نام پژوهشگر: ابراهیم پیشیاره
سروش بخشی فاطمه بهنیا
هدف: این مطالعه با هدف بررسی اثربخشی تکالیف منتخب توجهی بر عملکرد توجه پایدار کودکان دچار اختلال نقص توجه-بیش فعالی صورت گرفت. روش: 18 کودک دچار اختلال نقص توجه-بیش فعالی از مطب های روانپزشکی و مراکز کاردرمانی شهر تهران انتخاب و بصورت تصادفی به دو گروه مورد و شاهد تقسیم شدند. گروه مورد 10 جلسه یک ساعته برنامه تقویت رایانه ای توجه دریافت کردند. شرکت کنندگان گروه شاهد در مدت زمان انجام مطالعه در لیست انتظار بودند. قبل و بعد از مداخله شرکت کنندگان دو گروه بوسیله آزمون عمکرد مداوم و پرسشنامه رفتاری کانرز فرم والدین ارزیابی شدند. یافته ها: نتایج تفاوت معناداری را در عملکرد توجه پایدار(p=0/000) و میزان تکانشگری(p=0/021) شرکت کنندگان گروه مورد نشان داد. تغییرات در متغیر میانگین زمان واکنش به لحاظ آماری معنادار نشد. همچنین در مقیاس رفتاری، تغییرات معناداری در نمره کل(p=0/000)، خرده مقیاس مشکلات یادگیری(p=0/003) و شاخص بیش فعالی(p=0/000) پرسشنامه کانرز روی داد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آن است که عملکرد توجه پایدار کودکان دچار اختلال نقص توجه-بیش فعالی به کمک تقویت رایانه ای توجه بهبود خواهد یافت.
مریم اساسه ژانت هاشمی آذر
نقص مهارت های حرکتی یکی از ویژگی های کودکان با اختلال هماهنگی رشدی است.هدف پژوهش حاضر طرح ریزی یک برنامه درمانی مبتنی بر تجسم حرکتی است که به عنوان روشی برای بهبود مهارت های حرکتی این کودکان استفاده شده است. نمونه های مورد بررسی کودکان با اختلال هماهنگی رشدی بودند که پس از بررسی های لازم در برنامه مربوط به تجسم حرکتی انتخاب شدند. روش پژوهش طرح شبه آزمایشی بود. این پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال بود که آیا آموزش تجسم حرکتی می تواند بر بهبود مهارت های حرکتی تاثیر داشته باشد، بنابراین متغیر وابسته یعنی مهارت های حرکتی درشت پیش از وررود کودکان به برنامه مداخله اندازه گیری شد. برنامه آموزشی تجسم حرکتی در هشت جلسه ارائه شد وپس از آن مهارت های حرکتی درشت ارزیابی شد وبا استفاده از آمار استنباطی تغییرات بررسی شد. یافته ها تفاوت معنی دار در سطح 99درصد را بین در پیش آزمون وپس آزمون نشان داد. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گیری کرد که آموزش تجسم حرکتی موجب بهبود مهارت های حرکتی درشت کودکان با اختلال هماهنگی رشدی می شود.
رقیه حاتمی فاطمه بهنیا
هدف: هدف از این مطالعه بررسی مقایسه ای میزان بیش پاسخدهی حسی در کودکان مبتلا به adhd با استفاده از چک لیست بیش پاسخدهی حسی بود. مواد و روش: این مطالعه توصیفی- تحلیلی و به لحاظ هدف کاربردی است که در دو مرحله اجرا شد. مرحله اول شامل ترجمه و تعیین روایی و پایایی چک لیست بیش پاسخدهی حسی بود و مرحله دوم تحقیق شامل تعیین میانگین و مقایسه نمرات بیش پاسخدهی هر دو گروه کودکان عادی و adhd بود. برای این منظور والدین 48 نفر از کودکان مبتلا به adhd و نیز والدین 48 نفر از کودکان عادی با استفاده از پرسشنامه های دموگرافیک و بیش پاسخدهی حسی مورد بررسی قرار گرفتند. یافته ها: نتایج نشان داد تمامی آیتمهای چک لیست بیش پاسخدهی حسی دارای روایی ظاهری و همگرا بودند. ضریب آلفای کرونباخ برای چک لیست بیش پاسخدهی حسی در کودکان adhd 861? برآورد شد و ضرایب همبستگی محاسبه شده بین دو بار اجرای چک لیست (آزمون- بازآزمون)، 95/r=0 برآورد شد. نتایج مربوط به بررسی روایی همگرای چک لیست نشان داد ضرایب همبستگی بین نمرات کودکان دارای اختلال adhd در کل چک لیست با هر یک از حیطه های آن r= 0/46-0/84 برآورد شد. میانگین نمرات بیش پاسخدهی کلی و نیز حیطه های لامسه ای (p<0/01)، شنیداری و چشایی (p<0/05) در کودکان مبتلا به adhd تفاوت معناداری با نمرات کودکان عادی داشت. در حیطه های بینایی، بویایی و وستیبولار تفاوت معناداری بین نمرات دو گروه مشاهده نشد. نتیجه گیری نتایج این تحقیق نشان داد کودکان مبتلا به adhd در مقایسه با کودکان عادی در مواجه با محرکهای حسی بیشتر آزرده میشوند. بنابراین ارزیابی مشکلات مربوط به بیش پاسخدهی حسی در این کودکان و ارجاع بموقع آنها جهت دریافت اقدامات درمانی حائز اهمیت است.
بهزاد امینی ابراهیم پیشیاره
چکیده: هدف ما در انجام این مطالعه بررسی مولفه های حرکتی ایستا و مولفه های حرکتی پویا و راه رفتن در کودکان adhd بود. روش بررسی: برای اجرای این مطالعه 32 کودک بصورت در دسترس که 16 کودک با تشخیص adhd با ارجاع روانپزشک و 16 کودک از مدارس سطح شهر تهران در گروه هنجار قرار گرفتند. در این مطالعه برای بررسی مولفه های حرکتی ایستا و پویا از آزمون های دستگاه بالانس مستر استفاده شد. پس از اجرای آزمون ها داده ها جمع آوری شده ، و از تحلیل آزمون های مکرر جهت تجزیه و تحلیل نتایج بهره گرفته شد. یافته ها: در بخش آزمون های ایستا ، مولفه های مورد ارزیابی که شامل دامنه ی نوسانات ، سرعت بر محور حرکت و کنترل جهت بود در 6 حالت نتایج اختلاف معناداری را میان دو گروه نشان دادند. اما در بخش پویا از 7 مولفه ی حرکتی ارزیابی شده که شامل مختصات گام ها و مقدار نوسانات در در دو آزمون راه رفتن و آزمون راه رفتن با گام های بهم چسبیده بود ، هیچ یک تفاوت معناداری را نشان ندادند. نتیجه گیری : براساس نتایج این مطالعه کودکان adhd در الگوهای حرکتی ساده بیشتر در بخش ایستا دچار نقص بوده و این نقص در بخش پویا بارز نمی باشد. کلید واژه:اختلال نقص توجه – بیش فعالی ، راه رفتن ، مو لفه های حرکتی پویا ، مو لفه های حرکتی ایستا و بالانس مستر
مجید نعیمی دره مرادی ابراهیم پیشیاره
اوتیسم یکی از زیر مجموعه اختلالات نافذ مربوط به رشد است که توسط رفتار غیر طبیعی و ارتباط کلامی غیر معمول مشخص می شود. هدف از این مطالعه بررسی امکان اثر بخشی مداخله تحریکات دیداری شنیداری منظم بر افزایش عملکرد اجرایی در کودکان مبتلا به اوتیسم با عملکرد بالااست. روش: در ابتدا 41 کودک با تشخیص اوتیسم با عملکرد بالا به صورت تصادفی انتخاب شدند و باز هم به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش(20) و کنترل(21) تقسیم شدند.قبل از شروع مداخلات شرکت کنندگان بوسیله پرسشنامه درجه بندی رفتاری عملکردهای اجرایی مورد ارزیابی قرار گرفتند.پس از آن کودکان شرکت کننده در گروه آزمون طی 18 جلسه به صورت هفته 3 جلسه تا 6 هفته مورد مداخله قرار گرفتند.پس از گذشت این جلسات مداخله هر دوگروه آزمایش و کنترل مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. یافته ها: در مطالعه حاضر از تجزیه و تحلیل چند متغیره برای ارزیابی سیر پیشرفت متغیرهای مورد نظر استفاده شد.با در نظر گرفتن سطح معنا داری نتایج نشان میدهند تحریکات دیداری شنیداری منظم مورد استفاده در مطالعه حاضر توانایی عملکرد اجرایی(توانایی تغییر،مهار و برنامه ریزی) را بر اساس پرسشنامه درجه بندی شده رفتاری عملکرد اجرایی افزایش داده است. (f= 5/55, p<0/05, f= 24/587, p< 0/05, f= 15/28, p<0/05). نتیجه گیری: این یافته ها نشان می دهد که دستگاه تحریکات دیداری شنیداری منظم ابزاری نویدبخش برای بهبود زیر مجموعه های عملکرد اجرایی است.به نظر می رسد به طور مشابه، استفاده از چنین فن آوری که کاربر پسند باشد برای جلوگیری از شروع مشکلات اولیه رفتاری و اختلال عملکرد اجرایی در کودکان مبتلا به اوتیسم با عملکمرد بالا در کنار سایر اقدامات توانبخشی مفید و موثر باشد nv lxh v,am
عباس نسائیان ابراهیم پیشیاره
هدف از این پژوهش، بررسی رابطه الگوهای پردازش حسی با کارکردهای اجرایی کودکان با اختلال طیف درخودمانده به منظور تدوین الگوی مداخله بهنگام بود. پردازش حسی به دریافت، تنظیم و انسجام اطلاعات حسی به صورت متوالی و تولید پاسخ سازشی اشاره دارد. مدل پردازش حسی دان شامل دو سازه می شود. سازه اول آستانه های عصب شناختی و سازه دوم خودگردانی است. هنگامی که این دو پیوستار به هم وصل می شوند، چهار الگوی اساسی از پردازش حسی ظاهر می شود. این چهار الگو عبارت اند از: 1- حس جویی، شامل بازنمایی آستانه های بالا و راهبرد خودگردانی فعال، 2- اجتناب حسی، شامل آستانه های پایین و راهبرد خودگردانی فعال، 3- حساسیت حسی، شامل آستانه های پایین و راهبرد خودگردانی منفعل و 4- ثبت پایین، شامل بازنمایی آستانه هایی بالا و راهبرد خودگردانی منفعل می شود. پژوهش های بسیاری تلاش کردند ارتباط پردازش حسی را با متغیرهایی مانند کفایت اجتماعی، رفتارهای تکراری، مشکلات هیجانی و رفتاری شی و مشارکت در اوقات فراغت بررسی کنند. یکی از متغیرهایی که در پژوهش با کودکان درخودمانده در ارتباط با پردازش حسی مورد توجه قرار نگرفته کارکرد اجرایی است. کارکردهای اجرایی، کارکردهای عالی شناختی و فراشناختی هستند، کارکرد اجرایی به طور سنتی به عنوان اصطلاحی چتر مانند برای کارکردهایی مانند برنامه ریزی، حافظه کاری، کنترل تکانه، بازداری، تغییر آمایه و همچنین شروع و نظارت بر عمل تعریف می شود. شواهد و نظریههای پژوهشی نشان میدهد که حس مقدمهای برای شناخت و شناخت سطح بالا محسوب میشود. مدل یادگیری که توسط ویلیامز و شلنبرگر (1996) ارائه شده نشان می دهد که پردازش حسی چگونه فرایندهای شناختی سطح بالا، پیشرفت تحصیلی، هماهنگی و رفتار را تحت تأثیر قرار می دهد. با توجه به این که کارکردهای اجرایی یک توانمندی شناختی است و بررسی متون نیز نشان می دهد که رشد حسی پایه ای برای رشد شناختی محسوب می شود و از آنجایی که کارکردهای اجرایی و پردازش حسی در زندگی روزمره، عملکرد تحصیلی و رفتارهای سازشی نقش مهمی بر عهده دارند و از این دو عامل به عنوان نشانه های اولیه و ثانویه در تشخیص درخودماندگی یاد می شود، در پژوهش حاضر رابطه الگوهای پردازش حسی با کارکردهای اجرایی کودکان درخودمانده برای تدوین الگوی مداخله بهنگام را بررسی می کنیم. طرح پژوهش از نوع مطالعات همبستگی بود. تعداد 50 کودک پس از بررسی ملاکهای ورودی به عنوان نمونه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. برای سنجش الگوهای پردازش حسی از نیمرخ حسی دان فرم مدرسه و برای ارزیابی کارکردهای اجرایی از سیاهه رتبه بندی رفتاری کارکردهای اجرایی(بریف) استفاده شد. برای تجزیه و تحلیل یافته ها از آمار توصیفی (توزیع فراوانی، میانگین و انحراف استاندارد) و برای استنباط از دادهها از تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین الگوهای پردازش حسی با کارکردهای اجرایی کودکان با اختلال طیف درخودمانده رابطه منفی معنی داری در سطح 01/0 وجود دارد. از میان الگوهای پردازش حسی (ثبت پایین، حس جویی، حساسیت و اجتناب) تنها الگوی حسی ثبت پایین و حسجویی قادر به پیش بینی کارکرد اجرایی هستند. با استناد به یافتههای این پژوهش می توان گفت که از مداخلات پردازش حسی بهنگام برای بهبود کارکردهای اجرایی استفاده شود.
ولی شیری ابراهیم پیشیاره
پیش¬زمینه: رابطه علائم اختلال اتیسم با توانایی¬های شناختی می¬تواند توصیف، بررسی سبب¬شناسی و درمان این اختلال پیچیده را تسهیل نماید. به نظر می¬رسد تخریب کارکرد اجرایی یکی از چندین دلایل شناختی فنوتیپ بالقوه در اختلال اتیسم است. لذا هدف این مطالعه بررسی رابطه نقصان کارکردهای اجرایی با علائم اتیسم است. روش بررسی:در این پژوهش مقطعی 50 کودک مبتلا به اتیسم عملکرد بالا با استفاده از روش نمونه گیری در دسترساز مراکز رشد، به¬آرا، تهرانپارس انتخاب شد. سپس آزمون گارز و پرسشنامه سنجش طیف اختلال اتیسم توسط درمانگران وآزمون¬های نوروسایکولوژیک عملکرد مداوم، توجه انتقالی و استروپ توسط آزمودنی¬ها تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده¬ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندمتغیری استفاده شد. یافته¬ها:نتایج این مطالعه نشان داد که مهار پاسخ و توجه انتخابی با علائم ارتباطات و تعاملات اجتماعی، توجه پایدار با علائم تعاملات اجتماعی و رفتارهای کلیشه¬ای و توجه انتقالی و انعطاف پذیری شناختی با علائم ارتباطات، تعاملات اجتماعی و رفتارهای کلیشه¬ای رابطه مثبت و معنادار وجود دارد (001/0>p، 01/0>p، 05/0>p). همچنین نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که مهار پاسخ و توجه انتخابی توانایی پیش¬بینی ارتباطات و توجه پایدار توانایی پیش¬بینی علائم تعاملات اجتماعی و رفتارهاری کلیشه-ای را دارد. همچنین توجه انتقالی و انعطاف پذیری شناختی توانایی پیش¬بینی علائم تعاملات اجتماعی را دارد (05/0>p و 01/0>p). نتیجه¬گیری: نتایج این مطالعه حاکی از نقش با اهمیت کارکردهای اجرایی در علائم اختلال اتیسم است. لذا پیشنهاد می¬شود در درمان کودکان مبتلا به اختلال اتیسم ترمیم کارکردهای اجرایی مدنظر قرار گیرد. کلید واژها:کارکردهای اجرایی، اتیسم با عملکرد بالا
منصور نوری علی حسینی
با توجه به ارتقاء اهمیت کیفیت زندگی در سیستم خدمات و نقش کلیدی آن در ارزیابی و برنامه ریزی در زمینه تعیین مداخلات موثر، بررسی عوامل موثر بر کیفیت زندگی در گروه های مختلف مردم و گروه های معلولین بخصوص کودکان استثنائی نظیر کودکان فلج مغزی جزء اهداف و سیاست های مهم اجتماعی هر جامعه ای است. با توجه به شایع بودن اختلال عملکرد اندام فوقانی در فلج مغزی و نقش این عامل در کارکردهای آموزشی و مشارکت در فعالیت های مهارت های روزمره زندگی کودکان، عاملی موثر در کیفیت زندگی آنها باشد. لذا هدف این مطالعه بررسی نقش عملکرد اندام فوقانی بر کیفیت زندگی کودکان مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک و تعیین قدرت پیش بینی مولفه های عملکرد اندام فوقانی در کیفیت زندگی این کودکان تعریف گردید. در این پژوهش مقطعی 50 کودک مبتلا به فلج مغزی اسپاستیک با استفاده از روش نمونه گیری طبقه ای از مرکز کاردرمانی رشد انتخاب شدند. «آزمون کیفیت مهارت های اندام فوقانی» توسط ارزیاب و «پرسشنامه کیفیت زندگی مخصوص کودکان فلج مغزی» توسط والدین تکمیل گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چند متغیری گام به گام استفاده شد. یافته ها: نتایج مطالعه نشان داد که بین مولفه های عملکرد اندام فوقانی با مولفه «درد و نارضایتی از ناتوانی»، رابطه معکوس معنادار و با مولفه های «رفاه و پذیرش اجتماعی»، «مشارکت و سلامت جسمانی»، «کارکرد و رفاه هیجانی» رابطه مثبت و معنادار دارد. عامل «تحمل وزن» به جز در مولفه درد و نارضایتی از ناتوانی ، قویترین عامل پیش بین بقیه مولفه های کیفیت زندگی در کودکان فلج مغزی اسپاستیک می باشد.
وحیدرضا خدابنده ابراهیم پیشیاره
هدف از این تحقیق تعیین ارتباط هر یک از زیر مجموعه های ادراک بینایی با مولفه های دقت و سرعت مهارت خواندن دانش آموزان فلج مغزی پایه دوم می باشد . در این مطالعه مقطعی و تحلیلی ، تعداد 24 نفر دانش آموز فلج مغزی پایه دوم دبستان (10دختر و 14 پسر) در سال تحصیلی 1393 - 1392 بصورت قابل در دسترس از کلینیکهای شهر تهران براساس مناطق جغرافیایی شمال ، جنوب ، شرق و غرب انتخاب شدند. مهارتهای ادراک بینایی با آزمون مهارتهای ادراک بینایی غیر وابسته به حرکت (tvps-r) و مهارت خواندن نیز بوسیله آزمون تشخیصی خواندن مورد سنجش قرار گرفت . یافته ها : یافته های مطالعه مورد آزمون همبستگی اسپیرمن نشان داد که بین نمرات استاندارد هفت حوزه ادراک بینایی با دو مولفه مهارت خواندن در دانش آموزان فلج مغزی رابطه معناداری وجود دارد. تمییز بینایی با دقت (p < 0/001) با سرعت (p < 0/001) ، حافظه بینایی با دقت (p = 0/002) با سرعت (p = 0/004) ، روابط فضایی- بینایی با دقت (p < 0/001) با سرعت (p < 0/001) ، ثبات شکل بینایی با دقت (p = 0/003) با سرعت (p<0/001) ، حافظه توالی بینایی با دقت (p = 0/023) با سرعت (p = 0/028) ، شناخت شکل از زمینه با دقت (p = 0/010) با سرعت (p = 0/011) ، اکمال بینایی با دقت (p = 0/009) با سرعت (p = 0/009) در ارتباط است . ارتباط هر یک از مهارتهای ادراک بینایی با دقت و سرعت مهارت خواندن دانش آموزان فلج مغزی کلاس دوم مشهود است و می توان به منظور بهبود مهارت خواندن دانش آموزان فلج مغزی از این تمرینات ادراک بینایی استفاده کنیم .
ابراهیم پیشیاره اسماعیل ابراهیمی
هدف از این مطالعه، بررسی نقش تسهیل کننده روش کرانیوساکرال تراپی در کاهش اسپاستی سیته اندام تحتانی کودکان دایپلژی اسپاستیک بود. این بررسی در جامعه آماری 100کودک فلج مغزی صورت گرفت که 36 کودک در دامنه سنی 8-6 سال در دو گروه کنترل و مورد تحت مطالعه قرار گرفتند. تمام کودکان در طی سه ماه، دوبار (یکبار پیش از شروع درمان و یک بار در پایان مدت تعیین شده) مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج زیر بدست آمد:- کاهش هایپر تونیسیته ادکتورهای رانی در گروه مورد بیشتر از گروه شاهد بود. - کاهش هایپر تونیسیته پلانتار فلکسورهای مچ پا در گروه مورد بیشتر از گروه شاهد بود.- افزایش دامنه حرکتی غیرفعال ابداکشن ران در گروه مورد بیشتر از گروه شاهد بود. - افزایش دامنه حرتی غیرفعال هایپر تونیسیته فلکسورهای زانو، افزایش دامنه حرکتی غیرفعال اکستانسورهای زانو، بهبود مراحل رشد حرکتی طبیعی وجود نداشت. - ارتباط معنی داری بین کاهش هایپر تونیسیته اداکتورهای رانی با بهبود مرحله رشد حرکتی دیده شد. لازم به ذکر است که در کلیه موارد فوق معادل 5 0/0 در نظر گرفته شده است.