نام پژوهشگر: محمود کوشش صبا

نقش پلی آمین ها و کلسیم در بهبود کیفیت، افزایش عمر پس از برداشت و بررسی تغییرات بیو فیزیکوشیمیایی برخی ارقام زردآلوی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  محمود کوشش صبا   کاظم ارزانی

زردآلو یکی از میوه های مهم مناطق معتدله بوده و ایران یکی از خاستگاه های زردآلو ی وحشی و تجاری و دومین تولید کننده این محصول در دنیا پس از ترکیه می باشد زردآلو میوه بسیار فسادپذیر بوده و به سرعت بازارپسندی خود را از دست می دهد. جهت صادرات محصول داشتن اطلاعات کافی در مورد تغییرات حین رسیدن و پس از برداشت و پاسخ ارقام موجود به روش های نگهداری از اهمیت ویژه ای برخوردار است. بدین منظور رساله حاضر با هدف مطالعه روند تغییرات در مرحله رسیدن محصول و تاثیر کاربرد تیمارهای پلی آمین و کلسیم پس از برداشت و شرایط نگهداری محصول در دمای پایین بر کیفیت محصول مورد بررسی قرار گرفت. در این پژوهش از دو رقم زردآلو ی باقری و عسگرآبادی استفاده شد. در آزمایش اول از تیمار 1 میلی مولار پوتریسین و اسپرمیدین و در آزمایش دوم از تیمار 1و3 درصد کلسیم کلراید و 1و3 درصد پروپیونات کلسیم استفاده شد. بعد از اعمال تیمارها نمونه ها در شرایط سردخانه یک درجه سانتی گراد و رطوبت 95 درصد نگهداری شدند و نمونه برداری در زمان های صفر، 1، 7، 14و 21 روز صورت گرفت و نمونه ها پس از خروج از سردخانه 2 روز در دمای اتاق جهت شبیه سازی شرایط رسیدگی و عرضه محصول قرار گرفتند، و جهت بررسی تغییرات برخی پارامتر ها از جمله تغییرات مواد جامد محلول، اسیدیته قابل تیتراسیون، رنگ، سفتی میوه، تولید اتیلن و میزان خسارت سرمازدگی(chilling injury or internal breakdown) به عنوان شاخص های اصلی مورد اندازه گیری قرار گرفت. در آزمایش اول جهت بررسی ارتباط مکانیسم های عمل تیمارها و مطالعه بیشتر تغییرات آنزیم های آنتی اکسیدانت کاتالاز، پراکسیداز، سوپراکسیددیسموتاز و پلی فنول اکسیداز و تغییرات ترکیبات فنول کل مورد ارزیابی قرار گرفت. در آزمایش دوم تغییرات پکتین دیواره سلولی، آنزیم پکتین متیل استراز و تغییرات کلسیم داخلی مطالعه شد. نتایج نشان داد که ارقام مورد مطالعه 7 روز پس از نگهداری در سردخانه علائم خسارت را نشان دادند و تیمارهای مورد استفاده تاثیر معنی داری بر کاهش خسارت و سرعت پیشرفت خسارت داشتند. همچنین تیمارهای پلی آمین به شدت تولید اتیلن را تحت تاثیر قرار داده و در نتیجه از نرم شدن سریع میوه جلوگیری به عمل آوردند. اگرچه برخی خصوصیات کیفی میوه مانند اسیدیته قابل تیتراسیون و مواد جامد محلول تحت تاثیر تیمارها قرار نگرفتند اما تیمارهای پژوهش تاثیر معنی داری بر شاخص رنگ میوه داشتند و از تغییرات سریع رنگ جلوگیری کردند. میزان فنول به طور نسبی تحت تاثیر تیمار ترکیبات پلی آمین قرار گرفته و آنزیم های آنتی اکسیدانت نیز تفاوت معنی داری با تیمار شاهد داشتند. با اعمال تیمار کلسیم میزان کلسیم داخل میوه افزایش یافت و ارتباط مستقیم بین محتوی کلسیم و سفتی بافت میوه وجود داشت. اگرچه آنزیم پکتین متیل استراز نوساناتی در طول آزمایش در رقم عسگرآبادی داشت اما ارتباط مشخصی بین تیمار کلسیم و تغییرات آن مشاهده نشد. به طور کلی نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تیمار پس از برداشت پلی آمین ها و کلسیم از طریق کنترل تولید اتیلن و تاثیر آن بر برخی آنزیم ها ی ارزیابی شده، نقش چشم گیری در حفظ سفتی بافت، رنگ میوه و کاهش میزان خسارت سرمازدگی داشت.

اثر محلول پاشی برگی اسید آسکوربیک بر روی برخی ویژگی های رویشی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی انگور تحت تنش خشکی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی 1392
  مهتاب ذوالنوری   ناصر قادری

خشکی، یک تنش محیطی متداول در انگور است که در خاک های با محتوای آب کم در شرایط انجام آبیاری نیز رخ می دهد. به دلیل کمبود منابع آبی، لازم است در انتخاب رقم و روش های حمایت درخت به هنگام احداث باغ بازنگری صورت گیرد. اسید آسکوربیک در سمیت زدایی گونه های اکسیژن واکنشگر نقش دارد و از صدمه ی اکسیداتیو به اسید های نوکلئیک، چربی ها و پروتئین ها جلوگیری می کند. به منظور ارزیابی تأثیر محلول پاشی برگی اسید آسکوربیک بر روی برخی ویژگی های رویشی، فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی انگور تحت تنش خشکی، پژوهش حاضر طی سال های 1392-1391 در زمین گروه علوم باغبانی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان در شرایط محیط طبیعی و یک سال پس از استقرار قلمه ها در خاکی با بافت لومی رسی به اجرا درآمد. در این پژوهش رقم با دو سطح خوشناو و بی دانه سفید، تنش خشکی با دو سطح شاهد (رطوبت حجمی 75% ظرفیت زراعی) و تنش خشکی (رطوبت حجمی 25% ظرفیت زراعی یا آبیاری پس از 7 هفته) و محلول پاشی برگی اسیدآسکوربیک دارای سه سطح (شاهد، 150 و 300 میلی گرم بر لیتر) با سه تکرار با استفاده از طرح فاکتوریل در قالب بلوک های کامل تصادفی مورد بررسی قرار گرفتند. تنش خشکی باعث کاهش شاخص های رشد، محتوای نسبی آب برگ، پایداری غشاء سلولی، و میزان کلروفیل شد. تنش خشکی در سطح آماری 1% کلیه صفات مورفولوژیک و فیزیولوژیک غیر از پراکسید هیدروژن (با اختلاف معنی دار 5 درصد) را تحت تأثیر قرار داد. ارقام مورد بررسی از نظر رشد طولی ساقه، تعداد برگ، میزان کلروفیل، کاروتنویید، کربوهیدرات های محلول کل، پرولین، پراکسید هیدروژن و اسید آسکوربیک برگ اختلاف معنی داری در سطح آماری 1% داشتند. کاربرد اسید آسکوربیک به طور معنی داری در سطح آماری 1% اختلاف رشد طولی ساقه بین شروع و پایان آزمایش، همچنین به طور معنی داری در سطح آماری 5% فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز را تحت تاثیر قرار داد. عکس العمل ارقام در شرایط تنش خشکی (f. c 25%) و آبیاری کامل (f. c 75%) متفاوت از یکدیگر بود. رقم خوشناو در تنش خشکی، کاهش کمتر در رشد طولی ساقه، افزایش میزان کاروتنویید و پروتئین های محلول کل و در شرایط آبیاری کامل میزان کلروفیل a، کلروفیل b وکاروتنویید بیشتری را نشان داد. رقم بی دانه سفید در شرایط آبیاری کامل کاهش میزان پراکسید هیدروژن و کاهش میزان پروتئین های محلول کل نسبت به شاهد و افزایش فعالیت آنزیم آسکوربات پراکسیداز را نشان داد. تنش خشکی موجب کاهش میزان پروتئین های محلول کل نسبت به شاهد در رقم بی دانه سفید شد. تعداد برگ هر دو رقم در شرایط تنش خشکی کاهش پیدا کرد اما این کاهش در رقم خوشناو کمتر بود. اسید آسکوربیک در مقایسه با تیمار شاهد تعداد برگ رقم بی دانه سفید را درشرایط آبیاری کامل افزایش داد. بر این اساس رقم بی دانه سفید را می توان حساس تر نسبت به خشکی معرفی کرد. طوری که میزان کربوهیدرات های محلول کل کمتر و کاهش بیشتر در برگ بیانگر تأثیر بیشتر تنش خشکی در این رقم می باشد. در رقم خوشناو، با توجه به میزان کربوهیدرات های محلول کل بالاتر، عدم تغییر شاخص پایداری غشاء سلولی، رشد بیشتر شاخه و کاهش کمتر در از دست دادن برگ به نظر می رسد که این رقم تحمل بیشتری نسبت به شرایط کمبود آب داشته¬است. در شرایط تنش خشکی، محتوای نسبی آب برگ دو رقم اختلاف معنی داری نداشت. افزایش کربوهیدرات¬های محلول در رقم خوشناو و افزایش پرولین در رقم بی¬دانه سفید می تواند ناشی از کاربرد اسید آسکوربیک در شرایط تنش کم آبی باشد و به جذب آب در این شرایط کمک کرده باشد. با توجه به نقش دمای سایه انداز در افزایش تحمل به خشکی خاک، کم بودن دمای سایه انداز در رقم خوشناو می تواند بیانگر پتانسیل بیشتر این رقم برای انجام حداکثر فتوسنتز و سازگاری آن با شرایط دیم باشد. بین اسید آسکوربیک برگ در دو رقم اختلاف معنی داری مشاهده شد. به نظر می رسد سنتز اسید آسکوربیک درون زاد در این ارقام عامل اصلی این اختلاف باشد. یعنی امکان دارد که اسید آسکوربیک به دلیل خواص ضد اکسایشی خود از تخریب کلروفیل جلوگیری کرده باشد و سبب افزایش آن در تیمار آبیاری کامل در هر دو رقم شده باشد. تیمار اسید آسکوربیک 300 میلی گرم بر لیتر در رقم خوشناو تحت تنش خشکی باعث بیشترین افزایش پروتئین در این رقم شد. همین تیمار در هر دو رقم تحت تنش خشکی از کاهش شدیدتر رشد طولی جلوگیری نمود. پاسخ های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی نشان داد که تیمار اسید آسکوربیک 300 میلی گرم بر لیتر سبب افزایش شاخص های رشدی تاکستان جوان انگور شد. بنابراین کاربرد اسید آسکوربیک به طور معنی داری باعث حمایت از گیاه به هنگام تنش خشکی می شود. این امر در استقرار گیاه طی سال های اول نقش بسزایی دارد. لذا می توان نتیجه گرفت که این غلظت از اسید آسکوربیک توانسته در کنترل تحمل تنش خشکی نقش مهمی داشته باشد. نتایج این آزمایش نشان داد که اسید آسکوربیک می تواند برخی از واکنش های مورفولوژیکی و فیزیولوژیکی انگور را تحت تاثیر قرار دهد.

بررسی اثر قندهای مختلف بر باززایی دو رقم انگور بومی استان کردستان در شرایط درون شیشه ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی 1393
  صباح ظاهری   علی اکبر مظفری

منابع کربنی در سلول ها و بافت های گیاهان نقشی حیاتی دارند و در کشت درون شیشه ای یکی از فاکتورهای اساسی رشد و نمو ریزنمونه ها محسوب می شوند. نوع و غلظت منابع کربنی اثرات مختلفی بر رشد و نمو ریزنمونه ها دارند. لذا، تحقیقی طی سال¬های 1391 و 1392 روی دو رقم انگور بومی استان کردستان با نام های فرخی و خوشناو جهت تکثیر درون شیشه¬ای انجام شد. در این آزمایش باززایی ریزنمونه¬های گره و نوک شاخساره دو رقم مذکور در محیط کشت ms حاوی غلظت¬های صفر، 15، 20، 30 و 40 ¬گرم در لیتر از هر کدام از قندهای ساکارز، گلوکز، فروکتوز و سوربیتول در مرحله پرآوری بر صفات طول شاخساره اصلی، تعداد برگ شاخساره اصلی، تعداد شاخساره نابجا، طول شاخساره نابجا و تعداد برگ شاخساره نابجا مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که نوع و غلظت های مختلف منابع کربنی اثرات متفاوتی بر صفات مذکور در هردو رقم انگور و هر دو نوع ریزنمونه دارند. در غلظت صفر گرم در لیتر کربوهیدرات هیچگونه رشد و نموی در ریزنمونه ها دیده نشد. غلظت های کم هر کدام از منابع کربنی باعث کاهش رشد و برخی ناهنجاری های فیزیولوژیکی مانند شیشه ای شدن در ریزنمونه ها شد. غلظت بالای هر کدام از قندها باعث رشد و نمو غیر عادی و ایجاد ناهنجاری های فیزیولوژیکی در ریزنمونه ها شد. غلظت 30 گرم در لیتر (ساکارز، گلوکز و فروکتوز) مطلوب ترین رشد و نمو ریزنمونه ها را از خود نشان داد. در بین قندهای مختلف سوربیتول ضعیف ترین نتیجه را در رشد و نمو هر دو رقم انگور داشت. در بین هر دو ریزنمونه طول شاخساره های ریزنمونه نوک شاخساره بیشتر از ریزنمونه گره بود. تعداد برگ و تعداد شاخساره نابجا در ریزنمونه گره بیشتر از ریزنمونه نوک شاخساره بود.

بررسی اثر کود بیولوژیک نیتروکسین و هیومیک اسید بر برخی خصوصیات مورفو- فیزیولوژیکی توت‏فرنگی تحت کاربرد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی 1393
  حسن مرادیان   محمود کوشش صبا

کاربرد کودهای بیولوژیک به ویژه باکتری¬های محرک رشدگیاه به جای مصرف کودهای شیمیایی از مهمترین راهبردهای تغذیه ای در مدیریت پایدار بوم نظام¬های کشاورزی می باشند. به منظور بررسی اثر کود بیولوژیک نیتروکسین و هیومیک اسید بر برخی خصوصیات مورفو - فیزیولوژیکی توت فرنگی تحت کاربرد مالچ (سفید)، طی دو فصل در سال93-92 در مزرعه‏ی تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه کردستان آزمایشی به صورت فاکتوریل (مالچ × کود) بر پایه‏ی طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار اجرا شد. آزمایش اول بر روی توت فرنگی رقم پاروس و آزمایش دوم بر روی توت فرنگی رقم کوئین الیزا صورت گرفت. سطوح کودی مورد استفاده در هر دو آزمایش به ازاء هر گیاه 3 گرم کود کامل n.p.k، 5 گرم کود آلی هیومیک اسید، 70 سی سی کود بیولوژیک نیتروکسین با غلظت 100 پی‏پی¬ام و 5 گرم کود هیومیک اسید + 70 سی سی کود بیولوژیک نیتروکسین با غلظت 100 پی¬پی¬ام در نظر گرفته شد. صفات اندازه¬گیری شده شامل خصوصیات رویشی، عملکرد،خصوصیات بیوشیمیایی (میزان کربوهیدرات¬های محلول کل میوه، برگ، طوقه و پروتئین¬های محلول کل برگ و طوقه، فعالیت آنزیم نیترات ردوکتاز برگ، ریشه و طوقه) و عناصر نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم در برگ توت¬فرنگی رقم پاروس در سال اول و اندازه گیری صفات رویشی و عملکرد در رقم کوئین¬الیزا در سال دوم بودند. نتایج نشان داد که اثر متقابل مالچ × کود روی میانگین سطح برگ، سطح برگ کل بوته، سطح مخصوص برگ (سطح برگ بر وزن خشک برگ)، حجم ریشه، وزن تک میوه و وزن خشک کل در سال اول معنی¬دار شد. بیشتر صفات رویشی اندازه¬گیری شده و ماده خشک کل در شرایط مالچ و در کود نیتروکسین + هیومیک اسید بهبود یافته¬اند. اثر متقابل مالچ × کود میزان کربوهیدرات-های محلول کل برگ، میوه و طوقه و پروتئین¬های محلول کل برگ و طوقه را تحت تاثیر قرار دادند. کاربرد کود زیستی نیتروکسین و هیومیک اسید همراه با مالچ غلظت عناصر غذایی نیتروژن کل، فسفر، پتاسیم برگ را افزایش دادند. میزان عملکرد میوه در دو سال آزمایش تحت تیمار نیتروکسین + هیومیک اسید تحت کاربرد مالچ بطور معنی داری بیشتر از سایر تیمارها بود. بر اساس نتایج این آزمایش استفاده ازکود تلفیقی نیتروکسین وکودآلی هیومیک اسید همراه با کاربرد مالچ اثر ویژه ای بروی صفات رویشی، عملکرد و عناصر برگ داشته و اثر آن در بیشتر موارد دارای افزایشی بود. احتمالاً این افزایش ناشی از وجود باکتری های موجود در کود زیستی بوده که نقش کلات کنندگی و تولید هورمون¬های گیاهی را داشته که در نهایت جذب عناصر را بهبود بخشیده و در شرایط کاربرد مالچ سبب افزایش خصوصیات رویشی گردیده است.

اثر سدیم نیتروپروساید (snp) بر باززایی انگور در شرایط درون شیشه ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه کردستان - دانشکده کشاورزی 1393
  محمد جیرانی   علی اکبر مظفری

تحقیقی در طی سال های 1392 و 1393 بر روی دو رقم انگور خوشناو و فرخی، با هدف کاربرد دو ترکیب آزاد کننده no، سدیم نیتروپروساید (snp) و همچنین نیتریت سدیم (ns) جهت تکثیر درون شیشه ای انجام شد.