی شده ویژه مناطق سه گانه و مدل سیستمی، نتایج قابل قبول و تکرار پذیری را برای رسیدن به کاربری های بهینه پیشنهادی می دهد.
عبدالله کبودی عبدالرسول سلمان ماهینی
پس از جنگ جهانی دوم، ادامه فقر کشاورزی، هدر رفتگی منابع طبیعی و تخریب محیط زیست باعث شد تا انسان پی برد برای جلوگیری از فقر و ضایع شدن سرزمین، باید به همراه طبیعت حرکت کند و از سرزمین به اندازه توان تولیدی آن بهره وری نماید. باید نوع استفاده از سرزمین را بر اساس توان کاربری سرزمین بنا نهد و نیاز های اقتصادی و اجتماعی بشر را به توان سرزمین برآورده نماید. خوشبختانه انسان متمدن به فکر چاره جویی افتاده است و از اواخر قرن میلادی گذشته، انسان دریافت برای آنکه بخواهد بهره برداری با صرفه اقتصادی و مستمر از سرزمین داشته باشد، بهتر است که روند بهره برداری را در یک چارچوب برنامه ریزی شده به نام آمایش سرزمین، به اجرا گذارد. چنین فکری مقدمه ای برای آمایش سرزمین یا برنامه ریزی استفاده از اراضی تلقی می شود. توسعه و بکار گیری سامانه های اطلاعات جغرافیای (gis) منجر به بروز تغییرات و جهش های عظیمی در بسیاری از زمینه همچون محیط زیست، آمایش سرزمین و جنگلداری شد و همین منجر به بکارگیری گسترده gis در تجزیه و تحلیل داده های مربوط به محیط زیست گردید. در این تحقیق هدف ما ارتقاء روشmolaدرآمایش سرزمین بر مبنای ارزش های اقتصادی اجتماعی و راهبردی است که در محیطgis با استفاده روش ارزیابی چند معیاره (mce) و یکی از روش-های بهینه سازی آمایش سرزمین، به نام mola اجرا می گردد. به دنبال تجزیه و تحلیل داده-های اقتصادی اجتماعی و راهبردی، روش آمایش mola در 3 سناریوی متفاوت اکولوژی، اقتصادی اجتماعی و راهبردی اجرا گردید.مطابق بررسی اولویت کاربری ها در سناریویراهبردی، بیشترین وزن و مساحت به ترتیب به کاربری های مرتعداری و تفرج متمرکز تابستانه اختصاص یافت. اولویت دهی در این سناریوی بر خلاف دو سناریوی اکولوژیکی و اقتصادی اجتماعی که صرفا بر اساس فاکتور های اکولوژیکی و اقتصادی-اجتماعی صورت گرفت، بر اساس پنج فاکتور مختلف (مساحت مطلوب از هر کاربری مطابق روش mce، مساحت فعلی هر کاربری، وابستگی شغلی افراد مختلف به هر کاربری و نظیر آنها) بررسی شد، و باید اذعان نمود که ارتقاء روش آمایش mola در سناریوی راهبردی، نتایج قابل اعتماد تری را به خود اختصاص می دهد.
زهرا محمدی قایم موسی اکبرلو
تخریب مراتع از نظر کاهش سطوح و همچنین کاهش توان تولید از جمله مسائلی است که منابع طبیعی کشور به آن مبتلا می باشد و تقریبا تمامی برنامه ریزان بخش منابع طبیعی کشور بر این نکته اتفاق نظر دارند که منابع طبیعی در حال تخریب هستند و سطوح مراتع کشور در حال کاهش می-باشند. اما آنچه تاکنون کمتر مورد توجه قرار گرفته، ارائه بیان کمی موضوع و شاخصی برای سنجش و پایش روند تخریب می باشد. هدف از این مطالعه بررسی کاهش سطح مراتع و عوامل موثر بر آن در دو مقطع زمانی 1346 – 1389 است. برای این منظور تصویری از ماهواره landsat tm سال 1389 و عکس های هوایی سال 1346 مورد استفاده قرار گرفتند. جهت تهیه نقشه اراضی زراعی سال 1346، عکس های هوایی، رقومی و با استفاده از نقاط کنترل زمینی، نقشه های توپوگرافی و سامانه گوگل ارث زمین مرجع گردیدند. فتوموزاییک رقومی از طریق اتصال رقومی عکس ها در محیط gis انجام پذیرفت. سپس نقشه اراضی زراعی از طریق رقومی سازی مرز کاربری ها بر روی فتوموزاییک رقومی بدست آمده از عکس های هوایی تهیه شد. برای تهیه نقشه اراضی زراعی سال 1389 تصویری از ماهواره landsat tm مربوط به سال 1389 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. تصحیح هندسی با روش ارتو و با استفاده از مدل رقومی ارتفاع به طور دقیق انجام شد. سپس تصویر ماهواره ای با روش هایی نظیر نسبت گیری طیفی، تجزیه مولفه های اصلی، تسلدکپ و شاخص گیاهی ndvi مورد پردازش و بارزسازی قرار گرفت. به منظور کشف تغییرات از روش مقایسه پس از طبقه بندی، و به صورت نظارت شده استفاده گردید. نقشه اراضی زراعی حاصل از داده های ماهواره ای سال 1389 با نقشه اراضی زراعی سال 1346 مقایسه و مشخص شد در این دوره به میزان 83/1085 هکتار از سطح مراتع کاسته و به سطح اراضی زراعی افزوده شده است. برای تعیین موثرترین عامل کاهش سطح مراتع از مدل رگرسیون لجستیک استفاده شد. پنج عامل موثر بر کاهش سطح مراتع شامل شیب، جهت، ارتفاع، فاصله از روستا و فاصله از جاده به عنوان متغیرهای مستقل و وقوع یا عدم وقوع کاهش سطح مراتع به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شدند. مدل رگرسیون لجستیک نشان داد که ارتفاع منطقه مهمترین عامل موثر در بروز کاهش سطح مراتع است. همچنین نتایج ارزیابی صحت نشان داد که ضریب کاپا 7881/0 درصد می باشد و میزان roc و pseudo-r2 برای مدل رگرسیون لجستیک به ترتیب 96/0 و 42/0 است که به دلیل قرار داشتن در محدوده مورد قبول تأیید کننده مدلسازی میباشد.
پریسا مرادی احمد پهلوانروی
قرار گرفتن بر روی کمربند خشک جهان و ایجاد شرایط خاص سینوپتیکی، همواره سبب وقوع خشکسالی در کشور ایران گردیده است. خشکسالی یکی از پدیده های آب و هوایی و از جمله رخدادهایی است که هر ساله خسارت¬های زیادی را باعث می¬شود. این پدیده در واقع از ویژگی اصلی و تکرار شونده¬ی اقلیم¬های متفاوت به شمار می¬آید و اثرات آن صرفا به نواحی خشک و نیمه خشک محدود نمی¬شود، بلکه خشکسالی هم در نواحی خشک هم در نواحی مرطوب به وقوع می¬پیوندد و باعث کمبود منابع آب می¬گردد. استان گلستان نیز تحت تاثیر خشکسالی¬های مختلف قرار گرفته است. بنابر این شاخص¬های مختلف خشکسالی برای تعیین کمیت وضعیت و بررسی روند خشکسالی توسعه داده شده¬اند. هدف اصلی این پژوهش بررسی روند خشکسالی و تعیین مناسب¬ترین شاخص اقلیمی و پوشش گیاهی در استان گلستان می¬باشد. شاخص¬های اقلیمی مورد بررسی در این پایان¬نامه عبارتند از: شاخص کلاسه¬بندی دامنه-بارش، میانگین متحرک، spi، czi، mczi، pnpi و di. با استفاده از الگوی کمینه بارندگی شاخص اقلیمی spi به عنوان مناسب¬ترین شاخص معرفی شد، سپس با بررسی خصوصیات خشکسالی توسط شاخص spi روند وقوع خشکسالی و پهنه¬بندی خشکسالی در استان گلستان تعیین گردید. در ادامه این پژوهش شاخص¬های پوشش گیاهی ndvi، vci، savi با استفاده از تصاویر ماهواره¬ای و در محیط نرم¬افزار gis مورد بررسی قرار گرفتند. و در نهایت بین مناسب¬ترین شاخص اقلیمی (spi) و شاخص¬های پوشش گیاهی، توسط روش¬های همبستگی و تقارن عددی ارتباط برقرار شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد با توجه به خصوصیات خشکسالی روند مشخص و باضریب اطمینان بالا برای وقوع پدیده خشکسالی در استان گلستان وجود ندارد. شاخص¬های پوشش گیاهی عملکرد مشابهی از خود نشان دادند و هیچکدام از شاخص¬های پوشش گیاهی برتری نداشتند. ارتباط بین شاخص spi و شاخص¬های پوشش گیاهی بیشترین همبستگی را در ماه¬هایی نشان داد که افزایش مقادیر بارندگی با فصل رویش گیاهی (کلیماکس) همگام بود.
صغری رستم پور مجید اونق
چکیده آمایش سرزمین استفاده بهینه و اکولوژیکی در راستای اهداف توسعه پایدار در طول زمان است و به معنای درنظر گرفتن ارزش فضا به منظور استقرار کاربری های موثر اقتصادی و اجتماعی متناسب با پتانسیل سرزمین و نیاز جامعه می باشد. وجود محدودیت ها مسیر رسیدن به اهداف آمایش را ناهموار می کند. پس لازمه اجرای موفق طرح های آمایشی موازنه اثرات مثبت و منفی منابع سرزمین است. بنابراین در آمایش خطرمدار توجه به این مسائل و تاثیر آن ها بر زندگی انسان و مدیریت خطرات بیش از پیش ضروری می نماید. این تحقیق با هدف توسعه مدل آمایشی خطر مدار برای کاربری سکونتگاهی و گردشگری در غرب استان گلستان و در مقیاس 1:100000 صورت گرفته است. پس از شناسایی عوامل اکولوژیک پایدار و ناپایدار با استفاده از مدل سیستمی مخدوم توان کاربری های سکونتگاهی و گردشگری ارزیابی گردید. سپس نقشه پهنه های شدت خطرات مستعد منطقه بیابانزایی، روانگرایی، زمین لغزش، زلزله، سیل و پیشروی-پسروی آب دریا به ترتیب با مدل های مدالوس نسل یک، swm، ahp (روش تحلیل سلسله مراتبی)، و ... در محیط gis تهیه گردید. در ادامه با استفاده از روش ahp و تکمیل 20 پرسشنامه ابتدا اهمیت و اولویت نسبی خطرات در توسعه سکونتگاهی و گردشگری به صورت جداگانه بدست آمد. سپس به منظور توسعه مدل آمایشی خطرمدار برای کاربری های سکونتگاهی و گردشگری از روش های تصمیم گیری چند معیاره (mce) استفاده گردید. از تلفیق نقشه های قابلیت سکونتگاهی و گردشگری حاصل از مدل سیستمی با نقشه های استاندارد شده خطرات، نقشه-های جدید توان آمایش خطرمدار تهیه گردید. طبق نتایج حاصل از ارزیابی آمایش خطرمدار به ترتیب 38/10، 25/2 و 36/87 درصد به نقاط مکان یابی شده برای کلاس های 1 و 2 مناسب و 3 نامناسب در منطقه برای توسعه سکونتگاهی اختصاص می یابد. همچنین به ترتیب 19/1، 71/6 و 11/92 درصد به نقاط مکان یابی شده برای کلاس های 1 و 2 مناسب و 3 نامناسب در منطقه برای توسعه گردشگری متمرکز و 03/23، 64/33 و 33/43 درصد به نقاط مکان یابی شده برای کلاس های 1 و 2 مناسب و 3 نامناسب در منطقه برای توسعه گردشگری گسترده اختصاص می یابد. همچنین بر اساس نتایج شاخص کاپا، تفاوت بین کلاس های نقشه های آمایشی مخدوم با کاربری فعلی با شاخص کلی 219/0 و 614/0، نقشه های آمایش خطرمدار با کاربری فعلی با شاخص کلی 322/0 و 438/0 به ترتیب برای کاربری سکونتگاهی و گردشگری بدست آمد که نشان دهنده عدم انطباق توسعه جاری با اهداف توسعه پایدار و استفاده نادرست از توان سرزمین برای توسعه سکونتگاهی و همسویی متوسط برای کاربری گردشگری در غرب استان گلستان می باشد. در انتها از انطباق نتایج دو مدل نیز با هم شاخص کاپای کلی و جزئی بین کلاس های اول و دوم از قرار 985/0، 924/0 و 446/0 برای توسعه سکونتگاهی و 788/0، 920/0 و 352/0 برای توسعه گردشگری در منطقه بدست آمد که انطباق عالی و خوب بین دو مدل را نشان می دهد. اجرای نتایج این تحقیق در راستای بهبود برنامه های مدیریتی آمایشی سبب کاهش زیان ناشی از خطرات طبیعی و تحقق اصولی از اهداف استراتژی توسعه پایدار خواهد شد. واژه های کلیدی: مدل سیستمی مخدوم، مدل خطرمدار، مدل مدالوس (medalus)، روش تحلیل سلسله مراتبی (ahp)، روش تصمیم گیری چند معیاره (mce)، توسعه سکونتگاهی، توسعه گردشگری (متمرکز و گسترده)، شاخص کاپا، استان گلستان.