نام پژوهشگر: علیرضا خان احمدی

شناسایی چندشکلی ژن های هورمون رشد، بتالاکتوگلوبولین و pit-1 در گاوهای هلشتاین با استفاده از روش pcr-rflp و ارتباط آن ها با تولید شیر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1388
  مریم حیدری   مجتبی آهنی آذری

هدف از این تحقیق شناسایی چند شکلی ژن های هورمون رشد (gh)، بتالاکتوگلوبولین β-lg) و pit-1 در یک گله گاو هلشتاین با روش pcr-rflp و بررسی ارتباط آن ها با تولید شیر بود. هورمون رشد نقش مهمی در تنظیم رشد، متابولیسم و شیر دهی ایفا می کند. بتالاکتوگلوبولین پروتئین عمده ی آب پنیر در شیر است که در انتقال و متابولیسم رتینول و اسید های چرب نقش دارد و pit-1 مسئول رشد هیپوفیز و بیان هورمون های مرتبط با آن در پستانداران می باشد. بنابراین با توجه به اهمیت زیاد هر سه ژن، آن ها به عنوان ژن های کاندید کنترل کننده تولید شیر انتخاب شده اند. در این تحقیق نمونه های خون از 104 رأس گاو هلشتاین که دارای حداقل یکسال رکورد تولید شیر بودند تهیه و از روش نمکی بهینه یافته برای استخراج dna استفاده شد. واکنش زنجیره ای پلیمراز جهت تکثیر یک قطعه 282 جفت بازی شامل اینترون 4 و اگزون 5 ژن هورمون رشد، یک قطعه 1355 جفت بازی شامل قسمتی از اگزون 5، اینترون 5 و قسمتی از اگزون 6 ژن pit-1 و یک قطعه 247 جفت بازی شامل بخشی از اگزون و اینترون 4 ژن بتالاکتوگلوبولین انجام گرفت. قطعات تکثیر شده ی ژن های هورمون رشد، pit-1 و β-lgبه ترتیب توسط آنزیم های رستریکتاز alui ، hinfi و haeiii مورد هضم آنزیمی قرار گرفتند. فراوانی آلل های l و v ژن هورمون رشد به ترتیب 0/884 و 0/116و فراوانی آلل های a وb برای ژن pit-1 به ترتیب 170/0 و 830/0 و برای ژن β-lg به ترتیب 529/0 و 471/0 بدست آمد. بررسی تعادل هاردی- واینبرگ برای لوکوس های مورد نظر بوسیله ی آزمون کای مربع، نشان دهنده وجود تعادل در این جایگاه ها بود. جهت بررسی ارتباط ژن های مورد نظر با تولید شیر از رویه glm نرم افزار sas استفاده شد. نتایج نشان داد که ژنوتیپ ها بطور معنی داری بر تولید شیر موثر بودند. حیوانات با ژنوتیپ ll هورمون رشد مقدار شیر بیشتری نسبت به ژنوتیپ lv تولید کردند (05/0 > p ). همچنین حیوانات با ژنوتیپ ab برای pit-1 مقدار شیر بیشتری نسبت به ژنوتیپ bb تولید کردند (05/0> p ). در مورد ژن β-lg تولید شیر حیوانات با ژنوتیپ aa بیشتر از ژنوتیپ bb بود (01/0 > p ). چند شکلی این ژن ها همچنین در یک گاو هلشتاین با تولید شیرحدود 150 کیلوگرم در روز و 5 گوساله ی آن بررسی شد. ژنوتیپ گاو برتر و تمام فرزندانش برای ژن هورمون رشد ll و برای ژن بتالاکتوگلوبولین ab بود و از نظر ژن pit-1 گاو برتر و 3 گوساله ی آن ژنوتیپ bb و بقیه گوساله ها ژنوتیپ ab داشتند.

مطالعه سطوح ذرات نرم موجود در پشیدان کرامبل شده و فرم فیزیکی میاندان و پسدان بر عملکرد جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1391
  یحیی صابری   یوسف مصطفی لو

آزمایشی برای بررسی اثر میزان ذرات نرم پیشدان و همچنین شکل میاندان و پسدان بر عملکرد جوجه های گوشتی در فصل تابستان انجام شد. این آزمایش به صورت فاکتوریل 4×2 ( 4 سطح ذرات نرم پیشدان: 0، 10، 20 و 40 درصد خاکه و دو شکل میاندان و پسدان: پلت و آردی) در قالب طرح کاملا تصادفی 4 تکرار و 10 قطعه ای جوجه گوشتی از هر دو جنس در هر تکرار اجرا شد. در این آزمایش از تعداد 320 قطعه جوجه یکروزه کاب 500 استفاده شد. اثر میزان ذرات نرم پیشدان بر وزن بدن وضریب تبدیل خوراک در دوره های اولیه رشد (1-7 و 1-14 روزگی) کاملا معنی دار بود (01/0 >p). بطوریکه جوجه هایی که دارای ذرات نرم بیشتری در پیشدان بودند میزان رشد بهتر و ضریب تبدیل مناسب تری داشتند. میزان مصرف خوراک نیز با افزایش میزان خاکه دان افزایش معنی دار نشان داد (01/0 >p). اثر ذرات نرم پیشدان بر بهبود عملکرد منحصر به دوران اولیه پرورش بود و در سنین بالاتر (1-42 روزگی)، ذرات نرم پیشدان تاثیر معنی داری بر وزن بدن و ضریب تبدیل خوراک، خصوصیات لاشه و شاخص تولید نداشت (05/0 p>). اثر بافت میاندان و پسدان بر وزن بدن و مصرف خوراک جوجه ها در دوره های پرورشی مختلف تاثیر معنی دار داشت (01/0 >p). بطوریکه جوجه هایی که از دان پلت استفاده کردند دارای وزن بدن و مصرف خوراک بالاتری نسبت به جوجه هایی که با دان مش تغذیه شده بودند، داشتند. دان پلت بغیر از دوره پرورشی 1-42 روزگی ضریب تبدیل خوراک بهتری را نسبت به دان آردی داشت که این برتری در دوره پرورشی 1-21 روزگی معنی دار بود(05/0 >p). با در نظر گرفتن دوره پرورشی 1-42 روزگی، دان مش نسبت به دان پلت شده ضریب تبدیل خوراک بهتری را ایجاد کرد(05/0 >p). فرم دان اثر معنی داری بر درصد اجزای لاشه به وزن زنده نداشت. در دوره های پرورشی کوتاه مدت 1-28 و1-35 روزه استفاده از دان پلت منجر به بالاتر رفتن معنی دار شاخص تولید نسبت به دان آردی شد (01/0 >p) اما در دوره پرورشی بلند مدت تر 1-42 روزه استفاده از دان آردی منجر به بالاتر رفتن شاخص تولید نسبت به دان پلت شد (05/0 >p). اثر متقابل ذرات نرم پیشدان و شکل میاندان و پسدان بر همه صفات اندازه گیری شده غیر از درصد چربی شکمی، معنی دار نبود (05/0 <p). روند دقیقی برای این اثر متقابل مشاهده نشد اما به طور کلی می توان اینگونه نتیجه گیری کرد که جوجه هایی که میاندان و پسدان را به فرم پلت مصرف کردند با افزایش سطح خاکه پیشدان معمولا درصد چربی حفره شکمی پایین تری داشتند وبرعکس جوجه هایی که میاندان و پسدان را به فرم آردی مصرف کردند با افزایش سطح خاکه پیشدان چربی حفره شکمی بالاتری را از خودنشان دادند هرچند در این روند ها استثنا نیز وجودداشت. کلا نتایج این آزمایش نشان داد که زیاد بودن خاکه پیشدان تاثیر معنی دار منفی بر عملکرد جوجه ها نداشت و فرم پلت دان در سنین پایینتر موجب بهبود عملکرد جوجه های گوشتی نسبت به فرم آردی شد اما در سنین بالاتر منجر به افزایش عددی تلفات وکاهش عمومی عملکرد با توجه به شاخص تولید بعنوان یک معیار شد.

مطالعه چند شکلی ژن های gdf9, bmp15 و alk6 با استفاده از روش های pcr_sscp و pcr_rflp وتنوع ژنتیکی با استفاده از نشانگر های ریز ماهواره در گوسفند رومانف
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده علوم کشاورزی 1391
  سعید شمسکی   مجتبی آهنی آذری

چکیده هدف از این تحقیق شناسائی چندشکلی ژن های موثر بر چندقلوزایی شامل alk6، bmp15 و gdf9 در گوسفند رومانوف با استفاده از روش های pcr-rflp و pcr-sscp بود. نمونه های dna از خون70 راس گوسفند رومانوف توسط کیت دیاتوم استخراج شد. واکنش زنجیره ای پلیمراز برای تکثیر یک قطعه 190 جفت بازی ژن alk6، قطعه 312 جفت بازی برای جایگاه fexl از ژن bmp15 و قطعه 139 جفت بازی برای جایگاه fecgh از ژن gdf9 انجام گرفت. قطعات تکثیر شده برای ژن های gdf9 و alk6 به ترتیب توسط آنزیم های ddei و avaii مورد هضم آنزیمی قرار گرفتند. جایگاه تکثیر شده برای ژن bmp15 نیز توسط روش pcr-sscp تعیین ژنوتیپ شد. نتایج حاصل از این تحقیق نشان داد که همه جایگاه های مورد مطالعه مونومورف بودند. همچنین در این تحقیق تنوع ژنتیکی گله مورد نظر توسط چهار جفت آغازگر ریزماهواره ای شامل (bm6438 ، bm6526 ، bms2361 و bm8125) مورد بررسی قرار گرفت. واکنش زنجیره ای پلیمراز برای تمامی جایگاه ها به خوبی انجام شد. محصولات واکنش زنجیر ه ای پلی مراز با استفاده از ژل پلی اکریل آمید 12% الکتروفورز شدند. تمامی مکان های ژنی تکثیر شده، از تعادل هاردی- وینبرگ انحراف معنی داری نشان دادند (05/0p<). میانگین هتروزایگوسیتی کل مشاهده شده، 0588/0±9321/0 بود که بیشترین و کمترین هتروزایگوسیتی مشاهده شده برای آغازگرهای(0000/1) bm8125 و (8571/0)bm6438 بدست آمد. همچنین میانگین میزان اطلاعات چندشکلی در این گله 0408/0±6337/0 برآورد شد. با توجه به نتایج بدست آمده، این گله از لحاظ تنوع ژنتیکی از شرایط مناسبی برخوردار است اما در هیچکدام از ژن های موثر بر چندقلوزایی مورد بررسی چندشکلی مشاهده نشد و دلیل چندقلوزایی این گله را باید در سایر عوامل جستجو کرد. کلمات کلیدی: چندشکلی، تنوع ژنتیکی، نشانگر ریزماهواره، alk6، gdf9، bmp15

تعیین تنوع ژنتیکی در بز خلخالی با استفاده از نشانگرهای ریزماهواره ای و بین ریزماهواره ای (issr)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1392
  ابراهیم رجبی   مجتبی آهنی آذری

چکیده در این تحقیق تنوع ژنتیکی جمعیت بز خلخالی، با استفاده از پنج جفت آغازگر ریزماهواره ای شامل bm121،maf64، ilsts005، tgla122، lcsv36 و دو آغازگر بین ریزماهواره ای (issr) شامل 9c(ag) و ga)9c) مورد بررسی قرار گرفت. خونگیری از 100 راس بز خلخالی واقع در شهرستان خلخال انجام شد. dna نمونه ها با استفاده از کیت دیاتوم استخراج گردید. واکنش زنجیره ای پلی مراز در تمامی جایگاه های ریزماهواره ای و بین ریزماهواره ای بخوبی انجام شد. محصولات واکنش زنجیره ای پلی مراز با استفاده از ژل پلی آکریل آمید 8% و ژل آگارز 8/0% الکتروفورز شد. پارامترهای تنوع ژنتیکی با استفاده از نرم افزار popgene و het تعیین گردید. تمامی مکان های ژنی تکثیر شده در جمعیت فوق، از تعادل هاردی- واینبرگ انحراف معنی داری نشان دادند (05/0>p). بیشترین و کمترین مقدار هتروزیگوسیتی مشاهده شده در آغازگرهای ریزماهواره ای مربوط به جایگاه ilsts005 و bm121 بود. بر اساس نتایج حاصل از جایگاههای ریزماهواره بیشترین و کمترین مقدار شاخص شانون به ترتیب در آغازگر maf64 (28/2) و tgla122 (92/1) مشاهده شد. بیشترین و کمترین مقدار هتروزیگوسیتی مورد انتظار به ترتیب مربوط به آغازگرهای maf64 (87/0) و tgla122 (84/0) بود. با استفاده از آغازگر (ag)9c22 باند و با استفاده از آغازگر (ga)9c، 17 باند شناسایی گردید. میانگین تعداد آلل های موثر برای جایگاه های بین ریزماهواره ای (ag)9c و ga)9c) به ترتیب 31/0±52/1 و 28/0±62/1 بود. بیشترین شاخص شانون در آغازگر ga9c (54/0) و کمترین شاخص شانون در آغازگر ag9c (47/0) مشاهده شد. همچنین میزان pic در جایگاه (ag)9c، 93/0 و در جایگاه (ga)9c، 92/0 برآورد شد. بطور کلی با استفاده از دو نشانگر ریزماهواره ای و issr مشخص گردید جمعیت مورد مطالعه از تنوع نسبتا بالایی برخوردار است.

تاثیر دمای آب و مکمل کربنات پتاسیم در جیره بر عملکرد و پاسخ های فیزیولوژیک گاوهای شیری طی تنش گرمایی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - پژوهشکده کشاورزی 1392
  کامبیز قوطوری   فرید مسلمی پور

این مطالعه به منظور بررسی اثرات دمای آب مصرفی و افزودن مکمل کربنات پتاسیم بر عملکرد، پاسخ های فیزیولوژیک و فراسنجه های خونی گاوهای شیری طی تنش گرمایی انجام شد. در این آزمایش از 16 راس گاو هلشتاین چند شکم زایش در قالب طرح چرخشی متوازن با چهار تیمار با آرایش آزمایش فاکتوریل 2×2 در 4 دوره استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل 1- دو سطح دمای آب (12 (سرد) و 25 (معمولی) درجه سانتیگراد)، 2- افزودن کربنات پتاسیم (صفر و 96/0 درصد ماده خشک) می باشد. متوسط شاخص دما-رطوبت در کل دوره آزمایش برابر با 5/85 بود. جیره شامل علوفه و کنسانتره به صورت کاملاً مخلوط تا حد اشتها ارائه شد و مقدار مصرف خوراک و آب ثبت گردید. وزن کشی و نمونه گیری شیر هفتگی انجام شد. نتایج نشان داد که دمای آب مصرفی و افزودن مکمل کربنات پتاسیم در جیره، اثر معنی داری بر مصرف آب، تولید شیر، درصد چربی و پروتئین شیر، دمای رکتال، ضربان قلب، نیتروژن اوره ای خون و سطوح اجسام کتونی خون گاوهای شیری طی تنش گرمایی ندارد (05/0<p). در مجموع، نتایج تحقیق نشان داد که خنک کردن آب مصرفی و افزودن مکمل پتاسیم به گاوهای شیری در زمان تنش گرمایی نمی تواند باعث بهبود استرس گردد. همچنین آب با دمای معمولی باعث افزایش مصرف خوراک می شود و مکمل پتاسیم نرخ تنفس را بالا می برد (05/0>p).

تجزیه و تحلیل ژنتیکی درصد چربی شیر با مدل تابعیت تصادفی و بررسی چندشکلی ژن1 dgat با روش pcr-rflp در گوسفند کردی شیروان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان - دانشکده کشاورزی 1392
  زینب رحمانی   سعید حسنی

هدف از این تحقیق برآورد پارامترهای ژنتیکی درصد چربی شیر با مدل تابعیت تصادفی با استفاده از نرم افزار wombat بود که برای این منظور تعداد 1096 رکورد روزآزمون درصدچربی شیر مربوط به 250 رأس میش در سال 1391 در ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد کردی واقع در شهرستان شیروان جمع آوری شد. در تحقیق حاضر متوسط درصد چربی شیر نژاد مزبور 6/53 بدست آمد. مدل مورد استفاده جهت تجزیه داده ها شامل عوامل ثابت (نوع تولد بره، ماه رکوردگیری و شکم زایش)، روز شیردهی به عنوان متغیر کمکی و عوامل تصادفی (اثر ژنتیکی افزایشی مستقیم، اثر محیطی دائمی و باقی مانده) بود. تابع چندجمله ای با درجات برازش مختلف برای مدل های تصادفی و ثابت در خصوص تنوع ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی در نطر گرفته شد که مدل با درجه برازش 3 به عنوان بهترین مدل انتخاب شد. متوسط وراثت پذیری مستقیم برآورد شده در طول دوره شیردهی با مدل رگرسیون ثابت و تصادفی برای درصدچربی شیر به ترتیب 0/015و 0/12 برآورد شد. تکرار پذیری نیز در نیمه اول شیردهی روند کاهشی و سپس تا انتها دوره روند افزایشی داشت. همچنین با افزایش فاصله بین روز های شیردهی، همبستگی های ژنتیکی افزایشی و محیط دائمی کاهش یافتند. از طرفی شناسایی چندشکلی ژن دی آسیل گلیسرول آسیل ترانسفراز (dgat1) در گله گوسفند کردی ایستگاه اصلاح نژاد شیروان با روش pcr-rflp و بررسی ارتباط آن با درصد چربی شیر در کل دوره شیردهی این میش ها صورت گرفت. بدین منظور در این تحقیق از 100 رأس میش نژاد کردی ایستگاه پرورش و اصلاح نژاد گوسفند کردی شیروان نمونه های خون تهیه و استخراج dna انجام شد. واکنش زنجیره ای پلیمراز جهت تکثیر قطعه 309 جفت بازی اگزون 17 ژن dgat1 انجام گرفت. سپس با آنزیم alui قطعه تکثیرشده مورد هضم قرار گرفت و دو آلل tوc به ترتیب با فراوانی های 0/35و 0/65شناسایی شدند. نتایج بدست آمده تعادل هاردی-واینبرگ را برای این جایگاه تأیید نکرد (05/0p<). متوسط هتروزیگوسیتی هم برای این جایگاه 45/0 بود. جهت بررسی ارتباط چندشکلی ژن dgat1 با رکوردهای درصدچربی شیر میش های مورد مطالعه از رویه glm نرم افزار sas9.1 استفاده شد. نتایج نشان داد که بین ژنوتیپ های ژن dgat1 و رکوردهای درصدچربی شیر میش های نژاد کردی ایستگاه اصلاح نژاد شیروان ارتباط معنی-داری وجود دارد و میش های با ژنوتیپ tt درصد چربی شیر بیشتری نسبت به میش ها با ژنوتیپ tc و cc داشتند (01/0p<). نتایج تحقیق حاضر بیانگر آن است که آنالیز رکوردهای درصد چربی شیر با مدل رگرسیون تصادفی پارامترهای ژنتیکی را با برآورد دقیق تری نسبت به مدل های حیوانی در اختیار قرار می دهد.

اثر حذف مکمل اسیدهای آمینه متیونین، لیزین و ترئونین و افزودن آنزیم چندگانه کمین بر عملکرد جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گنبد کاووس - دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی 1393
  ملیحه صادقی سیمکانی   شهریار مقصودلو

آزمایشی به منظور بررسی اثر حذف مکمل اسید های آمینه و افزودن مولتی آنزیم کمین بر عملکرد تولیدی، اقتصادی، خصوصیات لاشه و کیفیت بستر جوجه های گوشتی انجام شد. تعداد 288 قطعه جوجه گوشتی سویه کاب 500 از هر دو جنس به صورت یک آزمایش فاکتوریل 4×2 (4 سطح از حذف جیره ای مکمل اسید امینه ای: 1. جیره ذرت- سویا بدون مکمل های اسید امینه دی- ال متیونین، ال لیزین و ال ترئونین، 2. جیره پایه + دی ال متیونین، 3. جیره پایه + دی ال– متیونین و ال- لیزین و 4. جیره پایه + دی– ال متیونین + ال- لیزین+ ال- ترئونین × 2 سطح مکمل انزیم چندگانه کمین: 0 و 250 قسمت در میلیون جیره نهایی) در قالب یک طرح تصادفی کامل (crd) با 8 تیمار و 3 تکرار 12 قطعه ای جوجه در هر تکرار انجام شد. اثرات اصلی و متقابل سطوح حذف مکمل اسیدآمینه و افزودن مولتی آنزیم بر مصرف خوراک در کل دوره پرورش (42-1 روزگی) معنی دار نبود. اما اثر حذف مکمل اسیدآمینه بر ضریب تبدیل معنی دار بود (05/0>p) و با حذف متیونین از جیره به طور معنی داری ضریب تبدبل افزایش یافت. همچنین این اثر بر وزن بدن در کل دوره پرورش معنی دار بود (05/0>p) به گونه ای که با حذف اسید های آمینه از جیره، وزن بدن به طور معنی داری کاهش یافت. ‎بیشترین و کمترین وزن بدن به ترتیب مربوط به تیمار بدون مکمل ترئونین و تیمار بدون مکمل متیونین، لیزین وترئونین بود. ‎در سن 42 روزگی اثر حذف مکمل اسید های آمینه بر شاخص تولید معنی دار بود (05/0>p). به این ترتیب که تیمار بدون مکمل اسیدآمینه کمترین شاخص را داشت. اثر حذف مکمل اسیدآمینه بر هزینه خوراک مصرفی نیز معنی دار بود (05/0>p) و جیره بدون مکمل اسیدآمینه هزینه خوراک پایین تری داشت. همچنین این اثر بر هزینه خوراک به اضافه وزن و بازده ناخالص اقتصادی معنی دار بود (05/0>p) و کمترین بازده مربوط به تیمار بدون مکمل اسیدآمینه بود. ‎نتایج مربوط به بازده لاشه نشان داد که اثر حذف مکمل اسیدهای آمینه بر بازده لاشه و ران معنی دار نشد اما این اثر بر درصد سینه و چربی محوطه بطنی معنی دار بود (05/0?p) و تیمار بدون مکمل، دارای کمترین وزن سینه و بیشترین چربی بود. اثر متقابل حذف مکمل اسیدهای آمینه و افزودن مولتی آنزیم بر پروتئین تام و گلوکز سرم خون جوجه ها در 42-1 روزگی معنی دار بود (05/0?p اما این اثر بر درصد هموگلوبین معنی دار نبود. همچنین اثرات متقابل حذف مکمل اسیدهای آمینه و افزودن مولتی آنزیم بر درصد نیتروژن و رطوبت بستر معنی دار بود (05/0?p). به طور کلی نتایج تحقیق حاضر نشان داد که حذف مکمل اسیدآمینه دی ال متیونین از جیره جوجه های گوشتی باعث کاهش معنی دار عملکرد گردید اما حذف ترئونین و لیزین و آنزیم چندگانه تأثیر منفی معنی داری بر عملکرد ایجاد نکرد و ممکن است برای مرغدار دارای مزیت اقتصادی باشد.

بررسی تنوع ژنتیکی ژنوتیپهای گردو (.l regia juglans) منطقه شهرستان آزادشهر با استفاده از نشانگر مولکولی ریزماهواره
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده کشاورزی 1393
  فاطمه شاملو   مهدی رضایی

در این پژوهش با هدف بررسی تنوع ژنتیکی ژنوتیپ های گردو در شهرستان آزادشهر، ژنوتیپ گردو از چهار منطقه (سیدآباد، رودبار، وامنان و کاشیدار) با 30 ویژگی مرفولوژیکی (طول میوه، قطر میوه، طول برگ و...) ارزیابی مقدماتی شدند. نتایج آنالیز تشریحی صفات نشان داد که ژنوتیپهای این منطقه از لحاظ درصد مغز میوه، وزن مغز و میوه، رنگ مغز و آسان جدا شدن مغز از میوه تنوع بالایی دارند. ژنوتیپ ka17 و va31 دارای بیشترین میانگین وزن میوه (79/19 گرم)، ژنوتیپ va31 دارای بیشترین وزن مغز (4/9 گرم) و ژنوتیپ rood4 و va34 برای صفت آسان جدا شدن مغز از میوه (خیلی آسان) و مطلوب بودن طعم میوه شاخص بودند. در آنالیز خوشهبندی بر اساس دادههای مرفولوژیکی، ژنوتیپها در ناحیه 5/12 از25 به چهار دسته تقسیم شدند. تودههای جغرافیایی در این خوشهبندی تا حد زیادی در دستههای جداگانه قرار گرفتند. بعد از بررسی تنوع مرفولوژیکی تودههای مورد پژوهش 39 ژنوتیپ از بین ژنوتیپها به عنوان ژنوتیپهای برتر انتخاب شدند و تنوع ژنتیکی آنها با استفاده از ده نشانگر ریزماهواره بررسی گردید. این نشانگرها در مجموع توانستد 74 آلل پلیمورفیسم را با اندازههای بین 104 تا 267 جفتباز شناسایی کنند. تعداد آللها در هر جایگاه ژنی از 3 تا11 آلل با میانگین4/7 آلل متغیر بود. کمترین تعداد آلل مشاهده شده مربوط به مکان ژنی wga005 (3 آلل) و بیشترین تعداد آلل مشاهده شده مربوط به مکان ژنی wga054 (11آلل) بود. تعداد آللهای موثر در مکانهای ژنی در محدوده 026/2 تا 974/8 با میانگین 08/5 بود. دندروگرام حاصل از تجزیه خوشهای تودهها؛ تودههای مورد بررسی را به دو گروه تقسیم کرد که گروه اول شامل توده سیدآباد و گروه دوم شامل تودههای رودبار، وامنان و کاشیدار بودند. از تجزیه خوشهای ژنوتیپهای گردو هفت گروه حاصل شد. تمام ژنوتیپهای جمعآوری شده از منطقه سیدآباد در گروه یک قرار گرفتند و مابقی ژنوتیپها در سایر گروهها پراکنده شدند. نتایج این تحقیق نشان داد که تنوع ژنتیکی خوبی در ژنوتیپهای گردوی این منطقه وجود دارد که میتواند بهعنوان مواد اصلاحی در اختیار به نژادگران قرار گیرند.

تعیین پلی مورفیسم تعدادی از نشانگرهای ‏‎rapd‎‏ در مرغان ایستگاه تکثیر و اصلاح نژاد مرغ بومی مازندران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه مازندران 1381
  علیرضا خان احمدی   قدرت الله رحیمی

به منظور تعیین پلی مورفیسم تعدادی از نشانگرهای ‏‎rapd ‎‏ در مرغان ایستگاه تکثیر و اصلاح نژاد مرغ بومی مازندران نمونه های خون از 100 قطعه مرغ و خروس تهیه و ‏‎dna‎‏ آنها به روش بهینه یافته نمکی ‏‎(salting out)‎‏ استخراج گردید . از 20 آغازگر مورد استفاده در این تحقیق 14 آغازگر توانستند باندهای مناسب و قابل قبولی را تکثیر نمایند . محصولات واکنش زنجیره ای پلی مراز ‏‎(pcr)‎‏ با استفاده از ژل آگارز 5 ،1./. الکتروفورز شد . با استفاده از این تعداد آغازگر ها 140 باند شناسایی گردید که از این تعداد 63 باند پلی مورف و 77 باند منومورف شناسایی شد . تعداد باندهای شناسایی شده برای هر آغازگر بین 4 تا 16 باند می باشد که در دامنه2111 - 200 جفت باز می باشند . بیشترین در صد پلی مورفیسم مربوط به آغاز گر شماره 9 با 72./. و کمترین مربوط به آغازگر شماره 14 با 16./. شناسایی شده است . فراوانی اشتراک باندی ‏‎(bsf)‎‏ برای هر آغازگر محاسبه و در دامنه 1 -79 /. بوده است . تشابه ژنتیکی درون جمعیتی بعنوان متوسط فراوانی اشتراک باندی ‏‎(wgs)‎‏ محاسبه و مقدار آن برابر 9 /. برآورد شد .