نام پژوهشگر: یوسف باقری
یوسف باقری غلامرضا شعبانی بهار
چکیده: هدف از پژوهش حاضر، بررسی و مدلسازی اثر فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش بر عملکرد در فدراسیون های ورزشی جمهوری اسلامی ایران بوده است. این پژوهش، یک تحقیق توصیفی-همبستگی است که به شکل میدانی به اجرا در آمده است. جامعه آماری شامل، روسا، نائب رئیسان، دبیران کل، مدیران کمیته ها و کارشناسان تمامی فدراسیون های ورزشی جمهوری اسلامی ایران بوده است. با توجه به ماهیت پژوهش و پیش شرط های لازم جهت انجام آزمون های آماری -از جمله مدل معادلات ساختاری-؛ تعداد 300 نفر از جامعه پژوهش به عنوان نمونه آماری انتخاب شده است. جهت گردآوری داده ها از سه پرسشنامه فرهنگ سازمانی دنیسون و همکاران (2007)، پرسشنامه مدیریت دانش لاوسن (2002) و پرسشنامه عملکرد ویناند و همکاران (2009) استفاده شده است. در راستای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمار توصیفی و استنباطی (ضریب همبستگی پیرسون، تحلیل عاملی تاییدی و تحلیل مسیر) بهره گرفته شده است. پایایی پرسشنامه های فوق الذکر، طی یک مطالعه که مقدماتی برای پرسشنامه فرهنگ سازمانی 96/0، مدیریت دانش 93/0 و عملکرد 85/0 بدست آمد. جهت بررسی روایی از دو نوع روایی محتوایی و روایی سازه (همگرا) استفاده شده است. میانگین فرهنگ سازمانی در فدراسیون های ورزشی مورد مطالعه برابر با 4/56، مدیریت دانش 6/57 و میانگین نمره عملکرد برابر با 56 بوده است. در این پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل عاملی تاییدی مدلهای فرهنگ سازمانی، مدیریت دانش و عملکرد مورد بررسی قرار گرفته و پس از حذف برخی از سئوالات این مدلها مورد تایید قرار گرفته است. نتایج حاصل از بررسی مدل اثر فرهنگ سازمانی کل بر عملکرد کل فدراسیون های ورزشی نشان داد که این مدل در فدراسیون های ورزشی دارای برازش مطلوبی است (001/0p= ،068/0= rmsea،92/0 ,agfi=96/0gfi=) و فرهنگ سازمانی بر عملکرد فدراسیون های ورزشی دارای اثر مثبت و معنی دار (78/0=r) می باشد. در بین ابعاد چهار گانه فرهنگ سازمانی(درگیر کار شدن، ماموریت، یکپارچگی و انطباق پذیری) فرهنگ درگیر کار شدن بر عملکرد دارای اثر معنی دار نبوده است. یافته های حاصل از بررسی اثر مدیریت دانش بر عملکرد در فدراسیون های ورزشی نشان داد که این مدل در فدراسیون های ورزشی قابل برارزش می باشد (036/0p= ،037/0=rmsea، 95/0 ,agfi=97/0gfi=) و مدیریت دانش بر عملکرد فدراسیون های ورزشی (و همچنین هر یک از ابعاد آن) اثر مثبت و معنی داری (74/0=r) دارد. نتایج حاصل از آزمون مدل اثر توأمان فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش بر عملکرد نشان داد که فرهنگ سازمانی به صورت مستقیم (49/0=r) و همچنین از طریق مدیریت دانش (34/0=r) بر عملکرد فدراسیون های ورزشی اثر مثبت و معنی دار دارد و در نهایت این دو متغیر 60 درصد از واریانس عملکرد را تبیین نموده اند. در مجموع، نتایج پژوهش حاضر، نشان داد که اندازه گیری و بهبود فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش به عنوان یک عامل مهم در بهبود و ارتفاء عملکرد فدراسیون های ورزشی است. در نهایت، می توان نتیجه گیری و پیشنهاد نمود که مدل های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش مورد استفاده در این پژوهش را می توان به عنوان یک ابزار شناختی قوی، برای درک فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش و اثراتی که بر روی عملکرد دارند در فدراسیون های ورزشی مورد استفاده قرار داد و با بهبود هر یک از شاخص ها و ابعاد آنها، بر عملکرد فدراسیون های ورزشی افزود. واژه های کلیدی: فرهنگ سازمانی، مدیریت دانش، عملکرد، فدراسیون های ورزشی