نام پژوهشگر: محمدحسن فولادی

تعیین ارزش غذایی و تاثیر استفاده از سطوح مختلف کنجاله های بادام و گردو بر عملکرد بلدرچین ژاپنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1391
  محمدعلی ارجمندی   محمد سالارمعینی

این مطالعه به منظور ارزیابی تاثیر سطوح مختلف کنجاله های بادام و گردو بر پارامترهای عملکرد، وزن ارگان های داخلی، فراسنجه های خونی، کلسترول تخم تولیدی و کیفیت لاشه بلدرچین ژاپنی انجام شد. این آزمایش با تعداد 504 قطعه جوجه بلدرچین ژاپنی در قالب طرح کاملا تصادفی، با 7 تیمار و هر تیمار دارای 4 تکرار (18 قطعه جوجه بلدرچین نر و ماده در هر تکرار) انجام شد. تیمارها شامل سه سطح کنجاله بادام (10،20 و30 درصد) و سه سطح کنجاله گردو (10،20 و30 درصد) و شاهد بودند. جوجه بلدرچین ها از سن 7 تا 42 روزگی با جیره های آزمایشی تغذیه شدند و مصرف خوراک، ضریب تبدیل و افزایش وزن آن ها به صورت هفتگی مقایسه گردید. وزن بلدرچین های تغذیه شده با کنجاله بادام، نسبت به تیمار شاهد تفاوت معنی داری نداشت، اما وزن بلدرچین های مصرف کننده سطح 30 درصد کنجاله گردو، فقط در هفته دوم و سوم نسبت به شاهد کاهش معنی داری داشت (01/0 p<). همچنین افزایش وزن روزانه بلدرچین های تغذیه شده با سطوح 20 و 30 درصد کنجاله گردو در هفته دوم به طور معنی داری نسبت به شاهد کاهش یافت (01/0 p<). تغذیه کنجاله های بادام و گردو به بلدرچین تاثیر معنی داری بر مصرف خوراک نداشت. ضریب تبدیل غذایی بلدرچین های تغذیه شده با سطوح 20 و 30 درصد کنجاله گردو در هفته دوم نسبت به شاهد افزایش یافت (01/0 p<). کلسترول خون بلدرچین های تغذیه شده با سطوح 20 و 30 درصد کنجاله های بادام وگردو کاهش یافت (01/0 p<). همچنین میزان تری گلیسیرید خون بلدرچین ها با تغذیه 30 درصد از کنجاله های بادام و گردو کاهش یافت (05/0 p<). سطح ldl خون تمام بلدرچین های تغذیه شده با تیمارهای آزمایشی از گروه شاهد کمتر بود (01/0 p<). میزانtba در گوشت منجمد برای تیمارهای مصرف کننده تمام سطوح کنجاله های بادام و گردو نسبت به شاهد کاهش داشت (01/0 p<)، اما میزانtba در گوشت تازه بلدرچین های تغذیه شده با سطوح مختلف کنجاله های بادام و گردو با شاهد تفاوت معنی داری نداشت. کنجاله های بادام و گردو تاثیر معنی داری بر میزان پروتئین لاشه، کلسترول تخم بلدرچین و ph لاشه بلدرچین ها نداشت. از نظر اقتصادی مصرف کنجاله های بادام و گردو در جیره باعث کاهش قابل توجهی در هزینه خوراک گردید (01/0 p<).

مطالعه اثرات مخمر ساکارومایسیس سرویسیا و تغذیه مرطوب بر پارامترهای مختلف در جوجه های گوشتی تغذیه شده با جیره های پایه ذرت-سویا و گندم-سویا
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1387
  مهدی بارانی   امید دیانی

چکیده ندارد.

بررسی نقش فاکتورهای مختلف در تولید بیوگاز از باگاس گل محمدی و مدل سازی فرآیند تولید با استفاده از معادله گومپرتز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1388
  علیرضا دعاگویی   احمد غضنفری مقدم

هرساله بالغ بر هزاران تن گل محمدی جهت گلاب گیری به مراکز مربوطه ارجاع داده می شود که در نهایت حجم بالایی از تفاله های برجای مانده (باگاس)، معمولاً بلا استفاده در محیط اطراف رها می شوند. در این پژوهش پتانسیل تولید بیوگاز از باگاس حاصل از گلاب گیری به تنهایی و در ترکیب با کود گاوی، در شرایط هضم بی هوازی غیرپیوسته مورد مطالعه قرار گرفته و نقش فاکتورهای موثر در این فرآیند شامل دما، ph، مدت زمان نگهداری و مقدار آب مورد بررسی قرار گرفت. سپس به منظور بررسی تاثیر فاکتورهای مختلف بر تولید بیوگاز با استفاده از معادله گومپرتز فرآیند تولید بیوگاز در شرایط مختلف توسط نرم افزار matlab مدل سازی شد. نتایج نشان داد که استفاده از مقداری ماده غنی از باکتری در شروع آزمایش سبب تسریع در تکثیر میکروارگانیزم های موثر در فرآیند هضم، و پایین آمدن ph محیط در نتیجه تولید اسیدهای چرب فرار سبب کاهش و توقف تولید بیوگاز و پائین آمدن درصد متان موجود در آن می گردد. از بررسی دما و نسبت های ترکیبی بکار رفته مشاهده شد که بیشترین تولید تجمعی بیوگاز به میزان 0.4268 m3.kgvs-1، بیشترین درصد متان به میزان 72% و بیشترین درصد کاهش ماده آلی فرار به میزان 81% مربوط به تیمار قرار گرفته در دمای 45 درجه سنتیگراد با نسبت ترکیبی 80 به 20 باگاس به کود می باشد و تیمارهای دارای درصدهای کود بیشتر (15% و 20%)، زودتر به نقطه ماکزیمم تولید روزانه خود میرسند. نتایج حاصله از طرح های آماری نیز نشان دادند که اثر فاکتور درصد کود در هر 4 بازه زمانی و اثر فاکتور زمان به تنهایی و اثرات متقابل آن با دو فاکتور دما و درصد کود بر میزان حجم بیوگاز تولیدی در سطح 1% معنی دار است. بررسی ها نشان داد که بهتر است در تیمارهای با درصد کود بالا (15% و 20%)، تولید بیوگاز پس از طی شدن 15 روز متوقف و با مواد جدید دوباره شروع به تولید متان دریک دوره 15 روزه دیگر شود. در مقابل تیمارهای دارای مقادیر کمتر کود (5% و 10%) مدت زمان بیشتری را درون هضم کننده ها سپری کنند تا بتوان از تمام پتانسیل تفاله ها جهت تولید متان بهره جست. همچنین افزایش نسبت آب به مواد، باعث کاهش 25 درصدی حجم تولید تجمعی بیوگاز، کاهش تولید روزانه بیوگاز و میزان درصد متان موجود در آن می شود و بهترین نسبت آب به مواد درون رآکتورها نسبت 1 : 1 می باشد. نتایج حاصله از مدل سازی فرآیند نشان داد که انطباق مدل بر تیمارهای دارای درصد کود بالا (20%) در هر دو دما به خوبی و با ضریب تبیین بالا (0.96) انجام می پذیرد و برای داشتن بیشترین میزان پتانسیل تولید، بیشترین میزان تولید روزانه بیوگاز با کمترین مدت زمان تاخیر در رشد باکتری ها در شروع آزمایش، بایستی از بالاترین درصد کود (20%) در ترکیب با باگاس استفاده کرده و رآکتورها را در بالاترین دما (45 درجه سانتیگراد) نگهداری نمود.