نام پژوهشگر: ناصر جابری اردکانی

بررسی نقش اندیشه در پیوستگی قصه های مثنوی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1388
  ناصر جابری اردکانی   نجف جوکار

در این رساله سعی شده است ضمن بررسی شیوه قصه پردازی مولانا، محور عمودی ابیات مثنوی مورد مطالعه قرار گیرد؛ گسست ها، گسست نماها، ابهامها، پیوند حاکم بر اثر و چگونگی انسجام آن نمایانده شود. بدین منظور در فصل دوم علاوه بر ارائه کلیاتی درباره شیوه داستان پردازی مولانا، اسلوب قصه در قصه و جریان سیال ذهن نیز به اختصار بررسی گردیده است. دقت در مصادیق اصطلاحاتی چون جریان سیّال ذهن و اسلوب قصه در قصه ما را به شباهتهایی چون برهم خوردن نظم منطقی رویدادها و تداعی های لفظی و معنایی و در عین حال تفاوتهایی از جمله ارائهآگاهیهای درونی شخصیّتها، وانهادن زمان خطی داستانهای سنتی و... رهنمون می سازد. تداعی معانی نیز از مقوله های قابل تأمل در مثنوی است و شناخت پیوند مطالب بدون شناخت کیفیت آن امکان پذیر نیست. دقت در سیر تداعی و خطوط اسلیمی قصه ها برخی از گسست ها، وانتقالهای متأثر از تداعی را نیز آشکار می سازد که در ادامه فصل دوم بررسی گردیده است. در فصل سوم رساله با نگرشی مبتنی بر تأمّل در تداعی و با توجه به لزوم شناخت ابهامها و گسستها، خط سیر قصه ها و حکایات به همان شکلی که مولانا سروده، پیگیری شده است. بنای این فصل بر این نظر بوده است که در مثنوی هر قطعه یا قصه ای با مطلب قبل از خود به نوعی پیوند و ارتباط دارد، منتهی در مواردی شناخت این پیوند مستلزم تأمل و درنگ است و این هدفی است که در طولانی ترین فصل رساله به دنبال آن بوده ایم. نمودارهای این فصل که در پایان هر دفتر ترسیم شده است خط سیر قصه ها را تا حدودی عینی می سازد. در فصل چهارم با دیدی ساختارگرایانه به قصه نگریسته شده است؛ با مقایسه ده قصه مهم و شناخت اجزای مشابه و مشترک آنها و طبقه بندی موضوعی قصه ها سعی شده به طوری نسبی، وحدت حاکم بر مثنوی نماینده شود.

مقایسه برخی از خردنامه ها با بوستان ، گلستان و قابوسنامه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1381
  ناصر جابری اردکانی   نجف جوکار

حکمتها و اندرزها بایدها و نبایدهایی هستند که ریشه در تجارب پیشینیان دارند و به تعالیم دینی خصوصا از جهت ساختار ظاهری بسیار شبیهند. لذا در این رساله پس از فصل مقدمه در فصل دوم مکاتب اخلاقی از جمله مکاتب فلاسفه که از جهاتی به اندرزنامه ها و متون تعلیمی شباهت دارد، به طور مختصر مورد بررسی قرار گرفته اند.در فصل سوم رساله به بررسی و مقایسه اندرزهای متون پرداخته شده است.