نام پژوهشگر: میقات حبیبیان
زهره آواز یعقوب موسوی
در دوران جدید استفاده از حمل ونقل به یکی از نیازهای مبرم زندگی در شهر تبدیل شده است و مسئله چگونگی تمهید شرایط ایمنی استفاده از آن و نیز جلوگیری از افزایش مشکلات کاربرد اتومبیل در شهر به کانون تحقیقات اجتماعی راه یافته است. صنعت و نیز نظام حمل و نقل همانند سایر دستاوردهای توسعه فنی و صنعتی، علیرغم فراهم نمودن تسهیلات و امکانات فراوان، عوارض و مشکلاتی را از نوع تصادفات، آلودگی هوا و مهمتر از همه تراکم ترافیک شهری در کلان شهرها موجب شده است. پیرامون علل افزایش مشکلات ناشی از ترافیک شهری نظریه های مختلفی مطرح می باشند. گذشته از ابعاد فیزیکی و فنی مرتبط با این موضوع نقش غنصر انسانی در پیدایش و یا افزایش این مسئله نیز خود از جمله محورهای تحقیق در این خصوص است. به نظر می رسد عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، به عنوان یک رفتار کجروانه، یکی از عوامل موثر در ایجاد اختلالات تردد با وسائل نقلیه است. بدهی است این امر ریشه در فقدان فرایند درست اجتماعی شدن و نهادینه شدن قوانین اجتماعی در جامعه شهری دارد. این تحقیق در صدد است تا موضوع تاثیر اخلاق ترافیکی شهروندی شهر تهران را بر میزان تخلفات رانندگی آنان مورد بررسی دهد. در این مطالعه، جامعه آماری شامل کلیه رانندگانی است که به مراکز پلیس +10 شهر تهران به منظور دریافت صورت تخلفات اتومبیل شخصی خود مراجعه داشته اند. تعداد نمونه آماری عبارت از 215 نفر از کل جمعیت رانندگان شهر تهران است. روش مورد استفاده در این مطالعه پیمایش، ابزار و تکنیک مورد استفاده در آن پرسشنامه و واحد تحلیل نیز افراد می باشند. شاخص برازش مدل نشان می دهد که متغیرهای مورد بررسی در این تحقیق به عنوان بخشی از متغیرهای مربوط به عامل انسانی، تنها 42 درصد در بروز تخلفات رانندگی نقش دارند. نتایج بدست آمده در این بررسی همچنین نشان می دهد که عواملی همچون جنسیت و تحصیلات و نیز مولفه های ناکارآمدی قوانین و عدم احساس عدالت اجتماعی از شاخص آنومی اجتماعی در بعد اجتماعی، شاخص دانش عمومی و مولفه تاثیر گروه های اولیه از شاخص الگوپذیری در بعد فرهنگی رابطه معناداری با میزان تخلفات ترافیکی در شهر تهران دارند.
محمدامین ایوانی مهدی ابطحی
افزایش عرضه به صورت گسترش شبکه معابر شهر در گذشته به عنوان راه حل مشکل ترافیک محسوب می¬شد، همین افزایش عرضه خود عاملی جهت ترقیب بیشتر افراد به استفاده از سیستم حمل¬ونقل شخصی است، از سوی دیگر فضای موجود در شهرها پاسخ¬گوی این افزایش عرضه نخواهد بود. لذا امروزه جهت حل این مشکل، کاهش تقاضای استفاده از وسایل نقلیه شخصی با اجرای انواع سیاست¬های محدود کننده، در نظرگرفته شده است. استفاده از خودروی شخصی سبب تحمیل هزینه¬هایی به همه افراد شهر اعم از کسانی که از سیستم حمل¬و¬نقل عمومی و شخصی استفاده می¬کنند، می¬شود. اجرای سیاست قیمت¬گذاری محدوده مرکزی شهر علاوه بر دریافت این هزینه می¬تواند عاملی جهت کاهش استفاده از خودروی شخصی در مناطق با ترافیک بالا باشد. دریافت عوارض ورود به محدوده سبب تغیر رفتار حمل¬ونقلی افراد در سفر به محدوده مرکزی شهر می¬¬گردد. لذا سهم انواع وسایل نقلیه جهت تردد به مرکز شهر تغییر خواهد کرد. به منظور آگاهی از نتایج اعمال این سیاست قبل از اجرای آن در شهری مانند اصفهان که دارای معضلات ترافیکی در نواحی مرکزی شهر می-باشد، نیاز به ساخت مدلی است که رفتار استفاده¬کنندگان را از نظر انتخاب طریقه سفر در شرایط وجود این سیاست به ازای قیمت¬های مختلف نشان دهد. در این راستا با استفاده از اطلاعات گردآوری شده به روش رجحان بیان شده از طریق انجام مصاحبه با 1076 نفر از افرادی که با خودروی شخصی خود وارد محدوده مرکزی شهر شده¬اند اقدام به ساخت مدل انتخاب وسیله شد. در این مطالعه مدل¬های انتخاب طریقه سفر در شرایط وجود این سیاست برای دو دسته سفرهای ضروری و غیرضروری در محدوده مرکزی ساخته شد. نتایج حاصل از ساخت این مدل¬ها حاکی از آن است که در سفرهای ضروری (کاروتحصیل) افراد تمایل بیشتری به استفاده از خودروی شخصی خود در صورت اعمال سیاست قیمت گذاری محدوده دارند. به ازای عوارض ورود به محدوده مرکزی شهر به میزان 4000 تومان در سفرهای ضروری و غیرضروری به ترتیب 71 و61 درصد از افراد مورد مطالعه در عوض خودروی شخصی از سایر گزینه¬های حمل¬ونقلی استفاده خواهند کرد که اکثراً به سمت استفاده از اتوبوس و تاکسی متمایل خواهند شد. مدل¬های مورد استفاده در این مطالعه از نوع لوجیت دوگانه، چندگانه و آشیانه¬ای می¬باشندکه با استفاده از نرم افزار nlogit پرداخت شده¬اند.