نام پژوهشگر: محمدعلی اصغری مقدم
فرزانه محمدی پروانه محمدخانی
با توجه به شیوع بالای درد مزمن در جامعه و اثرات همه جانبه آن بر زندگی بیماران مبتلا، یافتن روشهای درمانی مناسب که بیماران را در سازگاری موثر با درد یاری دهد، انزوا و کناره گیری اجتماعی شان را کاهش، خودکفایی را افزایش و اثرات درد را بر زندگی آنها به حداقل برساند، بسیار با ارزش است. همچنین با توجه به تاثیرات روانشناختی، اقتصادی و اجتماعی و محدودیت های فراوان ناشی از کمردرد مزمن، این پژوهش به بررسی اثر بخشی برنامه حضور ذهن مبتنی بر درمان شناختی کنترل درد بر عملکردهای روانی-اجتماعی بیماران مبتلا به کمر درد مزمن در سنین کار (18-65) پرداخت. بدین منظور 26 زن داوطلب مبتلا به کمردرد مزمن که شرایط ورود به مطالعه را دارا بودند از بین بیماران دریافت کننده خدمات فیزیوتراپی انتخاب شده و در دو گروه مداخله و کنترل قرار گرفتند. هر دو گروه در دو نوبت پیش آزمون و پس آزمون پرسشنامه های درد مزمن، خودکارآمدی درد، ناتوانی رولند وموریس و 21-dass را تکمیل کردند. نتایج حاصل از انجام آزمون آماری تحلیل کوواریانس نشان داد نمرات شرکت کنندگان در برنامه حضور ذهن مبتنی بر درمان شناختی کنترل درد نسبت به گروه کنترل، بطور معناداری در متغیرهای شدت درد ادراک شده (002/0 p=) و ناتوانی ناشی از درد (00/0 p=) کاهش و در متغیر خودکارآمدی درد (04/0 p=) افزایش یافته است. این نتایج با توجه به مدل های مطرح شده درباره درد مانند مدل ترس-اجتناب و مدل حساسیت نسبت به اضطراب قابل توجیه است. بر این اساس تمرینات حضورذهن می توانند با کاهش فاجعه آمیز کردن درد به عنوان متغیر مرکزی مدل ترس-اجتناب در کاهش شدت درد ادراک شده در بیماران و در نتیجه کاهش محدودیت عملکرد آنان موثر باشد. از طرفی این تمرینات با کاهش توجه انتخابی بیماران نسبت به محرکهای دردناک و اضطراب آور نیز در کاهش ناتوانی و در نتیجه افزایش خودکارآمدی آنان موثر است. در این پژوهش بین نمرات دو گروه در متغیر افسردگی(2/0 p=)تفاوت معناداری مشاهده نشد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد برنامه حضور ذهن مبتنی بر درمان شناختی کنترل درد می تواند در افزایش عملکردهای روانی اجتماعی بیماران مبتلا به کمردرد مزمن سودمند باشد.
زهرا گلی علیرضا مرادی
میگرن یکی از انواع سردرد است که طبیعی پیچیده و ناتوان کننده دارد. تحقیقات نشان داده اند که اختلالات هیجانی نظیر افسردگی و ضطراب از شایع ترین اختلالات همراه با میگرن هستند. در تحقیقات زیادی وجود روابط دو سوهی بین افسردگی و میگرن نشان داده شده است ولی هنوز مدارک تجربی لازم برای اعتبار بخشیدن به چنین نظراتی وجود ندارد. از سوی دیگر فاجعه آمیزی درد به عنوان یک عامل شناختی در شدت درد و تحمل درد بیماران میگرنی نقش مهمی دارد. پژوهش حاضر به منظور بررسی آزمایشی تاثیر القای خلق بر شدت درد بیماران مبتلا به میگرن و نقش متغیر فاجعه آمیزی درد در کلینیک بیمارستان بقیه الله انجام گرفت. روش: این پژوهش پیرو طرح شبه ازمایشی پیش آزمون –پس آزمون با گروه کنترل است. جامعه مورد مطالعه بیماران میگرنی کلینیک بیمارستان بقیه الله در نیمه دوم سال 8 بوده است به این منظور 46 بیمار میگرنی که داوطلب شرکت در این پژوهش بوده انتخاب شدند و به صورت تصادفی زنجیره ای در سه گروه جایگزین شدند. درابتدا یک سری ویژگی های روانشناختی این بیماران از طریق یک مجموعه پرسشنامه سنجیده شد و آزمودنی هااز لحاظ متغیرهای چون: سن مدت ابتلا به میگرن، درجه افسردگی و اضطراب همگن شدند. کسانی که ملاک های شمول این پژوهش را دارا بودند وارد شرایط پژوهش شدند. در این پژوهش از یک تکلیف کامپیوتری (خستگی شاختی ) و نمایش یک فیلم استفاده شده و نتایج بعد از اجرای هر ابزار بلافاصله سنجیده شد. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج نشان داد که القای خلق غمگین به طور معناداری منجر به افزایش شدت درد و القای خلق شاد باعث کاهش شدت درد در بیماران میگرنی می شود(f=3.315) همچنین مشخص شد که فاجعه آمیزی درد در تعامل شدت درد و خلق نقش یک متغیر تعدیل کننده دارد. در بیماران مبتلا به میگرن که بیش از 6 ماه است از این سردرد رنج می برند القای خلق منفی به صورت آزمایشی گزارش درد را در این بیماران افزایش می دهد در صورتی که در گروه القای خلق شاد نتایج عکسی به دست آمد.
کریم گل محمدی محمدرضا شعیری
مقدمه: اختلال اضطراب اجتماعی را می¬توان اختلال تضعیف کننده¬ای دانست که با ترس از ارزیابی منفی توسط دیگران و سطوح بالای اضطراب و اجتناب در موقعیتهای اجتماعی و عملکردی مشخص می¬شود.بدین خاطر الگوهای درمانی متنوعی برای ترمیم این اختلال شکل گرفته¬اند که درمان¬های شناختی رفتاری در این بین شواهد تجربی مناسبی را به خود اختصاص داده¬اند.این شواهد هم اثر¬بخشی الگوهای کلی و هم تکنیک-های منفرد را مورد توجه قرار داده¬اند. با توجه به این اشاره،هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی تکنیک «آموزش تمرکز بر تکلیف» بر روی کاهش ترس از ارزیابی منفی و سایر نشانگان افراد مبتلا به اختلال اضطراب اجتماعی بوده است. روش: پژوهش حاضر از نوع شبه¬تجربی بوده است. انتخاب آزمودنی¬های پژوهش بر اساس پرسشنامه هراس اجتماعی و مصاحبه¬ینیمه ساخت¬یافته انجام شد. پس از آن 20 نفر از افرادی که دارای اختلال اضطراب اجتماعی بودند، انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل (در هر گروه 10 نفر)جایگزین شدند. در موردگروه آزمایش تکنیک «آموزش تمرکز بر تکلیف» به کار گرفته شد و گروه کنترل در انتظار ماندند. نتایج: یافته¬ها نشان دادند که به کارگیری تکنیک «آموزش تمرکز بر تکلیف» باعث کاهش معنادار ترس از ارزیابی منفی و نیز نشانگان اضطراب اجتماعی (مثل ترس، اجتناب و ناراحتی فیزیولوژیایی )در مقایسه با گروه کنترل شده است. نتیجه¬گیری: نتایج بدست آمده در عین اینکه همسو با دیگر نتایج بوده، زمینه¬ای مقدماتی برای استفاده از تکنیک یاد شده را فراهم ساخته است. هر چند پژوهش¬های بعدی باید سودمندی بیشتر این تکنیک را در ابعاد مختلف نمایان سازند.