نام پژوهشگر: اکبر دارویی
سعیده حسین زاده اشرفی طاهره سیما شیرازی
روش: در این پژوهش شبه تجربی و تحلیلی، 12 کودک دختر مبتلا به سندرم داون 7-6 ساله عقلی با مراجعه به مدارس استثنایی کرج و فردیس و با روش در دسترس انتخاب شد. پیش آزمون و پس آزمون توسط دو داستان که توسط جعفری(1389) روا و پایا شده بود، بر روی آنها اجرا شد. کودکان به طور تصادفی به سه گروه همسان و بر مبنای میانگین طول گفته تقسیم شدند. گروه اول برنامه رایج گفتاردرمانی مرکز را توسط گفتاردرمانگر مرکز دریافت کردند. گروه دوم تحت درمان بازگویی داستان توسط محقق قرار گرفتند و برنامه رایج گفتاردرمانی مرکز را دریافت نکردند. گروه سوم برنامه رایج گفتاردرمانی مرکز را توسط گفتاردرمانگر مرکز و برنامه مداخله بازگویی داستان را توسط محقق دریافت کردند (گروه تلفیقی). 12 جلسه مداخله 30 دقیقه ای بازگویی داستان هر هفته دو جلسه برگزار گردید. در این جلسات 6 داستان از کتاب های داستان که متن آن ها توسط محقق ساده سازی و بازنویسی شده و به تایید و ویرایش 7 نفر از صاحبنظران گفتاردرمانی رسیده بود برای کودکان گفته شد. و شاخص های زبانی میانگین طول گفته، غنای واژگانی و سرعت گفتار در پیش آزمون و پس آزمون مورد بررسی قرار گرفت. یافته: شاخص میانگین طول گفته(p<0/05) پیش و پس از مداخله بین سه گروه در نمونه گفتاری بازگویی داستان تغییر چندانی نداشته است ولی در نمونه گفتار خودبخود در گروههای فقط بازگویی داستان توسط محقق و تلفیقی نسبت به گروه فقط گفتاردرمانگر مرکز افزایش معناداری را نشان داد. شاخص سرعت گفتار پیش و پس از مداخله در هیچ کدام از نمونه های گفتاری بین سه گروه تغییری نشان نداد. شاخص غنای واژگانی پیش و پس از مداخله بین سه گروه آزمودنی ها در هیچ کدام از نمونه های گفتاری تغییر چندانی نداشته است. میانگین طول گفته در نمونه گفتار خودبخودی در پس آزمون و در گروههای فقط بازگویی داستان توسط محقق و تلفیقی (مداخله با استفاده از روش بازگویی داستان) نسبت به میانگین طول گفته در نمونه بازگویی داستان افزایش معناداری داشته است. نتایج: شاخص میانگین طول گفته(p<0/05) در نمونه گفتار خودبخود افزایش معناداری را نشان داد. میانگین طول گفته در گفتار خودبخودی نسبت به بازگویی داستان افزایش معناداری داشته است. ودر دیگر شاخص ها تغییری پس از مداخله مشاهده نشد.
اکبر دارویی عباس پورشهباز
هدف: ارزیابی وضوح گفتار از مهم ترین فعالیت های بالینی به شمار می رود که با آن میزان پیشرفت مداخلات درمانی سنجیده می شود. این پژوهش با سه هدف انجام شد: تهیه ابزاری روا و معتبر برای سنجش وضوح گفتار کودکان کم شنوا، بررسی امکان جایگزینی شیوه ای کوتاه تر و ساده تر برای ارزیابی وضوح گفتار، بررسی امکان جایگزینی شنونده ی در دسترس برای قضاوت درباره ی وضوح گفتار. روش: ابتدا در مطالعه ی روش شناختی، آزمون وضوح کلمات با دو زیرآزمون کلمات تکراری و تصویری، و آزمون وضوح جملات طراحی شد. سپس در مطالعه ای غیرتجربی، نمونه های گفتاری 26 کودک کم شنوای دوطرفه ی حسی-عصبی 4 تا 7 ساله که به روش در دسترس انتخاب شده بودند (شامل کلمه، جمله، بازگویی داستان و گفتار محاوره ای) ضبط شد و برای قضاوت دراختیار 104 شنونده (مادر، ناآشنا، کم تجربه و باتجربه) قرار گرفت. نمره ی وضوح نمونه های گفتاری با تقسیم تعداد کلمات صحیح تشخیص داده شده توسط شنوندگان بر تعداد کل کلمات بیان شده توسط کودکان محاسبه شد. داده ها با استفاده از نسخه ی شانزدهم نرم افزار spss تحلیل شد. مقایسه ی وضوح نمونه های گفتاری با روش تحلیل چندمتغیره و تی زوجی و مقایسه ی نمرات حاصل از قضاوت شنوندگان با روش اندازه گیری های مکرر تحلیل شد. یافته ها: ضریب آلفای کرونباخ زیرآزمون های وضوح کلمات تکراری و تصویری و جملات، به ترتیب 96/0، 95/0 و 98/0 به دست آمد. پایایی آزمون-بازآزمون ارزیابی های مختلف بین 98/0 تا 99/0 بود. مقایسه ی نمرات وضوح نمونه های مختلف گفتاری حاکی از تفاوت معنی دار میان آنها بود (p<0/001). به جز بازگویی داستان، وضوح سایر نمونه های گفتاری با وضوح گفتار محاوره ای تفاوت معنی دار داشت (p<0/032). قضاوت 4 گروه شنونده درباره ی وضوح 5 نمونه ی گفتاری کودکان کم شنوا با یکدیگر تفاوت داشت (p<0/001). قضاوت شنوندگان ناآشنا با شنوندگان کم تجربه در 3 نمونه ی گفتاری یکسان بود. نتیجه گیری: از آزمون های وضوح گفتار می توان در محیط های بالینی برای سنجش توانایی ارتباطی کودکان کم شنوا استفاده کرد. به منظور ارزیابی وضوح گفتار، می توان نمونه ی بازگویی داستان را به عنوان جایگزین گفتار محاوره ای به کار برد. هم چنین می توان به جای شنونده ی ناآشنا از قضاوت شنونده ی کم تجربه استفاده کرد.
اکبر دارویی ثروت هروآبادی
موضوع این پژوهش، بررسی کارکرد سازوکار کامی - حلقی حین آواسازی دو گروه سنی 10-7 و 23-20 سال در شهرستان مشهد. است. پژوهشگر با محاسبه میزان خیشومی شدگی آواهای زبان فارسی در نمونه های انتخابی، نشان می دهد که سازوکار کامی - حلقی در هنگام تولید کدام آواها فعال تر عمل می کند.