نام پژوهشگر: فرین سلیمانی
شریفه یونسیان فریبا یادگاری
هدف هدف این مطالعه بررسی تاثیر برنامه تحریکات دهانی بکمن برزمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل در نوزادان نارس متولد شده با سن جنینی (32-26) هفته می باشد. روش بررسی شرکت کنندگان این پژوهش، 20 نوزاد نارس (32-26 هفته) از بخش مراقبت های ویژه نوزادان بیمارستان ولیعصر تهران می باشندکه به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. نوزادان گروه آزمایشی برنامه تحریک دهانی شامل 15 دقیقه تحریک که 12 دقیقه از آن به تحریک اطراف و داخل دهان و 3 دقیقه پایانی آنها به مکیدن غیر تغذیه ای (مکیدن انگشت پژوهشگر ) اختصاص می یافت را دریافت می کردند که این برنامه تحریکی به مدت 10 روز متوالی انجام می شد ، نوزادان گروه کنترل،هیچ گونه تحریکی به غیر از خدمات روتین پرستاری دریافت نمی کردند. آزمودنیها از لحاظ سن جنینی و تقویمی در یک، چهار و هشت بار تغذیه دهانی در روز، فاصله زمانی بین دفعات مختلف تغذیه و مدت زمان بستری در بیمارستان مورد بررسی و مقایسه قرار گرفتند. یافته ها نوزادان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل، تغذیه دهانی مستقل را بطور معناداری زودتر،(4±13روز در مقابل 4± 26روز)(p<0.001) کسب کردند.مدت زمان بستری در بیمارستان در گروه آزمایش بطور معنی داری کوتاه تر از گروه کنترل بود.) 6±32 روز در مقابل 2±38 روز ،(p<0.001) ) نتیجه گیری نتایج این مطالعه از این فرضیه حمایت می کند که تحریکات دهانی پیش تغذیه ای زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل وزمان ترخیص از بیمارستان را در نوزادان نارس تسریع می بخشند.
فائزه اسداله پور کوتنایی فریبا یادگاری
چکیده: هدف: هدف این مقاله مقایسه تاثیر برنامه مکیدن غیرتغذیه ای با برنامه تحریک دهانی بکمن، بر زمان دستیابی به تغذیه دهانی مستقل نوزادان نارس 26-32 هفته جنینی بستری در واحد مراقبت های ویژه نوزادان می باشد. روش بررسی: مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی است و جامعه مورد مطالعه، نوزادان نارس با سن جنینی 26-32 هفته (32نوزاد)، بستری در واحد مراقبتهای ویژه نوزادان بیمارستان کمالی کرج می باشند. بعد از اعمال معیار ورود و خروج، نوزادان به صورت تصادفی به سه گروه، " تحریک دهانی پیش از تغذیه بکمن " ، " گروه مکیدن غیرتغذیه ای" و گروه کنترل تقسیم شدند (11 نوزاد در کنترل و 10 نوزاد در بکمن و 11 نوزاد در مکیدن غیرتغذیه ای). آزمودنیها از لحاظ سن تقویمی و سن جنینی در دفعات مختلف تغذیه دهانی و در زمان ترخیص از واحد مراقبت های ویژه نوزادان و میزان وزن گیری در هفته اول، دوم تولد و زمان ترخیص مورد بررسی و مقایسه بین سه گروه قرارگرفتند. یافته ها: در گروه بکمن، میانگین سن جنینی در زمان 8 بار تغذیه دهانی، 59/32 هفته (انحراف معیار84/0) بوده است و در گروه کنترل،15/33 هفته (انحراف معیار 23/1) بوده است؛ در گروه مکیدن غیرتغذیه ای میانگین سن جنینی در زمان 8 بار تغذیه دهانی در روز 55/32 هفته (انحراف معیار 71/0) بوده است. در نتیجه گروه بکمن با تفاوت 89/3 روز و گروه nns با تفاوت 19/4 روز زودتر به این معیار دست یافتند که این عدد به لحاظ بالینی بسیار اهمیت دارد و از نظر میانگین، گروه nns ، 68/2 روز و گروه بکمن 47/2 روز زودتر از بیمارستان ترخیص گردیدند (نسبت به کنترل). نتیجه گیری: استفاده از مداخله بکمن و مکیدن غیرتغذیه ای، به طور موثری تغذیه دهانی را در نوزادان نارس تسهیل می کنند و مدت زمان بستری در بیمارستان را کاهش می دهند و مکیدن غیرتغذیه ای منجر به افزایش معنادار در وزن گیری می شود.
سپیده زارع دلاور اکبر بیگلریان
مقدمه: شناسایی عوامل خطر و اثرات متقابل آنها، در مطالعات پزشکی بسیار مهم است. هدف از این مطالعه شناسایی اثرات متقابل عوامل خطر فلج مغزی در کودکان 1-6 ساله دارای فلج مغزی است. مواد و روشها: در این مطالعه مورد-شاهدی، اطلاعات 225 کودک 1-6 ساله که در سالهای 87-1386 جمع آوری شده بود، از مرکز اسما مورد استفاده قرار گرفت. برای شناسایی اثرات متقابل عوامل خطر از رگرسیون لجستیک تاوانیده و روش کاهش ابعاد چندعاملی استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار r نسخه 2-15-2 استفاده شد. یافته ها: مدل رگرسیونی برگزیده از روش رگرسیون لجستیک تاوانیده از تحلیل داده های 89 کودک دارای فلج مغزی و 109 کودک سالم با روش گام به گام پیشرو تنها اثرات اصلی آسفیکسی (001/0>p)، ازدواج فامیلی والدین (003/p=0)، زایمان نارس (002/p=0)، سابقه بیماری (001/0>p) را در ارتباط با فلج مغزی معنی دار نشان داد. در حالی که با روش مرحله ای پیشرو، اثرات آسفیکسی (001/0>p)، ازدواج فامیلی والدین (001/0p=) و اثرات متقابل زایمان نارس: ازدواج فامیلی (0p=0/04)، سابقه بیماری: ازدواج فامیلی والدین (p=0/002) شناسایی شدند. همچنین اثر متقابل شناسایی شده توسط روش کاهش ابعاد چندعاملی شامل آسفیکسی: ازدواج فامیلی والدین: زایمان نارس با شاخص دقت تعادل 145/92 بود. نتیجه گیری: رگرسیون لجستیک تاوانیده و کاهش ابعاد چند عاملی، قابلیت خوبی برای شناسایی اثرات متقابل عوامل خطرساز بیماریها، از جمله فلج مغزی کودکان دارند.