نام پژوهشگر: ناصر معینی نقده
مریم عربیان ناصر معینی نقده
مگس های سیرفید از مهم ترین خانواده های دوبالان هستند. لارو بسیاری از گونه ها، شکارگر آفات مختلف زراعی و باغی به ویژه شته ها بوده، از این لحاظ نقش مهمی در کنترل بیولوژیکی آفات به صورت طبیعی به عهده دارند. در این مطالعه، ویژگی های زیستی و رفتاری گونهfabricius (dip., syrphidae) eupeodes corollae روی شته مومی کلم brevicoryne brassicae l. (hem., aphididae)مورد ارزیابی قرار گرفت. در این تحقیق، ابتدا به بررسی نقش دما روی ویژگی های مختلف زیستی این شکارگر پرداخته شد. این آزمایش در دماهای 15، 17، 20، 25، 30 و 35 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5 ± 65 درصد و دوره نوری 16 ساعت روشنایی به 8 ساعت تاریکی انجام شد. دوره ی رشد و نمو پیش از بلوغ مگس e. corollae، از 43/0±43/36 روز در دمای 15 درجه سلسیوس تا 87/0±50/14 روز در 30 درجه سلسیوس متغیر بود. در دمای 35 درجه سلسیوس هیچ یک از افراد مورد مطالعه به سن بلوغ نرسیدند. با استفاده از مدل رگرسیون خطی، آستانه ی پایین رشد و نمو و ثابت دمایی مورد نیاز برای تکمیل رشد و نمو این مگس از مرحله تخم تا بالغ به ترتیب00/0± 33/7 درجه سلسیوس و00/0±33/333 روز-درجه محاسبه شد. با افزایش دما از 15 تا 30 درجه سلسیوس سرعت رشد و نمو ابتدا افزایش و سپس کاهش یافت. دوره رشد و نمو از مرحله تخم تا بالغ در دمای 20 و 25 درجه سلسیوس در نرها کوتاه تر از ماده ها بود. برای رشد و نمو و بقای مگسe. corollae، دمای بهینه 25 درجه سلسیوس به دست آمد. آماره های جدول زندگی و رشد جمعیت مگسe. corollae ، در شرایط آزمایشگاهی تعیین شد. بر اساس نتایج حاصله، نسبت بقای ویژه سن (lx) در زمان ظهور حشرات کامل 77/0 و بیشترین میانگین باروری ویژه سن ((mx 91/13 (ماده/ماده/روز) به دست آمد. امید به زندگی (ex) در زمان ظهور حشرات کامل 64/18روز بود. تعدادکل تخم در طول دوره تخم ریزی نیز به طور متوسط 22/28 ± 87/142عدد محاسبه شد. نرخ های ناخالص (grr) و خالص تولید مثل (r0) به ترتیب 46/12± 11/63 و 55/6± 46/26 (ماده/ماده/نسل) به دست آمد. نرخ های ذاتی تولد و مرگ نشان داد که جمعیت پایدار هر روز 20/0تولد و 05/0 مرگ را به ازای هر فرد ماده تجربه خواهد کرد. نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm )، نرخ متناهی افزایش جمعیت (?)، متوسط مدت زمان یک نسل (tc) و مدت زمان دو برابر شدن جمعیت (dt) به ترتیب 01/0±16/0 (ماده/ماده/روز) ، 01/0±17/1 (ماده/ماده/روز)، 68/0±97/20 (روز) ،34/0±37/4 (روز) به دست آمد. توزیع سنی پایدار (cx) نشان داد که حدود 94% درصد جمعیت مگس e. corollae را افراد نابالغ و 06/0 جمعیت را افراد بالغ تشکیل می-دهند. متوسط تغذیه کل و روزانه سنین مختلف لاروی مگس e. corollae، با تغذیه از پوره های سن سوم شته مومی کلم، در دماهای 20، 25 و 30 درجه سلسیوس محاسبه شد. برای انجام این آزمایش 150 عدد از شته های سن سوم در اختیار لارو های مگس e. corollae قرار گرفت. هر 24 ساعت تعداد شته های خورده شده شمارش و مراحل زندگی آنها ثبت شد. این کار تا ظهور حشرات کامل ادامه پیدا کرد. بر اساس نتایج حاصله، با افزایش دما متوسط تغذیه کل و روزانه کاهش یافت. تغذیه کل در دماهای 20، 25 و 30 درجه سلسیوس به ترتیب 32/21±08/362، 66/14±6/258 و98/17±23/240 عدد شته به دست آمد. بین تغذیه کل و روزانه در سنین مختلف لاروی در دماهای مختلف تفاوت معنی-داری وجود داشت. بر این اساس بیشترین تغذیه توسط لارو سن سوم مشاهده شد. در این آزمایش، دمای 25 درجه سلسیوس، به دلیل افزایش بقا و حداکثر تغذیه، مناسب ترین دما برای تغذیه این مگس تعیین شد. ترجیح میزبانی لاروهای سنین دوم و سوم مگس e. corollae نسبت به پوره های سنین مختلف شته مومی کلم در دو حالت انتخابی و غیر انتخابی، بررسی شد. در شرایط غیر انتخابی از هر مرحله زندگی شته b. brassicae (سنین پورگی یک تا چهار) به صورت جداگانه 40 فرد و در شرایط انتخابی در هر تکرار 10 فرد از هر مرحله زندگی شته انتخاب شد. در شرایط غیر انتخابی بیشترین میزان تغذیه لاروهای سنین دوم و سوم مگس e. corollae به ترتیب روی پوره های سن یک و پوره های سن دو شته مومی کلم با میانگین 61/2±00/25 و58/0±2/38 شته مشاهده شد. در شرایط انتخابی بیشترین میزان تغذیه لاروهای سنین دوم از پوره های سن سه و با میانگین 84/0±00/5 شته بود. ولی بین میزان تغذیه لارو سن سوم روی سنین مختلف پورگی شته تفاوت معنی داری مشاهده نشد. تغییر در ترجیح لاروهای سن سوم در ارتباط با تراکم های متفاوت سنین مختلف پورگی (نسبت های 50:10، 40:20، 30:30، 20:40، 10:50 پوره سن دو: پوره سن سه) بررسی شد و نتایج حاصله نشان داد که تراکم های مختلف تأثیری در میزان ترجیح لاروهای سن سوم نداشت. واکنش تابعی لارو سن سوم مگس شکارگر در تراکم های 2، 5، 10، 20، 30، 40، 50 و 60 از سنین مختلف پورگی شته مومی کلم بررسی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، واکنش تابعی با تغذیه لارو از پوره های سنین یک و چهار نوع سوم و با تغذیه از پوره های سنین دو و سه، نوع دوم برآورد گردید. در این تحقیق، نوسانات جمعیت شته مومی کلم و دشمنان طبیعی آن ها در رابطه با شرایط محیطی مورد بررسی قرار گرفت. جمعیت شته مومی کلم در اوایل اردیبهشت ماه با میانگین دمای روزانه 5/13 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی 5/51 درصد در اوج بود. درجه حرارت بالا و رطوبت نسبی پایین از عوامل غیرزنده در کاهش جمعیت شته ها می باشند. بین تراکم جمعیت شته و دشمنان طبیعی (زنبورهای پارازیتویید و مگس-های سیرفید) نیز همبستگی معنی داری وجود داشت.
مهدی ترابی گودرزی حسنعلی واحدی
راسته ی hemiptera شامل شپشک های نباتی، شته ها، سفید بالک ها، پسیل ها، زنجره ها، زنجرک ها، سن ها و غیره هستند. فوق خانواده (coccoidea) یا شپشک های نباتی از آفات بسیار مهم گیاهان محسوب می شوند و یکی از بزرگ ترین فوق خانواده های شناخته شده می باشند، به طوری که در منابع مختلف حتی تا 37 خانواده، 1129 جنس و 7902 گونه و زیر گونه نیز برای آن گزارش شده است. مطالعاتی در ارتباط با شپشک های نباتی ایران در سال های دور توسط کوثری، فرح بخش، بالاچوسکی و بودنهایمر صورت گرفته است. در سال های اخیر نیز مطالعاتی توسط واحدی و مقدم روی خانواده های margarodidae و diaspididae انجام شده است، اما در کل مطالعات انجام شده خصوصا روی مرفولوژی و پراکنش آنها بسیار نا چیز بوده است. هدف از این تحقیق، بررسی فون شپشک های نباتی منطقه کرمانشاه بوده است. در مجموع 610 نمونه متعلق به 20 گونه از 5 خانواده در طی بیش از 30 مورد نمونه برداری از منطقه کرمانشاه در طی سال های 1386- 1388 جمع آوری شد. حشرات کامل پس از جمع آوری از مناطق مختلف به آزمایشگاه منتقل و از آنها اسلایدهای میکروسکوپی تهیه می شد. در این میان در حدود 1000 اسلاید میکروسکوپی تهیه و اسلاید هایی که دارای کیفیت مناسب برای مطالعه، شناسایی و کلید کردن بودند انتخاب و مورد بررسی قرار گرفتند. در ادامه نمونه ها برای تایید نهایی برای دکتر هاچسون در کشور انگلستان فرستاده شدند. در میان نمونه های زیر 4 گونه که با یک ستاره مشخص شده اند برای اولین بار از ایران و 5 گونه که با دو ستاره مشخص شده اند برای اولین بار از منطقه گزارش می گردند. diaspididae: aonidiella aurantii; chortinaspis salavatiani; chlidaspis asiatica; diaspidiotus perniciosus; diaspidiotus pronurum; diaspidiotus sp*; lepidosaphes malicola; lepidosaphes ulmi; parlatoria blanchardi; pseudaulacaspis cockerelli* & salicicola davatchii. cocciddae: coccus hesperidum; didesmococcus unifasciatus**; eulecanium tiliae & hadzibejliaspis stipae*. pseudococcidae: planococcus vovae** & trabutina crassispinosa**. eriococcidae: eriococcus costatus** & eriococcus isacanthus*. ortheziidae: orthezia urticae**.
شاهپور محسن پور ناصر معینی نقده
چکیده : گـندم یکی از محـصولات مـهم کشور از نظر مـیزان سطح زیرکشت و ارزش غذایی می باشد. از عــوامل مـحدود کننده این مـحصول سن معمولی گندم .eurygaster integriceps put است که در بـسیاری از کشورها و از جمله ایـران انـتشار داشته و از آفات مـهم گندم به شمار می رود. سن گندم دشمنان طبیعی زیادی دارد. عده ای مانند زنبورهای trissolcus باعث پارازیته شدن تخم های آن می شوند. عده ای دیگر مثل مگس های پارازیتوئید از خانواده tachinidae و زیر خانوادهphasiinae موجـب پارازیته شدن پوره ها و حشرات کامل سن معمولی گندم می-شوند. با توجه به اهمیت و نقش مگس های پارازیتوئید در کاهش جمعیت سن معمولی گـندم، طی سال های 88 تا 89 دو منطقه از درود فرامان شهرستان کرمانشاه بررسی هائی به منظور جمع آوری، شناسایی، زیست شناسی، تعیین میزان کارآیی و فراوانی گونه غالب صورت گرفت. برای اجرای طرح در اماکن زمستان گذران سن گـندم، دو ارتفاع سن گیر منطقه، شامل کوه های بالا گبری و سنگ سفید انتخاب گردید. در هر نقطه از دو ارتفاع 1700 و1800متری نمونه برداری انـجام شد. در هر نمونه برداری به عرض 2 متر و طول 50 متر بوته های گون asteragalus sp. و درمـنه artemisia sp. مورد بررسی قرار گرفت. سن های جمع آوری شده به آزمایشگاه انتقال داده شدند. در فصل بهار یک مزرعه در روستای بالاگبری ویک مزرعه در سنگ سفید انتخاب شد. در هر مزرعه اوایل فصل با استفاده از کادر چوبی 5/. × 5/. متر به دلیل افزایش رشد بوته ها از اواسط تا پایان فصل بهار از تور حشره گیری استفاده گردید. در هر نمونه برداری از اماکن زمستان گذران و مزارع گندم و جو در بهار، سن های جمع آوری شده و حشرات کامل مگس های پارازیتوئید به آزمایشگاه منتقل و در قفس های توری و پلاستیکی نگه-داری شدند. در این تحقیق اثر چهار دمای20، 25، 30 و 35 درجه سلسیوس روی مراحل مختلف رشدی مگس f. eliozeta helluo مورد ارزیابی قرارگرفت. آستانه های دمایی، روز- درجه های مورد نیاز و میانگین طول دوره رشدی در شرایط آزمایشگاه محاسبه گردید. با استفاده از مدل رگرسیون خطی، آستانه ی پایین رشد و نمو و ثابت دمایی مورد نیاز برای تکمیل رشد و نمو این مگس محاسبه شد. طولانی ترین دوره رشد و نمو مگس مرحله لاروی است. تمامی شفیره های مگس در دمای 35 درجه سلسیوس از بین رفته و حشره کاملی ظاهر نشد. کم ترین آستانه دمایی پایین برای مگس (25/4= t°) و بیشترین روز- درجــه مـــورد نــیاز (250=k) در مرحـــله شفیرگی بــوده است. حــشرات کامـل مگـس های پارازیـتوئید جمع آوری شده از مزارع و حشرات کامل حاصل از پرورش سن های پارازیته شده درآزمـایشگاه، برای شـناسایی دقیق تر به بـخش رده بـندی حشرات موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور در تهران ارسال گردید که سه گونه و یک جنس به شرح ذیل شناسایی شدند : 1) eliozeta helluo f. 2) phasia subcoleoptrata l. 3) elomyia lateralis meig. 4) besseria sp. herting. گـونه e. helluo f. با توجه به فراوانی جـمعیت، پراکـنش و کارآیی بیشتر در نقاط مورد بررسی، گونه غالب بود. حشرات کامل نسل دوم مگس پارازیتوئید، پوره ها ی سن گندم را از سن سوم تا زمان ظهور حشرات کامل نسل جدید پارازیـته می کنند. اولین ریزش سن ها درسال 89 از دهه اول فروردین به مزارع صورت گرفته و حشرات کامل مگس 7 تا10روز بعد از آن ظاهر می شوند. اولین سن های پارازیته شده در دهه سوم فروردین ماه از مزارع جمع آوری گردیدند. اوج ظهور حشرات کامل نسل دوم مگس هم زمان با مرحله سن سوم پورگی بوده و تخم ریزی آن ها مصادف با ظهور سنین سوم، چهارم و حشرات کامل نسل جدید سن معمولی گندم بود. مگس . e. helluo f در شرایط منطقه درود فرامان شهرستان کرمانشاه دارای دو نسل در سال است. میانگین میزان کارآیی گونه غالب در بالا گـبری47/. ±65/44% و در سـنگ سفید 91/. ±48/36% تـعیین گـردید. در این مـطالعه از مـزارع روستای بالاگـبری مگس پارازیتوئید جنس besseria sp. herting. جمع آوری شد، که برای اولین بار از استان گزارش می شود. امکان پرورش لاروهای سنین اول تا سوم مگس در روی چهار فرمول غذایی از گوشت هموژنیزه گاو مورد بررسی قرار گرفت، نتایج حاصله نشان داد که اختلاف معنی داری با هم نداشته و تمام لاروهای سنین مختلف درکــم تر از 24 ساعت تلف شـدند. تــوزیع فضایی پراکنش جمعیت سـن گـندم بر اساس دو شاخـص قانـون توان power low taylor و شاخص میانگین ازدحام mean crowding)) بررسی شد. نتایج به دست آمده حاکی از تـوزیع تـجمعی سن گندم در دو روستای مورد مطالعه بود.
سعید امینی ناصر معینی نقده
سن aelia furcula یکی از آفات مزارع گندم و جو محسوب می شود. استفاده از زنبورهای پارازیتویید جهت کنترل جمعیت آفت می تواند از روش های مناسب جایگزین سم پاشی باشد. زنبور trissolcus grandis به عنوان مهم ترین پارازیتویید این آفت در شرایط طبیعی معرفی شده است. در این تحقیق آماره های زیستی آفت و پارازیتویید آن در شرایط آزمایشگاهی بررسی گردید. نمونه برداری آفت، در بهار 1390 از مزارع گندم و جو استان کرمانشاه، بخش سراب نیلوفر صورت گرفت. زنبورهای مورد استفاده در این آزمایش، از مرکز تحقیقات گیاه پزشکی تهران فراهم شد. آستانه دمایی زنبور در چهار دمای 20، 22، 25 و 5/27 درجه سلسیوس بررسی شد. بر اساس نتایج به دست آمده، آستانه دمایی و ثابت حرارتی مراحل نابالغ t. grandis با استفاده از مدل رگرسیون خطی و iekmoto and takai به ترتیب 08/1±82/12 درجه سلسیوس و 20/16±67/166 روز- درجه و 26/0±09/14 درجه سلسیوس و 56/4±91/133 روز- درجه محاسبه شد. این آماره ها برای مراحل تخم، پنج سن پورگی و طول دوره زندگی آفت نیز با استفاده از مدل های ذکر شده در دماهای 20، 25 و5/27 درجه سلسیوس محاسبه شد. نتایج به ترتیب عبارت بودند از، 26/2±3/13، 79/2±84/14، 98/2±23/13، 69/0±35/16، 22/0±57/12، 42/6±00/13 و 69/0±33/15 درجه سلسیوس و 29/10±4/71، 82/9±40، 80/15±92/76، 82/3±50، 31/1±42/71، 95/50±90/90 و 77/23±33/333 روز- درجه و 15/0±54/13، 18/0±23/17، 25/0±75/15، 24/0±65/16، 53/0±69/15، 65/0 ±15/15 و 19/0±23/17 درجه سلسیوس و 44/1±03/64، 88/0±54/29، 71/1±73/49، 83/1±59/43، 53/3±20/50، 9/5±53/70 و 42/6±33/328 روز- درجه. همچنین، واکنش تابعی زنبور روی تراکم های مختلف تخم سن در دمای 1±25 درجه سلسیوس بررسی شد. مشخص گردید که واکنش تابعی از نوع دوم است و آماره های نرخ جستجوی لحظه ای و زمان دستیابی زنبور به ترتیب 0387/0±1766/0 و 0437/0±3197/0 ارزیابی شد. آماره های زیستی زنبور در دماهای 20، 22، 25 و 5/27 درجه سلسیوس بررسی شد. بر این اساس مقادیر grr، r0، rm، ?، t و dt محاسبه گردید. بالاترین grr و r0 در دماهای 22 و 25 درجه سلسیوس مشاهده شد که با هم اختلاف معنی داری نداشتند. بالاترین rm و ? و کوتاهترین t و dt نیز در دمای 5/27 درجه سلسیوس مشاهده شد. جدول زندگی a. furcula نیز در دماهای 10، 15، 20، 25، 5/27 و 30 درجه سلسیوس بررسی شد. اما به علت این که آفت در آزمایشگاه یک نسل در سال داشت محاسبه آماره های رشد جمعیت امکان پذیر نبود. در دماهای 10 و 15 درجه تفریخ تخم صورت نگرفت، در دمای 30 درجه سلسیوس رشد آفت در مرحله پوره سن سوم متوقف شد و هیج کدام از نمونه ها به سن چهارم پورگی نرسیدند. کوتاه ترین طول دوره پوره گی در دمای 5/27 درجه سلسیوس مشاهده شد. بیشترین طول عمر حشرات بالغ در دماهای 25 و 5/27 درجه سلسیوس که با یکدیگر اختلاف معنی داری نداشتند مشاهده شد. در ارتباط با پوره های نر و ماده به صورت مجزا شرایط مشابهی ثبت شد.
شکوه حیدری پارسا زریر سعیدی
شته برگ نارون tinocallis nevskyi یکی از مهم ترین آفات درختان نارون در فضای سبز شهرکرد به شمار می رود. این آفت با تغذیه از شیره گیاهی باعث زرد شدن برگ ها و ریزش زود رس آن ها و تولید عسلک فراوان می شود که ریزش این مواد چسبنده روی پیاده رو ها ، عابرین و وسایل نقلیه مشکلاتی را برای شهروندان ایجاد می نماید. در این مطالعه تغییرات فصلی جمعیت این شته طی سال های 1390 و 1391 در سه پارک شهرکرد بررسی شد. از هر پارک هر هفته، 10 درخت به طور تصادفی انتخاب شد و از هر درخت پنج سرشاخه 15 سانتی-متری نمونه گرفته شد و شته های موجود شمارش شد. اواخر فروردین تخم ها تفریخ و جمعیت شته در ماه های اردیبهشت و خرداد سریعا افزایش یافت و به اوج رسید و در تابستان روند نزولی طی کرد و از اوایل پاییز جمعیت آفت مجددا افزایش یافت. فرم های جنسی از اواخر مهر ظاهر شده و ماده های جنسی از اواسط آبان تخم های زمستانگذران دیاپوزدار را کنار جوانه ها قرار دادند. رشد و نمو پیش از بلوغ شته به روش دیسک برگی در هفت دمای ثابت 5/8 ، 12، 15، 20، 25، 5/27 و 30 درجه سلسیوس و رطوبت نسبی10±40 درصد و دوره نوری 10 ساعت تاریکی و 14ساعت روشنایی مورد بررسی قرار گرفت. قبل از شروع هر آزمایش در هر دما از 60 برگ نارون استفاده شد و روی هر برگ تنها یک پوره سن یک قرار داده شد. پتری ها روزانه بازدید شدند و کلیه مراحل پورگی ثبت گردید. مدت زمان لازم برای تکمیل مراحل پورگی از 8/28 روز در دمای 5/8 درجه سلسیوس به 89/6 روز در دمای 5/27 درجه سلسیوس کاهش یافت. شته های پرورش یافته در دما های 30 و 20 درجه سلسیوس به ترتیب کمترین (8%) و بیشترین زنده مانی (88%) را داشتند . با استفاده از مدل رگرسیون خطی آستانه پایین دما 64/3 درجه سلسیوس و ثابت دمایی 5244/172 روز- درجه برآورد شد. پارامتر های تولید مثلی شته در دما های 15، 20، 25 و 5/27 درجه سلسیوس بررسی شد.. تعداد پوره های ایجاد شده توسط بالغ بکرزا روزانه ثبت گردید و پوره های تولید شده پس از شمارش روزانه حذف شدند. بیشترین و کمترین نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، در دما های 5/27 و 15 درجه سلسیوس ، 01/0±29/0 و 00/0±15/0 (ماده/ ماده/ روز) محاسبه گردید. بیشترین و کمترین نرخ خالص تولید مثل (r0) در دما های 25 و 15 درجه سلسیوس ، 06/3±97/18 و 87/0±47/7 (ماده/ ماده/ نسل) به دست آمد. افزایش دما از 15 تا 5/27 درجه سلسیوس منجر به کوتاه شدن میانگین مدت زمان یک نسل (t) از 35/13 روز به 91/8 روزگردید. بیشترین مقدار نرخ متناهی افزایش جمعیت(?)، در دمای 5/27 درجه سلسیوس ، 01/0±33/1 و کمترین مقدار آن در دمای 15درجه سلسیوس 00/0±16/1 مشاهده شد. باروری در دما های 15، 20، 25 و 5/27 درجه سلسیوس به ترتیب 10/1± 72/6، 64/1±17/9، 50/2±81/20 و 95/1±20/19 پوره به دست آمد. این نتایج نشان می دهد که بهترین دما برای پوره زایی ماده ی بکرزا دمای 25 درجه سلسیوس می باشد. دمای 5/27 درجه سلسیوس دمای مناسبی برای رشد شته به دست آمد زیرا این دما دارای بیشترین مقدار ? و rm و کمترین مقدار t و dt می باشد و شته در دمای 15 درجه سلسیوس بیشترین عمر، کوتاهترین دوره پوره زایی و کمترین باروری را داشت. در بین مدل ها، مدل رگرسیون خطی برازش مناسب تری از آستانه پایین دما و ثابت دمایی را داشت.
آرزو منصوری جهانشیر شاکرمی
به منظور دستیابی به ترکیبات کم خطر برای مهار آفات انباری اثر سمیت تنفسی، تخم کشی، لاروکشی، بازدارندگی تخمریزی، دورکنندگی و سینرژیستی پنج ترکیـب ترپنــوئیدی شامـل کارواکرول، میرتــول، منتــول، کامفــن و آلـفا- پینن روی سه گونه آفت callosobruchus maculatus (f.)، tribolium confusum و t. castaneum مورد بررسی قرار گرفت. این آزمایشات در قالب طرح کاملاً تصادفی در دمای 2±27 درجه سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65 درصد و تاریکی انجام شد. هر ترکیب در شش غلظت و پنج تکرار همراه باشاهد مورد بررسی قرار گرفت. بر اساس نتایج سوسک چهارنقطه ای حبوبات حساسیت بیشتری به ترکیبات مورد مطالعه نسبت به دو گونه شپشه آرد نشان داد. به طوری که از بین ترکیبات ترپنوئیدی مورد مطالعه میرتول، کامفن و آلفا- پینن به ترتیب با lc50 برابر با05/47، 777 و 78/759 میکرولیتر بر لیتر بیشترین سمیت تنفسی را روی حــشرات کامل c. maculatus، t. confusum و t. castaneum ایجاد نمودند. هر پنج ترکیب مورد مطالعه اثر تخم کشی قابل توجهی روی آفات داشتند به طوری که کامفن در غلظت 04/137 میکرولیتر بر لیتر تلفات صد درصدی روی تخم سوسک چهارنقطه ای حبوبات نشان داد. آلفا- پینن نیز در غــلظت 11/211 میکرولیتر بر لیتر صد درصد تخم کشی روی دو گونه شپشه آرد ایجاد نمود. هم چنین ترکیبات مورد مطالعه روی لارو آفات مذکور سمیت تنفسی نشان دادند به طوری که میرتول و منتول به ترتیب در غلظت 44/44 و 37/370 میکرولیتر بر لیتر باعث صددرصد تلفات لارو سوسک چهارنقطه ای حبوبات و دو گونه شپشه آردگردیدند. ترکیبات ترپنوئیدی مورد مطالعه به طور معنی داری باعث کاهش میزان تخمریزی هر سه گونه آفت شدند. آلفا- پینن بیشترین میزان بازدارندگی تخمریزی را روی آفات مورد مطالعه نشان داد، به طوری که به ترتیب در غلظت 11/11 و 37/370 میکرولیتر بر لیتر بیشترین بازدارندگی تخمریزی را روی سوسک چهارنقطه ای حبوبات و دو گونه شپشه آرد ایجاد نمود. ترکیبات مورد مطالعه به طور معنی داری روی آفات اثر دورکنندگی نشان دادند. بیشترین میزان دورکنندگی روی گونه t. confusum و مربوط به آلفا- پینن بود. بر اساس نتایج ترکیبات ترپنوئیدی مورد مطالعه در آزمایش سمیت تنفسی روی یکدیگر اثر سینرژیستی داشتند و در اکثر موارد درصد تلفات مخلوط ترکیبات بیش از درصد تلفات مجموع تک تک ترکیبات در غلظت مشابه بود و بیشترین اثر سینرژیستی در مخلوط میرتول با سایر ترکیبات مشاهده شد. با توجه به اثرات ترکیبات ترپنوئیدی مورد مطالعه روی آفات انباری و کم خطر بودن این ترکیبات برای انسان و محیط زیست پیرامون وی به نظر می رسد که این ترکیبات می توانند در برنامه های مهار آفات انباری مورد استفاده قرار گیرند.
احمد معینی نقده عباسعلی زمانی
گوجه فرنگی دومین محصول سبزی مهم در سراسر دنیا است و شب پره ی مینوز گوجه فرنگی (meyrick, 1917) (lep.,gelechiidae ) tuta absoluta یکی از آفات مهم گوجه فرنگی در سراسر دنیا به شمار می رود. استفاده از حشره کش های شیمیایی یکی از روش های مهم مهار این آفت است. در این پژوهش اثر پنج حشره کش شیمیایی (ایندوکساکارب، سایپرمترین، کلرپیریفوس، ایمیداکلوپراید، فلوبن دیآمید) و سه حشره کش با منشا طبیعی (اسپینوزاد، ماترین و آبامکتین) با روش غوطه ور کردن برگ گوجه فرنگی در محلول سمی روی مراحل زیستی تخم، چهار سن لاروی و حشره کامل مورد بررسی قرار گرفت. تلفات 48 ساعت پس از کاربرد حشره کش ها ثبت شد. فقط حشره کش های آبامکتین و ماترین روی تخم ها موثر بودند. تجزیه پروبیت نشان داد که حشره کش های اسپینوزاد، آبامکتین، فلوبن دیآمید، ایندوکساکارب و سایپرمترین روی مراحل مختلف لاروی موثر بودند. حشره کش-های کلروپیریفوس، ایمیداکلوپراید و ماترین در غلظت های بسیار بالا (ppm 3000،5000،8000) نیز به 80 درصد کشندگی روی لاروهای آفت نرسیدند. حشره کش کلرپیریفوس به علت دارا بودن خاصیت تدخینی روی حشرات کامل قادر به ایجاد تلفات 80 درصد شد. فلوبن دیامید، ایندوکساکارب، اسپینوزاد و آبامکتین را می توان در مهار شیمیایی بر علیه مراحل لاروی این آفت توصیه کرد.
محمد عشرتی شهریار عسگری
تریپس غربی گل frankliniella occidentalis pergande (thysanoptera: thripidae) از مهم ترین آفات محصولات گلخانه ای از جمله سبزی و صیفی و گیاهان زینتی در سراسر جهان است و در مقابل طیف وسیعی از آفت کش ها مقاومت نشان داده است. تریپس غربی گل در سال 1380 وارد ایران شد و تا کنون در بسیاری از نقاط کشور گسترش یافته است. ارزیابی پتانسیل آفت کش های مختلف برای مدیریت این آفت از اهمیت بالایی برخودار است. در این تحقیق دموگرافی تریپس غربی گل روی دو رقم رایج خیار گلخانه ای و زمینی ارزیابی شد. آماره های جدول زندگی شامل نرخ ذاتی افزایش جمعیت، نرخ متناهی افزایش جمعیت، نرخ خالص افزایش جمعیت، متوسط زمان تولید یک نسل به دست آمد. طول دوران قبل از بلوغ در تریپس غربی گل روی رقم خیار گلخانه ای و خیار زمینی به ترتیب 23/0±46/14 و 51/1±49/11 روز محاسبه شد. میانگین طول دوران پیش تخم ریزی کل، برای خیار گلخانه ای و زمینی به ترتیب 22/13و 75/14 روز و پیش تخم ریزی، به ترتیب 31/0 و 29/0 روز بود. نرخ ذاتی رشد rm محاسبه شده روی رقم گلخانه ای و زمینی به ترتیب 2063/0 و 1902/0 روز بود. نرخ ذاتی تولد (b) روی رقم گلخانه ای و زمینی در توزیع سنی پایدار به ترتیب 9898/0 و 9912/0 بود. نرخ مرگ و میر یا نرخ ذاتی مرگ (d)، به ترتیب 0102/0 و 0088/0 بود. نسبت نرخ ذاتی تولد به مرگ در دموگرافی دو رقم گلخانه ای و زمینی به ترتیب 04/97 و 64/112 به دست آمد. متوسط مدت زمان یک نسل (t) برای تریپس غربی گل در رقم خیار گلخانه ای و زمینی به ترتیب 45/20 و 17/21مدت زمان دو برابر شدن (dt) روی دو رقم گلخانه ای و زمینی به ترتیب 64/3 و 36/3 روز تخمین زده شد. نرخ ناخالص تولید مثل (grr) و نرخ خالص تولید مثل (r0) روی رقم گلخانه ای و زمینی به ترتیب 02/170- 59/165 و 96/48 - 83/78 پوره به ازای هر ماده در نسل بود. lc50 به دست آمده برای تریپس غربی گل با استفاده از سموم اسپینوزاد، آبامکتین و دلتامترین به ترتیب برابر 612/4، 095/8 و 071/10 میلی گرم بر لیتر به دست آمد که اسپینوزاد در میان این سه حشره کش دارای بالاترین میزان سمیت برای افراد بالغ تریپس غربی گل بود. آزمایش زیست سنجی اسپینوزاد بر کنه شکارگر amblyseius swirskii athias-henroit (acari: phytoseiidae) نیز انجام شد که lc50 به دست آمده برای اسپینوزاد 566/96 میلی گرم ماده موثره بر لیتر یا ppm به دست آمد. دز زیر کشنده ی اسپینوزاد با استفاده از 955/2lc25= میلی گرم بر لیتر یا ppm بر افراد بالغ تریپس غربی گل به انجام رسید. بر این اساس دوره ی افراد بالغ در آزمایش دوز زیرکشنده و شاهد به ترتیب 571/5 و 48/11 روز بود. میانگین کل باروری در افراد ماده بالغ در آزمایش دز زیر کشنده و شاهد به ترتیب 07/22 و 94/69 نتاج بود. با توجه به نتایج حاصل از آزمایش های زیست سنجی که میزان سمیت پایین اسپینوزاد نسبت به کنه ی شکارگر را نشان دادند، می توان این حشره کش را یکی از بهترین ابزارها در مدیریت تلفیقی آفات به حساب آورد.
کژال حسنی صحبت بهرامی نژاد
از مهم ترین مشکلات انبار داری، خسارت بالایی است که آفات انباری وارد می کنند که از جمله ی کلیدی ترین آن ها می توان به سوسک چهار نقطه ای حبوبات callosobruchus maculatus (fabricius) اشاره کرد. مصرف بی رویه ی سموم شیمیایی در این آفت باعث بروز مقاومت نسبت به این سموم شده است، ضمن اینکه آلودگی محیط زیست، مسمومیت حشرات گرده افشان و پستانداران را نیز به دنبال خواهد داشت. به دلایلی که گفته شد کم کم، ترکیبات گیاهی توانسته اند به عنوان یک جانشین خوب برای سموم شیمیایی مطرح شوند. از جمله مزایای اسانس ها می توان به منشا طبیعی، داشتن مولکول های فعال بیولوژیک، سمیت کم برای پستانداران، هزینه ی کم تر در تولید، انباشته نشدن در محیط و گستره ی فعالیت وسیع آن ها اشاره کرد. هدف از این تحقیق تعیین اثر سمیت تنفسی اسانس های گیاهان مورد مطالعه روی حشرات کامل سوسک چهارنقطه ای حبوبات، مطالعه خاصیت بازدارندگی تخم ریزی اسانس ها و شناسایی ترکیبات موجود در یک اسانس مؤثر بود. لذا حشره ی مورد نظر در دمای2 ± 27 درجه ی سلسیوس و رطوبت نسبی5 ± 65 و شرایط تاریکی روی چندین ظرف نخود و لوبیای چشم بلبلی پرورش یافت. گیاهان مورد نظر در این تحقیق شامل بادرنجبویه melissa officinalis (linn) ، زوفا hyssopus officinalis (l.) از خانواده ی نعناعیان lammiaceae هستند، پنج انگشت hausskn vitex pseudonegundo از خانواده ی شاه پسند verbenaceae، شمعدانی عطری (ژرانیوم) pelargonum roseum ait. از خانواده ی geraniaceae، میخک dianthus caryophyllus (l.)از خانواده ی caryophyllaceae و بابونه ی آلمانی matricaria chamomilla (l.) از خانواده ی asteraceae است. گیاهان نام برده شده بعد از جمع آوری، در شرایط مناسب خشک شده و به سیله ی دستگاه اسانس گیر از آن ها اسانس گیری شد. برای شناسایی ترکیبات مؤثر ترین اسانس از دستگاه gc-ms استفاده شد. تجزیه ی داده ها با نرم افزار sas 9.1و مقایسه ی خطوط زیست سنجی با روش teta انجام شد. بعد از انجام آزمایش های زیست سنجی نتایج به دست آمده نشان داد، که درصد تلفات حشره ی کامل سوسک چهار نقطه ای حبوبات با افزایش غلظت اسانس و مدت اسانس دهی همبستگی مثبت و معنی داری داشت و همه ی اسانس ها اثر کشندگی روی آفت مورد نظر داشتند. lc50 گیاهان موردنظر به ترتیب زیر به دست آمد: گیاه زوفا 13/13، بادرنجبویه 95/48، پنج انگشت 59/78، ژرانیوم 21/213، میخک 74/222 و بابونه ی آلمانی 1129 میکرولیتربرلیتر هوا. درصد باز دارندگی تخم ریزی اسانس های گیاهی هم اندازه گیری شد و طبق آن میزان تخم ریزی سوسک چهارنقطه ای حبوبات در اثر اسانس های مختلف اختلاف معنی دار در سطح یک درصد نشان داد. مؤثر ترین اسانس زوفا بود و نتیجه ی تجزیه ی اسانس زوفا hyssopus officinalis (l.) با دستگاه gc-ms، 70 ترکیب بود. از بین این 70 ترکیب شش ترکیب بیش ترین درصد را به خود اختصاص دادند: 3-pinanone (33.57%)، phellandrene (11.25%) beta-، 2-beta-pinene (10.73%)، elemol (5.69%)، bicyclogermacrene (3.49%) و germacrene-d (2.07%).
زینب نادری ناصر معینی نقده
گوجه فرنگی در معرض آفات و بیماری های زیادی قرار دارد. شب پره ی مینوز، tuta absoluta (meyrick) (lep., gelechiidae)، یکی از خطرناک ترین آفات آن محسوب می شود. لاروهای این آفت به برگ ها حمله و از بافت مزوفیل آن تغذیه می نماید و در نتیجه دالان های نامنظمی روی سطح برگ ایجاد می کنند که موجبات کاهش ظرفیت فتوسنتزی گوجه فرنگی می گردد. و در صورت حمله های شدیدتر، ظاهر سوخته به خود گرفته و خشک می شوند. توجه به انتشار سریع این آفت و گزارش هایی مبنی بر مقاومت آن به سموم مورد استفاده، شناخت ارقام مقاوم به این آفت برای کاهش هزینه ها، افزایش کیفیت این محصول و استفاده از آن ها در برنامه ی مدیریت تلفیقی آفات مزارع گوجه فرنگی ضروری می باشد. در این راستا، مقاومت آنتی بیوزی هفت رقم گوجه فرنگی شامل فلات کارون، پریمو، مونتگو، سوپرکویین، سوپراوربانا، ps و رقم محلی کردی به شب پره ی مینوز، با محاسبه ی برخی از آماره های زیستی از قبیل: نرخ خالص تولیدمثل(r0)، نرخ ذاتی افزایش جمعیت (rm)، طول مدت یک نسل (t) و نرخ متناهی افزایش جمعیت (?) مورد بررسی قرار گرفت. آزمایش ها در داخل ژرمیناتور و تحت شرایط کنترل شده با دمای 2±25درجه ی سلسیوس، رطوبت نسبی 5±65درصد و دوره ی نوری 16 ساعت روشنایی و 8 ساعت تاریکی روی بوته های گوجه فرنگی انجام شد. کم ترین مقدار نرخ خالص تولیدمثل(r0) روی رقم کردی 008/2±410/8 (1/نسل) مشاهده شد. نرخ داتی افزایش جمعیت (rm) از 067/0 روی رقم کردی تا 106/0 (1 روز) روی رقم مونتگو متغیر بود. و مقادیر آنتروپی (h) جدول زندگی نشان داد منحنی بقا روی تمام ارقام به صورت محدب (نوع اول) می باشد. همچنین نتایج حاصل از بررسی طول دوره ی زندگی شب پره ی مینوز روی ارقام مختلف مشخص کرد که بین طول دوره ی جنینی، لارو سن اول، شفیرگی، حشرات بالغ، حشرات نر و ماده روی ارقام مورد آزمایش اختلاف معنی داری وجود دارد. نتایج حاکی از این بود که رقم محلی کردی نسبت به سایر ارقام در شرایط آزمایشگاهی مقاوم تر و دارای مقادیر بالاتری از ترکیبzingiberene و تراکم تریکوم نوع i ،vi و vii در بین ارقام مختلف ذکر شده می باشد. نتایج حاصل از این تحقیق در کنترل موثرتر این آفت در مزارع گوجه فرنگی کشور مفید خواهد بود.
سحر سلطانی ناصر معینی نقده
چکیده ندارد.
حمزه میری غلامرضا محمدی
اثر تراکم بر ارتفاع گیاه نخود در سطح احتمال 5 درصد و بر روی صفات عملکرد بیولوژیک، تعداد غلاف در بوته، تعداد دانه در غلاف، وزن صد دانه، مقدار سبزینگی برگ، سرعت رشد نسبی، سرعت رشد محصول و مقدار پروتئین دانه نخود در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بود. همچنین، اثر روش کنترل آفت بر روی تمامی صفات مورد بررسی در سطح احتمال 1 درصد معنی دار بدست آمد. برهمکنش بین تراکم و روش کنترل آفت بر روی صفات تعداد غلاف در بوته و تعداد دانه در غلاف در سطح احتمال 1 درصد و بر ارتفاع گیاه نخود در سطح احتمال 5 درصد معنی دار بدست آمد. نتایج مقایسه میانگین ها نشان داد که درتمامی صفات مورد بررسی بجز درصد پروتئین دانه بترتیب تیمار کنترل شیمیایی، رها سازی در مرحله لارو درشت و متوسط و حشره کش بی تی دارای بیشترین اثر افزاینده بودند. در مورد درصد پروتئین دانه بیشترین و کمترین مقدار مربوط به تیمارهای شاهد و کنترل شیمیایی بود. همچنین، در مورد تراکم های گیاهی نیز برای صفات سرعت رشد نسبی، وزن صد دانه، تعداد دانه در غلاف تراکم 30 بوته در متر مربع بیشترین مقدار را داشت اما در صفات ارتفاع، سرعت رشد محصول، عملکرد بیولوژیک و درصد پروتئین دانه بیشترین مقدار برای تراکم 60 بوته در متر گیاه نخود بدست آمد. برای صفات مقدار سبزینگی برگ، تعداد غلاف در بوته و عملکرد دانه تراکم 45 بوته در متر مربع بیشترین مقدار را داشت. در بین تیمار های کنترل بیولوژیک برای اکثر صفات تیمار رها سازی زنبور براکون در مرحله لارو درشت بیشترین اثر افزایشی را بر روی صفات داشت. بطور کلی، تیمار کنترل شیمیایی برای اکثر صفات بیشترین مقدار را داشت پس میتوان نتیجه گرفت که کنترل شیمیایی بیشترین تاثیر را بر روی کنترل لارو کرم کپسول خوار نخود داشته است، اما با توجه به نتایج بدست آمده میتوان در دراز مدت کنترل بیولوژیک را با استفاده از زنبور براکون برای کنترل این آفت بکار برد. همچنین نتایج نشان داد که با افزایش تراکم کاشت تعداد غلاف های آلوده افزایش یافت. در بین روش های کنترل لارو بترتیب تیمار کنترل شیمیایی، رهاسازی زنبور در مرحله لارو درشت و متوسط و حشره کش bt دارای کمترین غلاف آلوده بودند. کنترل بیشتر لارو توسط تیمار کنترل شمیایی، بدلیل تاثیر آن بر روی تمام مراحل رشدی لارو کرم پیله خوار نخود در مقایسه با سایر تیمار ها بود.
ناصر معینی نقده احد صحراگرد
سن گندم مهمترین آفت گندم در ایران و شرق نزدیک می باشد. توانایی پیش بینی دقیق زمان ظهور مراحل مختلف رشد این آفت می تواند به بهبود روشهای کنترل جمعیت آن کمک کند. این بررسی در دو بخش آزمایشگاه و مزرعه انجام گرفته است.