نام پژوهشگر: سهیلا آقابیگی امین
سهیلا آقابیگی امین عبدالرسول تلوری
با توجه به اهمیت بررسی تغییرات زمانی رسوب معلق طی رگبارها در رودخانه ها و از طرفی نبود ایستگاه های رسوب سنجی کافی و مشکلات نمونه برداری رسوب معلق، ضرورت بررسی و ایجاد مدل هایی که به آسانی و درستی رسوب معلق را در طول مسیر رودخانه روندیابی نمایند دو چندان می کند. این در حالی ا ست که روندیابی رسوب نمود تا به حال بسیار کم مورد توجه قرار گرفته است. بر این اساس شبیه سازی رسوب نمود با استفاده از روش های روندیابی سیل (ماسکینگام و ماسکینگام کانژ)، منحنی سنجه رسوب و روش های ترکیبی ماسکینگام- منحنی سنجه و ماسکینگام-کانژ – منحنی سنجه رسوب در بخشی از رودخانه آبشینه مد نظر قرار گرفت. بدین منظور با انتخاب دو مقطع متوالی در مسیر اصلی رودخانه، نمونه برداری آب و رسوب معلق در فواصل زمانی نیم-ساعته از 13 رگبار طی فروردین 1390 تا اردیبهشت 1391 انجام گردید. برای تعیین پارامترهای روندیابی در روش ماسکینگام از روش ترسیمی و الگوریتم ژنتیک استفاده شد، که نتایج روش ترسیمی تأیید اما روش الگوریتم ژنتیک رد گردید. در روش ماسکینگام کانژ از دو روش پارامتر ثابت و متغیر استفاده شد. برای بررسی تاثیر گام مکانی، در روش ماسکینگام کانژ، بازه مورد مطالعه به ده گام مکانی نسبتاً همگن (زیربازه) تقسیم و سپس عملیات روندیابی با دو رویکرد در کل بازه و زیربازه ها اجرا گردید. مقادیر پارامترهایx و k در روش ماسکینگام به ترتیب 35/0 و 63/1، در روش ماسکینگام کانژ با پارامتر ثابت برای کل بازه به ترتیب 498/0 و 64/0 و برای رویکرد زیر بازه 46/0 و 86/0 بدست آمد. این پارامترها با روش پارامتر متغیر در کل بازه 498/0 و 87/0 و برای زیربازه 482/0 و 66/0 به دست آمد. بر اساس مقادیر پارامترهای روندیابی به دست آمده با استفاده از روش های مذکور، رسوب نمودهای مشاهداتی روندیابی گردیدند. به استثناء روش منحنی سنجه رسوب و روش های ترکیبی که نتایج غیر قابل قبولی ارائه نمودند، سایر روش ها همگی دارای میانگین ضریب کارایی بالاتر از 50 درصد، میانگین خطای نسبی غلظت حداکثر و وزن رسوب کمتر از 40 درصد بودند. افزایش تعداد گام مکانی نیز تاثیر معنی داری بر بهبود نتایج روندیابی رسوب نمود نداشته است.
مهین نادری حمید نوری
چکیده پیش بینی تغییرات آتی کاربری اراضی و همچنین پدیده تغییر اقلیم و پیامدهای احتمالی آن بر فرآیندهای هیدرولوژیکی حوزه آبخیز کمک فراوانی به چالش های مدیران و برنامه ریزان منابع آب در دوره آتی می کند و می تواند در برنامه ریزی صحیح و مدیریت جامع اکوسیستمی حوزه های آبخیز گام مهمی باشد. در این تحقیق به منظور پیش بینی کاربری اراضی حوزه آبخیز گرین از تصاویر ماهواره لندست سال های 1986، 2000، 2014، مدل مارکوف وca مارکوف استفاده و نقشه کاربری اراضی سال 2042 پیش بینی شد. جهت ریز مقیاس نمایی داده های بارش و دما نیز از مدل sdsm و خروجی های مدلhadcm3 جهت پیش بینی اقلیم آتی حوزه آبخیز گرین استفاده گردید. همچنین در این تحقیق به منظور بررسی اثر تغییر کاربری اراضی و تغییر اقلیم بر رواناب مدل swat مورد استفاده قرار گرفت که با توجه به ضریب نش ساتکلیف و ضریب تعیین به دست آمده در مرحله واسنجی که به ترتیب برابر با 59/0 و 60/0 و مرحله اعتبار سنجی که به ترتیب برابر با 66/0 و 67/0 است این مدل دارای کارایی قابل قبولی در این حوزه آبخیز است. نتایج نشان می دهد که کاهش میزان رواناب در دوره 2042 تا 2050 نسبت به دوره 2000 تا 2010 در اثر تغییر اقلیم (بارش و دما) بیشتر از میزان کاهشی است که در اثر تغییر کاربری اراضی ایجاد می شود. با توجه به نتایج حاصل از این پیش بینی ها می توان در جهت مدیریت درست حوزه آبخیز گرین و اتخاذ تدابیر مدیریتی درست و متناسب با شرایط این حوزه آبخیز و جلوگیری از تغییرات نا مناسب کاربری اراضی و کاهش خسارات ناشی از پدیده تغییر اقلیم اقدام کرد.
افسانه حقیقی کرمانشاهی حمید نوری
تغییرات کاربری اراضی یک حوضه بر بسیاری از فرآیندهای طبیعی از جمله فرسایش خاک و تولید رسوب اثر می گذارد. از این رو بررسی اثرات تغییر کاربری اراضی امری مهم و ضروری است. در این پژوهش برای مطالعه از حوزه ی آبخیز دینور با مساحت 214577 هکتار در استان کرمانشاه استفاده شده است. هدف از این مطالعه بررسی کارایی مدل 2009 swat در این حوضه و همچنین بررسی اثرتغییرات کاربری اراضی بر رسوب معلق طی سالهای 1994 تا 2010 می باشد. شاخص های ns و r2 برای واسنجی 55/0 و 60/0 و برای اعتبار سنجی 58/0 و 62/0 بدست آمدند که گویای کارایی مدل در این حوضه است. طبق نتایج مشخص شد که تغییرات کاربری در این دوره تأثیر چشمگیری روی رسوب تولید شده در حوضه داشته است.