نام پژوهشگر: یلدا همت زاده
سیده زهره میردیلمی حسین بارانی
بوم شناسی گیاهی و دانش بومی از جایگاه والایی در طبیعت بخصوص در حوزه مدیریت منابع طبیعی و مرتعداری برخوردار است. تحقیق حاضر در دو جنبه بوم شناختی، جهت ارزیابی موثرترین پارامترهای محیطی (خاکی، پستی و بلندی و اقلیمی) بر پراکنش و استقرار پوشش گیاهی و جنبه اتنوبوتانی، جهت ارزیابی دانش بومی مردم ترکمن حوزه کچیک انجام گردید. در این راستا اطلاعات مورد نیاز در جنبه بوم شناختی از طریق پلات اندازی و نمونه برداری از پوشش گیاهی و خاک به ترتیب با استفاده از روش های تصادفی سیستماتیک و زیگزاکی و در جنبه اتنوبوتانی با استفاده از مصاحبه و پرسشنامه گردآوری شدند. تجزیه و تحلیل عوامل محیطی و پوشش گیاهی با استفاده از روش آنالیزهای چندمتغیره انجام شد. همچنین آنالیز بررسی اسانس با استفاده از آنالیز gc/ms برای گونه بومادران (achillea millefolium l.)، از شاخص ترین گونه موجود در منطقه با توجه به نتایج بوم شناختی و اتنوبوتانیکی صورت پذیرفت. نتایج تحقیق حاصل نشان داد، عوامل پستی و بلندی و خاکی از بیشترین تأثیر در پراکنش گروه های عمده اکولوژیک در منطقه برخوردار هستند و مردم منطقه نه تنها دارای اطلاعات ارزشمندی در زمینه خواص درمانی گونه های دارویی هستند، بلکه درمورد خصوصیات اکولوژیکی گیاهان (اتنواکولوژی) نیز اطلاعات ذیقیمتی دارند که حتی بدون نیاز به مطالعات بوم شناختی و صرف هزینه و زمان زیاد جهت پلات اندازی، می توان پراکنش تقریبی آنها را نیز برآورد نمود. نتیجه حاصل، اهمیت مکتوب سازی این دانش گرانبها را بیش از پیش نمایان می سازد. همچنین نتایج آنالیز بررسی اسانس از گونه گیاهی بومادران، ترپینولن را با 81 درصد از عمده ترین ترکیبات روغن اسانس معرفی نموده است. با توجه به کثرت ترکیب فوق در اسانس گیاه مورد نظر و در ترکیب با سایر عناصر عمده مستخرجه، مصرف آنرا در طب سنتی منطقه به عنوان کرمکش، ضدعفونی کننده، مسکن و ضد التهاب قوی قابل بحث می سازد که لزوم بررسی عملکرد دارویی گیاه را در شرایط آزمایشگاهی بر روی مدل های حیوانی و بالینی مطرح می سازد.
حنیفه خورمایی فرشاد کیانی
فرسایش خاک در استان گلستان به علت موقعیت جغرافیایی، اقلیمی، تخریب بیش از حد منابع و وجود گستره وسیعی از اراضی از رسوبات لس، در محدوده بحرانی قرار گرفته و تعیین روش مناسب برای اندازه گیری میزان فرسایش پذیری خاک ها، از اولویت های مهم مدیریت آن به شمار می-رود. روش هایی متفاوت برای ارزیابی شاخص فرسایش پذیری خاک وجود دارد که مهم ترین آن شاخص فرسایش پذیری ویشمایر و اسمیت است. با توجه به مقادیر بالای سیلت و آهک منطقه، اختلاف موجود با مناطقی که این شاخص در آن ها ایجاد شده و اشکالات پیش رو، هدف این پژوهش، بررسی میزان توانایی شاخص فرسایش پذیری ویشمایر و اسمیت برای خاک های لسی شرق استان بود و در آن فرسایش پذیری خاک به دو روش نموگراف ویشمایر و تعیین مقدار حقیقی آن محاسبه و سرانجام مقایسه گردید. در این راستا، 6 کرت اندازه گیری انتخاب و پس از انجام آزمایش-های فیزیکی و شیمیایی خاک، مقدار فرسایش واقعی کرت ها در چهار بارش با شدت های 75/12، 46/3، 47/9 و 766/5 میلی متر بر ساعت اندازه گیری گردید. نتایج نشان داد که بافت خاک مورد مطالعه سیلتی لوم و مقدار آهک از 75/11 تا 75/23 درصد، مواد آلی از 335/0 تا 028/4 درصد، اکسید آهن از 136563/0 تا 419375/0 درصد و پایداری خاکدانه از 5832/0 تا 14603/1 میلی-مترمتغیربود. شاخص ویشمایر از طریق اندازه گیری میزان سیلت + شن ریز، شن، ساختمان و نفوذپذیری در حدود 05/0 تا 092/0 مگا گرم در ساعت بر مگا ژول در میلی متر بدست آمد. ارزیابی دقت شاخص ویشمایر از نتایج مقدار فرسایش واقعی (a) و نیز مقادیر بدست آمده توسط مدل swat و دو شاخص فرسایش دهندگی، r مبتنی بر شدت بارش نیم ساعته و r بدست آمده از شاخص فورنیه انجام و نتایج نشان داد که شاخص ویشمایر نسبت به مقدار واقعی فرسایش پذیری بدست آمده از کرت ها و شدت بارش نیم ساعته 182 برابر و با r فورنیه 11/4 برابر و این شاخص در اندازه گیری با مدل swat و شدت بارش نیم ساعته 6 برابر و با r فورنیه 35/0 برابر بدست آمد. نتایج بدست آمده برآورد بیشتر شاخص فرسایش پذیری ویشمایر و اسمیت در خاک های مورد مطالعه را نشان می دهد. ضعف کارایی این شاخص در اراضی لسی، لزوم تحقیقات بیشتر در این زمینه را اجتناب ناپذیر ساخته است.