نام پژوهشگر: بهرام مستقیمی قمی
عبدالمجید سودمندی بهرام مستقیمی قمی
اگرچه حق آزادی بیان و حق آزادی دین از اولین و اساسی ترین حقوقی هستند که در نظام های حقوقی داخلی و نظام بین المللی حقوق بشر به رسمیت شناخته شده اند، اما نمی توان انکار کرد که ممکن است این دو حق در تزاحم با یکدیگر قرار گیرند. به عبارت دیگر، ممکن است اِعمال یکی از این دو حق (به ویژه حق آزادی بیان) منجر به آسیب به حق دیگر (حق آزادی دین) شود. بررسی رویه قضائی نظام های داخلی و بین المللی شاهدی است بر حجم زیاد پرونده های مربوط به نقض حق آزادی دین با سوءاستفاده از حق آزادی بیـان. البته طی قرن بیستم و به دلیل کاهش نقش دین در زندگی افراد و جوامع و نیز به دلیل غیر دینی شدن بسیاری از حکومت ها به ویژه در کشورهای اروپایی و دیگر نظام های سکولار، نقض حق آزادی دین در این دوره، کم تر مورد توجه قرار گرفته است. اما حوادث چند دهه اخیر همچون انتشار کتاب آیات شیطانی، یا تهیه و نمایش فیلم هایی همچون آخرین وسوسه مسیح، و همچنین انتشار مطالبی که موجب وقوع خشونت نسبت به اقلیت های دینی شده است بحث تزاحم حق آزادی بیان و حق آزادی دین را به یکی از موضوعات مهم در نهادهای حقوق بشری و نیز محافل سیاسی تبدیل کرده است. در مجموع می توان گفت سه موضوع سخنان نفرت زا، افترای دین و دینداران و کفرگویی می تواند منجر به تزاحم حق آزادی بیان و حق آزادی دین شود. بر همین اساس، در این نوشتار سعی شده است با بررسی اسناد، نظرات کارشناسی نهادهای نظارتی بین المللی و آرای قضائی نهادهای بین المللی تعریف دقیق و محدودیت های مجاز این دو حق شناسایی و موارد تزاحم بین آن دو تشریح شود و در ضمن معیارهای رفع تزاحم و تعیین اولویت بین این دو حق ارائه شود. البته دقت نظر در این خصوص گویای این حقیقت است که همانند سایر موارد تزاحم بین حقوق نمی توان قاعده ای کلی برای رفع تزاحم بین این دو حق وضع کرد بلکه باید به صورت موردی و با در نظر گرفتن موضوعات مختلفی همچون ارزش سخنان برای منافع عمومی، سیاق سخنان و میزان و نوع آسیب به افراد یا گروه های موضوع سخن، یکی از این دو حق را بر دیگری حاکم کرد.
محمد ابراهیمی گروی بهرام مستقیمی قمی
چکیده ندارد.
فاطمه سلیمانی بهرام مستقیمی قمی
چکیده ندارد.
پژمان لهونی فرد علیرضا حجت زاده
چکیده ندارد.
بهرام مستقیمی قمی احمد نقیب زاده
در اوایل سال 1998 با اقدام صربستان به سرکوب زدن شدید آلبانیاییان کوزوو بحران در آن منطقه جنبه بین المللی پیدا کرد و منجر به درگیری قدرت های بزرگ و مداخله نظامی ناتو شد. این واقع نخستین بحران در منطقه و جهان نبود. به هر حال، با تحلیل و مقایسه بحران ها برای یافتن چرائی و چگونگی شکل گرفتن، بسط یافتن و خاتمه پذیرفتن آنها می توان به نکات مشترک و اصول و قواعدی درباره همه آنها دست یافت. همه این نکات مشترک، قواعد و اصول با عدم اطمینان ملازمه دارند.با توجه به نکات مشترک و اصول و قواعد مزبور، از لحاظ بحث حاضر، پرسش این است که آیا با زیرگرفتن شرایط بین المللی و اوضاع داخلی کشورها پیش بینی یک بحران بالقوه امکان پذیر است و آیا می توان از این امکان برای رسیدن به هدف های خاص استفاده کرد؟ (فکر توطئه) به عبارت دیگر، آیا دستیابی به هدفی از پیش تعیین شده از طریق فرایند راهبری بحران مبتنی بر یک برنامه عمل به دقت طراحی شده امکان پذیر است؟ با توجه به ناسازگاری عدم اطمینان موجود در فرایند راهبری بحران با دقت مفروش در فکر توطئه پاسخ منفی است. بررسی حاضر، که در دو قسمت ساماندهی شده است، پاسخ مزبور را تایید می کند. قسمت نخست به بحثی کلی درباره بحران اختصاص یافته که، در چهار فصل)) تعریفی از بحران به دست می دهد و پدیدار بحران، راهبردی بحران و نتایج و آثار بحران، همین طور فکر توطئه)) را بررسی می کند. در قسمت دوم بحران کوزوو بره عنوان یک مطالعه موردی موضوع رسیدگی قرار گرفته است. این قسمت، مرکب از پنج فصل، درباره سامانه بین المللی در انتهای سده بیستم و ارزیابی یافته های بخش نخست درباره بحران کوزوو است.