نام پژوهشگر: مرجان محمد زاده
سیده زهرا عقیلی نسب مرجان محمد زاده
فضاهای سبز به عنوان یکی از اجزای مهم شهرها، اثرات قابل توجهی در کنترل و بهبود اقلیم آنها دارا هستند و به دلیل امکان ارائه کارکردهای متنوع، می توانند نقش برجسته ای در ارتقا کیفیت زندگی شهروندان ایفا کنند. بررسی میزان تاثیر فضای سبز بر دما و رطوبت نسبی می تواند اولین گام در جهت بهبود استفاده از این فضاها در برنامه ریزی و توسعه ی شهری باشد. هدف از این مطالعه نیز بررسی میزان اثر کاهش دما و افزایش رطوبت نسبی به عنوان دو کارکرد مهم اکولوژیکی فضای سبز است که امروزه به دلیل تغییر اقلیم و گرمایش جهانی و همچنین مزیت اقتصادی نشات گرفته از این دو، بسیار مورد توجه قرار گرفته اند. در این پژوهش، پس از تعیین 15 محدوده فضای سبز در سطح شهر گرگان، تفاوت های دمایی و رطوبت نسبی در فواصل و جهات متفاوت از آنها، در مرداد ماه سال 1390 اندازه گیری شد. علاوه بر این، تکنیک هایی از سنجش از دور جهت مقایسه بین تفاوت های دما با ویژگی های محدوده فضاهای سبز از جمله تراکم (ndvi)، ارتفاع از سطح دریا، شکل و مساحت استفاده گردید. در نهایت با استفاده از ویژگی های تعریف شده، محدوده های فضای سبز مورد مطالعه گروهبندی شدند. با توجه به داده های بدست آمده، میزان اختلاف کاهش دما و افزایش رطوبت نسبی بین فواصل 60 تا 90 متر از محدوده فضای سبز معنی دار نبود (05p? ) و به عبارتی میزان تاثیرات آنها تا فاصله 60 متر معنی دار بدست آمد (05p?). همچنین، جهت جغرافیایی شمالی دارای کمترین میزان دما و بیشترین رطوبت نسبی و جهت جغرافیایی جنوبی دارای بیشترین میزان دما و کمترین رطوبت نسبی بود. علاوه بر این، با افزایش 1 هکتار بر مساحت فضاهای سبز، دما تا 82/0 سانتی گراد کاهش و رطوبت نسبی تا 6/2 درصد افزایش می یابد. همچنین، ثابت گردید که تغییرات دمایی به عنوان تابعی از تغییرات ویژگی های فیزیکی و بیوفیزیکی فضاهای سبز است و برقراری همبستگی بین دما با این ویژگی ها، نقش غالب ویژگی های بیوفیزیکی بر دما و رطوبت نسبی محیط اطراف آنها را نشان می دهد. بنابراین، نتایج بدست آمده نشان می دهند که فضاهای سبز می توانند اثر قابل توجهی بر دما و رطوت نسبی محیط پیرامونی و همچنین اقلیم شهری داشته باشند.
سپیده سعیدی مرجان محمد زاده
درک ارزش های زیبایی شناختی سیمای محیط ، فراتر از فرآیند شناسایی علائم بصری و غیر بصری است. این درک فرآیندی است که از طریق آن اطلاعات حسی به صورت ساختارهای معنی داری سازمان دهی، طبقه بندی و تشخیص داده می شوند. با توجه به این که حس بصری بیشترین تأثیر را روی کیفیت تجربه ی تفرجی افراد دارد، ارزیابی کیفیت بصری ضروری به نظر می رسد. برای ارزیابی کیفیت زیبایی شناختی سیمای محیط نگرش های مختلفی شکل گرفته اند که هر یک نیز روش های متفاوتی را شامل می شوند. این روش-ها اغلب از معیارهایی استفاده می کنند که از عکس ها یا اطلاعات بدست آمده از طریق ارزیابی میدانی و پرسش نامه ها منتج شده اند. چنین روش هایی از آنجا که درک و احساس فرد از سیمای محیط در آن ها لحاظ می شود بسیار مورد توجه هستند. از طرفی دیگر مدیران و برنامه ریزان تفرجی نیازمند ابزارهای فضایی و روش هایی سریع، انعطاف پذیر و قابل تکرار هستند تا بتوانند اطلاعات فضایی قابل پیش بینی از منابع زیبایی شناختی ایجاد کنند. در این زمینه استفاده از داده های فضایی و سیستم اطلاعات جغرافیایی در ارزیابی و مدل سازی ویژگی های بصری سیمای محیط ضروری به نظر می رسد. در این مطالعه با بررسی و مرور منابع مرتبط سه نگرش متفاوت ارزیابی شامل نگرش تخصصی، نگرش ادراکی و نگرش جامع (تلفیقی از هر دو) با هم مقایسه گردید و با استفاده از نگرش جامع مسیرهای پیاده روی آبخیز زیارت از نظر ارزش زیبایی شناختی مورد ارزیابی قرار گرفتند. ارزیابی عینی با استفاده از روش ارزیابی چند معیاره انجام شد. این روش شامل 5 مرحله تعیین هدف، انتخاب معیارها، استاندارد سازی عوامل، وزن دهی به عوامل و ترکیب معیارها به روش ترکیب خطی وزنی wlc است. در مرحله بعد جهت جدا کردن مناطق دارای ارزش بصری دستور zls اجرا شد. در ادامه بازدید میدانی از مسیرها جهت عکس برداری و ثبت نقاط دید انجام شد. در نهایت دو پرسشنامه جهت اولویت بندی مسیرها و هم چنین معیارهای موثر بر ارزش زیبای شناختی شناختی سیمای سرزمین بین افراد توزیع و نتایج در نرم افزار spss تحلیل شدند. نتایج حاصل از ارزیابی به روش تخصصی (عینی) تا حد زیادی با نتایج حاصل از ارزیابی ادراکی (ذهنی) هم خوانی و تطابق داشت. بنابراین تلفیق دو دیدگاه متخصصین و دیدگاه ادراکی، درک و تشخیص دقیق تر سیمای مناظر جذاب را ممکن می سازد. با توجه به انواع نتایج ممکن هر یک از روش های ذکر شده ی ارزیابی کیفیت بصری، استفاده از قابلیت های نقشه سازی gis در کنار ارزیابی ذهنی و کار میدانی نتیجه بهتر و صحیح تری را حاصل خواهد نمود.
زهره حلاجی کلهرودی عبدالرسول سلمان ماهینی
با وقوع انقلاب صنعتی و افزایش جمعیت، نیاز و تمایل افراد برای استفاده از محیط¬های طبیعی و فعالیت¬های تفرجی رو به فزونی گذاشته است. هر چند پیاده¬روی یکی از محبوب¬ترین فعالیت¬های تفرجی گردشگران در طبیعت محسوب می¬شود اما اثراتی را از طریق لگدکوبی بر روی مسیر¬های پیاده¬روی بر جای می¬گذارند. روش¬های متعددی برای بررسی اثرات لگدکوبی گردشگران بر مسیر¬های پیاده¬روی وجود دارد. در این مطالعه اثرات لگدکوبی گردشگران بر ویژگی¬های کیفت خاک شامل بافت خاک، ساختمان خاک، چگالی ظاهری و حقیقی خاک، فشردگی، تخلخل، واکنش خاک، هدایت الکتریکی، مواد آلی و تنفس میکروبی در سه مسیر پیاده¬روی سفید چشمه حوزه آبخیز زیارت با تراکم متفاوت گردشگر (کم، متوسط و زیاد) و مکانی بدون عبور گردشگر به عنوان شاهد مورد بررسی قرار گرفت. در هر مسیر پیاده¬روی 20 نقطه کاملا تصادفی انتخاب و نمونه¬برداری از خاک مسیر¬ها انجام شد و پارامتر¬های کیفی مذکور اندازه¬گیری گردید. نتایج حاصل از کار آزمایشگاهی با تحلیل واریانس یک طرفه (anova) و آزمون دانکن جهت برآورد معنی¬داری تغییرات پارامتر¬ها در مسیر¬های مورد مطالعه با نرم افزار spss.16 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.نتایج نشان داد ویژگی¬های کیفیت خاک در مسیر¬های مورد مطالعه فقط متاثر از شدت لگدکوبی نیست و عامل توپوگرافی نیز خصوصیات کیفیت خاک را کنترل می¬کند. عواملی همچون ارتفاع، شیب و جهت در مسیر¬های مورد مطالعه متفاوتند که این تفاوت به ویژه بر خصوصیات شیمیایی خاک (وکنش خاک و هدایت الکتریکی خاک) و نیز پارامتر چگالی حقیقی خاک (پارامتر فیزیکی خاک) تاثیر گذاشته است. نتایج این تحقیق می¬تواند جهت مدیریت و ایجاد فرصت¬های گردشگری در مسیر¬های پیاده¬روی و محیط¬های طبیعی مطلوب گردشگران در راستای حفظ خاک و جنبه¬های زیبایی شناختی طبیعت در بخش مدیریت منابع انسانی مفید باشد.