نام پژوهشگر: محمدرضا علیزاده امامزاده
محمدرضا علیزاده امامزاده ابوالقاسم ذاکرزاده
آنچه در این میان به قطع و اطمینان می توانیم نظریه علمی افلاطون بدانیم این است که او جهان را ذاتی زنده و کامل می داند که دارای روحی در منتهای کمال و خردمندی است و استدلالش را در این مورد در دو رساله ((فیلب)) و ((تیمائوس)) به تفضیل بیان کرده، و خلاصه آن این است که انسان جزئی از جهان است و ما که این جز را دارای روح و خرد می دانیم چگونه می توانیم تصور کنیم که خود جهان که کل است روح و خرد را حتی بنحوی عالیتر و کاملتر نداشته باشد. از این گذشته وقتی که ما در کل جهان و همچنین در اعضا و اجزا آن بدقت می نگریم می بینیم که هر جزئی برای انجام منظوری ساخته شده است و آن منظور را به بهترین وجه برآورده می کند و باز چون در حرکات ستارگان دقیق می شویم با چنان نظم حیرت آوری مواجه می گردیم که تردیدی نمی ماند در اینکه همه آنها در فرمان عقل و خرد قرار دارند و چون قابل تصور نیست که خرد جز در روح جای داشته باشد. بنابراین جهان به ضرورت دارای روح است و خرد به واسطه این روج می تواند به موجودات جسمانی حکم براند و آنها را اداره کند. به عبارت دیگر، روح رابطی بین ایده و نمودهاست: او از یک سوی منشا و علت همه حرکات منظم و همچنین صور و نمودهائی است که از این حرکات ناشی می گردند و از سوی دیگر سرچشمه زندگی معنوی، یعنی شناسائی است که انسان را از حیوان جدا می کند.