نام پژوهشگر: جواد دهنوی

ساماندهی فضایی سکونتگاهی روستایی مطالعه موردی: بخش داورزن شهرستان سبزوار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت معلم تهران 1380
  جواد دهنوی   عباس بخشنده نصرت

یکی از پیامدهای نامطلوب سیاستهای توسعه ای کشور در چند دهه اخیر گسیختگی در ساختار فضایی و ناموزنی در نظام سلسله سکونتگاهی است که آثار ناخوشایند آن علاوه بر خودنمایی در عرصه ملی، در سطوح پایین تر (منطقه) مشاهده می شود. بطوری که در منطقه مورد مطالعه (بخش داورزن)، گسیختگی در ساختار فضایی به شکل توزیع فضایی نامتناسب جمعیت، فعالیت و امکانات، فقدان حلقه های واسط و مکمل و وجود ارتباطهای غیر منطقی سکونتگاههای کوچک با مراکز بزرگتر و شهرها نمود پیدا کرده است. ادامه این روند باعث نامتعادل تر خدمات و امکانات شده و در نهایت اشغال نابهنجار محیط طبیعی و تخلیه تدریجی روستاهای کوچک به نفع شهرها و مراکز بزرگتر را در پی داشته است. کاهش تدریجی تعداد روستاها بویژه روستاهای کوچک بخش در فاصله سالهای 1345 تا 1375 دلیلی بر این مدعاست. این امر ضمن ایجاد مشکلات و تنگناهایی برای شهرهای در زمینه جوابگویی به نیازهای جمعیت روز افزون، موجب بلااستفاده ماندن و بهره گیری ناقص از توانمندیهای موجود در نقاط روستایی کوچک می شود. با درک مشکلات یاد شده و با قبول این اصل که برای مدیریت هدفمند و بهینه در جهت توسعه مکانهای روستایی، ساماندهی فضا و ایجاد سلسله مراتبی مطلوب از سکونتگاهها، ضروری است، تحقیق حاضر در محدوده بخش داورزن از شهرستان سبزوار، با هدف دستیابی به چنین نظامی که یکپارچی فضایی را در سه سطح منطقه تحقق بخشد، به انجام رسیده است. در این راست دو فرضیه مطرح گردید که عبارتست از: 1-توزیع فضایی سکونتگاهها و کارکرد آنها در ارتباط با میزان جمعیت و عرضه خدمات در نظام سکونتگاهی شهرستان نابسامان است. 2- شبکه ارتباطی موجود، فاقد توانایی لازم برای پیوند سکونتگاههاو ایجاد روابط ممکن میان کانونهاست. در مراحل مختلف این مطالعه که دیدگاه حاکم بر آن را رویکرد سیستمی تشکیل می دهد ابتدا با بکارگیری چند تکنیکی کلاسیک و جدید (با تاکید بر روش آنالیزتاکسونومی)، ساختار فضایی موجود منطقه مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته، سپس با توجه به نتایج حاصل از کاربرد روشهای بکار گرفته شده و تعدیل آنها با لحاظ کردن موقعیت استقرار هر سکونتگاه و الگوهای رفتاری منبعث از ویژگیهای فرهنگی و مذهبی روستائیان ضمن تائید فرضیه های یاد شده، الگوی مناسب برای ایجاد نظام سکونتگاهی مطلوب پیشنهاد گردیده است که بر اساس آن هر مرکز از کوچک تا بزرگ با توجه به ویژگیهیای درونی و بیرونی خود، کارکردهای مشخصی را در قالب یک سلسله مراتب فضایی عهده دار می شوند. استقرار چنین نظامی با تقویت حلقه های واسط و مکمل، دسترسی متناسب تمامی تقاط روستایی را به خدمات و امکانات ضروری میسر ساخته و یکپارچگی فضایی را در سطوح مختلف عملکردی عینیت می بخشد.