نام پژوهشگر: شاهرخ جهان‏‎‎‏بین

اثر تاریخ های مختلف کاشت روی عملکرد، برخی صفات مورفولوژیک و پروتئین های ذخیره ای ده رقم سورگوم دانه ای در منطقه یاسوج
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1390
  فهیمه باقری   اشکبوس دهداری

به منظور بررسی اثر تاریخ کاشت بر عملکرد، برخی صفات مورفولوژیک و پروتئین های ذخیره ای ده رقم سورگوم دانه ای، آزمایشی در سال 1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشگاه یاسوج به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. عوامل مورد مطالعه عبارت بودند از نه رقم سورگوم (odejaska 25، sor834،sor 808 ، sor1008،kamysinskoje 5 ، jubilenyi، janatarkrasyi، saggina، sor 838) و سه تاریخ کشت 30 اردیبهشت و 15 و 30 خرداد ماه. در این آزمایش یکی از ارقام به دلیل حمله آفات حذف گردید و بررسی روی نه رقم انجام گرفت. نتایج نشان داد برهمکنش رقم و تاریخ کاشت در سطح احتمال 1? بر تمام صفات مورد بررسی معنی دار بود. بیشترین عملکرد (863 گرم در مترمربع) و تعداد دانه در خوشه (2191) از رقم sor 834 در تاریخ کاشت 15 خرداد و همچنین بیشترین وزن هزار دانه در 30 خرداد و بلندترین طول خوشه از همین رقم در تاریخ کاشت30 اردیبهشت به دست آمد. رقم odejaska 25 در تاریخ کاشت 30 اردیبهشت بیشترین تعداد پنجه بارور (10) را در بین تاریخ های کاشت مورد بررسی به دست آورد. رقم janatarkrasyi بلندترین ارتفاع گیاه (202 سانتی متر) را به خود اختصاص داد که اختلاف معنی داری با رقم sor 834 (192 سانتی متر) در تاریخ کا شت 30 اردیبهشت نداشت. اما کمترین وزن هزار دانه, تعداد دانه و پنجه بارور را نیز همین رقم در تاریخ کاشت سوم (30 خرداد) و پایین ترین عملکرد دانه (219 گرم در متر مربع) را هم به خود اختصاص داد. بیشترین کاروتنوئید و کلروفیل b در رقم odejaska 25 به ترتیب در تاریخ های کاشت 30 خرداد و 30 اردیبهشت و بالاترین کلروفیل a و مجموع دو کلروفیل، در رقم sor 834 و kamysinskoje 5 به ترتیب از تاریخ کا شت 15 و 30 خرداد حاصل شد. بیشترین میزان پروتئین ذخیره ای در ماده خشک بذر را رقم saggina در تاریخ کاشت 15 خرداد با میانگین 618/0 میلی گرم در گرم وزن خشک برگ دارا بود. و رقم odejaska 25 در تاریخ کاشت 30 خرداد کمترین میزان را در مجموع چهار پروتئین دارا بود. رقم odejaska 25 با کمترین طول دوره رشد رویشی در تاریخ کاشت 30 اردیبهشت، از کمترین زمان خروج کامل گل آذین و کوتاه ترین رسیدگی فیزیولوژیکی نیز در تاریخ کاشت 15 خرداد برخوردار بود. رقم jubilenyi در تاریخ کاشت 30 اردیبهشت، بلندترین طول دوره رویشی را دارا بود که اختلاف معنی داری با رقم janatarkrasyi در تاریخ کاشت 30 خرداد نداشت. همچنین این دو رقم با بیشترین مدت زمان برای خروج کامل گل آذین به ترتیب در تاریخ های کاشت 30 اردیبهشت و 30 خرداد، در یک گروه آماری قرار گرفتند. تاریخ کاشت 30 خرداد ماه رسیدگی فیزیولوژیک بالاتری را برای رقم janatarkrasyi دارا بود. با توجه به نتایج به دست آمده در بین ارقام سورگوم مورد مطالعه رقم sor 834 و تاریخ کاشت 15 خرداد در منطقه یاسوج و مناطق با شرایط آب و هوایی مشابه رشد بیشتری داشت.

اثر دور آبیاری، محلول پاشی سولفات روی و سولفات پتاسیم بر رشد، عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم برنج درپاتاوه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1391
  نجفعلی آرسته   شاهرخ جهان‏‎‎‏بین

به منظور بررسی توأم اثرات دور آبیاری و کاربرد عناصر پتاسیم و روی بر عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک، شاخص برداشت، میزان پرولین برگ دو رقم برنج چمپای محلی یاسوج و فیروزان آزمایشی به صورت اسپلیت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در سال زراعی 1390 در منطقه ی پاتاوه ی یاسوج اجرا گردید. آبیاری به عنوان فاکتور اصلی در 3 سطح ( غرقابی، آبیاری غرقابی تا اشباع کامل خاک 3 روز پس از محو شدن کامل آب از سطح زمین و آبیاری غرقابی تا اشباع کامل خاک 6 روز پس از محو شدن کامل آب از سطح زمین)، عامل فرعی به صورت فاکتوریل شامل رقم در دو سطح رقم فیروزان و چمپای محلی و محلول پاشی در چهار سطح شامل (محلول پاشی با آب خالص، محلول-پاشی سولفات روی با غلظت 3 در هزار، محلول پاشی سولفات پتاسیم با غلظت 3 در هزار و محلول پاشی توأم سولفات روی و سولفات پتاسیم با غلظت 3 در هزار در دو مرحله اوایل ساقه رفتن و خوشه دهی) در کرت فرعی انجام شد. نتایج تحقیق نشان داد که اثر دور آبیاری، رقم، محلول پاشی و برهمکنش آن ها بر عملکرد شلتوک، اجزای عملکرد شلتوک، میزان کلروفیل کل برگ و پرولین برگ در سطح احتمال 1 ? معنی دار شد، بطوری که آبیاری غرقابی تا اشباع کامل خاک 6 روز پس از محو شدن کامل آب از سطح زمین باعث کاهش 22/27 و 71/44 درصدی عملکرد شلتوک به ترتیب در رقم های فیروزان و چمپای محلی و باعث افزایش 6/47 و 58/65 درصدی میزان پرولین برگ به ترتیب در رقم های چمپای محلی و فیروزان گردید. نتایج این آزمایش نشان داد که رقم فیروزان در شرایط تنش رطوبتی و بدون تنش رطوبتی از لحاظ عملکرد شلتوک و اجزای عملکرد شلتوک (تعداد خوشه-چه، تعداد خوشه در بوته، تعداد دانه پر در خوشه و وزن صد دانه) از رقم چمپای محلی برتر بود. همچنین نتایج نشان داد که محلول پاشی توأم سولفات روی و سولفات پتاسیم در شرایط تنش رطوبتی و بدون تنش باعث افزایش عملکرد و اجزای عملکرد شلتوک در هر دو رقم گردید. بین تیمارهای برهمکنش عدم تنش و رقم فیروزان با میانگین 36/1 کیلوگرم بر مترمکعب بهره وری آّب و برهمکنش آبیاری 3 روز پس از محو شدن آب از سطح زمین و رقم فیروزان با میانگین 35/1 کیلوگرم بر مترمکعب بهره وری آّب از لحاظ آماری تفاوت معنی داری وجود نداشت و با توجه به این نتیجه و میزان مساوی آب ورودی به کرت ها و صرفه جویی 10% آب مصرفی در تیمار آبیاری 3 روز پس از محو شدن آب از سطح زمین نسبت به تیمار غرقابی در هر دو رقم می توان گفت بهترین دور آبیاری، آبیاری غرقابی تا اشباع کامل خاک 3 روز پس از محو شدن کامل آب از سطح زمین می باشد.

تأثیر سطوح مختلف کود بیوفسفات طلایی و فسفر بر عملکرد کمی و کیفی دو رقم لوبیا چیتی (phaseolus vulgaris l. )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1392
  فرشته شهبازیان   شاهرخ جهان‏‎‎‏بین

تأثیر سطوح مختلف کود بیوفسفات طلایی و فسفر بر عملکرد کمی و کیفی دو رقم لوبیا چیتی (phaseolus vulgaris l. ) چکیده به منظور بررسی تأثیر کودهای بیوفسفات طلایی و سوپرفسفات تریپل بر عملکرد و اجزای عملکرد دو رقم لوبیا چیتی به نام های صدری و ایده، آزمایش مزرعه ای در سال 1391 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه یاسوج به صورت کرت های یک بار خرد شده در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی در سه تکرار اجرا گردید. عوامل آزمایشی شامل تیمارهای کودی به عنوان فاکتور اصلی و ارقام لوبیا چیتی (صدری و e10 ) به عنوان فاکتور فرعی بودند. تیمارهای کودی آزمایش به شرح زیر اجرا شد 1)- شاهد (بدون استفاده از کود سوپر فسفات تریپل و بیوفسفات طلایی)، 2)-100 کیلوگرم در هکتار سوپر فسفات تریپل، 3)-200 کیلوگرم در هکتار سوپر فسفات تریپل، 4)- 300 کیلوگرم فسفات طلایی با 3600 گرم پودر باکتری تیوباسیلوس در هکتار، 5)-100 کیلوگرم سوپر فسفات تریپل به همراه 300 کیلوگرم فسفات طلایی با 3600گرم پودر باکتری تیوباسیلوس در هکتار، 6)- 300 کیلوگرم فسفات طلایی با 7200 گرم پودر باکتری تیوباسیلوس در هکتار، 7)- 100کیلوگرم سوپر فسفات تریپل به همراه 300 کیلوگرم کود فسفات طلایی با 7200 گرم پودر باکتری تیوباسیلوس در هکتار بود. نتایج آزمایش نشان داد که حداکثر ارتفاع (3/111 سانتیمتر)، تعداد غلاف در بوته (83/18)، تعداد دانه در بوته (20/80)، متوسط وزن صد دانه (50/57 گرم)، متوسط وزن دانه در بوته (07/43 گرم)، عملکرد دانه (1847کیلوگرم در هکتار)، شاخص برداشت (28/0درصد)، فسفر برگ (64/ درصد)، فسفر دانه (68/ درصد)، نشاسته دانه (33/38 درصد) و کربوهیدرات (46 درصد) مربوط به تیمار هفتم بود. همچنین کمترین پروتئین دانه (22/20 درصد) و اسیدیته خاک به ترتیب مربوط به تیمار پنجم و هفتم بود. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش رقم صدری در بیشتر صفات دارای حداکثر مقدار، نسبت به رقم e10 می باشد. کاربرد تلفیقی کودهای زیستی و شیمیایی باعث ایجاد تفاوت معنی دار در صفات مورد بررسی در این آزمایش شد، اما کاربرد کودهای زیستی بدون استفاده از کود شیمیایی فسفر تأثیر معنی داری بر اکثر صفات مورد بررسی نداشت. با توجه به مصرف کودهای شیمیایی فسفر و پتانسیل فرسایش در سیستم های کشت لوبیا باید برای تأمین فسفر مورد نیاز گیاه تلاش ها در جهت بالا بردن قابلیت استفاده از این عنصر برای گیاه باشد تا بدین ترتیب از مصرف بیش از حد کودهای شیمیایی فسفر و درپی آن، از آلودگی آب های سطحی جلوگیری می شود. با توجه به نتایج این پژوهش که بهترین نتایج در تیمار پنجم و هفتم حاصل شد، کاربرد تلفیقی کود زیستی و شیمیایی به همراه کودهای آلی به صورت مکمل برای کشت لوبیا چیتی برای شرایط مشابه از نظر حاصل خیزی زمین و اقلیم توصیه می گردد. و از لحاظ شاخص های انرژی، حداکثر مقدار کارایی مصرف انرژی (14/1)، بهره وری انرژی (080/0 کیلوگرم بر مگاژول) و انرژی خالص (3233 مگاژول بر هکتار) در تیمار هفتم بود.

بررسی اثر متقابل کود نیتروژنه و هورمون سایکوسل بر عملکرد و اجزای عملکرد کنجد (.sesamum indicum l) رقم داراب1
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1393
  مسلم حیاتی   شاهرخ جهان‏‎‎‏بین

به منظور بررسی اثر کود نیتروژنه و هورمون سایکوسل بر عملکرد و اجزای عملکرد کنجد، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی در سه تکرار در منطقه فیروزآباد استان فارس، در سال 1391 انجام شد. فاکتور اول شامل کود نیتروژنه در چهار سطح ( 0 ، 50 ، 100 ، 150 کیلوگرم در هکتار) و فاکتور دوم هورمون سایکوسل در سه سطح ( 0 ، 500 ، 1000 میلی گرم در لیتر) بودند. نتایج نشان داد که اثر سطوح متفاوت کود نیتروژنه بر کلیه¬ی صفات مورد بررسی معنی¬دار گردید. بیشترین تعداد کپسول در بوته (53/39) ، بیشترین مقدار عملکرد دانه (1529 کیلوگرم در هکتار) و بیشترین مقدار عملکرد بیولوژیک (5043 کیلوگرم در هکتار) از تیمار 150 کیلوگرم کود نیتروژنه و تیمار شاهد سایکوسل بدست آمد. بیشترین تعداد دانه در کپسول (52/75) از تیمار 100 کیلوگرم کود نیتروژنه در هکتار بدست آمد که با تعداد دانه در کپسول سطح 150 کیلوگرم در هکتار کود نیتروژنه تفاوت معنی¬داری نداشت. بیشترین وزن هزار دانه (39/3 گرم) هم مربوط به سطح 100 کیلوگرم کود نیتروژنه با تفاوت غیرمعنی¬دار با سطوح 50 و 150 کیلوگرم کود نیتروژنه بدست آمد. همچنین بیشترین ارتفاع گیاه (67/75 سانتیمتر) در سطح 100 کیلوگرم کود نیتروژنه و بیشترین درصد پروتئین دانه (4/21 درصد) از سطح 150 کیلوگرم کود نیتروژنه بدست آمد. بیشترین درصد روغن دانه (96/54 درصد) از تیمار (شاهد) کود نیتروژنه بدست آمد. بیشترین کارایی مصرف نیتروژن با (49/24 کیلوگرم بر کیلوگرم) از تیمار 50 کیلوگرم کود نیتروژنه در هکتار بدست آمد. در این آزمایش کاربرد هورمون سایکوسل موجب کاهش ارتفاع گیاه به پایین¬ترین حد (50/70 سانتیمتر) گردید و همچنین کاربرد هورمون سایکوسل کمترین تعداد کپسول در بوته، عملکرد دانه، عملکرد زیستی، کارایی مصرف نیتروژن را سبب گردید و بر صفات تعداد دانه در کپسول، درصد روغن دانه، درصد پروتئین دانه و وزن هزار دانه معنی¬دار نگردید. در مجموع، بیشترین مقدار عملکرد دانه (1529 کیلوگرم در هکتار) از تیمار 150 کیلوگرم کود نیتروژنه در هکتار و سطح شاهد سایکوسل بدست آمد که بهترین تیمار در این آزمایش برای عملکرد دانه است.

تاثیر محلول پاشی کلات آهن و روی بر خصوصیات کمی و کیفی ذرت هیبرید سینگل کراس 704 در منطقه کهگیلویه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1393
  الهام افراخته   شاهرخ جهان‏‎‎‏بین

این تحقیق به منظور بررسی اثر محلول¬پاشی کلات آهن و روی بر خصوصیات کمی و کیفی ذرت هیبرید سینگل کراس 704 در سال زراعی در منطقه تنگ سپو واقع در شهرستان کهگیلویه انجام گرفت. آزمایش به صورت کرت¬های خرده شده در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی در سه تکرار اجراء گردید. فاکتور اصلی شامل سه سطح محلول¬پاشی در زمان (:t1 هشت برگی، t2: دوازده برگی و t3 : شانزده برگی)، و فاکتور فرعی شامل محلول¬پاشی در 4 سطح (f1: محلول¬پاشی با آب خالص، f2: محلول¬پاشی آهن، f3: محلول¬پاشی روی و f4: محلول¬پاشی توام آهن و روی) بودند. صفات اندازه¬گیری شده شامل ارتفاع گیاه، قطر ساقه، وزن خشک برگ، ساقه و بلال، نسبت بلال به اندام¬های هوایی، تعداد بلال در بوته، تعداد ردیف در بلال، تعداد دانه در هر بلال، تعداد دانه در ردیف، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد زیستی، شاخص برداشت، میزان پروتئین، آهن و روی دانه بودند. نتایج حاصل از تجزیه واریانس نشان داد که برهمکنش فاکتور زمان محلول¬پاشی در فاکتور محلول¬پاشی برای صفات وزن خشک برگ و بلال، نسبت بلال به اندام¬های هوایی، تعدد بلال در بوته، تعداد دانه در ردیف، تعداد دانه در هر بلال، وزن هزار دانه، عملکرد دانه، عملکرد زیستی، شاخص برداشت، پروتئین دانه و میزان آهن و روی دانه معنی¬دار ولی ارتفاع گیاه، قطر ساقه و وزن خشک ساقه غیرمعنی¬دار بودند. بیش ترین و کمترین میزان عملکرد دانه به ترتیب به تیمارهای f4 t3و t1f1 و بیش ترین و کمترین میزان عملکرد زیستی به ترتیب به تیمارهای t3f4 دارای بیش ترین با میانگین 72/38363 کیلوگرم در هکتار و تیمار t2f1 دارای کمترین با میانگین 82/24034 کیلوگرم در هکتار بود. بطور کلی در بین سطوح مختلف زمان محلول¬پاشی تیمار t3f4 بیش ترین میزان صفات کیفی دانه (پروتئین، آهن و روی دانه) به خود اختصاص داد. به طور کلی نتایج این پژوهش نشان داد که بهترین فاکتور برای اکثر صفات اندازه¬گیری تیمار t3f4بود. بنابراین می¬توان نتیجه گرفت که استفاده از عناصر ریزمغذی سبب افزایش خصوصیات کمی و کیفی ذرت دانه¬ای 704 در منطقه مورد آزمایش می¬گردد.