نام پژوهشگر: عبدالهادی دانشپور
پریسا کلالی آتوسا مدیری
پژوهش حاضر بر مبنای بررسی نقش مولفه معنا در شکل گیری حس مکان در فضای شهری و در راستای پاسخگویی به سوالاتی مبنی بر اینکه مولفه معنا در هر یک از گونه های خود ( شامل معانی موجود در ذهن انسان و معانی موجود در مکان )، چه سطحی از معنا را می سازد و چگونه در فرایند شکل گیری حس مکان تأثیر می گذارند ؟ و اینکه معانی موجود در ذهن انسان، بر اساس مرتبه ای که از سطوح گوناگون معنا منتقل می کنند، چه سطحی از مفهوم حس مکان را برای انسان قابل درک می سازند؟ آغاز گردید و بر همین اساس در پی دستیابی به اهدافی در خصوص بررسی چگونگی ارتباط گونه های مختلف مولفه معنا ( شامل معانی موجود در ذهن انسان و معانی موجود در مکان )، با سطوح گوناگون معنا ، چگونگی تأثیرگذاری آنها در فرایند شکل گیری حس مکان و همچنین بررسی ارتباط میان ادراک سطوح مختلف معانی موجود در ذهن انسان و چگونگی رسیدن به مراتب گوناگونی از حس مکان بر مبنای هر یک از سطوح مرتبط با معانی مذکور ، بر آمد. در واقع آنچه بر اهمیت این پژوهش تأکید نموده و زمینه ساز انجام آن گردید، ضرورت اتخاذ رویکردی عمیق به تجربه و ادراک معنادار مکان و دست یابی به سطوح ژرف حس مکان است که فراهم آورنده بستری باشد که در آن افراد به ادراک معانی موجود در مکان و همچنین به خلق معانی ارزشی و نمادین از مکان در ذهن خود، نائل گردند و پیوندی ارزشی، عاطفی و نمادین میان خود و مکان بوجود آورند. این پژوهش بر اساس جنبه های نظری شامل چندین مفهوم مرتبط با بحث اصلی می باشد که از میان آنها می توان به مفاهیمی نظیر فضا، مکان، حس مکان ، معنای مکان و ادراک محیطی اشاره نمود که جمع بندی های حاصل از ارتباط میان آنها، زمینه ساز تنظیم چارچوب نظری تحقیق گردیده است. لذا در راستای بررسی و تحلیل روابط میان مفاهیم مختلف از قبیل سطوح معنای مکان ، سلسله مراتب حضور انسان در مکان و سطوح گوناگون حس مکان که چارچوب نظری مذکور بر پایه آنها بنا نهاده شده است، خیابان ارگ شهر مشهد بعنوان نمونه موردی و بستری برای تحلیل های مورد نظر ، انتخاب گردید. بنابراین در این پژوهش که از گونه تحقیق های کیفی می باشد ، به منظور جمع آوری اطلاعات و داده ها در نمونه مورد مطالعه، از روش مصاحبه نیمه طراحی شده، استفاده گردید و با بهره گیری از روش های کدگذاری و هرمنوتیک و تفسیر داده ها، به تجزیه و تحلیل نتایج حاصل از مصاحبه ها پرداخته شد. در نهایت یافته های تحقیق و آنچه از تحلیل های انجام شده حاصل گردید ، مبتنی بر آن است که ادراک معانی موجود در مکان که مرتبط با ادراک معانی فیزیکی می باشند، با طیف کاملی از برون بودگی و صرفاً مراتب اولیه درون بودگی مرتبط می باشند که این امر می تواند عمدتاً منجر به بی تفاوتی نسبت به مکان و یا حداکثر آگاهی از قرارگیری در مکان گردد. همچنین ادراک معانی موجود در ذهن انسان که مرتبط با ادراک معانی شخصی و اجتماعی می باشند، مراتب بالای حضور در مکان و ارتباط و پیوند مستحکمی میان انسان و مکان که شامل درون بودگی وجودی می باشد را در بر می گیرند و بر مبنای آن، از همذات پنداری، تعلق و دلبستگی به مکان تا حضور در مکان و فداکاری برای آن را شامل می شوند که این سطوح نشانگر عالی ترین سطوح حس مکان هستند.
زهرا ترابی دشتی محمد شیخی
فرآیند طی شده در این پژوهش در قالب 6 فصل ارائه شده است. فصل اول به کلیات و بیان مسئله پژوهش می پردازد. در فصل دوم، چارچوب نظری و پیشینه پژوهش معرفی می شود. روش تحقیق، جامعه آماری و روش های گردآوری اطلاعات در فصل سه بیان می شود. فصل چهارم به بررسی و شناخت نمونه مطالعاتی و معیارهای امنیت محیطی در آن می پردازد. در فصل پنجم یافته های پژوهش تحلیل و ارزیابی می شود و در فصل ششم، نتایج این تحلیل به ارائه پیشنهاداتی در جهت دستیابی به هدف پژوهش منتهی می شود.
مینا کشانی همدانی محمود قلعه نویی
با توجه به اهمیت موضوع زیبایی شناسی در مقوله ادراک محیطی در طراحی شهری و نیز جایگاه ویژه کودکان در فضای اجتماعی شهر، لزوم توجه به این دو مقوله در قالب ارتباطی مشخص با دیدگاه بزرگسالان امری ضروری است. این پژوهش با هدف بررسی و دسته بندی متغیرهای زیباشناختی فضای شهری در دو گروه کودک و بزرگسال و ارائه مدل طراحی بر اساس مشترکات آنها انجام پذیرفت و سعی گردید با فرض وجود تفاوت های مشخص در متغیرهای زیباشناختی فضای شهری در این دو طیف، پاسخ مناسبی برای این سوال بیابد که این تفاوت چیست و چگونه می توان بر اساس این مشترکات یک مدل طراحی واحد ارائه نمود. روش تحقیق در این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و روش گردآوری داده ها بر اساس اطلاعات کتابخانه ای، مشاهدات میدانی و منابع اینترنتی بوده و تکنیک مورد استفاده برای کودکان، نقاشی کودک و برای بزرگسالان، پرسشنامه بوده است که در قالب 750 پرسشنامه در جامعه آماری شهر اصفهان از طریق نرم افزار spss و با استفاده از آزمون تی (t) تحلیل شده است. نتایج حاصل از آن، حاکی از وجود تفاوت در بین این دو گروه سنی در قالب متغیرهای زیبایی شناسی حسی،فرمی ونمادین بوده که فراوانی متغیرهای دارای تفاوت در دسته متغیرهای زیبایی شناسی فرمی بیشتر بوده است.
ابراهیم آزاد منجیری حسن احمدی
افزایش نرخ شهرنشینی در کشور و حرکت به سوی صنعتی شدن و بیرون آمدن از ساختار سنتی نظام شهری باعث ایجاد یک نظام نامتعادل شهری در کشور و خصوصاً استان مورد نظر (خراسان رضوی)در این پژوهش گردیده است. استان خراسان رضوی با دارا بودن بیشترین فاصله نسبی جمعیتی بین شهر اول و دوم (ضریب نخستینگی) در کشور، دارای موقعیت خاصی در این زمینه است. با توجه به جایگاه مطلوب این استان در عرصه کشاورزی صنعت منتج از آن، این استان نتوانسته است در زمینه توزیع امکانات و تاسیسات در پهنه سرزمین موفق باشد و خلأ بزرگی در سطوح میانی و پایینی نظام شهری آن کاملا محسوس است. نظریه های مرتبط با توسعه منطقه ای مانند نظریه مکان مرکزی، مرکز پیرامون، قطب رشد و خصوصا نظریات سلسله مراتبی سکونتگاه ها، عملا انطباقی با الگوی حاضر نظام شهری استان ندارند. در این راستا ارایه الگوی بهینه نظام شهری با توجه به پتانسیل های منطقه ای و سطح بندی مجدد کانون های شهری استان و تبیین یک نظام شهری پویا و متکی بر قابلیت ها و امکانات منطقه ای جهت تحقق اهداف توسعه می تواند بستری مناسب جهت تدوین راهبردهای برنامه ریزی به منظور تعدیل کنش های نامطلوب فضایی در سطح منطقه ای و زیر منطقه ای باشد. در این تحقیق، دو روش تحلیل مورفولوژیکی و عملکردی نظام شهری مورد ارزیابی قرار گرفته و بر روی شهرهای استان اجرا شده است. در روش مورفولوژیکی بنا به قانون رتبه-اندازه که توسط زیپف فرمول بندی شده است، چیدمان شهرها از لحاظ اندازه جمعیتی مورد بررسی قرار گرفته است. در تحلیل عملکردی با نگاهی به رویکرد "عملکرد های شهری در توسعه روستایی" که توسط راندینلی مطرح شده است، به تجزیه و تحلیل شهرها با روش تحلیل عاملی که روشی پیچیده و مناسب برای تحلیل عوامل و شاخص ها است. پرداخته شده است. در این تحلیل با خلاصه کردن متغیرهای اجتماعی و اقتصادی برای شهرها
مهدی ماستیانی عبدالهادی دانشپور
پهنه های ورودی- خروجی شهرها، حاصل همپوشانی محیط شهری و برون شهری و یا در خصوص کلان شهرها، حاصل تداخل شهر و حوزه شهری می باشد. امروزه چگونگی وضعیت کیفی، خدماتی و زیست محیطی این ورودی ها تا حدود زیادی در شهرهای ما مورد غفلت قرار گرفته است. بر این مبنا هدف این پژوهش در ابتدا تفکر و تحقیق در این باب و در مرحله دوم تلاش جهت دستیابی به سیاست ها و الگوهایی است که بتواند محتوای کیفی حوزه ورودی جنوب شرق تهران را به عنوان یکی از استراتژیک ترین ورودی های تهران بر اساس مولفه های مکان پایدار نظم دهی نماید. در این پژوهش، از اینترنت و مطالعات اسنادی- کتابخانه ای جهت دستیابی به مفاهیم نظری و نمونه های موردی و تجربیات جهانی استفاده شده است. همچنین مطالعات میدانی (با روش مشاهده عینی، عکسبرداری و پرسشنامه) نگارنده بخش اصلی اقدامات را شکل داده است و در راستای تحلیل و سنتز اطلاعات بدست آمده و دستیابی به چشم انداز از جدول سوآت استفاده شده است. در نهایت با تدوین اهداف، راهبردها و سیاست ها به ارائه گزینه مفهومی رسیده و در راستای آن الگوهای طراحی شهری بر پایه مولفه های مکان پایداراستخراج شدند.
شبنم حقیقی موحد عبدالهادی دانشپور
شهرها چیزی فراتر از مجموعه ای از ساختمان ها و اقتصاد هستند که برای فرهنگ، تاریخ و مردم خود ارزش قایل اند. عرصه های عمومی شهری بعنوان مکان زندگی اجتماعی می تواند زمینه مشترک برای تعاملات، اختلاط و ارتباطات اجتماعی را فراهم آورد و با تاثیر در تفکر و نگرش جمعی زمینه شکل گیری فرهنگ شهری را به وجود آورد. کین مایر در برنامه ریزی عرصه های عمومی شهری، از هماهنگ کردن هنر با سایر اجزاء فرهنگ بومی و زندگی روزمره شهری در دستیابی آزادانه به پهنه گسترده ای از تجارب فرهنگی برای شهروندان و پدید آمدن فضاهای اسفنجی یاد می کند. هدف از پژوهش حاضر ادراک فرهنگ و توسعه فرهنگی با تمرکز بر منابع فرهنگی در عرصه های عمومی شهری در بافت با ارزش شهری ارگ مشهد است. از این رو با تعریف مفهوم فرهنگ و تاثیرات آن در عرصه های عمومی شهری به بررسی رویکردهای برنامه ریزی فرهنگی و تدوین چارچوب مفهومی آن پرداخته است. شناخت در فرآیند برنامه ریزی شامل شناسائی جامع و تحلیل منابع فرهنگی به عنوان دارائی های محلی و درک نیازها و خواسته های فرهنگی کاربران فضایی در عرصه های عمومی از طریق نگاشت عناصر و منابع فرهنگی و فعالیت های وابسته به آنها انجام شده است. سنجش شاخص های عینی با استفاده از چک لیست در مشاهده کارشناسی و سنجش شاخص های ذهنی مشارکت کنندگان در فعالیت های فرهنگی با استفاده از پرسش نامه و مصاحبه عمیق در حجم نمونه 125 نفری از مطلوبیت عرصه های عمومی شهری و دسترسی پذیری به این عرصه ها انجام شده است. در ادامه با تاکید بر ویژگی ها و اجزاء برنامه ریزی فرهنگی، به تدوین اصول برنامه ریزی و سیاستگذاری به صورت پیش بینی اقلام فرهنگی و توزیع فضائی آنها و ارائه طرح های الگوئی به صورت موضوعی، موضعی و رهنمودهای طراحی در این عرصه ها پرداخته است.
محدثه شیخی عبدالهادی دانشپور
تاکنون به فضاهای گمشده در مطالعات، تحقیقات و پروژه های شهری در ایران توجه چندانی نشده است، و بیشتر این فضاهای رها شده، فضاهای ناامنی هستند که ارتکاب به جرم در آن ها بسیار زیاد است. علاوه بر این در بین متخصصان نیز تعریف مشترکی از ویژگی های امنیت و فضای ناامن وجود ندارد. بر این مبنا هدف این پژوهش ارائه معیارهایی برای ایجاد فضای امن می باشد. که برای دستیابی به این هدف در ابتدا با استفاده از مفاهیم پایه که برای حصول به ایجاد امنیت در فضاهای شهری در نقاط مختلف دنیا تدوین شده، و همچنین رویکرد cpted و مرور و با جمعبندی آن ها مولفه های فضای امن پیشنهاد شده و در مرحله بعد به منظور سنجش این مولفه ها و تدقیق آن ها در فضای شهری تهران یک نمونه فضای شهری با استفاده از معیارهای عام و با روش پرسشنامه و روش میدانی و تکنیک brief مقایسه و بررسی می گردد و در نهایت با تحلیل نتایج به دست آمده، با تکنیک swot معیارهای فضای امن ارائه می شود.
ندا جهانیان عبدالهادی دانشپور
در عصر جهانی سازی و یکسان سازی ، در عصری که دیدن یک منظره از شهر برابر با دیدن بخش قابل توجهی از شهر می باشد ،پرداختن به مقوله هویت شهری و رابطه آن با زمان که از شرایط لازم هویت یابی می باشد ضروری به نظر می رسد. و این ضرورت در بافت های تاریخی شهرها که عموما" نیز متعلق به دوره های اول توسعه شهری بوده و شامل مرور زمانی طولانی گردیده اند بیش از هر جای دیگر حس می گردد زیرا این گونه بافت ها به دلیل فرسودگی های کالبدی و عملکردی در معرض تغییرات چشم گیر ناشی از اجرای طرح های توسعه شهری می باشند.محله چهار باغ شهر مشهد نمونه بارزی از این گونه بافت های شهری است . هدف اصلی در این پژوهش نیز بررسی اجرای طرح های توسعه شهری بر روی هویت محدوده چهارباغ شهر مشهد است ، دیگر اهداف در پژوهش حاظر بازشناسی مهم ترین مؤلفه های سازنده هویت مکان و همچنین بررسی نسبت مفهوم تغییر با موضوع هویت و اینکه آیا می توان برای تغییرات کالبدی – عملکردی در بستر زمان با هدف حفظ و احیاء هویت شهری حدود و یا ویژگی هایی را تعیین نمود ، می باشد .روش تحقیق در این پژوهش به طبع اهداف توصیفی – تحلیلی ، همبستگی و زمینه یابی بوده که به صورت پیمایشی انجام شده است ، جامعه آماری در این پژوهش متشکل از کلیه شاغلان و ساکنان محله چهار باغ به شرط آشنایی حداقل 14 سال با محدوده می باشند ، از این جامعه تعداد 94 نفر به صورت تصادفی انتخاب گردیده اند که از این بین تعداد 69 پرسشنامه مربوط به ساکنین و 25 پرسشنامه متعلق به شاغلین محدوده بوده بر اساس نتایج این تحقق 3 مؤلفه تعلق خاطر ، امنیت و خوانایی به عنوان مهم ترین مؤلفه های سازنده مکان معرفی گردیدند و بررسی 94پاسخ های پرسش شونده بیانگر آن است که تمامی مؤلفه های تحقیق به لحاظ ایجاد هویت در محدوده دچار تضعیف شده اند در این میان معیار تعلق خاطر دارای کمترین میزان تضعیف در وضع موجود سپس معیار خوانایی و در آخر معیار امنیت دارای بیشترین تضعیف هویتی در محدوده می باشند .همچنین در مورد نسبت مفهوم تغییر با موضوع هویت و امکان وجود حدودی برای تغییرات ، بررسی نظرات صاحب نظران مختلف در این زمینه بیانگر آن بود که تغییر به عنوان امری اجتناب ناپذیر در طول زمان چنانچه با دو ویژگی تداوم و پیوستگی همراه باشد باعث گسست از گذشته نگردیده و می تواند هویت ساز باشد .نتایج تحقیق عوامل موثر بر تداوم و پیوستگی تغییرات را " تدریجی بودن تغییرات " و تغییرات در جزئیات و نه در کلیات " معرفی نموده است .
عبدالهادی دانشپور ایرج اعتصام
رساله حاضر با طرح سوالاتی درخصوص اینکه هویت چیست و در ربط با محیط های انسان ساخت چه مفهوم و تعبیری دارد؟ هویت به کدام نیاز از نیازهای انسان پاسخ می دهد؟ کدام عوامل در ایجاد هویت محیط های شهری دخالت داشته و فرآیندها و سازوکارهای ایجاد آن چگونه است؟ و بالاخره چه ملاک ها و معیارهایی برای ارزیابی هویت محیط های شهری وجوددارد؟ آغاز گردید. در همین راستا مهمترین اهداف این تحقیق دستیابی به تعریف مشخصی از مفهوم هویت در زمینه فرهنگ خودی، تعیین معیارها و شاخص های ارزیابی و همچنین شناسایی عناصر و عواملی است که ادراک هویت را تسهیل می نمایند. اما اهمیت تحقیق در مقوله هویت، صرفنظر از اهمیت آن به عنوان مقوله ای عام و کلی در اغلب حوزه های معرفت بشری، از اهمیت مقوله هویت محیط انسان ساخت، به عنوان یکی از مهمترین جنبه های کیفی در مباحث انسان - محیطی ناشی می شود. کیفیتی که کمبود و یا نبود آن، چه در بعد جهانی و چه شرایط خاص ایران (بویژه بدنبال تغییر شکل شهرها و یکسانی و شباهت بسیاری از طرحهای نوسازی شهری متاثر از سبک بین الملل و دیدگاههای کارکرد گرایانه جنبش مدرن)، هنوز در فضا و سیمای بسیاری از شهرها محسوس و قابل مشاهده است. درواقع تحقیق حاضر که در جستجوی نوعی ارزش گذاری و تعیین چگونگی و میزان کیفیتی از کیفیات محیط در فرآیند ادراک استفاده کنندگان از آن است، از نوع تحقیقات کیفی و کاربردی است. بعلاوه برای انجام آن نیز از روش تحلیل اکتشافی شامل مراحل تحلیل اسنادی از طریق بررسی و تحلیل متون برگزیده مرتبط با موضوع و تحلیل تجربی با بهره گیری از تکنیک پرس و جو استفاده شده است. اما بلحاظ نظری، مقوله هویت در این رساله بر پایه سه عامل اساسی انسان، محیط و فرهنگ، مطالعه و مصادیق آن نیز در قالب سه عنصر متشکله حس مکان یعنی فعالیت، معنی و ویژگیهای کالبدی مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. همچنین در مرحله تبیین چهارچوب نظری این تحقیق، معیارها و شاخص هایی نیز به منظور ارزیابی هویت پیش بینی و تعریف شده اند که مبنای تنظیم پرسشنامه و نیز تحلیل یافته های بخش تجربی قرار گرفته اند.یادآور می شود که بر پایه اهم فرضیه های تحقیق، هویت مقوله ای نسبی (غیرمطلق) است که احراز آن به میزانی که فضاهای شهری خودهای جمعی را بازتاب می دهند وابسته است. بعلاوه برخی فضاها و مکان های شهری برغم وجود ضعف های کالبدی از حس هویت قوی ای نیز برخوردارند. در بخش تجربی این رساله، با توجه به نقش و اهمیت خیابان در بین فضاهای عمومی شهری، خیابان انقلاب (تهران) به عنوان یک خیابان اصلی متناسب با اهداف تحقیق به عنوان نمونه موردی انتخاب شد و به عنوان محیطی برای آزمون فرضیه ها و پاسخگویی به پرسش های اساسی یاد شده، مورد بررسی، ارزیابی و تحلیل قرار گرفت. نتایج یافته های این تحقیق ضمن اثبات فرضیه های تحقیق آشکار ساخت که هویت (تشخیص توام با تمایز) امری نسبی و بیشتر از جنس فعالیت و معنی است تا ویژگیهای کالبدی، کلام آخر آنکه ، هویت که ((خود)) هسته اصلی و جوهره آن است، در ربط با محیط مصنوع، همان خود جمعی است. به عبارت دیگر، هویت محیط مصنوع در حقیقت بازتاب خود جمعی است.