نام پژوهشگر: ابوالحسن حسینی
رامین فرزادفر حسنعلی آقاجانی
مرکبات از جمله محصولات مهم کشاورزی ایران در استان های شمالی به ویژه استان مازندران محسوب می شود که کشور ایران از نظر میزان تولید مرکبات در رتبه 7 و از نظر صادرات آن در رتبه 25 جهان قرار دارد. در سایه هدایت و الزام سازمان جهانی تجارت، اقتصاد و بازار کشورهای مختلف به سرعت در حال پیوستن به جرگه اقتصاد باز، تجارت آزاد و بازار جهانی است. با توجه به اینکه در اکثر کشورهای دنیا بخش قابل توجهی از فعالیت های اقتصادی توسط شرکت های کوچک و متوسط انجام می شود و این شرکت ها مسائل و مشکلات خاص خود را در ورود به عرصه رقابت جهانی پیدا می کنند، لذا این تحقیق درصدد است تا با استفاده از رویکردی ترکیبی از تکنیک های آزمون فرض فازی و fahp به تبیین چارچوبی جهت رقابت پذیری این شرکت ها در زمینه صادرات محصولات مرکبات استان های شمالی ایران بپردازد. در راستای دستیابی به این هدف ضمن مروری جامع بر ادبیات موضوع، از نظرات تعدادی از خبرگان و کارشناسان فعال در زمینه صادرات محصولات مرکبات استان های شمالی ایران (گلستان، مازندران و گیلان) جهت تأیید و رتبه بندی چارچوب پیشنهادی استفاده شده است. با توجه به ادبیات موضوع و نتایج بدست آمده از نظر خبرگان، متغیرهای تحقیق در قالب 6 مولفه: قابلیت بنگاه، قابلیت مدیریت عالی، قابلیت تکنولوژیکی، قابلیت آمیخته بازاریابی، محیط کلان و محیط خرد با 28 متغیر دسته بندی شدند که یافته های پژوهش بیانگر اولویت بالای قابلیت آمیخته بازاریابی و مولفه محیط کلان (سطح ملی و بین المللی) در راستای رقابت پذیری بنگاه های کوچک و متوسط صادراتی بر اساس الزامات سازمان تجارت جهانی می باشد.
سمانه باروج مهرداد مدهوشی
از آنجا که تسهیم دانش به عنوان ابزاری جهت نیل به بهبود ساختار نیروی انسانی در راستای بهینه سازی آن معرفی شده است و خروج نیروی انسانی از سازمان ممکن است همراه با خروج دانش و تفکر افرادی که سازمان را به هر دلیل و به هر طریقی ترک مینمایند همراه باشد، لذا این نیاز احساس میشود که مفهوم تسهیم دانش و همکاری بین اعضا، هرچه بیشتر در موسسات آموزش عالی مطرح شود؛ چرا که تمایل این افراد به سمت تسهیم دانش، میتواند مانع خسارت ناشی از خروج افراد و موجب ارتقا و رشد بهرهوری در موسسات آموزش عالی شود. برای دست یابی به این مهم، پژوهش حاضر نیز به بررسی تأثیرگذاری عوامل فردی، سازمانی و فناوری بر تسهیم دانش در میان اعضای هیئت علمی دانشگاه صنعتی نوشیروانی بابل پرداخته است. به همین منظور برای جمع آوری داده ها و اطلاعات از پرسشنامه استفاده شده است و داده ها توسط مدل معالات ساختاری به روش حداقل مربعات جزئی مورد پردازش قرار گرفته اند. نتایج پژوهش نشان داد عوامل فردی، سازمانی و فناوری تاثیر مثبت بر تسهیم دانش دارند که عوامل فردی شامل اعتماد، خودکارآمدی دانش و لذت حاصل از کمک به دیگران بیشترین تاثیر را در تسهیم دانش در بین اعضای هیئت علمی به خود اختصاص داده است و در این میان نقش عوامل سازمانی یعنی سیستم پاداش سازمانی و پشتیبانی مدیریت ارشد کم رنگ به نظر می رسد. در نهایت پیشنهاداتی نیز در جهت بهبود تسهیم دانش ارائه شده است. واژه های کلیدی: عوامل فردی، عوامل سازمانی، عامل فناوری، تسهیم دانش
امین گهرگزی مهرداد مدهوشی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه ی بین ابعاد فرهنگ و گرایش کارآفرینانه ی دانشجویان می باشد. برای جمع آوری داده های این تحقیق از پرسشنامه استفاده شده است. پایایی پرسشنامه که به روش آلفای کرونباخ محاسبه گردیده، 88.2 % بوده است. نمونه ی آماری مورد بررسی براساس فرمول کوکران برابر با (n = 369) بود. روش تحقیق حاضر نیز مبتنی بر متدلوژی مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهدکه تمامی ابعاد فرهنگی مردسالاری دربرابر زن سالاری، فاصله ی قدرت، اجتناب از ابهام، نگاه کوتاه مدت دربرابر بلندمدت، زیاده روی دربرابر خویشتن داری، فردگرایی عمودی، فردگرایی افقی، جمع گرایی عمودی و جمع گرایی افقی با گرایش کارآفرینانه ی دانشجویان دانشگاه مازندران رابطه ی مثبت و معناداری دارند.
مهدی لطفی زاده ابوالحسن حسینی
رفتار شهروندی سازمانی و ادراکات و نگرشهای کارکنان از مقوله های مهم رفتاری هستند که امروزه در حوز? تئوری های مدیریت رفتار سازمانی از جایگاه ویژه ای برخوردارند. این مباحث دارای نقاط مشترک فراوانی هستند که به نظر می رسد بر هم تأثیرگذار باشند.این پژوهش به دنبال بررسی رابطه بین ادراکات کارکنان از استراتژی های منابع انسانی و عدالت سازمانی با رفتارهای شهروندی سازمانی در بین کارکنان موسسات آموزش عالی مازندران است. در این مدل تعهد سازمانی به عنوان متغیر میانجی در نظر گرفته شد. تحقیق حاضر از حیث هدف کاربردی و از نظر نحوه ی جمع آوری داده ها،تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری در این پژوهش شامل کلیه کارکنان موسسات آموزش عالی مازندران می باشد که در سال 1392 مشغول به کار بوده اند. داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد رفتار شهروندی سازمانی اورگان و کانوسکی(1996)، پرسشنامه استاندارد تعهد سازمانی آلن و می یر، پرسشنامه عدالت سازمانی کلکوئیت، پرسشنامه توسعه منابع انسانی چانگ(2005) و پرسشنامه جبران خدمات ادگار و جییر(2005) جمع آوری و به وسیله نرم-افزارهای لیزرل واسمارت پی ال اس مبنی بر مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل شد. نتایج تحقیق نشان داد که ادراک کارکنان از استراتژی منابع انسانی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم و از طریق تعهد سازمانی بر رفتارهای شهروندی سازمانی تأثیرگذار می باشد. همچنین ادراک کارکنان از استراتژی عدالت سازمانی هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیرمستقیم و از طریق تعهد سازمانی بر رفتارهای شهروندی سازمانی تأثیرگذار می باشد. توجه به مفاهیم رفتار شهروندی سازمانی و کمک به استقرار و تقویت آن در دانشگاه، می تواند در جهت توسعه چنین رفتارهای مفید و در نتیجه بهبود عملکردی فردی و سازمانی موثر باشد.
عاطفه جوادیان محمدرضا طبیبی
امروزه، سرمایه اصلی بسیاری از کسب و کارها، نام های تجاری آن ها است. در دنیای امروز شرکت ها و سازمان ها نه تنها در جنگ محصولات یا خدمات درگیر هستند، بلکه به ادراکات موجود در ذهن مصرف-کنندگان نیز می اندیشند، چرا که مشتریان، صفات و ویژگی های شخصیتی گوناگونی را به محصولات نسبت می دهند. همچنین تصمیمات یک خریدار تحت تأثیر خصوصیات فردی شامل سن، مرحله زندگی، شغل، وضعیت اقتصادی، سبک زندگی و شخصیت و تصور شخصی می باشد. این پژوهش به بررسی تأثیر شخصیت برند بر ادراک قیمت محصولات منتخب کاله با متغیر تعدیل گر ادراک از تورم پرداخته است. تحقیق حاضر از حیث هدف کاربردی و از لحاظ نحوه ی گردآوری داده ها در زمره ی تحقیقات توصیفی قرار می گیرد. جامعه آماری این تحقیق مصرف کنندگان محصولات منتخب کاله در شهرستان آمل می باشد که در سال 1392 انجام گرفته است. داده ها با استفاده از پرسشنامه استاندارد لیچتنستین و برکو ویتز و والتون و پرسشنامه استاندارد شخصیت برند جونز و همکاران جمع آوری و به وسیله نرم افزارهای lisrel و spss تحلیل شد. نتایج این پژوهش نشان داده است که شخصیت برند در هر دو محصول ماست کم چرب و ماست طعم دار بر ادراک قیمت تأثیر مثبتی دارد. همچنین ادراک از تورم در ماست طعم دار بر رابطه ی بین شخصیت برند و ادراک قیمت تاثیر مثبتی دارد اما در ماست کم چرب، متغیر تعدیل گر ادراک از تورم بر رابطه شخصیت برند و ادراک از تورم تأثیر گذار نمی باشد. توجه به مفاهیم شخصیت برند و ادراک قیمت و کمک به تقویت آن ها منجر به بهبود عملکرد بازاریابان و در نتیجه بهبود عملکرد شرکت ها می شود.
علی امیرکلایی محسن علیزاده ثانی
در دو دهه اخیر، سازمانها به طور معنا داری تغییر یافته اند و به سازمانهایی با ویژگیهای عدم تمرکز ، جهانی شدن ورهبری مبتنی بر تیم تبدیل گشته اند . در اینگونه سازمان ها نیروی انسانی یک سرمایه اصلی سازمان محسوب می شود وسازمانها در پی بهره گیری از قابلیت ها و مهارتهای نیروی انسانی در جهت حداکثر نمودن کارایی و بهره وری خود هستند.وجود تناسب بین فرد و سازمانی که در آن خدمت می کند تاثیری بسزایی در جلوگیری از وقوع رفتار های ضد بهره ور و نامناسب در محل کار وی دارد. از این رو در این پژوهش سعی شده است رابطه این دو متغیر و با توجه به نقش متغیر میانجی حمایت سازمانی ادراک شده مورد بررسی قرار گیرد.جامعه آماری پژوهش حاضر کارکنان شرکت کاله آمل می باشند.جامعه آماری شامل 410 نفر بوده و نمونه آماری 204 نفر می باشند.روش جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه بوده است که دارای 25 سوال می باشد و از سه بخش تشکیل شده است.بخش اول سوالات مربوط به تناسب فرد-سازمان،بخش دوم سوالات مربوط به حمایت سازمانی ادراک شده و بخش آخر نیز مربوط به سوالات رفتار های ضدبهره ور است.داده ها با استفاده از نرم افزار های spss16 و lisrel8.5 مورد تحلیل قرار گرفته اند. فرضیه های پژوهش با استفاده از روش های همبستگی پیرسون و تحلیل مسیر مورد بررسی قرار گرفته اند.یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین تناسب فرد-سازمان و رفتار های ضدبهره ور رابطه معنا دار و منفی وجود دارد.همچنین بین تناسب فرد-سازمان و حمایت سازمانی ادراک شده رابطه معنا دار و مستقیم برقرار است و نهایتا بین حمایت سازمانی ادراک شده و رفتار های ضدبهره ور رابطه معنا دار وجود ندارد. کلمات کلیدی: تناسب ،رفتارضدبهره ور،حمایت سازمانی
معصومه محمدیان ابراهیم صالحی عمران
با توجه به اهمیت نظام آموزش عالی در کشور و همچنین تقاضاهایی که از طرف افراد جهت دسترسی به مدرک نظام آموزش عالی وجود دارد، سیاستمداران و برنامه ریزان نظام آموزش عالی اقدام به گسترش آموزش عالی تحت عنوان توده ای شدن آموزش عالی نمودند؛ اما مسئله اساسی این است که چقدر این طرح در کشور ما موفق بوده است؟آیا نظام آموزش عالی در شرایط کنونی می تواند این طرح را بدون سیاستگذاری های مناسب همچنان ادامه دهد؟قوت ها ؛ ضعف ها؛فرصت ها و تهدیدهای این طرح چه هستند؟ لذا این تحقیق با هدف " بررسی و تحلیل توده ای شدن آموزش عالی در ایران با استفاده از مدل(swot )" انجام شده است.. بدین منظور از روش تحقیق ترکیبی(کمی و کیفی) استفاده شده وسعی شده تا با توجه به ادبیات معاصر در خصوص توده ای شدن آموزش عالی مبتنی بر مشاهدات کارشناسانه، بررسی اسناد و منابع موجود، و نیز از گزارش های مستند و بیانات سیاستگذاران و برنامه ریزان در راس نظام آموزش عالی به بررسی قوت ها و ضعف ها وفرصت ها و تهدیدات محیطی آموزش عالی ایران برای توده ای شدن پرداخته شود در این راستا ،روسای دانشگاه ها، معاونان دانشگاه، روسای دانشکده های(دانشگاه مازندران بابلسر،دانشگاه نوشیروانی بابل،دانشگاه آزاد آیت الله آملی،دانشگاه غیرانتفاعی شمال،دانشگاه پیام نور ساری)به عنوان جامعه آماری انتخاب شدو به منظور شناسایی استراتژی مناسب برای توده ای شدن آموزش عالی از چارچوب جامع تدوین استراتژی swot استفاده شده است.در نهایت در مرحله تصمیم گیری با استفاده از ماتریس برنامه ریزی راهبردی ( qspm )،میزان جذابیت راهبردهای تعیین شده مورد ارزیابی قرار گرفت و نتایج نشان داد که نظام آموزش عالی کشور در حال حاضر با وجود بیشترین تعداد ضعف و تهدید و کمترین مقدار فرصت و قوت می بایست از استراتژی تدافعی استفاده کند و برنامه های خود را با کمک این ابزار به پیش ببرد. همچنین برای اجرای مناسب تود ه ای آموزش عالی، استراتژی هایی همچون فراهم سازی شرایط متناسب باتوانمندی های دانشگاه ها در ایجاد درآمد برای دانشگاه ها در جهت حل مشکلات پیش روی نظام آموزش عالی توده ای شده؛ افزایش قدرت اعمال مدیران لایق و توانمند دانشگاهی در جهت جلوگیری از برنامه های سلیقه ای نهادهای دیگر؛ اجرای برنامه های مشارکتی از سوی اعضای هیئت علمی دانشجویان نخبه و چهره های علمی در جهت بالا رفتن کیفیت برنامه های اجرایی؛بهبود شرایط ورود دانشجویان به رشته های کم توجه از نظر دانشجویان که مورد نیاز جامعه است، نیز پیشنهاد شد.
فاطمه رضایی ابراهیم صالحی عمران
هدف از پژوهش حاضر بررسی نگرش کارفرمایان بخش صنعت و خدمات(بخش خصوصی) نسبت به جذب و استخدام دانش آموختگان دانشگاههای سنتی و خصوصی می باشد.پژوهش حاضر در مجموعه تحقیقات آمیخته(کمی و کیفی) می باشد و همچنین از روش سه سویه سازی اطلاعات نیز استفاده شد بدین معنی که از سه منبع و سه گام به جمع آوری اطلاعات پرداخته شده است. هرگام بطور جدا مورد تجزیه و تحلیل قرار می گرفت و در نهایت برای ارائه گزارش نهایی نتایج سه گام بطور یکپارچه ارائه می گردد. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارفرمایان بخش صنعت و خدمات خصوصی استان مازندران بودند که بنابر نمونه های دردسترس،60 مدیران ارشد واحدهای تولیدی شهرکهای صنعتی مورد نظر و 60 مدیران خدمات خصوصی انتخاب شدند.ابزار مورد استفاده در این پژوهش برای جمع آوری داده ها دو پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه بوده است که برای تعیین روایی پرسشنامه از آلفای کرانباخ استفاده شد که عدد80 بدست آمد. در این روش پژوهش به دلیل آنکه در سه مرحله و از سه منبع اطلاعات جمع آوری می شود و در هرگام نظر کارفرمایان تایید و سپس وارد گام بعدی می شد و در نهایت هم به 30نفر از خبرگان صنعت و خدمات رسیده بود پایایی و روایی کار خود بخود مورد تایید قرار می گرفت. تجزیه و تحلیل داده ها در دو بخش کمی و کیفی صورت پذیرفت. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که که در پژوهش های انجام شده در خارج از کشور در مورد نیروی کار، مهمترین ویژگی نیروی کار را داشتن تعامل اجتماعی و همکاری های فردی و گروهی می دانستند و مهمترین عاملی را که به دانشجویان مجازی اعتماد نمی کردند همین عامل همکاری و تعاملات چهره به چهره نیروی کار بود. در این پژوهش نیز با بررسی موارد بدست آمده از پژوهشهای داخلی و خارجی این نتیجه بدست آمد که کارفرمایان چه در بخش صنعت و چه در بخش خدمات به نیروی کار ماهر و با تجربه نیاز دارند و از سوی دیگر جنسیت برای این کارفرمایان مانند گذشته در اولویت نیست بلکه آنچه که برای آنها اهمیت دارد رشته تحصیلی و مهارت و تجربه افراد صرف نظر از جنسیت است. حتی گاهی کارفرمایان عنوان کردند که نیروی کار زن بهتر از مردان نیاز کاری آنها را برآورده می کند. از سوی دیگر در بخش مهارتهای مورد نظر کارفرمایان، می توان عنوان نمود که کارفرمایان در هر دو بخش به نیروی کاری نیاز دارند که هم در تعاملات فردی و اجتماعی خود دارای مهارت باشد و از سوی دیگر فرا اندیشی، خلاقیت و کنجکاوی را مدنظر قرار دهد. داشتن سواد دیجیتالی و داشتن روحیه همکاری نیز برای آنها در اولویت بود.در پایان ذکر این نکته نیز ضروری است که میان نظر کارفرمایان بخش صنعت و خدمات عموما تفاوتی معنی داری وجود نداشت.
فاطمه بیرانوند ابوالحسن حسینی
در دنیای متحول امروزی، سازمانی می¬تواند در مسیر توسعه، حرکت رو به جلو و با شتابی داشته باشد که با ایجاد بسترهای لازم ، منابع انسانی خود را به مهارت کارآفرینی مولد تجهیز کند تا آن¬ها با استفاده از این توانمندی ارزشمند، سازمان را به سوی ایجاد ارزش و حصول رشد و توسعه ، مدیریت و هدایت کند. یکی از مهم¬ترین بسترها برای توسعه مهارت کارآفرینی سازمانی که در تحقیقات گذشته کمتر به آن توجه شده است، بازنگری سازمان¬ها درمورد نحوه¬ی برخورد با کارکنان است که ازآن تحت عنوان بعد سخت و بعد نرم یاد می¬شود. از این رو، در پژوهش حاضر، به بررسی رابطه¬ی ابعاد سخت و نرم مدیریت منابع انسانی با کارآفرینی سازمانی پرداخته شده است؛ تا از این رهیافت جایگاه کارآفرینی سازمانی در طراحی و اجرای شیوه¬های مدیریت منابع انسانی برای سازمان هایی که قصد ورود به این حوزه را دارند به صورت الگویی منسجم و کارآمد مشخص شود. برای این پژوهش از پرسشنامه استاندارد طیف لیکرت استفاده شده است که بعد از سرشماری جامعه¬ی مورد مطالعه در نهایت تعداد 36 پرسشنامه سالم جمع آوری شده است. جهت آزمون فرضیه¬ها از نرم افزارهای spss20 و smart pls استفاده شده است. در نهایت نتایج نشان داد که بین بعد سخت مدیریت منابع انسانی و کارآفرینی سازمانی با ضریب تعیین (0.463= p) و هم چنین بین بعد نرم مدیریت منابع انسانی و کارآفرینی سازمانی با ضریب تعیین )0.418= p) رابطه¬ی مثبت و معناداری برقرار است.
مهناز حسینی مصطفی قدمی
گسترش شهرنشینی و به دنبال آن مشکلات خاص شهرنشینی بیش از پیش توجه به طرح ها و راهبردهای سودمند برای بهینه سازی زندگی شهروندان را ضروری ساخته است. در این راستا امروزه طرح¬های استراتژیک به عنوان طرح¬های پویا و مشارکت¬مند در فرایند نظام برنامه¬ریزی شهری مطرح گردیده¬است. هدف از پژوهش حاضر بررسی موانع چهار گانه تغییر(موانع نگرشی – دانشی، هنجاری – رفتاری، ارتباطی، نهادی) از طرح جامع به طرح استراتژیک در ایران بود. روش تحقیق از نوع آمیخته و در واقع ترکیبی از روش کیفی و کمی است. روش نمونه گیری، هدفمند دردسترس بود. در مرحله کیفی از طریق مصاحبه نیمه¬ساختاریافته، موانع و عوامل شناسایی شد. جامعه آماری در مرحله کیفی شامل 5 نفر از اساتید و مشاوران که در عرصه طرح جامع و برنامه¬ریزی استراتژیک فعالیت می¬کنند یا فعالیت می¬کردند، بوده است. بخش کمی تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. در این بخش به رتبه¬بندی موانع و عوامل شناسایی شده، پرداخته شد. جامعه آماری در بخش کمی شامل 31 نفر از اساتید،مشاوران، نخبگان دانشگاهی،در ایران، بوده است. ابزار تحقیق در این مرحله شامل یک پرسشنامه محقق¬ساخته که شامل 51 سوالات بود. این سوالات در چهار4 گروه طبقه¬بندی شده است. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه به تایید تعدادی از اساتید برنامه ریزی استراتژیک رسید که پایایی آن نیز از طریق آلفای کرونباخ محاسبه شد (869/0=?). پس از جمع¬آوری پرسشنامه¬ها، داده¬ها در دو بخش توصیفی و استنباطی و با استفاده از نرم افزار spss 20 تجزیه و تحلیل شد. از روش¬های آمار توصیفی برای محاسبه میانگین، انحراف معیار و از آمار استنباطی (آزمون فریدمن) برای رتبه¬بندی موانع شناسایی شده، استفاده شد. نتایج کیفی نشان داد، از4 مانع یافت شده مهم¬ترین موانع در عامل نگرشی، ترس از تغییر، عدم آمادگی در برابر تغییر، از دست دادن جایگاه می¬باشند. مهم¬ترین موانع در عامل دانشی، شکاف میان علم و دانش، توضیح ناکافی به کارکنان درباره ی دانش ، نیاز به آموزش بود. علاوه براین مصاحبه¬شوندگان مهم¬ترین معضل را در زمینه¬ی عامل هنجاری – رفتاری عدم کارایی، انعطاف¬پذیری و پاسخگویی بدنه¬ی اجرایی به نظام برنامه¬ریزی شهری می¬دانند. در رابطه با مولفه ی ارتباطی از نظر آنها مهم¬ترین معضل ساختار متمرکز و بروکراتیک می باشد. همچنین مهم¬ترین مانع در عامل نهادی، سر پیچی از قوانین و مقررات است. نتایج کمی، نتایج کیفی به دست آمده از این تحقیق را تاییدکرد. به¬طوری که ویژگی های نگرشی - دانشی، هنجاری-رفتاری،ارتباطی و نهادی حاکم در نظام برنامه ریزی شهری کشور در راستای تغییر رویکرد جامع در راستای تغییر رویکرد جامع به استراتژیک، وضعیت منفی و نامطلوب را نشان می دهند. همچنین نتایج حاصل از آزمون فریدمن نشان دادعامل نگرشی – دانشی ازبین سایر عوامل بر تغییر رویکرد به استراتژیک نقش کلیدی-تری دارد. با توجه به مهم بودن شاخص نگرشی – دانشی در صورت رفع موانع مربوط به این شاخص باید ابتدا نگرش و دانش که دو مقوله¬ی مهم و محافظه¬کارانه در برابر مقاومت می باشد را تقویت کرد، چنان¬چه به این دو مقوله توجه شود و شکاف میان این دو از بین رود مسلماً مسیر دست یابی به شرایط ایده ال در زمینه¬ی سایر شاخص ها نیز برای دستیابی به رویکرد استراتژیک تسهیل خواهد شد.
غلامعلی رسولی ابوالحسن حسینی
در سال¬های اخیر بسیاری ازسازمان¬ها و شرکت¬ها به این باور رسیده اندکه یکی از با ارزش ترین دارایی¬های آنان سرمایه های انسانی است، در نتیجه به دنبال راه حلی می گردند تا از این سرمایه واقعی، محافظت و در راستای اهداف سازمان از آن بهره ببرند. یکی از موضوعات جدید و یک رویکرد منسجم و هماهنگ برای اداره صحیح و بلند مدت سرمایه های انسانی، توجه به شایستگی ها و توانمندی های کارکنان است و از آنجاییکه اولویت ابعاد شایستگی درسازمانها با هم متفاوتند در نتیجه می بایست این موضوع را بصورت علمی و دقیق بررسی کرد. این تحقیق با موضوع شناسایی و اولویت بندی ابعاد و شاخص¬های شایستگی کارکنان می باشد و از حیث هدف کاربردی، و از نظر نحوه جمع آوری داده ها نیز، از نوع توصیفی است. جامعه آماری این پژوهش، کلیه کارکنان شرکت انتقال داده آسیاتک می باشد. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری و با رویکردی ترکیبی از دو تکنیک fahp و fvikorتجزیه و تحلیل شد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که مدل مفهومی تحقیق مورد تأیید است. همچنین اولویت هر یک از ابعاد شایستگی به ترتیب دانش، مشخصه های فردی و مهارت کارکنان می باشد و مهمترین شاخصهای شایستگی کارکنان نیز مشخص شد. در بخش دیگری از پژوهش، برخی واحدهای سازمان، برای ارزیابی مقایسه ای از حیث شایستگی انتخاب شدند که اولویت آنها به ترتیب، واحد امور نمایندگان، واحد سیستمهای فنی و واحد توسعه فنی بود.
علیرضا هادی منصور میثم شیرخدایی
پذیرش کالای جدید موضوعی است که همیشه توجه شرکت ها را به خود معطوف داشته و یکی از مهم ترین اهداف هر شرکتی است که سودآوری و تضمین بقای یک شرکت در بازار را در پی دارد؛ لذا شناخت عوامل موثر بر پذیرش کالای جدید از اهمیت بالایی برخوردار است. از طرفی شخصیت کاملاً متمایز هر فرد، اعم از زن و مرد و همچنین مذهبی بودن از مهم ترین عواملی هستند که رفتار خرید او را تحت تأثیر قرار می دهد. مذهب بخصوص در کشور ایران که دارای بافتی مذهبی است اهمیت دوچندان دارد. لذا پژوهش حاضر به بررسی چگونگی تأثیر شخصیت بر پذیرش کالای جدید و همچنین نقش تعدیل گر مذهبی بودن بر رابطه ی این دو متغیر می پردازد. برای جمع آوری داده های پژوهش از پرسشنامه ای که با استفاده از ادبیات پژوهش طرّاحی شد استفاده گردید. متغیر شخصیت با ابعاد «برونگرایی، سازگاری، وظیفه شناسی، روان رنجوری و گشودگی»، متغیر مذهبی بودن با ابعاد «اعتقادی، مناسکی، عاطفی، پیامدی» و در نهایت متغیر پذیرش کالای با 6 گویه سنجیده شده اند. جامعهی آماری این پژوهش را دانشجویان کارشناسی دانشگاه مازندران تشکیل دادند که حجم نمونه با استفاده از روش کوکران محاسبه گردید که 367 نفر بود و از روش نمونه گیری احتمالی طبقه ای متناسب برای توزیع پرسشنامه استفاده شد. از نرم-افزار spss19 و آزمون های همبستگی و روش بارون و کنی برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بعد برون گرایی رابطه ی مستقیمی با پذیرش کالای جدید داشته و ابعاد سازگاری و وظیفه شناسی و گشودگی بصورت معکوس بر پذیرش کالای جدید تاثیر میگذارند و متغیر مذهبی بودن در رابطه ی بین ابعاد برون گرایی و روان رنجوری و پذیرش کالای جدید به عنوان تعدیل گر عمل میکند.
محمدرضا خادمی ابوالحسن حسینی
در بازار رقابتی امروز، وفاداری مشتریان به برند می تواند بزرگترین پشتوانه سازمان ها محسوب شود و اکثر تلاش های بازاریابی معطوف به این موضوع می گردد.دیگر استفاده از ایده هایی همانند قیمت گذاری بر خرید افراد تأثیر زیادی ندارد و توجه بازاریابان به موضوعات روانشناسی و ذهن مصرف کنندگان جلب شده است. ساختن شخصیت مطلوب برای نام تجاری یکی از بهترین روش ها به منظور ماندگاری در ذهن مشتری است. این پژوهش به بررسی تأثیر شخصیت برند بر وفاداری مشتریان به برند محصولات لبنی هراز با متغیر تعدیل گر کیفیت- قیمت پرداخته است. تحقیق حاضر از حیث هدف کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری داده ها، تحقیقی توصیفی می باشد. جامعه آماری این تحقیق، مصرف کنندگان محصولات لبنی شرکت هراز است و در تعدادی از فروشگاه های زنجیره ای هراز در شهر آمل در سال 1393 انجام گردیده است. داده ها با استفاده از مقیاس شخصیت برند جونز و همکاران (2009)، پرسشنامه وفاداری به برند پرسشنامه های دن برینک و همکاران (2006)، جیسال و نیراج (2011) و پرسشنامه رضایت قیمتی ماتزلر و همکاران (2006) و به وسیله نرم افزار های spss و lizrel تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که تأثیر شخصیت نام تجاری بر وفاداری نگرشی و وفاداری رفتاری؛ به ترتیب با مقدار ضریب معناداری 12.76 و 13.15 مورد تأیید قرار گرفتند. همچنین کیفیت- قیمت نقش متغیر تعدیل گر بخشی را در رابطه شخصیت برند و وفاداری به برند ایفا می نماید. در نهایت نتایج تحقیق به ارائه راهکار هایی برای مدیریت برند و بهبود شخصیت برند انجامید که می تواند مورد استفاده مدیران برند و مدیران بازاریابی گردد.
مهسا راستگوی دیلمی میثم شیرخدایی
تبلیغات شفاهی، گفتگو در مورد محصولات و خدماتی است که مستقل از شرکت عرضه کننده محصول یا خدمت هستند. بسیاری از شرکت ها متوجه شده اند برای اینکه محصولات آن ها در بازار موفق باشد ابتدا باید به بازاریابی شفاهی بپردازند و سپس وارد انواع تبلیغات دیگر شوند. از جمله خلأهای موجود در پژوهش های انجام شده، عدم توجه به ارزش های مصرف کنندگانِ هدف است. هدف از انجام این پژوهش بررسی نقش تجانس ارزش ها، عشق به برند و تصویر برند است که از طریق ایجاد تعهد در مصرف کننده منجر به تبلیغات شفاهی مثبت می شود. پژوهش حاضر به صورت پیمایشی انجام شده و نمونه آماری این پژوهش مصرف کنندگان ِ( خانم) لوازم آرایشی در شهر رشت می باشد. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه ای استاندارد، با استفاده از طیف لیکرت است. ابتدا فروشگاه های فعال در صنعت شناسایی شد و با توجه به تمرکز این فروشگاه ها در مرکز شهر،30 فروشگاه مرکزی انتخاب شد و 384 پرسشنامه با روش نمونه گیری در دسترس در فروشگاه های منتخب توزیع گردید. برای آزمون مدل مفهومی و فرضیه های پژوهش از مدل سازی معادلات ساختاری و تحلیل مسیر با استفاده از نرم افزار amos22و پایایی و آزمون همبستگی پیرسون از نرم افزار spss19 استفاده شده است .نتایج این پژوهش نشان داد که تجانس ارزش های برند-مصرف کننده تأثیر مثبت ومعناداری بر روی تصویر برند و تعهد به برنددارد. عشق به برند و تعهد به برند تاثیر مثبت و معناداری بر تبلیغات شفاهی مثبت دارد. اما تاثیر تصویر برند و عشق به برند بر تعهد به برند رد شد. همچنین تصویر برند تاثیر مثبت و معناداری بر عشق به برند دارد
حسین سیف اله پورلداری ابراهیم صالحی عمران
بنابراین، هدف این پژوهش تحلیل شکاف موجود میان شایستگی های دانش آموختگان آموزش عالی و نیازهای بازار کار از منظر کارفرمایان است. روش انجام پژوهش توصیفی و از نوع پیمایشی است، جامعه آماری این پژوهش را کارفرمایان شرکت های فعال صنایع غذایی در شهرک های صنعتی شهرستان های مرکزی استان مازندران (آمل، بابل و ساری) تشکیل دادند. تعداد این شرکت ها 116 شرکت و روش نمونه-گیری همه شماری است، پرسش نامه ها در کل جامعه توزیع و 94 پرسش نامه جمع آوری و تجزیه و تحلیل شد. ابزار به کار گرفته در این پژوهش پرسش نامه است که جهت تعیین روایی پرسش نامه، از روایی محتوایی استفاده گردید و به منظور بررسی پایایی پرسش نامه، از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که ضریب آن 0/92 بدست آمد. داده ها با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرارگرفت و برای آزمون فرضیه ها از آزمون ویل کاکسون استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین شایستگی های عمومی و ابزاری، شایستگی های شناختی، شایستگی های شخصیتی، شایستگی های اجتماعی ـ ارتباطی، و شایستگی های اجتماعی ـ هنجاری دانش آموختگان آموزش عالی و نیازهای بازار کار اختلاف معناداری وجود دارد، و بین شایستگی های استراتژیک آنان با نیازهای بازار کار اختلاف معناداری وجود ندارد. همچنین با استفاده از آزمون فریدمن به رتبه بندی مهم ترین شاخص ها از بین ابعاد شش گانه شایستگی پرداخته شد، که شاخص برنامه ریزی در بعد عمومی و ابزاری، شناسایی و حل مسائل در بعد شناختی، خلاقیت در بعد شخصیتی، کار تیمی در بعد اجتماعی ـ ارتباطی، تعهد سازمانی در بعد اجتماعی ـ هنجاری و سازماندهی در بعد استراتژیک از مهم ترین شاخص های مورد نیاز بازار کار از منظر کارفرمایان معرفی شده-اند.
هدی رضایی ابوالحسن حسینی
بسیاری از شرکت ها تمایل به ایجاد تارنمایی برای معرفی محصولات و برقراری ارتباط آسان تر با مشتری دارند. بنابراین توجه به ویژگی های اساسی طراحی تارنما که بر قصد خرید مشتریان تاثیر دارد، حائز اهمیت است. در این تحقیق ارتباط میان ویژگی های طراحی تارنما ( جذابیت بصری، سهولت کاربرد، تعامل پذیری و اعتماد) و تصمیم به خرید اینترنتی بررسی می شود.
زهرا ذبیحی ابوالحسن حسینی
در حالی که تبلیغ منطقی به دنبال نشان دادن کیفیت، صرفه جویی، فایده و کاربرد کالا است و از پرداختن به مسائل حاشیه ای و تحریک احساسات اجتناب می ورزد و بیشتر منافع و مزایای مورد انتظار مخاطب را مد نظر قرار می دهد، در تبلیغ احساسی از تحریک احساسات و برانگیختن آن جهت دستیابی به مقصود استفاده می شود ولی اطلاعات کافی را در مورد کالا ارائه نمی دهد. این تحقیق با هدف بررسی تاثیر تبلیغ احساسی بر قصد خرید مصرف کننده انجام شد. استراتژی پژوهش از نوع تجربی و طرح تجربی انتخاب شده برای این پژوهش از نوع پس آزمون با یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل بود. دانشجویان دانشگاه مازندران جامعه آماری این تحقیق بودند که 120 نفر با روش نمونه گیری ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند و به چهار گروه تقسیم شدند که دو گروه آزمایش و دو گروه کنترل بودند که یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل از بین دانشجویان پسر و یک گروه آزمایش و یک گروه کنترل از بین دانشجویان دختر انتخاب شدند. گروه آزمایش سه بار و گروه کنترل یک بار در معرض تبلیغ قرار گرفتند. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه بود که پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ برآورد شد. روش ها و تکنیک های آماری که برای توصیف و تجزیه و تحلیل داده ها مورد استفاده قرار گرفتند عبارتند از: آمار توصیفی، آزمون آلفای کرونباخ، آزمون کولموگروف اسمیرنوف، آزمون تحلیل عاملی تائیدی و آزمون منوا. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که میانگین نگرش به تبلیغات، نگرش به برند و قصد خرید بین گروه های آزمون و کنترل چه در گروه دختران و چه در گروه پسران که در معرض تبلیغ احساسی قرار گرفتند متفاوت است. هم چنین میانگین نگرش به تبلیغات، نگرش به برند و قصد خرید بین گروه دختران و گروه پسران متفاوت و در گروه دختران بیشتر از گروه پسران است.
ابوالحسن حسینی محمدباقر خورشیدی بنام
چکیده ندارد.