نام پژوهشگر: عاطفه جمالی
بدریه زارعی زهرا انصاری
مطالعات فرهنگی در حوزه ی فولکلور و فرهنگ عامه از اهمیت فراوانی برخوردار است و به صورت های مختلف انجام می شود. یکی از این صورت ها مطالعه ی اسطوره ای فرهنگ عامه است. در این پژوهش، تجلی نمودهای کهن و گاه اسطوره ای «درخت» در قصه های عامیانه ی مکتوب هرمزگان، مورد بررسی قرار گرفته و تلاش شده است اهمیت بازخوانی ادب عامه به عنوان گنجینه-ای سرشار از باورها و نمادهای کهن و اساطیری به طورعام و قصه های عامیانه ی هرمزگان به طور خاص، بیشتر از گذشته مورد توجه پژوهشگران ادب و فرهنگ ایران قرار گیرد و بستر را برای تحقیقات جدی تر در حوزه های فرهنگی و علوم انسانی این منطقه هموار سازد. این پژوهش بر روی قصه های عامیانه ی مکتوب هرمزگان (205 قصه) انجام شده است و نمودهای کهن و اساطیری «درخت» و باورهای پیرامون آن در قصه های مذکور و موارد مشابه آن در اساطیر ملل به ویژه ایران، هند، بین النهرین، یونان، روم و مصر و دیگر اساطیر آفریقایی ارائه می شود. حاصل این پژوهش بدین شرح است که باور درخت در فصه های عامیانه هرمزگان بر دو مبنا دسته بندی می شود؛ جنسیت پذیری درخت و ذی روح بودن آن. برمبنای جنسیت پذیری، درخت به دو دسته ی درخت ـ مرد و درخت ـ زن تقسیم می شود. یکی از پربسامدترین انگاره های اسطوره ای موجود در قصه های عامیانه ی استان هرمزگان، انگاره ی درخت ـ مرد است که در غالب موارد در یکی از صورت های چهارگانه ی: ازدواج دختران با درخت، قدرت درخت در بارورکردن زنان، درخت ـ شاه (مرد) و پیکرگردانی «درخت ـ مرد» و «مرد ـ درخت» نمود یافته است. انگاره ی درخت ـ زن در قصه های عامیانه ی هرمزگان از بسامد کمتری نسبت به انگاره ی درخت ـ مرد برخوردار است و در غالب موارد در یکی از صورت های چهارگانه: ازدواج پسران با درختان، درخت ـ شاه (زن)، پیکرگردانی «زن ـ درخت» یا «درخت ـ زن» و باردار شدن درخت نمود یافته است. یکی دیگر از باورهای اساطیری پربسامد در این قصه ها، باور به «ذی روح بودن درخت» است. این باور صورت های مختلفی را در بر می گیرد که عبارتند از: وصلت درختان با یکدیگر، تسهیل زایمان به کمک درخت، باور به حضور دیو و جن مذکر در درخت، باور به حضور پری و دیو مونث در درخت، پیوند سرنوشت انسان با درختی خاص، تداوم زندگی انسان در درخت، نهی از آزردن درختان به سبب روح ساکن در آن، رسم مجازات و عقوبت انسانها بر درخت و در نهایت آیین قربانی به پیشگاه درخت و کشتزار است. افسانه ها و قصه های عامیانه منبعی سرشار از بن مایه های اسطوره ای و باورهای کهن اقوام است و محملی برای انتقال و حفظ این باورها به شمار می رود. در قصه های عامیانه ی هرمزگان نیز باورهای اساطیری فراوانی دیده می شود. یکی از مهمترین این موارد، باورهای اسطوره ای پیرامون درخت و تجلیات آن است. حاصل مطالب این پژوهش آن است که، انگاره ی اساطیری درخت در قصه های عامیانه ی هرمزگان در دو دسته کلی مطالعه و بررسی شد: 1ـ جنسیت پذیری درخت 2ـ ذی روح بودن درخت یکی از پربسامدترین انگاره های اسطوره ای موجود در قصه های عامیانه ی هرمزگان، انگاره ی درخت ـ مرد است که در غالب موارد در یکی از صورت های چهارگانه: ازدواج دختران با درختان، قدرت درخت در بارور کردن زنان، پیکرگردانی «مرد ـ درخت» یا «درخت ـ مرد» و باور «درخت ـ شاه (مرد)» نمود یافته است. در هر کدام از این حالت ها، گزارش نمودارها را این گونه می توان شرح داد. در قسمت درخت ـ مرد، الگوی اساطیری «ازدواج دختران با درختان» پر بسامدترین صورت تجلی این انگاره و کم بسامدترین، پیکرگردانی «درخت ـ مرد» یا «مرد ـ درخت» است. همچنین باور به قدرت بارورکنندگی درخت یکی از رایج ترین بن مایه های اسطوره ای پیرامون درخت است که به دو صورت بارداری از طریق برگ گل، دانه و گیاه و دخیل و نذر بستن به درخت دیده می-شود. در اساطیر سایر اقوام پیکرگردانی «درخت ـ مرد» یا «مرد ـ درخت» از بسامد بیشتری برخوردار است. انگاره ی درخت ـ زن در قصه های عامیانه ی هرمزگان از بسامد کمتری نسبت به انگاره ی درخت ـ مرد برخوردار است و در غالب موارد در یکی از صورت های چهارگانه: ازدواج پسران با درختان، درخت ـ شاه (زن)، پیکرگردانی «زن ـ درخت» یا «درخت ـ زن» و باردار شدن درخت نمود یافته است. در این انگاره، الگوی اساطیری «ازدواج پسران با درختان» پر بسامدترین صورت این انگاره به شمار می رود و کم بسامدترین الگوی اساطیری، باردار شدن درخت است. در اساطیر سایر اقوام نیز باردارشدن درخت و پیکرگردانی «زن ـ درخت» یا «درخت ـ زن» از بسامد بیشتری برخوردار است. انگاره ی درخت ـ شاه نیز یکی از بن مایه های رایج در قصه های عامیانه ی هرمزگان است که به دو صورت «درخت ـ شاه (زن)» و «درخت ـ شاه (مرد)» به چشم می خورد. این باورها در قصه های هرمزگان به صورت غیر مستقیم دیده می شود. یکی دیگر از باورهای مهم مرتبط با درخت، جاندار انگاری درخت و باور به حضور روح در آن است. این باور صورت های مختلفی را در بر می گیرد که عبارتند از: وصلت درختان با یکدیگر، تسهیل زایمان به کمک درخت، باور به حضور دیو و جن مذکر در درخت، باور به حضور پری و دیو مونث در درخت، پیوند سرنوشت انسان با درختی خاص، تداوم زندگی انسان در درخت، نهی از آزردن درختان به سبب روح ساکن در آن، رسم مجازات و عقوبت انسانها بر درخت، آیین قربانی به پیشگاه درخت و کشتزار. درختان چون جاندار هستند می توانند با یکدیگر ازدواج کنند. در اساطیر اقوام مختلف درختانی که در میان آن ها آیین وصلت و زناشویی برگزار می شود غالباً باید از نوع و جنس متفاوت باشند. حال آنکه در قصه های عامیانه ی هرمزگان این وصلت ها در میان درختانی هم نوع صورت می گیرد. این باور در قصه های عامیانه ی هرمزگان بسیار محدود است حال آنکه در اساطیر سایر اقوام از بسامد بیشتری برخوردار است. درخت علاوه بر بارور کردن زنان به سبب ذی روح بودن در بسیاری موارد، نقش موثری در سهولت زایمان بر عهده دارد. در قصه های عامیانه ی هرمزگان، قرار گرفتن زنان زیر درخت خود منجر به سهولت زایمان می گردد. درخت جایگاه سکونت بسیاری از موجودات به شمار می رود از جمله؛ دیوها (دیو مذکر و مونث)، جن و پریان. در قصه های عامیانه ی هرمزگان و اساطیر سایر ملل این الگوی اساطیری کهن از پربسامدترین باورها درباره ی ذی روح بودن درخت به شمار می رود. باور به پیوند سرنوشت انسان با درخت نیز، نشأت گرفته از باور جاندار انگاری درخت و ذی روح بودن آن است. در قصه های عامیانه ی هرمزگان شواهد معدودی از این نمود کهن اساطیری دیده می شود، حال آنکه در اساطیر سایر اقوام از بسامد بیشتری برخوردار است. یکی دیگر از نمودهای تجلی درخت به عنوان جایگاه روح انسانی تداوم زندگی انسان در درخت است و به اشکال گوناگون از جمله این دو مورد دیده می شود؛ رویش گیاه از مزار انسان و آیین کاشتن گل و گیاه و درخت بر مزار مردگان. این باور در اساطیر سایر ملل گستره ی وسیعی را به خود اختصاص داده است.. یکی دیگر از نمودهای اساطیری کهن که برخاسته از اعتقاد ذی روح بودن درخت است، نهی از آزردن درختان به دلیل تقدّس آنهاست. بسامد این باور در قصه های عامیانه ی هرمزگان اندک ولی در اساطیر سایر ملل از بسامد بالایی برخوردار است. یکی دیگر از باورهای مرتبط با درخت، رسم مجازات و عقوبت انسانها بر درخت است که به نوبه-ی خود از واقعیت استوار وجود روح در درخت نشأت می گیرد. این رسم به صورت مختلف؛ بستن یا آویختن انسانها بر درخت، تنبیه با چوب یا شاخه ی درخت، پاره کردن یا شقه کردن انسان ها به وسیله ی درخت دیده می شود. در قصه های عامیانه ی هرمزگان تنبیه با چوب یا شاخه ی درخت بیشترین بسامد و پاره کردن یا شقه کردن انسان ها به وسیله ی درخت کم ترین بسامد را به خود اختصاص داده است. آیین قربانی به دو دسته ی قربانی انسانی و حیوانی تقسیم می شود. در قصه های عامیانه ی هرمزگان هر دو صورت این قربانی به چشم می خورد و اغلب به شیوه ی ذبح قربانی در زیر درخت انجام می شود. قربانی های انسانی، اغلب به منظور از بین بردن خشکسالی ها و رویش کشتزارها صورت می گیرد، حال آنکه اغلب قربانی های حیوانی به منظور درمان بیماری ها صورت می گیرد و هر چه بیماری ها سخت تر باشد حیوانات بیشتری قربانی می گردند. در اساطیر ملل مختلف، خویشکاری های سه گانه ی درخت به سه صورت دیده می شود: درخت کیهانی، درخت زندگی و درخت دانش. در قصه های عامیانه ی هرمزگان تنها یک صورت از این درختان اساطیری ـ درخت دانش ـ دیده می شود. در این قصه ها درخت دانش به سه صورت قرار گرفتن گنجشک بر روی درخت، درخت سخنگو و قرار گرفتن فرد در زیر درخت و دست یافتن به معرفت نمود یافته است..
سمیه جهانشاهی فرامرز خجسته
زنانگی به مجموعه صفات، حالات، رفتارهای زنانه ای گفته می شود که در حوزه های مختلف خصوصی و عمومی از زنان سر می زند. این ویژگی ها و خصوصیات زنانه در طول تاریخ از طرف مردان مورد تحقیر و سرزنش قرارگرفته و انگ احساسی بودن خورده اند به طوری که بعضی از زنان نتوانسته اند زیر بار سنگین تحقیرها و سرزنش های مردان دوام بیاورند، در نتیجه زنانگی خود را نفی نموده اند. این پژوهش در راستای نقد فمینیستی که به بررسی تصویر زنان در آثار ادبی و هنری می پردازد با مبنا قرار دادن سه نوع الگوی زنانگی، زن خوب و پارسا(فرشته خانگی یا به عبارت دقیق تر زن سنتی)؛ زن مغرور و لجام گسیخته (زنی که رفتارهای مردانه را تقلید می کند) و الگوی سوم، زنی که از نظر گفتمان برابری طلبی زنان پیشرو، مطلوب ترین الگوی زنانگی تلقی می شود، به بازنمایی این سه الگو در ده رمان برگزیده ی 1370 تا 1390 از چهار نویسنده زن؛ یعنی فریبا وفی، روح انگیز شریفیان، زویا پیرزاد و سپیده شاملو می پردازد. در پایان نتایج پژوهش نشان می دهد که هر سه نوع الگوی زنانگی در رمان های اشاره شده وجود دارد؛ از میان نویسندگان ذکر شده، فریبا وفی گرایش بیشتری به خلق زنانی با الگوهای رفتاری مردانه دارد. روح انگیز شریفیان، زویا پیرزاد، سپیده شاملو نیز در پی آن هستند که در رمان هایشان زنانی در ردیف الگوی سوم زنانگی به وجود آورند، زنان در این الگو چهره ی بسیار متفاوت تر، با آن چیزی که باورهای سنتی جامعه از آن ها ارائه می دهد، دارند. قابل اشاره است که در کنار این الگوها، در رمان های بررسی شده، الگوی زنانگی سنتی نیز دیده می شود که می توان گفت از بسامد بالایی نسبت به دو الگوی دیگر برخوردار است.
ربابه قرشی نژاد فرامرز خجسته
خانواده نزدیک ترین نهاد اجتماعی به انسان است که نوع روابط اعضای آن با هیچ یک از نهادهای دیگر قابل مقایسه نیست . این نهاد پویا و مقاوم ، تحت تأثیر شرایط اجتماعی با دگرگونی هایی در شکل و محتوا در طـول تـاریخ بـه شکل امـروزی خـود رسیـده است . اکثریّت انسان ها از خانواده ی خاستگاه بـرمی خیزند و خود نیز خانواده ی فرزندزایی را بنا می کنند . بنابراین خانواده در تعـادل رفتـاری ، شکل گیری شخصیّت ، فـرهنگ پذیری ، همانند سازی و اجتماعی شدن اعضا ایفای نقش می کند و دارای اهمّیّت است . کودکان مسیر اجتماعی شدن آغازین را در خانواده طی می کنند و جامعه پذیری ثانوی را در تعامل با سایر کارگزاران نظیر مدرسه ، گروه همسالان و رسانه ها می گذرانند . ادبیّات داستانی کودکان و نوجوانان به عنوان رسانه ای پُـر مخاطب در ساخت ذهنی و تثبیت الگوهای فرهنگی تأثیر شایانی دارد ، بنابراین نحوه ی بازنمایی خانواده در این آثار به علّتِ به شدّت الگو پذیر بودن مخاطبان می تواند ساختار ذهنی کودکان و نـوجـوانـان را در چگونگی نگـرش به خانواده شکل دهد . این امر ضرورت پژوهش را در این حیطه ایجاب می کند . در این پژوهش براساس نظریه ی بازنمایی استوارت هال و به شیوه ی تحلیل متن ، نحوه ی بازنمایی خانواده در گزیده ای از داستان های واقع گرای کودکان و نوجوانان سه دهه پس از انقلاب اسلامی تحلیل و بررسی شده است . یافته های پژوهش نشان می دهد ، خانواده ی معیار در آثار بررسی شده ، در شکل و ابعاد خانواده ی هسته ای است که در آثار دهه ی شصت و هفتاد در محتوا کاملاً سنّتی و در آثار دهه ی هشتاد ، به لحاظ محتوا و کـارکرد به خانواده ی هسته ای مدرن نزدیک می شود . در اکثر آثار بررسی شده الگوی تقسیم نقش ها در خانواده مبتنی بر جنسیّت و مناسبات تفکیکی نقش های زنانه – مردانه است . ساختار اقتدار در خانواده نیز به ویژه در آثار دهه ی شصت و هفتاد ، مرد محور باز نموده شده و رابطه ی معناداری بین جنسیّت نویسنده و نحوه ی بازنمایی خانواده در داستان ها مشهود است . از روابط خویشاوندی بیش-تر به ارتباط خانواده با والدین بزرگ پرداخته شده و اکثر آثار بررسی شده به بازنمایی شرایط زندگی خانوادگی طبقاتی خاص از جامعه ، سطوح کم درآمد و فقیر محدود شده است .
سارا تاجی نژاد عاطفه جمالی
ادبیات کلاسیک فارسی از جمله متون روایی عرفانی، منبع غنی ای برای تولید آثار ادبی برای کودکان و نوجوانان در قالب های مختلف از جمله بازنویسی است. مثنوی معنوی ازجمله متن های مورد توجه در جریان بازنویسی برای این مخاطبان در طول حیات ادبیات کودکان و زبان فارسی بوده است. این پایان نامه در ضمنِ تحلیل وبررسی بازنویسی های مثنوی مولوی برای کودکان ونوجوانان درسه دهه ی پس ازانقلاب، بانگاهی مخاطب شناسانه،وباتوجه به عناصرداستانی وشیوه ی کاربردروش بازنویسی، انتقال عرفان ومفاهیم عرفانی به کودکان ونوجوانان را نیز مورد بررسی قرار داده است. بررسی روندرشد وکیفیت بازنویسی هادراین سه دهه،بیانگراین مطلب است که باگذشت سالهاازچاپ وانتشار اولین بازنویسی ها،افزایش اطلاع وآگاهی نویسندگان ازاین شیوه واهمیت آن،بررسی عکس-العمل مخاطبان اینگونه آثارووجودمحققان دلسوزی که درجهت بالابردن وگسترش وپیشرفت این شیوه تلاش می-کنند،کیفیت آثاربازنویسی دردهه ی اخیرنسبت به دودهه قبل،پیشرفت قابل ملاحظه ای رانشان می دهد. برای مثال از نظر مخاطب شناسی و توجه بیشتر به گروه سنی مخاطب، لحن داستان ها، استفاده از تصاویر متناسب و آوردن اجزاء تکمیلی مثل آوردن ابیاتی از متن اصلی، بازنویسی های دهه ی هشتاد نسبت به دو دهه قبل، از کیفیت مناسب و مطلوب تری برخوردار است. از نظر انتقال پیام و مفهوم عرفانی مورد نظر مولانا نیز بررسی این بازنویسی ها نشان می دهد که تنهاتعداد محدودی ازبازنویسان توانسته اند پیام عمیق وژرف عرفانی موردنظرمولانارابه کودکان ونوجوانان منتقل کنند و بیشترآنهابه انتقال رویه وظاهرداستان بسنده کرده اند.
زهرا کهن سلوکلویی مصطفی صدیقی
بررسی نظریهها و نقدهای منتشر شده در نشریات نظری و تخصصی ادبیات کودک، می تواند نقش مهمی در روشن شدن مسیر حرکت ادبیات کودک و تبیین نقاط قوت و ضعف جریان نقد و نظریه پردازی آن داشته باشد. در این پایان نامه کوشش شده تا با بررسی مقاله ها و نقدهای منتشر شده در ماهنامه ی کتاب ماه کودک و نوجوان از سال 1376 تا 1380 به نمایی کلی از وضعیت و جایگاه ادبیات کودک و نظریه پردازی و نقد آن دست یافت. روش کار مطالعات کتابخانه ای و به شیوه ی توصیف و تحلیل محتواست. این پژوهش در پنج فصل زیر تنظیم شده است: در دو فصل نخست، اهداف و ضرورت های انجام این تحقیق، چیستی ادبیات کودک، تاریخچه ی ادبیات کودکان در ایران و جهان، تاریخچه ی نشریات کودک و نوجوان، نقد و نظریه در ادبیات کودک و ... بیان گردید. در فصل سوم مقاله های تألیفی و ترجمه ای و در فصل چهارم نقدهای شعر و داستان بررسی و تحلیل شده است. فصل پنجم نیز که به بیان نتایج و دستاوردهای پایان نامه اختصاص یافته، به طور خلاصه چنین است: پربسامدترین موضوعات مطرح شده در مقاله های تألیفی، بازنویسی، بازآفرینی و ادبیات عامیانه است که می تواند نشان دهنده ی جایگاه و تأثیر ویژه ی ادبیات شفاهی و ادبیات کلاسیک در ادبیات کودک و نوجوان ما باشد. تنها پنج مقاله از مجموع مقاله های ترجمه ای به موضوعات نظری و نقد ادبیات کودکان اختصاص دارند و مقاله هایی تحلیلی به شمار می آیند. در 44 نقد شعر بررسی شده، تنها یک نقد با استفاده از رویکردهای جدید نوشته شده است و در مجموع بیشترین رویکرد مورد استفاده در نقد شعر کودک و نوجوان، نقد سنتی بوده است. ادبیات شفاهی و آثار فولکلوریک تأثیر قابل توجهی در شعر کودک و نوجوان داشته است. بازاری سرایی و ادبیات کودکانه نما، نقد صاحب اثر به جای نقد اثر و لحن تند و نامناسب منتقد از موارد قابل توجه در جریان نقد شعر کودک هستند. در مجموع در نقد 84 داستان که نزدیک به 76 درصد کل آثار را تشکیل می دهد، از رویکردهای مختلف نقد سنتی استفاده شده است. نقد ساختاری، جامعه شناختی، کهن الگویی و ... از رویکردهای جدید نقد مورد استفاده در نقد داستان هستند. جریان داستان نویسی و نقد آن در دوره ی مورد بررسی در حال گذار از قالب ها و سبک های سنتی و شناخته شده ی پیشین به سبکها و قالب های جدیدتر است. قالب طنز در این دوره کمتر مورد توجه منتقدان و نویسندگان بوده است.
زهرا عربی نجمه درٌی
با بررسی تعدادی از آثار محمدی، درباره شخصیت و شخصیت ÷ردازی نتایج جالبی بدست امد که به قرار زیر است: آثار ادبی اقتباسی او از متون کهن، تنوع شخصیت ها را به دنبال داشته است؛ به گونه ای که انواع شخصیت های تمثیلی، کودک و نوجوان و مونث در این آثار به وجود آمده اند.
مریم آقایان جواد دهقانیان
از میان انواع ادبی در ادبیات کودک ونوجوان، طنز از جایگاه ویژه ای برخوردار است. میان طنز کودک و بزرگسال تفاوت هایی دیده می شود.اگر در ادبیات بزرگسال هدف طنز انتقاد و اصلاح جامعه است،در طنز کودک لزوماً نباید در پی انتقاد بود.هدف طنز کودک سرگرم کردن کودک و نشاندن لبخندی بر لبان او می باشد،اما نمی توان گفت که در طنز کودک انتقاد وجود ندارد.نویسندگان ادبیات کودک می توانند تا جایی که به کودک ارتباط دارد او را با دنیای پیرامونش آشنا سازند. فرهاد حسن زاده یکی از نویسندگانی است که آثاری را در زمینه ی طنز کودک نوشته است. این پژوهش به بررسی تکنیک های طنز و مطایبه در آثار این نویسنده می پردازد. با بررسی آثار وی نتیجه گرفته شد که نویسنده از تکنیک های متنوعی مانند : بازهای زبانی ، قصه ی احمقان،اصطلاحات عامیانه،طنز موقعیت، اغراق و ارتباط متن و تصاویر برای طنز آمیز کردن آثارش بهره برده است.اما بازی های زبانی در آثار وی از بسامد بالاتری برخوردار است.
کبری برزیگر عاطفه جمالی
فانتزی یکی از مباحث نو در گستره ادب فارسی است که بیشترین کاربرد آن در ادبیات کودک و نوجوان است. از ویژگی های برجسته این نوع ادبی، تخیلی بودن و محال بودن امکان وقوع آن در دنیای واقعی است. فانتزی، داستانی بر پایه تخیل فردی است که عناصر افسانه ای، رمزی و جادویی در آن نقش مهمی ایفا می کنند. در فانتزی ها تلاش می شود با گذر از جهان واقع، جهانی خاص با قواعد و قوانین مشخص و شخصیت های تخیلی که فاعل کنش های غیرعادی هستند، آفریده شود. سام نامه که آخرین داستان حماسی منظوم به شمار می رود برآمده از ذهن خیال پرداز خواجوی کرمانی از شاعران و عارفان بزرگ و نامدار قرن هفتم و هشتم هجری است. از آن جا که فانتزی ارتباط تنگاتنگی با اسطوره ها، حماسه ها و افسانه های کهن دارد، منظومه سام نامه هم به عنوان یک اثر حماسی گنجینه ای از تخیل انسان روزگار کهن است که بسیاری از مولفه های فانتزی را دارد. با شناخت این مولفه-ها در سام نامه و دیگر اسطوره ها و آثار حماسی می توان به آمال و آرزوهای نیاکان پی برد و آنان را در طرح و قالبی نو به نسل جدید شناساند. در پژوهش حاضر تلاش شده است که با استفاده از روش تحلیلی و توصیفی، نخست فانتزی معرفی شود. سپس انواع فانتزی، جایگاه آن در ادبیات کهن و نو و نیز پیشینه آن در غرب و ایران بررسی شده است. در ادامه، تحلیل داستان های فانتاستیک سام نامه مورد توجه قرار گرفته است و انواع فانتزی در این مجموعه، شناسایی شده است. در کنار آن، عناصر و مولفه های اصلی فانتزی همچون شخصیت، کنش، فضا و ... در سام نامه مشخص شده، مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. این پژوهش نشان می دهد که در بیشتر داستان های سام نامه عناصر فانتزی پررنگ است و سام نامه مجموعه ای از فانتزی ها را در بر می گیرد. از آن جا که سام نامه وصف جنگ ها و نبردهای سام با دیوان، غول پیکران و جادوگران است، از میان انواع فانتزی، فانتزی اسطوره ای- قهرمانی بسامد بالایی را به خود اختصاص داده است. در سام نامه دنیای واقعی در حاشیه قرار گرفته و عناصر خیالی و فانتاستیک در آن نمود یافته است؛ شخصیت های آن در دو گروه خیر و شر جای می گیرند. از میان کنش های فانتاستیک این منظومه، کنش ستیزه و نبرد بیشتر از همه به کار رفته است. شیوه های ورود به دنیای فانتزی در سام نامه متعدد است که بیشتر آن ها در مکان های شگفتی چون کوه ها و چشمه سارها اتفاق می افتد. وجود اشیاء فانتاستیک به ویژه طلسم، شهرهای رویایی و ... از عناصر فانتزی سام نامه هستند که شگفتی و حیرت خواننده و شنونده را موجب می شوند.
فاطمه سلیم پور سرچاهانی عاطفه جمالی
فانتزی به عنوان یک گونه ادبی با تلفیق خیال و واقعیت و نقض قوانین جاری و دست و پا گیر این جهانی، به نویسنده این امکان را می دهد که با خلق جهانی خیال انگیز، رمزآلود، هراس آور و جادویی مخاطب خود را درگیر تجارب فوق العاده و شگفت انگیز کند تا علاوه بر لذت و سرخوشی به تعریف جدیدی از جهان و هستی برسد. قصه های عامیانه که جلوه گاه فرهنگ هر ملت و اکسیر زندگی گذشتگان است؛ ویژگی بارزی دارد و آن خرق عادت است و این موضوع باعث می شود که این قصه ها قابلیت فانتزی سازی را داشته باشند. در این پژوهش به تحلیل قصه های عامیانه کتاب"مشدی گلین خانم" که سرشار از مایه های فانتاستیک است می پردازیم. در این پژوهش سعی شده است نخست با مطالعه و یاداشت برداری از منابع نظری معتبر در باب فانتزی؛ چیستی، گونه ها و پیشینه آن بیان شود.در ادامه به معرفی ادبیات عامیانه و قصه های فرهنگ بومی پرداخته شود. و در آخر ضمن گزینش و تحلیل قصه هایی از کتاب "قصه های مشدی گلین خانم" عناصر فانتاستیک آن بررسی و جلوه های فانتزی در این قصه ها واکاوی شود. بررسی قصه های عامیانه مشدی گلین خانم از منظر فانتزی نشان دهنده آن است که شخصیت های فانتاستیک این قصه ها در گروه شخصیت های فانتاستیک انسانی و انسان نما و شخصیت های فانتاستیک حیوانی و حیوان نما قابل تقسیم بندی است. و همچنین کنش های فانتاستیکی که از جانب شخصیت های قصه به وقوع می پیوندد در چندین گروه قابل تقسیم بندی است که در این میان کنش فانتاستیک غیر طبیعی از بسامد بیشتری نسبت به سایرین برخوردار است. اشیاء فانتاستیک از دیگر مولفه های مورد بررسی است که در این قصه ها اشیاء جادویی ای که به حضرت سلیمان نسبت داده شده است حضور پررنگ تری نسبت به سایر اشیاء دارد.
مریم زبیدی فرامرز خجسته
در جوامع ابتدایی کودکان با داشتن حداقل بنیه ی بدنی مورد نیاز، وارد دنیای کار می شدند و فرزند آدمی ناچار به تجربه ی دوره های متعدد فرهنگی و اجتماعی نبوده است. اما دنیای صنعتی کار در چند قرن اخیر، حضور متخصصانی آگاه را می طلبد. در چنین فضایی کودکان در جایگاه نیروهای کار آینده قرار می گیرند و از تلاش برای آموزش و آماده سازی تدریجی آنان سخن به میان می آید. زمان بر بودن چنین تعلیماتی موجب پیدایش دوران کودکی گردید. دوره ای که به واسطه ی آن فرصت لازم برای روند مذکور ایجاد می شد. طبیعی است درپی توجه به دوران کودکی قواعدی نیز از سوی متخصصان این حوزه در ارتباط با تولید امکانات ایده ال صورت بگیرد و هرآنچه که سبب پایین آوردن کیفیت دوران کودکی گردد به عنوان تجاوز به این دوران مدنظر قرار بگیرد. اشتغال کودکان از جمله ی این موارد است. تلاش های متعدد برای حذف و کمرنگ سازی این پدیده در سطح ملی و بین المللی همچنان بی نتیجه مانده است. در این میان نویسندگان حوزه ی کودک و نوجوان نیز با انتخاب آگاهانه ی مضمون کودکان کار و خیابانی به عنوان محور داستان های خود می توانند نقشی به سزا در برانگیختن حساسیت عمومی نسبت به این پدیده داشته باشند. در این پژوهش سعی بر آن است تا با واکاوی داستان های واقع گرای نوجوانِ چند دهه ی اخیر میزان توجه به کودکان کار و خیابانی و الگوهای متفاوت ارائه شده در این راستا توسط نویسندگان بررسی شود. یافته ی نهایی پژوهش به اختصار نشان می دهد، نویسندگان با بهره گیری از فضاهای گوناگون در آثار داستانی خویش، نگاه ثابت و ایستایی به این پدیده نداشته اند؛ کار برای کودک به مثابه ی مرحله ای برای گذار و تشرف او به بزرگسالی، کار در حکم مقوله ی متعرض به حقوق کودک و دنیای او، برتری بخشیدن به اشکالی از کار کودک در شرایطی خاص و... نمونه هایی از الگوهای بازنمایی شده در آثار نویسندگان می باشند.
حسین قربانی عاطفه جمالی
این پایان نامه در پی شناسایی خصایص دموکراتیک آثار داستانی احمد اکبرپور است. در این راه ضمن تعریف مبانی نظری برگرفته از تلقی های کارل مانهایم، تلاش کرده ایم تا آن ها را برای بررسی ادبی مناسب سازی نماییم. تلقی مانهایم دموکراسی را به عنوان امری فرهنگی در نظر می گیرد که در عین پذیرش فواصل کمی موجود، مبین فاصله زدایی از اموری است که نسبت به هم دارای فواصل کیفی هستند. با استفاده از روش تفسیری، این تلقی در ادبیات راه گشای در نظر گرفتن میزان بازنمایی فردیت و جزئیت در کنار شناسایی فاصله زدایی های درون متون ادبی به عنوان خصایص دموکراتیک آثار ادبی است. اعمال این شیوه بررسی بیانگر آن است که ادبیات کودک از اساس بر پایه نوعی فرهنگ دموکراتیک امکان ظهور یافت و این امر به خوبی در آثار احمد اکبرپور قابل رویت است. آثار او عموماً به بازنمایی فردیت و جزئیت پرداخته اند و هر یک حاوی یک فاصله زدایی ویژه نیز هستند. در عین حال به نظر می رسد که آثاری که دارای خصایص دموکراتیک بیشتری هستند توجه بیشتری را جلب کرده و جوایز معتبری را دریافت داشته اند.