نام پژوهشگر: حسام زندحسامی
نسا پورخلیل حسام زندحسامی
چکیده هدف پژوهش: امروزه بسیاری از سازمان ها و شرکت ها با رقابت فزاینده پایدار و نامطمئنی روبهرو هستند که به واسطه نوآوری های تکنولوژیکی، تغییر محیط های بازاری و نیازهای در حال تغییر مشتریان، شدت یافته است. این وضعیت بحرانی موجب اصلاحات عمدهای در چشمانداز استراتژیک سازمان، اولویت های کسب و کاری، و بازبینی مدل های سنتی و حتی مدل های نسبتا معاصر شده است. به عبارتی می توان گفت که: رویکردها و راهحل های گذشته دیگر قابلیت و توانایی خود برای رویارویی با چالش های سازمانی و محیط بیرونی را از دست دادهاند؛ یا بهتر است با رویکردها و دیدگاههای جدیدی جایگزین شوند. از این رو سازمان ها به منظور مقابله با چالش های محیط رقابتی نیازمند شناسایی تاثیر قابلیت های زنجیره تامین خود بر عملکرد زنجیره تامین و رقابت پذیری هستند. روش پژوهش: تحقیق حاضر از حیث هدف کاربردی، و از حیث روش توصیفی- پیمایشی است. این تحقیق از این جهت کاربردی است که به بررسی قابلیت های زنجیره تامین و تاثیر آن بر توسعه اقتصادی می پردازد. پس از بررسی منابع و مقالات در این زمینه قابلیت ها در قالب 4 بعد دسته بندی شدند و سپس 8 بعد برای عملکرد زنجیره تامین و رقابت پذیری استخراج گردید. در این پژوهش از روش دیمتل برای استخراج ارتباط متقابل معیارها و میزان تاثیرگذاری هر عامل بر سایر عوامل و همچنین تاثیرپذیری عوامل از سایرین استفاده شد. پرسشنامه خبرگان بر اساس تکنیک دیمتل طراحی و بین خبرگان توزیع شد و نتایج با توجه به الگوریتم تکنیک تحلیل گردید. نتایج: طبق نتایج به دست آمده ابعاد قابلیتهای زنجیره تامین بر عملکرد زنجیره تامین و رقابت پذیری سازمان ها موثر بوده و معیار"یکپارچگی شبکه" به عنوان تأثیرگذارترین عامل شناسایی شد. از ابعاد رقابتپذیری نیز "قیمت"، بیشترین شدت تأثیرپذیری را کسب نمود. نتیجهگیری: سازمان ها برای بقا در بازارها ناچار به استفاده از مزیت رقابتی هستند. نتایج نشان داد که با تاکید و ارتقای قابلیتهای زنجیره تامین این امکان وجود دارد که شاخص های عملکرد زنجیره تامین و رقابت پذیری بهبود یابد. کلمات کلیدی: قابلیت های زنجیره تامین، عملکرد زنجیره تامین، رقابت پذیری، تکنیک دیمتل
بهزاد قاسمی اکبر عالم تبریز
بهبود عملکرد سازمان ها بنا بر ماهیت، ضرورتِ اجتناب ناپذیر سازمان ها به منظور بقا و رشد در عصر کنونی است. در عصر حاضر، سازمان ها با انبوهی از مسائل ساده و پیچیده رو به رو هستند که در صورت پاسخ گویی ضعیف به این مسائل، جایگاه رقابتی خود را از دست می دهند. در این میان به منظور بهبود عملکرد سازمان و نیز حل این مسائل، تکنیک های خلاق حل مسأله از جایگاه ویژه ای بر خوردار هستند. امروزه تغییر پذیری فرآیند ها معضل بزرگی برای شرکت ها و کارخانجات صنعتی محسوب می شود و این موضوع، افزایش هزینه و زمان، و نیز کاهش کیفیت محصول یا خدمات را به همراه دارد. این امر باعث شده است جوامع پیشرفته صنعتی دریابند که با روش های غریزی نمی توان به تعریف و حل مسأله ها پرداخت و به انتظار بروز علائم مشهود مسأله نشست و آن گاه در واکنش به شرایط ایجاد شده، از سعی و خطا استفاده کرد. لذا این پایان نامه قصد دارد با پیشنهاد تکنیک مهندسی ارزش با محوریت شش سیگما در جهت تلفیق الگوهای حل مسأله گام بردارد. به عبارتی، تحقیق حاضر با بهره گیری از دو تکنیک مهندسی ارزش و شش سیگما، سعی در غنی سازیِ دو متدولوژی و افزایش سیگمای فرآیندی (کاهش تغییر پذیری) دارد. از طرفی با توجه به تغییر پذیری فرآیند های تولید در شرکت صنایع غذایی خوش خوراک سینا (جامعه آماری پژوهش) که سبب افزایش هزینه ها و زمان، و کاهش کیفیت محصول شده است، محقق قصد دارد تا با اجرای این تکنیک، تغییر پذیری موجود در فرآیند تولید را رفع نماید تا در عملکرد سیستم تولیدی بهبود حاصل گردد. بنابراین هدف از این تحقیق، بررسی تأثیر به کارگیری مهندسی ارزش با محوریت شش سیگما به منظور بهبود عملکرد سیستم تولیدی در صنعت غذایی است. در این تحقیق برای رسیدن به مراحل تکنیک مهندسی ارزش با محوریت شش سیگما، از یک مطالعه تطبیقی بین دو تکنیک مهندسی ارزش و شش سیگما و کد گذاری کیفی استفاده شده است. این تحقیق در قسمت اجرای تکنیک مهندسی ارزش با محوریت شش سیگما نیز از نوع توصیفی و از شاخه کاربردی است و از ابزار ها و رویه های دو تکنیک مذکور استفاده شده است. یافته های حاصل از تحقیق نشان می دهد که اجرای تکنیک مهندسی ارزش از مسیر شش سیگما سبب حفظ کیفیت محصول، کاهش ضایعات (686/0 افزایش سیگمای فرآیند)، افزایش سرعت تولید (کاهش 5/294 دقیقه ای زمان) و کاهش هزینه های تولید (کاهش 4670000 ریال) در محصول شده است. با توجه به این که تکنیک مهندسی ارزش، بر کارکرد، کیفیت و هزینه های سیستم تولیدی و تکنیک شش سیگما، بر کیفیت، تغییر پذیری، ضایعات و سرعت تولید متمرکز است، می توان بیان داشت که اجرای مهندسی ارزش با محوریت شش سیگما می تواند بر بهبود عملکرد کلی سیستم تولیدی موثر باشد.
رضا کشاورزی حسام زندحسامی
در دهه گذشته به دلیل تغییرات سریع تکنولوژیکی و پویایی محیط، رقابت های جهانی به سرعت افزایش یافته است. امروزه دو روش حداکثر قیمت تضمین شده و پیمان امانی با سقف هزینه به عنوان یکی از روش های پذیرفته شده و تأثیرگذار در پروژه های پیچیده و عظیم است. در این میان ریسک های متعددی ممکن است، زمان، هزینه، کیفیت و دامنه کاری، اجرای قراردادهایی با حداکثر قیمت تضمین شده/ سقف هزینه را تحت تأثیر خود قرار دهند. پروژه های زیربنایی بزرگ و پیچیده، فاکتورهای ریسک متنوعی را در بر می گیرند که اجرای موفقیت آمیز آن ها به مدیریت ریسک اثربخش این فاکتورهای کلیدی وابسته است. هدف این پژوهش شناسایی و اولویتبندی ریسک های کلیدی در پروژه هایی با رویکرد حداکثر قیمت تضمین شده و پیمان امانی با سقف هزینه، در پروژه های عمرانی و زیربنایی می باشد. ابتدا سعی شد که مهم ترین ریسک ها با توجه به نظرات خبرگان و ادبیات منتشر شده برای اولویت بندی آن ها استخراج گردد. سپس وزن هر یک از شاخص های زمان، هزینه، کیفیت و دامنه کاری با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی جهت اولویت بندی ریسک ها با استفاده از تکنیک تاپسیس انجام گرفت که با توجه با تکنیک تاپسیس اولویت بندی ریسک ها بدین صورت شد: 1) ریسک های اقتصادی 2) ریسک های قراردادی 3) ریسک های مرتبط با پیمانکاران، مشاوران و کارفرمایان 4) ریسک های طراحی 5) ریسک-های فیزیکی 6) سایر ریسک ها. در نهایت تأثیرگذاری و تأثیرپذیری ریسک ها با استفاده از تکنیک دیمتل انجام گرفت که تأثیرگذارترین ریسک ها عبارتند از: 1) ریسک های قراردادی 2) ریسک های اقتصادی 3) ریسک های طراحی 4) ریسک های مرتبط با پیمانکاران، مشاوران و کارفرمایان 5) ریسک های فیزیکی 6) سایر ریسک ها و تأثیرپذیرترین ریسک ها به ترتیب عبارتند از: 1) ریسک های مرتبط با پیمانکاران، مشاوران و کارفرمایان 2) ریسک های طراحی 3) سایر ریسک ها 4) ریسک های قراردادی 5) ریسک های فیزیکی 6) ریسک های اقتصادی.
حمیدرضا گل محمدی اکبر عالم تبریز
امروزه چابکی به عنوان محمل رقابتی برجسته ایی، در یک محیط کسب وکار نامطمئن و متغیر برای همه ی سازمان ها شناخته شده است. سازمان ها تغییرات اساسی را در پیرامون خود تجربه می کنند که عدم توجه به آن ها، بقاء سازمان ها را تهدید می کند. بنابراین آن ها می بایست دیدگاه های استراتژیک خود را به سوی رویکرد جدیدی به نام چابکی تغییر دهند، اما چگونگی تعریف و تبیین استراتژی های مناسب با رویکرد چابکی هنوز به طور کامل مشخص نشده است. در این پژوهش تدوین و اولویت بندی استراتژی با رویکرد چابکی در یک مطالعه موردی ارائه شده است. ابتدا با استفاده از روش جمع آوری اطلاعات، شاخص های اساسی چابکی را استخراج کرده و بر اساس آن ها نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید شرکت مورد مطالعه را شناسایی نموده ایم. با تشکیل ماتریس سوات، استراتژی های شرکت را تعیین و در ادامه با استفاده از روش فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، اقدام به محاسبه وزن چهار بعد اصلی چابکی شامل پاسخ گویی، انعطاف پذیری، سرعت و شایستگی کرده ایم. اولویت بندی استراتژی ها طبق یکی از تکنیک های تصمیم گیری چند شاخصه یعنی روش شباهت به گزینه ایده آل و براساس شاخص های چابکی و اوزان آن ها انجام گرفته است.
سید مجید حجازی کوه کمری حسام زندحسامی
با توجه به سرعت جهانی شدن و رقابت تنگاتنگ در عرصه جهانی، تکنولوژی های برتر به عنوان مزیت رقابتی برای حضور در بازار های جهانی مطرح شده اند. اگر سازمان ها می خواهند از تغییرات تکنولوژیکی عقب نمانند، می باید قادر باشند تا تکنولوژی های مورد نیاز خود را کسب و از تکنولوژی های خود بهره برداری کنند. در تنظیم استراتژی تکنولوژی یکی از بحرانی ترین مراحل این است که چگونه تکنولوژی مورد نیاز را کسب کنیم. اکتساب تکنولوژی این مورد را در نظر می گیرد که آیا تکنولوژی را از طریق توسعه داخلی، همکاری با دیگر شرکت ها و موسسات و یا خرید تکنولوژی بدست آوریم.
نسیم دهقانیان حسام زندحسامی
کشور ایران از بزرگترین واردکنندههای محصولات غذایی است که البته در برخی از صنایع از جمله لبنیات صادرکننده نیز میباشد اخیرا با افزایش قیمت لبنیات، تقاضا برای مصرف شیر و فرآوردههای لبنی کاهش یافته است. بر خلاف گذشته که شرکتها منابع ملموس(پول، مواد اولیه، ماشین و غیره) را برای رسیدن به رقابتپذیری جهانی بهکار میگرفتند، امروزه شرکتهای معاصر نوآوری را به عنوان رقابتیترین سلاح برای رسیدن به اوج کسب و کار خود استفاده مینمایند و جلوههای کاربرد فناوری اطلاعات در فرآیند نوآوری و تأثیر آن بر عملکرد آشکار است. استفاده از فناوری اطلاعات و نوآوری تکنولوزیک در این بخش رویکرد جدیدی است که میتواند مورد توجه قرار گیرد. در این پژوهش شش بعد برای فناوری اطلاعات، هفت بعد برای قابلیت نوآوری تکنولوژیک و پنج بعد برای عملکرد نوآوری معرفی شده است.دادهها از طریق پرسشنامه جمعآوری و با استفاده از روش تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر توسط نرمافزار لیزرل تجزیه و تحلیل شدهاند و چگونگی تأثیر فناوری اطلاعات و نوآوری تکنولوژیک بر روی عملکرد نوآوری مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج حاکی از تأثیر مثبت و معنادار فناوری اطلاعات بر عملکرد نوآوری و قابلیت نوآوری تکنولوژیک، و تأثیر مثبت و معنادار نوآوری تکنولوژیک بر روی عملکرد نوآوری میباشد.