نام پژوهشگر: امیرحسین مزینی

بررسی رابطه مصرف انرژی و ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصادی (رویکرد بخشی/ استانی)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1392
  بهناز افشاریان   امیرحسین مزینی

رشد اقتصادی از عوامل بسیار مهمی است که باید به منظور بررسی تغییرات برنامه ریزی شده در مصرف انرژی در نظر گرفته شود؛ بر این اساس هدف تحقیق حاضر به ارتباط مابین مصرف انرژی و رشد اقتصادی بخش صنعت و حمل و نقل در استان های برخوردار و غیربرخوردار کشور می پردازد. در تحقیق حاضر با استفاده از روش راه گزینی مارکف به بررسی رابطه مصرف انرژی و ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصادی (صنعت و حمل و نقل زمینی) در بازه زمانی 1389-1379 پرداخته شد. نتایج تحقیق حاکی از تأثیر مثبت رشد مصرف انرژی بر رشد ارزش افزوده بخش صنعت و بخش حمل و نقل در اقتصاد استان های برخوردار و محروم است، بر اساس نتایج این تحقیق، میزان اثرگذاری مثبت مصرف انرژی با حرکت از فاز رکود اقتصادی به فاز رونق اقتصادی افزایش می یابد و این امر بیانگر وابسته بودن رشد ارزش افزوده صنعت به مصرف انرژی در کشور است. همچنین بر اساس نتایج بدست آمده، مصرف انرژی در هر دو دوره رونق و رکود تأثیر مثبت و معنی داری بر ارزش افزوده استان های برخوردار دارد اما در استان های محروم این اثر تنها در دوره رونق قابل مشاهده می باشد. از طرفی مصرف انرژی بر رشد ارزش افزوده بخش حمل و نقل در هر دو گروه استان های برخوردار و محروم هم در دوره رونق و هم در دوره رکود دارای تأثیر معنی داری است. به گونه ای که میزان اثرگذاری مثبت مصرف انرژی بر ارزش افزوده بخش حمل و نقل همانند بخش صنعت با حرکت از فاز رکود به فاز رونق افزایش می یابد. در نتیجه تحقیق حاضر نشان دهنده اهمیت انرژی در رشد ارزش افزوده بخش های مختلف اقتصادی کشور می باشد. این امر می تواند بر اساس نظریه هکشر اوهلین از ارزان بودن نسبی نهاده انرژی در مقایسه با سایر عوامل تولید در کشور نشأت بگیرد. بر اساس نتایج تحقیق شدت رابطه ی متغیر مصرف انرژی با متغیر رشد ارزش افزوده ، در بخش حمل و نقل نسبت به بخش صنعت بیشتر است.

بررسی اثر ict (فن آوری اطلاعات و ارتباطات) بر مصرف انرژی در ایران (مطالعه موردی بخش حمل و نقل)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1393
  سامیه محمدزاده   امیرحسین مزینی

چکیده: انرژی در جهان یک مقوله راهبردی می باشد. با توجه به روند سریع افزایش جمعیت و به دنبال آن افزایش تقاضای انرژی از یک طرف و محدودیت منابع انرژی از طرف دیگر پیش بینی می شود در آینده ای نه چندان دور جهان دچار بحران خواهد شد. بنابراین یکی از اقدامات اساسی جهت دستیابی به توسعه پایدار در کشورها، بهینه سازی و اصلاح ساختارهای انرژی است. کشور ایران نیز از این مقوله مستثنی نمی باشد. چرا که با توجه به ساختار اقتصادی خود یکی از کشورهای پرمصرف انرژی به شمار می آید که صرفه جویی انرژی در آن امری ضروری است. یکی از رویکردهای موثر در کاهش و مدیریت مصرف انرژی بهره گیری از قابلیت های فن آوری اطلاعات و ارتباطات (فاوا) می باشد. در این رابطه بیشتر مطالعات در زمینه بررسی تاثیر فاوا بر مصرف انرژی در بخش حمل و نقل در عرصه بین المللی، حاکی از اثر منفی و معنی دار این فن آوری بر مبادلات فیزیکی و مصرف انرژی است. در این پژوهش به بررسی اثر فاوا بر مصرف انرژی در بخش حمل و نقل کشور با تاکید بر سوخت های بنزین و گازوئیل، به تفکیک استان های برخوردار و غیر برخوردار در دوره زمانی 1390-1385 با استفاده از روش پانل دیتا پرداخته شده است. به عنوان نتیجه گیری کلی می توان اذعان داشت فاوا منجر به کاهش مصرف انرژی در بخش حمل و نقل می گردد البته تاثیر آن بر استان های برخوردار و غیر برخوردار متفاوت است همچنین تاثیر فاوا بر حسب نوع سوخت نیز متفاوت است بنابراین کلیه فرضیه های تحقیق تایید می گردند. این در حالی است که متغیرهای نرخ استفاده از وسایل نقلیه و درآمد سرانه بیشترین تاثیر را بر مصرف انرژی دارند.

برآورد اثر سرمایه مذهبی بر ایجاد نوآوری دانشجویان دکتری دانشگاه تربیت مدرس با استفاده از ژنراتور موقعیت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مدیریت و اقتصاد 1393
  مرضیه باغچقی   مرتضی عزتی

نوآوری از جمله مفاهیمی است که بعنوان نیروی محرّکه عمده اقتصاد در نظر گرفته می شود و عامل مهمی در رشد اقتصادی است، از این رو، عواملی نیز که منتهی به نوآوری می گردند، در نظر سیاستگزاران مهم انگاشته می شوند. یکی از این عوامل سرمایه مذهبی است. سرمایه مذهبی را به دو بخش سرمایه مذهبی فردی و سرمایه مذهبی اجتماعی تفکیک می کنیم. تأکید ما در این پژوهش بر سرمایه مذهبی فردی است. منظور از نوآوری در این پژوهش انجام کارهای علمی دارای نوآوری از سوی دانشجویان است. هدف از این پژوهش، برآورد اثر سرمایه مذهبی بر نوآوری در میان دانشجویان دکتری دانشگاه تربیت مدرس است. در این پژوهش برای سنجش سرمایه مذهبی از تکنیک ژنراتور موقعیت استفاده کردیم. این تکنیک با استفاده از پرسش نامه ،سطح دسترسی به منابع اجتماعی موجود در شبکه های فردی را می سنجد. روش انجام پژوهش مطالعات اسنادی و همچنین مصاحبه مکتوب با انجام پیمایش می باشد. جامعه مورد بررسی دانشجویان دکتری دانشگاه تربیت مدرس می باشند که تا پایان سال تحصیلی (92-93) در این دانشگاه مشغول به تحصیل هستند، که بررسی موردی بر روی دانشجویان دانشکده های علوم انسانی(550 نفر)، علوم پزشکی(400نفر)، فنی-مهندسی(250نفر) و مدیریت و اقتصاد(200نفر) است که پرسش نامه در میان آنها توزیع شد و در نهایت بعد از حذف پرسش نامه های ناقص 515 پرسش نامه مورد بررسی قرار گرفت. در محاسبات آماری از نرم افزار spss18 استفاده شد. تجزیه و تحلیل اطلاعات این پژوهش از روش olsوبا استفاده از نرم افزار اقتصادسنجی ایویوز انجام شده است. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان می دهد که در جامعه مورد بررسی، بر مبنای تکنیک ژنراتور موقعیت، به طور کلی دسترسی به منابع سرمایه مذهبی در میان مردان، افراد متأهل، دانشجویان حوزه (طلبه)، نخبگان و دانشجویان رشته های علوم انسانی از دیگران بیشتر است. در بخش پایانی پژوهش نیز از یک سو اثرات شاخص های مختلف سرمایه مذهبی بر نوآوری و از سوی دیگر اثر رشته های تحصیلی مختلف بر نوآوری برآورد شد.نتایج حاصل از تخمین مدل ها نشان داد که تمامی شاخص های سرمایه مذهبی اثر مثبت و معناداری بر نوآوری دارند. البته قابل توجه است که سرمایه مذهبی پرستیژ بالا نسبت به سرمایه مذهبی پرستیژ پایین اثر بیشتری بر نوآوری دارد. همچنین تحصیل در رشته های علوم انسانی و علوم پزشکی باعث افزایش میزان نوآوری های علمی و تحصیل در رشته های مدیریت و اقتصاد باعث کاهش این نوآوری ها می شود.همچنین تحصیل در رشته های فنی – مهندسی اثر معناداری بر نوآوری های مذکور ندارد.

فرارسرمایه و ناطمینانی سیاستهای دولت در ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده علوم انسانی 1387
  نفیسه سعدی پور   رضا نجارزاده

فرار سرمایه یکی از معضلات اساسی کشورهای در حال توسعه می باشد. شناخت پدیده فرار سرمایه و بررسی علل آن از جنبه های مختلف همواره در سالهای اخیر مورد توجه بوده است. در این تحقیق نااطمینانی و عدم اعتماد نسبت به سیاستهای دولت مورد بررسی قرار گرفته است. در ایران دخالت دولت در امور اقتصادی امری رایج و مرسوم است. به نظرمی رسد بخشی از فرار سرمایه ریشه در نااطمینانی بخش خصوصی نسبت به سیاستهای کلان اقتصادی ناشی از حضور دولت دانست. این نااطمینانی و بی اعتمادی در متغیر هایی همچون کسری بودجه، درآمد مالیاتی و مخارج دولت می توان جستجو کرد. در این مطالعه از روش var به تخمین مدل و تاثیر نااطمینانی سیاستهای دولت به صورت مجزا پرداخته شده است. روش بدست آوردن نااطمینانی از طریق مدل اتورگرسیو صورت گرفته است. در این مدل جمله خطا شاخص شوک ناشی از متغیر نااطمینانی است. برآورد فرار سرمایه دراین تحقیق به روش مورگان طی دوره 1342-1385 مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج بدست آمده نشان دهنده این است که در سالهای اولیه انقلاب و جنگ، فرار سرمایه رقم قابل توجهی داشته و در سال58 با حجم 16 میلیارد دلار بیشترین رقم فرارسرمایه را به خود اختصاص داده است. در سالهای اخیر روند فرار سرمایه رو به فزونی بوده است. یافته های اقتصاد سنجی نشان می دهد از بین متغیرهای انتخابی نااطمینانی سیاستهای دولت، افزایش نااطمینانی کسری بودجه رابطه مثبت بافرار سرمایه دارد.