نام پژوهشگر: عبدالرضا واعظی هیر
عبدالرضا واعظی هیر عزت اله رییسی
مدل عددی bionapl/3d به عنوان یک مدل سه بعدی جریان و انتقال برای شبیه سازی انتقال و رفتار چهار ترکیب بنزن (b)، تولوئن (t)، اتیل بنزن (e) و زایلن (x) که از شش توده نفتی سیال سبک (lnapl) آزاد شده و آبخوان منطقه پالایشگاه شیراز را آلوده کرده اند، مورد استفاده قرار گرفت. نتایج این مدل نشان داد که تحت شرایط منبع پیوسته آلودگی و پالایش طبیعی آبخوان آلاینده ها چاههای کشاورزی پایین دست را آلوده خواهند کرد و در شرایطی که منبع آلودگی ناپیوسته (غیر مداوم) باشد تنها ابر آلودگی بنزن تحت شرایط پالایش طبیعی تا اولین سری چاههای کشاورزی توسعه پیدا خواهد کرد. بنابراین چاههای آب شرب شیراز و چاههای آب شرب محلی در هر شرایطی در خطر آلودگی نیستند. برای ارزیابی تاثیر پالایش طبیعی و عملیات پاکسازی بر انتقال btex ها در آبخوان پالایشگاه شیراز، تعدادی سناریو پاکسازی تعیین گردید. این سناریو ها در دو گروه اصلی تعریف شدند: با فرض نشت مداوم از منبع و با فرض توقف نشت. همچنین دو استراتژی پاکسازی تعیین شد: 1) کاهش غلظت btex در تمامی محدوده آبخوان آلوده به زیر حد مجاز آلودگی (mcl) و 2) پاکسازی منطقه تا حدی که از رسیدن آلودگی به چاههای بهره برداری جلوگیری کند. نتایج نشان داد که تحت شرایطی که فقط پالایش طبیعی در آبخوان صورت گیرد زمان لازم برای پاکسازی بنزن در حدود 60 سال بوده و برای سه ترکیب دیگر بسیار طولانی تر می باشد. پمپاژ بخشی از توده lnapl و حذف بخشی از btex موجود در آن از طریق روشهایی مانند دمیدن هوا و استخراج بخارات حاصل، می تواند این زمان را تا 30 سال برای بنزن کاهش دهد. یک برنامه دو مرحله ای بایستی برای عملیات پاکسازی در آبخوان مورد مطالعه انجام گیرد. در مرحله اول با تزریق اکسیژن، نیترات و سولفات، عملیات پاکسازی در کل محدوده ابر آلودگی btex انجام گیرد ولی در مرحله دوم، پس از پاکسازی بنزن، محدوده عملیات پاکسازی کاهش یافته و فقط به منطقه ابرهای آلودگی تولوئن، اتیل بنزن و زایلن محدود گردد. در استراتژی دوم تزریق هوا برای جلوگیری از رسیدن ابرآلودگی btex به چاههای بهره برداری کافی بوده و تزریق اکسیژن خالص یا محلول پروکسید هیدروژن علاوه بر افزایش هزینه انجام عملیات، تاثیری در افزایش نرخ تجزیه زیستی نخواهد داشت. در این تحقیق نسبت ایزومرهای دو ترکیب تری متیل سیکلوپنتان و تری متیل سیکلو هگزان به عنوان یک نسبت شناساگر جهت شناسایی منشاء فاز نفتی سبک معرفی گردید. این ترکیبات به چند دلیل برای این منظور ایده آل می باشند: الف) در نفت خام و طیف وسیعی از محصولات نفتی وجود دارند ب)در برابر تجزیه زیستی مقاوم هستند ج) خصوصیات فیزیکوشیمیایی (حلالیت، قابلیت تبخیر، ...) شبیه به هم دارند. این نسبتهای پیشنهادی برای تعیین منشاء آلودگی های نفتی پالایشگاه شیراز مورد ارزیابی و صحت سنجی قرار گرفت.
یوسف محبی قره اوغلان اصغر اصغری مقدم
دشت کهریز در شمال غرب ایران و در استان آذربایجان غربی واقع شده است. این منطقه در شمال شهر ارومیه و به فاصله 55 کیلومتری از آن قرار دارد و از طریق جاده آسفالته ارومیه - سلماس قابل دسترسی می باشد. اقلیم منطقه با متوسط میزان بارش سالیانه 264 میلی متر و براساس اقلیم نمای آمبرژه جزو آب و هوای خشک سرد تقسیم بندی می گردد. حوضه آبریز منطقه مورد مطالعه فاقد رودخانه بزرگ و دائمی بوده و مسیل های آن تنها در روزهای محدودی از سال یعنی در مواقع بارانی دارای آب بوده و رودخانه شیواسان چای به صورت فصلی در این حوضه جریان دارد. هدف از این پژوهش بررسی ویژگی های هیدروژئولوژیکی و هیدروژئوشیمیایی منابع آب زیرزمینی آبخوان دشت کهریز و تعیین آلودگی فلزات سنگین در مناطق مختلف دشت می باشد. آبخوان دشت کهریز از نوع آزاد بوده و وسعت آن در حدود 74/67 کیلومتر مربع می باشد. جهت جریان آب زیرزمینی با توجه به خطوط هم پتانسیل از غرب به شرق دشت می باشد. به منظور بررسی کیفیت آب زیرزمینی آبخوان دشت کهریز علاوه بر جمع آوری اطلاعات اولیه، 18 نمونه از منابع آب زیرزمینی شامل چاه های بهره برداری، چشمه و قنات در شهریور ماه 1391 برداشت گردید. پارامترهای هدایت الکتریکی، ph، یون های اصلی و فرعی در آزمایشگاه آب شناسی گروه زمین شناسی دانشگاه تبریز و عناصر جزئی نیز جداگانه در آزمایشگاه آب و فاضلاب استان آذربایجان شرقی مورد آنالیز قرار گرفتند. نتایج حاصل از بررسی هدایت الکتریکی در منطقه حاکی از آن است که به طور کلی هدایت الکتریکی از غرب به شرق در جهت جریان آب زیرزمینی افزایش می یابد. در بخش مرکزی دشت در اراضی قولنجی به دلیل تأثیر سازندهای تبخیری(نمکی - رسی)، پدیده بالا آمدگی آب شور، پمپاژ بی رویه آب، ریز دانه بودن آبرفت-های کواترنری و نفوذ پذیری کم میزان هدایت الکتریکی افزایش می یابد. با توجه به نتایج آنالیز های هیدروشیمیایی مقادیر یون سدیم، کلر، سرب و کادمیم و نیترات در بعضی نمونه ها دارای غلظت بالاتر از حد استاندارد جهانی(who) می باشد. که عامل اصلی آنومالی نیترات منشأ انسان زاد داشته و بقیه یون ها عمدتاً منشأ زمین زاد دارند. نمودار خوشه ای رسم شده برای متشکله های شیمیایی نمونه های آب زیرزمینی دشت کهریز نشان از سه خوشه دارد. براساس نمودارهای استیف رسم شده برای گروه های حاصل از تجزیه خوشه ای، تیپ آب زیرزمینی برای گروه یک از نوع بی کربناته کلسیک بوده و برای گروه دو و سه از نوع کلروره سدیک می باشد. براساس روش تحلیل عاملی، سه عامل اصلی موثر بر هیدروشیمی منطقه مورد شناسایی قرار گرفت. عامل یک را می توان به فرآیندهای شیمیایی انحلال نمک و بالا آمدگی آب شور نسبت داد. عامل دوم را می توان نتیجه فرسایش و هوازدگی شیمیایی سنگ های مافیک و الترامافیک دانست. پارامترهای عامل سوم نشان دهنده تأثیر فاضلاب های خانگی، فعالیت های کشاورزی و استفاده از کودهای شیمیایی نیترات دار می باشد. عامل چهارم را نیز می توان نتیجه هوازدگی شیمیایی سنگ های دگرگونی و آذرین حاوی کانی های آپاتیت و آمفیبول در منطقه دانست. شاخص دراستیک در آبخوان دشت کهریز بین 63 تا 94 متغیر است. بنابراین میزان آسیب پذیری آن در دو گروه آسیب پذیری خیلی کم و آسیب پذیری کم قرار می گیرد. کلید واژه ها: فلزات سنگین، دشت کهریز، دریاچه ارومیه، تحلیل عاملی، نیترات، تجزیه خوشه ای، هدایت الکتریکی، شاخص دراستیک
سیاوش شمسی خسروشاهی هاشم رستمزاده
منابع آب زیرزمینی بدلیل ضریب اطمینان بالاتر و نواسانات کمتر بعنوان یک گزینه مطمئن ازدیر باز مورد استفاده بوده و در طی دهه ی اخیر در اثر برداشت بیش از تغذیه با کاهش کمی و کیفی روبرو شدهاست.بخاطر خشکسالی اخیر در منطقه موردمطالعه ساکنین برای تامین آب کشاورزی با مشکل کم آبی مواجه هستند و اقدام به برداشت آّب بیرویه از آبخوانهای آّبرفتی میکنند که از آن قبیل میتوان به حفر چاههای عمیق در این مناطق جهت مصارف کشاورزی اشاره نمود. آبخوانهای سازندسخت در منطقه خوشبختانه کمتر مورد توجه بوده و از گزند بهرهبرداری های بی رویه مصون مانده است . ولی مطالعه این سازندها بعنوان یک تحقیق آکادمیک و بعنوان یک منابع آب استراتژیک ازطرفدیگر لازم بنظرمیرسد. حوضه آبریز قلعه چاییکی از حوضههای کوهستانی سهند با مساحتی در حدود 249/22 کیلومترمربع که در شهرستان عجب شیر واقع شدهاست. هدف از این تحقیق ارزیابی پتانسیل یابی آب زیرزمینی در سازند سخت حوضه آبریز قلعه چای با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی می باشد. جهتانجام تحقیق ابتدا لایه های مربوط به سنگ شناسی شیب جهت شیب تراکم خطواره تراکم آبراهه بارش فرسایش پذیری و کاربری اراضی تهیه شد و سپس بر اساس روش ahp برای هر کلاس وزن و رتبه اختصاص داده شد و از تلفیق لایه های اطلاعاتی مختلف نقشه پهنه بندی منطقه دارای پتانسیل آب زیرزمینی با روش های منطق فازی fuzzy - ahp , owa و wlc تهیه گردید. روش owa بعنوان بهترین روش انتخاب شد ون تایجحاصلاز آن نشانداد که در حدود 43/2کیلومترمربع بعنوان منطقه ایباچتانسیلآب زیرزمینی بسیار بالا می باشد که و 56/1 ، 59/1، 73/2، 17/9کیلومترمربع به ترتیب پهنههایی با پتانسیلآّ زیرزمینی زیاد،متوسط،کم و بسیارکم است. همچنین برای واسنجی مدلاز موقعیت چشمه ها و مطالعات میدانی استفاده گردید.
میرسجاد فخری اصغر اصغری مقدم
دشت مرند با مساحت 1871 کیلو مترمربع در60 کیلومتری شمال غرب تبریز و در شمال آذربایجان شرقی واقع شده است.که 589 کیلومتر مربع آنرا پهنه های آبرفتی (دشت) تشکیل می دهد. دشت مرند ازشمال شرق به منطقه جلفا دوزال از جنوب به حوضه آبریز دریاچه ارومیه و از غرب به خروجی زنوز چای و زیلبیرچای و حوضه آبریز قطورچای محدود می شود. این منطقه جزء مناطق سرد و خشک محسوب شده و متوسط بارندگی آن 243 میلی متر در سال می باشد. بررسی نتایج حفاری های اکتشافی، پیزومترها و نیز وجود چند حلقه چاه آرتزین، موید سه نوع آبخوان آزاد، محبوس و نیمه محبوس در منطقه می باشد. جهت و شیب هیدرولیکی به تبعیت از وضعیت توپوگرافی عمدتاً از شرق و جنوب شرق به سمت غرب و شمال غرب می باشد. هدف این پژوهش بررسی هیدروژئوشمی و هیدروژئولوژی منابع آب زیرزمینی دشت مرند می باشد. به منظور بررسی کیفیت آب زیرزمینی دشت مرند، علاوه بر جمع آوری اطلاعات هیدروشیمیایی مطالعات قبلی صورت گرفته، نمونه 48 نمون? آبی از چاه، چشمه و قنات برای یونهای اصلی و 25 نمونه برای فلزات سنگین برداشت شد. پارامترهای هدایت الکتریکی و ph در محل نمونه برداری و نیزبا یونهای اصلی (ca، na، mg، k، hco3، co3 و so4)، یونهای فرعی (نیترات ، سیلیس و فلوراید) در آزمایشگاه آب شناسی دانشگاه تبریز مورد سنجش قرار گرفتند. و فلزات سنگین (as، fe، al، mn، cd،pb، cr و ba) نیز جداگانه در آزمایشگاه آب و فاضلاب شهری آذربایجان شرقی مورد سنجش قرار گرفتند. بر این اساس سیر تکامل ژئوشیمیایی آب زیرزمینی در آبخوان دشت مرند از تیپ بی کربناته در مناطق تغذیه شروع و به تیپ کلروه در مناطق تخلیه ختم می شود. نتایج حاصل از بررسی هدایت الکتریکی در منطقه نشان می دهد که به طوریکه هدایت الکتریکی از شرق و جنوب شرق به سمت غرب و شمال غرب و از جنوب به سمت شمال افزایش می یابد که منطبق بر جهت جریان آب زیرزمینی است. در منطقه تخلیه، تبخیر از سطح آب زیرزمینی، تأثیر سازندهای تبخیری و نمکی هدایت الکتریکی بیشتر است. بطور کل میزان املاح محلول آب زیرزمینی از حواشی شرق و جنوب شرقی به سمت مرکز دشت و در نهایت خروجی دشت افزایش می یابد. از نظر قابلیت شرب اغلب آبهای منطقه دردسته خوب تا قابل قبول قرار دارند. از لحاظ کشاورزی نیز نمونه ها بیشتر در کلاس که جزء رده های c2s1 و c3s1 که جزء رده های خوب تا متوسط می باشند قرار دارند. با توجه به نتایج آنالیزهای هیدروشیمیایی فلزات سنگین در بعضی از مناطق بخصوص مناطق شمالی و جنوب شرقی دشت دارای غلظت بالاتر ازحد استاندارد سازمان بهداشت جهانی (who) می باشد. در کل می توان عامل اصلی این آنومالی ها فعالیت های گسترده کشاورزی و سازندهای زمین شناسی دانست. با توجه به آنالیز خوشه ای، نمونه های آنالیز شده در دو خوشه قرار گرفته اند که خوشه اول شامل اکثر نمونه ها بوده و هدایت الکتریکی کم تا متوسط دارند. خوشه دوم دارای هدایت الکتریکی خیلی زیاد می باشد. هرکدام از خوشه ها با توجه به محتوی فلزات سنگین و دیگر پارامترها نیز به زیرگروه های دیگری تقسیم شده اند. براساس روش آنالیز فاکتوری، سه عامل اصلی موثر بر هیدروشیمی منطقه مورد شناسایی قرار گرفت. عامل اول و دوم را که تحت تأثیر سازندهای زمین شناسی منطقه بر هیدروشیمی دشت است، زمین زاد می باشد. و عامل سوم که از یک طرف تحت تأثیر سازندهای زمین شناسی و از طرف دیگر حاصل تآثیر فعالیت های انسانی یا فعالیت کشاورزی است، زمین زاد و انسانزاد می باشد. ارزیابی آسیب پذیری آبخوان دشت مرند با روشهای avi، god، gods و drastic نشان داد که قسمت های شرق و جنوب شرق دشت به دلیل آزاد بودن آبخوان، دانه درشت بودن رسوبات و کاربرد گسترد? کودهای کشاورزی دارای آسیب پذیری بیشتری نسبت به مناطق غربی و شمال غربی دشت که دارای مواد دانه ریز و آبخوان تحت فشار است، می باشد. آب زیرزمینی، هیدروژئوشیمی، فلزات سنگین ، نیترات، تحلیل عاملی، تجزیه خوشه ای، آسیب پذیری ،دشت مرند
لیلا فتحعلی زاده اصغر اصغری مقدم
به منظور بررسی کیفیت آب زیرزمینی دشت ایواوغلی علاوه بر جمع آوری اطلاعات هیدروشیمیایی مطالعات قبلی صورت گرفته، تعداد ?? نمون? آبی از چاه، چشمه و قنات برای یونهای اصلی و ?? نمونه برای فلزات سنگین برداشت شد. پارامترهای هدایت الکتریکی و ph در محل نمونه برداری و نیز یونهای اصلی (ca، na، mg، k، hco3، co3 و so4) و یونهای فرعی (نیترات ، سیلیس و فلوراید) در آزمایشگاه آب شناسی دانشگاه تبریز مورد سنجش قرار گرفتند. و فلزات سنگین (as، fe، al، mn، cd،pb، cr و ba) نیز بصورت جداگانه در آزمایشگاه آب و فاضلاب شهری آذربایجان غربی اندازه گیری شدند. بر اساس بررسی های انجام گرفته تیپ آب در اکثر موارد کلروره می باشد. از لحاظ کاتیونی اکثریت مناطق و نیز بخش های جنوب و غربی منطقه رخساره ها از نوع سدیک می باشد. آب های این منطقه از نوع آب های شور بوده و مقادیر هدایت الکتریکی در این دشت و به خصوص از بخش های شرقی به غربی و در بخش های جنوب غربی دشت بالا می باشد. به طور کلی مقادیر املاح محلول در بخش های جنوب غربی دشت به علت عبور رودخانه شور زیلبر از آن منطقه و ارتباط آن با آبخوان و نیز حضور سازندهای تبخیری و نمکی و انحلال آن ها در آب زیرزمینی بالا می-باشد. یون های سدیم و کلر و سولفات و نیترات و منیزیم و بیکربنات مقادیر بالاتری از استاندارد جهانی را نشان می دهند. از نظر قابلیت شرب اکثریت نمونه ها در گروه قابل قبول و متوسط تا نامناسب قرار دارند. از لحاظ کشاورزی بیشتر نمونه ها از کیفیت پایین تا متوسط جهت کشاورزی برخوردارند. نتایج آنالیزهای هیدروشیمیایی فلزات سنگین نشان دهنده بالا بودن مقادیر آرسنیک در بعضی از مناطق بخصوص مناطق شرقی و مرکزی دشت بیش از استاندارد سازمان بهداشت جهانی (who) می باشد. در کل می توان عامل اصلی این آنومالی ها را ارتباط بین رودخانه زیلبرچای با آبخوان و کشاورزی در منطقه و ارتباط سازندهای زمین شناسی و ارتباط یافتن فاضلاب های خانگی روستائیان با آب های زیرزمینی دانست. با توجه به نتایج آنالیز خوشه ای، نمونه های آنالیز شده درچهار خوشه قرار گرفته اند. براساس روش تحلیل عاملی، چهار عامل اصلی موثر بر هیدروشیمی منطقه مورد شناسایی قرار گرفت. از بین عوامل، عامل اول (یون های کلر، پتاسیم، سدیم، منیزیم و هدایت الکتریکی(ec) موثرترین عامل بر تغییر کیفیت آب می باشد.
سمیه عقیلی محمد رضا حسین زاده
در این تحقیق، معدن مس سونگون ، به عنوان یک معدن سولفیدی که می تواند قابلیت تولید زهاب اسیدی را داشته باشد موردبررسی قرار گرفت. کانسار سونگون در 85 کیلومتری شمال غربی شهرستان اهر و 35 کیلومتری شمال ورزقان، در آذربایجان شرقی قرار دارد. به منظور بررسی پراکندگی مکانی و تغییرات عمقی فلزات سنگین در رسوبات رودخانه ای معدن مس سونگون نمونه برداری طی دو مرحله انجام شد. تعداد 12 نمونه رسوب و باطله معدن در مرحله اول از عمق 5-0 سانتی متری و 9 نمونه رسوب در مرحله دوم از سه عمق 50-0، 100-50 و 150-100 سانتی متری برداشت شد. برای تهیه عصاره نمونه های رسوب، نمونه ها توسط اسید کلریدریک 1/0 نرمال شسته شد و جهت تعیین غلظت فلزات cu، zn و mn در مرحله اول و cu، zn، mn، cd و al در مرحله دوم توسط دستگاه طیف سنج جذب اتمی مورد آنالیز قرار گرفت. برای نمونه های باطله از هضم به روش تیزاب سلطانی استفاده شد. شاخص های آلودگی در مرحله اول محاسبه و مشخص گردید که cu در اکثر نمونه ها به جز نمونه های باطله موجب آلودگی است و نمونه برداشت شده از انتهای دره پخیر آلوده ترین نمونه می باشد. بیشترین آلودگی mn مربوط به نمونه های باطله بود که نشان دهنده تاثیر باطله ها بر افزایش غلظت در رسوبات پایین دست رودخانه است. مقایسه نمودارهای غلظت فلزات در رسوب و آب نشان داد که رابطه تقریبا ً مستقیمی بین غلظت در آب و در رسوب وجود دارد. نتایج نشان دادند که بیشترین مقدار آلودگی فلزات در 50 سانتی متر اول سطح زمین بوده که به دلیل کاهش غلظت عناصر در آب در طی حرکت عمودی در خاک می باشد و نیز با توجه به بافت رسوبات می توان گفت فلزات سنگین در رسوبات درشت مجتمع نشده و به افق های پایین تر آبشویی می شوند. جهت مدلسازی حرکت مس در پروفایل عمودی نیز از نرم افزار hydrus- 1d استفاده شد. به این منظور 4 سناریوی شرایط واقعی، منبع ناپیوسته، منبع پالسی، بدترین حالت و حالت خوشبینانه به مدل داده شد تا اختلاف سرعت آلاینده و زمان رسیدن آلاینده به کف پروفایل مورد بررسی قرار گیرد. نتایج نشان دادند که در حالتی که آلودگی پس از زمان مشخصی در محیط دو برابر شود، طی 048/6 ساعت به کف پروفایل می رسد و سرعت حرکت آلودگی در حالتی که منبع ناپیوسته است، کمتر می باشد. همچنین بعلت دانه بندی رسوبات منطقه، سرعت حرکت آلودگی در آن سریع بوده (cm/hour 18/38) و آلودگی تنها در طی چند ساعت می تواند به چند متری سطح زمین برسد. آلودگی در تمامی حالت ها به تدریج به دلیل فرآیند جذب دچار کاهش شده و به غلظت زمینه رسید.
یونس جودت عبدالرضا واعظی هیر
سدهای باطله مکان هایی برای جمع آوری و نگهداری پساب ها و مواد باطله حاصل از فرایند تغلیظ در کارخانه های فراوری مواد معدنی می باشند که بر کیفیت آبهای سطحی و زیرزمینی، بهداشت و سلامت جامعه، گیاهان، جانوران و خاک اثر نامطلوبی دارند. نشت و فرار از پشت سد یکی از مشکلات عمده زیست محیطی سدها به شمار می روند بتابراین در انتخاب ساختگاه سد باید بیشترین دقت را نمود و در این راستا بررسی ویژگی های هیدروژئولوژی ساختگاه از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. در این بررسی به ارزیابی وضعیت سد باطله آیت کندی از لحاظ آبگریزی و آب بندی و پتانسیل تراوش آن پرداخته می شود. مطالعات در قالب دو بخش شامل مطالعات زمین شناسی و هیدروژئولوژی انجام خواهد گرفت. از جمله سوالات اساسی که در این مطالعه مدنظر است ارزیابی کلی وضعیت آب بندی مخزن و جناحین سد باطله و تعیین مکان های دارای پتانسیل نشت از حوضه آیت کندی به حوضه های مجاور می باشد که انجام این مطالعات با تکیه بر عملیات اکتشافی و حفر گمانه های هیدروژئولوژی و همچنین تفسیر نتایج آنالیز های شیمیایی و مغزه های حفاری است.
وحیده عزیزان آلانق عبدالرضا واعظی هیر
وجود مخازن انبار نفت خوی با داشتن مواد نفتی خطرناک نظیر بنزین قرار گرفتن محدوده انبار نفت خوی در بالادست مناطق مسکونی و زمین های کشاورزی که دارای 53 حلقه چاه بهره برداری هستند. لزوم اطلاع از جهت و سرعت حرکت آلاینده های نفتی در اثر وقوع نشت احتمالی بر اساس اطلاعات بدست آمده عمق آب زیرزمینی در محدوده انبار نفت درحدود 14متر می باشد که آن را در برابر آلودگی های سطحی به شدت آسیب پذیر می کند.
نعیمه اسماعیل نیا عبدالرضا واعظی هیر
سد خاکی آغ چای در استان آذربایجان غربی و در 45 کیلومتری شهرستان خوی واقع شده است. این سد که یک سد خاکی قوسی با هسته ی رسی است به منظور مهار آبهای سطحی و سیلابی رودخانه آغ چای و استفاده از آن در توسعه و بهبود کشاورزی دشتهای پایین دست در بخش شمال و شمال شرقی قره ضیاءالدین احداث شده است. بلندی سد از پی 111/5 متر بوده و گنجایش مخزن به 179/5 میلیون متر مکعب می رسد. این سد بر روی آهکهای مرجانی، مارن و مارنهای ماسه ای سازند قم مربوط به دوره الیگو- میوسن ساخته شده است. قرار گرفتن گسل آغ چای در مجاورت ساختگاه و نیز وجود توالی رسوبی مربوط به سازند قم در تکیه گاههای این سد احتمال بالا بودن نفوذپذیری در بخشهایی از تکیه گاهها را محتمل می سازد. دو سال بعد از آبگیری این سد نشت هایی در جناح راست و چپ و در دو طرف سازه سرریز و دره مجاور مشاهده گردید که در مجموع آبدهی متوسط 16 لیتر در ثانیه دارند. طی نمونه برداری های فصلی که از پاییز 92 به مدت یک سال از نقاط نشتی و آب پشت مخزن انجام شد و آنالیزهای هیدروشیمیایی که روی نمونه ها صورت گرفت معلوم شد آب چشمه های موجود در تکیه گاههای سد، قرابت هیدروشیمیایی بسیار نزدیکی با آب مخزن دارد و تغییرات دبی آنها با تراز آب مخزن رابطه مستقیم دارد که نشان می دهد اولاً چشمه ها مربوط به نشت از تکیه گاهها بوده و تغییرات بارهیدرولیکی ناشی از تغییرات تراز مخزن بر دبی نشت و محل ظهور آن موثر بوده است. محل نشت از حدفاصل یکی از واحدهای کنگلومرا و مارن مربوط به سازند قم در تراز بین 1250 تا 1270 متر می باشد. تحلیل نتایج آنالیز نمونه ها در بررسی شاخص اشباع کانی ها مشخص گردید که آب نشتی از نظر کانی های کلسیت و دولومیت به حد فوق اشباع و از نظر هالیت و گچ زیراشباع می باشد که می-تواند در مورد توسعه آینده مجاری نشتی نگران کننده باشد. در این تحقیق به منظور پیش بینی رفتار نشت و علاج بخشی آن از مدل عددی المان محدود seep/w استفاده شد. نتایج این شبیه سازی نشان داده که پرده تزریق 30 متری فعلی هیچ تاثیری بر آب بندی این بخش از تکیه گاه نداشته است ولی با ایجاد یک پرده تزریق مکمل تا لایه نشتی می توان دبی نشت در واحد عرض لایه را از 2/63 به 1/3 لیتر در ثانیه کاهش داد. ولی درصورتی که پرده تزریق به کف دره دوخته شود دبی نشتی به 0/15 لیتر در ثانیه کاهش خواهد یافت برای این منظور یک پرده تزریق 96 متری باید در تکیه گاه چپ اجرا گردد.
فاطمه صفری ولندران عبدالرضا واعظی هیر
شبکه پایش آب زیرزمینی شامل شبکه ای از گمانه ها می باشد که بایستی از نظر تعداد و موقعیت قرارگیری بهینه باشند، به طوری که با مناسب ترین تعداد گمانه، کل محدوده مورد مطالعه تحت پوشش قرار گیرد. منطقه پالایشگاه و پتروشیمی تبریز و نیز شرکت پخش، بخشی از دشت تبریز می باشند که دارای یک آبخوان چند لایه بوده و آبخوان سطحی و کم عمق آن بیشتر در معرض آلودگی ها می باشد. جهت عمومی جریان آب زیرزمینی در منطقه، به طور تقریبی از جنوب شرق منطقه به طرف غرب آن (از طرف شرکت پخش به سمت پالایشگاه و پتروشیمی) می باشد. پالایشگاه تبریز و مجتمع پتروشیمی تبریز به عنوان دو مجتمع عظیم که با آلاینده های خطرناک سروکار دارند، همواره پتانسیل نشت آلاینده های هیدروکربنی را در محیط زیست دارند. در این مرحله، کیفیت آب زیرزمینی از طریق نمونه برداری و اندازه گیری پارامترهای قابل اندازه گیری در محل مانند ec (هدایت الکتریکی)، ph و do (میزان اکسیژن محلول) و آنالیز نمونه ها برای تعیین میزان عناصر اصلی (شامل کلسیم، منیزیم، سدیم و پتاسیم و نیز سولفات، کلراید، کربنات و بی کربنات)، فلزات سنگین (مثل آهن و منگنز) و مواد مغذی (نیترات و فسفات) آب انجام گرفت. بررسی قابلیت تجزیه زیستی آلاینده ها در آبخوان منطقه نشان داد که از نظر ph، شرایط برای تجزیه در اکثر نقاط نمونه برداری مناسب است. از لحاظ میزان اکسیژن محلول شرایط آبخوان منطقه برای پاکسازی مواد نفتی مناسب بوده ولی میزان آهن و نسبت نیترات به فسفات بیانگر نامناسب بودن شرایط تجزیه آلاینده می باشد. در این مطالعه از روش mclp و با استفاده از برنامه نویسی در محیط matlab و lingo، شبکه پایش آب زیرزمینی طراحی گردید که براساس آن، بعد از شبکه بندی منطقه مورد مطالعه به صورت گره و تعیین محدودیت ها و سپس وزن دهی به گره ها، تعداد بهینه گمانه به دست آمده و با در نظر گرفتن شرایط محلی و اعمال نظرات کارشناسی، موقعیت نهایی گمانه ها تعیین گردید. براساس نتایج حاصل شده توسط مدل، تعداد کل گمانه ها 184 می باشد که بعد از اعمال اصلاحات، این تعداد به 205 گمانه افزایش کرد. بیشترین تراکم گمانه ها مربوط به منطقه قرارگیری مخازن پتروشیمی می-باشد که این مخازن حاوی خطرناکترین مواد از نظر سمیت و آلایندگی آب می باشند (نظیر بنزن، اتیل بنزن، تولوئن، استایرن و اسیدها) و کمترین تراکم مربوط به مناطق خارج از محدوده پالایشگاه و پتروشیمی می باشد. تراکم گمانه ها در محدوده مخازن سه مجتمع (پالایشگاه، شرکت پخش و پتروشیمی) نیز بالا بوده و انتظار می رود با حفاری گمانه ها و ایجاد شبکه پایش هرگونه نشت احتمالی از مخازن، تأسیسات و خطوط انتقال در اولین زمان تشخیص داده شود که باعث خواهد شد پیش از گسترش آلودگی در آب زیرزمینی، منشأ نشت آلودگی تشخیص داده شده و برای کنترل آلودگی و پاکسازی آن اقدامات لازم انجام گیرد. با توجه به نتیجه حاصل شده، از بین 205 گمانه پیشنهادی، تعداد 105 گمانه در اولویت اول و 52 گمانه در اولویت دوم و 48 گمانه در اولویت سوم حفر قرار گرفته اند.
زهرا جوانمرد اصغر اصغری مقدم
دشت مهربان با مساحت 219 کیلومترمربع در60 کیلومتری شرق تبریز و در مرکز استان آذربایجان شرقی واقع شده است. این دشت بخشی از محدوده مطالعاتی بیلوردی- دوزدوزان به شمار می رود که از نظر تقسیمات هیدرولوژیکی، قسمتی از حوضه آبریز دریاچه ارومیه و زیر حوضه های میانی رودخانه تلخه رود (آجی چای) محسوب می شود. این منطقه جزء مناطق نیمه خشک سرد محسوب شده و متوسط بارندگی آن درسال 1391در ایستگاه مهربان9/304 میلی متر در سال می باشد. جریان آب های سطحی محدوده مطالعاتی بیلوردی – دوزدوزان از شمال شرقی و شمال توسط رودخانه های فرعی چکی چای، آتمیان چای، هرزه ورز، زورچای و آری چای و از جنوب به وسیله دو مسیل فصلی به نام های یونجالی چای و کرمجوان چای جمع آوری گردیده و در قسمت میانی محدوده به رودخانه آجی چای می ریزد. اصلی ترین سازندهای اطراف منطقه مورد مطالعه دشت مهربان رسوبات مربوط به دوره نئوژن شامل مارن های گچ دار و نمک دار، ماسه، سیلت- مارن، کنگلومرا و آهک می باشد. بررسی نتایج حفاری های اکتشافی و پیزومترها موید این است که آبخوان دشت از نوع آزاد بوده و جهت و شیب هیدرولیکی به تبعیت از وضعیت توپوگرافی عمدتاً از شمال به جنوب و شرق به غرب می باشد. هدف این پژوهش بررسی ویژگی-های هیدرولوژی و هیدروژئوشیمیایی منابع آب زیرزمینی دشت مهربان می باشد. به منظور بررسی کیفیت آب زیرزمینی دشت مهربان، علاوه بر جمع آوری اطلاعات هیدروشیمیایی مطالعات قبلی صورت گرفته، تعداد 22 نمون? آبی از منابع آبی منطقه با پراکندگی مناسب برداشت شد. پارامترهای هدایت الکتریکی و ph در محل نمونه برداری، یونهای اصلی ( ca2+,na+ ,mg2+ ,k+ ,hco33- ,co3- and so42-) و یونهای فرعی (نیترات و فلوراید) در آزمایشگاه آب شناسی دانشگاه تبریز مورد سنجش قرار گرفتند. این دشت در مقایسه با دیگر دشتهای آذربایجانشرقی از نظر کمیت و کفیت منابع آب از بحرانی ترین مناطق به حساب می آید. بطوریکه چندین روستای پرجمعیت این دشت آب شرب خود را از آب شیرین کن (ممبرانس) نصب شده در روستای اربطان، بطور جیره بندی شده دریافت می دارند، لذا پایش و ارزیابی کیفیت آن بسیار با اهمیت است. قسمت های انتهایی دشت به دلیل تاثیر سازندهای گچی و نمکی، ورود رودخانه شور آجی چای و تبخیر از سطح آب زیرزمینی، مقدار هدایت الکتریکی بیشتر است و به 10000 میکروموس برسانتی متر نیز می رسد. سیر تکامل ژئوشیمیایی آب زیرزمینی در آبخوان دشت مهربان از تیپ سولفاته در مناطق تغذیه شروع و به تیپ کلروه در مناطق تخلیه ختم می شود. از نظر قابلیت شرب اغلب آبهای منطقه در دسته قابل قبول تا غیرقابل شرب قرار دارند. از لحاظ کشاورزی نیز، اکثر نمونه های آب زیرزمینی در کلاسc3s1 و c4s2 یعنی شور و خیلی شور قرارگرفته اند. با توجه به نتایج آنالیز خوشه ای، نمونه های آنالیز شده در سه خوشه قرار گرفته اند که خوشه اول و دوم دارای کیفیت متوسطی است و تیپ بیشتر نمونه ها سولفاته کلسیک است و عمدتاً در قسمت های شرقی و مرکزی دشت دیده می شود. در خوشه سوم، بیشتر نمونه ها کلروه- سدیک می باشد و عمدتاً در قسمت های غربی دشت قرار دارند. براساس روش آنالیز فاکتوری، سه عامل اصلی موثر بر هیدروشیمی منطقه مورد شناسایی قرار گرفت. عامل اول را که تحت تأثیر فعالیت های انسانی و کشاورزی می باشد انسانزاد می نامیم و عامل دوم و سوم که تحت تأثیر سازندهای زمین شناسی منطقه هستند، زمین زاد می نامیم. بررسی های انجام گرفته بر پایه شاخص های کیفی آب gqi , fgqi)) و براساس استانداردهای who و isiri نشان داد، که مقدار شاخص gqi بین 53 تا 78 درصد برای استاندارد who و مقدار 57 تا 82 درصد نسبت به استاندارد isiri متغیر است که در رده های متوسط تا قابل قبول قرار میگیرند. نتایج fgqi نیز براساس هر دو استاندارد who و isiri بین 0 تا 100 درصد متغیر است و آب های زیرزمینی از نظر کیفیت، بین رده های کاملاً نامطلوب تا مناسب قرار می گیرند.
طاهره محمدزاده عبدالرضا واعظی هیر
حوضه صائین یکی از زیر حوضه های آبریز ارس است که مساحتی درحدود 6/202 کیلومترمربع داشته و در جنوب غربی شهر نیر واقع شده است. گسترش واحدهای ولکانیک با مدل تخلخل یگانه، باعث تشکیل سفره های سازند سخت در حوضه صائین واقع در جنوب غربی شهرستان نیر شده است که منابع آبی مناسب از نظر کیفی به وجود آورده اند. هدف از این مطالعه بررسی وضعیت هیدروشیمی منابع آب زیرزمینی انتخابی و تعیین منشأ یون های موجود در آنها و همچنین ارزیابی پتانسیل وجود منابع آب زیرزمینی در سازندهای سخت حوضه آبریز صائین با استفاده از سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی می باشد. به طور کلی در حوضه صائین 2 نوع آب زیرزمینی با منشأ کاملاً متفاوت جوی و هیدروترمال وجود دارد، پس از تجزیه و تحلیل نمونه ها مشخص گردید که آب های زیرزمینی منطقه با منشأ جوی تیپ بی کربناته کلسیک و بی کربناته منیزیک دارند. با توجه به نمودار پایپر، قرارگیری همه نمونه های آب در مجاورت یکدیگر نشان دهنده تیپ و منشأ تقریباً یکسان آن ها می باشد. کیفیت آب زیرزمینی منطقه از نظر شرب در محدوده خوب و از نظر کشاورزی در محدوده c2-s1 قرار دارند. همچنین اکثر نمونه های آنالیز شده کیفیت مناسب برای مصارف صنعتی دارند. از طرفی با بررسی نسبت های یونی، نمودار گیبس و اندیس اشباع منشأ یونها مشخص گردید. یونهای موجود در آب های منطقه حاصل هوازدگی سنگ های منطقه و کانی های موجود در واحدهای لیتولوژی (انواع سیلیکات ها و پلاژیوکلازها) بوده و در مواردی نیز حاصل تبادل یونی می باشند. آب های هیدروترمال تیپ کلروره سدیک داشته و دیاگرام هایی نظیر پایپر و دورو نشان دهنده فرآیند اختلاط در بعضی از چشمه های آب گرم منطقه می باشد. برای ارزیابی پتانسیل وجود منابع آب زیرزمینی در سازندهای سخت حوضه آبریز صائین بر اساس روش مقایسات زوجی بر مبنای فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) برای هر معیار وزنی اختصاص داده شد و لایه های رستری مربوط به 9 معیار لیتولوژی، تراکم شکستگی ها، ارتفاع با فاکتور بارش و ارتفاع با فاکتور حوضه آبگیر، شاخص رطوبت، شیب، تراکم آبراهه، جهت شیب و شاخص پوشش گیاهی تهیه شد و با دو روش میانگین گیری وزنی درجه ای (owa) و هم پوشانی وزنی ((weghited overlay از تلفیق لایه های اطلاعاتی ذکر شده، نقشه های پهنه بندی پتانسیل آب زیرزمینی به پنج گروه با پتانسیل بسیار کم، کم، متوسط، زیاد و بسیار زیاد تهیه گردید. جهت واسنجی مدل از موقعیت چشمه ها و مطالعات میدانی استفاده گردید که مدل owa نتایج قابل قبول تری را ارائه داد. در این مدل واحدهای الیوین بازالتی و آندزیت های پیروکسن دار و تراکیت ها از جمله مناطق با پتانسیل زیاد و بسیار زیاد بوده و شکستگی ها و خطواره ها نقش مهمی در ایجاد پتانسیل منابع آب سازند سخت داشته اند. به دلیل تراکم برخی چشمه ها در حاشیه بیرونی حوضه به نظر می رسد بخشی از آب زیرزمینی حوضه از طریق شکستگی ها به خارج از حوضه جریان دارد که نیاز به مطالعات تکمیلی خواهد داشت.