نام پژوهشگر: مرتضی علویان
مرتضی علویان محمد ستوده آرانی
روابط میان اسلام وجهان غرب همواره از فراز و فرود های زیادی بر خوردار بوده است. از این رو، پرسش اساسی رساله این است که چه راهکارهایی را می توان برای تقویت روابط مسالمت آمیز با غرب وکاهش اسلام هراسی ارایه داد.فرضییه پیشنهادی مورد آزمون وبررسی این است که : جمهوری اسلامی ایران می تواند از طریق راهکارهای فرهنگی همچون دیپلماسی فرهنگی مانند گفتگوی میان فرهنگ ها و ادیان و تصویرسازی واقع بینانه و همچنین راهکارهای سیاسی و دیپلماسی رسمی و عمومی مانند تنش زدایی به تقویت روابط واقع بینانه و مسالمت آمیز جمهوری اسلامی ایران با جهان غرب به ویژه روشن گری مردم مغرب زمین کمک نماید و از تشدید روابط تعارض آمیز(خصومت آمیز) و اسلام هراسی بکاهد. برای مواجهه صحیح با موضوع فوق، در پژوهش حاضر سعی گردیده است از طریق ارایه یک روش در قالب «آینده پژوهی» و با توجه به ارزش های بنیادین در اسلام، آموزه های دینی و اسناد بالادستی در جمهوری اسلامی ایران و با بهره گیری از روند ها و پیش ران هایی که حکایت از پیشینه تاریخی روابط میان اسلام و غرب داشته وعوامل شکل دهنده ی وضع موجود این روابط را بیان می دارد، چشم اندازی را ترسیم کند که موجبات کاهش هراس از اسلام و حرکت به سوی کاهش تنش میان اسلام وغرب و گسترش بستر-های هم زیستی مسالمت آمیز گردد. با توجه به روش مزبور،نتایج به دست آمده از اسلام هراسی را می توان در موارد ذیل بیان داشت: اسلام دین شمشیر و خشونت است، آموزه های دینی اسلام خطراتی برای جامعه بشری دارد، اسلام دین تن آسا و ارضاءغرایز حیوانی انسان است، آیات قران کلام وحی نیست، پیامبر اسلام مخالف حضرت مسیح و ادیان گذشته می باشد و یاران پیامبر برای رسیدن به منافع خویش هر اقدامی را مباح می دانند. برای تقویت روابط مسالمت آمیز با غرب وکاهش اسلام هراسی، دو راهکار سیاسی و فرهنگی ارایه گردیده است. راهکار سیاسی بر اساس دیپلماسی عمومی و نقشی که به خود اختصاص داده است بهره گرقته می شود تا از طریق آن بتوان در ترسیم چهره واقعی از اسلام برای جهان غرب استفاده کرد. راهکار فرهنگی که دیپلماسی فرهنگی بر آن تاکید دارد استفاده از آموزه های فرهنگی غنی اسلام و جمهوری اسلامی ایران در مواجهه با اسلام هراسی غرب است که با آن می توان به شرایط مطلوب در روابط جهان اسلام و غرب رسید. واژگان کلیدی : اسلام هراسی، جمهوری اسلامی ایران، آینده پژوهی، نقشه راه، دیپلماسی عمومی و دیپلماسی فرهنگی
حامد رضایی مرتضی علویان
معرفتشناسی، یکی از پایههای اصلی برای شناخت اندیشههای هر شخصی است. اینکه، اندیشمند چگونه به جهان، انسان، جامعه مینگرد و این نگرش، متأثر از چه نوع بینشی است. معرفتشناسی مردمسالاری دینی، مبتنی بر معرفتشناسی توحیدی بوده که درآن، عقل و وحی از منابع اصلی شناخت میباشند. هستیشناسی مردمسالاری دینی نیز، مبدأ و مقصد همهی موجودات هستی را خداوند میداند. همچنین انسان و جامعه نیز در این نظام، دارای دو بعد تصور میشود: بعد مادی و بعد روحانی، که بعد مادی، به عنوان ابزاری برای رسیدن انسان به بعد معنوی میباشد. لذا، نظام مردمسالار دینی متأثر از همین معرفت، به حکومت، مردم و قانون، مینگرد. در این پژوهش، ما با قراردادن مبانی معرفتشناسی مردمسالاری دینی به عنوان چارچوب نظری، سعی در بررسی معرفتشناسی مردمسالاری دینی، در اندیشهی امام خمینی (ره)، هستیم. لذا سوال ما در این پژوهش ایناستکه، نظام معرفتشناسی مردمسالاری دینی، چه جایگاهی در اندیشهی امام خمینی (ره) دارد؟ در پاسخ به این سوال، بایدگفت که، معرفتشناسی مردمسالاری، در اندیشهی امام خمینی (ره)، متأثر از نوع معرفتی ایشان به انسان، جامعه و هستی میباشد. معرفتشناسی امام خمینی (ره)، متأثر از معرفتتوحیدی بوده، که در آن منبع اصلی شناخت همانند نظام مردمسالار دینی، وحی و عقل است، بنابراین، نوع نگاه امام خمینی (ره)، به حکومت، قانون و مردم، متأثر از این نوع نظام معرفتی میباشد. در اندیشهی امام خمینی (ره)، حکومت به عنوان ابزاری برای رسیدن به اهداف عالی در نظر گرفتهمیشود. ایشان، حکومت را متعلق به خداوند دانسته و معتقد استکه، تنها حاکم هستی خدا و کسانی که برگزیدهی او هستند، میباشند. همچنین، در حکومت، باید قوانین الهی پیادهشود و مردم نیز میتوانند با توجه به مقتضیات زمان و مکان شکل حکومت مورد نظر خودرا انتخابکنند. ایشان همچنین، معتقداست که در دوران پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع)، حکومت از جانب خداوند به ایشان اعطا شدهاست، ولی در زمان غیبت، این فقها هستند که، حق مشروع حکومت بدانها سپرده شدهاست. لذا معرفتشناسی مردمسالاری در اندیشهی امام خمینی (ره)، متأثر از معرفتشناسی مردمسالاری دینی میباشد. مبانی معرفتشناسی توحیدی امام خمینی (ره)، نیز در شکلگیری جمهوری اسلامی ایران تأثیر گذاشتهاست و قانون اساسی در این نظام بر اساس معرفتشناسی امام (ره)، بنا نهاده شدهاست.
عماد حسن پور رمضان مهدوی آزادبنی
از مهمترین مفاهیم اصلی در قرآن کریم هدایت انسانهاست. در آیات زیادی از قرآن کریم مسئله هدایت موجودات بخصوص هدایت انسان مطرح می شود. پیرامون مسئله هدایت مباحث مختلفی مطرح است، بدیهی است نوع هدایت هر موجودی متناسب با ساختار وجودی اوست، برهمین اساس در قرآن کریم نوع هدایتی که برای انسان بیان میشود متناسب است با ساختار وجودی انسان که بطور کلی در قرآن کریم مطرح شده است. از جمله مسائل مهم پیرامون هدایت انسان این است که باتوجه به ضرورت هدایت انسان، و ملاحظه وجود عواملی چون اختیار، نسیان، خطا در وجود او، مهمترین عامل به عنوان راهنما در امر هدایت انسان کیست؟ آیا هدایت انسان محصور و محدود به خود آدمی است یا وجود یک مبداء خارجی به نام دین در امر هدایت انسان ضروری می باشد؟ مراجعه و تأمل در آیات قرآن کریم آشکار می سازد که بنا به دلایلی هدایت انسان نمی تواند محدود به خود آدمی گردد و دین نیز منبع و عامل معرفتی و عملی در امر هدایت انسان هاست به نحوی که هدایت انسان بدون آن تقریبا محال به نظر می رسد چرا که قران کریم در این رابطه می فرماید: انّ علینا للهدی. در این پژوهش نویسنده تلاش می نماید با تکیه بر آثار علامه جوادی آملی و منابعی که در مورد اندیشه های ایشان به تحریر در آمده است با روش توصیفی تحلیلی این دیدگاه را که هدایت انسان محدود به آدمی نیست بلکه در هدایت انسان دین نقش اصلی به عهده دارد را تبیین و دفاع نماید. در این رابطه تلاش بر این است که عمده ترین دیدگاه رقیب –یعنی سکولار- که در جهان غرب ظاهر گشت نیز مورد نقد و بررسی قرار گیرد.
امیر بی باک مرتضی علویان
امام علی ابن موسی الرضا علیه السلام در مکتب و اعتقادات شیعه هشتمین جانشین پیامبر (ص) می باشد. مکتب شیعه معتقد است که امام دارای ویژگی های ممتاز و خاصی است که مردم با علم محدود خود نمی توانند او را شناسایی و انتخاب کنند. از جمله این ویژگی ها مصونیت کامل از هر نوع خطا و اشتباه در درک حقایق، گفتار و عمل به احکام الهی می باشد. به همین دلیل چون مردم دارای بینش کافی برای انتخاب امام نیستند و بدلیل برهان لطف الهی که ضرورت وجود پیامبر را برای راهنمایی و سعادت انسان لازم می داند، در ادامه انتصاب پیامبر، انتخاب امام نیز از سوی خداوند ضروری می باشد. در مکتب تشیع هدایت سیاسی جامعه زیر مجموعه و جزئی از ماموریت اصلی امام یعنی هدایت بشریت به سوی رستگاری، کمال و تقوی می باشد. به این دلیل در این نگارش پژوهش نشان داده شده است که کلیه برخوردها و منازعات سیاسی خلفای هم عصر امام رضا (ع) و قیامها و جنبش هایی که علیه حکومت سیاسی صورت گرفته است و مواضع امام در مقابل آنها با میزان ارتباط میان آنها و توجه به اصل اعتقاد به امامت، ارزیابی و ارزشگذاری شده است. در این پژوهش تلاش می گردد که به این پرسش پاسخ داده شود که امامت در اندیشه سیاسی امام رضا(ع) از چه جایگاهی برخوردار است. به بیان دیگر ایشان در رابطه با تبیین امامت به عنوان دال مرکزی گفتمان اندیشه سیاسی خود چه اقداماتی نموده است. پژوهش حاضر بر این فرض استوار است که امام(ع) با بیان حدیث سلسله الذهب در آن زمان برای مردمان آن دوره و آیندگان خط واضح و روشنی را ترسیم کرد و اندیشه سیاسی ناب شیعه را برای مسلمانان تبیین نمود.
محمد کربلایی ابراهیم مرتضی علویان
امام علی(ع) به عنوان یک انسان کامل به موضوعات و مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی پرداخته و چشم اندازهای گرانقدر خویش را در دوران حکومت پنج ساله خود عرضه کرده است و نهج البلاغه مملو از مباحث نظری و عملی تراویده از اندیشه و سیره آن حضرت در عرصه سیاست و حکومت می باشد. ازدیدگاه امام علی(ع) در هر جامعه ی بشری، وجود حکومت، یک امر لازم و ضروری است؛ که ضمن تأمین امنیت زمینه ی رشد و ترقی ملت را در زمینه های مختلف مادی و معنوی فراهم نماید. ولی نکته ی حایز اهمیت در این حوزه، حکومت مطلوب و شاخصه های آن از دیدگاه امام علی(ع) می باشد. تحقیق حاضر به دنبال پاسخ به این سئوال اصلی است: حکومت مطلوب و آرمانی از نگاه امام علی(ع) دارای چه مشخصه هایی است؟ فرضیه و ادعای این پژوهش این است که امام علی(ع) حکومت مطلوب و ایده آل را امری الهی معرفی کرده اند که رابطه ای انسانی را مستقر می سازد و حق همه افراد جامعه به صورت برابر و به عنوان مسئولیتی حیاتی است و این رابطه را به مفهوم نگهبانی و حراست دانسته که بیانگر جهت گیری و کنش مدبرانه در جهت خیر و سعادت عمومی و احقاق حقوق و مصالح امت است. پژوهش از نوع تحقیقات توصیفی بوده و مناسب ترین روش برای انجام آن روش مطالعه اسنادی می باشد. نتایج تحقیق نشان داد هدف حکومت از دیدگاه امام علی(ع)، رسانیدن انسان ها به کمال نهایی و سعادت حقیقی یا همان قرب الی الله است. ویژگی های حکومت مطلوب از دیدگاه امام علی(ع) عبارتند از: تامین سعادت مادی و معنوی و توجه به رشد و بالندگی مردم، پاسخگویی و حق اظهار نظر، اثر بخشی دولت ، کیفیت قوانین، حاکمیت قانون، کنترل فساد، شایستگی کارگزاران و حفظ کرامت انسانی.