هدف از این تحقیق بررسی میزان رضایت شغلی جانبازان ورزشکار استان گلستان است. جامعه تحقیق را کلیه جانبازان ورزشکار تشکیل داده اند.و نمونه آماری شامل 381 نفر از جانبازان بودند روش تحقیق توصیفی و پیمایشی است. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه استفاده شد: 1- پرسشنامه ویژگیهای شخصی (جنسیت، سن،?وضعیت تأهل، سابقه مربیگری، سطح تحصیلات)، 2- پرسشنامه سنجش رضایت شغلی(jdi ) که شامل 48 سوال یا گزینه است که ضریب اعتبار آن(آلفای کرونباخ) 91/0 تا 95/0 بدست آمد. یافته های تحقیق با استفاده از ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج آمار توصیفی نشان داد که میانگین سن، 47/45 سال با انحراف استاندارد 79/4 است. سابقه کارمندی، 20 سال است.میانگین مدت ورزش کردن 57/14 با انحراف استاندارد05/10 می باشد. رضایت از زیرفاکتورهای رضایت شغلی بدین ترتیب بود: 1- کار(84/38)، 2- همکار(94/36)، 3- مدیریت(54/36)، 4- ارتقاء(90/15)، 5- حقوق و مزایا (85/14)، 6-ورزش (63/28). نتایج آمار استنباطی نشان داد که دررضایت شغلی جانبازان رابطه معنی داری با ورزش وجود دارد بررسی رابطه نیازهای جانبازان با فاکتورهای رضایت شغلی نشان داد که ارتباط معنی داری وجود دارد. همچنین بررسی رابطه رضایت شغلی با ویژگیهای شخصی نشان داد که بین رضایت شغلی با ویژگیهای شخصی?(جنسیت، سن،?وضعیت تأهل، سابقه مربیگری، سطح تحصیلات)،رابطه معنی داری وجود دارد.

امروزه، پیشرفت سازمانها مستلزم دستیابی به کیفیت بالاتر و نوآوری بیشتر، در عین صرفه جویی در هزینه هاست. آگاهی از فناوری اطلاعات و باور به تأثیرگذاری آن بر بازاریابی ورزشی که اساسی ترین عنصر راهبردی و برای افزایش اثربخشی و کارایی سازمان تلقی می شود، ضروری است. توجه به ویژگی کیفیت گرایی کارکنان و تلاش در جهت بهبود آن ، یکی از عوامل اساسی درتعالی سازمانی محسوب می شود چرا که نیروی انسانی عامل اصلی قدرت در هر سازمان و شرکت کننده در تمامی فعالیت های سازمان می باشد شیوه و روش رفتار و عملکرد این نیروها است که به طور مستقیم به کیفیت محصولات و خدمات اثر می گذارد. بنابراین دستیابی به اهداف کیفیتی سازمان مستلزم برخورداری از فناوری اطلاعات مناسب با مهارتهای مناسب افراد ، در مکان مناسب و در زمان مناسب می باشد.فناوری اطلاعات نیز عامل کلیدی در فضای کاری است که موجبات رشد و پرورش سازمان را فراهم می سازد و باعث میشود کارکنان بهترین عملکرد را داشته باشند. هدف تحقیق حاضر بررسی ارتباط فناوری اطلاعات با اثر بخشی بازاریابی ورزشی در شرکتهای تولید پوشاک ورزشی شهرستان تبریز می باشد برای این منظور فناوری اطلاعات بر اساس نظریه دکتر ایرج سلطانی در هفت بعد؛ مشتری گرایی، خلاقیت و نوآوری، نگرش دائمی به وضع مطلوب، زیبایی و زیباشناسی، صبر و شکیبایی، خرد گروهی وکارگروهی و هدف گرایی تعریف گردیده تا رابطه بازاریابی با اثر بخشی کارکنان در شرکتهای تولیدی ورزشی مورد بررسی قرار گیرد.و در این راستا یک فرضیه اصلی و شش فرضیه فرعی تنظیم گردیده است. جامعه آماری تحقیق حاضر کارکنان شرکتهای تولیدی پوشاک ورزشی شهرستان تبریز می باشد که تعداد 91 نفر است.با توجه به محدود بودن حجم جامعه آماری، از روش سرشماری استفاده گردید وکل جامعه آماری به عنوان نمونه مورد بررسی در نظر گرفته شده است. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه با 29 سوال است. پس از سنجش روایی و پایایی و اطمینان از آن، در اختیار جامعه مورد بررسی قرار گرفت. برای تجزیه وتحلیل آماری اطلاعات جمع آوری شده از روشهای آماری توصیفی و استنباطی استفاده شده است. بدین ترتیب که برای طبقه بندی، تلخیص و تفسیر داده های جمع آوری شده از روشهای آماری توصیفی و در سطح استنباطی برای آزمون فرضیه های تحقیق، از آزمون r پیرسون استفاده گردیده است. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان دهنده تائید تمام فرضیه های تحقیق می باشد. که این امر بیانگرآن است که بین فناوری اطلاعات با اثربخشی بازاریابی ورزشی در شرکتهای تولید پوشاک ورزشی شهرستان تبریز رابطه معناداری وجود دارد .

هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه بین مدیریت دانش و خودکارآمدی در دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه تبریز بود. این تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق، کلیه دانشجویان رشته تربیت بدنی دانشگاه تبریز بود که تعداد آن 424 نفر است؛ در این راستا 203 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های مدیریت دانش و خودکارآمدی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بین مدیریت دانش و خودکارآمدی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. همچنین از بین ابعاد مدیریت دانش مولفه های تشخیص، تحصیل، تسهیم، بکارگیری و نگهداری دانش با خودکار آمدی رابطه مثبت و معنی دار داشته، ولی بین بعد توسعه دانش با خودکارآمدی رابطه وجود ندارد. از طرفی نتایج پژوهش نشان داد که مولفه های تشخیص، تسهیم و نگهداری دانش قادرند خودکارآمدی را پیش بینی کنند. تشخیص، تسهیم و نگهداری دانش 47 واریانس خودکارآمدی را تبیین نمودند.

هدف این تحقیق بررسی رابطه ی بین سبک های رهبری مربیان با خودکارآمدی ورزشکاران باشگاه های بدنسازی شهرتبریز و مرند بود و روش تحقیق از نوع توصیفی – همبستگی است. جامعه آماری این تحقیق را کلیه ورزشکاران مرد باشگاههای شهر تبریز و مرند تشکیل می دهند که بر اساس اطلاعات موجود تعداد کل آنها 1020 نفر می باشد. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان به تعداد 280 نفر به صورت تصادفی ساده انتخاب گردید. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از لحاظ جمع آوری داده¬ها میدانی، از نظر ماهیت پژوهشی و توصیف شرایط و پدیده¬های مورد بررسی از نوع توصیفی_ همبستگی است. جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های سبک رهبری lssچلادورای و صالح (1980) و همچنین پرسشنامه ی خودکارآمدی شرز استفاده گردید. روایی و پایایی آن مورد تایید ولی جهت تعیین پایایی مجدد روی نمونه کوچکی اجرا و از طریق آلفای کرونباخ 85/0 ،90/0مورد تایید قرار گرفت. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی ( میانگین، درصدها، و انحراف استاندارد) و آمار استنباطی( آزمون تی تک نمونه ای،آزمون تی تست برای دو گروه مستقل )، از طریق نرم افزارspssاستفاده گردید. نتایج تحقیق نشان داد که متغیر سبک رهبری و خرده مقیاس های آن با میزان خودکارآمدی ورزشکاران رابطه ی مستقیم و معنی داری دارد وهمچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که سبک دموکراتیک نقش معنی داری در تبیین خودکارآمدی ورزشکاران دارد.