نام پژوهشگر: ناصر قدیری

مدلسازی عدم قطعیت در یک محیط آگاه از زمینه مکانمند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه اصفهان 1390
  ناصر قدیری   ناصر قاسم آقایی

با رشد سریع سیستم های فراگیر و شبکه های بی سیم و تلفن همراه، کاربردهایی که در آن گروهی از کاربران سیار نیاز به تصمیم گیری دارند، اهمیت زیادی پیدا کرده اند. اگر اعضای گروه بخواهند از بین مکان های متعدد مثلاً در سطح یک شهر، یک یا چند مکان را انتخاب نمایند که در مجموع کمترین فاصله را با مکان فعلی اعضاء داشته باشند، ممکن است سیستم نقاطی را برگرداند که با نظرات اعضای گروه همخوانی نداشته باشد. در واقع مفهوم فاصله در دنیای واقعی ذاتاً با عدم قطعیت همراه است. هیچ تعریف دقیق و پذیرفته شده ای برای کلمه ای مانند نزدیک وجود ندارد و افراد مختلف ادراک ها و باورهای متفاوتی درباره واژه ها دارند. علاوه بر آن ترجیحات افراد نیز متفاوت بوده و ممکن است برای یک عضو گروه، فاصله جغرافیائی تا نقطه مورد نظر مهم باشد و عضوی دیگر کوتاه بودن زمان لازم برای رفتن به آن نقطه را ترجیح دهد و عضو سومی نیز باشد که به هر دو جنبه اهمیتی نسبی بدهد. عوامل فوق به زمینه مکانی کاربر بستگی دارند و در واقع ادراک هر فرد از مکان و زمان و سایر جنبه های فاصله، ممکن است بر حسب زمینه و شرایط مکانی فعلی او تغییر کند. چنین نیازهای پیچیده ای را نمی توان با استفاده از مدل های کلاسیک و تک جنبه ای فاصله مانند مدل اقلیدسی برآورده نمود. بنابراین مدلی برای فاصله لازم است که محدود به یک جنبه نباشد و نیز بتواند عدم قطعیت حاصل از تفاوت ادراک فاصله بین افراد را که تحت تاثیر زمینه مکانی آنهاست، به حساب آورد تا نتایجی که با بکارگیری این مدل فاصله در کاربردهایی مانند پرس وجوهای مکانی برگردانده می شود متناسب با زمینه مکانی فرد و گروه و ترجیحات آنها باشد. در این تحقیق ابتدا مدلی از فاصله گروهی ارائه شده است که سه جنبه مهم از ادراک انسان نسبت به فاصله شامل جنبه های مکانی، زمانی و اقتصادی را دربرداشته و عدم قطعیت مرتبه بالای آن ها نیز با استفاده از منطق فازی نوع2 بازه ای مدلسازی می شود. سپس این مدل در حوزه کاربرد پرس وجوهای نزدیک ترین همسایه گروهی با دو رهیافت متفاوت بکارگیری شده و با معیارهای متعدد ارزیابی گردیده است. نتایج این ارزیابی نشان می دهد که مدل پیشنهادی می تواند میزان رضایت گروه از نظر مرتبط بودن نتایج با ادراکات اعضای گروه نسبت به جنبه های مختلف فاصله و همچنین ترجیحات مختلف افراد نسبت به این جنبه ها را بطور چشمگیر افزایش می دهد. همچنین روش مدیریت قطعیت پیشنهادی توانسته است حساسیت سیستم را نسبت به جابجایی مکان کاربران سیار کاهش دهد و از محاسبات مکرر و غیرضروری جلوگیری نماید. روش توسعه یافته پیشنهادی مبتنی بر ناحیه بندی فضای جستجو با خوشه بندی فازی و موزائیک بندی مکانی برای اجرای پرس وجوهای گروهی نیز بهبود کارآیی قابل توجهی را نشان داده است تا بکارگیری مدل فاصله چندجنبه ای با توجه به محدودیت های پردازشی در سیستم های سیار امکان پذیر باشد.

استفاده از شبکه های عصبی درمانیتورینگ و عیب یابی ماشینهای دوار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شیراز 1379
  ناصر قدیری   حسن اقبالی جهرمی

در این رساله درباره مبحث استفاده از تکنیکهای هوشمند در عیب یابی ماشینهای دوار به کمک آنالیز ارتعاشات بصورت مفصل توضیح داده شده است و مدلی مبتنی بر شبکه های عصبی برای تشخیص عیوب این ماشینها ارائه گردیده است. در صنایع سنگین استفاده از این روش عیب یابی دارای منافع اقتصادی قابل توجهی است و بدون نیاز به توقف ماشین می توان وضعیت نقاط مختلف آن را تحت بررسی قرار داده و فقط در مواقع لازم و با توجه به میزان پیشرفت عیوب احتمالی اقدام به تعمیر آن نمود. این امر باعث کاهش نیاز به انبار کردن قطعات یدکی و نیز پیشگیری از بروز عیوب ثانویه ناشی از عدم تحلیل روی وضعیت ماشین خواهد شد. از طرف دیگر سیستم هوشمند می تواند به عنوان دستیار یا در مواردی به عنوان جایگزین افراد خبره در این زمینه که بسیار کمیاب و گران هستند مطرح باشد.در مراحل پیش پردازش جهت بهینه سازی بردارهای ویژگی از روش تحلیل اجزای اصلی ‏‎(pca)‎‏ استفاده شده است. شبکه مورد استفاده در این کار نیز از نوع شبکه پایه شعاعی ‏‎(rbf)‎‏ بوده که مزایای عمومی شبکه های عصبی به اضافه سرعت و دقت بیشتر در یادگیری و تعمیم و همچنین نوعی رفتار تعریف شده و با ساختار قابل بهینه سازی به صورت الگوریتمی برخوردار است. در ساختار پیشنهاد شده، بخشی از کار به صورت مبتنی بر قواعد انجام می گیرد و شبکه عصبی عمدتا در قسمت رده بندی غیرخطی سیستم عمل می کند که این باعث دقت بیشتر سیستم شده و همچنین بستر مناسبتری برای استفاده از تمام انواع ویژگیهای دامنه زمان و فرکانس و سایر ویژگیها را فراهم می نماید. با این ساختار کار نگهداری و افزودن یا اصلاح دانش تصمیم گیری تسهیل شده و امکان توسعه سیستم نیز فراهم می گردد.