نام پژوهشگر: علی اصغر علیلو

اثر عناصر ریز مغذی ید، روی، و مس روی برخی صفات کمی و کیفی عدس زراعی رقم کیمیا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مراغه - دانشکده کشاورزی مراغه 1392
  شیرین الهیاری   علی اصغر علیلو

در سراسر جهان از انواع مختلف حبوبات استفاده میشود که نخود، لوبیا، عدس از مهمترین آنها به شمار می روند. در این میان عدس اولین گیاهی بوده که توسط بشر مورد توجه قرار گرفته است. حدود یک پنجم جمعیت کشور ایران، دچار کمبود انرژی و نیمی از مردم دچار کمبود ریز مغذی ها هستند. از بعد بین المللی، با توجه به شیوع سوءتغذیه ریز مغذی ها یا (گرسنگی پنهان)، این تفکر به اوج خود رسیده است که برای کاهش اثرات تخریبی آن، راهکار های مناسب و اساسی باید صورت گیرد. در این راستا اثر ترکیبات (یدید مس، یدید پتاسیم، یدید روی و سولفات روی) همراه با تیمار شاهد (بدون استفاده از ریز مغذی ها) روی عدس ( رقم زراعی کیمیا) بررسی شد. جهت مطالعه این تاثیرات، ترکیبات فوق طی سه روش : 1- اعمال بر روی خاک (قبل از کاشت) 2- اعمال بر روی خود گیاه (محلول پاشی) و 3- تیمار بذر اجرا شد. نتایج آزمایشگاهی نشان داد که اثر پیش تیمار ترکیبات روی سرعت جوانه زنی معنی دار گشت به طوری که تمامی ترکیبات به کار برده شده باعث افزایش معنی دار سرعت جوانه زنی نسبت به شاهد شد و در بین آنها ترکیبات روی دار حداکثر سرعت جوانه زنی را به خود اختصاص دادند، اما درصد جوانه زنی و سایر صفات مربوط به رشد گیاهچه در آزمایشگاه به صورت معنی دار تحت تاثیر پیش تیمارها قرار نگرفت با این وجود در تمامی شاخصه ها بهبود های نسبی در تمامی ترکیبات نسبت به شاهد قابل مشاهده بود. همچنین اثر دما روی سرعت و درصد جوانه زنی معنی داری بود و این صفات در دمای 10 درجه نسبت به دمای 20 درجه مقادیر بالاتری را نشان دادند. نتایج نشان می دهد ترکیبات به کار برده شده باعث بهبود انتقال مواد غذایی از بذر شده است . نتایج مربوط به آزمایشات گلخانه ای نشان داد، که درصد و سرعت سبز شدن گیاهان در بستر کشت خاک نسبت به بستر سیلت و شن به صورت معنی داری بیشتر بود که در نتیجه بیشترین درصد پوشش سبز از این بستر حادث شد. این نتایج نشان می دهد احتمالا، استقرار این گیاه در خاک های با درصد رس متعادل بهتر از سایر بستر ها انجام گیرد. نتایج نشان می دهد اثر پیش تیمار روی وزن خشک بوته در هیچ یک از بستر های مورد آزمایش در گلخانه معنی دار نبود. سایر صفات نیز اختلاف معنی داری را در آزمایشات گلخانه ای نشان ندادند. نتایج مزرعه نشان می-دهد استقرار گیاه به طور معنی داری تحت تاثیر پیش تیمار بذر قرار نمی گیرد با این وجود کاربرد یدید مس و یدید روی باعث بهبود درصد و سرعت سبز شدن در مزرعه شده است. اثر ترکیبات و نحوه ی اعمال آنها تاثیر معنی داری روی عملکرد و اجزای عملکرد گیاه عدس نداشت. اما بیشترین عملکرد از محلول پاشی اندام های هوایی بدست آمد و اعمال در خاک و پیش تیمار بذر دررتبه های بعدی قرار گرفتند. علیرغم غیر معنی دار بودن اثر ترکیبات ریز مغذی روی عملکرد، این ترکیبات بهبود نسبی را نسبت به شاهد نشان می دهند که در بین این ترکیبات بیشترین عملکرد در واحد سطح از ترکیبات یدید مس و یدید روی بدست آمد. اثر متقابل بین ترکیبات ریز مغذی و نحوه ی اعمال آنها روی زمان رسیدگی گیاه عدس معنی دار بود. با توجه به نتایج ترکیب تیماری بین پیش تیمار بذر و ترکیبات استفاده شده باعث بهبود زمان رسیدگی شده است که اثر سولفات روی بیشتر از سایر ترکیبات بود. نتایج تجمع عناصر نشان داد که محلول پاشی اندام های هوایی به طور معنی داری باعث افزایش تجمع روی در دانه می شود که کود دهی در خاک و پیش تیمار بذر رتبه های بعدی قرار می گیرند. اما اثر نحوه ی اعمال ریز مغذی ها روی تجمع عنصر مس در دانه معنی دار نبود. در کل با توجه به نتایج بدست آمده ترکیبات استفاده شده تاثیرات سوئی روی جوانه زنی، سبز شدن و گیاه کامل ندارد و می توان از این ترکیبات جهت زیست غنی سازی این گیاه مهم استفاده کرد.

بررسی توانایی دگرآسیبی گیاه آلاله داسی(ceratocephalus falcata) روی جوانه زنی و رشد گیاهچه ی برخی گیاهان زراعی و علف های هرز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مراغه - دانشکده کشاورزی مراغه 1393
  فریبا عزتی   علی اصغر علیلو

تلاش جهانی به منظور یافتن عصاره های طبیعی برای کنترل علف های هرز در حال انجام است. آشکار است که هر گونه موفقیت در این امر، به کاهش قابل توجه در مصرف علف کش های شیمیایی منجرخواهد شد. این پدیده که با عنوان آللوپاتی شناخته می شود، اثر متقابل گیاهان بر یکدیگر از نقطه نظر مواد شیمیایی را به نمایش می-گذارد. این تحقیق نیز براساس بررسی عصاره طبیعی تهیه شده از یک گونه علف هرز(آلاله داسی) با نام علمی (ceratocephalus falcata) بر جوانه زنی و رشد گیاهچه ی برخی گیاهان زراعی شامل غلات سردسیری و گرمسیری و تعدادی از گیاهان دولپه و علف های هرز طراحی و انجام گردید. جهت مطالعه اثر این گیاه، عصاره-های مختلف تر، هواخشک و خشک شده در آون روی جوانه زنی و رشد گیاهچه انجام گرفت. نتایج آزمایشگاهی نشان داد که عصاره تهیه شده با غلظت های مختلف (25،50، 75 و 100 درصد) روی درصد جوانه-زنی اثر معنی داری داشت. به طوریکه تمامی غلظت های بکار برده شده باعث کاهش معنی دار درصد جوانه زنی بذور گیاهان زراعی و علف های هرز نسبت به شاهد شد. در بین غلظت های بکاربرده شده، غلظت حداکثر بیشترین بازدارندگی را به خود اختصاص داد. غلظت های پایین در آزمون گیاهچه نشان داد که اثر این غلظت ها نیز روی رشد گیاهچه معنی دار است و بیشترین اثر دگرآسیبی روی بخش ریشه چه مشاهده شد. همچنین نتایج تاثیر گذاری مواد دگرآسیبی این عصاره روی فرایند های فیزیولوژیکی و بیوشیمیایی نیز کاملاً آشکار گردید و نتایج این بخش به خوبی نتایج بدست آمده در بخش جوانه زنی و رشد گیاهچه را همراهی کرد. نتایج آزمایشات کشت جنین نشان داد که جنین استخراج شده از بذور در اثر تیمار با عصاره تحت تاثیر قرار گرفت. همچنین نتایج آزمایش تنفس سلولی(تست تترازولیوم) نیز تکمیل کننده نتایج کشت جنین بود و نشان داد که اثر بازدارندگی عصاره بیشتر با تأثیر روی نقاط رشدی بذور، باعث عدم فعالیت تنفسی در بخش زنده بذر شد. نتایج آزمایش شاخص پایداری غشاء نیز اثر بازدارندگی عصاره آلاله داسی را تایید کرد بنابراین نتایج پیش تیمارنمونه های برگی نشان داد شاخص پایداری غشاهای سلولی در اثر تیمار عصاره بصورت معنی دارکاهش می یابد و با افزایش غلظت عصاره میزان آسیب به غشاها افزایش یافت. نتایج آزمایش روی گیاهان کامل نیز نشان داد که عصاره گیاه آلاله داسی به دلیل دارا بودن اثرات بازدارندگی قوی نه تنها روی بذور و گیاهچه ها بلکه روی گیاهان کامل نیز توانست اثرات دگرآسیبی خود را اعمال کند. بنابراین امید است با بررسی دقیق تر و شناسایی مواد دگرآسیب و مکانیسم عمل آن بتوان در نهادینه کردن کاربرد این گیاه در کنترل علف های هرز در آینده بهره جست.

بررسی سازگاری برخی ژنوتیپ های زعفران (crocus sativus) در شهرستان مراغه.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه لرستان - دانشکده کشاورزی 1393
  امین انصاف   علی اصغر علیلو

زعفران (l. crocus. sativus) گیاهی چند ساله است که بیشتر در شمال شرق ایران کشت می شود. اخیرا این گیاه در مناطق مختلف ایران کشت و کار می شود. تحقیق به منظور بررسی سازگاری برخی اکوتیپ های زعفران در شرایط اقلیمی شهرستان مراغه اجرا شد. اکوتیپ ها از مناطق زعفران خیز کشور جمع آوری شد و در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. نتایج تحقیق نشان داد که علیرغم اینکه اکوتیپ ها از درصد جوانه زنی و استقرار خوبی برخوردار بودند، ولی با افت ناگهانی دما و شروع یخبندان، برخی اکوتیپ ها سازگاری کمتری به دماهای پایین داشته و لذا از بین رفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد بین اکوتیپ ها از لحاظ صفات تعداد گل، درصدجوانه زنی و گلدهی، سرعت جوانه زنی و گلدهی، میانگین زمان جوانه زنی، درجه روز، میانگین وزن تر گل و فتوترمال یونیت در سطح احتمال 05/0 اختلاف معنی داری وجود دارد. بالاترین درصد جوانه زنی در سال دوم مربوط به اکوتیپ مرند2 (33/93)، بالاترین سرعت گلدهی در اکوتیپ سبزوار (19/11)، و بیشترین درصد گلدهی در اکوتیپ سبزوار (13/162)، کمترین مقدار درجه روز در اکوتیپ مرند2 (4/560)، کمترین مقدار فتو ترمال در اکوتیپ مرند2 (2/6444)، مشاهده شد. در سال اول با وجود اینکه اکوتیپ مرند1 و سبزوار از عملکرد مناسبی برخوردار نبودند ولی در سال دوم بهترین و بیشترین عملکرد را نشان دادند. اکوتیپ مرند2 با وجود تولید بالا، دوره گلدهی طولانی داشته و دوره گلدهی آن با بارش های پاییزی و یخبندان مواجه شد، این در حالی است که اکوتیپ سبزوار دوره گلدهی کوتاه داشته و این دوره با دوره یخبندان مواجه نشد. نتایج همبستگی نشان داد بین درصد جوانه زنی و سرعت جوانه زنی (91/0r=) و طول کلاله (65/0r=) همبستگی وجود دارد. همچنین نتایج همبستگی نشان می دهد که هر چقدر درصد جوانه زنی و سرعت جوانه زنی بیشتر باشد تعداد گل و عملکرد بیشتر خواهد بود. بین درصد گلدهی و وزن خشک گل (79/0r=)، تعداد گل (79/0r=)، و وزن تر کلاله (77/0r=)؛ بین تعداد گل و سرعت گلدهی (8/0r=)، وزن تر گل (99/0r=)، وزن تر کلاله (99/0r=) و ارتفاع گل (67/0r=)؛ همچنین بین سرعت گلدهی و وزن تر گل (84/0r=) و وزن تر کلاله (8/0r=) همبستگی وجود دارد. به طور کلی برای مناطقی با بارش و یخبندان زود هنگام، اکوتیپ سبزوار مناسب بوده و برای مناطقی که دارای بارندگی و یخبندان آخر فصل می باشد، اکوتیپ های مرند1، مرند2 و سبزوار مناسب تر بودند. اکوتیپ های مه ولات، آبرود و اسفیوخ کمترین عملکرد، سرعت جوانه زنی، درصد گلدهی و سازگاری را در اقلیم مراغه نشان دادند.

بررسی تیمار سالیسیلیک اسید در جلوگیری از آسیب سرمازدگی گوجه فرنگی چری (lycopersicun esculentum cv. messina)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مراغه - دانشکده کشاورزی مراغه 1394
  شهلا صفخانی   حنیفه سید حاجی زاده

نقش عمده سبزی ها و میوه ها در تأمین ویتامین ها و مواد معدنی است که در متابولیسم بدن انسان نقش اساسی دارد. گوجه فرنگی یکی از سبزی هایی است که به علت داشتن انواع ویتامین ها، کاروتن، اسیدهای آلی، قند و املاح معدنی نقش مهمی در سلامت انسانها دارد و به صورت های مختلفی مورد استفاده قرار می گیرد. یکی از اختلالات فیزیولوژیکی در گیاهان و اندام های گیاهی آسیب سرمازدگی است که در درجه حرارت های پایین اما نه درجه حرارت هایی که منجر به یخ زدگی شود و در درجه حرارت های 15-0 درجه سانتی گراد ایجاد می شود. امروزه استفاده از مواد شیمیایی در رفع خطر سرمازدگی اثرات سوئی در تغذیه دارد، از این رواستفاده از سالیسیلیک اسید به عنوان ماده ای مفید در حال حاضر رو به رواج است. سالیسیلیک اسید علاوه بر اینکه نقش مهمی در برابر تنش های زنده در گیاهان ایفا می کند، در برطرف کردن اثر سوء تنش های غیر زنده مثل دمای پایین نیز نقش مهمی دارد. به منظور بررسی اثر تیمار پیش و پس از برداشت سالیسیلیک اسید برای کاهش آسیب سرمازدگی گوجه فرنگی چری، آزمایش فاکتوریل و در قالب طرح کاملا تصادفی اجرا شد. غلظت سالیسیلیک اسید بکار رفته 75/0 میلی مولار و آب مقطر به عنوان شاهد بود. طی این بررسی تعدادی از صفات فیزیولوژیکی و بیو شیمیایی از جمله: اسیدیته، مواد جامد محلول، شاخص طعم، کاهش وزن و آسیب سرمازدگی و پرولین، مالون دی آلدهید،گایاکول پراکسیداز، هیدروژن پراکسید و پروتئین مورد ارزیابی قرار گرفت. داده های حاصل از پژوهش با استفاده از نرم افزار sas مورد آنالیز قرار گرفت. نتایج سرمازدگی نشان داد که تیمار قبل از برداشت سالیسیلیک اسید موثر بود ونتایج صفات فیزیولوژیکی نشان داد که سالیسلیک اسید موجب کاهش سرمازدگی و حفظ کیفیت میوه ها شد. نتایج حاصل از صفات بیوشیمیایی نشان داد که تیمار قبل از برداشت سالیسیلیک اسید موجب افزایش پرولین، کربوهیدرات و تیمار پیش و پس از برداشت سالیسیلیک اسید موجب افزایش گایاکول پراکسیداز شد.

اثر نسبت های مختلف کشت مخلوط جو بهاره و نخود بر عملکرد و کنترل علف های هرز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مراغه - دانشکده کشاورزی مراغه 1394
  فرشته مومنی   علی اصغر علیلو

به منظور بررسی اثر نسبت های مختلف کشت مخلوط جایگزینی نخود و جو بهاره بر عملکرد و کنترل علف های هرز آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار و دوازده تیمار در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه شهرکرد طی فصل زراعی 1393 اجرا گردید. شش آرایش مختلف کاشت (خالص نخود و، نسبت 1:1، 2:1، 3:1، 2:2 و خالص جو) به عنوان فاکتور اول و دو سطح کنترل علف هرز (کنترل و عدم کنترل) به عنوان فاکتور دوم مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کشت مخلوط سبب کاهش عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک نسبت به تک کشتی هر دو گیاه شد. در میان نسبت های مخلوط بیشترین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک برای جو از نسبت 1:1 و برای نخود از نسبت 3:1 بدست آمد. عدم کنترل علف های هرز سبب کاهش تعداد پنجه بارور در بوته جو، عملکرد دانه جو، تعداد شاخه در نخود و شاخص برداشت نخود شد. شاخص های ارزیابی کشت مخلوط شامل نسبت برابری زمین (ler)، کاهش واقعی عملکرد (ayl)، ضریب نسبی تراکم (k)، شاخص بهره وری سیستم (spi)، شاخص های اقتصادی مزیت پولی (mai) و مزیت مخلوط(ia)بودند. شاخص های رقابتی و اقتصادی در نسبت 2:1 (جو:نخود) بیشترین میزان را به خود اختصاص دادند. مقادیر شاخص های spi، mai و aylt برای همه ی نسبت های مخلوط با کنترل علف هرز و شاخص ia به جز در نسبت 1:1 با کنترل علف هرز مثبت شد و نسبت برابری زمین و ضریب ازدحام نسبی نیز برای همه ی نسبت های مخلوط با کنترل علف های هرز بیشتر از یک به دست آمد، که نشاندهنده برتری کشت مخلوط نسبت به تک کشتی هر یک از دو گیاه بود.