نام پژوهشگر: رضا عیسی نیا

رأی اکثریت از دید احدیت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه جامعه المصطفی العالمیه - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1383
  حب الله نجفی   مهدی مهریزی

با نیم نگاهی به سخنان گهربار احدیت در می یابیم که به اکثریت توهینهای بسیاری شده است. آنچه در نگاه نخست از این آیه های الهی نتیجه می شود این است که ناظر به مسائل دقیق اعتقادی، غیبی، ماورای طبیعی است؛ نه مسائل سیاسی و اجتماعی. اما پژوهش حاضر نتیجه ای کاملا برعکس می گیرد: نه تنها دین مبین اسلام بلکه تمامی ادیان آسمانی برای تحقق هدفی واحد آمده اند: افشای چهره دل آزار سیاست شیطانی و معرفی چهره دل آرای سیاست رحمانی. بنابراین پیام آیه های اکثریت نیز کاملا سیاسی است: اکثریت، در درازای تاریخ و پهنای جغرافی، سیاستمداران شیطان صفت را رحمان صفت تصور کرده، می کند، خواهد کرد؛ از این روست که هیچ گاه از راهنماییهای آسمان "بی نیاز" نبوده، نیست، نخواهد بود. شمار فصلهای رساله چهار است؛ نظیر فصول چهارگانه سال خورشیدی: دو فصل نخست آن از نظر بحث و گفت و گوی علمی سرمای دو فصل نخست سال تحصیلی را به یاد می آورد؛ اما دربردارنده اطلاعاتی است جامع و مانع در مورد "رای" و "اکثریت". در فصل سوم بهار رساله فرا می رسد و گرمایی در آن می دمد که در اواخر فصل چهارم به اوج خود می رسد.

دو دوره تجربه نواندیشی و نوسازی سیاسی در ایران
thesis 0 1379
  رضا عیسی نیا   محمدتقی آل غفور

پایان نامه حاضر درصدد پاسخگویی به این سوال است که علل عدم موفقیت نواندیشی و نوسازی سیاسی در ایران چه می باشد یا چرا ما ایرانیان با وجود تقلای دائمی و کوشش بسیار هر روز بیشتر به عقب می رویم و یا چرا انقلابات عظیم مردمی ما بجای رساندن ما به استقلال واقعی خیلی زود منحرف شدند و یا شکست خوردند آیا علل را در داخل باید جویا شویم یا در خارج؟ در پاسخ می توانیم بگوئیم که علل و عوامل عدم توسعه در ایران را می توان در دو بستر داخلی و خارجی یافت؛ در ساحت داخلی؛ مانعیت نواندیشی و نوسازی سیاسی عصر قاجار علت برجسته اش را می توان در منازعات فکری و سیاسی جستجو کرد که بنی دو گروه از انقلابیون بوجود آمده بود بین عده ای همچون علما و طرفداران دخالت دین در سیاست که درصدد منطبق نمودن محتوای مشروطیت با فرهنگ اسلامی بودند و مشروطه را به نظامی شریعت پسندانه تحویل می بردند. ولی در مقابل آنها عده ای فرنگی مشربان درصدد این بودند که اصول مشروطیت، بر طبق اصول غربی حاکم بر ایران بشود و مشروطه را بر اساس نظام سکولار و غیرقابل دفاع و مقبول و مطبوع علما می خواستند که نتیجه این درگیری به انزواکشانیدن علما از صحنه های سیاسی و ابتر ماندن حرکت روشنفکران فرنگی مشرب و در نهایت ظهور سلسله مستبده پهلوی شد.اما در بستر خارجی، می توان گفت که جامعه ایران هم یکی از جوامعی است که دامهای زیادی برای آن گسترده شد و به خاطر همین دامها است که جامعه ایران در زمره جوامعی است که به دلیل حاکمیت استعمار طی دو قرن اخیر نتوانسته است توسعه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی خود را به صورت منطقی و طبیعی پشت سر بگذارد و استقلال سیاسی اش همواره تحت نظارت قدرتهای بزرگ قرار داشت و استرانژیهای دو قدرت بزرگ روس و انگلیس و بعدها آمریکا (چه در رقابت و چه در همکاری و چه در تنازع) وبه عبارت دیگر سلطه این قدرتهای بزرگ نگذاشت که هیچ جنبه ای از زندگ اجتماعی و سیاسی و اقتصادی کشور از چنگشان بگریزد و رشد و نمو طبیعی خود را داشته باشد. بدین دلیل است که عده ای بر این باورند که ایران از نر استعداد چیزی از دیگر کشورهای توسعه یافته کمتر ندارد. و قادر است که بنیاد زندگی خود را در مسیر مشروطه گری و ... بریزد ولی بیگانگان هرگز این فرصت پیشرفت و موفقیت را به ایرانیان ندادند. نه تنها فرصت را ندادند بلکه می تواند ادعا کرد که اگر هرگاه از کشورهایی که در حال توسعه بودند در آغاز کار دچار ضرباتی که ایران از طرف قدرتهای خارجی شده می شد وضعی به مراتب بدتر از ایران پیدا کردند.