نام پژوهشگر: علیرضا دارابی

مهاجرت ایرانیان به هند در عصر صفویه
thesis دانشگاه تربیت معلم - تهران - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  علیرضا دارابی   محمد حسن رازنهان

مهاجرت یا کوچ کردن همواره یکی از راه کارهایی بوده است که انسان را در تلاش خود برای سازگاری با محیط و فائق آمدن بر دشواری ها کمک کرده است. مهاجرت از فلات ایران به شبه قاره هند پدیده ای منحصر به یک دوره زمانی معین نیست، اما به نظر می رسد که این روند پس از تاسیس سلسله های اسلامی در شبه قاره، رشد و اهمیتی ویژه پیدا کرد. با سقوط حکومت ساسانی،دوره ای از مهاجرت ایرانیان (پارسیان) به شبه قاره هند آغاز شد . پس از آن نیز توجه به هند و مهاجرت های گروهی و فردی به شبه قاره استمرار یافت. اما اوج مهاجرت ایرانیان به هند در دوره سلطنت صفویان در ایران و معاصر آنان، گورکانیان (مغولان تیموری) در هند بود. در این پژوهش سعی بر آن شده است که ضمن بررسی چگونگی مهاجرت ایرانیان به هند در این دوره زمانی، به چرایی عوامل داخلی و خارجی این مهاجرت به عنوان مهم ترین هدف پژوهش پرداخته شود . برای دستیابی به عوامل مهاجرت از دو روش توصیفی و تحقیق های تحلیلی و تبینی استفاده شده است. استفاده از نظریه ها و دیدگاه های جامعه شناسان غربی از جمله اورت اس لی و ساستاد و راونشتاین و نظریه پردازان ایرانی همچون لهسایی زاده و زنجانی در خصوص مهاجرت در پژوهش پیش رو سعی شد ضمن معرفی مهم ترین مهاجران ایرانی به هند، عوامل جاذبه و دافعه در این مهاجرت مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است در پژوهش پیش رو ضمن معرفی مهمترین مهاجران ایرانی به هند ، عوامل جاذبه و دافعه در این مهاجرت مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفته است.استقرار امرای فرهنگ دوست تیموری در هند،شهرت دیرینه هند از نظر وجود امکانات و ثروت های مادی، مجاورت شبه قاره با سرزمین های ایرانی،وجود زمینه های گسترده تجاری میان دو سرزمین و جایگاه زبان و ادبیات فارسی در هند از مهمترین عوامل جاذبه برای این مهاجرین بوده است.در این میان تغییر سیاسی و مذهبی حکومت در ایران در دوره صفویه در افزایش انگیزه برای برخی مهاجرین موثر بوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که در میان دلایل مختلف مهاجرین برای مهاجرت،انگیزه های اقتصادی بیشترین سهم را به خود اختصاص داده است.

ارزیابی خصوصیات فیزیولوژیکی و متابولیت های ثانویه هیبریدهای جدید آفتابگردان (helianthus annuus l) در پاسخ به تنش کم آبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده کشاورزی 1392
  علیرضا دارابی   سیروس منصوری فر

تنش خشکی در آفتابگردان همانند بسیاری از محصولات کشاورزی دیگر مهمترین عامل کاهش عملکرد است. این تحقیق جهت مطالعه اثرات تنش خشکی بر سه واریته جدید آفتابگردان در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه رازی کرمانشاه انجام شد. این تحقیق به صورت کرت های خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و دو فاکتور انجام شد، به نحوی که تیمار تنش خشکی در کرت های اصلی و در سه سطح شامل سطح بدون تنش خشکی یا شاهد (آبیاری کامل یا آبیاری پس از 60 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر)، سطح متوسط تنش خشکی (آبیاری پس از 120 میلی مترتبخیر از تشتک تبخیر) و سطح تنش خشکی شدید (آبیاری پس از 180 میلی متر تبخیر از تشتک تبخیر) قرار گرفت. سه واریته آفتابگردان شامل واریته های فرخ،shf و cms در پلات های فرعی قرار گرفتند. کاشت بذور در 14 تیرماه سال 1390 انجام شد.. در این بررسی اثرات تنش خشکی بر رشد، عملکرد و اجزاء آن، خصوصیات مورفولوژیک، فنولوژیک، فیزیولوژیک و تغییرات کمی و کیفی پروتئین ها بررسی شد. نتایج این مطالعه نشان داد که اثر تیمار تنش خشکی بر عملکرد و اجزاء آن معنی دار بود و عملکرد و اجزاء آن را در ارقام مختلف آفتابگردان کاهش داد. تنش خشکی باعث کوتاه تر شدن دوره رشد شد. اثر تنش خشکی بر خصوصیات فیزیولوژیکی ارقام مورد بررسی مانند محتوای پرولین، مقدار قندهای محلول، پایداری غشاء سلولی، محتوای آب نسبی، کلروفیل a و b و کل کلروفیل معنی دار بود. افزایش تنش خشکی باعث کاهش غلظت کلروفیل a، کل کلروفیل، محتوای آب نسبی، شاخص پایداری غشاء و پروتئین های محلول در برگ شد و افزایش محتوای پرولین و قندهای محلول را بدنبال داشت. تأثیر تنش خشکی بر کیفیت پروتئین ها معنی دار نبود و بر الگوی الکتروگرام پروتئین تأثیری نداشت. این تحقیق نشان داد که در صورت دوره فصل کاشت مناسب و آب کافی می توان از رقم shf محصول خوبی را در منطقه کرمانشاه بدست آورد همچنین در شرایط کمبود آب و دوره رشد کوتاه می توان محصول مناسبی از ارقام فرخ و cms بدست آورد.

طراحی ساختار نحوی و معنایی منطق شرطی لزومی سینوی در چارچوب نظام های منطق جدید
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1393
  علیرضا دارابی   سیدمحمدعلی حجتی

رساله حاضر با هدف بازسازی و بررسی منطق شرطی لزومی سینوی ذیل نظام های منطق جدید تدوین و ارائه شده است. دنبال کردن چنین هدفی نیازمند دو فعالیت مستقل و جداگانه است: 1) مطالعه شرطی لزومی در چارچوب نظام منطق سینوی، 2) بازسازی نتایج این مطالعات در نظام های جدید منطق بر این اساس در ابتدا بررسی و داوری اولیه در باب مباحث شرطی لزومی سینوی در محدوده بنیادهای مورد قبول منطق دانان سینوی و مبتنی بر کاربرد معمول زبان طبیعی صورت پذیرفته است. بر پایه این بررسی، سه روایت متمایز از قواعد منطق شرطی لزومی سینوی قابل تشخیص است. دو روایت از این سه را می توان بر مبنای ترکیبی از منطق ربط، منطق زمان، منطق مرتبه دوم و مبتنی بر پیش فرض حقیقی بودن لزومی های به کار رفته در شرطی سینوی صورت بندی نمود. روایت سوم در نظام های موجود در منطق جدید قابل صورت بندی نیست.