نام پژوهشگر: لیلا تیموری
لیلا تیموری محمدرضا ستوده نیا
با توجه به جایگاه والای قرآن کریم و منزلت ویژه ی آن در بین مسلمانان و با نظر به این که قرآن کریم کتاب هدایت و تبیان برای همه ی مردم است، همچنین با توجه به اینکه بسیاری از مخاطبان این کتاب آسمانی با زبان عربی بیگانه اند و اگر ترجمه نباشد بهره ی چندانی از قرآن نخواهند برد، ضرورت دستیابی به ترجمه ای صحیح که بتواند به درستی بین مخاطب و متن پیوند ایجاد کند ضروری می نماید. نگاهی به ترجمه های قرآن کریم وجود اختلاف بین آنها را نمایان می سازد، این اختلاف در ترجمه های فارسی قرآن به علل متعددی برمی گردد؛ از جمله این عوامل می توان به نگرش های ادبی مختلف بر ساختار نحوی یا بلاغی جملات، آرای تفسیری گوناگون، اختلاف در مسائل کلامی، اختلاف در قرائت آیه و غفلت های مترجمان اشاره کرد. این رساله در پی آن است که اختلاف در ترجمه های فارسی قرآن کریم را از منظر بحث اختلاف قرائات مورد بررسی قرار دهد. سوال مطرح شده در این رساله این است که: آیا اختلاف قرائات در ترجمه های فارسی تاثیر گذار است؟ برای رسیدن به جواب این سوال اکثر ترجمه های فارسی قرآن کریم (50 مورد ترجمه فارسی) از ابتدای جزء 20 تا انتهای جزء 25 مورد بررسی و دقت نظر قرار گرفت و این نتیجه به دست آمد که اختلاف قرائات در برخی از آیات قرآن کریم بر اختلاف ترجمه های فارسی تأثیر گذار است. این رساله شامل چهار فصل است، فصل اول کلیات است. فصل دوم و سوم مربوط به بررسی وجوه قرائاتی است که بر ترجمه های فارسی قرآن اثر دارد که فصل دوم به بررسی تأثیر اختلافات نحوی وجوه قرائی پرداخته است و فصل سوم تأثیر اختلافات صرفی را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. آیاتی که اختلاف قرائات موجود در آن بر ترجمه های فارسی قرآن اثری نداشته است و باعث ایجاد اختلاف در آنها نگشته، در فصل چهارم جای گرفته است.
لیلا تیموری حسن الماسی
مقدمه : تغییرات سریع در دنیای امروز سازمان هارا با چالش های مختلفی روبه رو کرده است . اما دراین میان سازمانهایی موفق هستند که به کمک ابزارهای مدیریتی و فناوریهای نوین از فرصتهای ایجاد شده به نفع سازمان خود استفاده کنند . تسهیم دانش یکی از این ابزارهاست . بمنظور کسب مزیت رقابتی و جهت ادامه و بقا و مقابله با تغییرات محیطی ، بسیاری از سازمان ها به استفاده از ابزارهای مدیریتی نوین و تکنیک ها و اصول نو رو آورده اند . آنچه تولید اطلاعات می کند فکر انسان خردمند است نه ابزار . (سعیدی کیا و همکاران ،1384،ص 35) جاری بودن تمایل به دانش و یادگیری در نفس بشر موجب شده است که حتی در قرون ابتدایی نیز از آموختن چیزهایی که برایش مفید بوده دریغ نکند . اما با گذشت زمان شاهد افزایش روز افزون اهمیت دانش و یادگیری در سیستمهای اجتماعی هستیم . عده ای مدیریت دانش را برابر با مدیریت اطلاعات می دانند محققانی ک دراین زمینه فعالیت می کنند به مطالعه وتحصیل درزمینه کامپیوتر وعلم اطلاعات می پردازند برای آنها دانش برابر با اشیا است که می تواند درسیستم های اطلاعاتی شناسایی ونصب شود دسته دیگر مدیریت دانش را برابر با مدیریت افرادی می دانند که پژوهش گران این دیدگاه به تحصیلاتی در زمینه فلسفه ، روانشناسی ، جامعه شناسی ، مدیریت و تجارت علاقه مند هستند برای آنها دانش برابر با فرایند ها می باشد که بطور مستمر تغییر می کند علاقه مند هستند بدانند یادگیری چگونه صورت می گیرد وچگونه این قابلیت ها را می توان اداره کرد برخی دیگر رویکردی ماشینی به مدیریت دانش دارند وعبارتست از کاربرد تکنولوژی ومنابع برای انجام دادن بیشتر وبهتر وظایف بعضی مدیریت دانش را به عنوان رویکردی فرهنگی ویا رفتاری می دانند که ریشه آن در فرایند مهندسی مجدد باشد آنها بر تغییرات وخلاقیت تاکید دارند ومعتقدند که فرهنگ ورفتارهای سازمان قابل تغییر هستند ومدیران تا نخواهند تغییری به وجود آورند وضع موجود سازمان تغییر نخواهد کرد . رشداطلاعات ودانش درسالهای اخیر بسیارسریع بوده است وازاین منظرعصر حاضررا عصر انفجار دانش نامیده اند.بطوریکه80%یافته های فنآوری ودانش ونیز90%تمام دانش و اطلاعات فنی درجهان درقرن بیستم تولید شده است.این درحالیست که درهرپنج سال ونیم حجم آن دوبرابرمیگردد.ازسوی دیگربسیاری ازآنها درکمتراز4سال کهنه میشوند! امروزه بسیاری ازشرکتهادریافته اندکه برای کسب موفقیت دراقتصاد کنونی و آتی،به چیزی بیش ازدستیابی اتفاقی وناآگاهانه، به دانشی یکپارچه نیازدارند. امروزه دانش بعنوان یک منبع ارزشمند واستراتژیک و یک دارایی مطرح است وارائه محصولات و خدمات با کیفیت مناسب واقتصادی بدون مدیریت واستفاده صحیح از این منبع ارزشمند، امری سخت و بعضاً غیرممکن است . بیان مساله تحقیق سازمان ها به منظور کسب مزیت رقابتی و ادامه بقا و مقابله با شرایط متغیر محیطی به استفاده از ابزارهای مدیریتی نوین ، تکنیک ها و اصول نو رو آورده اند . مدیریت دانش یکی از مباحث عنوان شده درهمین راستا می باشد . امروزه سازمانها به دانش تولید شده و موجود درسازمان به عنوان یک سرمایه اصلی نگریسته و سعی درجمع آوری ونگهداشت این دانش دارد . تسهیم دانش به عنوان یکی از فرایندهای اصلی مدیریت دانش وهم چنین به عنوان یک فعالیت موثر و ارزش آفرین در خلق بسیاری از موفقیت های سازمانی موثر بوده ، یادگیری فردی سازمانی و نوآوری را تسریع نموده و خود را درتوسعه محصولات و ارایه بهتر خدمات متجلی می نماید . عدم تسهیم دانش و یا تسهیم غیر موثر آن بین کارکنان سازمان ها موجب می شود هزینه های تولید دانش افزایش یافته و سازمان ها قادر نباشند در بازارهای هدف موفقیت شایسته ای را کسب کرده و درنهایت به اهداف کلان سازمانی دست یابند از آنجاکه موفقیت پیاده سازی مدیریت دانش وابسته به تسهیم دانش می باشد . مهم ترین چالش سازمانها این است که چگونه تسهیم دانش را تشویق کنند . زیرا دانش سرمایه فکری سازمان است و اهمیت روبه رشدی در به دست آوردن مزیت رقابتی دارد. یکی از مهم ترین دلایل شکست سیستم های مدیریت دانش این است که نسبت به زمینه ارتباطات بین شخصی وسازمانی و ویژگی های فردی وویژگی های دانش که روی تسهیم دانش اثرمی گذارد بی توجه هستند(یانگ ، 2010،ص 12 ( درخصوص موانع و تسهیل کننده ها به طور کلی متغیرهای رفتاری مرتبط با تسهیم دانش سازمانی سوالات متعددی مطرح است ، بدیهی است این سوالات پرسش های متعددی را می طلبد . مساله اصلی تحقیق عبارت است از فقدان انگیزه نیروی انسانی ؛ عدم حمایت از تصمیمات بخش نظارتی در خصوص تسهیم دانش؛ عدم برخورد قانونی در خصوص تعصبات کاری ؛ و ضعف کنترل داخلی که از عمده ترین مشکلات تسهیم دانش میباشد و این سئوال جدی مطرح است که دیوان محاسبات کشور چقدر در اجرای صحیح استفاده از تسهیم دانشبین کارکنان خود موثر و مفید است ؟وآیا بین متغیرهای رفتاری (در سطح سازمانی ) در دیوان محاسبات کشوربا تسهیم دانش رابطه وجود دارد؟ بیان اهداف تحقیق : اهداف این تحقیق عبارتست از : هدف اصلی بررسی رابطه میان متغیرهای رفتاری(درسطح سازمانی ) با تسهیم دانش دردیوان محاسبات کشور اهداف فرعی 1- بررسی رابطه بین ساختارسازمانی و تسهیم دانش 2- بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و تسهیم دانش 3- بررسی رابطه بین فناوری سازمانی و تسهیم دانش بیان اهمیت انجام تحقیق : یکی از مهمترین اولویتهای اعلام شده توسط محققین مدیریت دانش ، ایجاد انگیزه در افراد برای تسهیم دانش آنان است . اگر چه بعضی ها معتقدند که دانش قدرت است ، ولی به نظر می رسد که دانش به خودی خود قدرت ندارد ؛بلکه چیزی که به افراد قدرت می دهد ، آن قسمتی از دانش آنهاست که با دیگران تسهیم می کنند . اگر دانشی را که در ذهن افراد قرار دارد به طلای درون یک جعبه تشبیح کنیم ارزش آن دانش زمانی مشخص می شود که آن را تسهیم کنند . پس با اهمیتی که در دنیای کنونی به مدیریت دانش و پس از آن تسهیم دانش می دهد برآن شدیم تا تحقیق حاضر را در یکی از سازمانهای اصلی کشور مورد بررسی قرار دهیم . دیوان محاسبات کشور براساس اصول 54 و 55 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران جهت رسیدگی به کلیه حسابهای وزارتخانه ها ؛ موسسات ؛ شرکتهای دولتی و سایر دستگاههائی که بنحوی از انحاء از بودجه کل کشور استفاده می کنند تشکیل گردیده است . به عبارتی اعمال نظارت بر فعالیتهای مالی دستگاههای اجرایی از نظر انطباق فعالیتهای مذکور با قوانین و مقررات مربوطه و اسناد و مدارک لازم ، به عهده دیوان محاسبات کشور می باشد . در دیوان محاسبات کشور به دلیل اینکه سازمان نظارتی و بازوی نظارت مجلس از ادارات دولتی است احساس میشود به تسهیم دانش جهت پیشبرد هر چه بهتر عملکرد خویش نیازمند است که چند مورد آن به شرح زیر میباشند : 1- جهت ایجاد تحول سازمان (دیوان محاسبات ) از طریق انتقال مجموعه تجربیات افراد با سابقه به افراد تازه استخدامی 2- ایجاد و گسترش بینش ،دانش و خلاقیت در بین مدیران و کارکنان دیوان محاسبات کشور 3- ایجاد احساس وچشم انداز مشترک به دلیل مستند سازی و انتقال تجربیات در کار حسابرسی 4- عدم پشتیبانی کافی فرهنگ سازمانی موجود از فعالیتهای تسهیم دانش 5- عدم احساس امنیت شغلی در بین کارکنان و مدیران در دیوان محاسبات اهمیت تسهیم دانش نقش تسهیم دانش در مدیریت دانش آنقدر مهم است که بعضی از نویسندگان اظهار می دارند که وجود مدیریت دانش برای پشتیبانی تسهیم دانش است . از دلایل اهمیت تسهیم دانش این است : که تسهیم دانش موجب کاهش هزینه ها ، بهبود عملکرد ، بهبود ارائه خدمات به مشتریان ، کاهش زمان توسعه محصولات جدید ، کاهش زمان تاخیر در تحویل کالا ها به مشتریان ، و در نهایت کاهش هزینه های مربوط به یافتن و دسترسی به انواع ارزشمند دانش در داخل سازمان می شود . دانش سازمانی در واقع دانشی است که به وسیله افراد تسهیم شده است. davenport et al) huysman and de wit, ،2000 ) سوالات و فرضیات سوالات تحقیق : سوالات تحقیق عبارتست از : 1- آیا رابطه ای بین متغیرهای سازمانی در دیوان محاسبات کشور با تسهیم دانش وجود دارد ؟ 2- آیا رابطه ای بین ساختار سازمانی در دیوان محاسبات با تسهیم دانش وجود دارد ؟ 3- آیا رابطه ای بین فرهنگ سازمانی در دیوان محاسبات با تسهیم دانش وجود دارد ؟ 4- آیا رابطه ای بین فناوری سازمانی در دیوان محاسبات با تسهیم دانش وجود دارد ؟ فرضیات تحقیق: فرضیات تحقیق عبارتست از : فرضیه اصلی : متغیرهای سازمانی در دیوان محاسبات کشور زمینه لازم را برای تسهیم دانش فراهم می آورد . فرضیه فرعی 1- ساختار سازمانی زمینه لازم را برای تسهیم دانش کارکنان دیوان محاسبات فراهم می آورد . 2- فرهنگ سازمانی زمینه لازم را برای تسهیم دانش کارکنان دیوان محاسبات فراهم می آورد . 3- فناوری سازمانی زمینه لازم را برای تسهیم دانش کارکنان دیوان محاسبات فراهم می آورد . روش تحقیق: روش انجام این پژوهش توصیفی ـ پیمایشی است و بر مبنای منابع کتابخانه ای است و روش میدانی از طریق تهیه پرسشنامه برای سنجش موضوع پایان نامه می باشد .علاوه برآن با استفاده از کتاب هایی که دراین خصوص و مقالات تخصصی در زمینه دانش و همچنین کتاب و مقالات و پایان نامه های معتبر که در عرصه مدیریت و دانش می باشد استفاده شده است . پرسشنامه این تحقیق از روی پرسشنامه های کتاب دکتر مقیمی جمع آوری شده است . با استفاده از نرم افزار lisrel و برای نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون کولموگروف اسمیرنف استفاده می شود و برای بررسی فرضیه ها در صورت نرمال بودن توزیع داده ها از آزمون پارامتریک و در صورت نرمال نبودن از آزمون نا پارامتریک استفاده می شود . قلمروتحقیق: قلمرو زمانی انجام تحقیق : محقق از آبانماه1391تا تیرماه1392 یعنی حدود 9 ماه را صرف انجام و تکمیل مراحل تحقیق نموده ، این مدت صرف گر آوری اطلاعات مورد نیاز ، توزیع پرسشنامه و تجزیه وتحلیل اطلاعات بدست آمده شده است . قلمرومکانی تحقیق : دیوان محاسبات کشور به عنوان قلمرو مکانی تحقیق حاضر انتخاب شده است . جامعه آماری و حجم نمونه: جامعه آماری این تحقیق کارکنان دیوان محاسبات شامل مدیران کل ، معاونین مدیران کل ، روسای ادارات و کارشناسان ستادی می باشد . (کل کارکنان 2000 نفر ).حجم نمونه این تحقیق که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب گردیده براساس فرمول زیر (322) نفر می باشد تاریخچه مدیریت دانش یک تئوری بزرگ که در حیطه مدیریت دانش تاکنون پیدا شده است، تئوری خاصی است که توانسته است مجموعه ای از تمرینات مرتبط بحث مدیریت دانش را گردآوری نماید. در این راستا لازم است به کارهای کوچک و بزرگ و با ارزشی که صورت پذیرفته است اشاره نماییم. باید گفت که تعداد زیادی از تئوریسین های مدیریت تکامل بحث مدیریت دانش را به عهده داشته و توزیع نموده اند، که در میان آنها برجستگانی هم چون پیتر دراکر، پاول استراوس من و پیتر سنگه از آمریکا را می توان نام برد. دراکر و استراوس من بیشتر در زمینه اهمیت ارتقاء اطلاعات و دانش ساده به عنوان منابع سازمانی، و سنگه با تمرکز بر سازمانهای یادگیرنده ابعاد فرهنگی مدیریت دانش را بوجود آورده اند. تعداد دیگری از دانشمندان وابسته به مجلّه هاروار حقایق دیگری از مدیریت دانش را آشکار نمودند. در حقیقیت دانشمند معروف لئونارد بارتون توانست مورد کاوی قابل توجهی را از شرکت استیل چاپارل ارائه دهد. شرکتی که راهبردهای موثری را در زمینه مدیریت دانش تا اواسط دهه 1970 مورد بررسی و تحقیقهای مقاله شده و مستندات خود را با عناوین «بهار زیبا از دانش» و «ساختن منابع نوآوری» در مجله هاروارد به چاپ رسانید. در سال 1998 در سوئد اصطلاحات سرمایه دانش و دارائیهای غیرملموس توسط سویبی پیشنهاد شد. هم چنین اسکاندیا، ارنست و یونگ بر ویژگیهای پایدار دانش تأکید کردند؛ به این معنا که اختراعات، عقاید، برنامه های کامپیوتری، حقوق انحصاری و ... جزئی از سرمایه هوشی هستند. در امریکا نیز اصطلاح مدیریت دانش به طور رسمی در فرهنگ واژگان در سال 1989 ثبت شد. مجله اینفورمیشن ویک مدیریت دانش را اینگونه تعریف می کند. مفهوم مدیریت دانش این است که اطلاعات به دانشی کاربردی تبدیل شوند؛ به طوری که این دانش به آسانی در اختیار دیگران قرار گیرد و برای آنها قابل استفاده باشد. مقاله های مرتبط با مدیریت دانش ابتدا در نشریاتی همچون ارگانیزیشنال، اسلوآن منیجمنت، هاروارد بیزینس، ساینس و دیگر نشریه های معتبر جهانی به چاپ رسیدند. اولین کتاب درباره یادگیری سازمانی و مدیریت دانش در سال 1990 منتشر شدند. به عنوان مثال می توان از کتاب سنگه به نام «پنج اصل» و یا کتاب ساکاایی یا عنوان «انقلاب ارزش دانش» نام برد. نوناکو که در سال 1995 کتاب شرکت دانش آفرین را نوشت برای اولین بار اصطلاح مدیریت دانش را به کار برد. شاید بتوان گفت: وسیع ترین کار تحقیقاتی در زمینه مدیریت دانش تا امروز در سال 1995 توسط ای کوجیر و نوناکو، هیروتاکاتاکی شی در سازمان خلق دانش به نام «چگونه شرکتهای ژاپنی نوآوری و پویایی را بوجود می آورند؟» صورت پذیرفته است. نهایت اینکه مدیریت دانش آمده است تا جایگاه خود را با ارائه راه حلهای متنوع و متفاوت در مقابل مفاهیم مدیریت کیفیت جامع و مهندسی مجدد باز نماید بطوریکه امروزه شرکتهای مشاوره ای معتبر و بزرگی همچون ارنست، یانگ، بوزآلن و هامیلتون کسب و کار وسیعی در این زمینه به راه انداخته اند. )آقایی فر ، 1389، پایان نامه) مبانی نظری مدیریت دانش امروزه مدیریت دانش به یکی از داغ ترین موضوعات تبدیل شده . درباره مدیریت دانش تعاریف و تفسیرهای متفاوتی توسط دست اندرکاران مدیریت ارائه شده است . ولی قبل از پرداختن به این تعاریف و مسائل مطرح در مدیریت دانش لازم است ابتدا با مفاهیم اولیه مدیریت دانش آشنا شویم و باید بدانیم سرمایه ای که تا این حد مورد توجه سازمانها قرار گرفته و باید مدیریت شود یعنی دانش چیست و ما چه چیزی را دانش می نامیم برای اینکه بدانیم دانش چیست باید با مفاهیم دیگری آشنا شویم که از اجزای دانش محسوب می شوند . داده و اطلاعات هر دو برای تولید دانش لازمند . در عین حال دانش نه داده است نه اطلاعات . هر چند که به هر دو مربوط است . برای اینکه درک دانش آسانتر باشد به مفاهیم داده و اطلاعات می پردازیم (انتهایی ، 1381، ص 52) می توان داده ها را همچون آب ، یک منبع غنی حیاتی در نظر گرفت که باید با آمادگی کافی و از طریق استفاده از روش های جدید برای هدایت داده های خام بسوی اطلاعات معنادار ، به نوبه خود ، به دانش و نهایتاً به فرزانگی منتهی می شود . اطلاعات ، دانش و فرزانگی فراتر از مجموعه هائی ساده هستند . چرا که یک کل بیش از مجموع اجزای خود می باشدو دارای سینرژی خاص خود است (سعیدی کیا ، 1383، ص 123) حال به توضیح مفاهیم داده ، اطلاعات و دانش می پردازیم . - داده داده یک واژه یونانی است که معمولاً بصورت جمع بکار برده می شود . داده ها حقایق شناخته شده و یا چیزهائی هستند که بعنوان مبنائی برای استنباط و رسیدن به مفهومی بالاتر بکار میروند . داده ها به تنهایی در ظرف زمان و مکان بی معنی هستند و به چیزی وابستگی یا تعلق ندارند . زمانیکه ما با داده ها برخورد میکنیم به شرطی مورد توجه ما قرار میگیرند که بتوانیم آنها را معنی کنیم . ما این کار را با ارتباط دادن آن با چیزهای دیگر انجام می دهیم . ماهیت داده ها به عنوان مبنای استنباطی بستگی به چگونگی شرایط و اوضاع و پیش زمینه های شخص تفسیر کننده دارد . - اطلاعات اطلاعات مفهوم پیچیده ای است که توسط افراد مختلف به منظورهای مختلف بکار میرود اما آنچه بیشتر منابع درباره اطلاعات نوشته اند این است که زمانی که روابط شخصی بین داده ها ایجاد شود تبدیل به اطلاعات می شوند . در واقع منظور این است که مجموعه ای از داده ها که هیچگونه ارتباطی بین آنها وجود نداشته باشند اطلاعات نیست داده ها می توانند به اطلاعات تبدیل شوند . اما اینکه آیا واقعاً اطلاعات حاصل شده است یا نه بستگی به دانش شخصی دارد که داده ها را به هم مرتبط می کند . منظور از روابط بین داده ها روابط نظام مند است . (میدوز ، 2000، ص 19) - دانش داونپورت وپروساک(1998)دانش را مخلوط سیالی از تجربیات،ارزش ها،اطلاعات وابسته به دیدگاه های کارشناسی که چارچوبی را برای ترکیب وارزیابی اطلاعات وتجربیات جدید فراهم آورد تعریف می کنند.(قربی .1389) پوپر، دانش را اختراع نظریه های تازه تر وارزیابی خستگی ناپذیر توان آنها در ارائه تجربه های نوین می داند. برطبق تعریف علوی ولیدنر (2001)دانش،اعتقاد شخصی توجیه پذیری است که ظرفیت فرد را برای انجام عمل افزایش می دهد. (alavi, leidner.2001) معماری دانش عبارتست از شناسایی ماهیت دوگانه دانش.ودانش دو جز دارد:جزعینی،جز ذهنی. دانش می تواند به عنوان یک شی وجود داشته باشد که درشکل معمول از این نوع دانش،دانش صریح وضمنی می باشند.وجز ذهنی دانش می تواند به عنوان یک پدیده مستمر دیده شود.که از طریق شیوه های اجتماعی انجمن ها شکل می گیرند.(wickramasinghe.2002) تقسیم بندی های دانش : تقسیم بندی های متفاوتی از دانش وجود دارد. سه طبقه بندی مهم دانش عبارتست از: 1.دانش ضمنی یا دانش صریح : دانش صریح نوعی از دانش است که می تواند مستند سازی گردیده وبه زبان رسمی مانند جملات رسمی،اصطلاحات ریاضی،مشخصات ودستورالعمل ها بیان شود.دانش ضمنی عبارتست از باورها ،ارزش ها،دیدگاه ها، شهود و روش های نامدون . دانش ضمنی، دانش مبتنی بر تجربه افراد است که در اعمال انسانی چون ارزیابی ها،نگرش ها،نقطه نظرات،تعهدات وانگیزش هابروز می یابد. (2010 .gibson) دانش ضمنی شامل پنج نوع (ذهنی ،جسمی ،فرهنگی ،پنهان ،رمزگذاری شده (می باشد. منظور از دانش نهان شده در ذهن ،مهارت های مفهومی وتوانایی های شناختی می باشد. منظور از دانش نهان شده در جسم ،دانش مبتنی بر عمل می باشد که از طریق اجرا کسب می شود ودر زمینه های خاص قرار دارد. منظور از دانش نهان شده در فرهنگ ،ادراکات تسهیم،اجتماعی کردن و دانش مربوط به انتقال فرهنگ یک جامعه به جامعه دیگر می باشد.منظور از دانش پنهان،دانشی است که در روتین ها به صورت نظام مند قراردارد.منظور از دانش رمزگذاری شده دانشی است که در کتاب،کاتالوگ هاکدگذاری می شود.وتجارب وشیوه ها که از طریق نمادها صریح می شوند. (mu¨ ller، renzl، matzler، herting، mooradian.2008) 2.دانش قابل بیان یا رویه ای دانش قابل بیان بر باورهای پیرامون روابط میان متغیرها تمرکز دارد. دانش قابل بیان می تواند به صورت همبستگی های مورد انتظار،فرمول ها ، نسبت ها بیان شود. در مقابل دانش رویه ای بر باورهای مربوط به ترتیبات گام ها یا اقداماتی که در برگیرنده نتایج مطلوبی می باشد،تمرکز دارد. بنابراین می توان گفت که دانش قابل بیان دانستن چیستی می باشد ودانش رویه ای دانستن چگونگی می باشد. 3.دانش عمومی یا خاص : دانش عمومی عبارتست از دانشی که تعداد زیادی از افراد آن را در اختیار دارند.این دانش به آسانی می تواند منتقل شود. در مقابل دانش خاص عبارتست از دانشی که تعداد محدودی از افراد آن را در اختیار دارند وانتقال آن هزینه زیادی را متحمل می شود. دانش خاص می تواند شامل سه نوع دانش باشد که عبارتند از:دانش مربوط به فناوری خاص ،دانش مربوط به زمینه خاص، دانش مربوط به فناوری وزمینه خاص. دانش فناوری خاص عبارتست از دانش عمیق در یک حوزه خاص.این دانش شامل دانش ابزارها وتکنیک هایی است که ممکن است برای حل مسائل مربوط به یک حوزه استفاده شود. دانش مربوط به زمینه خاص عبارتست از دانش پرسنل در شرایط مکانی وزمانی ویژه ای در محل خدمت . دانش مربوط به فناوری وزمینه خاص شامل هر دونوع دانش خاص (دانش فناوری خاص و دانش مربوط به زمینه خاص) می باشد.مثلا دانش تصمیم گیری درباره این که چگونه باید سهام در یک صنعت کسب شوند.درک پویایی های آن صنعت نمونه ای از دانش زمینه ای می باشد واستفاده از ابزارهای برای تحلیل عملکرد سهام نمونه ای از دانش فناوری می باشد. (2010 .gibson ، ص18) جانگ ولی(1998) دانش را به دو گروه دانش وظیفه ای و دامنه ای طبقه بندی کرده اند.منظور از دانش دامنه ای،دانشی است که با دستورالعمل ها،گزارشات،امتیازات،خدمات ومحصولات ونرم افزار مرتبط است.دانش وظیفه ای شامل دانستن چگونگی، مهارت،الگوبرداری،طوفان مغزی،تحلیل وغیره می باشد. باک(2001) دانش را به دو گروه عمومی وقابل تجزیه وتحلیل تقسیم کرده است.منظور از عمومیت دربرگرفتن شرایط مختلف توسط دانش مربوطه است.تجزیه پذیری به درجه ای که شخص با استفاده از قوانین منطق استنتاج می کند تا آن دانش را به دست آورد. پروبست در سال 1998دو دسته دانش فردی وجمعی را معرفی کرده است.دانش فردی بر خلاقیت وحل مساله به طور سیستماتیک تکیه می کند.دانش جمعی شامل پویایی های یادگیری تیمی است. (قربی،1389) مدیریت دانش مدیریت دانش به عنوان یک پاسخ ناشی از نیاز به تسریع کردن خلق و به کارگیری دانش برای به دست آوردن یک مزیت رقابتی موفق، نشان داده شده است . 2004,handzic) ، ص45 ) دو عاملی که توجه افراد را به مدیریت دانش جلب کرده است عبارتند از: 1) دانش می تواند نگاه شود به عنوان دارایی ناملموس که بیشترین ارزش را برای سازمان به دلیل افزایش جهانی شدن،تسریع در نرخ تغییر،وگسترش استفاده از فناوری اطلاعات ایجاد می کند.دانش منبع بالقوه مزیت رقابتی است.زیرا منحصر، نادر،وبرای تقلید سخت است.توسعه رویکرد مبتنی بر منابع سازمان،ورویکرد مبتنی بر دانش، چارچوب تئوریکی برای رشته مدیریت دانش را در سال های اخیر ، درانجمن ها،ژورنال ها وکنفرانس هافراهم می کند. 2) پیشرفت فناوری اطلاعات وارتباطات این امکان را فراهم می کند تا اطلاعات از منابع مختلف جمع آوری وپردازش شود.واز نظر اقتصادی این امکان را فراهم می کند تا افراد از واحدهای مختلف ،سازمان هادر مکان های مختلف با هم ارتباط برقرار کرده وبه تبادل اطلاعات پردازند. (matzler renzl، muller،herting،mooradian ،2008 ، ص 56) مدیریت دانش یک واژه نسبتا جدید وبحث برانگیز می باشد که تعاریف زیادی از آن شده است. مدیریت دانش آمیخته ای از مفاهیم؛سیستم مبتنی بر دانش/هوش مصنوعی،مهندسی نرم افزار،مهندسی مجدد فرایند کسب وکار،مدیریت منابع انسانی،رفتار سازمانی می باشد.( wickramasinghe، 2002 ، ص80) بیشتر نویسندگان مدیریت دانش را کمی متفاوت از یکدیگر تعریف کردند،که این تفاوت از دیدگاه واهداف مختلف آنها نشات می گیرد.برخی بر جنبه کاربردی وبرخی دیگر بر جنبه مفهومی آن تمرکز داشتند.عده ای تعریف مکانیکی وعده ای توصیف انسانی را موردهدف قرار دادند. وقتی در مورد تنوع دیدگاهها و بحث در مورد هر حوزه و جزئیات آن مطرح میشود نخست باید پرسید کدام قسمت دانش قابل مدیریت است؟ یکی از کلی ترین و عمومی ترین تعریف از کریدی وآدام است که مدیریت دانش را به مدیریت هرچیزی که بعنوان دانش طبقه بندی شود تعریف می کنند. hislop) ،2003 ،ص 89) واژه مدیریت دانش اولین بار در کنفرانس مدیریت اروپا در سال 1986 معرفی شد. نپ(1998)، مدیریت دانشرا به عنوان هنر انتقال اطلاعات و دارایی فکری می داند که موجب ایجاد ارزش برای مشتریان وافراد سازمان می شود. داریوش(2003)،مدیریت دانش را به عنوان فرایندی که به ایجاد،تسهیم ،توزیع واستفاده از دانش در سازمان می پردازد تعریف می کند. مرکز کیفیت وبهره وری آمریکا مدیریت دانش را به عنوان استراتژی ها وفرایندهای شناسایی،تسخیر، به کارگیری اهرمی دانش تعریف می کند. (zare،allameh،davoodi.2010 ،ص25) مدیریت دانش به شناسایی وبه کارگیری اهرمی دانش جمعی،در سازمان جهت کمک به سازمان برای رقابت اشاره دارد.وبرای افزایش نوآوری ومسئولیت پذیری در سازمان معرفی شده است. مدیریت دانش فرایند سیستماتیک ومختص سازمان برای کسب،سازماندهی،نگهداری، به کاربردن، تسهیم ،خلق دوباره دانش ضمنی وصریح کارکنان جهت بهبود کارایی سازمان وارزش آفرینی است. alavi, leidner) ،2001 ، ص14) مدیریت دانش، تلاشی است برای شناسایی دارایی های ذهنی که درذهن افرادمدفون شده است،سپس تبدیل آن به یک دارایی سازمانی که می تواند توسط گستره وسیعی از افراد مورد استفاده قرارگیرد،افرادی که سازمان به تصمیم گیری آنها وابسته است.(اخگر.جهانیان. 1389 ،ص55) مدیریت دانش به چتری ازهرگونه تلاشی که بصورت عمدی برای مدیریت دانش یک گروه کاری در سازمان انجام می شود گفته می شود که البته ممکن است از روشهای مستقیم از طریق استفاده از سیستهای فن آوری اطلاعات انجام شود ویا بصورت غیر مستقیم و از طریق پیاده سازی فرهنگ خاصی در سازمان عملی شود (hislop , 2005) هاینس(2001) مدیریت دانش را فرایندی می داند که مبتنی بر چهار رکن ; محتوا ،مهارت،فرهنگ، سازماندهی است. محتوا به نوع دانش(آشکار،ضمنی)مربوط میشود.منظورازمهارت دستیابی به مهارت هایی جهت استخراج دانش می باشد.فرهنگ سازمان ها باید مشوق توزیع دانش واطلاعات باشد و درنهایت دانش موجود که باید سازماندهی شود.(رئیسیان. 1389 ، ص12) لی ویانگ در سال 2000 مدیریت دانش را مجموعه ای از قوانین عملیاتی وطراحی،فرایندها،ساختارهای سازمانی،برنامه های کاربردی وفناوری هایی می دانند که به کارکنان دانشی در استفاده اهرمی از توانایی ها وخلاقیت هایشان جهت ایجاد ارزش کسب وکار کمک می کند.( قربی. 1389، ص89) بر طبق نظر دالکر (2005 )مدیریت دانش عبارت از تلفیقی از کسب و ذخیره سازی دانش آشکار ، همراه با مدیریت سرمایه فکری است . دالکر با بررسی بیش از صد تعریف منتشر شده درباره مدیریت دانش فعالیتی تجاری است که دو جنبه اصلی دارد : توجه به عنصر دانش فعالیتهای کسب و کار به عنوان جزء آشکار کسب وکار که در استراتژی ، خط مشی ، و رویه درهمه سطوح سازمان منعکس می شود ، و همچنین ، ایجاد رابطه مستقیم بین سرمایه فکری و نتایج مثبت کسب و کار. از همین دیدگاه ، مدیریت دانش یک رویکرد تلفیقی و همکارانه برای خلق ، کسب ، سازماندهی ، دسترسی و استفاده از سرمایه فکری سازمان است (گری، 1996 ،ص 108) دیدگاه علم شناختی یا علم دانش : دانش _ بینشها ، ادراکات ، و دانش فنی کاربردی _ منبعی اساسی است که به ما امکان می دهد به طور هوشمندانه عمل کنیم . در طول زمان ، دانش مهم به اشکال دیگر مثل کتب ، فناوری ، رویه ها ، و سنن در درون همه سازمانها و به طور کلی در جامعه تبدیل می شود ،این تغییر شکلها انباشت تجربه منجر و وقتی به طور مناسب استفاده شود ، به افزایش اثر بخشی منتج می شود . دانش یکی از عوامل اصلی است که رفتار هوشمندانه شخصی ، سازمانی و اجتماعی را ممکن می سازد (ویگ ، 1993 ،ص 96) دیدگاه فرایند / فناوری:.بر طبق نظر اینفورمیشن ویک2003)). مدیریت دانش مفهومی است که بر اساس آن اطلاعات به دانش قابل کاربرد تبدیل و با تلاش اندک قابل استفاده برای افرادی می شود که می توانند آن را به کار برند . (قلیچ لی . 1389، ص56) برطبق نظرداونپورت بیشتر پروژه های مدیریت دانش یکی از سه هدف زیر را دارند: 1)دانشی را عینی می کند و نقش دانش را در یک سازمان از طریق نقشه ها ،صفحات زرد،ابزارهای ابرمتنی(هایپر تکست) نشان می دهند. 2) برای توسعه فرهنگ دوستار دانش از طریق تشویق وتجمیعرفتارهایی مانند تسهیم دانش وجستجو وارائه دانش به کار می رود. 3) برای ساخت زیرساخت دانش نه فقط یک سیستم فنی بلکه اتصالات وب در میان افراد با ابزارها،زمان ومکان مفروض وتشویق برای تعامل وهمکاری.alavi, leidner) ،2001) در تئوری اگرچه مطالعات کاملا مرتبط کمی در رابطه با مدیریت دانش وجود دارد ولی بیشتر آنها در حوزه های زیر تمرکز داشتند: 1) ساخت وبرنامه ریزی سخت افزار که اساسا بر دست یابی به روش های تسهیم اطلاعات تمرکز دارد تا به سرعت ابزار ارتباطی بیرونی ودرونی برای اعضای سازمانی را فراهم کند که به نوبه خود مزیت رقابتی را ارتقا خواهد داد. 2) نرم افزار: از دیدگاه ساختار سازمانی وبرنامه ریزی استراتژیک رسانه ها برای عملیاتی کردن خط مشی ها وفرهنگ مدیریت بحث شده اند.که درحال بهره برداری از جزئیات وفرایند هایی که دانش محور می باشد، ایجاد وذخیره می شوند. 3) محتواها:تاکید بر محتوهای دانش آکادمیک میباشدکه توسط محققین تهیه شده است.برای مثال محققین مدیریت فناوری اطلاعات بر عناوینی مانند این که چگونه فناوری اطلاعات می تواند در یادگیری وانتقال دانش به کار رود تمرکز داشتند در حالی که آکادمی های مدیریت استراتژیک بر عناوینی مانند این که چگونه سیستم،فرهنگ سازمان، رقابت های اصلی دانش ممکن است با نوآوری مرتبط شود تمرکز دارند.(bao lin.2008، ص19) مدیریت دانش به سازمان ها کمک می کند تا بینش وبصیرت از تجارب خود را کسب کنند.فعالیت های خاص مدیریت دانش،سازمان را برای اکتساب،ذخیره ، بهره برداری از دانش به منظور حل مساله ، یادگیری پویا، برنامه ریزی استراتژیک وتصمیم گیری یاری میرساند.مدیریت دانش از دارایی های فکری حفاظت کرده و موجب ارتقا توانایی سازمانی می شود تا هوشمندانه تر در بازار رفتار کنند. ( rutherford، tait.2004،ص 65) مولفه ها یا محورهای مدیرت دانش : ? فناوری اطلاعات ? مهندسی مجدد فرایندها ? فرهنگ سازمانی (یادگیری سازمانی ) ? تصمیم گیری ? اشتراک دانش ? حمایت مدیران ارشد ? طرح ریزی منابع انسانی (خواجه نوری، 1384، ص 53) سطوح مسئولیت های مدیریت دانش ? کارکنان صف : اداره دانش در وظایف روزانه ? کارکنان مدیریت دانش ? مدیران طرح های دانش ? مدیران ارشد دانش (خواجه نوری، 1384، ص 33) اصول مدیریت دانش ? دانش نشات گرفته از افکار افراد است و در افکار افراد جای دارد ? تسهیم و بکارگیری دانش ذاتی نیست و مستلزم انگیزش اعتماد کافی است . ? مدیرت دانش پیوندی نا گسستنی با فرهنگ سازمان دارد . فرهنگی که دانش را سهیم بداند و کارکنان را به کسب و توزیع دانش برانگیزد . ? تسهیم دانش باید تشویق شود و پاداش داده شود . ? فناوری، رفتارهای دانشی جدید را میسر می گرداند . رفتارهائی برای خلق ، کسب ، ارتقاء و انتقال دانش ? مدیریت دانش نیازمند مدیران دانشی است . مدیرانی که بتوانند دانش نهفته کارکنان را تشخیص دهند و برای آنها ارزش و اعتبار قائل شوند و زمینه های تبدیل آن را به دانش آشکار و انتقال به سایر اعضاء را فراهم آورد . ? برنامه های مدیریت دانش باید با برنامه ای آزمایشی آغاز شود . ( ذو الفقاری ، 1385، ص 98) مزایای بکارگیری مدیریت دانش در سازمان 1- جلوگیری از افت دانش : سازمان را قادر میسازد تا تخصص فنی وحیاتی خود را حفظ کرده و از افت دانش حیاتی که از بازنشستگی ، کوچک سازی یا اخراج کارکنان و تغییرات ساخت حافظه انسانی ناشی می شود ، جلوگیری کند . 2- بهبود تصمیم گیری : نوع وکیفیت دانش مورد نیاز را برای تصمیم گیری های اثر بخش شناسایی می کند و دسترسی به آن را تسهیل میبخشد . 3- انعطاف پذیری و انطباق پذیری به کارکنان اجازه میدهد درک بهتری از کار خود به عمل آورده و را ه حل های نوآور مطرح کنند . 4- مزیت رقابتی : سازمانها را قادر می سازد تا کاملاً مشتریان ، دیدگاهها و بازار رقابت را درک کرده ، بتوانند شکاغها و فرصتهای رقابتی را شناسایی کنند . اهداف مدیریت دانش داونپورت چهار هدف را به عنوان اهداف مدیریت دانش بر شمرده است. (داونپورت ،1998،ص 214) 1- ایجاد مخازن و منابع دانش : رادینگ (1998) منابع دانش را به دو دسته تقسیم کرده است : الف ) دانش ساختار یافته : دانش استخراج شده از داده ها و منابع اطلاعاتی ساختار یافته است . ب) دانش ساختار نیافته : دانش حاصل از منابع همچون دانشهای نهفته کارکنان و مشتریان . (رادینگ ، 1383، ص 48-49) 2- تسهیلات و بهبود دستیابی به دانش و توزیع آن : دستیابی آسان کارکنان به دانش مورد نیاز شان و همچنین فراهم آوردن ساز و کارهای لازم برای توزیع آن ، از جمله اهداف مهم مدیریت دانش به شمار می رود ، ایجاد شبکه های دانش در سازمان می تواند در این راستا موثر باشد (داونپورت ،1998،ص 215) 3- تقویت محیط دانش : دریک محیط ، منشا اثر بخش شدن ایجاد ، توزیع و به کارگیری دانش عبارتند از : • فرهنگ پذیری دانش (یادگیری ) • تغییر نگرش در ساختار در قبال دانش • تلاش برای بهبود فرایندهای مدیریت دانش • افزایش آگاهی در خصوص اهمیت دانش مشتریان • فرهنگ توزیع دانش (یاددهی ) (داونپورت ،1998،ص 215) 4- مدیریت دانش به عنوان یک دارائی : بسیاری از سازمانها معتقدند که دانش یک دارائی مهم است اما در عمل کمتر به آن توجه می کنند . یکی از اهداف مهم مدیریت دانش این است که در عمل هم با دانش بعنوان یک دارائی مهم و حتی هم تعریف دارائی برخوردار شود . (داونپورت ،1998،ص 57-43) وبه صورت خلاصه می توان به چند مورد دیگر اشاره نمود : ? ارائه دانش مناسب در زمان مناسب به افراد ? بیان این مطلب که در سازمان چه کسی ، چه چیزی می داند و در کجا قرار دارد . ? جلوگیری از ورود دانش تکراری در سازمان ? جلوگیری از خروج دانش و تجربه افراد بعد از بازنشستگی و به حداقل رسانی خلاء حاصل از آن ? حداکثر سازی استفاده از دانش دربازده عمر آن ? حرکت سازمان بسوی تولید دانش ضروری مکاتب مدیریت دانش ایرل(2001) سه نوع مکتب مدیریت دانش را مورد بحث قرار می دهد . او معتقد است که هر مکتب دیدگاه خاصی را دنبال می کند و هیچ مدرکی وجود ندارد که نشان دهد یکی از دیگری بهتر است . این سه مکتب عبارت اند از : مکتب اقتصادی ، مکتب سازمانی و مکتب استراتژیک . مکتب اقتصادی . این مکتب بر درآمد تمرکز دارد و هدف آن بهره برداری از داراییهای دانشی سازمان است . داراییهای دانشی یا فکری عبارتند از : حق انحصاری اختراعات ، علائم تجاری ، حق انحصاری بهره برداری و دانش فنی . بنابراین ، این مکاتب بیشتر به بهره برداری از دانش توجه دارد تا خلق آن . مکتب سازمانی . این مکتب استفاده از ساختارهای سازمانی یا شبکه های روابط را برای تسهیم یا ذخیره سازی دانش مورد توجه قرار می دهد . دراین مکتب از گروه های تسهیم تجربه استفاده می شود . این گروههای اجتماعی متشکل از افراد درون یا بین سازمانی با منافع ، یا مسئله ، یا تجربه مشترک اند که به یک هدف سازمانی مشخص طراحی و تشکیل می شود . مکتب استراتژیک . این مکتب مدیریت دانش را به عنوان یک بعد استراتژی رقابتی در نظر می گیرد . مکتب استراتژیک بر مزیت رقابتی تمرکز دارد که هدف درآن شناسایی ، بهره برداری و خلق قابلیتهای دانشی است . هدف این مکتب تضمین عملکرد موثر است . (دمارست ، 1997،ص36) . علاوه بر مطالعاتی که بر تاثیر دانش در رقابتی شدن و عملکرد یک شرکت تمرکز دارند ، مطالعاتی نیز تاثیر مدیریت دانش را مورد بحث قرار می دهند که آنها را می توان به سه گروه تقسیم کرد : تاکید اولین گروه نویسندگان ، تمرکز بر اهمیت مدیریت دانش برای بهبود های فرایند و فناوری است (دمارست ، 1997،ص37) گروه دیگر مقالات منتشر شده از این دیدگاه پیشی می گیرند و باور دارند که مدیریت دانش با بهبود عملکرد مالی یک شرکت ، به ویژه بهبود سود آوری (کاپل و بوون 1995) بهره وری (دایر و نوبی اوکا، 2000) ، ارزش افزوده هر یک از کارکنان (کاتر و نیکسا ، 2003) و جریانات نقدی پیوند دارد (دمارست ، 1997). سرانجام ، در گروه سوم ، برخی نویسندگان باور دارند که مزایای نظامهای موفق مدیریت دانش نه تنها به بهبود عملکرد مالی بلکه همچنین به ایجاد و تقویت مزیت رقابتی یک شرکت کمک می کنند (سوبرامانیام و نکاترامن ، 1998) که به آسانی نمی تواند تقلید شود . (قلیچ لی .1389،ص99) فرایندهای مدیریت دانش به عقیده ویگ (1999) هدف اصلی مدیریت دانش، تسهیل خلق،ذخیره،تسهیم واستفاده از دانش با کیفیت به منظور خلق سازمانی است که به طور هوشمندانه عمل می کند.این چرخه دامنه ای از یادگیری همه نوع منابع را در بر می گیرد:تجربه شخصی،آموزش رسمی،آگاهی از همه منابع،یادگیری از هم ردیفان. از دیدگاه مه یروزاک (1996) مراحل چرخه مدیریت دانش عبارتند از:کسب، پالایش،ذخیره سازی/بازیابی،توزیع ونمایش/به کارگیری دانش. (کریمی.1389، ص87) محققان مختلف فرایندهای متفاوتی را از مدیریت دانش شناسایی کردند که آنها عبارتنداز: 1)ایجاد،انتقال،کاربرد(spender, 1996) 2)تسخیر،انتقال،کاربرد(delung, 1997) 3)شناسایی،تسخیر،ذخیره،توسعه،تسهیم،پخش،کاربرد. (zare،allameh،davoodi.2010،ص 45) علوی ولیدنر ویژگی های مختلف مدل ها را بررسی کرده وپنج فرایند اصلی مدیریت دانش را ایجاد،ذخیره،بازیابی،انتقال وکاربرد می دانند. (alavi, leidner.2001) شاین،هلدن،اسمیت(2001) با ترکیب واژگان مختلف نویسندگان فرایندهای مدیریت دانش را ایجاد،ذخیره،توزیع وکاربرد می دانند. در سال های اخیر تعدادی از نویسندگان (gold et al, 2001; park, 2006)چهار بعد از فرایند های مدیریت دانش را شامل اکتساب،حفظ،مکالمه ،کاربرددانش می دانند. (zare،allameh،davoodi.2010،ص101) بر طبق نظر گیبسون؛چهارفرایند اصلی مدیریت دانش عبارتند از کشف،تسخیر،تسهیم وکاربرد دانش. این چهار فرایند توسط هفت زیر فرایند مدیریت دانش که در شکل 2-3 نشان داده شده است پشتیبانی می شود. عوامل موثر بر تسهیم دانش : فاکتورهای مختلفی که ممکن است تسهیم دانش را تحت تاثیر قرار دهد عبارتند از: 1)ویژگی های دانش مانند درجه قابل بیان بودن وودرجه تجمیع آن 2)ویژگی های مربوط به اقدامات مدیریتی مانند مکانیزم های هماهنگی،مداخلات مدیریتی ورقابتهای بین گروهی که در اثر اعطای پاداش ها ومشوق ها منجر به افزایش تسهیم دانش می شود. 3)ویژگی های محیطی شامل فاکتورهای محیطی سطح کلان مانند فرهنگ کشور،فناوری وفرهنگ سازمان وفاکتورهای محیطی سطح خرد مانند ویژگی های دوگانه ،روابط بین شخصی مانند زبان تسهیم شده،چشم انداز وقدرت روابط بین شخصی بین دو بخش که تاکید دارد روی ویژگی محلی دانش که در شبکه های اجتماعی به جریان می افتد، که در تسهیم دانش ایجاد می شود. 4)ویژگی های فردی که در تسهیم دانش موثر می باشد مانند سوابق کاری، نگرش ها وغیره. mooradian) ،renzl،matzler.2006) در طبقه بندی دیگری موانع تسهیم عبارتند از:فقدان زمان کافی برای تسهیم دانش،ترس از دست دادن امنیت شغلی،فقدان آگاهی،تسلط تسهیم دانش صریح بر تسهیم دانش ضمنی،وجود سلسله مراتب ،جایگاه سازمانی،قدرت رسمی،تسخیروارزیابی وبازخورنامناسب،ارتباطات،سطوح مختلف تجربه،فقدان تعامل،مهارت های بین شخصی وارتباطی ضعیف مکتوب وشفاهی،اختلافات سنی،اختلافات جنسی،فقدان شبکه اجتماعی،سطوح مختلف تحصیلات،فقدان اعتماد به افراد به دلیل استفاده نادرست از دانش،فقدان اعتماد به دقت واعتبار از گیرنده دانش ،تفاوت های فرهنگی وقومی،تفاوت های ارزشی.( zawiyah،mohd bakharil،2010) بر اساس مروری بر تئوری وتحقیقات انجام شده در این بخش رابطه متغیرهای رفتاری با تسهیم دانش آورده شده است. نتیجه گیری نتایج تحلیل مدل پیشنهادی پژوهش با استفاده از لیزرل نشان داد که تمامی فرضیات تعیین شده، مورد تأیید قرار گرفت. به عبارت دیگر از آنجا که بارعاملی استاندارد میان دو متغیر ساختار سازمانی و تسهیم دانش 59/0 و مقدار معنادار 07/6 بدست آمده است که نشان می دهد همبستگی مشاهده شده معنادار است. هم چنین مقدار برازش rsmea برابر 015/0 و مقدار خی-دو بهنجار نیز 794/2 بدست آمده است لذا مدل ساختاری از برازش مطلوبی برخوردار است .بنابراین می توان نتیجه گرفت که ساختار سازمانی زمینه لازم را برای تسهیم دانش کارکنان دیوان محاسبات فراهم می آورد. بارعاملی استاندارد میان دو متغیر فرهنگ سازمانی و تسهیم دانش 46/0 ومقدار معنادار 56/6 بدست آمده است که نشان میدهد همبستگی مشاهده شده معنادار است. شاخص برازش rsmea برابر 037/0 ومقدار خی-دو بهنجار نیز 226/2 بدست آمده است لذا مدل ساختاری از برازش مطلوبی برخوردار است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که فرهنگ سازمانی زمینه لازم را برای تسهیم دانش کارکنان دیوان محاسبات فراهم می آورد. بارعاملی استاندارد میان دو متغیر فناوری سازمانی و تسهیم دانش 52/0 ومقدار معنادار 17/7 بدست آمده است و نشان می دهد همبستگی مشاهده شده معنادار است. شاخص برازش rsmea برابر 034/0 و مقدار خی-دو بهنجار نیز 88/2 بدست آمده است لذا مدل ساختاری از برازش مطلوبی برخوردار است. بنابراین می توان نتیجه گرفت که فناوری سازمانیزمینه لازم را برای تسهیم دانش کارکنان دیوان محاسبات فراهم می آورد. بار عاملی استاندارد سازه متغیرهای رفتاری در سطح سازمانی با سازه تسهیم دانش برابر 63/0 بدست آمده است که نشان می دهد این رابطه مطلوب است. بارعاملی آماره t نیز 2059/9 بدست آمده است که نشان می دهد همبستگی مشاهده شده معنادار است. بنابراین متغیرهای رفتاری در سطح سازمانی بر تسهیم دانش موثر است. همچنین از آنجا که شاخص rmsea برابر 036/0 بدست آمده، لذا مدل از برازندگی خوبی برخوردار است. براساس نتایج حاصل ازآزمون همبستگی،ابعاد ساختاری و تسهیم دانش همبستگی مثبت و معناداری دارند. ضریب همبستگی پیرسون رسمیت با بعد همکاری بیشتر از سایر ابعاد تسهیم دانش است. همچنین بین بعد پیچیدگی و تمرکز نیز با بعد همکاری همبستگی بیشتری مشاهده می شود. بنابراین می توان گفت ابعاد ساختاری با بعد همکاری همبستگی بالاتری دارند. براساس نتایج حاصل ازآزمون همبستگی،ابعاد فرهنگ سازمانی و تسهیم دانش همبستگی مثبت و معناداری دارند. اما میزان همبستگی کمتر از ابعاد ساختاری است. ضریب همبستگی پیرسون نظارت با بعد همکاری بیشتر از سایر ابعاد تسهیم دانش است اما بین بعد اعتماد با تعهد همبستگی بیشتری مشاهده می شود. بطور کلی فرهنگ سازمانی تاثیر بیشتری بر بعد همکاری دارد و همبستگی آن با دو بعد فرهنگ تغییر و تعهد مشابه است. براساس نتایج حاصل ازآزمون همبستگی،فناوری سازمانی و تسهیم دانش همبستگی مثبت و معناداری دارند. ضریب همبستگی پیرسون فناوری سازمانی با بعد تعهد بیشتر از سایر ابعاد تسهیم دانش است اما بین فناوری سازمانی با همکاری همبستگی کمتری مشاهده می شود. پیشنهاداتی برمبنای یافته های تحقیق سازمانهایی که می خواهند یک استراتژی موفق مدیریت دانش و استراتژی یکپارچه تسهیم دانش داشته باشند ، می بایست به تعداد زیادی موانع بالقوه تسهیم دانش توجه کنند . هنگام انجام ممیزی دانش یک شرکت ، مدیران لازم است چیزی فراتر از فرهنگ سازمانی و ارزشهای بنیادی ، زیر ساخت ، منابع و سیستمهای فناوری اطلاعات ؛ را مد نظر قرار دهند . با توجه به نتایج حاصل از تجزیه وتحلیل داده های پرسش نامه متغیرهای رفتاری سطح سازمانی؛ساختار وفرهنگ وفناوری بر تسهیم دانش در دیوان محاسبات کشور تاثیر می گذارند. پیشنهاد می شود: 1- با توجه به فرضیه اول(ساختار سازمانی ) از استراتژی سیستمی برای تسهیم دانش استفاده شود. در این استراتژی بر دانش مدون وذخیره دانش به وسیله فناوری اطلاعات تاکید می کند ودانش درآن به صورت رسمی تسهیم می شود. 2- با توجه به فرضیه دوم (فرهنگ سازمانی ) با تشویق کارکنان بر مدون سازی دانش به کارکنان بسیاری اجازه میدهد تا دانش مدون شده را بدون نیاز به ارتباط با فردی که در ابتدا آن را تولید کرده است بازیابی کنند. 3- با توجه به فرضیه سوم(فناوری سازمانی ) به نقش تاثیرگذار فناروی اطلاعات استفاده از فناوری های ارتباطی مانند پست الکترونیک،ویدئو کنفرانس، بولتن های الکترونیک به منظور ارتقا قابلیت های تسهیم دانش از لحاظ ابعاد زمانی ومکانی پیشنهاد می شود. 4- با توجه به فرضیه دوم (فرهنگ سازمانی ) مدیریت سازمان باحمایت از برنامه های مدیریت دانش در همه سطوح سازمانی و با استفاده از سیستم ارزیابی وپاداش مناسب و به موقع،هم چنین طراحی مناسب مشاغل به عنوان عوامل تاثیر گذار بر انگیزش کارکنان می تواند فرهنگ تسهیم دانش را ارتقا دهد.