نام پژوهشگر: محمود نجفی
مریم مهدوی غروی معصومه خسروی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه بین اضطراب امتحان، کمال گرایی و انگیزش پیشرفت با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان بود. روش پژوهش حاضر از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر سال سوم دبیرستان های دولتی در سال تحصیلی 89- 1388 و در شهرستان آمل تشکیل می دادند. نمونه این پژوهش شامل 250 دانش آموز دختر سال سوم دبیرستان بود و به روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. پرسشنامه اضطراب امتحان (tai)، مقیاس کمال گرایی چند بعدی تهران، پرسشنامه انگیزش پیشرفت (amt) و میانگین نمرات نیمسال اول دانش آموزان (پیشرفت تحصیلی) برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. در پژوهش حاضر از روش های آماری توصیفی و روش های آماری استنباطی (رگرسیون تک متغیری و چند متغیری) برای تجزیه و تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج این پژوهش نشان می دهند که بین اضطراب امتحان و پیشرفت تحصیلی رابطه منفی معنی داری وجود داشت. بین انگیزش پیشرفت و پیشرفت تحصیلی دانش آموزان نیز رابطه مثبت معنی داری بدست آمد. بر طبق نتایج بدست آمده از ضریب همبستگی پیرسون، رابطه معنی داری بین کمال گرایی و پیشرفت تحصیلی در دانش آموزان بدست نیامد. بنابراین متغیر کمال گرایی نتوانست پیش بینی کننده خوبی برای پیشرفت تحصیلی باشد. اضطراب امتحان توانست 10/0 از تغییرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی کند و انگیزش پیشرفت توانست 23/0 از تغییرات پیشرفت تحصیلی دانش آموزان را پیش بینی کند. با توجه به تاثیر اضطراب امتحان، کمال گرایی و انگیزش پیشرفت روی پیشرفت تحصیلی، انجام پژوهش های بیشتری در این زمینه ضروری به نظر می رسد.
سمیه شفیعی سنگ آتش پروین رفیعی نیا
مدل فراشناختی اختلال اضطراب فراگیر با فرایند شناختی که با نگرانی آسیب شناختی خصوصاً نقش باورهای مثبت و منفی درباره نگرانی مرتبط است توسعه پیدا کرد. در پژوهش حاضر به بررسی اثربخشی درمان فراشناختی بر اختلال اضطراب فراگیر پرداخته شد. این مطالعه شبه آزمایشی با استفاده از پیش آزمون و پس آزمون با گروه گواه انجام شد. از میان همه بیماران مبتلا به اختلال اضطراب فراگیر که به کلینیک روان شناسی در شهرستان مشهد مراجعه کرده بودند، 20 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه برابر آزمایش و گواه قرار گرفتند. شرکت کنندگان با استفاده از مصاحبه ساختار یافته بالینی (scid) و بر اساس اختلال های محور یک انتخاب شدند. گروه آزمایش طی 12 جلسه تحت درمان فراشناختی ولز قرار گرفتند و در این مدت بر گروه گواه هیچ گونه مداخله درمانی انجام نگرفت. پرسشنامه اضطراب بک (bai)، پرسشنامه فراشناخت (mcq-30) و پرسشنامه فرانگرانی (mwq) به عنوان ابزار ارزشیابی در پیش آزمون و پس آزمون مورد استفاده قرار گرفت. داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی و آزمون تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج این پژوهش نشان داد که میانگین اضطراب، فرانگرانی و مولفه های باورهای فراشناختی در مداخله درمانی فراشناختی در مقایسه با گروه گواه به طور معناداری کاهش پیدا کرده است. یافته های این پژوهش با نتایج سایر پژوهش ها در این حیطه همخوانی داشته و نشان دهنده اثربخش بودن درمان فراشناختی بر اختلال اضطراب فراگیر بود.
طیبه بهرامیان محمدعلی محمدی فر
رضایت زناشویی نشانگر استحکام و کارایی خانواده است. برای جانبازان زندگی زناشویی به دلایل مختلف ممکن است به صورت ویژه ای فشار زا باشد. به همین دلیل در معرض اختلافات زناشویی و آسیب های خانوادگی بیشتری هستند. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش طرحواره های ناساز گار اولیه و عوامل شخصیت در پیش بینی رضایت زناشویی جانبازان با اختلال استرس پس از سانحه و بدون اختلال استرس پس از سانحه بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بوده که در مقوله طرح های توصیفی قرار می گیرد. جامعه آماری شامل جانبازانی بود که نام آنها در لیست بنیاد شهید و امور جانبازان استان چهارمحال و بختیاری موجود بوده و از بین این جانبازان تعداد 200 نفر به روش خوشه ای تصادفی از بین 3 شهرستان انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل: پرسش نامه رضایت زناشویی انریچ، پرسش نامه طرحواره های ناسازگار یانگ وپرسش نامه 6 عاملی شخصیت (هگزاکو) بودکه در نمونه انتخابی اجرا شد. برای تحلیل داده ها از رگرسیون گام به گام و تحلیل واریانس چندمتغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که عوامل شخصیت وطرحواره های ناسازگار اولیه ارتباط معنادار با رضایت زناشویی جانبازان دارند و می توانند به خوبی تغییرات آن را تبیین نمایند. از بین عوامل شخصیت، برونگرایی بیشترین سهم و از بین طرحواره های ناسازگار اولیه طرحواره آسیب پذیری نسبت به ضرر یا بیماری بیشترین سهم را در پیش بینی رضایت زناشویی داشتند. همچنین نتایج تحلیلی واریانس نشان داد که بین رضایت زناشویی، عوامل شخصیت و طرحواره های ناسازگار اولیه جانبازان با اختلال و بدون اختلال تفاوت وجود دارد. نتایج نشان داد که توجه به طرحواره های ناسازگار و عوامل شخصیت در رضایت زناشویی می تواند رهنمود مناسبی برای آموزش و درمان روابط زناشویی جانبازان باشد و می توان از تعارضات زناشویی کاست و زندگی را برای آنها دلپذیر ساخت.
زهرا رجبی محمود نجفی
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر بخشی درمان شناختی رفتاری گروهی بر کاهش پرخاشگری کودکان دبستانی انجام شد. طرح پژوهش آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و پیگیری بود. جامعه آماری شامل تمام کودکان(دختروپسر) دبستان شهر شاهرود در بازه سنی7 الی12سال بودکه در سال تحصیلی 91-90 در دبستان های شهر شاهرود مشغول به تحصیل بودند. شرکت کنندگان به صورت تصادفی در دو گروه 20 نفره قرار گرفتند. گروه درمان به مدت 10جلسه هفتگی مداخله دریافت کرد. داده ها با پرسشنامه پرخاشگری رابطه ای و آشکار گردآوری شد. و با روش آماری کواریانس چند متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که درمان شناختی رفتاری گروهی توانسته است باعث کاهش پرخاشگری کلامی و واکنشی در کودکان شود ولی اثری روی پرخاشگری جسمانی نداشته است. با توجه به اینکه که بهبود در تمامی مولفه های پرخا شگری حاصل نشد اما رضایت بخش بودن درمان شناختی رفتاری گروهی بر کاهش پرخاشگری کودکان دبستانی می تواند راهی موثر در بهبود رفتارهای کودکان باشد. کلید واژه ها: درمان شناختی رفتاری، پرخاشگری رابطه ای، پرخاشگری آشکار
فاطمه محمودی محمود نجفی
هدف پژوهش حاضر، بررسی رابطه ی طرحواره های ناسازگار اولیه، مناسبات سالم و رابطه با خدا بود. روش پژوهش از نوع همبستگی بود. 226 دانشجوی متأهل( 113 زن و 113 مرد) شاغل به تحصیل در سال 91-90 در دانشگاه تهران در این پژوهش شرکت کردند. ابزار پژوهش عبارت بود از فرم کوتاه پرسشنامه ی طرحواره ی یانگ، مقیاس مناسبات سالم، مقیاس رابطه با خدا که توسط آزمودنی ها تکمیل شد. داده های پژوهش با استفاده از روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج بررسی رابطه بین متغیرهای پژوهش نشان داد که بین نمره کلی طرحواره های ناسازگار اولیه و مناسبات سالم رابطه منفی معنادار وجود دارد، همچنین بین نمره کلی طرحواره های ناسازگار اولیه و رابطه با خدا رابطه منفی معنادار وجود دارد، علاوه بر این بین نمره کلی مناسبات سالم و رابطه با خدا رابطه مثبت معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون گام به گام نشان داد مولفه های طرحواره های ناسازگار اولیه شامل انزوا، بازداری، آسیب پذیری، اطاعت، ایثار، بی اعتمادی، نقص، استحقاق، معیارهای سرسختانه، رهاشدگی و گرفتار، به ترتیب نقش تعیین کننده تری در پیش بینی مبادلات سالم داشتند. هم چنین مولفه های طرحواره های ناسازگار شامل انزوا، نقص، وابستگی، گرفتار، معیارهای سرسختانه، رهاشدگی، آسیب پذیری در برابر ضرر و بیماری، استحقاق، ایثار، خویشتن داری/ خودانضباطی ناکافی به ترتیب نقش تعیین کننده تری در پیش بینی رابطه با خدا داشتند. علاوه بر این همه مولفه های مناسبات سالم شامل نگرش مذهبی، ارتباط عاطفی و تلاش برای بهبود روابط به ترتیب نقش تعیین کننده تری در پیش بینی رابطه با خدا داشتند. به نظر می رسد طرحوراه های ناسازگار، مولفه های مناسبات سالم و رابطه با خدا با یکدیگر مرتبط هستند.
محبوبه ایزدی علی محمد رضایی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه و دلبستگی با رضایت زناشویی در متقاضیان طلاق صورت گرفت. طرح این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه متقاضیان طلاق مراجعه کننده به دادگاه خانواده شهید محلاتی شهر تهران بود. از بین این متقاضیان تعداد 415 نفر به عنوان نمونه به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بود از فرم کوتاه پرسش نامه طرح واره یانگ، مقیاس دلبستگی بزرگسالان کولینز و رید و مقیاس رضایت زناشویی انریچ که توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد بین مولفه های دلبستگی شامل اضطراب و نزدیکی و رضایت زناشویی رابطه منفی معنادار وجود دارد و این دو متغیر مجموعا 12 درصد از واریانس رضایت زناشویی را تبیین نمودند. همچنین بین وابستگی و رضایت زناشویی رابطه معنی داری یافت نشد. علاوه بر این بین رضایت زناشویی و مولفه های طرح واره های ناسازگار اولیه شامل اطاعت، شکست، نقص، خودتحول نیافته، خویشتن داری، انزوای اجتماعی ، ایثار، رهاشدگی و استحقاق رابطه منفی و معناداری وجود دارد و این متغیرها مجموعا توانستند 43 درصد از واریانس رضایت زناشویی را تبیین نمایند. همچنین متغیرهای بی اعتمادی، بازداری هیجانی و معیارهای سرسختانه نقش معنی داری در پیش بینی رضایت زناشویی نداشتند. بنابراین طرح واره های ناسازگار اولیه نسبت به مولفه های دلبستگی نقش بیشتری در تبیین واریانس رضایت زناشویی داشته اند. واژه های کلیدی: طرح واره های ناسازگار اولیه، دلبستگی ، رضایت زناشویی
سعید واعظ فر محمد علی محمدی فر
چکیده: هدف از این پژوهش بررسی اثربخشی آموزش به روش سوالات هدفمند بر عملکرد ریاضی و تفکر تاملی بود؛ جامعه مورد مطالعه کلیه دانش آموزان پسر سال اول دبیرستان شهرستان دهدشت که در سال تحصیلی 1392_1391 در دبیرستان های این شهر مشغول به تحصیل بودند، تعداد افراد نمونه پژوهش 62 نفر در دو گروه و به ترتیب تعداد 31 نفر در گروه آزمایش و تعداد 31 نفر در گروه گواه بودند. جهت تحلیل داده ها از آزمون هایی همچون تحلیل کواریانس چند متغیری و تحلیل کواریانس تک متغیری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد، آموزش به روش سوالات هدفمند در مولفه های درک و فهم، تامل و تامل انتقادی تاثیر گذار بود و تنها در مولفه عادت تاثیر گذار نبوده است. همچنین این شیوه ی آموزشی در عملکرد ریاضی افزایش معناداری در گروه آزمایش در مقایسه با گروه گواه ایجاد نماید. یافته های پژوهش نشان داد که آموزش به روش سوالات هدفمند بر عملکرد ریاضی و مولفه های فهم، تامل و تامل انتقادی تفکر تاملی اثر بخش است، استفاده از این روش در دبیرستان ها می تواند باعث بهبود عملکرد ریاضی و سطوح تفکر تاملی شود. کلید واژه ها: آموزش به روش سوالات هدفمند، عملکرد ریاضی، تفکر تاملی
نازنین خیرخواهان محمود نجفی
چکیده هدف اصلی پژوهش حاضر مقایسه عملکرد شناختی و سبک دلبستگی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و افراد بهنجار بود. طرح این پژوهش از نوع علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را تمامی افرادی که به مراکز درمانی دولتی و خصوصی خدمات روانپزشکی شهرستان سمنان مراجعه کرده بودند، در بر می گرفت. از میان مراجعان مراکز درمانی دولتی و خصوصی خدمات روانپزشکی که پرونده روانپزشکی به عنوان افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال معرفی شدند، با استفاده از مصاحبه بالینی ساختاریافته 30 نفر در گروه اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و 30 نفر در گروه اختلال شخصیت اسکیزوتایپال (بدون سابقه مصرف دارو) به صورت در دسترس انتخاب شدند. سپس پرسشنامه دلبستگی بزرگسالی و 2 خرده مقیاس گنجینه لغات و فراخنای ارقام آزمون هوش وکسلر بزرگسالان و آزمون حافظه وکسلر روی آنها اجرا شد. 30 نفر افراد گروه گواه نیز از بین همراهان بیماران مراجعه کننده به مراکز درمانی شهرستان سمنان و بر اساس معیارهای ورود شرکت کنندگان به پژوهش انتخاب شدند. ضمن همتا کردن این دو گروه از نظر سن، تحصیلات، وضعیت تاهل، پرسشنامه دلبستگی بزرگسالی و 2 خرده مقیاس هوش وکسلر بزرگسالان و آزمون حافظه وکسلر از گروه گواه نیز به عمل آمد. داده های به دست آمده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج پژوهش نشان داد، افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال عملکرد شناختی ضعیف تری نسبت به افراد بهنجار داشتند. میانگین نمرات عملکرد شناختی در گروه بهنجار در مقایسه با گروه افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال(با و بدون مصرف دارو) بالاتر بود. همچنین نتایج پژوهش نشان داد که بین سبکهای دلبستگی در بیماران مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال و افراد بهنجار تفاوت معنی دار وجود دارد. بدین صورت که میانگین نمرات سبک دلبستگی اجتنابی در افراد مبتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال بیشتر از افراد بهنجار بود و سبک دلبستگی ایمن در افراد بهنجار بیشترین میانگین را به خود اختصاص داده بود. با توجه به نتایج پژوهش حاضر می توان گفت افراد دلبسته نا ایمن جهت تجربه ویژگیهای اسکیزوتایپی و ابتلا به اختلال شخصیت اسکیزوتایپال آسیب پذیرتر هستند.
فرزانه مریمی ایمان الله بیگدلی
. نتایج تحلیل همبستگی نشان می دهد که افسردگی پس از زایمان مادران با روان رنجورخویی(524/0 r=)رابطه مثبت معنادار و با حمایت اجتماعی(271/0- r=) و برون گرایی(416/0- r=)و گشودگی(275/0 r=-)و توافق گرایی(392/0 r=-)و وجدان گرایی(241/0 r=-) رابطه منفی معناداری با افسردگی پس از زایمان دارد.همچنین تحلیل رگرسیون نشان داد که روان رنجورخویی قوی ترین پیش بینی کننده افسردگی پس از زایمان است و این متغییر به تنهایی 27 درصد از واریانس افسردگی پس از زایمان را پیش بینی می کند. متغییر برون گرایی به همراه روان رنجورخویی30 درصد از واریانس افسردگی را تبیین نموده است و توافق گرایی به همراه روان رنجورخویی و برون گرایی32 درصد از واریانس افسردگی پس از زایمان را تبیین نموده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که حمایت اجتماعی و عوامل شخصیتی می توانند پیش بینی کننده افسردگی پس از زایمان
الهه زارعی مته کلایی محمد علی محمدی فر
هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه ویژگی¬های شخصیت مرزی، خشم، خصومت و پرخاشگری در معتادین با و بدون افکار خودکشی و همچنین بررسی تفاوت بین افکار خودکشی، شخصیت مرزی و پرخاشگری با توجه به نوع ماده مصرفی انجام شد. روش: این پژوهش توصیفی از نوع علی – مقایسه¬ای بوده¬است. نمونه این پژوهش 300 نفر از معتادین مراجعه کننده به کلینیک های ترک اعتیاد شهر سمنان بود که با توجه به ملاک¬های ورود به این پژوهش براساس نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه افکار خودکشی، پرخاشگری باس و پری و پرسشنامه شخصیت مرزی استفاده شد. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. یافته¬ها: تحلیل داده-ها نشان داد که ویژگی¬های شخصیت مرزی، خشم، خصومت و پرخاشگری در معتادین خودکشی¬گرا بالاتر از معتادین غیر خودکشی¬گرا بود و همچنین افکار خودکشی، ویژگی¬های شخصیت مرزی و پرخاشگری در معتادین مصرف کننده مواد محرک بالاتر از معتادین مصرف کننده مواد مخدر یا مصرف کننده ترکیبی از مواد بود. نتیجه گیری: یافته¬های پژوهش حاکی از اهمیت پرخاشگری و شخصیت مرزی در افکار خودکشی است و همچنین از اهمیت نوع ماده مصرفی در افکار خودکشی و شخصیت مرزی و پرخاشگری که از عوامل مرتبط با افکار خودکشی هستند حکایت داشت. بنابراین غربالگری و شناسایی معتادینی که در آنها ویژگی¬های شخصیت مرزی و پرخاشگری بالا است و همچنین توجه به نوع ماده مصرفی برای پیشگیری از خودکشی ضروری به نظر می¬رسد.
ابراهیم صابر شهرکی اسحق رحیمیمان بوگر
در بین همه گروه های سنی، گروه جوان یکی از پرمخاطره ترین قشرهای جامعه است که افزایش بهزیستی روانی- اجتماعی و رفتارهای مرتبط با سلامت می تواند از مواجهه این قشر با عوامل مخاطره آمیز بکاهد. بنابراین هدف از پژوهش حاضر بررسی اثربخشی مداخله ارتقای سلامت بر بهزیستی روانی- اجتماعی و رفتارهای مرتبط با سلامت در دانشجویان بود. طرح پژوهش از نوع شبه آزمایشی بود. به این منظور تعداد 30 نفر از دانشجویان دانشکده روان شناسی و علوم تربیتی دانشگاه سمنان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل گماشته شدند و پرسشنامه جمعیت شناختی و نیمرخ سبک زندگی ارتقاءدهنده سلامت-2 را تکمیل کردند. ارزیابی در سه مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری صورت گرفت. داده ها با استفاده از spss-22 و تحلیل واریانس آمیخته با اندازه های مکرر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مداخله ارتقای سلامت بر بهزیستی روانی- اجتماعی، رفتارهای مرتبط با سلامت و بر شاخص کلی هر دو در دانشجویان اثربخش بوده است. با توجه به یافته های به دست آمده می توان نتیجه گرفت مداخلات ارتقای سلامت می توانند با افزایش بهزیستی روانی- اجتماعی و رفتارهای ارتقاءدهنده سلامت در دانشجویان آنها را در برابر رفتارهای مخاطره آمیز سلامت ایمن سازند و ملتزم کردن دانشجویان به گذراندن دوره ای آموزش سلامت در دانشگاه ها پیشنهاد می شود.
سکینه فولادوند منصوری محمد علی محمدی فر
پژوهش حاضر با هدف تعیین نقش پنج¬عامل شخصیت، هوش¬هیجانی و مدیریت¬زمان در پیش¬بینی خلاقیت اجرا شده است. روش پژوهش همبستگی و جامعه آماری شامل دانش¬آموزان دبیرستانی شهرستان مهدیشهر بوده که در سال تحصیلی 93-1392 مشغول به تحصیل بودند. از میان آن¬ها250 دانش¬آموز از مقطع دبیرستان به روش نمونه¬گیری طبقه¬ای تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای سنجش شامل فرم کوتاه60 سوالی مقیاس ویژگی¬های شخصیتی نئو، پرسشنامه صلاحیت¬هیجانی،¬ پرسشنامه شرح¬شخصیتی مدیریت¬زمان و آزمون سنجش خلاقیت تورنس فرمb بود. داده¬ها از طریق ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه( شیوه¬گام¬به¬گام) تحلیل شد. یافته¬ها نشان داد که رابطه بین هوش¬هیجانی با خلاقیت معنادار نیست بنابراین رابطه¬ای وجود ندارد، اما بین پنج-عامل شخصیت و خلاقیت در مولفه¬های مسولیت¬پذیری و انعطاف¬پذیری رابطه مثبت و معنادار، ودر مولفه روان-نژندی رابطه منفی و معناداری وجود دارد. رابطه بین مدیریت¬زمان با خلاقیت تنها در مولفه¬های توجه¬به¬کار و نوع تمرکز مثبت و معناداراست. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که انعطاف¬پذیری بیشترین ضریب تأثیر مثبت و معنادار را برای پیش¬بینی خلاقیت دارد و روان¬نژندی بعد از آن تأثیر منفی و معنادار برای پیش¬بینی خلاقیت دارد. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون برای پیش¬بینی خلاقیت براساس مولفه¬های مدیریت¬زمان نشان داد توجه¬به¬کار بیشترین ضریب تأثیر مثبت و معنادار رادارد. بعداز آن استراتژی¬عملکرد تأثیر منفی و معنادار و بعد از آن نوع تمرکز تأثیر مثبت و معنادار را دارد. یافته¬های تحقیق دارای تلویحات کاربردی می¬باشند.
معصومه مرادیان فرحناز کیان ارثی
زورگویی پیامدهای شدیدی برجای می گذارد طوری که آینده دانش آموزان و اطرافیان آنها را به خطر می اندازد، پژوهش ها نشان دادند که رابطه بین زورگویی کردن و قربانی شدن و سلامت روانشناختی دانش-آموزان معنادار است، مدیران آموزش و پرورش باید با یافتن متغیرها در پیش بینی و مقابله با این پدیده گام بردارند. دو مورد از جدیدترین این متغیرها حرمت خود و نگرش فرزند به والدین است. هدف پژوهش حاضر تعیین نقش حرمت خود و نگرش فرزند به والدین در پیش بینی زورگویی است. طرح پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی می باشد. نمونه پژوهش 400 نفر از دانش آموزان مقطع دبیرستان شهر بجنورد می باشد. روش نمونه گیری خوشه ای می باشد. از پرسش نامه سنجش رابطه نوجوانان همسال پارادا، پرسشنامه حرمت-خود روزنبرگ و پرسشنامه نگرش فرزند به والدین برزو و کریمی استفاده شد. به منظور تحلیل داده ها از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج نشان داد حرمت خود و نگرش فرزند به والدین، زورگویی را پیش بینی می کند. از آنجا که نگرش منفی فرزند به والدین از طریق سبک فرزندپروری مستبدانه والدین ایجاد می شود که در نتیجه باعث زورگویی در مدرسه می شود پیشنهاد والدین از سبک های فرزندپروری آگاه شوند و با تغییر دادن آنها از این پدیده پیشگیری کنند.
مرجان شاهی محمدعلی محمدی فر
هدف: مطالعه حاضر با هدف پیش¬بینی ناگویی هیجانی براساس اضطراب و سرشت و منش در دانش¬آموزان دبیرستانی انجام شد. مواد و روش: این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی (رگرسیون) بود. نمونه شامل 300 (152دختر و 148 پسر) دانش¬آموز دبیرستانی شهرستان سمنان بود که به روش نمونه¬گیری خوشه¬ای تصادفی انتخاب شدند. در این پژوهش از سه پرسشنامه¬ی ناگویی هیجانی تورنتو، پرسشنامه¬ی سرشت و منش کلونینجر و پرسشنامه¬ی صفت – حالت اضطراب استفاده شد. یافته¬ها: تحلیل داده¬ها نشان داد که صفت و حالت اضطراب و سه زیر مقیاس خود راهبری، همکاری و پایداری سرشت و منش نقش معناداری در پیش¬بینی ناگویی هیجانی دارند. علاوه بر این نتایج حاکی از آن بود که در متغیرهای پژوهش با توجه به جنسیت تفاوت معناداری وجود دارد و همچنین افرادی که از نظر اجتماعی- اقتصادی در جایگاه پایین¬تری قرار دارند در صفت ناگویی هیجانی نمره بالاتری دریافت می¬کنند. نتیجه¬گیری: این یافته¬ها بیانگر نقش و اهمیت سطح اضطراب و ویژگی¬های شخصیتی سرشت و منش در شناسایی بهتر افراد مبتلا به ناگویی هیجانی و حتی پیشگیری از بروز این مشکل می¬باشد.
اکرم آبادیان محمود نجفی
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه شخصیت و حالات عاطفی مثبت و منفی با تعهد سازمانی است. بدین منظور 400 نفر از معلمان سازمان آموزش و پرورش شهرستان بابل با روش نمونه گیری تصادفی طبقه ایی چند مرحله ایی انتخاب شدند. عوامل شخصیت توسط پرسشنامه شخصیت neo- ffi-و حالات عاطفی توسط پرسشنامه عاطفه مثبت و منفی مرزوک و کولارز(1998) و تعهد سازمانی توسط پرسشنامه پورتر(1979)مورد ارزیابی قرار گرفت. بر اساس تحلیل هم بستگی صفات برونگرایی، دلپذیری و باوجدان بودن با تعهد سازمانی ارتباط مثبت داشتند.در صورتی که روان رنجورخویی با تعهد سازمانی ارتباط منفی نشان داد. بر اساس تحلیل رگرسیون گام به گام عاطفه مثبت توسط برونگرایی(به طور مثبت)و توسط روان رنجورخویی(به طور منفی). همچنین عاطفه منفی توسط برون گرایی و دلپذیری(به طور منفی) و توسط روان رنجورخویی (به طور مثبت) پیش بینی شده اند. از میان متغیر های شخصیت و حالات عاطفی، مولفه عاطفه مثبت بهترین پیشبینی کننده تعهد سازمانی میباشد.نتیجه گیری: چنانچه مدیران سازمان ها در ارتباط با کارکنان به حالات عاطفی آن ها نیز توجه نمایند و در پی تقویت عواطف مثبت و کاهش عواطف منفی کارکنان خویش برآیند، تعهد سازمانی افزایش می یابد و در نهایت سازمانی پویا تر و موفق تر خواهند داشت کلیدواژه: شخصیت، حالات عاطفی مثبت و منفی، تعهدسازمانی.
حسینعلی جعفری علی محمد رضایی
هدف پژوهش حاضر تعیین ویژگی های روانسنجی پرسشنامه بهره موفقیت و رابطه آن با پیشرفت تحصیلی بود. پژوهش حاضر توصیفی و از نوع مطالعات همبستگی می باشد. 350 دانشجوی دختر و پسر دانشگاه سمنان با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. و پرسشنامه بهره موفقیت را تکمیل نمودند. پایایی پرسشنامه به کمک روش همسانی درونی (آلفای کرونباخ) سنجیده شد. و روایی آن نیز از طریق تعیین ضریب همبستگی این پرسشنامه با "مقیاس بهزیستی روانشناختی ریف (84سوالی)"، "مقیاس خودشکوفایی اهواز (25 سوالی)" و "پرسشنامه افسردگی بک (21 سوالی) " محاسبه شد. نتایج تحلیل عاملی نشان داد که پرسشنامه بهره موفقیت از چهار عامل اشباع شده است که پایایی این چهار عامل به ترتیب عبارت است از: اراده تحصیلی 61/0= α، شهروندی متمایز 69/0= α، درگیر شدن در یادگیری 71/0= α، و دید مثبت 67/0= α. سوالهای عامل پنجم یعنی ارتباط اجتماعی (30، 31، 32)، روی عامل مربوط بارهای عاملی کمتر از 30/0 داشت، ولذا به این خاطر از نسخه نهایی کنار گذاشه شد. پایایی کلی پرسشنامه نیز 82/0 به دست آمد. همچنین مطالعات روایی نشان داد که بین پرسشنامه بهره موفقیت با دو مقیاس بهزیستی روانشناختی (60/0=r) و خودشکوفایی (24/0=r ) ارتباط مثبت و معنادار وجود داشت و با پرسشنامه افسردگی بک (48/0-=r ) رابطه منفی وجود داشت. همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که بین بهره موفقیت و پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت معنادار وجود دارد (44/0=r ). در مجموع با توجه نتایج روایی و پایایی می توان از پرسشنامه بهره موفقیت در پژوهش های روانشناختی استفاده کرد.
معصومه عبدالهی محمود نجفی
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه هوش هیجانی و ناگویی خلقی با نشانه های اختلال شخصیت مرزی صورت گرفت. طرح این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علوم پزشکی سمنان بود که در سال تحصیلی 93-92 مشغول تحصیل بودند. نمونه شامل 350 نفر از دانشجویان بود که به شیوه نمونه گیری طبقه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بود از مقیاس شخصیتی مرزی، مقیاس هوش هیجانی شوت و مقیاس ناگویی خلقی تورنتو که توسط شرکت کنندگان تکمیل شد. داده ها با استفاده از روش همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام تحلیل شد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که همه مولفه های هوش هیجانی شامل تنظیم هیجانات، بیان هیجانات و بهره برداری از هیجانات با اختلال شخصیت مرزی رابطه منفی و معنی دار و مولفه های ناگویی خلقی شامل دشواری در تشخیص، دشواری در توصیف و جهت گیری بیرونی با اختلال شخصیت مرزی رابطه مثبت و معنی داری دارند. علاوه بر آن یافته ها بیانگر آن بود که از بین مولفه های هوش هیجانی مولفه بیان هیجانات تنها پیش بینی کننده اختلال شخصیت مرزی بود و توانسته است 4 درصد از واریانس اختلال شخصیت مرزی را تبیین نماید. یافته دیگر این پژوهش مبنی بر پیش بینی شخصیت مرزی بر اساس ناگویی خلقی نشان داد از بین مولفه های ناگویی خلقی تنها مولفه دشواری در تشخیص وارد معادله شده و توانسته 34 درصد از واریانس شخصیت مرزی را تبیین نماید. بنابراین طبق نتایج پژوهش حاضر، بین هوش هیجانی و ناگویی خلقی با اختلال شخصیت مرزی ارتباط وجود دارد.
ساره ناظری محمود نجفی
تنظیم شناختی هیجان یکی از عوامل مهم در عملکرد روانی سالم است. در واقع یکی از عوامل اصلی علل ایجاد مشکلات روانی اختلال در تنظیم هیجان می باشد. از این جهت شناخت عوامل تاثیر گذار بر استفاده از راهبردهای مثبت و منفی تنظیم هیجان امری مهم تلقی می شود. هدف از پژوهش حاضر تعیین رابطه سبکهای دلبستگی و ابعاد شخصیت با راهبردهای تنظیم هیجان بود. نمونه شامل 393 دانشجو بود. از این تعداد 173 نفر پسر و 220 نفر دختر، با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان دانشجویان دانشگاه سمنان انتخاب شدند. روش تحلیل داده ها ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام بود. ابزارهای جمع آوری اطلاعات عبارت بودند از: پرسشنامه تنظیم هیجان جان و گروس، پرسشنامه دلبستگی بارتلمیو و هرویتز و پرسشنامه پنج عامل شخصیت)نئو( مک کری و کاستا. نتایج پژوهش نشان داد که سبک دلبستگی ایمن با ارزیابی مجدد رابطه مثبت معنادار و با سرکوبی رابطه منفی معنی دار دارد. سبک دلبستگی ترسان با سرکوبی رابطه مثبت معنی دار دارد. سبک دلبستگی اشتغالی و انفصالی با ارزیابی مجدد رابطه منفی معنادار و با سرکوبی رابطه مثبت معنی دار دارد. روان رنجورخویی با ارزیابی مجدد رابطه منفی معنی دار و با سرکوبی رابطه مثبت معنی دار دارد. همچنین ویژگی های برون گرایی، تجربه پذیری و توافق پذیری و با وجدان بودن با ارزیابی مجدد رابطه مثبت معنادار دارند. ویژگی های برون گرایی، تجربه پذیری، توافق پذیری با سرکوبی رابطه منفی معنی دار دارد. افزون بر این نتایج رگرسیون گام به گام نشان داد که سبک دلبستگی ایمن استفاده کمتر از راهبرد سرکوبی و سبک دلبستگی انفصالی استفاده کمتر از راهبرد ارزیابی مجدد، همچنین برون گرایی استفاده کمتر از راهبرد سرکوبی و روان رنجوری استفاده کمتر از راهبرد ارزیابی مجدد را به طور معنی داری پیش بینی می کنند. یافته های پژوهش حاضر به درک ما از عوامل اساسی در استفاده از راهبردهای تنظیم هیجان کمک می کند.
علی حسن نیاه محمود نجفی
هدف از این پژوهش مقایسه اثر بخشی روش آموزش چند حسی فرنالد و کاربرد تدابیر یادیارها در بهبود مشکلات دیکته نویسی دانش آموزان دختر پایه سوم ابتدایی دارای اختلال دیکته بود. روش پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه ی آماری شامل دانش آموزان مبتلا به اختلال دیکته مراجعه کننده به مرکز ناتوانی های یادگیری صدرای شهرستان تربت حیدریه در آذر ماه 1393 بود که به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب و 36 نفر دانش آموز دختر به عنوان نمونه نهایی گزینش و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل جایگزین شدند (12دانش آموز روش آموزش چند حسی فرنالد، 12 دانش آموز روش تدابیر یادیارها و 12 دانش آموز گروه کنترل). ابزارهای مورد استفاده عبارت بودند از: مقیاس تجدید نظر شده ی هوشی وکسلر کودکان و آزمون تشخیصی اختلال بیان نوشتاری (مولفه املا) باعزت (1389). گروه آزمایشی اول روش آموزش چند حسی فرنالد را در 8 جلسه 45 دقیقه ای و گروه آزمایشی دوم روش تدابیر یادیارها را در 8 جلسه 45 دقیقه ای دریافت نمودند، اما گروه کنترل هیچ مداخله ای دریافت نکرد.
سهیلا دینی محمود نجفی
چکیده پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه ی جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی و احساس تنهایی با پیشرفت تحصیلی صورت گرفت. این پژوهش به روش همبستگی انجام گرفته است. جامعه ی آماری پژوهش حاضر شامل تمامی دانش آموزان دختر پایه ی سوم دبیرستان شهر تهران در سال تحصیلی 92-1391 بودند . نمونه ی پژوهش شامل 200 نفر از دانش آموزان دختر پایه ی سوم دبیرستان در رشته های ریاضی فیزیک، علوم تجربی و علوم انسانی بودند که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند.ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه ی احساس تنهایی دهشیری و همکاران (1386) و مقیاس زمینه یابی جهت گیری هدف پیشرفت اجتماعی ( sagos ) و معدل کل دانش آموزان. داده های به دست آمده، از طریق ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون گام به گام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از آزمونهای آماری نشان داد که بین احساس تنهایی و پیشرفت تحصیلی رابطه معکوس و معنا دار وجود دارد، در حالیکه بین هیچ یک از مولفه های جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی و پیشرفت تحصیلی رابطه ی معنادار به دست نیامد. واژه های کلیدی: جهت گیری اهداف پیشرفت اجتماعی، احساس تنهایی، پیشرفت تحصیلی
عمادالدّین احراری محمود نجفی
پیشرفت تحصیلی و عوامل مرتبط با آن، از جمله مسائل مهمی است که مورد توجه پژوهشگران، متخصصان، و دست اندرکاران آموزش و پرورش است. هدف از این مطالعه نیز بررسی رابطه هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی و نقش واسطه ای حرمت خود و حمایت اجتماعی در این رابطه بود. روش پژوهش در این مطالعه ¬همبستگی بود که از نوع مطالعات توصیفی می¬باشد. 360 نفر از دانش آموزان مقطع متوسطه با روش نمونه گیری خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار های پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه مهارت و صلاحیت هیجانی، حرمت خود (روزنبرگ)، پرسشنامه حمایت اجتماعی ادراک شده چندبعدی. داده های حاصل با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تحلیل قرار گرفتند. همچنین برای مقایسه متغیرهای پژوهش در دو جنس از تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره و t مستقل استفاده شد. نتایج حاکی از آن بود که هوش هیجانی با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معناداری داشت . علاوه بر آن بین حرمت خود و حمایت اجتماعی نیز با پیشرفت تحصیلی رابطه مثبت و معنی داری بدست آمد. همچنین یافته ها نشان داد که هوش هیجانی با حرمت خود و حمایت اجتماعی رابطه ی مثبت و معناداری داشت و حرمت خود و حمایت اجتماعی در رابطه ی بین هوش هیجانی و پیشرفت تحصیلی، نقش واسطه ای داشتند. بنابراین نتایج حاکی از اهمیت و نقش حرمت خود، حمایت اجتماعی، و هوش هیجانی در ارتقای پیشرفت تحصیلی بود که باید مد نظر متخصصان و مسئولین آموزش و پرورش قرار گیرد.
صدیقه کریمی محمود نجفی
هدف از پژوهش مقایسه ی اختلالات رفتاری، عزت نفس، و رضایت از زندگی در نوجوانان بی سرپرست و عادی بود. طرح این پژوهش از نوع علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را نوجوانان بی سرپرست دختر و پسر شهر سمنان و شهر تهران و نوجوانان عادی مدارس شهر سمنان و مدارس شهر تهران تشکیل می دهند. 60 نفر با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند که گروه دانش آموزان بی سرپرست بودند و 60 نفر با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند که گروه دانش آموزان عادی بودند. شرکت کنندگان پرسشنامه ی اختلالات رفتاری آیشنباخ، عزت نفس روزنبرگ، و پرسشنامه رضایت از زندگی داینر را تکمیل نمودند. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری استفاده شد. نتایج نشان داد که میانگین نمرات اختلالات رفتاری، عزت نفس و رضایت از زندگی در بین نوجوانان بی سرپرست و عادی تفاوت معناداری دارد. نمرات اختلالات رفتاری نوجوانان بی سرپرست بالاتر از نمرات نوجوانان عادی بود و نمرات رضایت از زندگی و عزت نفس نوجوانان عادی بیشتر از نمرات نوجوانان بی سرپرست بود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که نوجوانان بی سرپرست در مقایسه با نوجوانان عادی دارای مشکلات بیشتری می باشند و این موضوع حاکی از نیاز به توجه بیشتر و برنامه ریزی بهتر برای نوجوانان بی سرپرست می باشد.
شیما حداد معصومه خسروی
هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی عملکرد توجه در افراد وابسته به متآمفتامین و افراد غیر وابسته می باشد. طرح پژوهش حاضر از نوع علی – مقایسه ای است. 30 فرد وابسته به متآمفتامین که بر حسب مصاحبه ی تشخیصی روانپزشک و ملاک های dsm، تشخیص وابستگی به متآمفتامین گرفته بودند، از بین کلینیک های تخصصی ترک اعتیاد شهرستان ساوه انتخاب شدند. 30 فرد غیر وابسته نیز به صورت همتا با گروه وابسته ( از لحاظ سن، جنس و سطح تحصیلات)، از دو شرکت صنعتی این شهرستان انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها، از نسخه 21 گزینه ای اثر استروپ ،آزمون نشانه دهی فضایی و آزمون اثرسایمون که از آزمون های بخش توجه نرم افزار coglab هستند استفاده شده است.
بیتا نشان شاهجویی علی رضا پیرخائفی
پژوهش حاضربا هدف بررسی تأثیر آموزش خلاقیت بر نیمرخ عصب روانشناختی ادراک ریاضی دانش آموزان انجام شد. روش : طرح پژوهش شبه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. آموزش خلاقیت براساس بسته آموزش تدوینی در12 جلسه 45 دقیقه برای گروه آزمایش اجراشد. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان پایه سوم الی ششم ابتدایی در سال تحصیلی 92-91 شهرستان گرمسار بود. به منظور انجام پژوهش 30 دانش آموز 9 الی 12 سال بر اساس نمره ریاضی و سایر عوامل همتاسازی شده به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم گردیدند.ابزار پژوهش شامل آزمون ویسکانسین ،مکعبات کهس وحافظه بالینی وکسلر وفرم ب خلاقیت تورنس بود.. آموزش خلاقیت براساس بسته آموزش تدوینی بود که در12 جلسه 45 دقیقه برای گروه آزمایش اجراشد .داده های بدست آمده با استفاده از روش تحلیل واریانس، کواریانس تحلیل شد. یافته ها : تحلیل کوواریانس نشان داد که آموزش خلاقیت توانسته به ترتیب به میزان 1/77 درصد ادراک فضایی ،7/65 درصد حافظه بالینی و 14 درصد کارکرد اجرایی گروه آزمایش را نسبت به گروه کنترل افزایش دهد. همچنین تحلیل ها نشان داد که خلاقیت دانش آموزان گروه آزمایش نسبت به گروه کنترل به میزان 6/49 درصد افزایش یافته است. نتیجه گیری : براساس یافته های بدست آمده از دو گروه آزمایش و کنترل می توان نتیجه گرفت که آموزش خلاقیت می تواند موجب افزایش ادراک فضایی ،و توان حافظه ریاضی در دانش آموزان تحت تعلیم گردد .
شیرین حامد تابعی علی محمد رضایی
مقدمه: سرطان یکی از مهم ترین بیماری های قرن حاضر و دومین علت مرگ و میر بعد از بیماری های قلب و عروق است. بیماران مبتلا به سرطان به طور معمول دامنه ای از علائم شامل درد و انواع ناراحتی های جسمی و روانی را تجربه می کنند. هدف پژوهش حاضر مقایسه ی پریشانی روانی، کیفیت زندگی و نظم جویی شناختی هیجان در بیماران سرطانی و افراد عادی است. روش: طرح پژوهشی حاضر علی-مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش کلیه بیماران سرطانی بیمارستان امید مشهد و همراهان آنها تشکیل می دادند، حجم نمونه در این پژوهش 70 نفر بود که در هر گروه 35 نفر قرار گرفتند. شیوه ی انتخاب بدین صورت بود که با مراجعه به پرونده های بیماران و نوع سرطان که از نوع دستگاه گوارش و دستگاه های مربوطه بود، با توجه به ملاک های مورد نظر در طی هر روز انتخاب می شدند. از تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیره برای تحلیل داده ها استفاده شد.
سیده زهره حسینی محمود نجفی
مصرف مواد یکی از جدی ترین معضلات بشری در سال های اخیر و یکی از پیچیده ترین پدیده های انسانی است و هر روز بر شمار قربانیان مصرف مواد افزوده می شود. برای بررسی و شناخت پدیده اعتیاد توجه به جنبه های فردی، ژنتیکی و روانی لازم و ضروری است. هدف پژوهش حاضر مقایسه ناگویی خلقی، سرشت و منش و پرخاشگری در افراد معتاد و افراد سالم بود. روش پژوهش علی-مقایسه ای بود. نمونه ای به حجم 80 نفر فرد معتاد و 80 نفر فرد عادی با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از پرسشنامه ناگویی خلقی تورنتو، پرسشنامه سرشتی و منشی کلونینجر و پرسشنامه پرخاشگری باس و پری. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چند متغیره و تک متغیری تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین مولفه های ناگویی خلقی و مولفه های پرخاشگری بین افراد معتاد و افراد عادی تفاوت معناداری وجود دارد. بدین صورت که نمرات مولفه های ناگویی خلقی و پرخاشگری در افراد معتاد بیش از افراد عادی بود. همچنین مولفه های آسیب و نوجویی در متغیر سرشت و منش در افراد معتاد بیشتر از افراد عادی بود و مولفه های خود رهبری، مشارکت و پشتکار در افراد معتاد کمتر از افراد عادی بود. در مولفه های پاداش-وابستگی و خودتعالی تفاوتی بین دو گروه یافت نشد. این مطالعه در راستای پژوهش های معطوف به بررسی ابعاد شخصیتی زیر بنایی دخیل در اعتیاد، می تواند در جهت شناخت دقیق تر عوامل دخیل در این پدیده و ارایه راهکارهای مناسب جهت پیشگیری ودرمان یاری رسان باشد.
سیده صغری حسینی اسحق رحیمیان بوگر
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط بین عوامل محافظتی تاب آوری و جمعیت شناختی با توجه به نقش واسطه ای ثبات هیجانی بر بهزیستی جامع انجام شده است. یک مطالعه توصیفی مقطعی 360 دانش آموز از مدارس شهرستان فیروز آباد که در سال تحصیلی 93 مشغول تحصیل بودند به شیوه ی نمونه گیری خوشه ای طبقه ای انتخاب شدند. جمع آوری اطلاعات با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس بهزیستی جامع نوجوانان، مقیاس عوامل محافظتی تاب آوری و مقیاس ثبات هیجانی انجام گرفت. برای تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از نرم افزار spss و همچنین lisrel 8.80 برای معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل ماتریس همبستگی متغیر ها نشان داد بین بهزیستی جامع و ثبات هیجانی همبستگی مثبت معناداری وجود داشت (01/0>p). بهزیستی جامع با عوامل محافظتی تاب آوری نیز همبستگی مثبت معناداری دارد (01/0>p). نتایج مدل یابی معادلات ساختاری در پژوهش حاضر نشان می دهد بزرگترین ضریب مسیر در مدل مربوط به تاثیر ثبات هیجانی بر بهزیستی جامع (76/0=? ، 01/0< p) می باشد و پایین ترین ضریب مسیر مربوط به تاثیر متغیر جمعیت شناختی بر بهزیستی جامع (17/-=?، 01/0>p)است.. ضریب مسیر برای تاب آوری بر بهزیستی جامع (65/0=?، 01/0>p)،.ضریب مسیر برای تاب آوری بر ثبات هیجانی (68/0=?، 01/0>p) و ضریب مسیر برای عوامل جمعیت شناختی بر ثبات هیجانی (20/0-=?،01/0>p)بود. ضریب مسیر برای عوامل جمعیت شناختی بر تاب آوری (15/0=?، 01/0>p) می باشد. عوامل جمعیت شناختی به طور غیر مستقیم بر بهزیستی جامع تاثیر می گذارد. همچنین عوامل محافظتی تاب آوری به صورت غیر مستقیم بر بهزیستی جامع تاثیر می گذارد. ویژگی های جمعیت شناختی به صورت غیر مستقیم بر ثبات هیجانی تاثیر می گذارد. مسیر عوامل محافظتی تاب آوری بر ثبات هیجانی نیز معنادار است (68/0=?، 01/0>p) که به نوبه خود بر بهزیستی جامع موثر است. تمامی مسیرها در پژوهش حاضر معنادار می باشند. شاخصrmsea نیز در پژوهش حاضر برابر با 082/0 بدست آمد که مقدار مطلوبی است و بیانگر برازش مطلوب مدل با داده ها می باشد. علاوه بر نتایج مدل یابی معادلات ساختاری نتایج تحلیل رگرسیون نیز نشان می دهد متغیر ثبات هیجانی بر پیش بینی بهزیستی جامع معنی دار است (001/0>p) و این متغیر قادر است تغییرات مربوط به بهزیستی را پیش بینی کند، در مجموع 51 درصد از بهزیستی را تبیین می نماید (51/0=r2). سهم ثبات هیجانی در تبیین بهزیستی 51/0 واریانس بهزیستی است (512/0=adj)، متغیر تاب آوری بر پیش بینی بهزیستی معنی دار است (001/0>p) و در مجموع 58/0 از بهزیستی را تبیین می نماید (58=r2)، سهم ثبات هیجانی در کنار تاب آوری در تبیین بهزیستی برابر با 58/0 است ، که نشان داد در صورت تعمیم نمونه مورد مطالعه به جامعه اصلی نیز این متغیر قادر به تبیین 58/0 واریانس بهزیستی است (584/0= adjr2). متغیر ثبات هیجانی مهم تر از تاب آوری است. وزن ثبات هیجانی (762/=b)، (528/13=t) و (001/0>p) نشان می دهد که این متغیر می تواند در کنار متغیر تاب آوری تغییرات مربوط به بهزیستی را تبیین نماید که در صورت تعمیم نمونه مورد مطالعه به جامعه اصلی، وزن ثبات هیجانی 557/0 (?) خواهد بود. با توجه به نقش معنادار عوامل محافظتی تاب آوری و جمعیت شناختی و ثبات هیجانی بر بهزیستی جامع و همچنین تایید نقش واسطه ای ثبات هیجانی بر عوامل محافظتی تاب آوری و جمعیت شناختی مشخص شد در پیش بینی بهزیستی جامع ثبات هیجانی و عوامل محافظتی تاب آوری این دو مهمترین نقش را در بهزیستی نوجوانان دارند. امید است نتایج پژوهش حاضر مورد توجه متخصصین روانشناس و سایر مراقبت کنندگان سلامت قرار گیرد و پیشگیری هایی در زمینه سلامت نوجوانان صورت گیرد.
محمود نجفی حسن احدی
هدف پژوهش حاضر، ارائه الگوی پیش بین رضامندی زندگی بر اساس سازه های روانشناسی مثبت گرا بود. بدین منظور 1000نفراز کارکنان دانشگاههای تهران با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای تصادفی انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه های بهزیستی معنوی، دینداری، امیدواری، خوش بینی، عزت نفس، خودکارآمدی و رضامندی زندگی بود. داده-ها با استفاده از روش تحلیل مسیر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که مدل اولیه ارائه شده، تنها در بعضی شاخص ها برازش داشت و بنابراین تعدیل شد و مدل تعدیل شده برازش بهتری با داده ها نشان داد. آشکار شد که متغیرهای معنویت، دینداری، امیدواری، عزت نفس و خودکارآمدی رابطه مستقیم معناداری با رضامندی زندگی دارند. همچنین بین متغیرهای معنویت و دینداری به واسطه متغیرهای امیدواری، خوش بینی، عزت نفس، و خودکارآمدی با رضامندی زندگی رابطه غیر مستقیم معنی داری یافت شد. بین متغیر های جنس، وضعیت تاهل و وضعیت اقتصادی با رضامندی زندگی رابطه معناداری وجود نداشت. در پژوهش حاضر نقش سازه های روانشناسی مثبت گرا بر رضامندی زندگی تأیید شد که این یافته بیانگر اهمیت نقش سازه های روانشناسی مثبت گرا در رضامند ی زندگی است.