نام پژوهشگر: نرگس قندیل زاده

مرگ و زندگی در شعر ابوالعلای معری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  نرگس قندیل زاده   خلیل پروینی

بشر از ابتدای آفرینش، با مساله مرگ و زندگی، درگیری فکری داشته است. این درگیری از آغاز عصر عقلانیت انسان همواره با تقابل دو دیدگاه بدبینانه و خوشبینانه (نسبت به جهان و سرنوشت انسان) همراه بوده است. ابوالعلای معری، شعر بزرگ عرب در عصر عباسی، در میان بدبینان تاریخ نام پرآوازه ای دارد. ابوالعلا، نابغه ای نابینا، ادیبی نقاد، اندیشمندی بدبین، عقل گرایی شکاک و زاهدی سختگیر بود که هرگز همسری نگزید و فرزندی نداشت. وی اندیشه های فیلسوفانه خود را در دیوان ((لزومیات)) گرد آورد. در لزومیات دو نوع تناقض هست: یکی تناقض شاعرانه که مقتضای منطق شعر و هنر، و برخاسته از عواطف متغیر شاعر است. و دیگری، تناقضی برآمده از حیرت و سرگشتگی فلسفی. در شعر ابوالعلا، عمر آدمی سخت با شتاب می رود. مرگ چنان با روند مصیبت بار زندگی تنیده است که هیچ جای امید و انگیزه فعالیت نمی گذارد. آدمی ذاتا شرور و فاسد است و لذا برای انهدام شر و فساد، انقراض نسل او واجب است. مرگ، قوی پنجه، مخوف، ناشناخته و خارج از اختیار و انتظار آدمی است. اما به هر حال آرامشی هم در پی دارد. برخورد ابوالعلا با مساله مرگ و زندگی، یک برخورد فلسفی نیست. بلکه رویکردی شدیدا عاطفی و جزئی نگر است. در این رویکرد، حقیقت حیات کل مغفول است. دیگر نه زندگی، فرصت پویش و شوق و عشق و بالندگی است و نه مرگ، پدیده ای مطلوب برای حذف زوائد و استمرار رشد و جوانی.ناگفته نماند ابوالعلا با وجود این بینش ناگوار و انگیزه سوز، و در عین عزلت و گوشه نشینی همواره در حال تدریس و تالیف بود و آثار گرانبهای بسیاری به عرصه ادب عربی و حتی ادبیات جهان تقدیم کرد.