نام پژوهشگر: شمس الدین احمدی
شهین امیری شمس الدین احمدی
کلسیم-کالمودولین پروتئین کیناز ii (camkii) یک پروتئین کیناز وابسته به کلسیم-کالمودولین است، که به مقدار زیاد در مغز بیان می شود. این پروتئین کیناز دارای چهار ایزوفروم (?، ?، ?، ?) بوده، که در این میان ایزوفرم ? در یادگیری، تشکیل حافظه، تحمل و وابستگی به مورفین نقش اصلی را دارد. در این مطالعه پس از القای وابستگی به مورفین در رت از نژاد ویستار، سطح بیان ژن camkii? را در ناحیه هیپوکامپ مغز موش بررسی گردید. مطالعه بیان ژن به روش rt-pcr نیمه کمی صورت گرفت. برای القای وابستگی به مورفین، هفت روز متوالی مورفین 10 میلی گرم/کیلوگرم به موش ها تزریق شد. برای بررسی تغییرات بیان ژن camkii? در هیپوکامپ مغز موش در پاسخ به وابستگی به مورفین، در روزهای 1، 3، 7، 14 و 21 روز بعد از آخرین تزریق مورفین در گروه های جداگانه ای استخراج ناحیه هیپوکامپ انجام شد. گروه کنترل برای هفت روز متوالی سالین دریافت نمود و یک روز پس از اتمام تزریق مکرر سالین، مغز آنها استخراج و ناحیه هیپوکامپ جداسازی و بررسی بیان ژن انجام شد. نتایج آنالیز آماری داده های حاصل از آزمایش ها نشان داد که بین نسبت بیان ژن camkii به بتا-اکتین درگروه کنترل سالین و در گروه های آزمایشی با استخراج مغز در روزهای 1، 3، 7، 14 و 21 روز بعد از آخرین تزریق مکرر مورفین تفاوت معنی دار وجود داشت. نتایج آزمون توکی نشان داد که در گروه آزمایشی با فاصله 14 روز پس از قطع تزریق مکرر مورفین، نسبت بیان ژن camkii به بتا-اکتین در مقایسه با گروه کنترل سالین بیشترین افزایش را داشته است. می توان نتیجه گیری نمود که در دوره ترک اعتیاد به مورفین، بیان ژن آنزیم camkii تا مدت چهارده روز زیاد شده و سپس کاهش می یابد. بنابراین می توان پیشنهاد نمود که تا چهارده روز پس از قطع مصرف مورفین، حافظه مربوط به آن فعال بوده و سپس کاهش می یابد و این دوره چهارده روزه اولیه را می توان یک دوره بحرانی در دوره قطع مصرف موفین در موش آزمایشگاهی محسوب نمود. واژگان کلیدی: ، اعتیاد، بیان ژن، پروتئین کیناز ii وابسته به کلسیم-کالمودولین
فاطمه رفیعی نیا شمس الدین احمدی
گیرنده های nmda در یادگیری، تشکیل حافظه، تحمل و وابستگی به اوپیوئیدها، نقش های مهمی دارند. در این مطالعه، پس از القای تحمل به مورفین در رت های نر نژاد ویستار، تغییرات سطح بیان mrna ی ژن nr1 که زیرواحد پایه گیرنده های nmda است، در نواحی پیش پیشانی و استریاتوم مغز رت در دوره ترک مورفین بررسی شد. برای القای وابستگی به مورفین به عنوان یک اوپیوئید قوی، 7 روز متوالی دوز 10 میلی گرم/کیلوگرم مورفین به رت ها تزریق شد و با تست صفحه داغ، ایجاد تحمل به مورفین با بررسی خاصیت ضد دردی تا?یید گردید. برای بررسی بیان ژن از روش rt-pcr نیمه کمی استفاده گردید. با توجه به اینکه نتایج تغییرات mrna ی ژن nr1 در این نواحی در پاسخ به تیمار مکرر مورفین، وابسته به زمان است، استخراج نواحی در گروه های آزمایشی مختلف در زمان های 1، 3، 7، 14 و 21 روز پس از آخرین تزریق مورفین انجام شد و بیان ژن nr1 در سطح mrna بررسی گردید. گروه کنترل نیز برای 7 روز متوالی سالین دریافت نمود و 1 روز پس از اتمام این دوره، مغز رت ها استخراج، نواحی پیش پیشانی و استریاتوم جداسازی گردیده و بررسی بیان ژن انجام گرفت. نتایج نشان داد که بیان mrna ی ژن nr1 در فاصله 1 روز پس از آخرین تزریق مکرر مورفین در ناحیه استریاتوم افزایش معنی داری داشت، در حالیکه در ناحیه پیش پیشانی کاهش معنی داری در بیان ژن مشاهده شد. در فواصل 3، 7، 14 و 21 روز پس از آخرین تزریق مورفین، سطح بیان ژن در هر دو ناحیه با گروه کنترل تفاوت معنی داری نشان نداد و به عبارت دیگر تقریباً به حالت پایه بازگشت. می توان نتیجه گیری نمود که گیرنده های nmdaی نواحی استریاتوم و پیش پیشانی در القای تحمل و وابستگی به مورفین به طور متفاوتی نقش دارند.
مهسا پورعیدی شمس الدین احمدی
کلستاز به معنی انسداد در مجرای صفراوی می باشد. افزایش اوپیوئیدهای آندوژن و تغییر در آستانه درد در رت کلستاز شده گزارش شده است. گیرنده های nmda در مکانیسم درد و وابستگی به اوپیوئیدها نقش مهمی ایفا می کنند. هدف از این تحقیق بررسی تغییرات بیان ژن زیرواحدnr1 گیرنده های nmda در نواحی هیپوکامپ، استریاتوم و پیش پیشانی مغز رت کلستاز شده می باشد. در این مطالعه از موش صحرایی نر نژاد ویستار، با میانگین تقریبی وزن 20± 300 گرم استفاده شد. حیوانات در سه گروه کنترل، شم کنترل (با عمل جراحی و بدون بستن مجرای صفراوی) و کلستاز شده (با عمل جراحی و بستن مجرای صفراوی) تقسیم شدند. پس از گذشت 21 روز از بستن مجرای صفراوی بیلی روبین و اوره سرم، همچنین نسبت وزن کبد به وزن بدن در سه گروه آزمایشی اندازه گیری شد. برای بررسی بیان ژن از روش rt-pcr نیمه کمی استفاده گردید. استخراج نواحی مغزی در گروه های آزمایشی در زمان 21 روز پس از انسداد مجرای صفراوی انجام گرفت و بیان ژن nr1 در سطح mrna بررسی گردید. نتایج نشان داد که بیلی روبین، اوره و نسبت وزن کبد به وزن بدن در گروه کلستاز شده نسبت به گروه شم کنترل افزایش معناداری داشت. همچنین، نتایج نشان داد که بیان mrna ی ژن nr1 در ناحیه استریاتوم تغییرات معناداری نداشت اما در ناحیه هیپوکامپ افزایش معنادار و در ناحیه پیش پیشانی کاهش معناداری مشاهده شد. می توان نتیجه گیری نمود در اثر انسداد مجرای صفراوی در مدل بیماری کلستاز انسدادی علاوه بر تغییرات فیزیولوژیک، تغییرات احتمالی در بیان گیرنده های نوروترانسمیترها نیز رخ می دهد که می تواند بیماری های عصبی را پس از کلستاز القا نماید.
شَهره ابراهیمی شهربانو عریان
نقش ضد دردی مورفین از سالهای دور شناخته شده است. نقش ضد دردی کانال های پتاسیمی و کلسیمی نیز در حیوانات آزمایشگاهی گزارش شده است. با توجه به اثرات نامطلوب مورفین مانند اعتیاد، تلاش برای یافتن جایگزین های مناسب برای آن ادامه دارد. از طرف دیگر، در بیماری دیابت که یک بیماری شایع است، حساسیت نسبت به درد در مقایسه با موجود غیر دیابتی بیشتر است. بنابراین این احتمال وجود دارد که ارسال پیام درد تحت تاثیر اثرات نامطلوب دیابت قرار می گیرد. در مطالعه حاضر اثرات ضد دردی مورفین و مسدودکننده های کانال های پتاسیمی و کلسیمی در موشهای سالم و دیابتی مقایسه شد. برای بررسی اثرا ضد دردی در موش های کوچک آزمایشگاهی از نژاد nmri از تست صفحه داغ استفاده شد. داروهایی که استفاده شدند عبارت بودند از مورفین، گلایبنکلامید (مسدود کننده کانال های پتاسیمی حساس به atp)، نیمودیپین (مسدود کردن کانالهای کلسیمی) و آلوکسان به عنوان القا کننده دیابت. همه داروها بصورت داخل صفاقی تزریق شدند. حیوانات به دو دسته دیابتی و غیر دیابتی تقسیم شدند. برای دیابتی کردن، دوز 200 میلی گرم / کیلوگرم آلوکسان در سه روز متوالی تزریق شد و 72 ساعت پس از آخرین تزریق، گلوکز ناشتای خون اندازه گیری و سطح گلوکز بالای 1/11 میلی مول در لیتر بعنوان معیار دیابیت شدن انتخاب گردید. نتایج آزمایش ها نشان داد که مورفین در دوزهای 10 و 15 میلیگرم/کیلوگرم در موش های سالم و دیابت اثرات ضد دردی القا نمود، اما اثر ضددردی مورفین در دوز 5/7 میلی گرم/کیلوگرم در موش های دیابتی در مقایسه با موش های سالم بطور معنی داری کاهش یافت. تزریق داخل صفاقی مسدود کننده کانال های پتاسیمی حساس به atp، گلایبنکلامید (4،8،12 و 20 میلیگرم/کیلوگرم) در موش های سالم اثرات ضد دردی نشان نداد، اما گلایبنکلامید 20 میلی گرم / کیلوگرم در موش های دیابتی اثرات ضد دردی ایجاد کرد. همچنین مسدود کردن کانال های کلسیمی با نیمودیپین (5/2، 5، 10 و 20 میلیگرم/کیلوگرم) در موش های سالم خاصیت ضد دردی نشان نداد، درحالیکه در موش های دیابتی این دارو در دوزهای 10 و 20 میلیگرم/کیلوگرم خاصیت ضد دردی القا نمود. تزریق هر دوی گلابینکلامید (12 و 20 میلیگرم/کیلوگرم) و نیمودیپین (5 و 10 میلیگرم/کیلوگرم) همراه با دوز بی اثر مورفین در موش های دیابتی خاصیت ضد دردی القا نمود. با توجه به نتایج بدست آمده می توان نتیجه گیری نمود که دیابت با تحت تاثیر قرار دادن گیرنده های اوپیوییدی در مسیرهای عصبی انتقال درد و همچنین کانال های یونی مانند کانال های پتاسیمی و کلسیمی، موجب تغییر در پردازش عصبی پیام های درد می شود.
آرزو محمدیان فارسانی شمس الدین احمدی
کلستاز یکی از بیماری های کبدی است که به معنی انسداد مجرای صفراوی می باشد. افزایش میزان اوپیوئیدهای آندوژن در رت های کلستاز شده گزارش شده است. در این تحقیق، تغییرات بیان ژن گیرنده های ?- اوپیوئیدی در هیپوتالاموس و کبد در رت های کلستاز شده بررسی شد. کلستاز در رت های نر نژاد ویستار، با وزن تقریبی 20± 300 گرم با انسداد مجرای صفراوی ایجاد شد. بعد از مدت زمان 21 روز از انجام کلستاز وزن کل بدن، وزن کبد و نسبت وزن کبد به وزن کل بدن در گروه های مورد نظر اندازه گیری شد. سپس، جداسازی ناحیه هیپوتالاموس و کبد در گروه های آزمایشی کنترل، شم کنترل و کلستاز شده 21 روز پس از کلستاز انجام گرفت و بیان ژن گیرنده های ?- اوپیوئیدی در سطح mrna با استفاده از روش rt-pcr نیمه کمی بررسی گردید. نتایج نشان داد که در گروه کلستاز شده وزن کل بدن تفاوت معناداری در مقایسه با گروه شم کنترل نداشت، البته با بررسی میانگین وزن در هر گروه، کاهش وزن در گروه کلستاز شده مشاهده گردید. نتایج همچنین نشان داد که وزن کبد و نسبت وزن کبد به کل بدن افزایش معناداری داشت. نتایج بررسی تغییرات بیان ژن در سطح mrna ی گیرنده های ?- اوپیوئیدی، پس از القای کلستاز در روز 21 در هیپوتالاموس و کبد کاهش معناداری در مقایسه با گروه شم کنترل نشان داد. بنابراین می توان نتیجه گیری کرد که گیرنده های ?- اوپیوئیدی در هیپوتالاموس و کبد در اثر انسداد مجرای صفراوی تحت تاثیر قرار گرفته و ممکن است در عملکردهای فیزیولوژیکی بدن مانند کنترل درد از طریق مهار آزاد شدن نوروترانسمیترها و تنظیم رفتارهای مربوط به خوشی و لذت از غذا خوردن و حفظ ثبات بدن نقش مهمی داشته باشند
فاطمه میره کی شمس الدین احمدی
هدف مطالعه حاضر بررسی تغییرات بیان ژن گیرنده های مو-اوپیوئیدی وn-متیل d-آسپارتات (nmda) در سطح mrna پس از القای تحمل به خاصیت ضددردی مورفین بود. رت های نر نژاد ویستار با محدوده وزنی 250 تا 300 گرم، استفاده شدند. برای القای تحمل به مورفین، در یک گروه تزریق روزانه مورفین (10 میلی گرم/کیلوگرم) به مدت 14 روز انجام شد، در حالیکه گروه کنترل فقط سالین (1 میلی لیتر/کیلوگرم) را دریافت نمود. تست هات پلیت در روزهای 1، 5، 10 و 15 روز از شروع تزریق مورفین انجام شد تا تحمل به خاصیت ضددردی مورفین بررسی شود. پس از القای تحمل به مورفین، سر رت ها جدا شد و مغز میانی و نخاع (ناحیه خاجی کمری) آنها جدا گردید. بیان ژن با استفاده از روشrt-pcr نیمه کمی بررسی شد. نتایج تست هات پلیت نشان داد که تحمل به مورفین در 15 روز بعد از تزریق مورفین ایجاد شد که این موضوع با کاهش خاصیت ضددردی مورفین (10 میلی گرم/کیلوگرم) در روز 15 تزریق در مقایسه با گروه کنترل تائید گردید. نتایج مطالعه بیان ژن در سطح mrna نشان داد که گیرنده های مو-اوپیوئیدی در نخاع و مغز میانی بعد از تحمل به مورفین نسبت به گروه کنترل به طور معناداری تغییر نداشتند. نتایج همچنین نشان داد که بیان زیرواحد 1 گیرنده nmda در سطح mrna به طور معناداری تغییر نکرد، اما بیان آنها در مغز میانی بعد از تحمل به مورفین نسبت به گروه کنترل به طور معناداری افزایش یافت. می توان نتیجه گیری نمود که ممکن است در بیان ژن گیرنده های مو-اوپیوئیدی در طناب نخاعی و مغز میانی در طول تحمل تغییری ایجاد نشود، اما تغییرات در بیان ژن گیرنده های nmda و اثرات تنظیم کنندگی آنها روی مسیرهای درد به ویژه در مغز میانی می تواند میانجی کننده ایجاد تحمل به خاصیت ضددردی مورفین باشد.
ندا پروینی شمس الدین احمدی
اوپیوئیدها موثرترین دارو برای درمان مناسب دردهای شدید هستند. با این وجود، تزریق مزمن اوپیوئیدها سبب ایجاد تحمل به اثر ضد دردی آن ها می شود که استفاده از آن ها را محدود می کند. پروتئین کیناز c، به ویژه ایزوفرم گامای آن (pkc?) یک مولکول کلیدی است که نقش مهمی در تحمل به اثر ضد دردی القا شده توسط مورفین دارد. هدف این مطالعه بررسی تغییرات احتمالی بیان ژن پروتئین کیناز c گاما در ناحیه کمری-خاجی طناب نخاعی و مغزمیانی رت در طول القای تحمل به اثر ضددردی مورفین بود. در آزمایش ها از رت نر نژاد ویستار استفاده شد. دو گروه آزمایشی، دو بار در روز تزریق سالین (1 میلی لیتر/کیلوگرم) یا مورفین (10 میلی گرم/کیلوگرم) را به صورت داخل صفاقی به مدت هشت روز دریافت کردند. القای تحمل به اثر ضد دردی مورفین در طول برنامه زمانی تزریق در روزهای اول، چهارم و هشتم، با آزمون صفحه داغ بررسی شد. برای بررسی تغییرات بیان ژن از شش گروه رت استفاده شد. دو گروه در روز اول تزریق، دو گروه در روز چهارم تزریق ها و دو گروه دیگر در روز هشتم تزریق ها کشته شدند. سپس، سریعاً مغز میانی و ناحیه کمری- خاجی طناب نخاعی برای بررسی تغییرات بیان ژن پروتئین کیناز c گاما استخراج شدند. روش rt-pcrنیمه کمی برای بررسی تغییرات در بیان ژن استفاده شد. نتایج آزمون صفحه داغ نشان داد که مورفین اثر ضد دردی معناداری در روز اول تزریق ایجاد نمود، اما با انجام تزریق های مکرر در روز چهارم و هشتم تزریق های مکرر، اثر ضد دردی مورفین به طور معناداری کاهش یافت و در روز هشتم نسبت به گروه سالین اثر ضددردی معناداری ایجاد نکرد. نتایج همچنین نشان دادند که بیان ژن پروتئین کیناز c گاما در بافت طناب نخاعی در گروه تیمار شده با مورفین در مقایسه با گروه کنترل تیمار شده با سالین در روز اول، چهارم و هشتم بعد از تزریق ها به طور معناداری تغییر نمی کند. اما، مقدار بیان ژن پروتئین کیناز c گاما در بافت مغز میانی گروه تیمار شده با مورفین در مقایسه با گروه کنترل تیمار شده با سالین در روز چهارم و هشتم تزریق افزایش یافت. بنابراین، می توان نتیجه گرفت که تحمل به اثر ضد دردی مورفین بر تغییرات بیان ژن پروتئین کیناز c گاما در بافت طناب نخاعی رت اثری ندارد. اما، در بافت مغز میانی بین مقدار بیان ژن پروتئین کیناز c گاما و القای تحمل به مورفین ارتباط معناداری وجود دارد.
مائده عنبریان موسوی شمس الدین احمدی
هدف این پژوهش ، افزایش بیان فاکتور 9 خونی بوده و بدین منظور از اینترون کوتاه شده فاکتور 9 انسانی برای افزایش بیان فاکتور 9 انعقادی انسان در سلول های کشت شده پستانداران استفاده شد.
شمس الدین احمدی محمدرضا زرین دست
در مطالعه حاضر ، اثرات تزریق دو طرفه آگونیست و آنتاگونیست گیرنده gabaa به داخل هسته قاعده ای -جانبی آمیگدال bla بر روی ترجیح مکان شرطی شده cpp القا شده بوسیله مرفین در موشهای بزرگ آزمایشگاهی نر مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد که گیرنده های gabaa درهسته bla در پاداش القا شده بوسیله مرفین و یادگیری آن دخالت دارند.