نام پژوهشگر: منوچهر قرشی
فرشاد جمالی هنجنی خالد حسامی آذر
منطقه کاشان در جنوب باختری ایران مرکزی واقع است. تجزیه و تحلیل شواهد زمین ریخت شناختی در حاشیه جنوب باختری پهنه ایران مرکزی نشانگر جنبایی پهنه گسلی قم - زفره بعنوان یک سامانه راستالغز راست بر است. بر اساس جابجایی جانبی آبراهه ها و بادزن های آبرفتی در طول بخش های مختلف این پهنه گسلی، آهنگ حرکات راستالغز راست بر در طول پهنه گسلی قم – زفره در حدود 2 میلیمتر در سال برآورد می گردد. بنظر می رسد که پهنه گسلی قم – زفره در واقع بخشی از یک پهنه جنبای طویل تر باشد که با عملکرد خود بخشی از آهنگ حرکتی ناشی از حرکت نسبی ورقه عربستان نسبت به اوراسیا را جبران می نماید. بررسی چین خوردگی های موازی با این پهنه گسلی در جنوب خاوری نطنز و همچنین در گستره چین خوردگی های نواب نشانگر رشد جنبای این چین خوردگی ها است. در جنوب خاوری نطنز رشد چین خوردگی ها (کوه های چرخه و زردکوه) در قالب حفر عمیق رودخانه مغار خودنمایی کرده است. در حالی که در چین خوردگی های نواب (در جنوب خاوری کاشان) ویژگی های توپوگرافیکی، الگوی ویژه آبراهه ها و تغییر شکل پیشرونده نهشته ها و زمین ریخت های جوان، بر فرایش جنبای این چین خوردگی ها دلالت دارد. تجزیه و تحلیل داده های حاصل از مطالعات لرزه نگاری به روش انعکاسی بر روی خطوط عمود بر چین خوردگی های نواب نشانگر عملکرد گسل تراستی کم شیبی (موازی با جبهه کوهستان و پهنه گسلی قم - زفره) با شیب بسوی جنوب باختر است. بر پایه تجزیه و تحلیل داده های مذکور، به احتمال زیاد گسل نواب در عمق به پهنه گسلی قم – زفره پیوسته و بخشی از یک کمربند گسلی جنبا در حاشیه شمال خاوری پهنه زمین ساختی اورمیه – دختر را تشکیل می دهد. حرکات برشی در طول پهنه گسلی قم – زفره و کوتاه شدگی موازی با آن که در گستره مورد پژوهش بصورت چین خوردگی ها و گسلش تراستی نمایان گردیده است، در نتیجه راستای مایل بردار همگرای اوراسیا و عربستان، نسبت به امتداد کمربند اورمیه - دختر و بخش شدگی واتنش مایل در پوسته پایینی به دو مولفه مماسی و نرمال در پوسته لرزه زای فوقانی توجیه پذیر می باشد.
مه آسا روستایی منوچهر قرشی
تداخل سنجی رادار جهت بررسی سیگنال هم لرز زمین لرزه 25 مارس 2006 فین )6 (mw ~ و فازهای قبل و بعد از زمین لرزه مورد استفاده قرار گرفت. زمین لرزه مورد مطالعه در جنوب خاوری کمربند چین خورده زاگرس رخ داد و با 4 پسلرزه با بزرگای گشتاوری 9/4، 0/5، 2/5 و 5/5 همراه بود. مدلسازی چشمه زمین لرزه بر اساس داده های تداخل سنجی رادار نشان می دهد که گسلش راندگی با شیب رو به جنوب و یا رو به شمال می تواند الگوی بیضوی سیگنال هم لرز را بوجود بیاورد. با وجود ابهام در تعیین جهت گسلش، گسیختگی در ژرفای کم و بیش 5 الی 10 کیلومتری و ژرفای درونی در 8 کیلومتری تعیین گردید. گسیختگی درکنگلومرای مزوزوئیک و پالئوزوئیک و پلاتفرم کربناته که بخش های بالایی پوشش رسوبی را تشکیل می دهد ایجاد شده است و به نمک هرمز و مارن های کربناته گورپی در قاعده ختم می گردد. از دیدگاه مکانیکی لایه های ضعیف بصورت یک سد در برابر گسیختگی عمل می کنند و گسلش در گروه مقاوم را از تغییر شکل در لایه های بالادست و پایین دست جدا می نماید. بیشینه بالاآمدگی در طی زمین لرزه برروی یال ناودیس فین و تاقدیس گونیز قرار می گیرد اما کمی نسبت به چین خوردگی متقارن مایل ( کم و بیش 20 درجه) است و بخشی ازآن با محور ناودیس فین همپوشانی دارد. شواهد مذکور نشان می دهند که بطور محلی چین خوردگی سطحی از گسلش راندگی زیرین متمایز است. اگرچه گونیز و ناودیس فین متقارن هستند، ساختارهای نامتقارن دیگری در مجاورت آنها وجود دارند که یال های جنوبی آنها شیبدار و یا برگشته اند و منطبق با رشد گسلش راندگی با شیب رو به شمال می باشند. بنابراین در این ناحیه دو نوع چین خوردگی مرتبط با گسلش و چین های فراکنشی وجود دارد. ثبت شبکه محلی لرزه نگاری در این ناحیه نشان می دهد که پسلرزه ها در ژرفای30 – 10 کیلومتری قرار دارند و بیشترین تمرکز آنها در ژرفای 25-20 کیلومتری می باشد. بنابراین پسلرزه ها در پی سنگ قرار می گیرد تا در پوشش رسوبی. نتایج بدست آمده از این پژوهش نشان می دهد که زمین لرزه های با بزرگای گشتاوری 6-5 علاوه بر پی سنگ می توانند در پوشش رسوبی نیز ایجاد شوند. سری زمانی مجموعه داده های راداری قبل و بعد از زمین لرزه فین با استفاده از الگوریتم wab-insar تشکیل گردید. در این الگوریتم برای کاهش اثر توپوگرافی و خطاهای اتمسفری فیلترهای زمانی – مکانی اعمال می گردد که بر اساس الگوریتم های موجک کار می کنند. موجکها ابزار قدرتمندی جهت نمایان سازی الگوهای پنهان و سیگنال های زودگذر می باشند. نتایج هر دو داده پایین گذر و بالا گذر بصورت سرعت میانه ارایه شده اند و الگوی رفتاری قابل قبولی را بر روی ناودیس فین از چند میلیمتر تا یک سانتی متر نشان می دهند. ضریب وابستگی متقاطع هر دو داده با در نظرگرفتن رو مرکز زمین لرزه فین به عنوان نقطه مرجع محاسبه گردید. نتایج طول موج آنها در بازه زمانی 3-5/2 سال الگوی تکتونیکی کم و بیش مشابهی را نشان می دهند که ممکن است بیانگر کرنش محلی در ناحیه باشد.
مجتبی بصیری حمید نظری
چکیده گستره گلباف در استان کرمان (جنوب خاوری ایران) بین سال های 1376-1360 خورشیدی شاهد رویداد پنج زمین لرزه با بزرگای بین mw 5.4-7.1 بوده است. رخداد این زمین لرزه ها در بازه ی زمانی کمتر از بیست سال نشان از لرزه خیزی بالای سامانه گسلی گلباف (گوک) دارد. این سامانه گسلی با درازای حدود 160 کیلومتر و راستای کلی n152? بخش مرکزی سامانه گسلی بزرگ تری به نام نایبند ـ گلباف ـ سبزواران بوده که با سازوکار چیره راستالغز راست بر، حاشیه باختری بیابان لوت را تشکیل می دهد. در این پژوهش بررسی های ریخت زمین ساختی به روش نزدیک میدان بر روی عوارض خطی جابجا شده در گستره پلایای آبادی فندقاع واقع در حدود 17 کیلومتری شمال باختری شهر گلباف، نشان داد که بیشتر آن ها در زمان رویداد زمین لرزه 23 اسفند 1376 فندقاع، دچار حدود 3 متر جابجایی راستالغز راست بر شده اند. برای اندازه گیری زاویه ریک گسل گلباف در این زمین لرزه، پیمایش به روش rtk با دستگاه gps کینماتیک انجام گرفت و مدل ارتفاعی رقومی سطح گسیختگی ها تهیه گردید. بررسی های انجام گرفته بر روی نقشه توپوگرافی رقومی حاصل از این مدل نشان داد که ریک گسل در این زمین لرزه کمتر از 10 درجه بوده است. این نتیجه با آنچه که از روش های لرزه شناسی بدست آمده و همچنین با مشاهدات خطوط خش لغز شکل گرفته بر روی صفحه گسیختگی ها هم خوانی داشته و نشان از چیرگی سازوکار راستالغزی گسل گلباف دارد. بر پایه انجام پژوهش های پارینه لرزه شناسی با حفر ترانشه عمود بر راستای گسل گلباف در حاشیه شمالی پلایای آبادی فندقاع، چهار زمین لرزه پارینه با بزرگای بیش از mw 6.6 شناسایی گردید. با استفاده از برخی روابط تجربی موجود، بیشینه ی بزرگای قدیمی ترین زمین لرزه پارینه تا mw 8.2 بدست آمد که این به دور از انتظار بوده و نشان می دهد همان گونه که امروزه در بازه ی زمانی کوتاهی پنج زمین لرزه بر روی این گسل رخ داده، در گذشته نیز رخداد زمین لرزه ها در برخی از بازه های زمانی الگوی خوشه ای داشته و در مدت زمان کوتاهی چندین زمین لرزه بزرگ روی داده به طوریکه فرصت کافی برای نهشته گذاری و ثبت جداگانه شواهد آن ها وجود نداشته است. در این پژوهش مولفه ی شیب لغزی بیشتر شاخه های گسلی در پهنه گسله گلباف به صورت نرمال با جهت شیب به سوی خاور و در برخی از شاخه ها به صورت رانده با جهت شیب به سوی باختر دیده شده است.
زهرا جعفری محمدرضا قاسمی
آهنگ رویداد زمین لرزه در پوسته زمین تابع متغیر های گوناگونی است، که گاهی می توان تاثیر آنها بر روانه شناسی (rheology) پوسته را با مدلهای مکانیکی به خوبی شبیه سازی نمود. مهمترین این متغیرها عبارتند از اصطکاک بر روی سطح گسله و روانه شناسی سنگ های پوسته زمین که تأثیر زیادی بر روی نرخ (rate) و حالت (state) لغزش در طی زمین لرزه ها دارند. به نظر می رسد شبیه سازی اصطکاک و نرخ لغزش بر روی گسله ها و تأثیر آن ها بر فرایند گسیختگی می تواند اطلاعات خوبی را در زمینه سازوکار گسلش زمین لرزه ای فراهم آورد. در این پژوهش ابتدا به بررسی ویژگی های اصطکاکی سنگها پرداخته شده است و به دنبال آن مطالبی درباره تاریخچه مدلسازی مکانیکی زمین لرزه ها و انواع مدل های مکانیکی برای شبیه سازی رویدادها آورده شده است. سپس انواع مدل هایی که به این منظور در این پژوهش ساخته شد، تشریح می شوند و نتایج حاصل از آزمایش بر روی آن ها مورد بحث قرار می گیرند. در پایان، مقایسه ای بین این مدل ها و نمونه هایی از زمین لرزه های طبیعی صورت می گیرد. مدل های ساخته شده شامل انواع مدل های مکانیکی تک بعدی و دو بعدی می باشند که دربردارنده جرم هایی است که با یکدیگر از راه فنرهایی پیوند دارند و بر روی یک سطح لغزش دارای اصطکاک می لغزند. نیروی لازم برای کشش جرم ها با یک موتور الکتریکی تامین می شود و سرعت کشش قابل تنظیم است. متغیرهای اصلی در این مدل ها که با ترکیب آن ها تلاش شد رفتار گسلش به عنوان تابع مورد بررسی قرار گیرد عبارت هستند از ثابت فنرها، یکسان بودن یا نبودن ثابت فنرها، اصطکاک زیر جرم ها و سرعت کشش دستگاه. برای نمایش نتایج آزمایش ها به طور معمول از نمودار انرژی پتانسیل در برابر زمان استفاده شده است. نتایج مدل های تک بعدی دربردارنده اطلاعاتی در باره زمان و مکان زمین لرزه ها، تأثیر نرخ لغزش (slip rate) گسله ها بر رویداد زمین لرزه، ارتباط بین رویدادهای لرزه ای همسایه با یکدیگر و اثر تفاوت اصطکاک بخش های مختلف سطح لغزش بر شیوه آزاد شدن انرژی پتانسیل می باشند.مدل تک بعدی با فنرهای یکسان و سرعت کمینه کشش دستگاه رفتاری را نشان می دهد که با مدل ساده و کلاسیک چرخه زمین لرزه راید (reid) قابل مقایسه است. چنان که انتظار می رفت، افزایش سرعت کشش دستگاه، اثر نرخ لغزش را بر دوره بازگشت زمین لرزه ها آشکار ساخت. استفاده از فنرهای دارای ثابت های فنر متفاوت در مدل سبب می شود رابطه بین بزرگا و بسامد لرزه ها دچار پراکندگی و بی نظمی شود. استفاده از اصطکاک متفاوت در زیر جرم ها تا حدودی نقش مانع (barriers) را در راستای گسل ها شبیه سازی می کند. در مدل های دو بعدی بیشتر به بررسی ارتباط بین رویداد لرزه اصلی و پس لرزه ها پرداخته ایم. از نتایج این مدل ها آشکار شد در یک رویداد لرزه ای، پس لرزه هایی که پس از رویداد لرزه اصلی رخ می دهند، برای بارگذاری انرژی پتانسیل زمین لرزه بعدی لازم هستند. پس لرزه های روی داده در این مدل ها در سطوحی از مدل که نمایانگر ژرفای بیشتر زمین هستند، ایجاد می شوند و در گذرزمان، انرژی پتانسیل و ژرفای آن ها کاهش می یابد. در سطوحی از مدل که نمایانگر بخش های بالای پوسته در زمین واقعی هستند، زمین لرزه های ناشی از کسر لغزش روی می دهند. برای تعادل مدل های دوبعدی ناچار شدیم با افزایش میزان اصطکاک در بخشی از مدل، وزن جرم ها را در بخش دارای اصطکاک کمتر افزایش دهیم. نتایج این مدل ها مطابقت به نسبت خوبی را با قانون اُمُری (omori) نشان می دهد. بر پایه مجموعه داده های این پژوهش می توان بخش هایی از ویژگی های روانه شناختی گسل ها در طی زمین لرزه را توصیف کرد. مقایسه نتایج این داده های آزمایشگاهی با داده های زمین لرزه های طبیعی می تواند به شناخت بهتر فرایند پیچیده گسلش زمین لرزه ای یاری برساند.
کرامت نژادافضلی راضیه لک
چکیده: گل فشان یک عارضه ژئومورفولوژیکی است که معمولاً به صورت یک عارضه گنبدی شکل و در بعضی مواقع به صورت حوضچه ای بوده و مخلوطی از آب، گل و گاز می باشند. گلفشان ها در اکثر نقاط دنیا به ویژه در کمربند آلپ و هیمالیا قابل مشاهده می باشد و در ایران بیشتر در جلگه های ساحلی دریای خزر و دریای عمان دیده می شوند.گلفشان ها بر اثر عوامل مختلفی ایجاد می شوند و بررسی چگونگی تشکیل و تکوین آن ها در برنامه ریزی ها و مدیریت محیطی منطقه ساحلی دارای اهمیت فراوان است. هدف اصلی این پژوهش بررسی ارتباط بین ویژگی های گل فشان ها اعم از میزان فعالیت، خصوصیات مورفولوژیک، توپوگرافیک و پراکندگی آنها با موقعیت گسل های منطقه و همچنین بررسی ارتباط بین خصوصیات لیتولوژیک، ساختمان و ویژگی های رسوب شناسی و شیمیایی گل فشان ها می باشد.در این پژوهش پس از گرد آوری اطلاعات و داده ها شامل نقشه های توپوگرافی1.25000 کل خط ساحلی، زمین شناسی1.100000 ورقه های چابهار، کنارک، بیر، جاسک و گتان، تصاویر ماهواره ای irs و عکس های هوایی 1.40000، خط ساحلی مورد بررسی صورت قرار گرفت و با مطالعات صحرایی و کنترل زمینی به مدت چندین ماه، شناسایی گل فشانها کامل گردید. در عملیات صحرایی از هر گل فشان یک نمونه رسوب و آب برداشت و آنالیز عناصر اصلی بر روی آن صورت گرفت. پس از آماده سازی و تهیه پودر،آنالیز نمونه ها توسط دستگاه icp-oes پردازش داده ها در نرم افزار spss انجام پذیرفت. پس از بررسی نتایج آزمایشگاهی مشخص شد عناصر آهن، آلومینیوم، تیتان و غیره در رسوبات موجود در گل فشانهای سواحل مکران منشأ زمینی یا ژئوژنیک دارند و عناصر کلسیم، منیزیم و استرانسیوم منشأ بیوژنیکی و درون حوضه ای دارند. همچنین از غرب به شرق ساحل مکران، عناصر موجود در گل فشانها از منشأ دریایی (بیوژنیک) به منشأ قاره ای (ژئوژنیک) تغییر منشأ می دهند لذا محل تشکیل گل فشان یا ژنز گل فشانهای بخش غربی در عمق بیشتری قرار دارند. از شمال به سمت جنوب، مقادیر کلسیم در گل فشانها افزایش می یابد و منشأ دریایی بودن آن ها بیشتر می گردد واژگان کلیدی:گل فشان؛ تکتونیک؛رسوب شناسی؛ مورفوژنتیک؛ ژئوژنیک؛ بیوژنیک؛ جلگه مکران
حجت الله صفری منوچهر قرشی
بررسی های انجام شده در این پژوهش نشان داد که پهنه گسله سبزپوشان به صورت ساختاری عمیق، با پهنای سطحی 5/12-11 کیلومتر و درازایی حدود 200 کیلومتر از شمال باختری شیراز تا جنوب خاوری شهرستان قیر، با امتداد n150 کشیده شده است.این ساختار یک پهنه دگریخت شده می باشد که با توجه به قائم بودن محور دینامیکی در آن می توان اظهار نمود که تحت شرایط رژیم زمینساختی برشی (از نوع امتداد لغز راست بر) ایجاد گردیده است. کارکرد این پهنه سبب به هم ریختگی های ساختاری در بخشی از کمربند چین خورده ازگرس شده است. در بررسی محورهای جنبشی (p,t) آشکار گردید که حداقل دو نسل محور جنبشی در این پهنه قابل تشخیص می باشند که یکی نسل قدیم تر با p=n 15-20 و دیگری نسل جدیدتر با p=n 35-40 این مسئله چرخش 25-20 درجه ای را در تشکیل ساختارها به نمایش می گذارد که حاکی از اعمال رژیم دگر فشارش در درازای پهنه می باشد. این پهنه از پاره گسله هایی با امتداد n160-170 با هم پوشانی نوع چپ دست (left hand) تشکیل یافته که در حل هم پوشانی آنها دو پلکسهای فشارشی مرتبط با گسله های امتداد لغز تشکیل شده اند. تشکیل دو پلکسهای یاد شده نیز گواهی بر اعمال رژیم زمینساختی امتداد لغز (از نوع دگر فشارش) می باشد. در این پژوهش، نحوه تشکیل و تکامل دو پلکسهای یاد شده بررسی گردیده و در نهایت الگوی جنیشی تشکیل آنها ارائه شده است.در بررسی چینه شناسی رخنمون واحدهای سنگی آشکار گردید که پهنه گسله سبزپوشان محل تغییر رخساره یا ستبرای سازندهای مختلفی (از کرتاسه میانی تا عهد حاضر) می باشد. شواهد ژرفی ]همچون منحنیهای هم ستبرا (iso pach)، نقشه رخساره ها و برشهای لرزه ای انعکاسی[ نیز مسئله یاد شده را تائید می نمایند.همچنین برشهای لرزه انعکاسی و پدیده های قابل مشاهده و نقشه ها مغناطیس هوایی حاکی از عمیق بودن ساختارها در این پهنه می باشد.شواد سطحی (همچون شواهد ساختاری، نوزمیناسختی و چینه شناسی) و شواهد ژرفی (نظیر تغییر رخساره ها و ستبرای واحدهای سنگی، برشهای انعکاسی و پدیده های مغناطیسی هوایی) نشان می دهند که فعالیت این پهنه از کرتاسه میانی آغاز و تا عهد حاضر ادامه یافته است.