نام پژوهشگر: فردین فرجی

ررسی تعیین اثر درمان اضافی عفونت هلیکو باکتر پیلوری بر روی شدت سردرد در بیماران با سردرد ایدیوپاتیک
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان مرکزی 1390
  نرجس فراهانی   فردین فرجی

چکیده موضوع :بررسی تعیین اثر درمان اضافی عفونت هلیکو باکتر پیلوری بر روی شدت سردرد در بیماران با سردرد ایدیوپاتیک استاد راهنما :دکتر فرجی متخصص مغز و اعصاب ، استاد یار دانشگاه - دکتر نادر زرین فر متخصص بیماری های عفونی، استاد یار دانشگاه نگارش :نرجس فراهانی مقدمه: سردرد شایعترین علت مراجعه بیماران به پزشک می باشد که تقریباٌ همه اشخاص آن را تجربه کرده اند حدود 90 % افراد در طول سال حداقل یکبار دچار سردرد می شوند. مواردی از سردرد شدید و نا توان کننده سالیانه در حداقل 40 % افراد در سراسر جهان گزارش می شود. میزان شیوع هلیکوباکترپیلوری در نقاط مختلف جهان متفاوت بوده. در کشورهای در حال توسعه 80 % از جمعیت تا سن 20 سالگی آلوده می شوند. طبق تئوری های مطرح شده در مقالات هلیکوباکتر هر چند محدود به معده است اما باعث پاسخ سیستمیک شدید در بدن در نقاطی به جز دستگاه گوارش می شود باتوجه با اینکه میزان شیوع سردرد و عفونت با هلیکوباکتر پیلوری در جامعه بالاست میتوان با بررسی اثر درمانی عفونت هلیکوباکترپیلوری برروی شدت سردرد موفقیت زیادی در درمان سردرد به دست آورد. مواد و روش کار از میان مراجعه کنندگان با شکایت سردرد در صورتی که معاینه (ihs) در ابتدا بر اساس معیارهای کامل سیستمیک و نورولوژی و انجام کارهای پاراکلنیکال علت خاصی برای سردرد آنها پیدا نشود برای بیمار آزمایش هلیکوباکترپیلوری به روش سرولوژی(الایزا)در آزمایشگاه مرجع انجام میشود، بیمارانی که نتیجه آزمایش آنها مثبت اعلام شود وبا توجه به داشتن معیارهای ورودی نامبرده به عنوان گروه مورد وارد مطالعه میشوند گروه شاهد مشابه گروه مورد هستند .هردو گروه فوق فرم سوالات میداس را کامل میکنند و گروه مورد هم درمان هلیکوباکترپیلوری و هم درمان سردرد را تواما دریافت میکنند گروه شاهد فقط درمان سردرد را دریافت می کند، در پایان دوره درمانی مجددا سوالات میداس توسط بیماران پاسخ داده می شود نوع مطالعه از نوع کارآزمایی بالینی می باشد نتایج : . 21/ 28 و 9 / میانگین میداس 1 و 2 در گروه مورد به ترتیب 8 میانگین میداس 1 و 2 در گروه شاهد به ترتیب 25 و 20 7- و در گروه شاهد 5- محاسبه شد / اختلاف میانگین میداس در گروه مورد 7 بحث و نتیجه گیری : بر طبق این مطالعه اختلاف معنی داری بین میانگین کاهش شدت سر درد در هر دو گروه وجود دارد به این معنا که با درمان اضافی عفونت هلیکوباکتر در گروه مورد میزان شدت سر درد نسبت به گروه شاهد کاهش بیشتری داشته این نتیجه در افراد شهری نسبت به روستایی در زنان نسبت به مردان در افراد با تحصلات بالاتر و افراد ازدواج کرده نیز صدق می کند. لغات کلیدی: هلیکوباکتر – سردرد- میداس

اثر تمرینات یوگا و ثبات مرکزی بر تعادل و ناهنجاری قامت زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  مرضیه معصومی   شهناز شهرجردی

اثر تمرینات یوگا و ثبات مرکزی بر تعادل و ناهنجاری قامت زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس چکیده مقدمه: مولتیپل اسکلروزیس شایع ترین بیماری نورولوژی پیش رونده در جوانان بالغ می باشد. این بیماری باعث تخریب میلین در آکسون های عصبی شده وباعث ضایعات عملکردی می شود. یکی از مناطق مهم درگیر درms مخچه می باشد. مشکل در این ساختار باعث ایجاد اختلال در تعادل و غیره می شود که به تبع آن کیفیت زندگی کاهش می یابد. بنابراین استفاده از روش های کم هزینه و بدون عوارض جانبی برای برطرف کردن این مشکل ضروری به نظر می رسد. مواد و روش ها:در این تحقیق نیمه تجربی از بین زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس مراجعه کننده به مطب متخصصین مغز واعصاب، انجمن ام اس و فیزیوتراپی های شهر اراک، تعدا 33 نفر (سن: 45-25 سال و edss=2-6)انتخاب ودر سه گروه کنترل(9نفر)، یوگا(12نفر)، ثبات مرکزی (12نفر) قرار گرفتند. گروه تمرینات یوگا به مدت 8 هفته ( 3 جلسه در هفته و هر جلسه 70-60 دقیقه) و گروه تمرینات ثبات مرکزی به مدت 8 هفته (2 جلسه در هفته و هر جلسه 40-30 دقیقه) تمرینات را اجرا نمودند. در این پژوهش قبل و بعد از کامل شدن جلسات درمانی جهت ارزیابی تعادل و ناهنجاری قامت به ترتیب از آزمون تعادلی برگ ودستگاه فورمتریک 4بعدی دایرز آلمان استفاده شد. تحلیل داده ها به کمک نرم افزار spssنسخه 16 با استفاده از آزمون های tمستقل و t زوجی وتحلیل واریانس یک طرفه در سطح اطمینان 95درصد (p?0.05) انجام شد. یافته ها: بین میانگین داده های پیش آزمون و پس آزمون تعادل گروه یوگا(sig:000/0) و ثبات مرکزی sig:0/000)) اختلاف معناداری وجود دارد، ولی بین میانگین پیش آزمون و پس آزمون ناهنجاری قامت گروه یوگا(sig:0/749) و ثبات مرکزی (sig:0/821) اختلاف معناداری وجود ندارد. آنووا نشان داد که بین میانگین داده های پس آزمون تعادل (sig=0/000) سه گروه اختلاف معنی داری وجود دارد ولی در پس آزمون ناهنجاری قامت (sig=0/761) وجود ندارد. نتیجه گیری:تمرینات یوگا و ثبات مرکزی به صورت مداوم و با فرض ثابت بودن شرایط بیمار باعث بهبودی در تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس شد و تاثیر این دو نوع تمرینات بر تعادل یکسان است. کلید واژه ها: مولتیپل اسکلروزیس، یوگا، ثبات مرکزی، تعادل، راستای قامت

بررسی تاثیر مصرف خوراکی ملاتونین بر ویژگی های الکتروفیزیولوژیک بینایی، حسی و مهارت حرکتی ظریف دست غالب در مبتلایان به مالتیپل اسکلروزیس
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان مرکزی - دانشکده پزشکی اراک 1392
  هاله رفیع پور   علیرضا جمشیدی فرد

مقدمه:مطالعات مختلف نشان می دهد که ملاتونین به عنوان یک ماده نوروپروتکتیو در اختلالات نورودژنراتیو است و میزان آن در بیماران rrms کاهش می یابد. اهداف:بررسی تأثیرات ملاتونین بر ویژگی های بینایی و مهارت حرکتی دست غالب در بیماران مبتلا بهms روش ها:34 بیمار مبتلا به ms به این مطالعه دعوت شدند بررسی ها با استفاده از ثبت ,vep ssepوotdtو (vfq-25) قبل و پس از مصرف قرص 3 میلی گرمی ملاتونین صورت گرفت. از بیماران در ساعت 9:00 صبح، جهت اندازه گیری سطح سرمی ملاتونین نمونه خون گرفته شد و پس از انجام ثبت اولیهvep ، ssep,otdt اولین پرسشنامه vfq-25 تکمیل می شد. پس از انجام مراحل فوق 3 میلی گرم ملاتونین به صورت قرص به بیمار داده می شدو پس از گذشت 50 دقیقه از مصرف قرص نمونه خون دوم گرفته و ثبت vep ,ssep,otdt,تکرار می گردید. از بیماران خواسته شد که قرص را به مدت 14 شب استفاده نمایند. در روز شانزدهم سومین نمونه خون گرفته می شد وثبت مجدد vep,ssep,otdt و تکمیل vfq-25صورت گرفت. نتایج:در تمام بیماران سطح ملاتونین افزایش یافته که در بار سوم این افزایش بیشتر چشم گیر بود.دومین otdt کمی بهتر بود ولی اختلاف معنی دار آماری بین نتایج سومین مرحله با مرحله اول وجود داشت. بحث:یافته اصلی اثر موثر ملاتونین بر علائم حسی-حرکتی بیماران msبود. vep قسمت حسی بینایی را بررسی نموده و پرسشنامه قسمت عملکردی بینایی را بررسی مینماید. tdt برای بررسی حرکت دست غالب استفاده شد که همبستگی معنی دار آماری را نشان داد. ssep نمی تواند در تغییرات حسی حرکتی بیماران مفید باشد. نتیجه گیری: یافته ها بهبود عملکرد را در حرکت و بینایی بیماران نشان داده که نیاز به بررسی بیشتر دارد. وازگان کلیدی: مالتیپل اسکلروزیس،ملاتونین،vep,ssep,vfq-25,otdt

مقایسه اثر دو داروی فلوکستین و سیتالوپرام در توانایی حرکتی بیماران دچار سکته مغزی از نوع ایسکمیک
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان مرکزی - دانشکده پزشکی اراک 1393
  محمد صالح صدری   فردین فرجی

روش کار : این مطالعه بصورت یک پژوهش کارآزمایی بالینی تصادفی بر روی 87 بیمار مبتلا به سکته مغزی ایسکمیک حاد که در سه گروه فلوکستین، سیتالوپرام و کنترل تقسیم شدند، انجام گرفت. برای بیماران گروه فلوکستین علاوه بر درمان استاندارد (شامل روزانه 75 میلی گرم داروی ضد پلاکت پلاویکس)، روزانه (یکبار در روز)، 10 میلی گرم کپسول فلوکستین هم به مدت دو ماه تجویز شد، در گروه سیتالوپرام علاوه بر درمان استاندارد، روزانه 20 میلی گرم قرص سیتالوپرام نیز به مدت دو ماه تجویز گردید و برای گروه کنترل هم علاوه بر درمان استاندارد، به طور روزاته پلاسبو (دارونما) برای دو ماه تجویز شد. در شروع مطالعه همراه با اطلاعات اولیه بیماران، فرم محاسبه امتیاز cnss هم برای ارزیابی شدت نقص عصبی- حرکتی بیماران تکمیل شد. در پایان ماه دوم هم مجددا فرم محاسبه امتیاز cnss توسط پژوهشگر تکمیل و در فرم جمع آوری اطلاعات ثبت شد و سپس داده های بدست آمده با استفاده از نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته ها : نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد که از نظر فاکتورهای زمینه ای اختلاف آماری معنی داری در سه گروه فلوکسیتین، سیتالوپرام و کنترل (پلاسبو) وجود ندارد، بین سه گروه از لحاظ نمره cnssپیش از درمان و هم چنین نمره cnssپس از دو ماه درمان اختلاف معناداری مشاهده نشد، میزان تغییر در توانایی حرکتی (cnss?) در پایان ماه دوم پس از درمان در دو گروه فلوکستین و سیتالوپرام با یکدیگر اختلاف آماری معنی داری نداشت در حالیکه میزان تغییر در توانایی حرکتی در این دو گروه در مقایسه با گروه کنترل اختلاف آماری معنی داری داشت. نتیجه گیری: تأثیر دو داروی فلوکستین و سیتالوپرام در میزان بهبود توانایی حرکتی بعد از سکته حاد ایسکمیک مغزی یکسان بود و میزان تغییر در توانایی حرکتی (cnss?) در هر دو گروه در مقایسه با گروه کنترل به طور محسوس و معنی دار از نظر آماری بیشتر بود. در واقع نتیجه به دست آمده را در یک جمله می توان خلاصه کرد: دو داروی فلوکستین و سیتالوپرام در بهبود توانایی حرکتی بعد از سکته حاد ایسکمیک مغزی نقش مثبت یکسانی دارند.

بررسی اثر داروی فلوکستین بر روند بالینی و رادیولوژیک بیماران مولتیپل اسکلروزیس
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی اراک - دانشکده پزشکی اراک 1393
  شایان امجدی   فردین فرجی

چکیده پژوهش : بررسی اثر داروی فلوکستین (fluoxetine) بر روند بالینی و رادیولوژیک بیماران مولتیپل اسکلروزیس (multiple sclerosis) استاد راهنما : دکتر فردین فرجی (متخصص نورولوژی ، دانشیار دانشگاه) اساتید مشاور: دکتر بهمن صادقی سده(متخصص پزشکی اجتماعی، استادیاردانشگاه) نگارش وپژوهش: شایان امجدی مقدمه : مولتیپل اسکلروزیس شایع ترین بیماری التهابی سیستم اعصاب مرکزی است. کاهش ظرفیت بروز آنتی ژن توسط سلول های گلیال می تواند در کاهش روند التهابی بیماری موثر باشد.هدف ما از این مطالعه بررسی اثر ضد التهابی فلوکستین بر روی وضعیت بالینی و تغییرات رادیولوژیک در بیماران مبتلا مولتیپل اسکلروزیس می باشد مواد و روشها : در این مطالعه که به صورت کارآزمایی بالینی سه سو کور با پلاسبو انجام شد تعداد 60 نفر از بیماران مبتلا به فرم بهبود شونده-عود کننده ی مولتیپل اسکلروزیس به صورت تصادفی به گروو های فلوکستین 20میلی گرم خوراکی و یا پلاسبو تخصیص داده شده ، وضعیت بالینی(edss) و میزان پلاک های در mri قبل و بعد از مداخله بررسی گردید نتایج : 60 نفر از بیماران مطالعه را تکمیل کردند در گروه مداخله 37 بیمار و در گروه دارونما 23 نفر بررسی گردیدند پس از انجام مداخله در میانگین esdd درگروه پلاسبو افزایش معنی دار مشاهده شد (p-value=0.03) در حالیکه در گروه مداخله تفاوت معنی دار مشاهده نگردید(p-value=0.209). پلاک های فاز t1 در گروه دارونما افزایش معنی دار از نظر آماری(p-value=0.00 ) را نشان داده درحالیکه در گروه فلوکستین ،تفاوت بارز آماری نشان نداد(p-value=0.449 ) .دررابطه با پلاک های فاز t2در mri گروه دارونما افزایش معنی دار میانگین (p-value=0.02 )بوده اما در گروه فلوکستین تفاوت اماری معنی داری مشاهده نمی گردد. (p-value=0.951) در مورد پلاک های gad+ افزایش میانگین تعداد پلاک در گروه دارونما وکاهش میانگین در گروه فلوکستین از نظر آماری معنی دار نبوده است(p-value>0.o5 ) بحث و نتیجه گیری : مطالعه حاضر نشان داد که مصرف فلوکستین به عنوان داروی کمکی ارزان قیمت می تواند در ثبات وضعیت بالینی بیمارن مبتلا به ms تأثیر گذار باشد از این رو مطالعات بیش تر در این زمینه توصیه می گردد. کد ثبت کارآزمایی: irct2014052417811n2 کلمات کلیدی: مولتیپل اسکلروزیس ، فلوکستین ، معیار وضعیت ناتوانی کورتزکی

بررسی تاثیر ملاتونین در بیماران مبتلا به تشنج مقاوم به درمان
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی اراک - دانشکده پزشکی اراک 1393
  معصومه ابراهیمی لقا   فردین فرجی

اپی لپسی یاصرع یک اختلال مغزی باحملات مکرر ویکی ازشایع ترین بیماریهای نورولوژیک می باشدکه حدود 2-1درصد جمعیت دنیا به آن مبتلا هستند. 30 درصد از بیماران مبتلا صرع درنوع لوب گیجگاهی نسبت به درمان دارویی مقاوم هستند. 30 تا50 درصدبیماران مصروع مسائل روانپزشکی قابل توجهی ازجمله اختلالات خواب دارند. اگرچه ملاتونین تاثیر اثبات شده ای بر درمان سندروم پای بیقرار و برخی از انواع بی خوابی دارد اما مطالعات نشان داده اند که این هورمون دردرمان کمکی استئوپوز ،کاتاراکت ،سپسیس، فشار خون، بیماریهای نورودژنراتیو و حتی برخی کانسرها دارد. این هورمون و متابولیت های آن به عنوان رادیکال آزاد و آنتی اکسیدان قوی مطرح گردیده است. مطالعات متعددی به خواص ضد تشنجی این هورمون اشاره نموده اند اما تنها معدودی از مطالعات اثرات مستقیم یا غیر مستقیم ضد تشنجی آن را بررسی نموده اند و مطالعات کار آزمایی بالینی متعددی برای تایید سودمندی ملاتونین در درمان کمکی تشنج نیاز می باشد. روش کار: در این کار آزمایی بالینی نیمه تجربی 30 بیمار مبتلا به تشنج مقاوم به درمان پس از معاینه سیستمیک و نورولوژیک و تکمیل پرسشنامه کیفیت خواب پیتزبورگ و پرسشنامه اطلاعات دموگرافیک هر شب 1 ساعت قبل از خواب به مدت 2 ماه یک عدد قرص 3 میلی گرمی ملاتونین مصرف نمودند و سپس معاینات و تکمیل پرسشنامه ها تکرار شد. نتایج: 80 درصد بیماران کیفیت خواب نامطلوب داشتند. تعداد حملات تشنج پس از درمان دو ماهه کاهش آماری معنی داری یافت و کیفیت خواب نیز بهبود قابل توجهی نشان داد. نتیجه گیری: مصرف ملاتونین بدون ایجاد عارضه جدی تعداد حملات تشنج و کیفیت خواب بیماران مبتلا به تشنج مقاوم به درمان را بهبود می بخشد.

مقایسه فراوانی نوروتوکسیسیتی ناشی از گازنیتروس اکساید ( n2o ) در پرسنل شاغل در اتاق عمل با سایر پرسنل شاغل در سایر بخش های بیمارستان ولیعصر اراک سال 1393
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی اراک - دانشکده پزشکی اراک 1393
  مهسا مردانی   افسانه نوروزی

گاز بیهوشی نایتروس اکسایدn2o )) رایج ترین گاز بیهوشی مورد استفاده در اتاق عمل است که بعنوان ماده ی بیهوشی دهنده و ضد درد ضعیف در کنار سایر داروها جهت نگهداری بیهوشی در روش بیهوشی متعادل شده بکار می رود. عوارض متعددی به دنبال استنشاق مزمن گاز نایتروس اکساید توسط کارکنان اتاق عمل گزارش شده است که از جمله ی آنها می توان به کاهش کارایی مغز, نوروپاتی محیطی ،پلی نوروپاتی و ندرتاً دمانس و نوروپاتی اپتیک، بروز ناهنجاری های سیستم تولید مثل, کم خونی مگالوبلاستیک و افزایش شیوع سقط های خود بخودی اشاره نمود هدف مطالعه بررسی اثر گاز n2o بر نوروتوکسیسیتی در پرسنل اتاق عمل می باشد. در یک مطالعه همگروهی( کوهورت) گذشته نگر 55 نفر از پرسنل شاغل در اتاق عمل بیمارستان ولیعصر دانشگاه علوم پزشکی اراک ( شامل پرسنل بیهوشی ، اتاق عمل و ریکاوری) که بیش از 1 سال به صورت مداوم با گازهای آلوده کننده هوای اتاق عمل تماس داشتند به عنوان گروه در تماس با عامل خطر وارد مطالعه شدند. به عنوان گروه کنترل 56 نفر از پرسنل شاغل با بیش از یک سال سابقه خدمت در سایر بخش های همان بیمارستان که از نظرنوع کار ( استرس بالا) و ساعت حضور مشابه اتاق عمل می باشند مثل icu و بخش اورژانس نمونه گیری شد. افراد از نظر وجود علائم نوروپاتی مورد سوال قرار گرفتند و در ضمن از سوابق بالینی آنها مثل سابقه وجود دیابت ، بیماری مزمن کلیوی ، آنمی ورژیم غذایی گیاهخواری ، سوتغذیه ، سابقه جراحی معده و سابقه مصرف مکمل های خوراکی یا تزریقی در سه ماه گذشته پرسیده شد. در صورت اینکه فرد از علائمی مثل گزگز و مورمور (پارستزی) در اندامها ( دستها یا پاها یا هردو) ، آتاکسی ( عدم تعادل در راه رفتن) و یا کرختی در پاها یا 4 اندام شاکی بود از نظر وجود علائم نوروپاتی محیطی و آتاکسی مورد معاینه بالینی با استفاده از تستهای لازم قرار گرفتند . بعد از مشخص شدن افراد دارای علائم نوروپاتی ، جهت تایید تشخیص ، این افراد به متخصص نورولوژی معرفی شدند و در ضمن برای بررسی وجود آنمی ، آزمایش cbc ( اندازه گیری hb و mcv) و اندازه گیری سطح vit b12خون از آنها انجام گردید

بررسی عوامل خطر بیماری مولتیپل اسکلروزیس در استان مرکزی در سال 1392-93
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی اراک - دانشکده پزشکی اراک 1393
  مهدی وفایی نیا   فردین فرجی

مقدمه : بیماری مولتیپل اسکلروزیس (multiple sclerosis) که به اعصاب مرکزی(cns) وشایع ترین علت ناتوانی در جوانان پس از تروما است. باتوجه به گرایش این بیماری در درگیری افراد جوان و نیروی کارآمد جامعه و به بارآوردن صدمات روحی جسمی و اقتصادی فراوان بر دوش خانواده بیمارستان و دولت و افزایش سال های سپری شده همرا با ناتوانی باید بیشتر از پیش به عوامل ایجاد کننده پیش برنده و تشدید کننده این بیماری پرداخت درحالیکه علیرغم رشد فزاینده شیوع و بروز ms در ایران ، ریسک فاکتورهای اپیدمیولوژیک موثر بر بروز و پیشرفت این بیماری به طورکامل مشخص نیست هدف از این مطالعه بررسی عوامل خطر موثر بر مولتیپل اسکلروزیس می باشد تا اطلاعات جامعی را جمع آوری و از آن در برنامه ریزی بهداشتی درمانی جامعه استفاده نمود. مواد و روشها : در این مطالعه که به صورت موردی –شاهدی صورت گرفت مورد213 نفر از بین بیماران ثبت شده در مرکز انجمن بیماری ms استان مرکزی انتخاب شدند و عوامل اپیدمیولوژیک بر اساس فرم جمع آوری اطلاعات جمع آوری شده سپس از افراد سالم متناظر با سن و جنس بیماران اطلاعات اپیدمیولوژیک جمع آوری گردید. نتایج : تعداد 213 بیمار مبتلا به ام اس در گروه مورد و همچنین 202 نفر در گروه کنترل بررسی شدند.میانگین سن در گروه مورد 77/8± 33/37 و در گروه شاهد 64/9±45/37 بود (p=0.721).80 درصد از بیماران در گروه مورد زن بودند. .بین دو گروه از نظر ازدواج فامیلی تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. مشکلات پری ناتال به طور معنی داری در گروه مورد کمتر بود اما بین دو گروه اختلاف آماری معنی داری از نظر نحوه ی تغذیه در دوران شیرخوارگی ، عفونت های حوالی زایمان و بیماری های واگیر دوران کودکی ، بیماری های دوران شیرخوارگی مشاهده نشد

بررسی عوامل خطر بیماری مولتیپل اسکلروزیس در استان مرکزی در سال 93-1392
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی اراک - دانشکده پزشکی اراک 1393
  حامد مطهری   فردین فرجی

بیماری مولتیپل اسکلروزیس (multiple sclerosis) که به اعصاب مرکزی(cns) وشایع ترین علت ناتوانی در جوانان پس از تروما است. باتوجه به گرایش این بیماری در درگیری افراد جوان و نیروی کارآمد جامعه و به بارآوردن صدمات روحی جسمی و اقتصادی فراوان بر دوش خانواده بیمارستان و دولت و افزایش سال های سپری شده همرا با ناتوانی باید بیشتر از پیش به عوامل ایجاد کننده پیش برنده و تشدید کننده این بیماری پرداخت درحالیکه علیرغم رشد فزاینده شیوع و بروز ms در ایران ، ریسک فاکتورهای اپیدمیولوژیک موثر بر بروز و پیشرفت این بیماری به طورکامل مشخص نیست هدف از این مطالعه بررسی عوامل خطر موثر بر مولتیپل اسکلروزیس می باشد تا اطلاعات جامعی را جمع آوری و از آن در برنامه ریزی بهداشتی درمانی جامعه استفاده نمود. مواد و روشها : در این مطالعه که به صورت موردی –شاهدی صورت گرفت مورد213 نفر از بین بیماران ثبت شده در مرکز انجمن بیماری ms استان مرکزی انتخاب شدند و عوامل اپیدمیولوژیک بر اساس فرم جمع آوری اطلاعات جمع آوری شده سپس از افراد سالم متناظر با سن و جنس بیماران اطلاعات اپیدمیولوژیک جمع آوری گردید. نتایج : تعداد 213 بیمار مبتلا به ام اس در گروه مورد و همچنین 202 نفر در گروه کنترل بررسی شدند.میانگین سن در گروه مورد 77/8± 33/37 و در گروه شاهد 64/9±45/37 بود (p=0.721).80 درصد از بیماران در گروه مورد زن بودند. .بین دو گروه از نظر ازدواج فامیلی تفاوت آماری معنی داری وجود نداشت. مشکلات پری ناتال به طور معنی داری در گروه مورد کمتر بود اما بین دو گروه اختلاف آماری معنی داری از نظر نحوه ی تغذیه در دوران شیرخوارگی ، عفونت های حوالی زایمان و بیماری های واگیر دوران کودکی ، بیماری های دوران شیرخوارگی مشاهده نشد. سابقه ی فشار خون ، سردرد و میگرن در افراد گروه مورد به صورت معنی داری کمتر بود. گروه مورد به طور معنی داری بیش از گروه شاهد سابقه ی خانوادگی بیماری التهابی روده ای (ibd) را ذکر کردند. در مورد دیابت ، بیماری های تیروئید ، تشنج، بیماری های کلاژن واسکولار بین دو گروه اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت. گروه مورد به صورت معنی داری کمتراز گروه مورد از مکمل های کلسیم و ویتامین d استفاده کرده بودند.در مطالعه ی کنونی واکسیناسیون به صورت معنی داری در گروه مورد کمتر بود. در مورد مصرف لبنیات بین دو گروه اختلاف آماری معنی داری وجود نداشت.مصرف کنسرو و استفاده از ماکروویو به صورت معنی داری نیز در گروه مورد بیش تر بوده است.بین دو گروه اختلاف آماری معنی داری از نظر مصرف سیگار و اعتیاد وجود نداشت اما گروه مورد به صورت معنی داری بیش تر از گروه شاهد در معرض دود سیگار(passive smoker) بودند..همچنین مشخص گردید که گروه مورد به صورت معنی داری با جیوه در تماس بوده است,که نحوه برخورد در پرسشنامه مورد سوال واقع نشده است. بحث و نتیجه گیری : قرار داشتن در معرض دود سیگار ،عدم مصرف مکمل کلسیم و ویتامین d ، استفاده از کنسرو و ماکروویو ، تماس با جیوه،عدم واکسیناسیون مناسب در دوران کودکی، سابقه ی خانوادگی ibd ،بالاتر بودن تعداد زایمان ها از جمله عوامل خطر مولتیپل اسکلروزیس می باشد.اگرچه جهت اثبات ، نیازمند مطالعات بیش تری است.

تاثیر تمرینات کوکسی و کاوتورن بر تعادل و راه رفتن مبتلایان به آتاکسی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  پرستو قاسمی   مسعود گلپایگانی

مقدمه : فلج مغزی (cp) یکی از بیماری های خاص سیستم عصبی مرکزی است. در این میان، یکی از انواع فلج مغزی، آتاکسیک می باشد که دارای مجموعه ای از علائم است که به وسیله اختلال در مخچه و ارتباطاتی که اطلاعات را به مخچه منتقل می کند ایجاد می شود. کلمه آتاکسی به معنای فقدان یا از دست دادن هماهنگی است. افراد مبتلا به فلج مغزی آتاکسی از لحاظ حرکتی دارای مشکلات فراوانی می باشند و تعادل و راه رفتن این افراد تحت تاثیر می باشد. این مطالعه با هدف بررسی اثر بخشی یک دوره تمرینات کوکسی و کاوتورن بر تعادل و راه رفتن مبتلایان به آتاکسی انجام گرفت. مواد و روش ها : این مطالعه از نوع آینده نگر و نیمه تجربی بود و بر روی 29 نفر مرد مبتلا به آتاکسی (با میانگین سن : 9/5±57/28 سال، وزن 10/6±25/64 کیلوگرم، قد : 55/5±9/164 سانتی متر) که به صورت در دسترس و هدفمند انتخاب و در دو گروه کنترل و تجربی جای گرفتند. به منظور ارزیابی تعادل از آزمون برگ (bbs) و به منظور بررسی راه رفتن از آزمون عملکردی راه رفتن (fac)، قبل و بعد از مداخله استفاده شد. گروه تجربی پروتکل تمرینی را به مدت 12 هفته و هفته ای 3 جلسه اجرا کردند و گروه کنترل فعالیت روزانه خود را انجام دادند. از آمار توصیفی برای محاسبه میانگین و انحراف استاندارد اطلاعات و برای تعیین اختلاف بین پیش آزمون و پس آزمون بین و درون گروهی به ترتیب از t مستقل و همبسته در سطح معنی داری (05/0?p) استفاده شد. یافته ها : نتایج مطالعه حاضر حاکی از آن بود که پس از اتمام پروتکل تمرینی در گروه تجربی بین وضعیت تعادل و راه رفتن مبتلایان به آتاکسی قبل و بعد از اجرای تمرینات افزایش معنی داری (05/0?p) وجود داشت، در حالی که بین پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل تفاوت معنی داری مشاهده نشد. بحث و نتیجه گیری : تمرینات کوکسی و کاوتورن می تواند به عنوان یک روش درمانی غیر تهاجمی، عامل موثر در بهبود تعادل و راه رفتن مبتلایان به آتاکسی شود.

مقایسه عوارض نورولوژیک گذرا (tns) ناشی از لیدوکائین و بوپیواکائین بعد از بی حسی نخاعی در سزارین
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی اراک - دانشکده علوم پزشکی اراک 1393
  حلما محسنی   افسانه نوروزی

سابقه و هدف: بی حسی اسپاینال در جراحی های ارولوژی و زنان موجب فراهم شدن شرایط مطلوب برای جراحی، بیدردی کافی و کاهش عوارض بیهوشی می شود. اما در این روش گاها عوارض همودینامیک و عوارض عصبی گزارش می شود مواد و روشها: در این مطالعه تعداد 150بیمار asa.class. 1,2 (کلاس یک و دو انجمن متخصصین بیهوشی آمریکا ) در محدوده سنی 45-20 سال که سابقه هیچگونه بیماری زمینه ای نداشتند، به طور تصادفی به دو گروه تقسیم شدند.. بی حسی اسپاینال در گروه اول (75 نفر) با لیدوکایین %5 و گروه دوم (75 نفر) با بوپیواکایین %0.5 با سوزن شماره 25، انجام شد. علائم سندروم عصبی گذرا، فشار خون سیستولی و دیاستولی 5 دقیقه قبل از بلوک (به عنوان پایه) و دقایق 5، 10، 15 ،20 ،25 و 30 بعد از بلوک اندازه گیری و ثبت شد و سپس داده ها با هم مقایسه شدند.. یافته ها: در این مطالعه فشار خون سیستولی در گروه لیدوکائین در دقیقه 10 بعد از انجام بلوک، بالاتر بودو فشار دیاستولی در 5 و 10 دقیقه اول بالاتر بود . (p?0.05).اما درد تفاوتی نداشت . (p?0.05). علائم حسی عصبی نیز بعد از 6 ساعت اول در گروه لیدوکایین بیشتر بود (p?0.05) نتیجه گیری: طبق نتایج این مطالعه ثبات فشارخون در بیمارانی که بوپیواکایین دریافت کرده اند نسبت به لیدوکایین بیشتر است، همچنین علائم حسی عصبی در گروه بوپیواکایین کمتر بود. لذا می توان در بی حسی اسپاینال به جای لیدوکایین از بوپیواکایین استفاده کرد.

تاثیر تمرینات کوکسی و کاوتورن بر تعادل و سرگیجه بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اراک - دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی 1393
  رشید عباسی   مسعود گلپایگانی

بیماری مولتیپل اسکلروزیس ناشی از تخریب میلین در سیستم عصبی مرکزی است که منجر به ضایعات کارکردی می شود. مشکلات تعادلی از اختلالات شایع و سرگیجه بـعنوان اولین تظاهر در این بیماران محسوب می شود و کیفیت زندگی این افراد را کاهش می دهد. بنابراین استفاده از روش های کم هزینه و بدون عوارض جانبی برای رفع این مشکلات بهتر به نظر می رسد. این پژوهش با هدف بررسی تاثیر توانبخشی وستیبولار از طریق تمرینات کوکسی و کاوتورن بر تعادل و میزان معلولیت ناشی از سرگیجه در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس طراحی گردیده است.این مطالعه از نوع نیمه تجربی می باشد. تعداد 30 نفر بیمار زن مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در شهر اراک (سن: 20- 45 سال و درجه پیشرفت ناتوانی 3- 6) بدون در نظر گرفتن نوع ام اس و سرگیجه، انتخاب و در دو گروه کنترل و تجربی قرار گرفتند که گروه تجربی تمرینات را به مدت 12 هفته و 3 جلسه در روز اجرا کردند. جهت ارزیابی تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه به ترتیب از آزمون های برگ و پرسشنامه dizziness hanicap inventory قبل و بعد از مداخله استفاده شد. یافته ها حاکی از آن بود تمرینات کوکسی و کاوتورن می تواند بـعنوان یک روش درمانی غیر تهاجمی، عامل موثر در بهبود تعادل و معلولیت ناشی از سرگیجه مبتلایان به مولتیپل اسکلروزیس شود.

بررسی تاثیر درمانی ملاتونین در مقایسه با سدیم والپروات در پیشگیری از حملات سردرد میگرن مزمن
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی اراک - دانشکده پزشکی اراک 1394
  مجتبی شرفخواه   فردین فرجی

مقدمه : هدف از مطالعه حاضر بررسی تاثیر درمانی ملاتونین در مقایسه با سدیم والپروات در پیشگیری از حملات سردرد میگرن مزمن بود. روش کار : مطالعه به صورت کار آزمایی بالینی تصادفی و دو سو کور، انجام گرفت. جامعه مورد مطالعه شامل، 105 زن 15 تا 45 سال مبتلا به میگرن مزمن بود. بیماران در 3 گروه علاوه بر درمان پایه میگرن، تحت تجویز ملاتونین، سدیم والپرات و پلاسبو قرار گرفتند و به مدت 2 ماه پیگیری شدند. نتایج : میانگین تعداد حملات سردرد در ماه، میانگین مدت حملات سردرد، میانگین شدت حملات سردرد و میانگین امتیاز ناتوانی ناشی از میگرن، برخلاف گروه پلاسبو، به شکل معناداری در گروه ملاتونین و سدیم والپرات کاهش معنادار داشت. نتیجه گیری : درمان کمکی با ملاتونین، تاثیر بالینی موثر و برابر با سدیم والپرات ولی تحمل دارویی مناسب تری دارد.

بررسی اثر ممانتین بر بهبود شدت سردردهای میگرنی
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان مرکزی - دانشکده پزشکی 1394
  فهیمه ولی زاده شیران   علیرضا رضایی آشتیانی

سردرد یکی از شایعترین بیماریها بوده و حداقل 90% افراد جامعه یک بار در سال دچار سردرد می شوند. شایعترین علت سردرد میگرن می باشد.در واقع میگرن سردردی مزمن و ناتوان کننده است که آسیب اقتصادی و اجتماعی قابل توجهی را به دنبال دارد و هزینه های مصرفی جهت درمان بیماری ،غیبت از کار و افت کیفیت زندگی این بیماران بخشی از این آسیب ها می باشد.اغلب بیماران یک رژیم چند دارویی دریافت می کنند.تحقیقات نشان داده است گلوتامات در پاتوفیزیولوژی میگرن اهمیت به سزایی دارد (5). ممانتین یک داروی آنتاگونیست غیر اختصاصی گلوتامات می باشد،که برخی تحقیقات تاثیر مثبت این دارو را بر درمان و پیشگیری از عود میگرن نشان داده اند (6 ). با وجود پژوهش هایی که در این زمینه انجام شده است، اما هنوز تحقیقی در این مورد در کشور ما به انجام نرسیده است. مضاف بر اینکه تحقیقات انجام شده به صورت مطالعه ی موردی و یا مطالعات قبل و بعد بوده اند.بنابر این ما در پژوهش بر آن شدیم که اثر ممانتین را بر بیماران مبتلا به سردرد میگرنی به صورت یک مطالعه کارآزمایی بالینی بررسی کنیم. روش کار: در این مطالعه بیماران مراجعه کننده با سردرد به درمانگاه نورولوژی بیمارستان ولیعصر(عج) اراک را ابتدا از نظر نوع سردرد بررسی کرده و موارد سردرد های میگرنی را بر اساس معیار انجمن بین المللی سردرد (ihs) تشخیص و تایید کردیم. سپس بر اساس روش تصادفی ساده 44 بیمار را در دو گروه درمان روتین بدون ممانتین و گروه درمان روتین همراه با ممانتین قراردادیم و به مدت دو ماه پیگیری کردیم و براسا س معیار midas شدت و تعداد دفعات سردرد آنها در طی این دو ماه در هر دو گروه سنجیده شد و در پایان نتایج از نظر تاثیر پذیری ممانتین بر روی کاهش معیار midas،مورد تفسیر و تجزیه تحلیل قرار گرفتند. نتایج : پس از شروع مطالعه و تقسیم بیماران به دو گروه تحت درمان روتین همراه با ممانتین و گروه تحت درمان روتین بدون ممانتین و پیگیری بیماران در طی دو ماه به این نتیجه رسیدیم که شدت سردردهای میگرنی د رگروه تحت درمان با ممانتین کمتر از گروه تحت درمان روتین بدون ممانتین بوده است . نتیجه گیری: با توجه به اختلاف معنی دار شدت سردرد های میگرنی پس از استفاده از ممانتین در گروه مورد مطالعه به این نتیجه رسیدیم که ممانتین در درمان و پیشگیری از سردردهای میگرنی موثر می باشد.

بررسی فراوانی نسبی عوارض نرولوژیک در بیماران مراجعه کننده به بخش همودیالیز بیمارستان ولی عصر (عج) در یک دوره سه ماه در بهار و تابستان 1383
thesis وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی - دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی استان مرکزی 1383
  حمید عزیمی   فردین فرجی

چکیده ندارد.