نام پژوهشگر: امید کرمی
حشمت پیران حسن اکبری
امروزه نیاز انسان به تفریح و تفرج ضروری و لازم است، لذا نیاز به توسعه و احداث پارک جنگلی و تفرجگاه های طبیعی برای جذب گردشگر، ایجاد درآمد، گذراندن اوقات فراغت، تمدد اعصاب، حفاظت از منابع و ذخایر بیش از پیش احساس می-شود.در این مطالعه با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی و با بهره گیری از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis)، عرصه های مناسب برای ایجاد پارک جنگلی در منطقه بدره واقع در استان ایلام شناسایی و مطلوبیت تفرجی آنها مشخص گردید. در اینتحقیقابتدا سلسله مراتب فرآیند ارزیابی تشکیل شد و معیارها و زیرمعیارهای موثر بر مکان یابی پارک جنگلی تعیین شدند و با استفاده نظرات کارشناسان، وزن معیارها و زیرمعیارها بدست آمد. سپس لایه های مربوط به هر کدام از زیرمعیارها تهیه شد و با استفاده از نظرات تعدادی از کارشناسان آشنا به شرایط منطقه مورد مطالعه و نیز با توجه به شرایط منطقه، این نقشه ها طبقه بندی شدند. در نهایت با استفاده از تکنیک ترکیب وزنی خطی در محیط gis، نقشه نهایی طبقات پارک جنگلی منطقه تهیه شد. بر این اساس 6/2765 هکتار از سطح منطقه دارای توان طبقه یک (عالی)، 15794.1 هکتار دارای توان طبقه دو (خوب)، 30537.5هکتار دارای توان طبقه سه (متوسط) و 7930.5 هکتار دارای توان طبقه چهار یا ضعیف برای ایجاد پارک جنگلی می باشد. درنتیجه منطقه دارای توان مناسبی برای تفرج و ایجاد پارک جنگلی است. کلمات کلیدی: پارک جنگلی، فرآیند تحلیل سلسله مراتبی، سامانه اطلاعات جغرافیایی، ایلام
ایوب خضری محمد حسینی نصر
آنچه در فرآیند ارزیابی توان اکولوژیک مد نظر قرار می¬گیرد، تأثیر متقابل منابع اکولوژیک پایدار و ناپایدار است که به صورت ویژگی¬های هر اکوسیستم خرد، اثرات متقابل بر یکدیگر و محیط زیست می¬گذارند، لذا ذکر این نکته ضروری است که بهره¬مندی از طبیعت به گونه¬ای که کم¬ترین زیان به محیط وارد شود و در کنار آن بهترین بهره¬وری برای انسان به دست آید، مدنظر است. این امر تنها در صورتی امکان¬پذیر است که تمامی عوامل و پدیده¬های دخیل در محیط زیست مد نظر قرار گیرند. به همین منظور در این تحقیق، یکی از حوضه¬های آبخیز شهرستان ساری به نام حوضه دارابکلا، واقع در استان مازندران، جهت ارزیابی توان اکولوژیکی، برای کاربری¬های جنگل¬داری و اکوتوریسم بر اساس اصول آمایش سرزمین، با بهره¬گیری از فرآیند تجزیه و تحلیل شبکه¬ای (anp) و به¬کارگیری سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis) مورد مطالعه قرار گرفت. بر این اساس ابتدا مطالعات پایه انجام گرفت و پس از شناسایی عوامل اکولوژیکی اعم از مورفولوژیکی (شیب، جهت، ارتفاع از سطح دریا)، ژئوپدومتری (خاک¬شناسی، سنگ¬شناسی، شدت فرسایش)، زیست¬محیطی (موجودی در هکتار، تیپ، منابع آبی) و اقتصادی-اجتماعی (فاصله از روستاهای مجاور، فاصله از جاده) که در کاربری¬های جنگل¬داری و اکوتوریسم موثرند، نقشه¬های مربوطه، به کمک سامانه اطلاعات جغرافیایی (gis) تهیه شدند. سپس با استفاده از نرم¬افزار super decision و استفاده از فرآیند تجزیه و تحلیل شبکه¬ای، ابتدا مدل شبکه¬ای برای شاخص¬های مورد نظر تهیه و اهداف، معیارها و ارتباط بین آن ها مشخص گردید. در مرحله بعد وزن شاخص¬ها و بررسی سازگاری منطقی قضاوت¬ها صورت گرفت. سپس با استفاده از تکنیک wlc در محیط arc gis، نقشه¬های نهایی ارزیابی توان، برای کاربری¬های جنگل¬داری و اکوتوریسم تهیه و در پنج طبقه کلاسه¬بندی شدند. نتایج نشان داد که 21 درصد از سطح منطقه برای کاربری جنگل¬داری و 34 درصد از سطح منطقه برای کاربری اکوتوریسم در طبقات عالی و خوب قرار دارند.
امید کرمی سعید برومندنسب
این تحقیق به منظور مطالعه انسداد شیمیایی و تأثیر آن بر عملکرد هیدرولیکی قطره چکان های مورد استفاده در آبیاری قطره ای، در چهار تیمار قطره چکان های خودتنظیم کننده (نتافیم و میکروفلاپر) و غیرخودتنظیم کننده (مهر و گلدانی) و سه تیمار دبی 8، 4 و 2 لیتردرساعت انتخاب و با استفاده از آب کارون در مزرعه تحقیقاتی شماره یک دانشگاه شهید چمران اهواز انجام گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی در 31 آبیاری با دور آبیاری دو روز و فشار کارکرد 5/1 اتمسفر انجام پذیرفت. مثبت بودن ضریب لانژلیر محاسبه شده رسوب گذاری یون های مستعد ترسیب آب را محتمل می داند. نتایج نشان داد که کاهش دبی در تیمار قطره چکان میکروفلاپر 8 و 4 لیتردرساعت بیشتر از سایر تیمارها و در سطح آماری پنج درصد معنی دار می باشد، همچنین تیمار میکروفلاپر 2 لیتردرساعت دارای کمترین کاهش دبی بود. بر اساس مشاهدات میدانی دلیل اصلی کاهش دبی و بالا بودن ضریب تغییرات ساخت، ضریب تغییرات دبی و درصد خطای اندازه گیری در تیمار میکروفلاپر 8 و 4 لیتر در ساعت، بیرون زدگی دیافراگم سیلیکونی به کار رفته در این قطره چکان ها بوده و ترسیب مواد شیمیایی در این مورد تأثیر به سزایی نداشته است. علت مقاومت در برابر انسداد در تیمار میکروفلاپر 2 لیتردرساعت، سرعت زیاد و رژیم متلاطم آب در هنگام خروج است. قطره چکان نتافیم در دو آبدهی 8 و 4 لیتردرساعت با وجود گرفتگی معنی دار در سطح پنج درصد دارای ضریب تغییرات ساخت، ضریب تغییرات دبی و درصد خطای اندازه گیری بسیار ناچیز، راندمان یکنواختی پخش و ضریب یکنواختی پخش بسیار بالا می باشند. در آزمایش ها تیماری که دارای کمترین ضریب تغییرات ساخت بود، کمترین ضریب تغییرات دبی و بیشترین یکنواختی پخش را به خود اختصاص داد. در اکثر تیمارها طی دوره آبیاری مقادیر ضریب تغییرات ساخت، ضریب تغییرات دبی و درصد خطای اندازه گیری افزایش و راندمان یکنواختی پخش و ضریب یکنواختی پخش کاهش یافته است. درصد کاهش دبی در طول دوره طرح برای تیمارهای نتافیم 8 و 4 لیتر در ساعت، میکروفلاپر 8، 4 و 2 لیتر در ساعت، مهر 8 و 4 لیتر در ساعت و گلدانی 8، 4 و 2 لیتر در ساعت به ترتیب 5/2، 8/5، 8، 8/14، 3/0، 8/2، 1/2، 4/0، 1 و 3/2 درصد بدست آمد. بعد از محاسبه پارامترهای هیدرولیکی تیمارهای قطره چکان، با استفاده از جداول و معیارهای موجود اقدام به رده بندی و رتبه بندی بر اساس مقاومت در برابر گرفتگی و پارامترهای هیدرولیکی تیمارها شد. با توجه به نتایج ارائه شده، تیمار قطره چکان گلدانی و نتافیم با آبدهی 8 لیتردرساعت، بصورت توأمان از نظر مقاومت در برابر گرفتگی شیمیایی و از نظر پارامترهای ارزیابی هیدرولیکی دارای رتبه بالاتری می باشند و به عنوان قطره چکان های برتر انتخاب می شوند.
مریم نیک نژاد علی مهدوی
شهرستان خرم¬آباد با برخورداری از جاذبه¬های فراوان¬ طبیعی، فرهنگی، تاریخی و غیره بی¬گمان یکی از نواحی زیبا، دیدنی و خوش آب و هوای ایران زمین به شمار می¬آید؛ با وجود قابلیت-های فراوان این شهرستان برای توسعه اکوتوریسم، برنامه¬ریزی¬های مناسبی جهت توسعه اکوتوریسم در این منطقه صورت نگرفته است. پژوهش حاضر در نظر دارد که با شناسایی معیارها و زیرمعیارهای موثر در ارزیابی توان اکوتوریستی با توجه به شرایط منطقه، نواحی مناسب توسعه اکوتوریسم را برای شهرستان خرم آباد پیشنهاد دهد. بدین منظور از سیستم اطلاعات جغرافیایی (gis) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی فازی (fahp) استفاده شد. ابتدا معیارها و زیر معیارهای موثر در این فرآیند تعیین و وزن هر معیار با استفاده از تکنیک دلفی و دانش کارشناسان تعیین شد. سپس نقشه¬های مورد نیاز تهیه و در نهایت با تلفیق نقشه¬ها و وزن-های متناظر آن ها، نقشه توان اکوتوریستی منطقه تهیه شد. نتایج نشان داد که به ترتیب 75/6، 65/44،38/48 و 54/4 درصد از منطقه¬ی¬ مورد مطالعه دارای توان عالی، خوب، متوسط و ضعیف و 8/1 درصد از سطح منطقه فاقد توان برای اکوتوریسم است.
امید کرمی محمد اسماعیل امیری
به منظور بررسی اثر تنش شوری بر عملکرد و شاخص های رشدی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در سه تکرار در سیستم کشت هیدروپونیک که شامل بستر پرلیت و ماسه بادی شسته شده بود، اجرا گردید. تیمارهای آزمایشی شامل چهار رقم توت فرنگی (کردستان، کوین الیزا، پاروس، سلوا) و چهار سطح شوری (صفر، 25، 50 و 75 میلی مولار کلرید سدیم) می باشد. نتایج نشان داد که با افزایش غلظت کلرید سدیم، میزان پرولین، نشت الکترولیت، مواد جامد محلول، نکروزه شدن برگ و غلظت عناصر سدیم و کلر به طور قابل توجهی افزایش پیدا کردند. شاخص پرولین که به عنوان بخشی از راهبرد مقاومت در برابر تنش شناخته شده است با افزایش کلرید سدیم افزایش قابل توجهی یافت به طوری که بیش ترین میزان در رقم کوین الیزا و در غلظت 75 میلی مولار حاصل شد. نشت الکترولیت هم افزایش پیدا کرد که بیش ترین میزان در رقم سلوا و در غلظت 75 میلی مولار بدست آمد. شوری با افزایش میزان مواد جامد محلول، باعث بهبود کیفیت میوه گردید. بیش ترین میزان مواد جامد محلول در رقم کردستان و در سطح 75 میلی مولار حاصل گردید. نکروزه شدن برگ هم با افزایش شوری افزایش یافت. بیش ترین نکروزه شدن در رقم پاروس بدست آمد. غلظت عناصر سدیم و کلر برگ ها هم با افزایش شوری افزایش پیدا کرد. شوری عملکرد میوه، شاخص کلروفیل، محتوای آب نسبی، سفتی بافت میوه، ph آب میوه، تعداد و سطح برگ و وزن تر و خشک گیاه را به طور قابل توجهی کاهش داد. بیش ترین مقدار عملکرد (88 گرم در هر بوته) در رقم کوین الیزا و در سطح شوری صفر میلی مولار حاصل شد. با افزایش شوری، شاخص کلروفیل کاهش یافت که بیش ترین کاهش (13/24 میلی گرم در وزن تربرگ ) در رقم پاروس در سطح 75 میلی مولار بدست آمد. سفتی بافت میوه که نشان دهنده میزان استحکام دیواره سلولی می باشد با افزایش غلظت کلرید سدیم کاهش یافت که بیش ترین کاهش سفتی در رقم کردستان مشاهده شد. بیش ترین ph آب میوه در رقم کوین الیزا و در سطوح 75 میلی مولار حاصل گردید. افزایش شوری هم باعث کاهش وزن تر و خشک برگ، ریشه و میوه گردید.
امید کرمی سید محمد حسینی نصر
در این مطالعه با توجه به اهمیتی که آمایش سرزمین در توسعه پایدار دارد با استفاده از دو روش تجزیه و تحلیل سیستمی (روش مخدوم) و فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (ahp) به به ارزیابی قابلیت حوضه آبخیز بابلرود در استان مازندران برای انواع کاربری ها به ویژه کاربری های جنگل داری، جنگل کاری و اکوتوریسم پرداخته شد و در نهایت نقشه آمایش سرزمین منطقه در هر کدام از روش ها بدست آمد. در مرحله بعد نتایج این دو روش با هم مقایسه شدند که نتایج نشان داد که روش ahp در این منطقه برای ارزیابی محیط زیست و آمایش منطقه مناسب تر است. همچنین نتایج نشان داد که در نقشه آمایش سرزمین تهیه شده با هر دو روش، بیشتر سطح منطقه به کاربری جنگل داری اختصاص پیدا کرد.